یکی از اقدامات عالی وزیر ورزش و جوانان، انتصاب دکتر امیریخراسانی به عنوان مدیرکل استان کرمان بود/اگر مسئولی خودش را موظف به ارتباط مستقیم به جوانان نداند قطعا شایستگی حضور در آن منصب را ندارد/بعد از روی کار آمدن آقای دکتر سلطانیفر در .زارت ورزش و جوانان
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۸۶۱۹۳
انجمن باران بینش جوانان کویر با مدیرعاملی امیر یزدیزاده یکی از سازمانهای مردم نهاد استان کرمان است که توانسته با برگزاری کارگاههای آموزشی و نشستهای دورهای پژوهشی نقشی موثر در زمینه آموزش و پژوهش در استان کرمان ایفا کند. با یزدیزاده در رابطه با مسائل حوزه جوانان و چالشهای پیشروی سمنها به گفتوگو نشستیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
**از فعالیت ها و رویکرد انجمن باران بینش کویر بگویید.
برای تاسیس انجمن باران بینش در سال 93 تلاش کردیم که یک تشکل که پاسخگوی نیازهای واقعی جوانان باشد را تشکیل دهیم و همانطور که از اسم انجمن پیداست به دنبال طراوت و رویش افکار جوانان هستیم و میخواهیم بارانِ بینش در جوانانمان رخ دهد. این انجمن هیئت موسسی جوان، کاردان با مدارک تحصیلی عالی دارد که در عین حال هم از جوانان فعال استان هستند و باید بگویم موفقیتهای انجمن باران بینش مدیون زحمات و تلاشهای آن عزیزان است. رویکرد و هدف انجمن کمک به اثرگذاری جوانان جهت ایجاد فرهنگ کارآفرینی و همچنین تقویت نشاط اجتماعی در جامعه بعضا خشن امروز میباشد. پس از این هدف گذاری اقدامات خوبی انجام دادیم که حتی نتیجه آن را در جمع های خصوصی و عمومی انجمن درحال مشاهده هستیم و جوانان عضو در انجمن هم اینک دارای یک روحیه خوب جهت تغییرات بزرگ هستند.
میتوانم با افتخار اعلام کنم که تا این ساعت حدود 750 ساعت کارگاه ویژه جوانان و همچنین 120 نشست اجتماعی با حضور کارشناسان در زمینه بحث های مختلف برگزار کردهایم.
**برای گذر از بحرانها و معضلات پیش رو جوانان چه راه کاری دارید؟
همیشه سعی کردهایم به اعضا و جوانانی که در انجمن با همکاری دارند، بگوییم در این زندگی مشکلات وجود دارد و اگر مشکلات و بحران ها نباشند، قطعا اتفاقات خوب دیگر معنا پیدا نمی کنند و برای همین تنها راه گذر از مشکلات؛ امید، تلاش و تلاش خواهد بود و باید آموزش ببینیم که چگونه میتوانیم این دو آموزه را به حد مطلوب انجام دهیم.
**عدم ارتباط مستقیم جوانان با برخی مسولان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اینکه مسئولی خودش را موظف به ارتباط مستقیم به جوانان نداند قطعا شایستگی حضور در آن منصب را ندارد زیرا این روش با آموزههای دینی ما و همچنین سخنان مقم معظم رهبری در تناقض قرار میگیرد. هر مسئولی که بر صندلی مدیریت تکیه میزند باید بداند این کشور جوان دارد و جوانان سرمایه های این کشورند و اگر این جوانان نباشند دیگر مدیریت کردن کشوری بی تحرک و بدون جوانان شاداب معنا پیدا نمیکند و چه بسا امروز بعضی از مسولان فراموش کردند که هرکاری برای مردم میکنند در واقع 90 درصد آن برای جوانان است.
**به طورکلی نقش جوانان در جامعه را چگونه میبینید؟
نقش جوانان را به طور کلی در جامعه میتوان مثبت ارزیابی کرد اما این آمار در جزییات به طور کلی بیمار است و نمیتوانیم به این حرکات کنونی ویژه جوانان به تنهایی کفایت کنیم. امروز دولت و مردم در کنار هم در تلاش هستند، این مشکلات را کم کنند و این یک نکته مثبت است.
** در خصوص حمایت ها و عملکرد وزارت ورزش و جوانان و اداره کل ورزش و جوانان استان کرمان در حمایت از جوانان بگویید.
به جرات میتوانم بگویم یکی از بزرگترین مشکلات ما ادغام نا مبارک و غیر کارشناسی جوانان با ورزش بود و تا وقتی که این موضوع هم برای ورزشیها و هم جوانان حل شد خیلی سختیها کشیدیم. اما امروز بعد از آمدن آقای سلطانیفر وضعیت فرق کرده و حوزه جوانان دچار تحولات چشمگیری شده است و یکی از کارهای مهم و عالی وزیر هم انتصاب آقای دکتر امیری خراسانی به عنوان مدیرکل استان کرمان بود و اینجا ضمن تشکر از آقای دکتر امیریخراسانی باید از زحمات آقای دکتر اسدی، معاون ایشان در حوزه جوانان هم به طور ویژه قدردانی کنیم.
باز هم یک سری مسایل وجود دارد مثل معطلی در شکل گیری مجمع ملی جوانان و یا همان مجلس جوانان که بعد از این همه سال هنوز با خودشان کنار نیامدند و همه جوانان را در بلاتکلیفی قرار دادند و امیدوارم شخص وزیر محترم حتما برای رفع این مشکل ما را کمک کنند.
**صحبت پایانی...
در پایان باید بگویم تا زمانی جوانان ما با خودشان کنار نیایند و سعی کنند کارهای نامناسب کنونی را تکرار کنند قطعا جوانگرایی در سیستم هم جوابگو نیست. ما جوانان باید مبتکر سیستمی سالم با توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری و نظام باشیم و قطعا این رویه در آینده اگر عملیاتی شود ایران عزیزمان به رشد و سکو های بزرگتر خواهد رسید ولی متاسفانه جامعه جوانان امروز را به سمتی سوق داده که زنگ خطر به صدا در آمده و این مسئله شاید به سیستم کمکی نکند.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: استان کرمان سرمایه مشکلات ورزش و جوانان وزیر ورزش و جوانان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۸۶۱۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکیم یا بردپیت؟
جناب حکیم از همان کودکی به دلیل داشتن اعضای بیقرار، دائما ازاین شاخه به شاخه میپرید و مثل دوست و برادر عزیزمان تارزان، یکجا بند نبود. برای همین هم عضوی در صورتش نبود که نشکانده باشد. شاید فکر کنید اغراق میکنم؛ بله درست فکر میکنید! به هرحال ما از همین اغراقها پول درمیآوریم. القصه! حکیم که از کودکی زیبا به نوجوانی در هم شکسته تبدیل شده بود، تلاش میکرد خودش را با روشهای سنتی زیبا کند. حتی دست به هنجارشکنیهایی هم در زمانه خودش زد؛ مثلا ایشان همان حنای مورد استفاده مادرش رابه سرودستهایش تاآرنج میزد.روی دماغش باذغال،خال بزرگ مشکی میگذاشت وطبق بررسیهای تیم تحقیقاتی نوجوانه، هنوز چرایی این اقدامات روشن نشده است و ما این را هم به مجموعه حماقتهای جناب حکیم افزودیم.حکیم در جستوجوی زیبایی۲
بعد از اینکه حکیم متوجه شد با انسانهای دیگر متفاوت است، این تفاوت در استفاده از قابلیت سفر در زمان بود و نه خدای ناکرده تفاوت در عقل و هوش.(بین خودمان بماند که ایشان از نظر عقلی هم متفاوت بود. بله! کم داشت.) چنین عرض میکردم که حکیم بعد از کشف قابلیت سفر در زمان، سری هم به تهران۱۴۰۳زد. اینبار برای چه؟ برای زیباتر شدن.احساس میکرد به دلیل این زشتیها زندگی مشترکش در حال فروپاشی است. به هرحال زن حکیم بودن تبعات خودش راداشت. شما فکرش را بکن چقدر سخت است که هر که از راه میرسد، میپرسد: واقعا؟ زن اون حکیم شدی؟ و بعد چهرهاش را جوری درهم بکشد که انگار با نسخه زشت سمندون مزدوج شده است. هرچند به نظر من، ایراد حکیم نه در ظاهرش که در باطنش بود. شاید بگویید نظر من مهم نیست ( بله! نظر من اصلا مهم نیست.)راویان میگویند حکیم تا پایش را گذاشت به آینده،سری به مراکز زیبایی شهلاجون و دوستان زد و با همه تلاشهایش نتوانست آنهاراقانع کندکه چند کار زیبایی_آرایشی فشرده انجام دهند.پس سراغ دکتر زیبایی رفت ودر اولین اقدام وقت جراحی دماغ گرفت تا آن را تبدیل به بینی کند.همچنین او تاکید کرد که ازدماغش، فقط سوراخ هایش را میخواهد. همچنین چون بعد از عمل دماغ ۴۰ سیسی ژل میچسبد، به لب وگونه وهرجا که نیاز به برآمدگی داشت، ژل تزریق کرد و آنقدر تزریق کرد که نزدیک بود معتاد ژل بشود و پوستش بترکد.وقتی که دیگر پوستش ظرفیت تزریق ژل نداشت ومطمئن شدذخیره ژلی دکتر را تمام کرده است و کاملا زیبا شده(که نشده بود!)به گذشته و زن وزندگیاش برگشت اما متاسفانه همسرش در اولین برخورد، گمان کرد جن بوداده دیده است. اوبعد ازکشیدن چند جیغ بلند وفوت کردن دوسه تا صلوات و بسما... سکته کرد.
حکیم پرو
حکیم بعد از سکته همسرش از شدت غم وغصه محل را ترک کرد و باز به آینده سفر کرد. اینبار قصدش زیبا شدن نبود چون خیال میکرد زیباتر از برد پیت شده است(اینکه برد پیت را از کجا میشناخت به خودمان مربوط است) به آینده آمد تا پول در بیاورد. به هرحال امکان نداشت جایی بوی کار انساندوستانه بیاید وشامه اقتصادی حکیم کار نکند. ایشان احساس کرد بُرد در دکتر زیبایی شدن است، پس یک دفتر و دستکی برای خودش راه انداخت و با استخدام یک دکتر قلابیتر از خودش، کار را شروع کرد. ایشان توانست با خراب کردن یک میلیون و۲۰۰ بینی در ایران،رکورددار مزخرفترین و قالتاقترین دکتر زیبایی را به دست آورد.یک موضوعی که جا نشد در متن قبلی بگوییم، این که جناب حکیم بعد از عمل دماغ و تزریق ژل، یک تتوی حکیم به انگلیسی و فارسی هم روی بدنش انداخت. فارسیاش را کف دست راستش حک کرد و انگلیسیاش را کف دست چپ. ایشان اعتقاد داشت با زدن دو کف دستش به یکدیگر تبدیل به نسخه حکیم پرو میشود. متاسفانه به دلیل بالا رفتن قیمت دلار و عدم توانایی ما در خرید نسخه پرو، ما دسترسی به حکیم پرو نداریم.