Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-06@13:16:51 GMT

رویای سعودی از نقض برجام

تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۵۸۶۲۵

رویای سعودی از نقض برجام

دوحه - ایرنا – رژیم سعودی در یک همکاری تنگاتنگ با صهیونیستها تلاش زیادی پیش و پس از برجام برای ممانعت از دستیابی به راه حل مسالمت آمیز به منظور حل موضوع هسته ای ایران به عمل آورد، اما هر بار شکست خورد. ریاض اکنون با خروج یک جانبه آمریکا از 'برجام' بار دیگر به فکر تحقق رویاهای خود افتاده است .

همانطور که پیش بینی می شد، 'دونالد ترامپ' دیشب (سه شنبه شب) با اعلام خروج آمریکا از توافقنامه بین المللی اقدام جامع مشترک (برجام) و بازگرداندن تحریم های ظالمانه علیه ایران، یک بار دیگر نشان داد که دولت ها در واشنگتن قابل اعتماد نیستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


این تصمیم ترامپ با مخالفت گسترده جهانی از سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا گرفته تا کشورهای منطقه و جهان و حتی سیاسیون معقول داخل خود آمریکا روبرو شد.
اقدام وی تنها با حمایت شمار اندکی از رژیم های منطقه ای از جمله رژیم صهیونیستی ، عربستان ، بحرین و امارات مواجه شد .
حمایت نخست وزیر رژیم صهیونیستی از نقض برجام با توجه به اختلاف های ساختاری و به اصطلاح جوهری میان تل آویو و تهران، شاید طبیعی به نظر برسد و شرح آن در این مقال نمی گنجند، اما رژیم سعودی از نقض این توافقنامه توسط ترامپ چه رویایی را دنبال می کند.

** خیال تضعیف جایگاه منطقه ای و جهانی ایران
رژیم سعودی پیش و پس از انقلاب اسلامی همواره ایران را جدی ترین رقیب منطقه ای خود محسوب کرده است . این رژیم که به دلیل حمایت های ویژه آمریکا از شاه، توان رویارویی در آن دوره در خود نمی دید، با وقوع انقلاب اسلامی و شرایط ابتدای انقلاب، حمله 'صدام حسین' به ایران را فرصت مناسبی برای عملی کردن آرزوهای خود ارزیابی کرده و با هزینه های میلیارد دلاری تلاش کرد، حمله عراق به ایران با موفقیت همراه شود، اما حاتم بخشی ها به صدام عاقبتی جز تهدید ریاض و اشغال کویت را به همراه نداشت .
حمله 'جرج بوش' پسر به افغانستان و عراق با همکاری رژیم سعودی و با هدف محاصره ایران هم نتوانست به تضعیف موقعیت تهران منجر شود .
نتیجه جنگ در این دو کشور جز ویرانی و کشته شدن هزاران نفر از مردم، دستاورد ملموسی برای سعودی ها به همراه نداشت. جنگ در افغانستان حتی باعث شد، تروریست های 'القاعده' به کشور محل پرورش خود (عربستان) باز گردند. انفجارها و درگیری های سال های 2003 تا 2005 میلادی موید این مدعا است .
رژیم سعودی همچنین تلاش بسیاری به عمل آورد تا با سرنگون کردن 'بشار اسد' یکی از متحدان منطقه ای ایران، سنگر مقاومت در خاورمیانه را از بین ببرد. آنچه از هفت سال جنگ و خونریزی و صرف میلیاردها دلار برای ریاض باقی مانده، سرافکندگی محض و شکست تروریست هایی است که دست پروده ریاض بودند و اکنون با امان نامه دولت دمشق ناچار به ترک سوریه شده اند.
رژیم سعودی، لبنان را یکی دیگر از صحنه های تقابل با جمهوری اسلامی ایران می داند. تلاش برای کشاندن جنگ سوریه به داخل لبنان، دخالت در روند سیاسی و امور لبنان هم نتوانسته رویای ریاض در نفوذ در این کشور را محقق کند.
انتخابات اخیر پارلمانی در لبنان و کسب اکثریت کرسی های آن توسط 'حزب الله' و گروههای وفادار به آرمان مقاومت، تنها نتیجه دخالت رژیم سعودی در روند دمکراسی خواهی مردم لبنان بوده است.
عربستان یک بار دیگر شکست در لبنان را تجربه کرد . تکرار شکست های سعودی در منطقه با انتقادهای مختلفی روبرو شده است . 'جمال خاشقچی' روزنامه نگار و نویسنده سرشناس عربستانی نتیجه انتخابات لبنان را شکست عربستان و پیروزی ایران ارزیابی کرد .
رژیم سعودی اکنون هم تصور می کند با خروج یک جانبه ترامپ و اعمال تحریم علیه ملتی که 40 سال تحت تحریم های واشنگتن قرار داشته و رشد کرده اند، فرصت مناسبی فراهم شده تا بار دیگر تلاش برای تضعیف نقش ایران در منطقه و جهان را تجربه کند.
این در حالی است که دگراندیشان و صاحب نظران سعودی در کمتر از یک روزی که از تصمیم ترامپ در مورد برجام گذشته است، با اعتراض به حمایت عربستان از اقدامات تحریک آمیز و منافی قوانین بین المللی ترامپ، حمایت ریاض از این تصمیم را غلط ارزیابی کرده اند.
'غانم الدوسری' یکی از فعالان اجتماعی سعودی است که با اقدام کشورش علیه ایران مخالف است . او در توئیتر نوشت: آیا وقت آن نرسیده که عربستان یک بار و فقط برای یک بار در سیاست های خود در منطقه و جهان بازنگری کند.

