Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایکنا»
2024-05-05@19:15:11 GMT

جایگاه وحی الهی در تکمیل ساختار معرفتی انسان

تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۳۸۰۷۹۲

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ مراسم افتتاحیه «کنگره بین‌المللی توسعه و تعالی علوم بر پایه عقلانیت وحیانی با تکیه بر اندیشه‌های علامه جوادی آملی» صبح امروز در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برگزار ‌شد. آیت‌الله جوادی آملی در پیام تصویری که به این کنگره ارسال کرده بود به بیان اهمیت «عقلانیت وحیانی» پرداخت و عنوان کرد: انسان همان طوري که يک چشم و گوش دارد براي درک کردن و يک دست و پا دارد براي کار کردن، در قلمرو جان او هم دو دستگاه وجود دارد: يکي عقل نظري که مسئول انديشه‌ورزي است، يکي عقل عملي که مسئول انگيزه‌مداري است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

انسان با چشم و گوش مي‌فهمد، با دست و پا کار مي‌کند. در قلمرو جان با عقل نظري مي‌فهمد، با عقل عملي اراده دارد. اراده، تصميم، نيت و مانند آن از شئون انگيزه است که مسئول آن عقل عملي است. تصور، تصديق، قضيه، قياس، استدلال، برهان و مانند آن، امور نظري و علمي است که مسئول آن عقل نظري است که انديش‌ورز است.

وی ادامه داد: براي توسعه اينها از عقل حسي و تجربي که در حقيقت خيال مجسم است شروع مي‌شود تا عقل نيمه تجربي که در رياضيات مطرح است، عقل تجريدي که در کلام مطرح است، بالاتر از آن عقل تجريدي که در فلسفه مطرح است، بالاتر از آن عقل تجريدي محض که در عرفان نظري مطرح است؛ همه اينها را عقل نظري انديش‌ورز به عهده دارد. اما جريان شهود به عهده عقل عملي است که از آن به قلب و مانند آن تعبير مي‌شود.

آیت‌الله جوادی آملی در ادامه اظهار کرد: طليعه انديشه همان حس تجربي و تجربه حسي است که بدون کمک عقل ممکن نيست؛ چون حس و تجربه حسي موجودات را مشاهده مي‌کند اما معدوم را درک نميکند. عقل است که مفهوم عدم را درک مي‌کند و مسئله ارتفاع و اجتماع نقيضين را پشتوانه همه قضايا قرار مي‌دهد. اگر ما در حس تجربي و تجربه حسي چيزي را آزموديم، فقط مي‌فهميم که او هست. نبود آن را درک نمي‌کنيم، جمع بود و نبود را هم درک نمي‌کنيم. با تجربه حسي هرگز به اصل تناقض پي نمي‌بريم و بدون امتناع تناقض در تجربه حسي هم يقين پيدا نمي‌شود. اين عقل تجريدي است که پشتوانه امر حسي و تجربي است و مي‌گويد چيزي که هست، نيست نخواهد بود و چيزي که نيست، هست نخواهد بود. به اصطلاح اصل تناقض؛ يعني اجتماع نقيضين محال، ارتفاع نقيضين محال است؛ اين کف انديشه است. از اين مقدار که کف انديشه است؛ يعني علم حسي و تجربه حسي، بالاتر رياضي است، بالاتر کلامي است، بالاتر فلسفه است، بالاتر عرفان نظري است.

وی در ادامه خاطر نشان کرد: آنچه که به نام عقل وحياني نامگذاري مي‌شود اين است که اين عقل در اثر استدلال‌هاي عقلي بر اساس قانون علّيت يا قانون‌هاي ظهور و مصدر ظهور، صدور و مصدر صدور به هر وسيله که باشد، ادراک مي‌کند چيزي که هستي او عين ذات او نيست نيازمند به آفريدگار است؛ چنانچه اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(ع) در نهج البلاغه فرمود: «كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُولٌ»؛ يعني هر موجودي که هستي او عين ذات او نيست بر اساس شانس و بخت و اتفاق به عمل نمي‌آيد؛ اين با علت به عمل مي‌آيد. اين نظام علّي را که عقل درک مي‌کند، نقل و وحي امضا کرده است؛ اين آغاز تعامل بين عقل و وحي است.

