باقری در اجلاس رؤسای مراکز استانی بسیج اساتید مطرح کرد عقلایینبودن اعتماد به دشمن و اتکا به بیگانه مهمترین درس از سرنوشت برجام/ عربدهکشیهای ترامپ موجب وحدت داخلی میشود
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۵۲۷۷۷
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، علی باقری معاون پیشین دبیر شورایعالی امنیت ملی در نخستین اجلاس علمی، آموزشی و تشکیلاتی رؤسای مراکز استانی بسیج اساتید و مسئولان کانونهای بسیج استادان سراسر کشور گفت: امام خمینی(ره) در حالی که از بسیاری صفات و ویژگیهای انسانی در سطح عالی برخوردار بود، اما آنچه که ایشان را بر قلبها نشاند، قلم او را تأثیرگذار و کلامش را در دل و جان ملت نافذ گردانید، صرفاً علم، فقه، فلسفه، مدیریت، شجاعت، هوشمندی و این مسائل نبود، بلکه آنچه که روحالله الموسوی را امام خمینی کرد، نایب امام زمان بودنش بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: به عبارت دیگر، ولایت فقیه یا جانشینی ولایت امام زمان بود که اعتباری فراتر از تصور عادی و مادی را به امام خمینی داد که ملت بدون هیچ شک و شبههای مال و جان خود را در راهی که او ترسیم کرده بود، فدا کردند.
باقری تصریح کرد: همانگونه که رهبر انقلاب اسلامی فرمودند، خطوط اساسی و اصول انقلاب اسلامی الهام گرفته از مکتب فکری امام خمینی است. موارد تکرارشونده در بیانات امام خمینی نشانگر خطوط اساسی و اصول انقلاب اسلامی است.
معاون پیشین دبیر شورایعالی امنیت ملی ادامه داد: از این رو، بر اساس فرمایشهای حضرت امام، موضوعهایی مانند «مردم»، «استقلال کشور»، «تدین و پایبندی به مبانی اسلامی»، «مبارزه با استکبار و زورگویی»، «مسئله فلسطین»، «موضوع معیشت مردم»، «توجه به مستضعفین و رفع فقر»، «حفظ نظام اسلامی»، خطوط اصلی انقلاب هستند که از ترکیب آنها هندسهی انقلاب بهدست میآید.
وی تاکید کرد: بر این اساس، خط و راه امام خمینی، صرفاً یک رویکرد سیاسی و یا فکری در کنار سایر رویکردها و افکار نبوده و نیست، بلکه خط و سیرهی امام خمینی جلوهی عینی و عملی تفکر اسلام ناب محمدی در عصر کنونی است و از همینرو نیز فهم و درک اصول و مبانی این خط و راه یا به عبارت روشنتر ایمان و باور به خطوط اصلی و اساسی انقلاب اسلامی، شرط لازم و اقدام و عمل بر مبنای آن اصول و خطوط اساسی، شرط ضروری برای اتصاف یک فرد و یا جامعه به صفت انقلابیبودن و انقلابیماندن و در یک کلام انقلابیگری است.
باقری تصریح کرد: باور قلبی به آموزههای خط امام و پایبندی عملی به اصول و مبانی این راه و خط نورانی و در یک کلام انقلابیگری، تنها راه عقلایی برای صیانت از استقلال، پاسداری از آزادی، حفظ منافع ملی، تضمین امنیت ملی، تأمین تعالی مردم و پیشرفت کشور است.
وی گفت: از اینرو، ایمان و پایبندی به خط و فکر امام، صرفاً در صیانت از ارزشها و آرمانها جلوهگری نمیکند، بلکه تنها راه تأمین منافع مادی ملی نیز در گرو باور و عمل به آموزههای خط امام است.
معاون پیشین دبیر شورایعالی امنیت ملی تصریح کرد: به دلیل نقش راهبردی و بیبدیل خط و راه امام خمینی در تعالی مردم و پیشرفت کشور، همواره شخص و شخصیت امام و راه و خط امام مورد تهاجم دشمن بیرونی بودهاست.
وی ادامه داد: متأسفانه با منفعت طلبی، دنیاخواهی، سستانگاری، محافظهکاری و بازیهای سیاسی شخصیتها و جریانهای داخلی، نه تنها از مرزهای خط و راه امام خمینی بهدرستی صیانت نگردید، بلکه در بسیاری از موارد آموزههای فکر و راه امام، گروگان منافع شخصی و جریانی در داخل کشور قرار گرفت و این افراد و جریانها امام و فکر امام را فدای منافع پست و بیارزش خود کرده و میکنند.
باقری تاکید کرد: دقت در تاریخ سیاسی شخصیتها و جریانهای سیاسی در چند دههی گذشته بهخوبی هویدای این واقعیت تأثربرانگیز است که همه شخصیتها و جریانهایی که از مسیر اصیل انقلاب اسلامی فاصله گرفتهاند، با وجود همه اختلافها و تفاوتهای کوچک و بزرگی که با هم دارند، اما در یک چیز همه آنها با هم مشترکند و آن؛ دوری و انحراف از آموزههای خط امام و یا تحریف راه و مسیر امام.
معاون پیشین دبیر شورایعالی امنیت ملی اظهار داشت: جریانی که یک روز با افتخار عنوان خود را پیروان خط امام قرار داده بود، به یکباره در سال 1376، خط امام را حذف و شخصیت امام را در موزههای تاریخ قرار داد و به جای خط امام عنوان اصلاحات را برای خود برگزید.
باقری ادامه داد: سال بعد هم جریانی که مدعی احیای گفتمان امام بود، به یکباره اما را حذف و مکتب ایرانی را جایگزین آن نمود. جالب آن که هر یک از این دو جریان با وجود اختلافهای متعدد فکری و عملی، ولی در یک چیز مشترکند و آن حذف امام و تفکر امام، از اینرو، در حالی که جریان اصلاحات، آرمان حضرت امام مبنی بر "صدور انقلاب" را به "تنشزایی ایران" تعبیر نموده و "مکتب ایرانی" صدور انقلاب را "سلطهی منطقهای ایران" جلوه میدهد.
وی افزود: کسانی که الهام بخشی انقلاب اسلامی را تنشزایی و یات سلطهگری معرفی میکنند هیچ سنخیتی با تفکر و راه و خط امام ندارند.
معاون پیشین دبیر شورایعالی امنیت ملی تصریح کرد: برخی راحتطلبان و سستعنصران این گزاره از خط و سیرهی حضرت امام را که "حفظ نظام از اوجب واجبات است"، فقط در عقبنشینی در مقابل دشمن و تساهل و تسامح در قبال اصول و مبانی به یاد میآورند، ولی هیچگاه برای حفظ نظام حاضر نیستند از منافع شخصی و جریانی خود کوتاه بیایند.
باقری اضافه کرد: مقابله با اشرافیگری و خوی کاخ نشینی حاکمان و کارگزاران نظام از مسلمات خط و راه امام است، اما برخی تا جایی با امام و خط امام هستند که هیچ تعارضی با اهداف و منافع شخصی و جریانی آنها نداشته باشد. به همین جهت هم بود که آن روشنبین فرزانه فرمود: «تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.» و یا در جایی دیگر فرمودند: «بحث مبارزه و رفاه، بحث قیام و راحتطلبی، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.».
وی گفت: امروز دو جریان فکری کیان خط امام را تهدید میکند؛ یکی تفکر غربگرایی است که راه حل همه مسایل را در وادادن در قبال قدرتهای بزرگ به سرکردگی امریکا دانسته و هیچ هویت مستقل فرهنگی، سیاسی، علمی و اقتصادی برای ملت ایران قایل نیست که متأسفانه این تفکر در برخی ارکان حاکمیت مصدر تصمیمسازی و تصمیمگیری است.
معاون پیشین دبیر شورایعالی امنیت ملی خاطرنشان کرد: دیگری تفکر متساهل و راحتطلبی است که با وجود اعتقاد اجمالی به خط و راه امام، اما نه تنها هیچ واکنشی در برابر زیرپاگذاشتهشدن مرزهای خط امام از خود نشان نمیدهد، بلکه با سکوت معنادار بسترساز پیشبرد تفکر غربگرایان مخالف خط و مسیر امام را فراهم نموده تا جایی که غربگرایان بدون هیچ هزینهای بخشهای مهمی در عرصههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را اشغال نموده و از آن سکوها با تمام ابزارها و شیوهها خط امام را ناکارا و ناکارآمد جلوه میدهند.
وی افزود: انقلابیها باید ابتدا با رفتار و عمل خود و سپس با سخن و اقدام خود پرچمدار راه و خط امام باشند.