** انحراف اذهان از جنایات در یمن و اوضاع داخلی
رژیم سعودی سه سال پیش با رویای نابودی انقلاب مردمی یمن به این کشور حمله نظامی کرد. هزاران نفر کشته، زخمی و صرف هزینه های بسیار در این جنگ بی حاصل از یک سو و توانمند شدن نیروهای مقاومت مردمی یمن ، سعودی را در باتلاقی فرو برده که هر چه بیشتر دست و پا می زند، فروتر می رود.
موشک های بالستیکی و هواپیماهای بدون سرنشین 'چنبش انصارالله' خواب را از چشم سعودی ها ربوده است. اکنون تقریبا تمامی شهرهای عربستان در تیررس موشک های یمنی قرار دارد و تنها یک تصمیم سیاسی از سوی انقلابیون یمنی می تواند بخش عمده ای از گردش انرژی در منطقه و جهان را با خطر روبرو کند.
ائتلافی که عربستان از کشورهای عربی و آفریقایی برای جنگ یمن فراهم آورد، هم در حال فروپاشی است . قطر که از یک سال پیش از این ائتلاف خارج شده، سودان دیگر حاضر نیست سرباز در اختیار ائتلاف قرار دهد و اشغال 'جزایر سقطری' از سوی امارات، نافرمانی و چند دستگی در میان ائتلاف خود خوانده را نمایان تر کرده و هر آن بیم درگیری نظامی میان اعضای ائتلاف می رود.
رژیم سعودی در داخل کشور هم تلاش کرده برخی اقدامات مانند اعطای حق رانندگی به زنان و ایجاد مراکز سرگرمی و تفریحی که دهها سال پیش در سایر کشورها فراهم شده را تحت نام 'اصلاحات ولیعهد' به خورد مردم عربستان بدهد، اما این اقدامات نتوانسته مردم عربستان را از پیگیری مطالبات خود نسبت به گرانی ، تورم و فساد سیستماتیک آل سعود دور کند.
در کنار این شرایط ، اختلافات در میان خاندان آل سعود و ناامنی به ویژه در ریاض پایتخت، یکی از دغدغه های مهم مردم عربستان است. ماجرای دو هفته پیش درگیری در نزدیکی محل اقامت شاه عربستان نمونه کوچکی از نگرانی مردم از کمبود امنیت در این کشور است .
رژیم سعودی تلاش می کند با زنده نگه داشتن موضوع هسته ای و تحریم هایی که قرار است، دولت ترامپ علیه ایران اعمال کند، اذهان عمومی داخل عربستان و مردم منطقه را از جنایات این کشور در خارج و ناتوانی خود در داخل منحرف نماید.

** افزایش قیمت نفت برای جبران کسر بودجه
کاهش قیمت نفت و هزینه های سرسام آور ماجراجویی های ولیعهد جوان سعودی در یمن و سوریه، سعودی ها را با بدترین وضعیت اقتصادی در دهه های اخیر روبرو کرده است . این وضعیت عربستان را ناچار به استقراض از بانک های خارجی، افزایش قیمت ها به ویژه سوخت و وضع مالیات بر درآمدهای کارگران خارجی کرده است .
بیکاری در عربستان به بالاترین رقم خود طی سال های اخیر رسیده و ریاض ناچار شده، بخشی از کارگران خارجی را از این کشور اخراج کند.
طرح موسوم به 'چشم انداز 2030 ' هم هزینه های زیادی بر دوش عربستان گذاشته است . امضای قراردادهای مختلف، ایجاد سالن های سینما ، ورزش های خشن و مراکز تفریحی و سرگرمی، هزینه های دیگری است که به کسری بودجه عربستان دامن زده است .
دستگیری شاهزادگان، تجار و بازرگانان عربستان به اتهام فساد و باجگیری 107 میلیارد دلاری از آنها هم خزانه خالی سعودی ها را پر نکرده است .
وضعیت بد اقتصادی تا جایی پیش رفته که رژیم سعودی قصد دارد بخشی از سهام شرکت نفتی دولتی 'آرامکو' که بزرگ ترین شرکت نفتی جهان محسوب می شود را به فروش برساند.
ریاض امیدوار است از محل فروش 5 درصد سهام آرامکو دستکم 100 میلیارد دلار به دست آورد، هر چند کارشناسان اقتصادی دستیابی به این رقم را رویاپردازنه می دانند.
عربستان برای تحقق درآمدهای نفتی خود نیازمند افزایش قیمت این فرآورده و به تبع آن کسب درآمدهای بیشتر از محل فروش نفت و پذیره نویسی سهام آرامکو است .
همین رویا بود که ساعاتی پس از اعلام خبر خروج ترامپ از برجام وزیر نفت عربستان در اطلاعیه ای اعلام کرد که کمبود احتمالی عرضه نفت در صورت خروج ایران از بازار را جبران خواهد کرد.
خاورم**1508**1651

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سياسي عربستان برجام 97 ايران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۵۸۶۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان

سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سال‌های اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.

به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته می‌شود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد می‌کند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.

برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی می‌شود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست می‌دهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان می‌دهد.

اما نگاهی دقیق‌تر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان می‌دهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزاره‌ای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.

اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.

با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکرات‌ها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف می‌کند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» می‌داند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگان‌های عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.

این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاه‌های آلترناتیو دیگر که در سال‌های اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف می‌کند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا می‌سازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانه‌ای وهابی پیوند می‌زند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد می‌کند و سه دهه پویایی سیاسی و رویداد‌های تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل می‌دهد.

در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آل‌های اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتار‌ها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح می‌کرد.

بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمین‌های عرب پسا عثمانی می‌دانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبهه‌ای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.

سایر سلفی‌ها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آن‌ها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجسته‌ای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی می‌نویسد، سلفی‌ها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.

آنچه از همه این روایت‌های تاریخی برداشت می‌شود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمی‌کاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب می‌کند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیرو‌های تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.

دیگر خبرها

  • الهلال و النصر دست نیافتنی می‌شوند
  • ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
  • فروش نسخه‌های جدید اف-۱۵ آمریکایی به عربستان؟!
  • آمریکا به دنبال فروش نسخه‌های جدید اف-۱۵ به عربستان است
  • طرح توهمی نتانیاهو برای غزه بعد از قتل عام فلسطینی‌ها
  • سالیوان: توافق دفاعی آمریکا با عربستان بدون رابطه ریاض با اسرائیل امکان‌پذیر نیست
  • دیدار امیرعبداللهیان با وزرای خارجه مصر و عربستان
  • دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان در گامبیا
  • وزرای خارجه ایران و عربستان دیدار کردند
  • پیام ویژه آمریکا خطاب به عربستان درباره سازش با اسرائیل