Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-05-03@03:51:55 GMT

دام زن شیطان‌ صفت برای دختران جوان

تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۸۲۷۱۷

دام زن شیطان‌ صفت برای دختران جوان

به گزارش جام جم آنلاین رسیدگی به این پرونده از اوایل تابستان 96 به دنبال شکایت دختری جوان به نام نازنین در دستور کار پلیس آگاهی قرار گرفت.

وی گفت: مدتی پیش با مردی میانسال به نام کمال آشنا شدم که می‌گفت کارمند رسمی صدا و سیماست و بتازگی یک دفتر سینمایی تاسیس کرده است.

دختر جوان ادامه داد: من به دفتر وی در خیابان گاندی که هیچ تابلویی نداشت رفتم تا بیشتر با او و همسرش پروین آشنا شوم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنها می‌گفتند در دفتر تازه‌تاسیس‌شان کلاس‌های عرفانی برگزار می‌کنند و می‌توانند بسیاری از مشکلات روحی، روانی و حتی گرفتاری‌های شخصی را حل کنند. من قبول کردم در کلاس‌هایشان شرکت کنم. پول هنگفتی هم به عنوان شهریه پرداختم. بعد از مدتی شرکت در کلاس‌های این زوج، پروین با من صحبت کرد. او با حرف‌هایش راضی‌ام کرد برای سیر مراحل عرفان، خودم را در اختیار همسرش قرار دهم.

دختر جوان گفت: پروین ابتدا کلماتی نامفهوم به زبان آورد سپس دارویی خواب آور به من داد. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم مورد آزار قرار گرفته‌ام. من به آنها اعتراض کردم اما آنها می‌گفتند این مرحله‌ای از درمان افسردگی و گره‌گشایی از مشکلات روانی است. وقتی به پزشک مراجعه کردم و متوجه شدم تحت آزار قرار گرفته‌ام تصمیم گرفتم از این زوج شکایت کنم.

به دنبال اظهارات تکان‌دهنده این دختر، تلاش برای ردیابی زوج شیطان‌صفت آغاز شد. کمال و همسرش بازداشت شدند و در این میان تعدادی زن و دختر جوان شکایت‌های مشابهی را به پلیس ارائه کردند.

آنها گفتند زن جوان با حرف‌هایش ما را خام می‌کرد تا تسلیم خواسته‌های او و همسرش شویم. سپس پول شهریه را برمی‌داشت و ما را در اختیار همسرش قرار می‌داد. این زوج برای جنایت‌های سیاهشان از قبل با هم نقشه کشیده بودند.

با تجمیع شکایت‌ها و با توجه حساسیت موضوع پرونده در دادگاه انقلاب مورد بررسی قرار گرفت وکمال به اعدام محکوم شد.

در حالی که بسیاری از شاکی‌ها به خاطر آبرویشان از شکایت صرف‌نظر کرده بودند، پرونده این جنایت سیاه به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

زن و شوهر شیطان‌ صفت پشت درهای بسته و غیرعلنی محاکمه شدند و قضات دادگاه کمال را به اعدام و همسرش را به 25 سال زندان محکوم کردند.

کمال اواخر بهمن 96 با حکم دادگاه انقلاب به دار مجازات آویخته شد. دیروز حکم 25سال زندان همسر کمال در دیوان‌عالی کشور مهر تائید خورد و قطعی شد.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۸۲۷۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان

  چند سال قبل، تلفن کشیک قتل پلیس آگاهی را تحویل گرفتم. هنوز دقایقی از تحویل تلفن‌همراه نگذشته بود که زنگ آن به صدا در‌آمد. پشت خط مامور یکی از کلانتری‌های تهران بود. 
-«سلام کارآگاه در یکی از سطل‌های زباله منطقه‌ای در مرکز شهر چند قطعه از جسد مثله‌شده یک زن را پیدا کردیم.»
با گرفتن آدرس محل کشف جسد، دستور دادم صحنه را حفظ کرده تا خودم به محل بروم و پزشکی قانونی و تشخیص هویت را هم خبر کنند. روز تعطیل بود و۲۰ دقیقه‌ای به محل کشف جسد رسیدم.داخل یک سطل در سه نایلون زباله قطعات مثله‌شده یک دختر جوان بود. دستور دادم گشت‌های پلیس سایر سطل‌های منطقه را جست‌وجو کنند تا اگر عضو دیگری وجود دارد کشف شود. نوع رها کردن جسد نشان می‌داد قاتل می‌خواسته پیکر مقتول کشف شود که آن را در داخل سطل‌ رها کرده‌است.تا تیم بررسی صحنه جرم و پزشک قانونی جسد را معاینه کند، خودم و دو مامور کلانتری سری به اطراف منطقه زدیم و دوربین‌های چند خانه و مغازه‌های اطراف را چک کردیم که هیچ سرنخی به دست نیامد.حضور تیم‌های پلیسی وپزشکی قانونی در باعث شد اهالی با کنجکاوی در محل جمع شوند، به همین خاطر بازپرس دستور داد جسد را سریع به پزشکی قانونی منتقل کنند که مردم با آن صحنه فجیع روبه‌رو نشوند. پزشکی قانونی اعلام کرد ۴۸ تا ۷۲ ساعت از وقوع قتل می‌گذرد و به احتمال زیاد مقتول ابتدا خفه شده و بعد جسد مثله شده است.با بررسی لباس مقتول متوجه شدیم مدرک شناسایی همراه جسد نیست اما ناخن‌های این دختر دارای طرح خاصی بود.به ماموران کلانتری گفتم، به احتمال زیاد مقتول ساکن همان منطقه کشف جسد باشد. با عکس طرح ناخن به تمام آرایشگاه‌های زنانه محل سر بزنید و ببینید این طرح کدام ناخن‌کار است. ازسوی دیگر با بررسی پرونده‌های فقدانی مشخص کنند‌، در روزهای گذشته چه کسی با مشخصات دختر جوان اعلام مفقودی کرده‌است.روز بعد یکی از ماموران تماس گرفت و گفت؛ به چند آرایشگاه سر زدیم که یکی مدعی شد این طرح را روی ناخن‌های دختر جوانی به نام مرجان کار کرده است. با شناسایی او و بررسی‌های پرونده‌های مفقودی متوجه شدیم پنج روز قبل مادر او گم شدن دختر ۲۰ ساله‌اش را اعلام کرده است.قرار شد آزمایش DNA گرفته شود تا مطمئن شویم جسد مثله شده متعلق به مرجان است.پس از تایید آزمایش، خانواده او برای تحقیقات مقدماتی به اداره قتل آمدند. مادر او که در شوک مرگ فجیع دخترش بود، شروع به حرف زدن کرد و گفت: چند روز قبل ساعت ۴ صبح دخترم گفت با دوستانش به کوه می‌رود. صبح زود از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. عصر هرچه زنگ زدیم پاسخگوی تلفن نبود و بعد گوشی‌اش خاموش شد. با دوستانش تماس گرفتم و فهمیدم دخترم پیش آنها نرفته و برنامه‌ای هم برای کوه رفتن نداشتند؛ به همین دلیل گمشدن دخترم را به پلیس اطلاع دادم و با نامزدش مهران تماس گرفتم که او گفت اطلاعی از مرجان ندارد.دستور دادم پسر جوان احضار شود تا حضوری از او تحقیق کنم. ساعتی بعد پسر قد بلندی روبه‌رویم نشست و گفت که هیچ خبری از نامزدش ندارد و از شنیدن خبر مرگش در شوک است.به او گفتم فعلا از شهر خارج نشود و در دسترس باشد. با هماهنگی قضایی قرار شد، روز گمشدن مرجان آنتن‌دهی موبایل خانواده‌اش را بررسی کنند که ساعتی بعد اعلام شد گوشی مرجان و نامزدش در یک محل آنتن‌دهی داشته است. با کشف این سرنخ، دستور بازداشتش را از بازپرس پرونده گرفتم. مهران بازداشت شد. از او خواستم واقعیت را بگوید که باز هم ادعاهای قبلی‌اش را تکرار کرد و مدعی بود در مرگ نامزدش هیچ دخالتی نداشته است.به او گفتم اگر واقعیت را بگوید به نفع خودش است که بعد از مکثی طولانی به قتل مرجان اعتراف کرد و گفت: روز حادثه با نامزدم قرار شد بیرون برویم و تفریح کنیم. صبح زود بود و او می‌خواست لباس بخرد اما همه جا بسته بود. یکدفعه دعوای‌مان شد و در اوج عصبانیت دستم را جلوی دهانش گرفتم. مرجان کبود و بیهوش روی زمین افتاد.تازه فهمیدم چه‌کار کرده‌ام و برای خلاصی از جسد، آن رامثله کرده و درسطل زباله رها کردم. در این مدت با صحنه‌سازی سعی کردم خود را بی‌گناه نشان دهم اما خون مرجان دامن من را گرفت و دستگیر شدم. با اعترافات مهران، راز این جنایت هولناک فاش و متهم پس از تحقیقات روانه زندان شد.

دیگر خبرها

  • برگزاری مراسم روز دختر با حضور دختران دانشجو در حرم بانوی کرامت
  • ترکیه به شکایت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل می‌پیوندد
  • همه دعوتند؛ مراسم «ستاره‌های دختران کُرد زمین» در سنندج
  • رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان
  • سبک زندگی ایرانی اسلامی باید ترویج شود/لزوم معرفی دختران موفق کرد
  • ۲۴ اردیبهشت سنندج میزبان جشن بزرگ «روز دختر» است
  • سریال «ماه شرف خانم» در سیمای مرکز کردستان تولید می‌شود
  • 900 برنامه ویژه برای بزرگداشت دهه کرامت/ جشن روز دختر در هزار شهر کشور
  • شکایت نیکاراگوئه علیه آلمان پذیرفته نشد
  • صلاحیت صدور حکم در شکایت نیکاراگوئه علیه آلمان را نداریم