مولف تفسیر تسنیم ادامه داد: عقل با ادراک اين مطلب، اين قانون علّي را تبيين مي‌کند، گسترش مي‌دهد تا به جايي مي‌رسد که می‌فهمد انسان، جهان، پيوند انسان و جهان به يک ذات غني قديم ازلي، يعني خدا تکيه مي‌کند؛ زيرا آن موجود هستي‌اش عين ذات اوست. نظام علّي و معلولي به مبدأيي منتهي مي‌شود که او عين هستي محض است. انسان مي‌فهمد اين خدايي که عالم را آفريد، بايد آن را راهنمايي کند؛ زيرا انسان از خواص بسياري از اشياء بي‌خبر است، از رخدادهاي گذشته و آينده بي‌اطلاع است، از جريان مرگ و بعد از مرگ بي‌خبر است. اين مقدار براي انسان مسلّم است که انسان نمي‌پوسد و با مرگ از پوست به در مي‌آيد؛ اما چه مي‌شود؟ کجا مي‌رود؟ زندگي پس از مرگ چيست؟ نمي‌داند.

معظم‌له در ادامه تصریح کرد: انسان با اين ارزيابي احساس مي‌کند که محتاج به رهنمود غيبي الهي است؛ يعني وحي مي‌طلبد. علومي که خود انسان دارد، راهي به جايي نمي‌برد که از گذشته غيب و از آينده غيب که در دسترس تجربه و مانند آن نيست باخبر بشود. پس در بخش اول تعاملي که بين عقل و وحي است، مسئله احتياج مطرح است. عقل مي‌فهمد که من محتاج به رهنمود غيبي هستم؛ يعني محتاج به پيامبران هستم که از طرف خدايي که آفريدگار عالم و آدم است معلم جوامع بشري باشد؛ اين اصل احتياج بشر به وحي است. اگر رهبران الهي آمدند، عقل سعي مي‌کند از رهآورد وحياني رهبران الهي بهره بگيرد. مسئله احتياج عقل به وحي را در سراسر قرآن کريم مشاهده مي‌کنيد که ذات اقدس الهي انسان را به عنوان نيازمند معرفی می‌کند: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَي اللَّهِ».

وی گفت: در فصل دوم بعد از عبور از مرز احتياج نوبت به «احتجاج» مي‌رسد. اگر خداي سبحان انبيا را نفرستد و از راه وحي کتاب‌هاي الهي را ارسال نکند، عقل آن قدرت را دارد که با خدا مناظره کند، با خدا احتجاج کند، با خدا بگويد چرا راهنما نفرستادي؟ ما راه را آن طوري که بايد تشخيص نمي‌دهيم، نه از گذشته غيب و نه از آينده غيب باخبر هستيم؛ پس چرا راهنما نفرستادي؟ در بخش پاياني سوره مبارکه «نساء»، ذات اقدس الهي رمز و راز فرستادن سلسله انبيا را بازگو مي‌کند؛ اين مربوط به نبوت عام است نه نبوت خاص. خداوند فرموده است ما سلسله انبيا را فرستاديم، سلسله مرسلين را فرستاديم، پيام وحياني را به جامعه بشري رسانديم، تبشير و انذار را به همراه آنها به شما اعلام و ابلاغ کرديم: «رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرين»؛ چرا؟ «لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَي اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ».

ایشان اضافه کرد: در اين آيه خدا مي‌فرمايد: اگر ما پيامبر نفرستيم، وحي نازل نکنيم، جوامع بشري را با وحي اشراب نکنيم، سيراب نکنيم، نياز او را برطرف نکنيم، عقل بشر در برابر خدا استدلال مي‌کند و عليه خدا احتجاج مي‌کند که تو چرا وحي نفرستادي؟ راهنما نفرستادي؟ ما را در جهاني خلق کردي که انباري از مجهولات روبه‌روي ماست، نه از غيب گذشته و از غيب آينده باخبر هستيم. نه مي‌دانيم از کجا آمديم، نه مي‌دانيم بعد از مرگ کجا مي‌رويم. اين صريح قرآن کريم است که مي‌گويد عقل در برابر خدا احتجاج مي‌کند. اين کدام عقل است؟ عقلي که منتظر وحي است، عقلي که وحي را شناخته است، عقلي که نياز جوامع بشري به وحي را درک کرده است. عقلي که مي‌گويد وحي، آب زندگي جوامع بشري است و اگر نباشد جامعه بشري زندگي انساني را از دست خواهد داد.

آیت‌الله جوادی آملی توضیح داد: اين عقل است که وحي را مي‌شناسد. وقتي وحي آمد، او وحي را از غير وحي تشخيص مي‌دهد. معجزه را از غير معجزه تشخيص مي‌دهد و اگر کسي معجزه آورد به رسالت و نبوت او پي مي‌برد؛ زيرا اعجاز با عادت فرق دارد، با خرق عادت متعارف فرق دارد. اعجاز با کار مرتاضان فرق دارد، اعجاز با کرامت برخي‌ها فرق دارد. حقيقت اعجاز که يک امر وحياني است را عقل مي‌فهمد. با اعجاز آورنده معجزه، پي به رسالت او مي‌برد. عقل وحياني مي‌تواند با خدا ديالوگ، گفتگو، تعارض، احتجاج، مبارزه و مناظره داشته باشد، بگويد خدايا تو که ما را آفريدي، سراسر جهان پر از علوم و معارفي است که جوامع بشري از آن بي‌خبر است چرا راهنما نفرستادي؟

وی ادامه داد: فصل سوم آن است که در نهان و نهاد انسان بسياري از گوهرهايي نهفته است که انسان آنها را به عنوان ميزبان دارد و صاحبخانه‌‌اند. تلاش و کوشش انسان اين است يک علومي فراهم کند که با اين ميزبان‌ها بسازد و این امر بدون راهنمايي وحي ممکن نيست. برخي‌ها خيال مي‌کنند انسان که به دنيا آمده است يک لوح نانوشته‌اي به او دادند به نام صحنه دل، او بايد از راه بيرون حوزه يا دانشگاه علم فراهم کند؛ اما وحي به انسان مي‌گويد تو داراي ميزبان هستي، علوم فراواني در نهاد تو نهادينه شده است: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» تو بکوش يک سلسله علومي را در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها فراهم کني که اين علوم مهمان با آن علوم ميزبان بسازد، با فطرت بسازد، با علم به فجور بسازد، با علم به تقوا بسازد. مهمان‌ ناخواندهاي دعوت نکن که با ميزبان نسازد. دانشي فراهم نکن که با فطرت تو نسازد. کوششي نکن که با فطرت تو نسازد.

وی افزود: در اين فصل سوم عقل وحياني مي‌کوشد خود را شاگرد وحي قرار بدهد و علومي فراهم بکند که طبق بيان نوراني امير مؤمنان(ع): «وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ». «ثوره» يعني شورش، يعني انقلاب، يعني شيار دفينه‌هاي دروني انسان به وسيله وحي است. عقل وحياني شاگرد وحي است، اولاً؛ صحنه دل را در اختيار وحي قرار مي‌دهد، ثانياً؛ اولياي وحي‌مدار يعني انبيا و مرسلين اين شاگرد را مي‌پذيرند، ثالثاً؛ علومي به اين شاگرد عطا مي‌کنند که با ميزبان اصلي‌اش هماهنگ باشد، رابعاً؛ «وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» پيامدهاي خاص خود را داشت، خامساً.

معظم‌له تاکید کرد: مرحوم کليني در مقدمه کافي که هشت صفحه بيشتر نيست می‌گوید: «إِذْ كَانَ الْعَقْلُ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِي عَلَيْهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ يُحْتَجُّ وَ لَهُ الثَّوَابُ وَ عَليْهِ الْعِقَابُ»؛ يعني قطب فرهنگي يک ملت عقل وحياني است که احتجاج با خدا، بهره‌برداري از رهآورد الهي، عمل به دستورهاي الهي در مدار اين قطب فرهنگي مي‌گردد؛ «إِذْ كَانَ الْعَقْلُ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِي عَلَيْهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ يُحْتَجُّ وَ لَهُ الثَّوَابُ وَ عَليْهِ الْعِقَابُ». آن عقلي که اين حس را شاگرد خود قرار مي‌دهد و از آنجا به مقام‌هاي برتر و بهتر بار مي‌يابد؛ يک حلقه وسطي است بين حس و تجربه که عقل وحياني باشد؛ چون وحي صراط است و عقل سراج؛ هرگز چراغ کار راه را انجام نمي‌دهد، مي‌کوشد که راه را ببيند و آن راه را طبق رهنمود راهنمايان بپيمايد.

