شکافهای فرهنگی میان زنان و مردان به طلاق دامن میزند
تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۱۷۴۶۹
مهتاب رضاپور در گفتوگو با ایکنا از اصفهان با اشاره به آمار بالای طلاق در جامعه، اظهار کرد: زمانی که در مورد جوامع انسانی صحبت میشود، نمیتوان یک حکم کلی را به همه جوامع تسری داد، مثلا در مورد شهر اصفهان میتوان گفت که میان زنان و مردان تفاوت فرهنگی به وجود آمده و تعداد دختران در دانشگاهها بیشتر از پسران است، بین هفتاد تا پنجاه درصد که البته این نسبت میتواند متغیر باشد؛ در واقع حضور کمرنگتر پسران در دانشگاه نسبت به دختران به خودی خود باعث محرومیت آنها از یکسری اطلاعات و آموزشها میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: تفاوت فرهنگی باعث شده تا انتظارات زنان از مردان افزایش یابد، چون زنان از حقوق خود آگاهی پیدا کردهاند، خواستههای آنها با نسلهای گذشته تفاوت دارد، ولی آقایان اطلاعات کمتری دارند و سطح انتظاراتشان با نسلهای گذشته و پدرانشان تفاوت زیادی ندارد؛ در واقع پسری که حتی ممکن است یک فرد دانشگاهی هم باشد، زمانی که با دختری ازدواج میکند، سطح انتظاراتش از همسر خود در بهترین حالت ممکن است شبیه انتظارات پدرش از مادر او باشد و در رابطه با رعایت حقوق زنان، اظهار میکند که مادرش اینگونه نبوده است و توقع دارد که همسرش همان انتظارات و خواستههای مادرش را داشته باشد؛ ولی دختران این مسئله را نمیپذیرند، چون یا استقلال مالی دارند و یا حمایت خانواده از دختران خود بسیار زیاد است که راه برگشت را برای آنها فراهم میکند، بنابراین این تفاوتها باعث میشود تا دختران صبوری نکنند و مایل به جدایی باشند.
این استاد دانشگاه بیان کرد: اسلام برای مردان حق تعدد زوجات و چند همسری را قائل شده است، اما بعضا مردانی که ازدواج کردهاند، با زنان دیگر نیز روابط غیر متعهدانه برقرار کرده و این روابط را حق خود تلقی میکنند، در صورتی که اسلام تعدد زوجات را بیان کرده است، نه ارتباط با نامحرم و این مسئله باعث آزار زنان و تمایل آنها به جدایی میشود، چون ادامه زندگی با این شرایط برای آنها ممکن نیست.
زیرساختهای اخلاقی متزلزل شده است
وی به نقش فضای مجازی در تزلزل بنیان خانواده اشاره کرد و گفت: در سالهای گذشته، ماهواره وسیلهای بود که فیلمهای مستهجن و غیر اخلاقی از طریق آن پخش میشد و اکنون فضای مجازی این امکان را فراهم آورده است تا به صورت زنده این نوع فیلمها پخش شود و شرایط را بدتر کرده است. مسئله دیگری که کارشناسان بیان میکنند، افزایش خیانت از جانب مردان و عدم رعایت حریم خانواده و مسائل زناشویی است که این موضوع به زنان نیز سرایت کرده و بخشی از آن به انتقامجویی برمیگردد؛ در واقع زمانی که زنان با روشهای اخلاقی و قانونی نمیتوانند مردان را متوجه اشتباه خود کنند، در فضای مجازی به انتقام از آنها دست میزنند، بنابراین حتی اگر فضای مجازی فیلتر شود، این مشکلات به قوت خود باقی میماند، چون زیرساختهای اخلاقی متزلزل شده است.
رضاپور در پاسخ به این سؤال که طلاق در کدام یک از ازدواجهای سنتی و غیر سنتی شایعتر است، بیان کرد: طلاق نتیجه ازدواجهایی است که بر پایه عقلانیت و شناخت صورت نگرفته باشد، ازدواج چه از طریق سنتی و چه در اثر آشنایی در فضای مجازی یا محیط کار و دانشگاه رخ دهد، اگر بر پایه شناخت نسبی طرفین از یکدیگر و خانوادههایشان نباشد، محکوم به شکست است.
وی خاطر نشان کرد: انتظارات نسل امروز از خود، خانواده و همسرش در مقایسه با نسلهای گذشته بسیار بالا بوده و توانایی خانوادهها در جلوگیری از وقوع طلاق و کنترل رفتار فرزندانشان کمتر شده است، بنابراین طرفین باید به شناخت نسبی از یکدیگر دست یافته و سپس ازدواج کنند؛ در واقع میتوان گفت هم ازدواجهای سنتی و هم غیر آن بعضا بسیار موفق بودهاند. اگر ازدواج بر اساس احساس و شور و هیجان و نه درایت عقلی صورت بگیرد، حتی همشهری یا فامیل بودن نمیتواند از شکست آن جلوگیری کند، ولی اگر علاوه بر احساس، شناخت مناسب و کافی نیز وجود داشته باشد، قاعدتا نباید مشکل خاصی به وجود بیاید.
این استاد دانشگاه و مشاور خانواده بیان کرد: برای کاهش آمار طلاق میتوان از بزرگان شروع کرد، مثلا از ازدواج اجباری ممانعت به عمل آمده و سنتها و باورهای نادرست در مورد انتخاب همسر و ازدواج اصلاح شود؛ از طرف دیگر، تعهدات زن و مرد در ازدواج مورد بازنگری قرار گرفته و علاوه بر مهارتهای همسرداری، مهارتهای کنترل مسائل تنشزا و چالشی نیز آموزش داده شود.
وی تصریح کرد: بعضا دختر و پسر فرد مناسب برای ازدواج را پیدا میکنند که مورد تأیید کارشناسان نیز است، ولی خانوادهها با دلایل غیر منطقی مانع ازدواج آنها میشوند، در صورتی که میتوانند ازدواج موفقی را برای فرزندان خود رقم بزنند. مسائل مالی، دخالتها و حساسیتهای بیجا نیز از دیگر مواردی میباشد که میتواند ازدواجها را به مخاطره بیاندازد، تمام این مسائل باید مورد بررسی قرار گرفته و راهکارهای مناسب تجویز شود.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۱۷۴۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چه شده که زنان در ورزشگاه ها حرف های رکیکی می زنند که تا حالا مختص مردان بود؟
روزنامه هم میهن نوشت: اتفاقاتی که این روزها در فضای ورزشی ایران رخ داده است، از یک نظر پدیده جدیدی محسوب نمیشود. در حقیقت، ساختار سیاسی ایران با دو مشکل اساسی در این موضوع مواجه است. ازیکسو، نمیخواهد خود را با ضوابط عمومی فدراسیونهای جهانی یا کمیته بینالمللی و منشور المپیک سازگار کند و درعینحال، میخواهد که همچنان از مزایای عضویت در این نهادها بهرهمند شود و در مسابقات المپیک و جهانی و باشگاهی شرکت کند. از سوی دیگر، نمیخواهد یا نمیتواند خود را با الزامات فرهنگی ورزش در داخل کشور تطبیق دهد.
ریشه این مسئله نیز در ناسازگاری فرهنگ ورزشی با ارزشهای سنتی است. این ناسازگاری بهویژه در ورزش زنان اهمیت بیشتری دارد. در سنت اجتماعی ما زن اساساً واجد جایگاهی نبود که بخواهد برای اثبات خود به صحنه بیاید و از آن مهمتر سرود برابری با مرد را بخواند. آن سنت الزامات خاص خود را به رفتار و پوشش و جایگاه زنان بار میکرد.
ولی زن در جامعه جدید تمام این محدودیتها را رد میکند. شاید تعجب کنیم که چرا برخی از زنان نیز همپای مردان از کلمات رکیک استفاده میکنند. کلماتی که حتی کاربرد آن از سوی زنان وجاهت منطقی ندارد. علت این پدیده در همین اصرار به برداشتن مرزهای تمایزی است که چون به اجبار ایجادشده شکلهای افراطی و حتی مضحک هم پیدا کرده است.
مشکل مهم و دیگر این ساختار داشتن تصور حق انحصاری امور بهویژه در حوزه فرهنگ نزد صاحبان قدرت است این تصور موجب شده که در اجرای اهداف فرهنگی بهکلی ناکارآمد شوند. نمونه آن فضای عمومی ورزشگاهها بهویژه فوتبال است که متاسفانه در کشتی هم هست و در سالهای اخیر به والیبال و سایر رشتههای ورزشی هم سرایت کرده است.
سیاستزدگی در ورزش، انحصار نسبی در مالکیت تیمهای ورزشی، کوشش برای تبدیل ورزش به ابزاری برای پیشبرد اهداف فرهنگی غیرمرتبط با ورزش، عدم حضور مردم و ذینفعان در مسائل و مدیریت باشگاهها و نیز تنظیم مقررات عمومی فضاهای ورزشی، در کنار علاقه وافر برای حضور در رقابتهای ورزشی در سطح بینالمللی و کوشش برای کسب مدال و جام و افتخار به آنها؛ جملگی موجب ایجاد سیاستهایی متعارض و فضایی مغشوش در ورزش شده است که دیر یا زود هزینه آن هم باید پرداخته شود.
اینگونه تعارضات و عوارض در اغلب حوزههای مدیریتی وجود دارد ولی به عللی از جمله ضرورت تبعیت از منشور المپیک و مقررات فدراسیونهای جهانی؛ در ورزش برجسته و مشهود شده است؛ زیرا در صورت عدم رعایت ضوابط این نهادهای بینالمللی، امکان اخراج از فدراسیونهای ورزشی جهانی وجود دارد و از آنجا که ورزش بهویژه ورزش قهرمانی رکن مهمی در تامین اوقات فراغت یا حتی هویتبخشی جوامع جدید است، تن دادن به اخراج موجب بحران داخلی خواهد شد.
فراموش نکنیم که ایران همچنان در حوزه ورزش در مقایسه با کشورهای مشابه خود حرفهای زیادی برای بروز استعدادها دارد. بعلاوه پربینندهترین شبکه تلویزیونی ایران با فاصله زیاد، شبکههایی است که به ورزش میپردازند و الا صداوسیما فاقد مشتری جدی خواهد بود.
مجموعه این وضعیت در ورزش ایران موجب شده که حکومت هم در داخل و هم در خارج دچار چالش شود. چالشهایی که با گذشت زمان تشدید میشود و به اتخاذ تصمیمات به نسبت عجیب منجر شده و خواهد شد.
راهحلی جز سیاستگذاری بدون تناقض یا با تناقضات اندک نیست. با ممنوع کردن حضور زنان یا مردان در ورزشگاهها هیچ مسئلهای حل نخواهد شد. مقررات پوشش هم همچنان دامنگیر فدراسیونهای ورزشی خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام