Web Analytics Made Easy - Statcounter

رویکرد تقابلی افراط‌گرایان شیعه با علوم عقلی، تشابه کاملی با مواضع جریان وهابیت دارد و هر دو گروه مواضع و حتی بیان‌هایی مشابه با هم در مخالفت با علوم عقلی دارند.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-مهدی مسائلی: چند روز پیش مقام معظم رهبری در دیدار دست‌اندرکاران همایش ملی حکیم طهران، بر توجّهِ حوزه‌ها به علوم عقلی و بخصوص فلسفه تأکید کردند، اما هم‌اکنون در حوزه‌های علمیه جریان‌هایی وجود دارند با ابزار تکفیر به مقابله علوم عقلی می‌آیند و برای عزت یافتن جایگاه علوم عقلی باید با این جریان‌ها مقابله نمود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حقیقت این‌که یکی از شاخصه‌های جریان‌های ‌افراط‌گرا در شیعه و سنی مخالفت شدید آن با علوم عقلی همچون فلسفه است. البته پذیرفتنی است که تعدادی از علمای شیعه نگاهی انتقادی به علوم عقلی همچون فلسفه داشته‌ باشند و این انتقادات را به‌صورت عالمانه و در قالب کرسی تدریس بیان کنند. ولی جریان‌های ‌افراط‌گرا به شکل عوامانه و بارنگ و لعابِ تکفیر به مخالفت با فلسفه و علوم عقلی می‌پردازد. رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای سال‌های پیش درباره این‌گونه‌ تکفیرگرایی‌ها فرموده‌اند:

ما تحمل را در حوزه باید بالا ببریم. خوب، یکی مشرب فلسفی دارد، یکی مشرب عرفانی دارد، یکی مشرب فقاهتی دارد، ممکن است همدیگر را هم قبول نداشته باشند. من چند ماه پیش‌ازاین، در مشهد گفتم که مرحوم آشیخ مجتبی قزوینی، رضوان‌الله علیه، مشرب ضدیت با فلسفه حکمت متعالیه، مشرب ملاصدرا، داشت - ایشان شدید، در این جهت خیلی غلیظ بود - امام، رضوان‌الله علیه، چکیده و زبدهٔ مکتب ملاصدراست؛ نه‌فقط در زمینهٔ فلسفی‌اش، در زمینهٔ عرفانی هم همین‌جور است. خوب، مرحوم آشیخ مجتبی نه‌فقط امام را قبول داشت، از امام ترویج می‌کرد تا وقتی زنده بود. ترویج هم از امام کرد؛ ایشان بلند شد از مشهد آمد قم، دیدن امام. مرحوم آمیرزا جواد آقای تهرانی در مشهد جزو برگزیدگان و زبدگان همان مکتب بود، اما ایشان جبهه رفت. با تفسیر حمد امام که در تلویزیون پخش می‌شد، مخالف بودند؛ به خود من گفتند؛ هم ایشان، هم مرحوم آقای مروارید، اما حمایت می‌کردند. ازلحاظ مشرب و ممشا مخالف، اما ازلحاظ تعامل سیاسی، اجتماعی، رفاقتی، باهم مأنوس؛ همدیگر را تحمل می‌کردند... مسئله تکفیر و رمی و این حرف‌ها را بایستی از حوزه برانداخت.[۱]

بااین‌حال جریان افراط‌گرای شیعه، تدریس و فراگیری فلسفه و عرفان نظری را مساوی با کفر و الحاد می‌داند. متأسفانه در این مسیر افرادی با گزینش سخنان علما، تفسیری غیرواقعه‌ای و عوامانه از آن‌ها ارائه می‌کند و در میان مردم عادی نگاه‌های تکفیری علیه علما را برمی‌انگیزند. البته این روحیه در حوزه‌های علمیه ریشه‌دار بوده و اختصاص به زمان کنونی ندارد، چنانچه امام خمینی۷ در پیام منشور روحانیت می‌فرمایند:

 در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‏ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چراکه من فلسفه می‏گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‏یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ها، وضع کلیساهای قرون‌وسطی می‏شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه‏ها را حفظ نمود.[۲]

صراحتاً باید گفت امروز جریان‌های فعالی در حوزه‌های علمیه، مخالفت با فلسفه و عرفان نظری را با تکفیر مراجع تقلید و بزرگان شیعه همراه ساخته‌اند. چنان‌چه در سال‌های گذشته فیلمی از یک روحانیِ لندن نشین به نام سید مجتبی شیرازی منتشر شد که در آن وی بی‌شرمانه به تکفیر مرحوم آیت‌الله‌ محمدتقی بهجت می‌پردازد. با این استدلال که آیت‌الله بهجت فلسفه و عرفان نظری را نزد اساتیدی همچون مرحوم آیت‌الله سید علی قاضی، فراگرفته و شاید به مسأله وحدت‌وجود اعتقاد داشته است. فرزند مرحوم آیت‌الله بهجت، علی بهجت، دربارهٔ برخورد تندِ جریان‌های متحجر و قشری با آن مرحوم پدرشان می‌گوید:

ایشان چیزی از فلسفه تظاهر نمی‌کرد و فقط به فلاسفه یا عرفا فحش نمی‌داد! تازه با این‌که رفتار ایشان این‌گونه بود و فقط فحش نمی‌داد؛ کارها به سر آیت‌الله بهجت درآوردند و فشارهای زیادی متحمل می‌شد. مخالفین فلسفه فشار می‌آوردند که چرا حضرت آیت‌الله بهجت به فلان عارف، فحش نمی‌دهد! چرا نمی‌گوید او کافر است. این شایعات حتی بعد از رحلت حضرت آیت‌الله بهجت ادامه داشت.‌ یکی از این افراد در لندن مصاحبه می‌کند و حکم به کفر ایشان می‌دهد که چرا آیت‌الله بهجت با فلان عارف خوب بوده است.[۳]

متأسفانه این‌گونه موضع‌گیری‌های تکفیرگرانه نسبت به علوم عقلی در داخل کشور نیز جریان دارد. حقیقت این‌که بعضی مدارس علمیه وابسته به این جریان‌ها، از یک‌سو به تحریم فلسفه‌ می‌پردازند و طلاب را از این علوم دور می‌دارند، و از سویی دیگر،‌ طلاب را با انبوهی از مطالب ضد فلسفه روبرو می‌سازد و این موضوع ضدّیت یک‌طرفه و عوامانه این‌طلاب را با این علوم در پی دارد. از این رو هنوز در حوزه‌های علمیه قم، مشهد و اصفهان جریان تکفیرگرایی حضور فعالی دارد.

بیان این‌ نکته شاید جالب باشد که رویکرد تقابلی افراط‌گرایان شیعه با علوم عقلی، تشابه کاملی با مواضع جریان وهابیت دارد و هر دو گروه مواضع و حتی بیان‌هایی مشابه با هم در مخالفت با علوم عقلی دارند؛ آن‌گونه که ردیّه‌های هرکدام بر فلسفه و عرفان نظری را می‌توان به گروه دیگر نیز منتسب نمود.[۴]

همچنین افراط‌گرایان شیعه و سنی، هر دو از دشمنان سرسخت صوفیه به شمار می‌آیند و همان گونه که جریان وهابیت شیعه و صوفیه را دشمن اصلی اسلام معرفی می‌کند، جریان افراط‌گرای شیعه نیز دشمنان اصلی اسلام را اهل‌سنت و صوفیه می‌داند.

 اگرچه تردیدی در وجود بعضی انحرافات در تفکرات و مرام تصوف نیست، ولی همهٔ صوفیان در انحرافات فکری و رفتاری یکسان نیستند. با این حال، جریان افراط‌گرای شیعه تعریفی کلی از صوفیه ارائه می‌کند و سلوک و رفتار منحط بعضی از فرقه‌های تصوف را برای همه آن‌ها در نظر می‌گیرد. تأثیر این‌ نگاه را می‌توان در نقدهای این جریان بر شاعران بزرگ ادب فارسی دید. از آنجا که بسیاری از این شعرای پارسی‌گوی دارای گرایش‌های صوفیانه بودند، این جریان هجمه شدیدی علیه آنها دارد و آثار آنها را به صورت کلی باطل می‌داند. چنانچه ردّ مولوی و مثنوی یا حافظ و دیوان اشعار وی،از دغدغه‌های خاص این جریان است و منتسبین به این جریان‌ها هرگونه توجه به آثار شاعران گذشته را انحراف از مسیر دین تلقی می‌کنند.

