Web Analytics Made Easy - Statcounter

 شهر ماکائو در چین جنوبی اغلب بخاطر کازینو ها و هتل های شیک و تجملی اش شناخته می شود؛ اما بزرگ ترین گنجینه این شهر، یک کلیسا یا در واقع ویرانه های باقی مانده از آن است. کلیسای سنت پل علاوه بر زیبایی خارق العاده، ارزش تاریخی قابل توجهی دارد که سالانه باعث جذب گردشگران از اقصی نقاط جهان به این منطقه می گردد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با همگردی همراه باشید تا درباره ویرانه های کلیسای سنت پل که این روزها از آن به عنوان باقی مانده کلیسای سنت پل یاد می شود و داستان تاریخی که پشت آن وجود دارد بدانید : 

کلیسای سنت پل، ساخته شده توسط یسوعی ها

این کلیسا که با نام Mater Dei نیز شناخته می شود، یک کلیسای قرن هفدهمی پرتغالی است که به سنت پل حواری Saint Paul the Apostle تقدیم شده است. این کلیسا از سال 1602 تا 1640 توسط کشیش های انجمن عیسی (معروف به یسوعی ها یا ژزوئیت ها، فرقه ای مذهبی وابسته به کلیسای کاتولیک به معنی سربازان مسیح و پیاده نظام پاپ) که برای اشاعه دادن مذهب کاتولیک به شرق دور سفر کرده بودند ساخته شده است. در واقع، یسوعی ها یا ژزوئیت ها برای اولین بار بعد از قرارداد پرتغالی ها بر سر ماکائو به کشور چین وارد شدند و این کلیسا اولین کلیسای آنها بود. مجموعه کلیسا در اصل اولین دانشگاه غربی در شرق آسیا نیز به شمار می رفت. این کلیسا یکی از بزرگ ترین کلیسا های کاتولیک آسیا در آن زمان بود. 

ساختار کلیسای سنت پل

برای ساخت بیشتر بخش های کلیسا از چوب استفاده شده است؛ اما نمای فوق العاده ای دارد که از بلوک های سنگ گرانیت ساخته شده است. این تنها بخش ساختمان است که از طوفان های سهمگین و آتشی که سایر بخش های باقی مانده کلیساب سنت پل را در سال 1835 ویران کرد نجات یافته است. اما این تنها آتش سوزی اتفاق افتاده در این کلیسا نبود، بلکه سومین آتش سوزی تاریخ حیات این کلیسا بود که نهایتا باعث ویرانی آن شد.

تخریب کلیسا در آتش سوزی ها

کلیسای اولیه و اصلی در سال 1580 ساخته شد؛ اما دوبار آتش گرفت. یک بار در سال 1595 و بار دیگر در سال 1601 که باعث شد یسوعی ها تصمیم بگیرند تا به بازسازی این بنا بپردازند. دیوار گرانیتی جلوی کلیسا بزرگ تر شد و یک نمای سنگی گرانیتی عظیم بین سال های 1620 و 1627 توسط مسیحیان ژاپنی تراشیده و به بنا اضافه شد. این کلیسا بعد از این که به دلیل سومین آتش سوزی تخریب شد دیگر بازسازی نشد؛ چرا که بیش از هفتاد سال بود که یسوعی ها توسط حاکمان پرتغالی از چین اخراج شده بودند و آن را ترک کرده بودند. اما سال ها بعد دیوار و نمای سنگی این کلیسا مستحکم تر شد تا از ویرانی آن جلوگیری شود. 

نمای باقی مانده کلیسای سنت پل

نمای ویرانه های کلیسای سنت پل چهار ستون عظیم دارد و از کنده کاری ها و مجسمه هایی که نمایانگر داستان اولین روز های کلیسای کاتولیک در آسیا هستند پوشیده شده است. مجسمه هایی از مریم باکره و حواریون، سمبل های باغ عدن و تصلیب مسیح و کنده کاری هایی از فرشتگان و شیطان، یک اژدهای ژاپنی و یک گل داودی ژاپنی، یک کشتی بادبانی پرتغالی و هشدار های مذهبی به خط چینی ها. 

نقاشی تاریخی از کلیسا

سه طاقی که در پایین این نما قرار دارند به احتمال زیاد، زمانی درب های بلند این کلیسا را در بر می گرفته اند که این حقیقت در یک تابلو نقاشی توسط هنرمند آمریکایی آلمانی به نام ویلهلم هاین Wilhelm Heine در سال 1854 به نمایش گذاشته شده است. این تابلو نقاشی نشان می دهد که یکی از درب ها بسته است و زنگ های کلیسا در طاقی های سمت شرق و غرب بالای نما قرار گرفته اند. 

وضعیت این روز های کلیسا

در سال 1990، این بنا به طرز خطرناکی در حال خم شدن بود که به وسیله یک حائل ساخته شده از سیمان و استیل مستحکم شد. همچنین یک پلکان استیل نصب شد تا گردشگران بتوانند به بالای نما بروند و از فاصله نزدیک تر به تماشای کنده کاری ها و لذت بردن از چشم انداز پانورامایی زیبای شهر بپردازند. هر روزه گردشگران بسیاری از اقصی نقاط جهان به این منطقه می آیند تا نمای باقی مانده این کلیسای زیبا را تماشا کنند و از دیدن آن و لمس تاریخ این منطقه لذت ببرند. پیشنهاد می کنیم در سفر به ماکائو حتما به بازدید این کلیسا بروید.

منبع: مجله همگردی

کلیدواژه: تور اروپا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت hamgardi.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مجله همگردی» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۳۷۶۰۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

داستان شگفت‌انگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا، کتاب «مدیر مدرسه شریعت» داستان زندگی معلم شهید محمد تراب‌نژاد است که رحیم مخدومی نویسنده نام آشنا و صاحب سبک کشورمان آن را نوشته و انتشارات «رسول آفتاب» آن را منتشر کرده است. به مناسبت گرامی‌داشت هفته مقام معلم، گپ‌و‌گفتی درباره شخصیت و زندگی این معلم شهید با نویسنده این کتاب داشتیم که در ادامه با هم می‌خوانیم:

آقای مخدومی! در هفته بزرگداشت مقام معلم هستیم. از شما کتابی با عنوان مدیر مدرسه شریعت منتشر شده که موضوعش زندگی یک معلم شهید است. درباره این کتاب توضیح می‌دهید؟

کتاب «مدیر مدرسه شریعت» به معرفی یک معلم شهید به نام محمد تراب‌نژاد پرداخته است. شهید تراب نژاد از معلمان استان مازندران و شهرستان ساری است.

ایشان در دهه چهل معلم می‌شود و با توجه به اینکه فضا، فضای دوران طاغوت است کار‌هایی انجام می‌دهد که خیلی شگفت‌انگیز هستند و غالباً انتظار از یک شهروند جمهوری اسلامی می‌رود که این چنین بصیر باشد و جهادی کار کند. چون در نظام جمهوری اسلامی زمینه برای روحیه جهادی خیلی افزایش پیدا کرد. الگو‌ها فراوان و تشویق‌ها فراوان شد، اما در دهه چهل که خبر از اینها نبود و نه تنها خبری نبود بلکه موانع زیاد بود تا اتفاقاً شهید محمد تراب نژاد جهادی زندگی نکند.

درباره این زندگی جهادی و فعالیت‌های این معلم شهید بیشتر توضیح می‌دهید؟

یکی از مواردی که ایشان به آن ورود پیدا می‌کند مبارزه با بهائیت است. او شناختی از بهائیت نداشته، اما خودش را ملزم می‌کند تا آشنایی پیدا کند. سراغ استاد می‌رود و یک گروه تشکیل می‌دهد و جلساتی را پای تدریس استاد می‌نشیند.

کتاب‌هایی را می‌خواند تا به این جبهه آگاهانه ورود پیدا کند و در کار خودش انقدر حرفه‌ای عمل می‌کند که حتی یک فرد را به عنوان نفوذی در میان این فرق می‌فرستند و این فرد هم تا انتها جلو می‌رود، به گونه‌ای که برایش مشکلاتی هم ایجاد می‌شود. اما مثل شهید بزرگوار حسن باقری که در دوران دفاع مقدس در قلب دشمن و تا پشت جبهه‌های دشمن می‌رفت تا بتواند شناسایی درستی انجام بدهد و از این شناسایی درست برای ضربه زدن به دشمن به بهترین شکل استفاده کند، محمد تراب نژاد هم در مبارزه با بهائیت این شیوه را اتخاذ کرد و کار به جایی می‌رسد که ساواک مطلع می‌شود.

