ماجرای کشف «قبرستان ایرانیها» در منطقه عملیاتی فتحالمبین
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۸۹۱۷۱
یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس روایت کرد: به منطقه فتحالمبین رفتیم که پیکر شهدا را پیدا کنیم، بعضی نقاط به عربی نوشته بود «قبرستان ایرانی»، فهمیدیم این را مجاهدان عراقی نوشتهاند.
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، «عباس کیانی» از فرماندهان یگان تیپ قمربنیهاشم (ع) از چهارمحال بختیاری بود که در عملیات فتح المبین حضور داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عملیات فتح المبین بود و من مسوول 140 نفر از بچههای شهرکرد بودم که تقریبا از قدیمیترین نیروهای منطقه شوش محسوب می شدند. پنج روز به عملیات مانده بود. بچهها را کشیدیم عقب تا استراحت کنند. قرار بود بچههای همایون شهر اصفهان از سمت چپ و ما هم از منطقه شهید ترکی جلو برویم.
شب قبل از عملیات بود که صدای توپخانه بلند شد. فهمیدیم عراق پاتک زده. چندتا از بچههای سمت چپ شهید و تعدادی از ارتشیها هم اسیر شده بودند. عراق پیشروی می کرد و می خواست جاده شوش را بگیرد. یک گروه از نیروهای پشتیبانی به طرف خط رفتند. ساعت شش صبح بود که ما هم وارد عملیات شدیم.
حرکتمان در شب فایده ای نداشت. چون دشمن با دوربین مادون قرمز ما را می دید به رگبار می بست. 20 نفرمان از سمت چپ و 20 نفر هم از سمت راست تپه آمدیم. اسیرانمان را آزاد کردیم و مبارزه تا 9 صبح طول کشید. تپه ای را محاصره کردیم و حدود 700 نفر از عراقیها کشته و 100 نفری هم اسیر شدند.
بعد از ساعت 2 شب، عملیات فتح المبین آغاز شد. به دلیل حساسیت مکانی منطقه دشمن با سه لشکر حاضر شده بود. مبارزه سختی بود. پنج روز در شوش ماندیم و نتوانستیم خط را بشکنیم. تا اینکه بچهها از طرف دشت عباس آمدند و از پشت سر دشمن را محاصره کردند. این هم امداد غیبی بود. درست نیروها همان لحظه ای رسیدند که دشمن به دشت عباس رسیده و نیروهایش را پیاده کرده بود.
دشمن هم که دید رقابیه دست ما افتاده از نیمه راه برگشت. ما در فاصله شوش تا رقابیه توانستیم بیشترین اسیر را بگیریم. اولین شب بعد از حمله تعدادی از بچههای ما اسیر شدند. البته ما سه گروهان داشتیم که از منطقه شهید ترکی آمده بودند. علاوه بر اسرا، 35 نفر هم مفقود شدند. مدتی بعد رفتیم تا منطقه را بگردیم و شهدا را پیدا کنیم. بعضی نقاط به عربی نوشته بودند «قبرستان ایرانی». فهمیدیم که مجاهدان عراقی نوشته اند. ما همان روز فتح المبین چند نفر از مجاهدین عراقی را اسیر کردیم. آنها لباسهایشان را درآوردند و جای شلاقهای روی تنشان را نشان دادند. میگفتند: «چندبار فرار کردیم و باز ما را به زور شلاق به خط مقدم آوردند.»
معلوم بود بین آنهایی که بچهها را شهید کرده بودند، مجاهدین عراقی هم بودند که بچهها را به خاک سپرده بودند و نوشته بودند «قبرستان ایرانی».
جلوتر رفتیم و پیکر بچهها را از خاک بیرون کشیدیم. باید به عقب می بردیمشان. شهدا 12 نفر بودند. هر یک را به وضع فجیعی شهید کرده بودند. یکی را توی حلقش گل فرو کرده بودند و آهسته آهسته خفه شدنش را به تماشا نشسته بودند میله داغی را از کف پای یکی فرو کرده و از رانش درآورده بودند. وقتی پیکرش را در آغوش گرفتم، هنوز میله توی پایش بود. بعضیها را در توریهای نازک پیچیده و خفه کرده بودند، عده ای را هم سر بریده بودند. با دیدن این شهدا یاد شهدای صدر اسلام افتادم و به یاد شهدای کربلا اشک ریختم.
در جبهه شوش شهدای زیادی دیدم، اما 2 نفر از آنها همیشه مقابل چشمان من هستند. اولی شهید رستمی بود. توی سنگر نشسته بود کنارم و داشتیم باهم درد و دل می کردیم. ناگهان خمپاره ای خورد پشت تپه. چندتا ترکش از پتویی که جلوی در سنگر آویزان بود آمد داخل. به من نخورد و مستقیم نشست روی پیشانی رستمی. شهید دوم حسن احمدی بود که 60 سال سن داشت. وقتی خمپاره خورد، چهره اش نورانی بود. آرام زیر لب گفت: «السلام علیک یا اباعبدالله» و رفت.
منبع: دفاع پرس
منبع: آنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۸۹۱۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش علی مطهری به ماجرای خانم دفزن در مراسم شهید مطهری/بدون مشورت با من این خانم را با یک آقا جایگزین کردند /خانمهای معترض از او دلجویی کردند
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، علی مطهری در یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت؛
در برنامه بزرگداشت سالگرد شهادت آیتالله مطهری در خانه موزه آن شهید، مدیریت این خانهموزه برای خواندن شعری از حافظ که مورد توجه استاد شهید بوده یک برنامه دف و نیزنی تدارک دیده بود که دفزن یک خانم و نیزن یک آقا بود. وقتی این دو در جای خود قرار گرفتند چند تن از خانم ها نسبت به لاک غلیظ ناخن های کاشته آن خانم اعتراض داشتند. مدیر خانهموزه بدون آن که با من مشورت کند، آقایی را که همکار و استاد خانم دفزن بود، جایگزین وی کرد و طبعاً خوشایند آن خانم نبود.
سپس آن خانم های معترض از او دلجویی و عذرخواهی کردند. من هم در پایان برنامه از وی عذرخواهی کردم و رفع کدورت شد و با لبخند و مزاح خداحافظی کردیم و احساس من این بود که دیگر دلگیر نیست.
معلوم نیست افرادی که از واقعیت ماجرا خبر ندارند چرا قضاوت های نادرست میکنند و به این بهانه به اسلام و انقلاب و روحانیت میتازند. قرآن میفرماید: «لاتقف ما لیس لک به علم» درباره چیزی که به آن علم نداری قضاوت نکن.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903424