متأسفانه جریان افراط‌گرای شیعه برای بسیاری از علمای بزرگ معاصر شیعه عنوان صوفی را به کار می‌برد، زیرا این بزرگان، عالم به فلسفه و عرفان نظری هستند و از اشعار حافظ و مولوی بهره برده‌اند.

[۱]. بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه کشور ۰۸/۰۹/۱۳۸۶.

[۲]. پیام منشور روحانیت، صحیفه امام، ج‏۲۱، ص ۲۷۹.

[۳]. مصاحبه با خبرگزاری فارس به مناسبت برگزاری چهارمین سالگرد ارتحال آیت‌الله بهجت(۰۶/۰۳/۹۲)

[۴]. تشابه خاصی میان نظرات ابن‌تیمیه و افراط‌گرایان شیعه در مواجهه با فلسفه و عرفان نظری وجود دارد، زیرا ابن‌تیمیه نیز با تمسک به دو اصل پیروی از سلف و هماهنگی عقل با ظواهر قرآن و حدیث به مخالفت با فلسفه برخواسته است و آرای فلاسفه را باطل می‌شمارد و در موارد زیادی آنان را مشرک خوانده و تکفیرشان می‌کند. همچنین ابن تیمیه‌ از مخالفان‌ سرسخت‌ قائلان‌ به‌ وحدت‌ وجود است‌. در رساله‌ای‌ که‌ وی به‌ نام‌ «حقیقة مذهب‌ الاتحادیین‌ او وحدة الوجود» تألیف‌ کرده‌ و در ضمن‌ مجموعهٔ الرسائل‌ و المسائل‌‌ به‌ طبع‌ رسیده‌ است‌، به‌ تفصیل‌ به‌ نقد و نقض‌ اقوال‌ پیروان‌ وحدت‌ وجود، مانند محیی‌الدین‌ ابن‌عربی‌ و صدرالدین‌ قونوی‌ و تلمسانی‌ می‌پردازد و حکم به خروج آن‌ها از دین‌ اسلام‌ می‌کند. مواضع و سخنان ابن تیمیه در این باره دقیقا شبیه سخنان شیعیانی است که در این مسیر راه افراط و تکفیر را پیموده‌اند. (رک: ابن تیمیه‌، حقیقة مذهب‌ الاتحادیین‌ او وحدة الوجود، مجموعة الرسائل‌ و المسائل‌، ج‌ ۴و ۵، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.)

منبع: مهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۳۱۹۷۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مکتب کلامی امام صادق علیه السلام و امتداد آن تا عصر حاضر

 

همزمان با ۲۵ شوال برابر با 15 اردیبهشت ۱۴۰3سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) به منظور آگاهی بیشتر مکتب کلامی امام صادق علیه السلام و شکوفایی بحث‌های کلامی در عصر آن امام همام و امتداد آن تا عصر حاضر یادداشتی از سوی حسین لطیفی، مدیر گروه کلام اسلامی بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی نگاشته شده است که اینک پیش روی مخاطبان گرامی است:

1. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دین مبین اسلام را در عصری که دیدگاه های مختلفی در باره آغاز و انجام هستی وجود داشت و در میان باورمندان عقاید مختلفی چون: مسیحیت و تثلیث، یهودیت، ثنویت و غُنوصی گری، مانویت و دهری گری، بودیسم و تناسخیه، بی خدایی و زنادقه، شرک و چندخدایی و مانند آن، تبلیغ و شالوده معارف و جهان بینی الهی و راستین را پی ریزی کرد.  و در طول ۲۳ سال دوران رسالت خود، تحول فکری عظیمی در جامعه آن عصر ایجاد کرد. 

2. به تصریح اندیشمندان اسلامی، مدینه النبی نخستین حوزه علمی جهان اسلام بود که در آن جهان بینی و معارف اسلامی با حضور امامان معصوم، مباحثات اعتقادی و کلامی تبیین، تدوین و تدریس می شد و 
نقش کلیدی در تکوین علوم و دانش اصیل اسلامی داشتند. اگر بخواهیم نگاه تاریخی به این حوزه داشته باشیم. تاریخ بیش از دو قرن (از آغاز امامت امیر المومنین علی علیه السلام تا تبعید امام هادی علیه السلام به سامرا) این حوزه را می توان به دو دوره کلی تقسیم کرد:
دوره نخست (11-94ق)؛ از شروع امامت امیر المومنین علی علیه السلام تا عصر امام سجاد علیه السلام بود. مهمترین ویژگی این دوره تعریف، تبیین و تقویت مبانی اعتقادی و حفظ و حراست از معارف اسلامی و شیعی بود.
دوره دوم (94-242ق)؛ عصر امام باقر علیه السلام تا مهاجرت امام هادی علیه السلام به سامرا. مهمترین ویژگی این عصر شکوفایی علوم اسلامی و تثبیت و زمینه سازی انتقال به عصر امام رضا علیه السلام و امامان بعدی بود. محمدبن مسلم، مفضّل، جابربن حیان هشام بن حکم، هشام سالم، مومن طاق، علی بن میثم تمار و مانند آن از جمله شخصیت های تاثیر گذار بودند و در گسترش و انتقال معارف امامان معصوم به ویژه امام صادق علیه السلام در شهرها و حوزه های علمی دیگر نقش آفرین بودند.

3. عصر امام جعفر صادق علیه السلام، عصر شکوفایی و انتشار علوم اسلامی و انسانی از قبیل تفسیر، فقه، حدیث، کلام، انساب، لغت، شعر، طب، تاریخ، نجوم و... بود و موجب پیدایش افکار و اندیشه‌های مختلف، مذاهب اسلامی و مکاتب کلامی شد. چنان که پیش از این اشاره شد، جهان بینی و مکاتب فکری و کلامی متعددی در این عصر رواج داشت. مکاتب کلامی چون: قدریه، خوارج، معتزله، مرجئه، اهل حدیث، جبریه، حشویه و مشبهه و مانند آن. و همچنین وجود نحله های فکری و فرهنگی دیگر چون زنادقه و دهری مذهبان و الحادگرایی، مسیحیت و یهودیت، و وجود شخصیت هایی چون: ابن ابی العوجاء، عبدالله‏بن مقفع، ابوشاکر دیصانی، عبدالملک مصری و... و سوء برداشت و کج فهمی‏هایی که با ترجمه آثار حکما، یونانی را به همراه داشته است، و شور بختانه، هر یک زمینه‏ای برای انحراف از عقاید درست دینی را فراهم کرده بودند.  
بی شک در چنین عصری نقش امام نقش برجسته و حیاتی بوده است. هر چند در حوزه مدینه ساختمان بنای عظیم جهان بین اسلامی و شیعی‏ پیشوایان پیش از او و پس از او نیز نقش داشتند، و از خود پیامبر صلی الله علیه و آله که شهر علم و دانش بود آغاز شده و با علی علیه السلام که دروازه آن شهر بود، و نیز امامان بعدی علیهم السلام تداوم یافت، لیکن تکمیل و تاسیس این بنای عظیم «مکتب تشیع» به نام مبارک آن حضرت ثبت‏شده است.
 مباحث اعتقادی به خاطر در برداشتن مسایل زیربنایی اسلام یعنی عقاید دینی، در احادیث اعتقادی آن حضرت به طور گسترده مطرح شده است، و امام نیز به تبیین مسایل عقیدتی اسلامی به شکل‏های گوناگون ‏پرداخته است. از این رو، امام در گسترش مباحث اعتقادی و دانش کلام به ویژه شکل گیری شیعه نقش مؤثری داشتند. این‏ها موجب شد تا امام صادق علیه السلام به تشریح و تبیین مبانی دینی - اسلامی پرداخته و به شبهات و پرسش‏های منکران و زندیقان پاسخ منطقی و مستدل دهند. 
شاید یکی از دلایل رشد و شکوفایی علم کلام در عصر امام صادق علیه السلام و فراوانی  شاگردان کلامی اعم از محدثان متکلم و متکلمان محدث و ترویج مباحثات و تراث کلامی وضعیت سیاسی و اجتماعی عصر امام باشد. زیرا عصر امام صادق علیه السلام در پی رقابت‌های سیاسی امویان و نیز ضعف اولیه حکومت بنی عباس و فرصت کوتاهی که فراهم آمد، عصر متمایزی با سایر ائمه(ع) بوده است. امام در این فرصت کوتاه، توانستند با برپایی کلاس‌هایی شاگردان بزرگی را تربیت کنند و هر یک را در موضوع خاص ماهر و متخصص بار آورند. به این ترتیب نخستین متکلمان امامیه ظهور و بروز کردند.
. براساس گزارش صاحبان رجال و ملل و نحل بیشترین دوره رونق علم کلام درعصرامام صادق(ع) بوده است. از این رو عصر امام صادق علیه السلام را می‌توان عصر شکوفایی دانش کلام دانست. به‌طوری که بیشترین دانشمندان متکلم در این دوره بودند و در این رهاورد اصحاب و شاگردان امام بیشترین تالیف کتب کلامی را از خود بر جای گذاشته اند. 
طبق گزارش صاحبان رجال و تراجم بیش از پانصد اثر کلامی شیعه در این دوره قابل شناسایی است. 
به نظر می رسد حداقل بخشی از این تراث کلامی شیعه به ویژه در سه قرن نخست قابل شناسایی و احیاء است. امام ضمن اهتمام به تبیین مبانی اعتقادی و کلامی بیشترین تشویق را از کار متکلمان داشتند. حتی دستور می‌داد متکلمان شیعه در حضورشان با مخالفان مناظره کنند و علاوه بر مناظره به تدوین و تالیف مسائل کلامی تشویق می کردند. طبق برخی منابع تاریخی امام بیش از ۴۰۰۰ شاگرد در خوزه های دانشی مختلف تربیت و پرورش داده اند. 

4. از جمله ویژگی های مکتب کلامی امام صادق علیه السلام  به موارد زیر می توان اشاره داشت:
 ویژگی نخست، تثبیت مرجعیت علمی اهل بیت و امام صادق علیه السلام  در میان مسلمانان به ویژه شیعیان بود که با اقدامات علمی و فکری آن امام همام موجب طرح  مبانی کلامی شیعه به شکوفایی و اوج خود رسیده است. 
ویژگی دوم، تکوین و پیدایش علم کلام و تدوین و تبیین آموزه های کلامی شیعه؛ 
ویژگی سوم، بیشترین آحادیث کلامی از سوی امام صادق علیه السلام  مطرح شده است به عنوان نمونه فقط در کتاب شریف کافی بیش از ۱۸ هزار سند روایی وجود دارد و از این تعداد چیزی نزدیک به ۱۲ هزار سند آن از امام صادق علیه السلام روایت شده است، این یعنی نزدیک به هفتاد درصد از روایات شریف کافی ا ز امام صادق (ع) نقل شده است. 
چهارمین ویژگی، شاگرد پروری و جذب و آموزش نیروهای زبده کلامی و اعزام آنها به دیگر مناطق اسلامی و گسترش کمی و کیفی تشیع امامی.
پنجمین ویژگی پشتیبانی علمی و فکری تشیع در نقاط مختلف مانند کوفه، بغداد، ری، قم و خراسان.
ششمین ویژگی، اصلاح کژی ها و انحرافات سیاسی و مذهبی درون دینی و مذهبی و پلسخ به شبهات و سوالات شیعیان و سوالات و شبهات سایر گروه های دینی و غیر دینی. 

5. نکته دیگری که در اینجا اهمیت دارد این است که جریان‌های فکری و انحرافی که در عصر امام حضور داشتند که ریشه‌های آن در عصر حاضر نیز قابل پی گیری است. از جمله مهمترین و با سابقه‌ترین جریان فکری، جریان اهل حدیث است که از مهمترین جریان‌های منحرف و افراطی به شمار می‌رود که در تاریخ اسلام شکل گرفته بود. در واقع امتداد این جریان منحرف را می‌توان تا امروز نیز  با 
جریان موسوم به «سلفیه» دنبال کرد. 
دومین جریان فکری جریان غالیان است. این جریان منحرف مورد لعن و نفرین اهل البیت(ع) بوده است. به‌طوری‌که امام صادق علیه السلام از پیروان خود می‌خواستند تا از این گروه بیزاری و دوری بجویند. گزارش‌های فراوانی از مباره امام با این گروه در متون روایی و تاریخی وجود دارد.
سومین جریان‌های فکری عصر امام، جریان خداناباور است که در قدیم بخشی از زنادقه دینی را شامل می شدند. عبدالله بن مقفع و عبدالکریم بن ابی العوجاء، دو تن از زندیقان معروف این عصر بودند و مناظرات زیادی با امام داشتند. واکنش و مواجهه امام علیه السلام در برابر این جریان مبتنی بر به کارگیری منطق و خرد در مجادله بوده است و از برخورد طردی و دفعی و خشن با این افراد خودداری می‌کردند. به عنوان نمونه  یکی از مناظره امام صادق علیه السلام را از کتاب اهلیلجه که توسط مفضل بن عمر روایت‏شده است می‏آوریم. در این بحث امام شیوه مجادله با شکاکان و خداناباوران را نشان می‏دهد. امام، این گونه سخن را آغاز کرده و می‏پرسد: ... به من بگو آیا به همه سوی جهان رفته ‏ای و به پایان آن رسیده‏ ای؟ آیا به پایان همین آسمانی که دیده می‏شود پا نهاده‏ ای، یا به عمق زمین فرو رفته‏ ای و در سرزمین ‏های گوناگون گردش کرده ‏ای؟ چه می‏دانی شاید آنچه را رد می‏کنی، نتوانسته ‏ای با حواس خود بیابی و دانشت‏بدان نرسیده است، و هرگاه از در انکار به در آمدی، و به وادی شک پا نهاده‏ ای، امید است که سرانجام به معرفت (خدا) دست‏یابی! .

6: یکی دیگر از عواملی که موجب شکوفایی علم کلام و سایر علوم اسلامی در عصر امام صادق علیه السلام شد، وجود شاگردان برجسته آن حضرت در این زمینه است. آن‏ها بخش مهمی از رسالت‏های علمی و فرهنگی امام صادق علیه السلام را بر دوش کشیدند، و به نشر آرا، افکار و نظریات مترقی و نوین آن حضرت در رشته‏های مختلف علوم و معارف اسلامی بویژه علم کلام پرداختند. 
مرحوم کلینی عقاید امروز شیعه را ثمره فعالیت‌های امام صادق علیه السلام دانسته و می‌گوید: «کاری که امام در این مقطع انجام می‌دهند تربیت شاگردان فقیه و عالمانی است که مردم را تربیت کنند. مشهورترین راویان شیعه شاگردان حضرت هستند، همچنین مشهورترین متکلمان شیعه مانند مؤمن طاق و حشام بن حکم همگی جز شاگردان حضرت بوده‌اند. خیلی از این‌ها ساکن شهرهای دیگر مانند کوفه هستند که علم امام را در نقاط مختلف ترویج می‌نمودند. از طرف دیگر مجموعه اعتقادات شیعه در مواجهه با فرقه‌های ضاله مانند قدریه، جسمیه، خوارج، معتزله و … به واسطه امام صادق علیه السلام و شاگردان ایشان در مناظرات شکل گرفته است. پس به طور خلاصه امام در یک نزاع سراسر مکتبی شیعه جعفری را شکل داده‌اند. طبق گزارشات تاریخی حضرت و شاگردان همواره در مناظرات پیروز بوده‌اند.»
هشام بن حکم از شاگردان برجسته امام صادق و امام کاظم علیه السلام بود که در مباحث کلامی به خصوص در موضوع امامت سرآمد شاگردان آنها به شمار می‌رفت. از وی آثار بسیاری هچون «کتاب التوحید»، « کتاب المعرفه»، «کتاب الامامه»، «کتاب رد بر معتزله» به یادگار مانده است.
ابوجعفر محمدبن علی بن نعمان معروف به مومن طاق نیز یکی از شاگردان امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیهم السلام و چیره دست در مناظرات کلامی بوده است. عیسی بن روضه از متکلمان شیعی در عصر امام و مولف «کتاب الامامه»، جابربن حیان صاحب آثار متعدد در حوزه‌های دانشی که برخی تا ۶۰۰ اثر به وی نسبت داده‌اند، مفضل بن عمر جعفی، صاحب «کتاب توحید» معروف به «توحید مفضَّل» در موضوع خداشناسی که امام مطالب آن را به مفضل املاء کرده است و خلیل بن احمد لغوی مشهور مولف «کتاب الامامه» و ...

7. امتداد مکتب کلامی امام صادق علیه السلام در مدرسه کلامی مدینه پس از شهادت آن امام از سوی امامان بعدی علیهم السلام تداوم یافت، و پس از عصر حضور امامان معصوم علیه السلام، در مدرسه کلامی حله، بغداد، قم و ری تا عصر حاضر، دوره‌های مختلفی را از نظر رکود و پیشرفت در کلام شیعه امامی، سپری کرده است. 
هر چند با هجرت امام علی علیه اسلام به کوفه زمینه انتقال مدرسه کلامی مدینه به کوفه فرام شده بود. ولی با اقامت کوتاه مدت امام صادق علیه السلام در پی چند سفر موجب تثبیت این مدرسه به عنوان اولین مرکز علمی شیعه در دوره حضور ائمه تا امام رضا علیه السلام گشت و بهره مندی شیعیان را از معارف و تعالیم حضرت به دنبال داشت. بنابراین نخستین امتداد مکتب امام صادق علیه السلام را می توان مدرسه کوفه نام برد. در واقع کوفه در قرون اولیه مبدأ صدور حدیث به دیگر شهرها از جمله بغداد و قم بوده است. ابراهیم بن هاشم کوفی احادیث را در میان علما و شاگردان مکتب ائمه رواج می دادند. رفت و آمد علما و ارادتمندان اهل بیت از شهرهای خراسان، اصفهان، قم به کوفه و مهاجرت محدثان کلامی و متکلمان محدث کوفه به شهرهای دیگر موجب انتقال احادیث به ویژه معارف اعتقادی به دیگر نقاط اسلامی می شدند. بنابر این مدرسه کلامی کوفه نقش تاثیر گذاری در امتداد مکتب کلامی امام صادق علیه السلام و تراث شیعه آن به مدارس کلامی دیگر داشته است.
دومین مرکز علمی شیعه مدرسه کلامی بغداد است. این مدرسه در پی مسافرت امام به بغداد تاسیس شد. هشام بن حکم در ابتدا پیرو مذهب جهمی بود و در اثر ملاقات با امام در این شهر مستبصر شد و در شمار اصحاب آن حضرت در آمد. بنابراین شکوفایی این مدرسه در تاریخ اندیشه اسلامی شیعی به کوشش اصحاب امام صادق علیه السلام از جمله هشام بن حکم و مومن طاق بوده است. از ویژگی های این مدرسه رویکرد عقل گرایانه در کلام امامی است و در عقل گرایی کلام شیعه نقش تاثیر گذاری داشته است.
شایان ذکر است که مدرسه کلامی قم به واسطه؛ یعنی از طریق مدرسه کلامی کوفه و مدرسه کلامی ری از طریق مدرسه کلامی بغداد امتداد مکتب کلامی امام صادق علیه السلام بوده است و تاحدی میراث دار آن  و مدرسه کلامی مدینه بوده اند. مثلا احمد بن محمد بن عیسی اشعری در انتقال این تراث به قم سهم بسزایی داشته است. 

8.  نکته پایانی این که از این رو مکتب کلامی امام جعفر صادق علیه السلام، چه بلحاظ گستره نحله های فکری و کلامی و چه بلحاظ فراوانی مباحث و آموزه های کلامی از جمله مکاتب منحصر به فرد و کمتر مطالعه شده ای  است. 
شور بختانه، امروزه ما شاهد امتداد سه جریان‌های فکری و انحرافی- جریان اهل حدیث و سلفیه، جریان غالیان و جمود فکری و جریان خداناباور - از عصر حضور تا عصر حاضر هستیم. از این رو، امتداد این مکتب تا عصر حاضر محل تأمل و بایسته تحقیق و پژوهش است و توجه محافل پژوهشی حوزه هایی علمیه و دانشگاه را می طلبد. انشاء الله. 

منبع: آستان نیوز

دیگر خبرها

  • ظرفیت استقبال از گفتمان انقلاب اسلامی در دنیا بی نهایت است
  • چهارمین همایش حوزه انقلابی، حوزه منتظر برگزار می‌شود
  • همایش «حوزه انقلابی حوزه منتظر» به میزبانی شیراز برگزار می‌شود
  • حوزه‌های علمیه مهمترین نقش تربیتی را در جامعه دارند
  • اسلامی‌سازی علوم انسانی امری ضروری است
  • ‌چهارمین همایش «حوزه انقلابی، حوزه منتظر» در شیراز برگزار می‌شود
  • عضو مجلس خبرگان: دشمن از فضای مجازی به عنوان قتلگاه جوانان استفاده می‌کند
  • بزرگداشت آیت الله ضیاءالدین نجفی(ره) در قم برگزار شد
  • حوزه‌های علمیه در مقابل اهداف دشمن رسالت سنگینی دارند
  • مکتب کلامی امام صادق علیه السلام و امتداد آن تا عصر حاضر