چرا برای ساواک فرقه بهاییت مهم بوده؟

بهاییت زاییده ساواک و ساواک زاییده صهیونیسم است. به همین دلیل ممانعت‌ها از طرف ساواک شروع می‌شود؛ اذیت‌ها، بازداشت‌ها، احضار‌ها و بازجویی‌ها. محمد تراب نژاد در عین این فعالیت‌ها یک معلم است و با اولین خاطره‌ای که برای حضور در اولین مدرسه براش رخ می‌دهد، نشان می‌دهد که معلمی را به عنوان شغل انتخاب نکرده است.

نگاه شهید تراب نژاد به معلمی اگر شغل نبود پس چه بود؟

تعبیر زیبایی معلم شهید رجایی دارد که می‌گوید:«اگر معلمی شغل توست رهایش کن». یعنی انتظار شهید رجایی این است که معلمی برای یک معلم عشق باشد. برای شهید تراب‌نژاد هم این چنین بود. برای اینکه خودش را برساند به آن مدرسه‌ای که معلمش بود و در دوردست و در روستا‌های دور افتاده قرار داشت باید با اسب و قاطر می‌رفت و از رودخانه عبور می‌کرد. خیلی سختی می‌کشید؛ به گونه‌ای که یک بار گرفتار سیلاب می‌شود و تا آستانه مرگ پیش می‌رود و مدت‌ها بابت این قضیه بیمار می‌شود، اما باز همچنان با عشق ادامه می‌دهد.

اینکه معلمی یک نوع عشق برای این شهید بوده را به چه شکل‌های دیگر در رفتار و منشش بروز می‌دهد؟

در آن مدرسه‌ای که ایشان مدیر می‌شود، مدیری نبوده است، چون تعداد افرادی که باید در مدرسه ایفای نقش می‌کردند، کم بودند. محمد تراب نژاد هم مدیریت داشته و هم تدریس می‌کرده است. این شهید از جمله افرادی نبود که بنشیند سر کلاس و هرکس ثبت نام کرده بیاد و به او درس بدهد. در روستا رصد می‌کرده ببیند که چه کسی باید الان سر کلاس باشد و نیست. با خانواده‌ها صحبت می‌کرد تا راضی شوند و فرزندشان را به مدرسه بفرستند.

اتفاق شیرینی که رخ می‌دهد این است که یکی از همین بچه‌ها که چوپان بوده و خانواده اجازه نمی‌داده مدرسه بیاید با پا در میانی محمد تراب نژاد مدرسه می‌آید و بعد معلم می‌شود و مدیر می‌شود و همین فرد جای محمد تراب نژاد مدیر همین مدرسه می‌شود. خاطرات این فرد هم در کتاب مدیر مدرسه شریعت آمده است.

این مدرسه که نام کتاب هم از آن وام گرفته شده، مدرسه شریعت است؟

نه. محمد تراب نژاد با وجود همه این فعالیت‌ها باز هم احساس می‌کند که این کار کم است و باید عمیق‌تر و ریشه‌ای‌تر کار کند به همین خاطر او در دوران طاغوت یک مدرسه اسلامی به نام شریعت تأسیس می‌کند که نام کتاب هم برگرفته از همین مدرسه است.

او آنقدر در این مدرسه زیبا کار می‌کند که روسای ادارات در دوران طاغوت هم ترجیح می‌دهند بچه‌های خودشان را در مدرسه شریعت ثبت نام کنند تا در مدارس دیگر. این شهید هیئت خانگی راه اندازی می‌کند و با دعای ندبه، هم روی دانش آموزان هم روی معلم‌ها کار می‌کند. از طرف دیگر او یک جوان بسیار شاداب، بشاش، کاری و ورزشی بوده و در ورزش کشتی قهرمان استان بوده است و همین باعث جذب افراد بسیاری به سمت او می‌شود.

ظاهراً این شهیددیداری هم با مقام معظم رهبری داشته است، جریان این دیدار چیست؟

بله. آوازه فعالیت‌های محمد تراب نژاد به گوش مقام معظم رهبری در مشهد مقدس می‌رسد و یک روز اتفاقاً تشریف می‌برند ساری و در مسجد جامع ساری با این شهید و جوان‌هایی که با او فعالیت می‌کردند، جلسه می‌گذارند و گفتگو می‌کنند و گزارش می‌گیرند. حضرت آقا جنس شناس بوده و این افراد را شناسایی و حمایت می‌کرده است و راجع به شهید تراب نژاد و دوستانش هم چیز‌هایی می‌شنوند که منجر به یک دیدار و یک جلسه می‌شود.

در ابتدای صحبت‌هایتان اشاره کردید که این معلم شهید اهل کار جهادی هم بوده. در این باره هم توضیح می‌دهید؟

همه این فعالیت‌ها مانع از این نبود که محمد تراب نژاد به فکر محرومین و مستضعفین و کار‌های جهادی نباشد. افرادی که شاید روحیه کار مبارزاتی و انقلابی ندارند، اما انسان دوست و عاطفی هستند کمک به همنوع را دوست دارند، چه برسد به شخصیتی مثل شهید تراب نژاد. این شهید افرادی با روحیه کمک به دیگران را بسیج می‌کند و به روستا‌ها می‌روند وکار‌های عمرانی برای نیازمندان انجام می‌دهند.

از ماجرای شهادت این شهید هم می‌گویید؟

شهادت محمد تراب نژاد هم مثل زندگی‌اش خیلی زیباست. در ایام تعطیلات نوروز که وقت استراحت معلم‌هاست و این ایام تعطیلات را معمولاً برای دید و بازدید و گشت و گذار سپری می‌کنند، محمد تراب نژاد در دورانی که انقلاب پیروز شده و دوران دفاع مقدس است و آرام و قرار ندارد و می‌داند رزمنده‌هایی که در جبهه‌ها هستند، هم پدر و مادر دارند و آنها هم دید و بازدید را دوست دارند؛ بنابراین کار خیلی قشنگی انجام می‌دهد.

مرکبات دوستان آشنایان و باغ خودش را در چندین ماشین بار می‌زند و تعطیلات خودش را اختصاص می‌دهد به اینکه کام رزمندگان را با میوه و مرکبات شیرین کند. او این کاروان را راه می‌اندازد و وارد جبهه آبادان می‌شود، اما در آن جا هواپیمای دشمن این کاروان او بمباران می‌کند و محمد به شهادت می‌رسد. معلم شهید محمد تراب نژاد امروز برای جامعه ما الگو است؛ برای گروه‌های جهادی الگوست، برای معلم‌های جوانی که می‌خواهند وارد آموزش و پرورش شوند الگوی بسیار بسیار تاثیرگذاری است.

او و معلم‌هایی مثل شهید ابراهیم هادی کلاسشان در چارچوب یک مدرسه و کلاس منحصر نشده بود و شاید بیشترین تأثیر این شهید و شهید ابراهیم هادی در بیرون از مدرسه روی دانش آموزان بوده یعنی همه جا معلم بوده‌اند نه فقط در کلاس و مدرسه. برای شهید محمد تراب نژاد در واقع جامعه کلاس درس اوست. جامعه مدرسه‌ای است که باید ایفای نقش کند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ۷ تاثیر شگفت انگیز و باورنکردنی سفیده و زرده تخم مرغ برای پوست و مو
  • رونالدو، همچنان سوژه جذاب رسانه‌های بزرگ
  • کشف شگفت انگیز سرنخ‌های ژنتیکی افسردگی
  • داستان شگفت‌انگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد
  • آنچلوتی: تعهد تیمی‌مان شگفت‌انگیز بود
  • آمار شگفت‌انگیز مهدی قائدی در این فصل لیگ امارات
  • خفاش شگفت‌انگیز 6 گِرمی که زیر «برگ» زندگی می‌کند(+عکس)
  • تنها تصاویر باقی مانده از مارک تواین / رشد جمعیت جهان در گذر تاریخ / هند جنوبی از نمای نزدیک / فضای شخصی چیست و چه میزان است؟ / دفاتر باز، گزینه مبالغه شده / بنزین زدن سریع‌تر است یا شارژ برقی؟
  • تصاویر شگفت‌انگیز جیمزوب از سحابی سر اسب 
  • نمای حیرت‌انگیز اسب سیاه آسمان از نگاه تلسکوپ فضایی جیمز وب / عکس و فیلم