باقری ادامه داد: مقام معظم رهبری از سالها پیش نسبت به خطر حذف یا تحریف خط و راه امام خمینی بهطور مکرر هشدار دادهاند تا جایی که در سال 1394 در آیین بزرگداشت حضرت امام فرمودند: اگر راه امام را گم کنیم یا عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد». از اینرو تنها راه بیمهشدن ملت ایران از تهدیدهای خارجی و آسیبهای داخلی، پایبندی تمام عیار به خط و راه امام خمینی است.
معاون پیشین دبیر شورایعالی امنیت ملی افزود: تصمیم امریکا برای خروج از برجام سرفصل جدیدی در عرصه سیاسی کشور ایجاد کرد، چراکه عدهای با صدای بلند راه حل همه مشکلات را در تعامل با امریکا میدانستند، حال که طی چند سال گذشته تعامل با امریکا با همه ابعاد آن محقق شد، ولی امروز، نتیجه تعامل با امریکا را باید در افزایش وقاحت، گستاخی و درندهخویی آشکار رئیس جمهور این کشور به عینه مشاهده کرد.
وی افزود: از اینرو، برای انتخاب درستتر مسیر پیشرو باید از گذشته عبرت گرفت و نقاط قوت و ضعف مسیر طیشده را با دقت و وسواس بررسی کرد.
مهمترین درس تاریخی از سرنوشت برجام، عقلایینبودن اعتماد به دشمن و اتکا به بیگانه است. اگر امروز متوجه شدیم اعتماد به امریکا خلاف عقل بود، نباید به اروپاییها هم اعتماد کرد، چرا که اگر امریکا دشمن ما است، اروپاییها هم متحد و همپیمان دشمن ملت ایران هستند.
معاون پیشین دبیر شورایعالی امنیت ملی اضافه کرد: توهمگرایان درصدند تا تعامل با اروپا را با اعتماد به اروپا و اتکای به آنها گره بزنند، اما عدم اعتماد و عدم اتکا به اروپا به معنای عدم تعامل با اروپا نیست. ما باید به واقعیت واقف باشیم که اروپا درصدد است تا نقشی را در سالهای 82 تا 84 در جریان مذاکرات هستهای بازی میکرد، دوباره در عرصههای غیرهستهای هم ایفا کند و با امتیازگیری از ایران، منافع بلندمدت خود در همکاری با امریکا را تأمین نماید. از اینرو صرفاً و صرفاً با اتکا به ظرفیتهای درونی و عدم امید به بیگانگان از جمله اروپاییها باید مسیر غلط گذشته را تصحیح کنیم، نه این که اعتماد به امریکا را با اعتماد به اروپا جایگزین نماییم.
وی گفت: عربدهکشیهای اخیر رئیس جمهور امریکا، شرایط را برای وحدت و انسجام کامل داخلی در قبال خصومتورزی دشمنان و مانعتراشی بیگانگان فراهم آوردهاست.
باقری افزود: اکنون نوبت جریانهای مدعی انسجام داخلی است تا حول فرامین رهبر انقلاب اسلامی یک دل و یک صدا در مقابل فشارها و تهدیدها متحد شوند و از تکرار اشتباه اعتماد به دشمن و اتکای به بیگانه جلوگیری نمایند.
وی ادامه داد: هرچند ظاهراً اقدامهای اخیر رئیس جمهور امریکا غربگرایان را از خواب خوش اعتماد به امریکا بیدار کردهاست، ولی به نظر میرسد که آنها بهدنبال سراب اتکا به اروپا هستند، در حالی که اروپا نه میخواهد و نه میتواند تأمینکننده منافع راهبردی ملت ایران باشد.
وی گفت: اقدامات دولتمردان خصوصا در سیاست خارجی نباید به گونهای باشد که برآورد دشمن از ما که همواره پس از انقلاب اسلامی جز اقتدار و استقلال نبوده است، تغییر کند.
انتهای پیام/
منبع: فارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۵۲۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه: آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! شما اخراج اساتید ضد انقلاب و اسلام و دین از دانشگاه را، تبدیل به ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی کردید
به گزارش جماران؛ بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر زلفیگل؛
وزیر محترم نهادِ علم جمهوری اسلامی
سلام علیکم
به مهد علوم انسانی و جمع دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی(ره) خوش آمدید. از اینکه تصمیم گرفتید بالاخره پس از سه سال از زمان شروع وزارتداریتان، در میان دانشجویان دانشگاهی حاضر شوید که بارها بهصورت تشریفاتی و اداری در آن حضور یافتهاید، بسیار خرسندیم.
و اما بعد..
امروز حدود سه سال از زمانی که شما از عنوان «استاد عالی شیمی در سنگر خود یعنی آزمایشگاههای شیمی» خداحافظی کردید و عازم ساختمان وزارت علوم شدید گذشته است. هرچند برای ما پرسش مهمی است که با چه افق و تدبیری شیمیدان نمونه کشوری باید در مقامِ عالی وزارتخانهای قرار گیرد که ماهیت آن هیچ نسبتی با سررشتهی دانشگاهی وی ندارد، اما بگذریم و به اصل مطلب بپردازیم …
آقای وزیر!
شنبه هفته جاری - سالروز بیانات تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ بود. بیاناتی که یک روز بعد بهانهای برای آغاز انقلاب فرهنگی شد. اینکه متولیان انقلاب فرهنگی دانشگاهها چگونه آن را از اهداف اصیل خود دور کردند و بهانهای برای تسویهحسابهای شخصی در آن دوره قرار دادند، موضوع بحث ما نیست.
اما شما وزیر محترم و حضار این جلسه را فقط به یک جمله متوجه میکنیم : «دانشگاهها باید تغییر بنیانی کنند و باید از نو ساخته بشوند». عنایت دارید پس که انقلاب فرهنگی رسالتِ لحظهای شما و پیشینیان شما در وزارت علوم بوده است. انقلابِ فرهنگی! انقلابْ و نه ادارهٔ روزمرّه؛ فرهنگی و نه امنیتی!
پس ما در سالگرد روزی میزبان شما در دانشگاه علامه طباطبائی (ره) هستیم که چنین رسالتِ سیاسیای از زبان عارف انقلابی تاریخِ ما، امام روح الله خمینی (ره) خطاب به شما و جایگاه شما صادر شده است؛ چه خوش باشد که همین «گزاره تاریخی» هم معیار نقد و بررسی عملکرد حضرتعالی در صدارت وزارت علوم باشد! آیا شما در مسیر تحول بنیانی دانشگاه هستید آقای زلفیگل؟!
علاقهمندیم بهعنوان بسیجیان خمینی (ره) و سربازان امام خامنه ای در سنگر مهمترین دانشگاه علوم انسانی کشور، سخنِ آخر را اول به شما بگوییم :
«آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه می خواهند و آن را به بیراهه کشاندند، شما هم نسبتی با رسالت مذکور تاکنون نداشتهاید!»
اما چرا میگوییم شما اشتباهی بودید؟
شما با افتخار در روز دفاع از خویش در مجلس شورای اسلامی و در مقابل چشمان ملت ایران، از ایدههای خودتان برای تقویت «دانشگاه کارآفرین» سخن گفتید. محض اطلاع عرض میکنیم آقای وزیر که این سیاست محبوبِ شما، یعنی کارآفرین کردن دانشگاه، نه فقط سیاست شما و اصلاحطلبان پیش از شما بلکه یک سیاست جهانی-غربی جهتِ «تبدیل دانشگاه به بنگاه» بوده است!
این راهبرد سالهاست دانشگاه مظلوم انقلاب اسلامی را تبدیل به «بنگاههای پروژهبگیری» کرده است که اساساً با طرح «دانشگاه جمهوری اسلامی» امام خمینی (ره) فاصله دارد. در دانشگاه کارآفرینِ شما خلاقیت فکری-دانشجویی مُرده است و «پول و کار» حرف اول را میزند. دانشگاه تبدیل به بنگاه استارتاپی شده و در آن علم، رخت بربسته است و منافع شخصی، گروهی، حزبی، شرکتی و پروژهای حرف اول را میزند. در این وضعیت دیگر چیزی به عنوان دانشجوی آزاده و استاد دانشگاه مستقل باقی نمیماند. چیزی به اسم شور و اشتیاق دانشجویی و برنامه پژوهشی مستقل، بروز پیدا نمیکند.
در این شکل دانشگاه، صرفاً پیمانکارِ دولت و شرکتهای بزرگ تلقی میشود و هزینههای خود را از طریق حل مشکلات فنی و تکنیکی دولتها و بازار تامین میکند. دانشگاه به سمت مسائل کاربردی متمایل میشود و تحقیقات بنیادی در علوم پایه و انسانی که نسبت کمتری با مسائل کارکردی دارند و اساساً کمتر پولساز هستند، به حاشیه میروند. این «سیاست» میراثی است که آقای ستاری معاون علمی سابق رئیس جمهور دولت امید، برای شما و رئیس جمهور محترم فعلی و البته دیگر ارکان حاکیمت به ارث گذاشته است!
یکی از مهمترین دستاوردهای دانشگاه کارآفرین، از ابتدای دهه ۹۰ تا اکنون که با شما سخن میگوییم «سیاستزدایی از محیط دانشگاه» بوده است. سیاستزدایی یعنی چه؟ یعنی تضعیف هدفمندِ تشکلهای دانشجویی. یعنی اولویت رفاه و ساختوساز عمرانی بر تقویت بنیهٔ فکری دانشگاه. یعنی ترس از آزاداندیشی دانشگاهی. یعنی سپردن افسار دانشگاه به نهادهای محترمِ حراستی-امنیتی. یعنی سوقدادن دانشجو به سوی اندیشه کارآفرینی بهجای اندیشه سیاسی. یعنی خالی شدن دانشگاه از اساتید دینمدار، میهندوست و متعهد به چارچوبهای ملی سرزمینی. یعنی غلبه چاپلوسی. یعنی خنثی بودن طرحها و واحدهای درسی. یعنی حضور تشریفاتی مسئولین حکومتی. اینها فقط مصادقی از سیاستزدایی است آقای وزیر.
اما دانشگاه از منظر ما آقای زلفیگل پیمانکارِ هیچکس نیست. دانشگاه بنگاه اقتصادی و تجاری نیست. دانشگاه مرکز کارآفرینی نیست. «دانشگاه، دانشگاه است و رسالتش طرح مسئله برای سیاست است و این رسالت فقط و فقط به دست دانشجو و استاد متعهد و آگاه رقم میخورد.».
البته این سیاستهای کارآفرینی، اقتصاد کشور را هم به سمت الگوهای خدماتی برده و دانشجویان و دیگر اقشار را، از ورود به عرصه مهم تولید منع کرده است. نمونهاش را میخواهید؟ دانشگاه شریف و دانشگاه علامه طباطبائی!
آقای وزیر!
مدت مدیدی است پارک علم و فناوری دانشگاه شریف، مهمتر از خودِ دانشگاه شریف نزد شما مسئولین جلوه کرده است. مدت مدیدی است بودجههای هنگفت برآمده از قانون تقویت دانشبنیان، دانشگاهیان را به مدیران شرکتی تبدیل کرده است. مدت مدیدی است دانش تاریخی ایرانی-اسلامی در تمامی حوزههای علمی، جایش را به «مدلهای خلاقیت زیستبوم فناوری استارتاپی» داده است. مدت مدیدی است همین دانشگاه علامه طباطبایی، هیچ رنگ و بویی از علوم انسانی درش باقی نمانده است و در عوض پارکینگ مسئولین و منسوبین بازنشستهٔ همهی دولتها شده است! البته به تازگی آقای معتمدی پارک علم و فناوری هم قرار است راهاندازی کنند که طبق شواهد موجود ما، چیزی جز بازتکرار فاجعه اکوسیستم استارتاپی دانشگاه شریف نخواهد شد. دانشگاه مظلومِ علامه امروز نه تنها فقط از کمرمقی و بی انگیزگی مدیریتی، بلکه از سردرگمی طراحی ایده اختصاصی علوم انسانی خویش رنج میبرد و البته همین معضل با نزاعهای طایفهای داخل دانشگاه نیز آمیخته شده است!
پس آقای زلفیگل!
وقتی از نجات دانشگاه و احیاء نهاد علم و تحول بنیادین دانشگاه سخن میگوییم، از ارادهها و تصمیمهای پولادین برای برچیدن چنین وضع اسفناکی سخن به میان میآوریم. شما در بیش از دو سال گذشته، صرفاً به اداره و رفع و رجوع امور این وزارتخانه حساس و مهم فکر کردهاید که البته در همان هم ناتوان بودهاید و به همین سبب به عقیده بسیاری از متخصصان، مستحقترین وزیر دولت آقای رئیسی برای برکناری بودهاید. و الحق که معاونین وزارتخانهٔ شما بیشتر برای جایگاهی که در اختیار داشتهاند ایده و دستاورد داشتهاند تا شما.
از کارنامهای که در ایام انتصاب رؤسای دانشگاهها داشتید، کمیته انتصابات وزارت علوم را از موضوعیت انداختید، عملاً رؤسای ناکارآمدی را در دانشگاههای کشور منصوب کردید و نتیجه این همه بیتدبیری را در بلوای ۱۴۰۱ دیدید، تا نگاهی که در طول این چند سال به تشکلهای دانشجویی و اساساً بافت فرهنگیِ دانشجویی بهعنوان «مجموعههای پرادعا و غیرکاربردی» البته برخلاف نظر رهبری انقلاب اسلامی داشتهاید و این در جلسات خصوصی بیشتر خودش را نشان داده، نمایانگر رویکرد مدیریتی و عملکرد شماست!
جناب وزیر!
با این رویکردها، شما اقدام درست و لازم اخراج اساتید ضد انقلاب و اسلام و دین از دانشگاه را، تبدیل به ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی رؤسای دانشگاههای کشور با همکارانشان کردید که البته در همین دانشگاه هم مشاهده شده است؛ بنا نبود با حذف اساتید مطلقاً ضد انقلاب از دانشگاه، ما دانشجویان انقلابی پذیرای اساتیدِ مطلقاً بیسواد و رانتخوار اصطلاحاً حزب اللهی یا انقلابی باشیم. دانشگاه، اساتید و گروههای آموزشی مبتنی بر منطق و اراده علمی، بصیرت سیاسی و اهلیت برای مصالحهجویی اجتماعی میخواهد که مسیرِ علمی-سیاسی خودشان را از مسیرِ ایران اینترنشنال، جنبش سبز، بیبیسی و ایضاً فلان رئیس و وزیر و وکیل دولت انقلابی سیزدهم نگیرند! بلکه عالم باشند و صرفاً به استقلال ملی و دینی دانشگاه و ایران اسلامی متعهد باشند.
یا مثال سادهتری بزنیم که مدتهاست توسط بسیج دانشجویی دانشکده روانشناسی همین دانشگاه پیگیری میشود. کاش بدانید هیچ سازمانی با ابلاغیه اداره نمیشود و اراده لازم است :
ابلاغیه چند روز گذشته وزارت علوم مبنی بر اجراییسازی بند ت از ماده ۲۶ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در دانشگاهها که از مطالبات رهبری انقلاب هم بوده، در فضای مجازی منتشر شده است. اما آقای وزیر، فقط در همین حد هم باقی مانده است! حتی برخی دانشگاهها این ابلاغیه را دریافت نکردهاند. هیچ ارادهای در دانشگاهها برای ترویج زیست مادرانه وجود ندارد. چگونه است که در بحران کرونا همه نهاد ها بسیج می شوند تا با بحران مقابله کنند و از آموزش مجازی تا کلیه امکانات را به کار میگیرند، اما در بحران جمعیت همان مدیریت دانشگاهها و وزارت علوم حاضر به اجرای بند ت ماده ۲۶ قانون جوانی جمعیت نیستند؟!
آقای وزیر علوم جمهوری اسلامی ایران!
دانشجو قرار است عنصر فعالی باشد که در ضمن نگاه نقادانه به خود و کشور، در آیندههای نهچندان دور، حلال مشکلات ملت و دولتش باشد. اما با مدیریت درخشان شما و پیشینیان شما، دانشجویان تبدیل به کارمندانی شدهاند که سر ساعتی مشخص به دانشگاه میآیند و بی سرو صدا در ساعتی دیگر از آن خارج میشوند. گویا شما همین دانشگاه را میخواهید. دانشگاهی مرده و سوت و کور. الحق والانصاف باید برای شما دست زد. وقتی وضع چنین است، مجدداً باید تکرار کنیم که
«شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه می خواهند و آن را به بیراهه کشاندند!»
اما سخن آخر، جناب دکتر زلفیگل!
ما بهعنوان دانشجویان انقلابی که ابتدای سال تحصیلی مورد لطف شما قرار گرفتیم، شما را به همان بیانات امام خمینی در ۵۸/۰۲/۰۱ فرامیخوانیم. همان روز هم چنین قصدی داشتیم و امروز با صدای رساتری اعلام میکنیم؛ «انقلابِ اسلامی از شما اتخاذ سیاستی را میطلبد که نهادِ علم در مسیرِ دانشگاهِ جمهوری اسلامی قرار گرفته باشد؛ دانشگاهِ ایرانیِ دروننگر و برونزا، استقلالطلب، دینمدار، عدالتخواه، آزاداندیش، مولّد و حامی مقاومت مستضعفان جهان.»
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته