Web Analytics Made Easy - Statcounter

دختر جوانی که به خاطر کینه قدیمی با چاقو به نامادری اش حمله کرده بود، به خاطر مرگ نامادری بازداشت و در انتظار صدور و اجرای حکم قصاص است. این دختر سرگذشت عبرت آموزی دارد. او پس از خارج شدن از خانه پدری معتاد شده و به خاطر برقراری رابطه نامشروع به بیماری ایدز مبتلا شده است.

سرگذشت این زندانی Prisoner را از زبان خودش بخوانید: در حالی که تنها پانزده سال از عمرم سپری شده بود و تازه داشتم گرمای مهر مادری را حس کرده و با ترانه های دلنشینش،آوازهای عاشقی می سرودم، مادرم در یک غروب پاییزی به دلیل بیماری سرطان، دل به برگ ریزان پاییز سپرده و برای همیشه من و پدرم را در فراسوی روزهای سخت زندگی تنها گذاشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دیری نگذشت که پدرم که کارگر ساده ای بود، برای اینکه بتواند بار دیگر به زندگیش سر وسامانی بدهد، برای بار دوم با زنی که از همسر اولش دارای پسری به نام افشین بود، ازدواج کرده و من نیز به تدریج با مقوله ای به اسم نام مادری آشنا شدم.

پس از اندک مدّتی، ابرهای خاکستری بر روی خورشید زندگانیم سایه افکنده و نامادریم باطن دورنی خود را نشان داده و به من ثابت کرد که با مادر خودم از زمبن تا آسمان تفاوت دارد. پیوسته من را در نبود پدر کتک می زد و بسیار بین من و پسر خودش، که چند سالی از من کوچکتربود، فرق قایل می شد و گویی به راستی من تنها برده بی چون و چرای او و پسرش بودم. بارها از او به پدرم شکایت کردم، ولی چه فایده که هیچگاه راه به جایی نبرده و همواره درمی یافتم که پدررا هیچ گوش شنوایی نیست و او به تمامی افسار زندگیش را بدست نامادری سنگ دلم سپرده و دیگر چندن قادر به مدیریت کردن امورات خانواده خود، نیست.

پس از متولّد شدن خواهرم مریم، پدرم دیگر غلام حلقه به گوش کامل نامادریم شد و به راستی من دیگر هیچ جایگاهی در زندگانی پدرم نداشته و پنداری نامادریم توانسته بود با نیرنگ های بی نظیر خود، پدرم را دچار سحر و جادوی ابدی کرده و ماهیت وجودیش را دچار دگرگونی اساسی کند. پدر،به پیشنهاد نامادریم با ادامه تحصیل من مخالفت کرد و برای همیشه من را از رفتن به دانشگاه بازداشت، نامادریم که از حضور من در خانه چندان دل خوشی نداشت و همیشه ایّام من را به چشم یک مزاحم همیشگی در خانه می دید، پدرم را مجبور ساخت تا با ترفند های مختلف بتواند نظر من را برای ازدواج جلب کرده و به این ترتیب از شر وجود من برای همیشه رها شود. ولی من به دلیل علاقه فراوان آنها به افشین و مریم، با پیشنهادات افراد مختلف، برای ازدواج مخالفت کرده و پیوسته می خواستم با شگرد های هدفمند، خودی نشان داده و به آنان بفهمانم که من نیز به عنوان عضوی از خانواده آنها از حق و حقوقی برابر برخودار بوده و بیدی نیستم که به زودی با این بادها لرزیده و دست از مبارزه بردارم. در موارد بسیاری نیز، نمونه های بسیار خوبی از افراد مختلف، برای ازدواج داشتم، ولی مرغم همیشه در گذر زمان، تنها یک پا داشت و چون می دانستم که ازدواج من تنها به سان راهی میان بر برای رهایی خانواده ام از دست من است، سر ناسازگاری را با آنان گذاشته و پشنهادات ازدواج را یکی پس از دیگری رد می کردم.

والدینم هنگامی که از ازدواج کردن من به تمامی نا امید شدند، دیگر راضی نبودند هزینه های زندگی من را بدهند و بارها با نیش و کنایه های تلخ آلود خود،چنین به من وانمود می کردند که دیگر قادر نیستند من را از لحاظ مالی حمایت کنند. به همین دلیل بارها به دلیل هزینه های زندگی، ازسوی پدر و نامادریم مورد شماتت و ضرب و شتم قرار گرفته و سرانجام به اجبار آنها و برخلاف میلی باطنی خود، در یک کارگاه خیاطی زنانه مشغول به کار شدم.

روز به روز حس انتقام در وجودم نسبت به آنها پیش از گذشته شعله ورتر می شد و همواره سعی می کردم با انواع مخالفت ها، به آنها بفهمانم که هرچند که آنها با شیوه های مختلف سعی می کنند، که من چون کبکی، سر در برفهای حماقت برده و چشمان خود را روی حقایق زندگی ببندم، امّا، من نیز به مانند آنان دارای ماهیتی بوده و حقیقتی از زندگی آنها می باشم. تا این که به تدریج ،در مسیر گذشت زمان ، با ازدواج افشین و مریم، پا به سن گذاشته و دیگر چندان خواستگاری نداشته و بیشتر افراد مسن به خواستگاریم می آمدند و من نیز که عمر خود را در بستر تبعیض های پی در پی والدینی خودخواه، به تاراج رفته می دیدم ، روز به روز نسبت به آنها متنفرتر از گذشته شده و بسیار خود را تنها احساس می کردم.

تا اینکه سرانجام منی که شیشه عمرم به وسیله ظلمهای بیشمارآنان، هزاران ترک برداشته بود، برای رهایی از این همه غم و سنگ دلی زمانه، دل به دنیای مواد مخدر Drugs داده و با همراهی یکی از دوستانم، در منزل مجرّدیش سرگرم مصرف شیشه شده و پس ازآن نیز به پیشنهاد او با برادر معتادش، بهرام ، دوست شدم و خانه پدری را ترک کرده و با او روزگار خود را می گذراندم. تا اینکه در کمال ناباوری پس از غلبه درد و ضعف های بسیار بر بدنم و معالجه به پزشک Doctor و انجام آزمایشات مختلف، دریافتم که در اثر روابط نامشروع با بهرام به بیماری خطرناک ایدز HIV مبتلا شده ام. خبر بیماریم به راستی تمام وجودم را تحت تاثیر قرار داده و من را در باتلاقی از مشکلات ناخواسته فرو برد ، به گونه ای که دیگر به کلّی از همه متنفر شده و با بهرام نیز برای همیشه قطع رابطه کرده و با ترک خانه او، با وجود زخم زبانهای بسیار، در خرابه ها و پارکهای شهر، زندگی نکبت بار خود را می گذراندم.

تا این که روز به روز حس انتقام در وجودم شعله ورتر از گذشته می شد تا این که سرانجام توانستم پس از مصرف شیشه بسیار، به سان پهلوانی، با استفاده از فرصتی مناسب که پدرم به دلیل مشغله کاری در سفر بود، نقشه شوم خود را عملی کرده و با تهیه چاقویی بسیار تیز،درست به مانند تیزی زخم زبان های نامادریم، به سوی خانه پدری پرواز کرده و شب هنگام، غافلگیرانه، با ضربات بی رحمانه چاقو،چهره زیبا و دلفریب نامادریم را نیز به مانند وجود ناپاکش، زشت و ناخوشایند کنم، تا شاید اندکی از رنج و عذابی را که به من داده است، ازعمق وجود درک کرده و به سزای اعمال پلید خود برسد. نامادریم پس از این ماجرا، چند روزی در بیمارستان بستری شد تا این که به علت گستردگی عفونت بافتهای صورتش، در اثر ضربات عمیق چاقو، سرانجام عفونت سراسر بدنش را فرا گرفته و در صبح یکی از روزهای گرم تابستان، غروب عمر را به نظاره نشسته و در برابر مرگ تسلیم شد.

من نیز اکنون روزگاریست که در پشت میله های آهنین زندان، داستان زندگی خود را، از آغاز تا به اکنون، هزاران بار مرور کرده و همواره در آتش حسرت آرزوهای بر باد رفته ، سخت سوخته و ناباورانه در فراسوی یک بیماری هولناک ، تنها چشم به پایان زندگی خود ،دوخته ام.

نظر کارشناس روانشناسی، مشاوره و مددکاری اجتماعی پلیس Police استان مرکزی:

شیشه علاوه بر اعتیادآور بودن، فرد مصرف کننده را دچار نوعی وابستگی فکری و روانی کرده ؛ و برسیستم عصبی فرد، تاثیر مستقیم و بسیار ویرانگری دارد.مصرف ماده مخدر شیشه باعث بروز توهّم در مصرف کنندگان شده و جرایم گوناگونی به مانند قتل Murder را از سوی آنان به همراه دارد.

مردی که می خواهد تشکیل زندگی مجدد بدهد، باید با فرزندش به گونه ای مدارا کند تا او فکر نکند که نادیده گرفته و از سوی پدر خود طرد شده و بدین شکل حس حسادت در وجودش برافروخته شود. بلکه باید فرزندش را مجاب کند که دوستش دارد امّا در عین حال از نیاز به ازدواج دیگری هم با او صحبت کرده و نوع این دوست داشتن ها را از یکدیگر تفکیک کند تا هیچگاه با ورود نامادری به خانواده ،حس انتقام جویی در وجود فرزند، نسبت به او شکل نگیرد.

انتقام نیز ناشی از افکاری است که از مقصر دانستن دیگران سرچشمه گرفته و در حقیقت، مقصر دانستن در دنیای درون در شکل و سیمای انتقامجویی در دنیای برون ظاهر می شود. افرادی که انتقامجویی را راه و رسم زندگی خویش قرار داده اند و مقدّس ترین فرامین مذهبی را نیز نقض می کنند، دیر یا زود در مسیر زندگی، علیل و زمین گیر شده و هرگز در صحنه زندگی به اهداف خود نخواهند رسید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

وقتی شوهرم به زندان افتاد دوستان صمیمی اش با من ارتباط شوم گرفتند

تجاوز وحشیانه به دختر بیمار در اتاق خصوصی بیمارستان + عکس

وقتی سرزده به خانه رفتم دخترم را در وضعیت بد در کنار مرد غریبه دیدم!

تجاوز مرد 64 ساله به دختر 17 ساله در حمام + عکس

لغو حکم اعدام قاتل یک دختر ساله + عکس

سیامک به هووی صیغه ای رو دست زد!

عروس پایان جشن ازدواج دستگیر شد / داماد شوکه شد

انتقام هووی دوران نامزدی از نوعروس جوان!

سرنوشت مرگبار برای مردی که از زن شوهردار درخواست ارتباط کرد / مرد غیرتی تیر خلاص را در خیابان شلیک کرد + عکس

عملیات تروریستی رامین حسین پناهی ناکام ماند / او اعدام خواهد شد + عکس

حراج آنلاین برای فروش پسر 5 ساله+ عکس

منبع: رکنا

کلیدواژه: سقوط هواپیما سلامت مهم ترین های 24 ساعت سقوط جت شخصی در ایران زندانی Prisoner ضرب و شتم مواد مخدر Drugs منزل پزشک Doctor ایدز HIV سفر پلیس Police قتل Murder اخبار حوادث ایدز قاتل بیماری خانه مجردی نامادری عکس فیلم ایران پرونده مرد دختر شوم آزار و اذیت پلیس زن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۳۷۲۹۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیرترین پدر و مادر‌ها کدام استان زندگی می‌کنند؟

رئیس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت از کاهش فاصله ازدواج و فرزندآوری در کشور خبر داد و ثبت احوال نیز آمار مرتبط با سن فرزندآوری را اعلام کرد.

‌به گزارش همشهری‌آنلاین، صابر جباری، رئیس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت، با بیان اینکه ۵۰۰ مرکز آموزش هنگام ازدواج در سراسر کشور با خدمات رایگان فعال هستند، گفت: هم‌اکنون خدمات درمان ناباروری در همه مراکز دولتی کاملا رایگان ارائه می‌شود و در همه استان‌ها حداقل یک مرکز ناباروری سطح ۳ وجود دارد.

وی افزود: علاوه بر درمان، خدمات پیشگیری از ناباروری و اصلاح سبک زندگی هم در دستور کار قرار گرفته است.

جباری ادامه داد: هنوز درصد سزارین‌ها در کشور ما بالاست که برای سلامت مادر و جنین خطرات جدی به همراه دارد.

وی افزود: به روایت آمار، خطر ابتلا به آسم و بیماری‌های تنفسی در کودکان سزارینی نسبت به کودکان متولدشده با زایمان طبیعی بیشتر است.

جباری گفت: تجهیز خوابگاه‌های متأهلی دانشجویی و افزایش وام ودیعه دانشجویی و کاهش نوبت شب‌کاری کادر درمان از جمله اقدامات وزارت بهداشت در راستای حمایت از قانون جوانی جمعیت است.

وی به اجرای منشور کرامت مادری اشاره کرد و افزود: فاصله سن ازدواج و فرزندآوری از ۴ سال به ۳ سال کاهش یافته و توصیه ما به زوجین این است که تا ۲ سال ابتدای ازدواج به فرزندآوری اقدام کنند.

میانگین سن پدر‌ها و مادر‌ها در اولین فرزندآوری

آمار‌های سازمان ثبت احوال نیز نشان می‌دهد در اولین فرزندآوری در کل کشور در سال ۱۴۰۲ میانگین سن پدر ۳۲.۱ سال و میانگین سن مادر ۲۷.۳ بوده است.

بر اساس گزارش این سازمان، در سال مذکور میانگین سن پدر در نقاط شهری برابر با ۳۲.۷ سال و نقاط روستایی برابر با ۲۹.۹ سال بوده است.

همچنین، بین استان‌ها بیشترین میانگین سن پدر در اولین فرزندآوری مربوط به تهران با رقم ۳۴.۵ سال و کمترین آن مربوط به سیستان و بلوچستان با ۲۷.۱ سال است.

در این خصوص مقدار شاخص در نقاط شهری ۲۸.۱ سال و در نقاط روستایی ۲۴/۴ سال است.

بیشترین میانگین سنی مادران در اولین فرزندآوری بین استان‌ها مربوط به تهران با ۳۰.۸ سال و کمترین آن مربوط به سیستان و بلوچستان با ۲۲.۷ سال است.

دیگر خبرها

  • کینه مرگبار کارگر قهوه خانه | کارگر جوان اخراج شد و وقتی فهمید فرد دیگری جای او استخدام شده ....
  • فرزاد حسنی راوی ناگفته‌های زندگی سرمربی تیم ملی شد
  • نشانه‌های آمادگی برای ازدواج در دختران
  • نویدکیا: یک تیم داغان را تحویل گرفتم!
  • پیرترین پدر و مادر‌ها کدام استان زندگی می‌کنند؟
  • فریادهای خاموش: روایت‌های ناگفته از حمله به نورشمس | گزارش تصویری
  • تجلیل از ۲۹ زوج دهه شصتی در قزوین
  • دهه شصتی های متاهل، تجلیل شدند
  • عاقبت فرار از خانه به‌عشق خواستگار شیشه‌ای
  • تکرار قصه ناتمام زن‌کشی/ زیبا؛ زن ارومیه‌ای که تاوان طلاقش را با مرگ داد