هادی خانیکی: چه وقت اعتراض موجب از هم گسیختگی می شود؟
تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۳۹۲۴۰۵
وقتی نهادهای مدنی و گفتوگویی در جامعه تضعیف میشوند طبیعتاً جامعه هم در معرض نوعی گسیختگی قرار میگیرد در نتیجه اعتراض که میتواند فینفسه موجب ارتقا جامعه شود، موجب از هم گسیختگی میشود
چند ماه بعد از رخدادهای دیماه فرصت بهتری برای رجوع و نگاه کردن به آن علامتهای بالینی از زاویه تازه است اینکه ببینیم در جامعه، سیاست و رسانههای ما چه نواقصی وجود دارد تا بتوانیم بر روی آن تامل کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید فصل مشترک اغلب تولید ادبیات نظری توسط نهادها، دستگاههای رسمی و علمی و مدنی پیرامون این مسئله کمبودها و کاستیهای موجود در جامعه باشد اما مسئله محوری که جای خالی آن احساس میشود، مسئله گفتگو است.
از این رو؛ بحث من بر سر امتناع و امکان گفتوگو در ایران است که در مورد این مسئله خود را نشان میدهد. خیابان یک جایگزین برای تغییر فرآیند اعتراض از کنشهای سازمانیافته، مدنی و قابل شناسایی به کنشهای تودهای یا عمومی مبتنی بر شبکههای نامعین است و به عبارت دیگر در اعتراض، خیابان به جای نهادهای مدنی، احزاب و تشکلها مینشیند. به جای اینکه اعتراضها از طریق شکل سازمانیافتهای مطرح شود به شکل مبهم مطرح میشود به همین علت طبیعتاً پیامدهای آن را میتوانیم ببینیم. امکان پیشبینی اندکی برای کنش افراد معترض در خیابان اعم از کنش عاطفی یا کنش ارادی آنها وجود دارد و ممکن است به انبوه خلق ختم شود یا حرکتهای نابسامانی را منجر شود.
در کنش خیابانی لزوماً عقلانی رفتار نمیشود و الزاماً در آن قابلیت گفتوگو نیست یعنی گفتوگو در آن به حداقل میرسد در این صورت رویارویی عقلانی را نیز در طرف مقابل کاهش میدهد. وقتی کنش و واکنش انجام گرفته در خیابان به رسانه سیاسی شده منتقل میشود، بازتولید اعتراض در خیابان حالت شدت به خود میگیرد. بنابراین، در خیابان در قبال نهاد مدنی یا تشکلیابی سیاسی امکان گفتوگو کاهش پیدا میکند.
در کتاب شبکههای خشم و امید کاستلز، اعتراضها محصول خشم ناشی از ناامیدی هستند و سهگانه رسانههای جدید یعنی شبکههای اجتماعی، اینترنت و تلفن هوشمند منجر به پیدایش فضایی میشود که میتوان در آن جنبشهای سیاسی و اجتماعی را دید.
ما به لحاظ رسانه وارد پارادیم جدیدی شدهایم، با وجود یک چرخش گفتمانی نسبت به رسانهها، فهم سیاسی، اجتماعی و مدیریتی عقبتر از تحولی است که در عالم رسانه رخ داده است به عبارت دیگر درک ما از رسانه همان چیزی است که قبل از شبکهها و تاثیر شبکهها وجود داشت.
از رسانهها فقط یک تقسیمبندی سنتی میکنیم و انگار که ظهور شبکهها باعث تمامشدن تلویزیون و مطبوعات شده است اما به اینکه با ظهور شبکهها، تلویزیون و ماهوارههای پخش مستقیم و مطبوعات در کجا قرار دارند توجه نکردهایم. رسانهها عوض شدهاند اما ذهنیت اجتماعی و سیاسی ما در آن پارادایم قبلی باقی مانده است.
همانطور که نظرسنجیها نشان میدهند ما باید بدانیم که مصرف رسانهای معترضان چگونه است و منبع دریافت اطلاعات آنها چه چیزی است البته این به معنای نتیجهگیری مطلق نیست و میتواند در شرایطی تغییر پیدا کند. در مصرف رسانهای یعنی در کسب اطلاعات و انعکاس اطلاعات، بسیاری از شکافهای موجود در گذشته برداشته شده است و شکافی بین شهر و روستا و مرکز و پیرامون نیست به عبارت دیگر امکان دسترسی توسط شبکهها بیشتر شده است.
