محسن بهاروند، عضو تيم مذاكرات محرمانه اتمي در مسقط: ايران بود كه امريكا را به ميز مذاكره آورد/ تصميم ايران بحث اتكا به اروپا نيست؛ امريكا و اروپا بر سر ايران و برجام به دشمنِ هم تبديل نميشوند
تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۵۹۴۸۹
سرانجام تمام تهديدها رنگ واقعيت به خود گرفت. دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده رسما به حضور كشورش در توافق هستهاي با ايران پايان داد. امريكاي ترامپ با عقبنشيني يكجانبه از توافق هستهاي با تهران در حقيقت قطعنامه ٢٢٣١ مصوب شوراي امنيت را زيرپاگذاشت. تبعات توقف حضور امريكا در برجام فارغ از تاثيرهاي بيشمار آن بر سرنوشت اين توافق بر رابطه اروپا و امريكا نيز بيتاثير نيست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
انگيزههاي بسياري براي دليل تصميم اخير رييسجمهور امريكا مطرح ميشود. به نظر شما چرا ترامپ ١٥ ماه پس از حضور در كاخ سفيد اراده كرد چنين تصميم پرهزينهاي را اتخاذ كند؟
امريكا مشكل اساسي و ذاتي با ايران دارد. اين مشكل از زمان انقلاب اسلامي آغاز شد. مساله ديگر بحث رژيم صهيونيستي و جلوگيري از قدرتگيري جمهوري اسلامي ايران است. امريكا همواره به دنبال برتري استراتژيك رژيم صهيونيستي در منطقه غرب آسيا بوده است. آنها از اينكه برجام نتوانسته بود همه مشكلات آنها را حل كند راضي نبودند. از طرفي برجام به گونهاي نوشته شده بود كه علاوه بر تحريمهاي هستهاي مانع بسياري از تحريمهاي موثر غير هستهاي هم شده بود و ابزار فشار موثر تحريمي عليه ايران را از امريكا سلب كرده بود. در نتيجه ترامپ سعي كرد اين مانع را از جلوي روي خود بردارد لذا از برجام خارج شد. اما چرا بهجاي روشهاي مختلفي كه در حل اختلافات بينالمللي وجود دارد ترامپ خروج از برجام را انتخاب كرد. به نظر من سه دليل عمده داشت: نخست آنكه امريكا در محاسبههاي خود دچار اشتباه شد: بنده در گذشته بارها به اين نكته اشاره كردهام. كشورهاي غربي به خصوص امريكا يك سوءتفاهم يا يك دروغ را مرتب تكرار ميكنند كه تحريم ايران را سر ميز مذاكره آورد. لذا نتيجه ميگيرند كه تحريمهاي جديد هم ميتواند ايران را براي هر مساله ديگري به تسليم وادار كند. اين يك محاسبه اشتباه بيمورد است. ايران هيچوقت ميز مذاكره را ترك نكرده بود كه به آن برگردد. تحريمها به ما فشار آورده بود ولي به عنوان يك فرد نسبتا مطلع عرض ميكنم كه اين ايران بود كه امريكا را به ميز مذاكره آورد و نه برعكس. ما قبل از ورود امريكا به مذاكرات حدود ١٠ سال با اروپا مذاكره ميكرديم ولي هر بار امريكا اين مذاكرات را به هم ميزد و اروپاييها مجبور به عقبنشيني ميشدند ولي اگر زمان ورود امريكاييها به مذاكرات مسقط را ببينيد متوجه ميشويد كه امريكا چند ماه بعد از پيشرفتهاي هستهاي ايران به خصوص غنيسازي ٢٠ درصدي اورانيوم تن به مذاكره مستقيم داد. چون هيچ راه ديگري نداشت. در مذاكرات مستقيم هم ايران با وجود همه تحريمها حاضر به تداوم مذاكره نبود مگر اينكه طبق تحليل ديپلماتيك و با روشهاي مختلف روشن شد كه امريكا ابتدا به اصل غنيسازي و حقوق اساسي هستهاي ايران معترف است. ايران هم هيچوقت به دنبال تسليحات هستهاي نبود ولي وقتي به دانش و تكنولوژي انرژي صلح آميز هستهاي مسلط شده بود و ميدانست كه اصول اين حقوق مخدوش نخواهد شد دليلي نداشت كه در قبال مردم مسوولانه برخورد نكند و راهي براي كاهش فشار تحريم بر مردم كشور باز نكند؛ مردمي كه براي اثبات حقوق خود مقاومت كرده و پشت سر مسوولان ايستاده بودند. معيار ايران همواره اين بود كه حقي از حقوق مردم ايران ضايع نشود ولي روش اجراي حق مثلا زمان اجراي كامل حق يا سرعت اجراي حق مادام كه اصل حق باقي است ، قابل بحث است. پس اشتباههاي محاسبهاي توسط امريكا بايد متوقف شود و مشخص شود كه فشار يا تحريم باعث نشد ايران از حقوق خود صرفنظر كند و به نظرم هيچگاه هم اينكار را نخواهد كرد. دومين مساله ويژگيهاي شخصي ترامپ است. ترامپ يك فرد پوپوليست است. اصولا روشهاي پوپوليستي ناشي از عدم اعتماد به نفس سياستمداران است. افراد كمتجربهاي كه با تصميمات و سخنان به ظاهر سخت سعي دارند ثابت كنند با سلف خود فرق دارند و طرحي نو درانداختهاند. اتفاقا اين افراد تا حدودي در بين تودهها موفق هم ميشوند و محبوبيت نسبي هم به دست ميآورند چون هميشه در بين مردم عدهاي يافت ميشوند كه از پوپوليستهايي چون او استقبال كنند. ولي آنها در غفلت ميمانند و نميدانند كه چنين محبوبيتي نه پايدار است و نه عميق و ميتواند به سرعت ناپديد شود. ترامپ يك استثنا نيست. او به دور بعد رياستجمهوري خود فكر ميكند و به آب و آتش ميزند تا ثابت كند رهبر مقتدري است چون از آينده خود مطمئن نيست و ديگر اينكه او فرد جاهطلبي است. مفهوم ميراث سياسي رييسجمهور يك مفهوم زنده و قوي در سپهر سياسي امريكا است او در اين رابطه مشغول دو كار است يكي از بين بردن هر چيز كه ميراث اوباما محسوب ميشود و دوم تعريف دستيابي به ميراثي براي خود كه تاكنون هيچ رييسجمهوري امريكا موفق به كسب آن نشده است. او اول انجام صلح خاورميانه بين رژيم صهيونيستي و فلسطين البته به نحوي كه آن رژيم ميخواهد يعني تضييع كامل حقوق ملت فلسطين و دوم خلع سلاح هستهاي كره شمالي را به عنوان ميراث پايان رياستجمهوري خود در سياست خارجي تعريف كرده است البته در هر دو هم ناموفق خواهد بود. پس با هر چيزي كه به نظر او مانعي بر سر راه اين هدف باشد به هر نحوي مقابله ميكند و طبيعي است كه او ايران و مقاومت را مانع بزرگ در اين راه ميبيند. و نهايتا دليل سوم لابيها هستند. لابي صهيونيسم در درون خود امريكا است و لابي بعضي كشورهاي عربي با پرداخت پول و همچنين كمك سياسي اعراب به او براي رسيدن به اهدافش. براي امريكا چه بهتر از اينكه خود كشورهاي مسلمان در مقابل يكديگر بايستند و به تدريج مساله فلسطين را هم از يك مساله جهان اسلام تبديل به يك مساله عربي كنند و مرتب عليه ساير مسلمانان تبليغ كنند كه در امور اعراب دخالت نكنند و بعد با استفاده از كشورهاي ثروتمند عرب با فشار يا تطميع فلسطين را وادار به تسليم كنند. اين بزرگترين كمك سياسي بعضي كشورهاي عربي به امريكا و صهيونيسم است. متاسفانه بعضي كشورهاي عربي منطقه ما در اين راستا نقش غيرسازنده و غيرمنطقي در رابطه با ايران و خصومت امريكا با ايران در پيش گرفتهاند و عجيب است كه به اين مساله اعتنايي ندارند كه يك تنش جدي در منطقه خليجفارس باعث آسيب به همه منطقه و بيشتر به خود آنها خواهد شد. به نظرم مجموع اين عوامل و عوامل فرعي ديگر باعث شد كه امريكا از برجام خارج شود.
برجام با ضميمه شدن به قطعنامه ٢٢٣١ به نوعي تضمين شوراي امنيت را در پشت قباله خود داشت. آيا اكنون با اقدام يك جانبه امريكا راهي براي شكايت از اين كشور به عنوان ناقض قطعنامه شوراي امنيت وجود دارد؟
نبايد سيستم حقوقي بينالمللي را با نظام حقوقي داخلي كشورها اشتباه گرفت. در نظام بينالملل سيستم قضايي اجباري وجود ندارد. اين طور نيست كه كشورها هر وقت خواستند از هم شكايت كنند و دادگاه طرف مقابل را احضار و حكم به مجازات خاطي كند. نظام قضايي بينالمللي بيشتر شبيه يك مكانيسم داوري است كه رجوع به آن نيازمند رضايت طرفين است. حتي در صورت رضايت طرفين براي رسيدگي، اجراي حكم هم تا حد زيادي به اراده كشورها وابسته است. معمولا در نظام بينالملل همين اعتراضات فشار ديپلماتيك انزوا و غيره ابزار محسوب ميشوند و رجوع به محاكم نه همواره مقدور است و نه چندان مورد استفاده قرار ميگيرد. همينكه كشوري اعتبار بينالمللي و قابل اعتماد بودن خود را از دست ميدهد يا اعتماد به او ضعيف ميشود خودش نوعي مجازات است.
برخي از منتقدان برجام ادعا ميكنند كه مذاكرهكنندگان ايراني نتوانستهاند ضمانتهاي لازم براي تضمين متعهد ماندن اعضا از جمله امريكا را در متن توافق بگنجانند. با چنين انتقادي موافق هستيد و آيا تيم مذاكرهكننده راهي براي اين مساله داشت ؟
چنين نيست؛ بنده در مذاكرات علني برجام مشاركتي نداشتهام ولي به واسطه شناخت چندين ساله ميتوان گفت تيم مذاكراتي ما به لحاظ حرفهاي و تكنيكي بهترين تيم ممكن بوده است. مذاكره دو طرف دارد. تيم ما با پنج طرف ديگر كه قدرتمندترين كشورهاي جهان هستند طرف مذاكره بوده است. بايد در اين حرفه بود تا اهميت و سختي كار را درك كرد. ببينيد دو اصل مبناي هر توافق بينالمللي است؛ يكي حسننيت در اجراي توافقات و ديگري وفاي به عهد. اگر اين دو اصل توسط كشوري رعايت نشود هيچ تضمين كتبي يا غيركتبي نميتواند او را مجبور به كاري كند. اشتباه نشود، حسننيت به معني حسننيت سياسي طرفين نسبت به همديگر يا اعتماد سياسي به همديگر نيست. منظور حسننيت در اجراي تعهدي است كه خود آن كشور اجراي آن را قبول كرده است. مطابق اين اصول بنيادين حقوق بينالملل كشورها بايد به عهد خودشان وفادار باشند و با حسننيت عهد خود را اجرا كنند وگرنه جامعه جهاني مفهومي ندارد و به اصطلاح سنگ روي سنگ بند نخواهد شد. كشوري كه به عهد خود وفا نميكند در واقع ابتدا به خودش بياحترامي ميكند و دوم نظم بينالمللي را از بين ميبرد و به اصول بنيادين آن بياعتنايي ميكند. اين مسائل مباني حيات جامعه بشري و از ارزشهاي زندگي جمعي است. براي همين هم در قرآن بر وفاي به عهد تاكيد شده است. پس در توافقات اصل بر اين است. اما اگر قانون را نوشتيم و يك متخلف آن را رعايت نكرد مقصر نويسنده نيست مقصر همان متخلف است.
فكر ميكنيد ادامه اجراي برجام بدون حضور امريكا تا چه اندازه براي ايران ممكن و عملي باشد؟
اصولا مطلقانديشي و توقع بيش از حد داشتن يا اتكاي زياد به يك مساله در روابط بينالملل روش درستانديشانهاي نيست. روابط بينالملل سيال و شناور است. بايد ماهيت آن را شناخت و به اندازه خودش هم به آن بها داد. ايران تصميم عاقلانه و بسيار خوبي گرفت كه بلافاصله برجام را بر هم نزد. فقط اين نيست كه برجام همهچيز است و اگر اجرا نشود حيات ايران به خطر ميافتد. ايران خيلي عاقلانه به جهان اعلام ميكند كه اولا يك بازيگر مسوول، معقول و زيرك است و دچار غليان احساسات نيست. ثانيا دارد ميگويد كه به دنبال سلاح هستهاي نيست. ثالثا اهل تعامل و گفتوگو و تفاهم و يك بازيگر معقول است. پس به نظر بنده تصميم ايران صرفا براي بحث اجراي برجام نيست نكات اساسي ديگري در اين تصميمگيريها موجود است. نبايد مسائل سياست خارجي و بينالمللي را به حد و اندازه يك معامله خصوصي بين افراد عادي تقليل داد. ولي براي نظر دادن در مورد اجراي مو به موي برجام پس از خروج امريكا بايد منتظر اروپا ماند. حدس و گمان و خوشبيني و بدبيني وجود دارد ولي قضاوت روشنتر بايد بر اساس مقداري از فاكتورهاي عيني باشد كه هنوز بروز نكرده است. ضمن اينكه همانطور كه گفتم اينكار خيلي پويا است و بايد ديد در نهايت چه ميشود. ممكن است در ابتدا موضعي مطرح شود كه موضوع چانهزني شود و بالا پايين شود. نميتوان فعلا قضاوت قابل اتكايي كرد.
ما يك بار در سال ٢٠٠٥ با سناريويي در اصل مشابه اما در جزييات متفاوت در مواجه با اروپا بر سر مسائل هستهاي روبهرو بوديم و همان زمان هم اروپاييها در نهايت كنار امريكا ايستادند. آيا امروز گفتوگوي دوباره با اروپا به تنهايي و بدون حضور امريكا ميتواند قابل اعتماد و اتكا باشد؟
ببينيد اروپا و امريكا منافع مشترك زيادي دارند. اقتصاد جهاني در هم تنيده است در خلأ نيست. اينها به هم وابستگي متقابل دارند اما اختلاف نظرهايي هم دارند. در هر حال شرايط كنوني كاملا مشابه سال ٢٠٠٥ نيست اين تا حدودي روشن است. ولي در نهايت نميتوان انتظار داشت كه امريكا و اروپا بر سر ايران و برجام به دشمن هم تبديل شوند. باز تكرار ميكنم تصميم ايران بحث اتكا به اروپا نيست ايران بازي مستقل خود را دارد و قواعد بازي خود را هم دارد. ديپلماسي اينگونه نيست كه يا بايد به كسي اتكا و اعتماد كرد تا بتوان با او گفتوگو كرد يا در غير اين صورت بايد آن را تعطيل كرد. مگر در مواردي كه خباثت و خصومت رژيمي واقعا اثبات شده است به نحوي كه روشن باشد هدفش اصولا احترام متقابل و توافق نيست. ديپلماسي يك پروسه و يك پكيج است. ايران پكيج خود را دارد كه اجراي برجام بخشي از اين پكيج است.
اگر اروپا و ايران بر سر مكانيسمي براي تداوم اجراي برجام به توافق نرسند، بهترين گزينه اجرايي براي ايران را چه ميدانيد: خروج از برجام يا خروج از انپيتي؟
نظر من اين است در اين صورت هم بايد با دقت و تامل بهترين گزينه را انتخاب كرد. بين خروج مطلق و تداوم برجام طيفي از گزينهها وجود دارد: تعليق، عدم اجرا، فريز كردن و گزينههاي متفاوت. آنگاه هم بايد دقيق فكر كرد و گزينهاي كه بيشتر در خدمت منافع ملي است را انتخاب كرد. البته جناب رييسجمهور و ديپلماتهاي ما راه را پيشبيني كردهاند و تا حدي هم روشن است. اما نظر شخصي بنده اين است كه در آن زمان يكبار ديگر هم بررسي كنيم و ببينيم چه تصميمي منافع ملي ما را بيشتر و براي مدت طولانيتر تامين ميكند همان تصميم را بگيريم. قطعا هيجان يا عصبانيت و احساسات در تصميمگيري براي تامين منافع بلندمدت كشور يك آسيب است. رفتار غريزي به مراتب احتمال خطاي بيشتري از رفتار عقلاني و خردمندانه دارد. اگر تصميم نظام پس از بررسيها هر گزينهاي باشد مطمئنا با قاطعيت اجرا خواهد شد.
با توجه به مفاد حقوقي در متن برجام ايا اين اقدام امريكا كه اصولا از نقض فاحش گذشت و به پايان دادن يك جانبه به يك توافق رسيد، چراغ سبزي حقوقي براي بازگشت فعاليتهاي هستهاي ايران بدون مواجه با انتقادهاي بينالمللي خواهد بود يا خير؟
ما يك حاكميت مستقل هستيم. هيچ چيز بدون رضايت ما نميتواند عمل مشروع ما را محدود كند يا حقي از ما سلب كند. فقط خود يك حاكميت ميتواند بر مبناي مصلحت خود روش و حدود تامين منافع خود را تعيين كند نه كشور يا فرد ديگري. اگر تصميم بر اين باشد كه ما فعاليت هستهاي صلح آميز خود را آنطور كه خود ميخواهيم از سر بگيريم يا بهقول شما بازگشت كنيم با انتقاد روبهرو خواهيم شد ولي انتقاد كه نميتواند از فعاليت ما براي تامين منافع ملي مان جلوگيري كند. شما هر اقدامي انجام دهيد ممكن است انتقاد يا فشار تحريم يا هر مساله ديگري را متحمل شويد. ولي اراده يك حاكميت براي منافع ملي وابسته به اين مسائل نيست. اين خيلي مساله مهمي است كه متاسفانه بعضي به آن توجه نميكنند و در عجبم چرا با جزييات به مردم هم توضيح داده نميشود تا مطمئن شوند كه هر تصميمي كه گرفته ميشود براي تامين منافع ملي است نه از روي بوالهوسي يا دوستي و دشمني احساسي با ديگران. قطعا اگر براي مردم خوب تبيين شود بيش از پيش از دولت خود حمايت كرده و مقاومت آنها چندين برابر خواهد شد. مردم ايران در موارد مشابه در طول تاريخ امتحان خود را پس دادهاند. به هر حال، انگيزه و ملاك تصميم و رفتار سياسي و ديپلماتيك ما تامين منافع ملي كشورمان است نه ناراحتي يا خوشحالي امريكا اروپا يا كسان ديگر. وظيفه ما تامين و حفاظت از منافع ملي است حالا ممكن است اقدام ما در اين راستا كشوري را خوشحال يا ديگري را ناراحت كند يا متحمل فشار و ناملايمات شويم ولي اينها تعيينكننده نيست.
برجام به گونهاي نوشته شده بود كه علاوه بر تحريمهاي هستهاي مانع بسياري از تحريمهاي موثر غير هستهاي هم شده بود و ابزار فشار موثر تحريمي عليه ايران را از امريكا سلب كرده بود. در نتيجه ترامپ سعي كرد اين مانع را از جلوي روي خود بردارد لذا از برجام خارج شد.
بين خروج مطلق و تداوم برجام طيفي از گزينهها وجود دارد: تعليق، عدم اجرا، فريز كردن و گزينههاي متفاوت. بايد دقيق فكر كرد و گزينهاي كه بيشتر در خدمت منافع ملي است را انتخاب كرد.
ديپلماسي يك پروسه و يك پكيج است. ايران پكيج خود را دارد كه اجراي برجام بخشي از اين پكيج است.
كشورهاي غربي به خصوص امريكا يك سوءتفاهم يا يك دروغ را مرتب تكرار ميكنند كه تحريم، ايران را سر ميز مذاكره آورد. لذا نتيجه ميگيرند كه تحريمهاي جديد هم ميتواند ايران را براي هر مساله ديگري به تسليم وادار كند. اين يك محاسبه اشتباه بيمورد است. ايران هيچوقت ميز مذاكره را ترك نكرده بود كه به آن برگردد. تحريمها به ما فشار آورده بود ولي به عنوان يك فرد نسبتا مطلع عرض ميكنم كه اين ايران بود كه امريكا را به ميز مذاكره آورد و نه برعكس. ما قبل از ورود امريكا به مذاكرات حدود ١٠ سال با اروپا مذاكره ميكرديم ولي هر بار امريكا اين مذاكرات را به هم ميزد و اروپاييها مجبور به عقبنشيني ميشدند ولي اگر زمان ورود امريكاييها به مذاكرات مسقط را ببينيد متوجه ميشويد كه امريكا چند ماه بعد از پيشرفتهاي هستهاي ايران به خصوص غنيسازي ٢٠ درصدي اورانيوم تن به مذاكره مستقيم داد.
منبع: آخرین نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۵۹۴۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرمانده کل سپاه: «وعده صادق» استثناییترین تصمیم نظام بود
به گزارش قدس آنلاین، سرلشکر حسین سلامی روز چهارشنبه در همایش گرامیداشت مقام استاد و مربی که در ستاد فرماندهی کل سپاه برگزار شد، گفت: وعده صادق ظهور قدرت اراده ملت ایران بود که اراده ملت ایران در اراده رهبر ملت ایران متجلی و متراکم است. رهبری تجلی گاه اراده خداوند و اراده مردم است که در طول اراده خدا است، قدر نظام ولایی دانستن همین است.
وی با بیان اینکه با عملیات وعده صادق همه یک شکوه و اقتدار جدید را تجربه کردند، افزود: رژیم صهیونیستی با طوفان الاقصی دچار شکست اطلاعاتی شده بود و با عملیات وعده صادق دچار شکست بازدارندگی شد.
فرمانده کل سپاه در ادامه گفت: در ایامی به سر میبریم که خداوند به جبهه اسلام نصرت آشکار و فتح مبین خود را جاری کرد و خداوند به ما این ظرفیت و استعداد را بخشید که ظرف نزول نصرتهای الهی در این شرایط خطیر و حساس و سرنوشت ساز انقلاب اسلامی باشیم.
سردار اسلامی افزود: همه می دانند که ما یک جهاد بلاوقفه و یک جنگ توقف ناپذیر و پیوسته ای را در طی دهه های اخیر با نظام استکباری و شرکای او در ائتلاف های متنوع داشتهایم. دشمن ما ذخایری از راهبردهای متنوعی را علیه ما در اختیار داشت و از این انبار استراتژی ها در اشکال مختلف در سالها و دهه های گذشته علیه انقلاب شکوهمند و نظام مقدس ما استفاده کرد. همه جهات نبرد را گشود و همه راه های غلبه بر نظام را آزمایش کرد تمام این نبردها مقیاس و وسعتی کامل در حداکثر اعمال ممکن قدرت بودند هیچ جا دشمن نه در افق زمان و نه در وسعت مکان و نه در شدت عمل از دشمنی کوتاهی نکرد.
فرمانده کل سپاه پاسداران ادامه داد: دشمن با همه ابزارها به میدان آمد، از جنگ خارجی تا پدیده تحریم سرسختانه و سهمگین اقتصادی تا ترور، نبردهای تکفیری ، جنگ های اطلاعاتی، فتنه های امنیتی ، تهاجمات فرهنگی، جنگ های رسانه ای همه راه ها را آزمود و انقلاب را در مقاطع مختلف با مخاطراتی جدی مواجه کرد.
وی گفت: تاریخ هم سراغ ندارد که کشوری در چهارمین دهه در معرض جنگ های سنتی و مدرن با دشمنی به وسعت نیمی از قدرت اقتصادی، فرهنگی، نظامی و سیاسی جهان درگیر شده باشد و در بعد از این چهارمین دهه در مقتدرتین، مسلط ترین و قوی ترین حالت خود قرار داشته باشد و هیچ چیزی جز جاری شدن سنت های الهی نمی تواند توجیه گر این واقعیت شگفت انگیز باشد.
سردار سلامی تاکید کرد: همه کشورهای دنیا با جنگ ضعیف می شوند اما جمهوری اسلامی ایران با جنگ قوی تر شد. همه کشورهای دنیا با تحریم تخریب می شوند اما جمهوری اسلامی ایران با تحریم ساخته شد. همه کشورهای دنیا با فشار سیاسی منزوی می شوند جمهوری اسلامی ایران با فشار سیاسی میدان نفوذ پیدا کرد. همه کشورهای جهان با اغتشاشات داخلی از هم فرو می پاشند اما نظام ما با اغتشاشات ثبات داخلی خود را مستحکم تر کرد. هرچه که دشمن عمل کرد برخلاف آن اثبات شد.
فرمانده کل سپاه با بیان این که ما و بخصوص سپاه در میدان جهاد رشد میکند گفت: مادامی که دشمن در لانه باشد و ما در خانه، نه او شکست میخورد و نه ما پیروز میشویم. تا وقتی که ما یکدیگر را ملاقات نکنیم نمیتوانیم دشمن را فرسوده و خسته و افسرده و ناتوان کنیم.
وی با تاکید بر این که ما در یک جنگ تمام عیار به سر میبریم افزود: عقربههای این جنگ مثل عقربههای ساعت در هر مقطع در یک مساله ما را با دشمن درگیر میکند. یکروز جنگ اقتصادی محور شرارتهای دشمن می شود، یکروز نبردهای تکفیری اوج میگیرد، یک روز فتنه داخلی مشتعل میشود که همه اینها ظهور اجزا و ارکان متنوع انبان و ذخایر راهبردهایی است که دشمن اندوخته است و حسب تجربه و براساس قدرت و دانش، ما هم در مقابل چنین دشمنی با تجربه و با دانش و ابزار و تعریف روشها در میدان حاضر باشیم.
سردار سلامی ادامه داد: راز موفقیتهای سپاه در گسترش قدرت، در ابتکارات راهبردی در نوآوریها و خلاقیتهای میدانی همین است که در سه سطح جنگ، سپاه درگیر است. همه در سطح راهبرد، هم عملیات و هم تاکتیک.
فرمانده کل سپاه گفت: ما محکوم به این هستیم که آگاهانه با بینش عمیق ، دانش قوی، ابزار پیشرفته ، روش های نو، دانش های جدید از انقلاب اسلامی حراست کنیم. حراست از انقلاب اسلامی همه ابعاد زندگی ما را در بر میگیرد چرا که تمام ابعاد زندگی ما را دشمن به جنگ تبدیل کرده است. از دانش ، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، امنیت، معیشت همه آنها را به میدان جنگ تبدیل کرده است بنابراین آموزش ها در سپاه باید با این تنوع گسترده موضوعات رشد کند. سپاه باید در بعد ساختن کشور زیرساختها را با مدرن ترین ابزارها و پیچیده ترین فنون و تکنیک ها و با نوین ترین دانش ها کشور را بسازد.
وی با بیان این که ما دائم در حال مقایسه شدن هستیم افزود: ما را همیشه مقایسه میکنند آیا ما پیشرفت کردهایم یا عقب ماندهایم؟ افتخار امروز انقلاب این است که به برکت هنرنمایی نایب امام زمان (ع) ما هم به دشمنانمان حمله کردیم و دست های ما به اندازه باز بوده است. ولی امر ما دستهای دشمن را بسته است و هم کشور را ساخته است و هم قدرت دفاع از انقلاب و کشور را نوسازی کرده است. با این همه بحران پیچیده و درهم تنیده در وسط یک میدان سخت ایستاده با حکمت و منطق وحی و آگاهی عمیق از سنتهای الهی و نهراسیدن از شکوه ظاهری دشمن و نفوذ بر قلب مومنان و هدایت صحیح در لحظههای سخت و بخشیدن آرامش در میان امواج التهاب یک جامعه سرافراز و سربلند و پرآوازه به نام ایران اسلامی ساخته است.
سردار سلامی ادامه داد: دهها مجاهدت، پذیرش سختیها و ملامتها، ملامتهایی که از تیرها و کمانها از میان زبانهای ناآگاه و از بغض متراکم دشمن همواره نقطه مرکزی هدایت نظام را نشانه گرفته تا این قائمه پایدار و این استوانه استوار و این رکن وثیق غلبه اسلام را تضعیف کنند. این که خداوند در چند دهه در تمام میدانهای کثیر سخاوتمندانه نصرت خویش را بر قلب مومنان و ولی امر ما جاری کرده است و به قلوب استحکام بخشیده است.در ماجرای وعده صادق کامل دیدید که هیچ ایرانی از این که دشمن چه واکنشی نشان دهد نترسید. هیچ کس از دشمن نترسید با این که همه فکر میکردند این دشمن عکس العمل نشان می دهد.
فرمانده کل سپاه با تاکید بر این که هر ملتی پژواک و بازتاب شخصیت رهبر خود است گفت: خصوصیات رهبری و امامت این است که شخصیت و هویت و خصوصیات او درپیکره جامعه تکثیر و جاری می شود که این فرصت الهی است. در این ماجرا این استثنایی ترین تصمیم یک نظام بود. ممکن نیست هیچ رهبری و نظامی در نقطهای از عالم چنین تصمیمی را بگیرد. تصمیمی که از یک طرف بر یک شجاعت عظیم و از سوی دیگر بر یک حکمت عمیق تکیه دارد. وسعت این تصمیم و شجاعت آن شگفتی ساز این ماجرا بود. بخش مهم قدرت ما تجلی این اراده بود.