گزارش از مصطفی شاکری
انتهای پیام

منبع: ایکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۳۸۰۷۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تربیت متخصص در علوم مختلف و ساختار سازی شیعه از مهم‌ترین اقدامات امام صادق علیه السلام بود

به گزارش خبرگزاری صداوسیمای استان آذربایجان غربی،حجت الاسلام منصور امامی شامگاه جمعه در مراسم شب شهادت امام صادق علیه السلام که در حسینیه ثارالله ارومیه برگزار شد، اظهار داشت: از جمله واجباتی که بر ما لازم است شناخت درست اهل بیت و تبعیت از آنهاست و لذا مجالس اهل بیت مقدمه واجب است.   وی افزود: از مهم‌ترین شئون پیامبر و اهل بیت تبیین بود و لذا باید به تک تک حضرات معصومین به دید سیره تبیین نگاه کنیم. لازمه نگاه به سیره تبیینی امام صادق علیه السلام شناخت دقیق زمان امام است.   مدیرکل تبلیغات اسلامی آذربایجان‌غربی تصریح کرد: از جمله خلفای عصر امام باقر علیه السلام، عبدالملک بن مروان بود که به فتح و کشورگشایی روی آورد و اقطار زیادی را زیر حکومت خود در آورد، وقتی مرز‌های جغرافیایی گسترش یافت اتفاقاتی افتاد که از جمله آن‌ها آشنایی دیگر مردمان با اسلام و ایمان آوردن آنها بود و باید امام صادق علیه السلام برای مدیریت فرهنگی آن عصر برنامه طراحی می‌کرد.   وی ادامه‌داد: دومین اتفاقی که افتاد آشنایی مسلمانان با حوزه تمدنی و فرهنگی ایران و هند و. بود و مسلمانانی که در معارف قرآن آن اندازه عمیق نبودند با فرهنگ جدیدی آشنا شدند و در نتیجه آن، برخی مسلمانانِ ضعیف متزلزل شدند و بخشی از این مسلمان‌ها به ایجاد افکار التقاطی روی آوردند و محافلی تشکیل دادند و فرقه‌های مختلفی نیز در این عصر به وجود آمد به نام اسلام که سخنان مخالفین اسلام را می‌گفتند و انحراف فکری داشتند و امام صادق باید این‌ها را هم مدیریت می‌کرد.   حجت‌الاسلام امامی تصریح کرد: انتقال حکومت از بنی امیه به عباس اتفاق افتاد و قرار بود حکومت به دست اهل بیت بیفتد و برخی اصحاب سر امام، اسرار را افشا کردند و انحراف اتفاق افتاد و حکومت به دست بنی العباس افتاد و بنی عباس سال‌ها اهل بیت را برای مبارزه با اهل بیت همراهی کرده بودند و شگرد مبارزه اهل بیت را می‌دانستند و لذا از این جهت مبارزه با بنی العباس سخت‌تر بود.     وی گفت: عده‌ای از گسترش فرهنگ‌ها و مرز‌های سیاسی برای قدرت سازی علیه اسلام استفاده کردند، امروز هم فضای مجازی و رسانه مرز‌ها را گسترش داده و کشور‌ها در مرز‌های شیشه‌ای زندگی می‌کنند و تفکرات مختلف دست به دست می‌شوند شاید برخی فکر‌ها سال‌ها نمی‌توانستند تفکرات خود را گسترش دهند امروز از رسانه برای ترویج افکار خود استفاده می‌کند و لذا لازم است سیره پژوهشی کنیم و روش اهل بیت در این زمینه الگو قرار دهیم.

دیگر خبرها

  • آیت‌اللّه العظمی نوری همدانی: اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است/ اسلام «زن‌» را بعنوان اینکه مانند مرد یک انسان کامل است و شایستگی خلیفه الهی بودن را دارد معرفی کرد
  • چه عواملی در مشارکت سیاسی زنان نقش دارد؟
  • حوزه‌های علمیه مهمترین نقش تربیتی را در جامعه دارند
  • تربیت متخصص در علوم مختلف و ساختار سازی شیعه از مهم‌ترین اقدامات امام صادق علیه السلام بود
  • مراسم عزاداری آخرین مسافر بقیع در مدرسه علمیه خان شیراز
  • امام صادق(ع) علوم الهی را بسط داد و انسان‌های شایسته‌ای را تربیت کرد
  • تعلیم عفاف و حجاب در مدارس در اولویت باشد
  • تعالیم اندیشه عفاف و حجاب در مدارس در اولویت باشد
  • بیداری امروز دانشگاهیان در غرب، تحقق راهبرد الهی برای تغییر است
  • اعتراضات دانشجویی در آمریکا، انعکاس نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی است