نگاه روز| هدف بن سلمان از نمایش فیلمپلنگ سیاه چه بود؟ هالیوود در خدمت پروژه اصلاحات در عربستان
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۹۹۴۰۳
بازگشت سینما به عربستان پس از دهه ۷۰ میلادی نیز در این راستا قابل ارزیابی است، اما جدای از این مسئله، انتخاب فیلم «پلنگ سیاه» نخستین فیلم برای افتتاحیه بازگشایی مجدد سینما در عربستان نیز بسیار معنادار است. ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۷ بین الملل آسیای غربی نظرات
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم،اخیرا پس از 35 سال برای نخستین بار سالنهای سینما به روی مردم عربستان گشوده شد و فیلم هالیوودی «پلنگ سیاه» به عنوان نخستین فیلم به نمایش گذاشته شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بازگشت سینما به عربستان پس از دهه 70 میلادی نیز در این راستا قابل ارزیابی است، اما جدای از این مسئله، انتخاب فیلم «پلنگ سیاه» نخستین فیلم برای افتتاحیه بازگشایی مجدد سینما در عربستان نیز بسیار معنادار است.
فیلم پلنگ سیاه
پلنگ سیاه (Black Panther) فیلمی در سبک ابرقهرمانی بر پایه شخصیتی به همین نام است. شخصیت «تچالا» یا همان پلنگ سیاه پیش از این در فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی معرفی شد. اما اتفاقات فیلم پلنگ سیاه این بار درباره شخصیت تچالا و سرزمین زادگاهش در آفریقاست. سرزمینی خیالی و پیشرفته به نام " واکاندا " که تچالا به آن باز میگردد تا بر تخت پادشاهی تکیه زده و حاکم عادلی برای مردم سرزمینش باشد. وی پس از به پا کردن کمی گرد و خاک ساده در مبارزه ای نفسگیر، پادشاه به حق واکاندا میشود. تچالا از همان روزهای اول رهبریاش باید با مشکلات جدیای سر و کله بزند که امنیت کل واکاندا را به خطر انداخته است. او در این راه مجبور میشود به کره جنوبی سفر کند و جلوی معاملهای را بگیرد که اولین سکانس اکشن را تشکیل میدهد. در واقع در این فیلم کشوری جهان سومی و آفریقایی به نمایش گذاشته میشود که پادشاه جوان آن به دنبال آن است که به نوعی تکنولوژیهای مخفی و برتری را که در اختیار دارد در اختیار جهان قرار دهد و به نوعی با دنیا آشتی کند.
پس از دیدن این فیلم به صورت کاملا ناخودآگاه اقدامات محمد بن سلمان به ذهن متبادر میشود. عربستان نیز همانند کشور خیالی واکاندا در فیلم، کشوری قرون وسطایی و عقب مانده است که مردم هنوز با ساختار قبیله ای زندگی میکنند. در واقع اولین شباهت عربستان کنونی با کشور واکاندا به ساختار قبیلهای و قرون وسطایی این دو کشور برمیگردد. در این فیلم به صورت گسترده ساختار قبایل و بافت سنتی جامعه به نمایش گذاشته میشود.
نکته مهم دیگر و یا شباهت دوم در این فیلم به پتانسیلهای کشور واکاندا بر میگردد. در واقع کشورهای دیگر واکاندا را یک کشور بسیار ضعیف با اقتصاد بسیار وخیمی میشناسند که مردم آن به شدت با فقر دسته و پنجه نرم میکنند و نقض حقوق بشر و ناهنجاریهای اجتماعی در آن بسیار گسترده است. در این کشور ضعیف، اما هیئت حاکمه صاحب برترین تکنولوژیهای دنیا و قدرت مالی بسیار بالایی هستند. این مسئله با عربستان نیز کاملا همخوانی دارد و با وجود آنکه آل سعود در وضعیت مرفهی به سر میبرد، اما مردم عربستان در بسیاری از مناطق با فقر دسته و پنجه نرم میکند.
شباهت سوم به نگاه جامعه جهانی به کشور واکاندا و عربستان بر میگردد. هر دوکشور در نگاه جامعه جهانی کشورهایی به شدت واپس گرا و با ساختار سیاسی عقب ماندهای هستند. در واقع جامعه جهانی این دو کشور را چندان در معادلات مهم محسوب نمیکند.
در واقع بررسی شباهتهای کشور خیالی واکاندا در فیلم پلنگ سیاه با عربستان کنونی بسیار زیاد است. اما نکته مهم در این فیلم به این شباهتها بر نمی گردد بلکه به شاهزادههای دو کشور برمیگردد. تخت پادشاهی کشور واکاندا پس از مرگ پادشاه این کشور به شاهزاده جوان یعنی تچالا میرسد. تچالا به عنوان پادشاه جدید به دنبال آن است تا به نوعی بین واکاندا و جامعه جهانی آشتی برقرار کند. از این رو وی بر خلاف تمام رسوم و سنتهای حاکم بر جامعه خود به سمت فرهنگ غربی حرکت کرده و سعی دارد تا کشور را نیز در آن مسیر قرار دهد. تچالا با تکیه بر سرمایه اصلی کشور خود یعنی مادهای معدنی به نام «وایبرینیوم» سعی دارد تا بنابر گفته خود این سرمایه را در اختیار نسل بشر گذاشته و اصلاحات زیادی را در کشور خود انجام دهد. وایبرینیوم که سخت ترین ماده روی زمین است قدرت زیادی به کشور واکاندا بخشیده اما این قدرت تنها در اختیار هیئت حاکمه بوده و بارها در کشور جنگ داخلی روی داده است. در این فیلم یکی از جنگهای داخلی بین قبایل به نمایش گذاشته میشود و مدعیان تاج و تخت با یکدیگر مبارزه میکنند و کشور درگیر جنگ داخلی میشود. در واقع پادشاه جوان کشور برای جلوگیری از تکرار این وقایع تصمیم به انجام برخی اصلاحات میگیرد.
این شرایط دقیقا در عربستان نیز در حال رقم خوردن است. آل سعود با وجود در اختیار داشتن بیشترین ذخایر اثبات شده نفت جهان کشور خود را در فقر نگه داشته است. این در حالی است که ثروت عربستان از فروش نفت برای مرفه کردن مردم این کشور کافی است. اما پادشاهان سعودی دهههای متمادی سعی داشتهاند که با سیاست فقیر نگه داشتن مردم، پادشاهی خود را تداوم ببخشند. اما در سالهای اخیر بقای پادشاهی سعودی به خطر افتاده و چالشهای زیادی در مسیر ثبات این کشور وجود دارد. به همین دلیل محمد بن سلمان به عنوان شاهزاده جوان سعودی با در اختیار گرفتن قدرت اجرایی کشور سعی دارد تا به نوعی همانند پادشاه تچالا تغییراتی را چه در عرصه داخلی و چه در نوع ارتباط با جهان انجام دهد.
بن سلمان همانند تچالا یا پلنگ سیاه کشور خود را در جهان به عنوان یک کشور با پتانسیلهای بالا برای مدرن شدن معرفی کرده است. در واقع بن سلمان سعی دارد تا مقدمات قدرتمند شدن خود و رسیدن به تخت پادشاهی را مهیا کند. پیامی که پس از دیدن این فیلم به مخاطب القا میشود این است که برای کشورهایی مانند عربستان وجود یک شاهزاده اصلاح طلب و دگر اندیش مانند بن سلمان نه تنها مفید بلکه ضروری است.
در واقع انتخاب فیلم پلنگ سیاه به عنوان فیلم افتتاحیه بازگشت سینما به عربستان پس از 35 سال کاملا کارشناسی و هدفمند بوده است. در شرایط کنونی بخشهایی از جامعه عربستان با اصلاحات بن سلمان موافق نیستند و حتی برخی از علمای وهابی نیز به صورت پنهانی اقدام به مخالفت با این اصلاحات کردهاند. بافت سنتی عربستان این اصلاحات را تاکنون قبول نکرده و در برابر آن موضعگیری کرده است. انتخاب یک فیلم هالیوودی موفق برای نمایش در عربستان که دقیقا میتواند دغدغههای بن سلمان را مطرح کند اقدامی هوشمندانه است. در واقع هدف اصلی از نمایش فیلم پلنگ سیاه در عربستان تلاش برای اقناع مردم این کشور در جهت پذیرش تغییرات و اصلاحات اخیر در قالب سند چشم انداز 2030 است. در اینجاست که این جمله معروف که میگوید سینما آیینهای برای بیان واقعیتها نیست، بلکه چکشی برای شکل دادن به واقعیت است مصداق پیدا میکند.
در کل میتوان این طور نتیجه گرفت که بن سلمان با انتخاب فیلم پلنگ سیاه سعی دارد به نوعی خود را به عنوان نماد تغییر و مدرن شدن عربستان مطرح کند. وی به خوبی پی برده است که اصلاحات ظاهری وی هنوز با مخالفتهای زیادی روبرو است از این رو بن سلمان با تمسک به هالیوود و انتخاب یک فیلم با محتوا و ساختار شبیه به جامعه عربستان نیاز به اصلاحات را یک ضرورت معرفی کرده است.
انتهای پیام/
R36355/P36355/S8,90/CT4منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۹۹۴۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به تئاتر شاماران/ردپای افسانه جاماسب در زندگی سیاه باز
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ ونوس بهنود: نمایش شاماران به کارگردانی ساسان شکوریان ترکیب هنرمندانهای از هنر پیشینهدار سیاهبازی و افسانهای کهن از داستانهای هزار و یک شب را بازگو میکند.
تماشاخانه سنگلج، یکی از قدیمیترین سالنهای نمایش تهران است که این روزها ضرورت تعمیر، نگهداری و توسعه آن سوژه اخبار شده، این بار نیز با نمایش شاماران، هنرمندان و هنردوستان را میزبانی کرد.
شاه ماران یا شاماران اسطورهای از موجودی نیمهزن و نیمهمار است که در بین مردم کردنشین سمبل برکت، دانش و شفا است. اما چه شد که هنرمندان سرشناس متعددی به دیدن نمایش این داستان اسطورهای نشستند.
میتوان اسرار هویدا کرد و نجات یافت
تئاتر هنر نخبگان است، اما دروازه یادگیری آن برای عموم گشوده است. شاماران در تلفیق زیبایی از سیاهبازی هنر کهن و اصیل ایرانی با افسانهای جامانده از هزارهها به دنبال انتقال همان پیامهایی است که هر روز در زندگی به آن نیازمندیم.
بازی روان بازیگران و تسلط بر نقش، چهرهپردازی متناسب با نقش و همچنین سیالیت زمانی از گذشته به دوره معاصر و برعکس اجرایی روان را در اختیار بیننده قرار میدهد. هر چند کارگردان میتواند کمی از ابهام ماجراها کاسته و کلیدهای بیشتری در اختیار تماشاگر قرار دهد، اما سطح اجرای مقبول غیر قابل انکار است.
سیاهباز در نقش جاماسب ظاهر میشود. جوانی که در افسانهها برای پیدا کردن عسل در غاری حبس میشود و دوستانش تنهایش میگذارند. دراین نمایش گنجی که میتواند زندگی سیاهباز را دگرگون و او را از فقر و فلاکت برهاند جایگزین عسل شده است. سیاهباز در قبرستانها به دنبال گنج است و کیست که نداند بر روی هر گنجی ماری خفته است.
در افسانه جاماسب او به باغ مارها که در کنار شاه مار خود زندگی میکنند میرسد و به شرط آن که جایی ازاین مکان نامی نبرد، زندگی خود را با شاه مار آغاز میکند. شاه مار با چهرهای موحش تنها یک تمنا از او دارد و آن هم وفای به عهد است. اما جاماسب برای نجات خود بارها و بارها عهدشکنی میکند.
آنجا که دروغ است وقاحت موج میزند
شاماران یکی از سمبلهای مورد احترام مناطق کردنشین است که به عنوان نشانه برکت و دانش تصاویر آن در جای جای خانهها کشیده و از تصویر آن مجسمه و گلدوزیهایی در بین لوازم زندگی دیده میشود. آن چهره کریه زنی که نیمی از تنش یک مار است، بر خلاف آدمهای روی زمین به وفاداری و صداقت ارج مینهد.
اما هرجا دروغ باشد، وقاحت موج میزند و سیاهباز به همراه گروهی از بازیگران به مصداق توده مردم با لودگی و مسخرهگی به عهده خود پشت پا میزند.
اما داستان در همین جا خاتمه نیافته است. به جای سکه و زر گنج واقعی همان شاماران است که پادشاه برای بهبود خود از بیماری در به در به دنبال اوست. جادوگری که در بارگاه پادشاه است میگوید برای شفایش باید جغدی که در وجود خود دارد را بیرون بکشد. تمثالی از شومی و کراهت و خباثت.
سیاهباز که اسرار دیدن شاماران را بر ملا کرده توسط وزیر پادشاه اسیر میشود و با کمک او شاماران به نزد پادشاه آورده میشود. سیاهباز میگوید برای معیشت روی خود را سیاه کرده، اما دراین داستان به دلیل خیانت به گنجینه دانش و معرفت، روسیاه است. پرداختن به افسانههای بومی و طرح آموزههای آن، در وضعیتی که به اعتقاد نادر ابراهیمی نویسنده سرشناس، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم، همان چشمه آب روانی است که هر انسانی در عطش آن است.
نویسنده و کارگردان در نهایت شاماران را، چون افسانهاش به دست پادشاه میدهد و او تکه تکه میشود. اما پایان خوش آنجاست که به خاطر حماقت و حرص و ولع، هر که بدی کرده به سزای اعمالش میرسد. بر خلاف جاماسب که به دانش دنیا آگاه شده و حکیم بزرگی میشود، سیاهباز در قعر کردههای خود روسیاه باقی میماند. اما همیشه فرصتی برای بازگشت به سوی خیر هست. قلب پرمهر و سلامت سیاهباز به کمکش میآید تا بتواند تیرهروزی و تیرهرویی خود را به کنار بزند.
نمایش سیاهبازی شاماران در بیست و یکمین جشنواره بین الملی نمایشهای آیینی و سنتی ایران شرکت کرده تا آیینهای اصیل ایرانی را باردیگر نقل کند. اثری که هنرمندان و اهالی قلم بسیاری را به تماشای خود مهمان کرد.
این اثر نمایشی تا ۷ اردیبهشت در تماشاخانه سنگلج اجرا خواهد شد.
انتهای پیام/