وی افزود: ما که اجرا کننده هستیم کار سختی انجام نمی دهیم او که تصمیم می گیرد و مسوولیت این عمل را بر عهده میگیرد و در میان فشرده ترین صف آرایی جهانی در قلب این صف آرایی فرود می رود و دشمن را از میانه می گسلد او منبع اصلی قدرت ما است.
سردار سلامی ادامه داد: این عملیات از این طرف روی یک نقطه انجام شد با همان تعبیر همان هندسی نقطه روی صفحه کاغذ، اما از آن طرف یک جهان پاسخ داد. جغرافیای آن طرف یونان، مدیترانه، دریای سرخ، حجاز، عراق، اردن، فلسطین، ترکیه این جغرافیایی جنگی بود که دشمن به کار برد. این طرف یک عمل محدود کسر فوق العاده از یک قدرت عظیم کسر بسیار کوچکی از یک قدرت بزرگ اما آن طرف همه ظرفیتهای یک جنگ بزرگ همزمان بدون غافلگیری بکار گرفته شد.
فرمانده کل سپاه اضافه کرد: تقریبا ۹۰ درصد غافلگیری ما گرفته شده بود و دشمن شاید لحظه دقیق و هدف دقیق را نمی داند. اما این جغرافیای صهیون آنقدر کوچک است که همه نقاط به هم مرتبط هستند اما فرانسه، اردن، انگلیس، آمریکا و اسراییل و دیگران در شعاعی وسیع تر همه با تمام قدرت بودند و همه عمل کردند و در مقابل یک عمل کوچک یک جنگ بزرگ را انجام دادند که البته فقط یکبار می توانستند این عمل را انجام دهند. اگر موج دوم حملات سر می گرفت کارایی این سیستم یکپارچه دفاعی حداقل ۵۰ درصد کاهش پیدا می کرد و در موج سوم ۵۰ درصد موج دوم و به همین نسبت.
وی گفت: این که این تصمیم گرفته شود که با وجود اعلام بزرگترین قدرت تاریخ بشر که ما در کنار اسراییل با اراده آهنین ایستاده ایم. در این نقطه کوچک پرتراکم پدافندی همه آمدند و همه می گویند واکنش نشان می دهیم با این فرض با چنین دشمنی مستقیم و رسمی با پذیرش مسوولیت صدها فروند موشک و پهپاد پرواز می کنند، چه اتفاقی صورت گرفته است، جنگ به سرزمین صهیونیستها کشیده شده است و همه می بینند و برای اولین بار پس از دهه ها یک قدرت جنگ را در سرزمین و فضای صهیونیستها کشیده است. هشت ساعت دلهره آشفتگی، ترس، اضطراب این اراده شلیک قدرت بی نظیری است و همه می دانند این قابل تکرار است و این معادله ما است.
سردار سلامی افزود: این عملیات همه جهان را آرام کرد حتی دشمنان ما آرام شدند. این کسانی هم که در شمال و غرب و جاهای دیگر ژست اقتدار میگرفتند همه خاموش شدند.
وی ادامه داد: رژیم صهیونیستی اصلا جنگ را در سرزمین خود نمی پذیرد. در دکترین دفاعی اسراییل جنگ در خارج از مرزها است. برای صهیونیست ها بازدارندگی به مفهوم عدم وجود اراده شلیک است نه اصابت. هیچ کس نباید اراده شلیک داشته باشد که همه اینها شکسته شد. جنگ پیش دستانه باطل شد. ما رسما اعلام کردیم که می زنیم و همه می دانستند. این عظمت است که رسما اعلام می کند می زنیم. سیلی می زنیم. می زند و نمی ترسد و به خدا توکل می کند. آخرین عبارتی که رهبری به ما فرمودند این بود که بر خداوند توکل کنید. توکل توام با تدبیر و حکمت و اراده و قدرت.
فرمانده کل سپاه گفت: باید سپاه را در حد و اندازههای این عملیات ها دید. البته این عملیات کوچک بود. سپاه را باید قوی کنید که البته قوی است اما قدرت مانند موجود زنده دائما باید در رشد و کمال و نوسازی باشد. اگر در رشد و قدرت متوقف شویم از دشمن عقب می مانیم. در دیدار با رهبر معظم انقلاب ایشان فرمودند که سپاه در بحث آموزش همه جانبه مجاهدت کند.
منبع: خبرگزاری تسنیم