بازگشت بهار عربی
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۳۳۳۱۵۳
هشت سال بعد از خیزشهای موسوم به بهار عربی، به نظر این منطقه بار دیگر موج دیگری از انقلابها را پیشروی خود میبیند. در جریان این اعتراضات و انقلابها، چندین رهبر عربی ازجمله معمر قذافی، رهبر لیبی و حسنی مبارک، رئیسجمهوری مصر، از قدرت به زیر کشیده شدند و سلطه برخی دیگر نیز رو به افول گذاشت.
چندین کشور درگیر جنگ داخلی شدند و به نظر جغرافیای سیاسی منطقه برای همیشه تغییر کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
**جوانان و موج دوم انقلاب
از نظر محجوب هارون، استاد علوم سیاسی در دانشگاه خارطومِ سودان، رشد افسارگسیخته شهرنشینی و فشار بر بازارهای کار ازجمله دلایل اجتماعی-اقتصادی است که میتواند مردم بهویژه قشر جوان را در جوامع عربی به حرکت درآورد. در واقع مطالبات محققنشده جوانان ازجمله بیکاری و محرومیتهای اجتماعی، آنها را به لشکری بالقوه برای خیزشهای آتی بدل کرده است. وجود 400 میلیون جوان زیر 25 سال که نیمی از جمعیت دنیای عرب را تشکیل میدهند، بدونتردید نقش تعیینکنندهای در آینده دنیای عرب خواهد داشت.
این شور و شوق جوانی در ترکیب با فقدان آزادیهای اجتماعی و دیدگاههای تنگنظرانه در حکومتهای بسته، میتواند بر میزان نارضایتی آنها بیفزاید؛ جوانانی که همین حالا نیز به واسطه بیکاری به تنگ آمدهاند. هرچند کشورهای عرب غیرنفتی توانستند به لطف منابع مالی کافی در دهه 1990 و دهه نخست قرن بیستویکم، خود را در قدرت حفظ کنند؛ اما ناتوانی ساختارهای اقتصادی آنها در ایجاد شغل کافی برای نیروی کاری که بهسرعت در حال رشد بود، عملا زمینه اصلی برای خیزشهای بهار عربی را فراهم آورد.
بهعنوان مثال، هرچند اردن در بازه سالهای 2000 تا 2009 رشد اقتصادی 6.5 درصدی را تجربه کرد، نرخ بیکاری دستخوش تغییر چندانی نشد؛ یا در تونس با وجود رشد اقتصادی پنجدرصدی در دهه نخست قرن جدید، نرخ بیکاری افزایش یافت و در سال 2008 میلادی به 12.4 درصد رسید. در جریان بهار عربی در سال 2011 نیز که به سقوط نظامهای استبدادی و سلطنتی در کشورهایی مانند تونس، مصر، یمن، اردن و لیبی انجامید، جوانها نقشی کلیدی ایفا کردند.
آنطور که هارون استدلال میکند، رشد سرسامآور شهرنشینی، تورم اقتصادی و نیروهای بازار، سه عاملی بودند که بهار عربی در کشورهای متعدد شمال آفریقا و خاورمیانه را رقم زدند. به نظر مادامی که این عوامل به قوت خود باقی باشد، خواست شهروندان و مردم برای تغییر سیاسی نیز پابرجا خواهد بود. حمود العلیمات، استاد جامعهشناسی دانشگاه قطر نیز مانند هارون بر این باور است که این عوامل اجتماعی- اقتصادی، جوامع عربی را به سوی ناآرامی بیشتر سوق میدهد.
از نظر او نیز مادامی که اصلاحات اجتماعی و سیاسی اجرا نشود، قدرتهای حاکم با موج جدیدی از انقلابها و خشونتها مواجه خواهند بود. او همچنین به انتقاد از نظامهای سلطنتی میپردازد که کوشیدند از انقلابهای قبلی برای تحکیم قدرت خود بهره گیرند یا با تأثیرگذاری بر آنها، روند آنها را معکوس کنند.
هرچند این نظامهای سلطنتی از موج اول انقلابها جان سالم به در بردند؛ اما هیچ تضمینی وجود ندارد که از موج دوم آن نیز جان سالم به در برند. آنطور که این استاد دانشگاه استدلال میکند، با ظاهرشدن اولین نشانههای تغییر در این نظامهای فوق محافظهکار و ترکخوردن دیوار ترس مردم، انقلابها و خیزشها به امری اجتنابناپذیر بدل میشوند.
**جنگ داخلی یا اصلاح
فارغ از عوامل و دلایل وقوع خیزشها و انقلابها، پیامدهای آنها نیز بسیار قابلتأمل است. درحالیکه کشورهای تونس و اردن از سقوط به ورطه خشونت جلوگیری کردند، کشورهایی مانند لیبی و یمن درگیر جنگهای داخلی ویرانکنندهای شدند که زمینه را برای مداخله قدرتهای منطقهای و بینالمللی فراهم آورد؛ امری که به نوبه خود بر شدت بحران در این کشورها دامن زد. در مصر و بعد از انتخابات 2012، ارتش توانست قدرت را به دست بگیرد و در اردن نیز نظام سلطنتی توانست در برابر موج انقلابی دوام بیاورد.
آنطور که اون وینکلر، استاد گروه تاریخ خاورمیانه دانشگاه حیفا، در مقالهای با عنوان «ابعاد اجتماعی اقتصادی بهار عربی» نتیجهگیری میکند، کشورهای عربی غیرنفتی در یک وضعیت بسیار دشوار قرار دارند. اقتصاد این کشورها بدون انجام اصلاحات اقتصادی، از جمله کاهش شدید یارانهها، دچار فروپاشی خواهد شد. از سوی دیگر، هرگاه این کشورها تصمیم به اجرای چنین اصلاحاتی گرفتهاند، نتیجه، شورشهای عظیم مردمی بوده که دولت را به عقبنشینی مجاب کرده است.
برخی رژیمها، از جمله اردن و مراکش با انجام اصلاحات سیاسی به این مسئله واکنش نشان دادهاند؛ بهعنوانمثال در مراکش، بعد از تظاهرات گسترده در سال 2011 میلادی، رژیم با تغییر قانون اساسی، اختیارات دولت و پارلمان در برابر پادشاه را افزایش داد. مراکش نیز با تلاش برای برگزاری هرچه دموکراتتر انتخابات و گشایش فضای سیاسی، کوشید تا ثبات را در فضای سیاسی برقرار کند. همچنین نباید فراموش کرد، هرچند تندبادهای بهار عربی هیچگاه باعث تغییر نظام در کشورهایی مانند مراکش، عمان، عربستانسعودی و قطر نشد، اما هیئت حاکمه در این کشورها را مجاب به انجام اصلاحاتی کرد.
**سیاست در خیابان
از نظر آصف بیات، نویسنده کتاب «انقلاب بدون انقلابیون»، تفاوت بزرگ میان انقلابهای قرننوزدهمی و انقلابهای قرن بیستم، از جمله بهار عربی این است که انقلابهای قرننوزدهمی بر اساس یک ایدئولوژی مشخص مانند مارکسیسم صورت میگرفتند، حال آنکه انقلابهای قرن بیستم فاقد یک ایدئولوژی مشخصند. نکته جالب دیگر در نظر بیات این است که از نظر او، حتی فعالیتهای پیشپاافتاده غیرسیاسی میتوانند معانی سیاسی داشته باشند.
آنطور که بیات استدلال میکند، حتی نباید نشستن جوانان مصری در کافههای خیابانی قاهره را عملی بیهدف تلقی کرد. درواقع از نظر او، تسخیر فضایی که حاکمیت به دنبال کنترل آن است میتواند شکلی از مبارزه سیاسی را پیدا کند. انقلاب همواره در خیابانها و میادین عمومی به وقوع میپیوندد و نه در فضاهای مجازی؛ هرچند فضای مجازی میتواند در بهحرکتدرآوردن تودهها نقش مؤثری ایفا کند. بااینحال، نگاهی به وضعیت اسفبار کشورهایی مانند مصر، لیبی و سوریه این سؤال بیات را به ذهن متبادر میکند که «آیا انقلاب ارزش اینهمه تلاش، اندوه و فداکاری را دارد وقتی هیچ قطعیتی وجود ندارد که به ایجاد یک نظم اجتماعی عادلانه و آزاد منجر میشود؟»
هرچند بیات به این سؤال پاسخ مشخصی نمیدهد، اما به نظر میرسد که صرف ساقطشدن دیکتاتورها در این کشور توانسته آزادیهایی برای شهروندان این کشورها به دنبال داشته باشد و با وجود برخی فرازوفرودها، یک گام به جلو محسوب میشود. در پایان نباید فراموش کرد که نمیتوان وقوع انقلابها را پیشبینی کرد، زیرا آنها ممکن است در لحظهای غیرمنتظره اتفاق بیفتند.
*منبع: روزنامه شرق؛ 1397،2،11
**گروه اطلاع رسانی**2059**9131
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي شرق چالش هاي خاورميانه بهار عربي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۳۳۳۱۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آبشناس: آمریکا به دنبال آشوب در کشورهای حوزه نفوذ روسیه است
مدیر دفتر خبرگزاری اسپوتنیک در ایران جنگافروزی در کشورهای عربی و غرب آسیا نظیر سوریه، عراق و لیبی را به دلیلِ آشوبآفرینی آمریکا در کشورهای حوزه نفوذ روسیه عنوان کرد. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه سیاست خارجی خبرگزاری تسنیم، عماد آبشناس در برنامه راهبرد شرقی رادیو گفتوگو با اشاره به روابط دیرین روسیه و اعراب گفت: پس از فروپاشی خلافت عثمانی، مشکلی در کشورهای عربی بروز کرد که ناظر بر هویت سیاسی آنها بود و ازآنپس با چنین چالشی روبهرو هستیم. برخی از دانشجویان عرب به سمت غرب و قسمی به سمت شرق رفتند و موج تفکرات سوسیالیستی بخش بزرگی از جهان را در بر گرفت که در کشورهای عربی هم تأثیر بسیاری داشت.
دولتهایی در این کشورها سر کار آمدند که دیدگاه سوسیالیستی داشتند و از طرفی فضای اسلامگرایی هم شکلگرفته بود؛ امریکا و غرب هم نسبت به حکام دستنشانده خود سرمایهگذاری کردند.
وی با بیان این که شوروی از اعراب حمایت میکرد و عمدتاً روابط سیاسی و نظامی داشتند که امروز به حوزه اقتصادی کشیده شده است، گفت: انقلابهای عربی مورد حمایت سوسیالیستها و شوروی بود و بیشتر گرایشهای چپ داشتند.
آبشناس این روند را موجب قویشدن ارتباط اعراب با شوروی و سپس با روسیه عنوان کرد و گفت: در برههای روسیه خود دچار مشکلاتی شد و غربیها در پی تجزیه این کشور بودند و ایجاد 14 کشور از شوروی برای آنها کافی نبود.
مدیر دفتر خبرگزاری اسپوتنیک در ایران با اشاره به این که روسیه ثبات نسبی گرفت و منافع و استراتژیهای مشترک را پیش گرفت، گفت: آمریکا در برههای از زمان به نفت کشورهای عربی وابسته بود؛ ولی امروز به صادرکننده نفت تبدیل شده است. اما چین و هند بهعنوان رقبای آمریکا به نفت منطقه غرب آسیا وابسته هستند و آمریکا میخواهند با سیطره بر این منطقه از جهان، در حقیقت بر رقبای خود سیطره یابد.
آبشناس با بیان این که آمریکا سیاست خود را تغییر داده و ازاینرو سیاست اعراب در روابط با آمریکا تغییر کرده و به سمت روسیه گرویده است، گفت: کشورهای حوزه خلیجفارس به آمریکا وابستگی امنیتی داشتند و امروز در صدد خروج از آن میباشند و لذا مجبور هستند موازنه بینالمللی را با روسیه و چین برقرار کنند.
وی تأکید کرد: لابیهای آمریکا دنبال گسترش سیطره بر دیگر کشورها و اقتصاد خودشان هستند.
وی سخنان خود را چنین ادامه داد: برخی کشورهای عربی نظیر سوریه، مصر، لیبی و... حوزه نفوذ شوروی بودند و آمریکا پس از فروپاشی شوروی سعی کرد این حوزه نفوذ در کشورهای عربی را از بین ببرد و ازاینرو در لیبی و سوریه و عراق جنگهایی به راه انداختند؛ چراکه آمریکا بهسرعت میخواست حوزههای عربی را از چنگ روسیه خارج سازد.
در نهایت روسها در سوریه در برابر آمریکاییها ایستادند و با همکاریِ جمهوری اسلامی ایران توان این ایستادگی را پیدا کرد و بسیاری شهید سلیمانی را مسئولِ این مسئله میدانند که روسیه را برای ایستادگی در برابر آمریکا تشویق کرد و ازاینرو پیش روی غرب به سمت شرق با همکاری ایران و روسیه متوقف شد تا امروز که روسها در حوزه نفوذ آمریکا وارد شده است.
آبشناس کشورهای عربی را بهصورت سنتی حوزه نفوذ آمریکا و غرب نامید و تصریح کرد: بر اساس مطالعات انجام شده، طی 50 سال آینده شرق آسیا بازار اصلی مصرف نفت جهان خواهد بود و دیگر اروپا بازار نخواهد بود و کاملاً به آمریکا وابسته است.
انتهای پیام/