ویژگیهای افراد به عنوان کاربر در شبکهها این است که صرفاً شنونده و همچنین گوینده نیستند اما در فضای اعتراضی بیشتر گوینده میشوند تا شنونده؛ بنابراین بیشتر گویندهشدن در این فضا پیچیدهترین اعتراضها را به خود اختصاص میدهد.
سیاستگذاریهای غلط رسانهای به خصوص در صدا و سیما مرجعیت رسانههای داخلی را کاهش داده است. در گذشته و به هنگامی که وبلاگها مطرح بودند بیشتر به شبکههای داخلی رجوع میشد اما اکنون مرجعیت با شبکههای داخلی نیست. این پدیدهای نیست که صرفاً در شبکهها وجود داشته باشد، با سیاستهای غلط رسانهای و ارتباطی نوعی کوچاندن از صدا و سیما و مطبوعات به سمت شبکههای دیگر رخ داده است و این خود یک مسئله محسوب میشود به گونهای که در فضای اعتراضی، امکان شنیده نشدن را تقویت کرده است.
در دوگانههایی که شکل میگیرد، اعتماد یک طرف نسبت به طرف دیگر سلب و یا مشارکتش کم میشود که در اینجا سخن از گفتوگو، بیهوده است. کنار هم قرار گرفتن سهگانه اعتراض، خیابان و رسانه نقش هر یک از آنها را تغییر داده و ساختارهایی را به وجود آورده است.
ساختارهای به وجود آمده در درجه اول، سطح ذهنیتهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده و ما را از یک وضعیت مستقر که در آن وضعیت میتوانستیم گفتوگو کنیم، خارج کرده و به وضعیتی رسانده است که اعتماد و مشارکت و امید به آینده را کاهش داده است به این ترتیب افقهای متصور برای آینده هم در وجه فردی و هم در وجه اجتماعی دچار ابهام شده است.
موج سوم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان به درستی نشان میدهد که تغییرات ارزشی و نگرشی در جامعه ما به سوی نوعی فردگرایی و مادیگرایی یا منفعتگرایی فردی رفته است.
وقتی در گرایش به سمت منفعتگرایی فردی، نهادهای تجمیعکننده یعنی نهادهای مدنی و گفتوگویی تضعیف میشوند طبیعتاً جامعه هم در معرض نوعی گسیختگی قرار میگیرد در نتیجه اعتراض که میتواند فینفسه موجب ارتقا جامعه شود، موجب از هم گسیختگی میشود.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۳۹۲۴۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا گزارش بیبیسی درباره نیکا شاکرمی جعلی است؟
در حدود دو سال گذشته رسانههای فارسیزبان ضدایران و حتی غربی، بارها در گفتوگو با افراد مختلف،گزارشهایی درباره نحوه درگذشت نیکا شاکرمی منتشر کردهاند؛ گزارشهایی که حتی با روایتهای مخدوش مادر و خاله این نوجوان تناقضهای جدی داشته است. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، سرویس جهانی بیبیسی روز دوشنبه 29 آوریل (10 اردیبهشت ماه) با تکیه بر اسنادی که به تعبیر این رسانه «بسیار محرمانه» خوانده شده، گزارشی از نحوه درگذشت نیکا شاکرمی منتشر کرد. نیکا شاکرمی نوجوان 16سالهای بود که رسانههای فارسیزبان ضدایران، در نخستین روزهای ناآرامیهای سال 1401، از او به عنوان یکی از کشتهشدگان اعتراضات در تهران نام بردند. مقامات قضایی و امنیتی با استناد به محل درگذشت این فرد و همچنین گزارش پزشک قانونی، ضمن رد اظهارات رسانههای ضدایران، «سقوط از ساختمان» را علت مرگ شاکرمی معرفی کردند. با این وجود اما چند تصویر از حضور شاکرمی در اعتراضات و ویژگیهای شخصیتی مادر و خاله شاکرمی، فضای مناسبی را در اختیار شبکههای ضد ایران برای دمیدن بر آتش اعتراضات در ایران با هدف سرنگونی حکومت داده بود.
در طول کمتر از دو سال گذشته رسانههای فارسیزبان ضدایران و حتی غربی، بارها و بارها در گفتوگو با افراد مختلف، گزارشهایی درباره نحوه درگذشت این نوجوان 16ساله منتشر کردهاند؛ گزارشهایی که در بسیاری از مواقع، حتی با روایتهای مخدوش مادر و خاله نیکا شاکرمی نیز تناقضهای جدی داشته است.
دوشنبه دهم اردیبهشت، سرویس جهانی بیبیسی، روایت جدیدی از درگذشت نیکا شاکرمی منتشر کرد که با وجود تلاشهای فراوان، رد این تناقضات در آن بسیار مشهود است. برخلاف دفعات قبل، این بار یک رسانه بینالمللی و آن هم با استناد به اسنادی که آنها را «بسیار محرمانه» میخواند، به ماجرا ورود کرده است. این موضوع به اندازهای عجیب بود که دویچهوله فارسی درباره آن نوشته «این اولینبار است که یک رسانه بینالمللی با استناد به سندی محرمانه چنین گزارشی را منتشر میکند.» بیبیسی ادعا کرده این گزارش «بخشی از یک پرونده 322صفحهای» درباره معترضان بوده است. این رسانه هرچند مدعی محرمانه بودن این سند است اما در گزارشش به «تناقضهای موجود در اسناد» نیز اشاره کرده. به عنوان نمونه، بیبیسی اذعان داشته در سندی که تحقیقاتش روی آن «متمرکز» شده، «حاوی چند تناقض» بوده است. بیبیسی نوشته: «به عنوان مثال، نیروی انتظامی «ناجا» که در این گزارش نقل شده، در آن زمان به «فراجا» معروف» بوده است.
در حالت معمولی نهتنها یک رسانه بینالمللی که حتی رسانههای محلی نیز حاضر به انتشار سندی با چنین اشتباه فاحشی نخواهند شد. آنطور که سرویس جهانی بیبیسی اذعان داشته، این تنها یکی از تناقضات این سند بوده است اما بیبیسی برای توجیه انتشار این گزارش، مدعی شده مفاد اسناد را با فردی که بیبیسی آن را «افسر اطلاعاتی سابق ایران که به آرشیو سپاه پاسداران دسترسی داشته» معرفی کرده، به اشتراک گذاشته و این فرد صحت گزارش را تایید کرده است!
انتشار این گزارش با چنین اسنادی حتی باعث شده برخی رسانههای فارسیزبان ضدایران که چندان نیز حرفهای نیستند، با محتوای بیبیسی فاصله خود را حفظ کنند. دویچهوله فارسی پس از انتشار بخشی از این گزارش نوشت «به طور مستقل امکان راستیآزمایی این گزارش را ندارد.»
چنین خطای فاحشی آن هم از رسانهای به قدمت سرویس جهانی بیبیسی، از دو حالت خارج نیست؛ یا این پروژه دستپخت سرویسهای امنیتی غربی است و یا اینکه باید این گزارش پوست موز یک گروه نفوذی باشد که زیر پای بیبیسی انداخته شده است. نباید فراموش کرد اسفند سال گذشته یک گروه هکری که مدعی هک سامانههای مربوط به قوه قضائیه بود، اسنادی را منتشر و ادعا کرد که دو سند آن مکاتبه در طبقهبندی «سری» وزارت اطلاعات با دادستان عمومی و انقلاب تهران برای خروج برخی کارمندان دو شبکه معاند تلویزیونی «ایران اینترنشنال» و «بیبیسی فارسی» از فهرست کارکنان ممنوعالمعامله این دو شبکه ضدایرانی است. شبکهای که چنین اطلاعات مخدوش و متناقضی را در اختیار بیبیسی قرار داده، بلافاصله در شبکههای اجتماعی دست به کار شد و با استفاده از لشکر سایبریاش، به صورت پرحجم سعی در بازنشر گسترده این گزارش کرد.
چرا گزارش اخیر بیبیسی جعلی است
فارغ از این که خانم نیکا شاهکرمی بر اثر چه حادثه یا اتفاقی فوت کرده، میتوان با قاطعیت گفت گزارشی که توسط بیبیسی منتشر شده ، به دلایل مختلف جعلی و فاقد اعتبار است. جعل کننده از اطلاعات بسیار کمی درباره سازمان و سازکار سپاه برخوردار بوده یا تعمد داشته است.
تهیهکننده یا جعلکننده گزارش هدف اولیهاش از چنین جعل غیر حرفهای و پر از دروغ و مین گذاری شدهای، بی حیثیت کردن بیبیسی بوده است. بیبیسی حتی حاضر نشده اسم فرمانده تیپ انتظامی و… را در گوگل سرچ کند تا متوجه مسولیت و رده آن و عنوان سازمانی شود.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/