نامه ظریف به دبیرکل سازمان ملل: آمریکا مرتکب چندین مورد عدم پایبندی اساسی به برجام شده است
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۵۱۴۷۲۹
ظریف میگوید که ایالات متحده میگوید ایالات متحده مرتکب چندین مورد «عدم پایبندی اساسی» نسبت به برجام و تخلف آشکار از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت شده است. ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۸:۳۰ بین الملل دیپلماسی ایران انرژی هسته ای نظرات
به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری تسنیم، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در پی خروج آمریکا از توافق هستهای سال 2015 - برجام - نامهای را خطاب به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل ارسال کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ظریف در این نامه که به تاریخ 20 اردیبهشت (پنجشنبه) ارسال شده است، با اشاره به خروج آمریکا از برجام و اعمال دوباره تحریمهای تعلیق شده، تأکید کرد که ایالات متحده مرتکب چندین مورد «عدم پایبندی اساسی» نسبت به برجام و تخلف آشکار از قطعنامه 2231 شورای امنیت شده است.
وزیر امور خارجه کشورمان در این نامه تصریح کرده است که ایالات متحده تقریباً از همان ابتدا مدام مفاد توافق را نقض کرده و حتی دیگر اعضای برجام را از اجرای کامل تعهداتشان باز داشته است. این نقضها شامل تخطیهای نظاممند، اجرای صوری، غیرموثر، سطحی، معیوب و دیرهنگام، تاخیرهای غیرموجه، تحریم های جدید، اظهارات مقامات عالیرتبه به ویژه شخص رئیس جمهور [آمریکا] علیه برجام، خودداری از صدور هر گونه مجوز اوفک در 16 ماه گذشته، و تلاشهای هماهنگ نهادها و عوامل دولتی آمریکا برای بازداشتن فعالانه جامعه تجاری از همکاری با ایران بوده است.
متن نامه ظریف خطاب به دبیرکل سازمان ملل به شرح زیر است:
جناب آقای آنتونیو گوترش
دبیرکل ملل متحد
عالیجناب
همانگونه که آگاهی دارید، در تاریخ 18 اردیبهشت 1397، رئیسجمهور ایالات متحده، با نقض اساسی قطعنامهی 2231 شورای امنیت که برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) هم ضمیمهی آن است، تصمیمِ یکجانبه و غیرقانونی خود مبنی بر خروج از برجام را اعلام کرد. به طور همزمان، وی با امضای یک یادداشت ریاستی به مراجع آمریکایی ذیربط دستور داد، «حضور ایالات متحده آمریکا در برجام را متوقف کنند» و «همه تحریمهای آمریکا که وفق برجام لغو یا اجرای آنها متوقف شده بود را مجددا تحمیل نمایند»، و بدین ترتیب مرتکب چندین مورد «عدم پایبندی اساسی» نسبت به برجام و تخلف آشکار از قطعنامه 2231 شورای امنیت گردید. این اقدامات بیاعتنایی کامل به حقوق بینالملل و منشور ملل متحد است، اصل حل و فصل صلحآمیز اختلافات را تضعیف میکند، چندجانبهگرایی و نهادهای آن را به مخاطره میاندازد، حاکی از بازگشت به عصر فاجعهبار و شکستخورده یکجانبهگرایی است و باعث تشویق سرکشی و قانونستیزی میشود.
برخلاف جمهوری اسلامی ایران که به طور دقیق به وظایف خود وفق برجام عمل کرده و به طور مکرر و پیوسته توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز راستی آزمایی شده است، ایالات متحده از روز «اجرای برجام» و به ویژه بعد از روی کار آمدن ترامپ به عنوان رئیسجمهور، مستمراً از ایفای تعهدات خود وفق برجام سر باز زده است. اینجانب مهمترین موارد عدم اجرا توسط آمریکا را از جمله از طریق 12 نامه رسمی خطاب به نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی و سیاست امنیتی، در ظرفیتش به عنوان هماهنگکننده کمیسیون مشترک برجام، به اطلاع کمیسیون مشترک رساندهام.
در نامهای به تاریخ 12 شهریور 1395 شکایت ایران از آمریکا به دلیل اهمال در اجرای تعهداتش هشت ماه بعد از «روز اجرا» ی برجام در صدور مجوزهای لازم برای فروش یا اجاره هواپیماهای مسافربری، مانعتراشی برای دسترسی آزاد ایران به سرمایههای خود در خارج از کشور، ممانعت از برقراری مجدد روابط جامعه بانکی و مالی غیر آمریکایی با ایران و وضع/ اعمال مجدد برخی تحریمها وفق دستور اجرای 13645 که قرار بود کاملا خاتمه یابد، را به ثبت رساندم. در آن نامه همچنین به عدم استفاده رئیسجمهور آمریکا از اختیارات خود وفق قانون اساسی این کشور برای جلوگیری از نقض تعهدات آمریکا در برجام به موجب «قانون بهبود برنامه معافیتروادید و ممانعت از مسافرت تروریستها مصوب سال 2015» اشاره شده است.
در نامهی مورخ 27 آبان 1395 بر ضرورت استفاده رئیسجمهور آمریکا از اختیارات خود وفق قانون اساسی برای جلوگیری از اجرایی شدن «قانون تمدید تحریمهای ایران» که آشکارا در برجام منع شده و در حکم وضع مجدد تحریمهای رفع شده وفق برجام بود ، تاکید کردم. در همان نامه تاکید شد که «ایران تا کنون خویشتنداری وافری در مقابل اهمال در اجرای برجام توسط برخی از اعضا، به خصوص ایالات متحده، به ویژه در حوزه خدمات بانکی و مالی و همچنین در مقابل ایجاد مزاحمتهای پنهان و آشکار برای شرکای تجاری ایران توسط نهادها، کارگزاریها و دستگاههای آمریکایی از خود نشان داده است».
متعاقبا در نامهای به تاریخ 26 آذر 1395 به اطلاع کمیسیون مشترک برجام رساندم که در نتیجه تمدید «قانون تحریمهای ایران» در 24 آذر 1395، «ایالات متحده با وضع مجدد تحریمهای آیسا مرتکب نقض فاحش تعهداتش ذیل برجام شده است».
در نامهای به تاریخ 8 فروردین 1396به کمیسیون مشترک شکایت نمودم که «از زمان شروع به کار دولت جدید آمریکا، آنچه اهمال در اجرای برجام توسط دولت قبل به حساب میآمد تبدیل به خصومت آشکار و تمام عیار علیه این توافق شده است و معنا، توازن و پایداری کل این توافق را به خطر انداخته است». در این نامه تاکید گردید که دولت ترامپ «با تداوم- و حتی تشدید- تردید افکنی درباره آینده روابط اقتصادی و همکاری با ایران، از طریق فرایند غیر قانونی «بازنگری» و با «یک سلسله اظهارات تحریکآمیز علیه برجام توسط مقامات ارشد دولت آمریکا»، با سوء نیت درصدد جلوگیری از عادیسازی تجارت با ایران و محروم نمودن ایران از منافع اقتصادی است که به طور شفاف مد نظر برجام بوده است».
در نامهی مورخ 7 خرداد 1396 موارد متعددی را به اطلاع کمیسیون مشترک رساندم و شرح دادم حتی زمانی که آمریکا در ظاهر و به صورت رسمی در اجرای تعهدات برجامی خود اسقاطیهها را تمدید میکرد «هدفش تقابل با بهره مندی ایران از برجام ... و زیر سوال بردن قصد آمریکا برای حمایت بلند مدت از توافق هستهای بود تا فضای عدم قطعیت و تردید را تشدید و دیگران را از رابطه با ایران باز بدارد».
در نامهای به تاریخ 28 تیر 1396 مدارکی قطعی دال بر وجود سیاست نظاممند ایالات متحده برای منصرف کردن شرکای اقتصادی ایران از رابطه با ایران در تعارض آشکار با تعهدات آمریکا وفق برجام به خصوص بندهای 28 و 29 ارائه کردم. در این رابطه، به بیانیه معاون مطبوعاتی کاخ سفید اشاره کردم که در آن وی رسماً طی یک «بیانیه علنی» تصدیق نمود که رئیسجمهور ترامپ «در بحثهایی که با چندین رهبر خارجی داشته است ... بر ضرورت توقف تجارت ... با ایران تأکید کرده است».
در نامهی مورخ 22 مرداد 1396 به کمیسیون مشترک هشدار دادم که ایالات متحده با نشان دادن سوء نیت خود در حال تخریب «فضای» لازم برای «اجرای موفقیتآمیز» برجام است. مشخصاً به لفاظیهای رئیسجمهور ترامپ و تحریفهای صورت گرفته از سوی دولت وی در نقض آشکار متن، روح و هدف برجام اشاره کردم که ادعای عدمپایبندی ایران علیرغم تاییدهای مکرر آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مطرح میکردند.
در نامهای به تاریخ 28 مرداد 1396 نمونهای از اقدام آمریکا برای تاثیرگذاری بر کار حرفهای آژانس را مطرح کردم. ضمن اعتراض به سفر نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل متحد به وین برای«طرح نگرانیهای دولت آمریکا در خصوص توافق هستهای با آژانس بینالمللی انرژی اتمی» و «تحت فشار قرار دادن آژانس در موضوع پایبندی ایران به توافق»، تاکید کردم که هدف اعلانی چنین سفرهایی باعث نگرانیهای جدی درباره نقض بیشتر متن و روح برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت شده و همچنین میتواند باعث خدشهدار شدن اعتبار آژانس گردد که اهمیتی حیاتی برای نظام عدم اشاعه به طور عام و برجام به صورت خاص دارد.
در نامهای به تاریخ 27 شهریور 1396 به اطلاع کمیسیون مشترک رساندم که دولت ایالات متحده در حال ایجاد بهانههای ساختگی است تا یا کاملا از برجام خارج شود، یا اینکه ادامه اجرای برجام همراه با حسن نیت و پایبندی دقیق و همراه با خویشتنداری، را برای ایران غیرممکن سازد. در آن زمان واقعیات حاکی از آن بود که ایالات متحده به دنبال جعل مدرک برای «عدم تأیید» پایبندی ایران علیرغم همه گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی و حتی تأیید مکرر پایبندی ایران توسط وزارت خارجه آمریکا بود. در آن نامه متذکر شدم که دولت آمریکا نمیتواند پشت چنین روندهای داخلی که خود شریرانه به راه انداخته است پنهان شود، و باید مسئولیت کامل تبعات آن را در کنگره بپذیرد. خاطر نشان ساختم «در حالی که جمهوری اسلامی ایران آشکارا مایل به بقا و اجرای مستمر و دقیق برجام است، و حسن نیت خود را به اثبات رسانده و خویشتنداری وافری از خود در برابر نقضها و قانونشکنیهای مستمر آمریکا از خود نشان داده است، صبر مردم ایران که زبانزد همگان است، بیحد و مرز نیست، و گزینههای دولت ایران نیز محدود نیستند».
در نامهی مورخ 24 مهر 1396با اشاره به اقدام غیرقانونی مورخ 21 مهر 1396در عدم تأیید پایبندی ایران به برجام در لوای فرایندهای داخلی قانون آمریکا، تاکید کردم که آمریکا فعالانه در صدد محروم ساختن ایران از منافع تعهدات آمریکا برای رفع تحریمها وفق برجام است. بدین لحاظ، ایالات متحده آمریکا مرتکب نقض شدید متن و محتوای بندهای 26، 28 و 29 برجام شده است. در همین نامه تصریح کردم که جمهوری اسلامی ایران هرگز به تقاضاهای غیرقانونی تن نخواهد داد و از دیگر اعضای برجام نیز چنین انتظاری دارد.
در نامهای به تاریخ 12 بهمن 1396 به صورت رسمی به اولتیماتوم رئیسجمهور ترامپ در تاریخ 22 دی 1396 اعتراض کردم که طی آن از دیگر اعضای برجام خواسته بود در تغییر غیرقانونی مفاد توافق از وی تبعیت کنند. از دیگر اعضای برجام خواستم با مسئول شمردن آمریکا در برابر اقدامات خطرناک و غیرقانونیاش و با خودداری از صدور هر گونه بیانیه یا اقدامی که میتواند نرمش یا امتیاز به آمریکا در تغییر، اصلاح و یا به هرشکلی تضعیف برجام تفسیر شود، نسبت به مسئولیت مشترک خود برای صیانت از توافق هوشیار باشند.
در نامهای به تاریخ امروز تدابیری را برشمردهام که بایستی از طریق کمیسیون مشترک برای رسیدگی به تخلفات آمریکا در قبال ایران و حقوق بینالملل از جمله خروج غیرقانونی از توافق و بازگرداندن تحریمها اتخاذ شوند.
عالیجناب،
همانطور که در این مکاتبات ملاحظه کردید، ایالات متحده تقریباً از همان ابتدا مدام مفاد توافق را نقض کرده و حتی دیگر اعضای برجام را از اجرای کامل تعهداتشان باز داشته است. این نقضها شامل تخطیهای نظاممند، اجرای صوری، غیرموثر، سطحی، معیوب و دیرهنگام، تاخیرهای غیرموجه، تحریم های جدید، اظهارات مقامات عالیرتبه به ویژه شخص رئیس جمهور علیه برجام، خودداری از صدور هر گونه مجوز اوفک در 16 ماه گذشته، و تلاشهای هماهنگ نهادها و عوامل دولتی آمریکا برای بازداشتن فعالانه جامعه تجاری از همکاری با ایران بوده است.
اقدام غیرقانونی آمریکا در خروج غیرموجه از برجام، این دولت را برای فاحشترین نقض تعهداتش ذیل این توافق، مسئول می سازد. ایالات متحده قطعنامه 2231 شورای امنیت که این کشور خود از جمله بانیان آن بود و با اتفاق آرا در شورا تصویب شد را نیز وقیحانه نقض نموده است. بنا بر این، ایالات متحده باید در برابر عواقب عمل زیانبار و خطرناکش که در چالش آشکار با منشور ملل متحد و حقوق بین الملل است مسئول شناخته شود.
نقض های فاحش متعدد و طولانی ایالات متحده طی سه سال گذشته به ویژه در 16 ماه گذشته، مانع تراشیهای فعالانه در مسیر اجرای تعهدات دیگر اعضای برجام، اجرای صوری همراه با سوء نیت، توقف غیرموجه و غیرقانونی اجرای تعهداتش ذیل برجام و وضع مجدد رسمی تحریمهای غیرقانونی باعث زیان غیرقابل جبرانی به ایران و روابط تجاری بینالمللیاش شده است. ایالات متحده باید برای این خسارتها مسئول شناخته شود و خسارت ملت ایران جبران گردد.
برجام یک توافق چندجانبه براساس عمل متقابل است. دامنه، مقررات و زمانبندی آن مبتنی بر یک توازن ظریف، مذاکره شده و مورد توافق چندجانبه است که نمیتواند گستردهتر شود، تغییر یابد یا مورد مذاکره مجدد قرار گیرد. منافع آن برای مردم ایران نمیتواند مشروط به هیچ شرط دیگری به جز اقدامات داوطلبانه هستهای مندرج در برجام و ضمایم آن گردد. برخی از مهمترین منافع اقتصادی ایران از برجام ناشی از تعهدات رفع تحریمی ایالات متحده است. چنانچه برجام بخواهد به حیات خود ادامه دهد، مابقی اعضای برجام و جامعه بین المللی بایستی کاملا اطمینان دهند که منافع ایران بدون هیچ شرطی از طریق اقدامات مناسب ملی، منطقه ای و جهانی جبران میگردد.
جمهوری اسلامی ایران به تعهدات خود ذیل برجام به صورت کامل پایبند بوده است. این امر، همان طور که در گزارش های مدیرکل به شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل از «روز اجرا» در ژانویه 2016 تاکنون منعکس شده، به صورت مکرر توسط آژانس راستی آزمایی شده است. در راستای تعهد ایران به قانونمندی و حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته است برای یافتن راهکارهای جبران موارد متعدد نقض فاحش برجام از سوی ایالات متحده و خروج غیرقانونیاش و نیز تعیین امکان و چگونگی تضمین منافع کامل و حقوق حقه مردم ایران از این دستاورد دیپلماتیک جهانی توسط مابقی اعضای برجام و دیگر شرکای اقتصادی، با حسن نیت به سازوکارهای برجام توسل جوید. چنانچه پس از طی راهکارهای موجود برای جبران خسارت، حقوق و منافع مردم ما به صورت کامل تامین نگردد، این حق غیرقابل تردید ایران -- که درچارچوب برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت هم شناسایی شده— میباشد تا نسبت به اتخاذ اقدامات مناسب در پاسخ به اعمال غیرقانونی فراوان و مداوم ایالات متحده به ویژه خروج و تحمیل مجدد همه تحریمها مبادرت ورزد.
من مصرانه از سازمان ملل میخواهم که ایالات متحده را برای رفتار غیرمسئولانه و یک جانبهاش که تاثیر مخربی بر حاکمیت قانون، چندجانبه گرایی و بنیانهای دیپلماسی داشته است، مسئول بداند.
موجب امتنان خواهد بود چنانچه این نامه به عنوان سند مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد توزیع گردد.
با تقدیم احترامات فائقه
محمد جواد ظریف
انتهای پیام/
R1016168/P36446/S8,95,97,1128/CT1 واژه های کاربردی مرتبط برجام سازمان ملل دونالد ترامپ اخبار "آمریکا" ظریفمنبع: تسنیم
کلیدواژه: برجام سازمان ملل دونالد ترامپ اخبار آمریکا ظریف برجام سازمان ملل دونالد ترامپ اخبار آمریکا ظریف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۵۱۴۷۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظم جایگزین چین و آن چه آمریکا باید از آن بیاموزد
فرارو- الیزابت اکانومی؛ رئیس بخش مطالعات آسیا در شورای روابط خارجی آمریکا است. او مشاور ارشد وزیر بازرگانی چین در دولت بایدن و عضو ارشد در موسسه هوور در دانشگاه استنفورد بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از فارین افرز؛ در حال حاضر جاهطلبی "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین برای دوباره شکل بخشیدن به جهان غیر قابل انکار است. او میخواهد شبکه اتحادهای واشنگتن را منحل کرده و آن چه از آن تحت عنوان "ارزشهای غربی" یاد میکند را از نهادهای بین المللی حذف نماید. او میخواهد دلار جایگاه فعلی اش در اقتصاد جهانی را از دست بدهد. در نظم چند قطبی جدید مدنظر شی، نهادها و هنجارهای جهانی تحت تاثیر مفاهیم چینی در مورد امنیت و توسعه اقتصادی مشترک، ارزشهای چینی درباره حقوق سیاسی تعیین شده توسط دولت و فناوری چینی قرار خواهند گرفت. در آن شرایط چین دیگر نیازی به جنگ برای رهبری نخواهد داشت و در هدف تعیین شده شی، نقش محوری چین تضمین خواهد شد.
شی در سخنرانی دسامبر گذشته خود گفته بود: "چین یک کشور بزرگ با اعتماد به نفس، باز و فراگیر است که بزرگترین بستر همکاریهای بین المللی را ایجاد نموده و راهنمای اصلاح نظام بین المللی بوده است". او مدعی شد که برداشت اش برای نظم جهانی "جامعهای با آینده مشترک برای بشر" از "ابتکار عمل چینی" به "اجماع بین المللی" تبدیل شد و با اجرای چهار برنامه چینی تحقق مییابد: ابتکارعمل کمربند و جاده، ابتکارعمل توسعه جهانی، ابتکارعمل امنیت جهانی و ابتکارعمل جهانی تمدن.
در خارج از چین چنین سخنرانیهای دلپذیری عموما به خصوص از جانب مقامهای امریکایی نادیده گرفته میشوند. علت مشخص است: به نظر میرسد تعداد زیادی از برنامههای چین در حال شکست یا عقب نشینی هستند. بسیاری از همسایگان چین به واشنگتن نزدیک میشوند. هم چنین اقتصاد چین متلاطم است. علاوه بر آن سبک دیپلماسی گرگ جنگجو ممکن است شی را راضی کند، اما از این طریق چین تعداد دوستان اندکی در خارج از کشور به دست خواهد آورد.
پیشنهادهای چین به بسیاری از کشورهایی که از نظم کنونی ناامید هستند و به حاشیه رانده شدهاند قدرت میبخشد. ابتکارعملهای چین توسط یک استراتژی عملیاتی جامع با منابع خوب و منضبط پشتیبانی میشوند. این موضوع باعث جلب حمایت کشورهای غیر دموکراتیک از چین از طریق عضویت در سازمانهای چند جانبه شده است. چین موفق شده خود را عامل تغییرات خوشایند نشان داده و در عین حال ایالات متحده را به عنوان مدافع وضعیت موجودی که کمتر کسی آن را دوست دارد نشان دهد.
دستور بازی پکن با یک چشم انداز کاملا تعریف شده از نظم جهانی دگرگون شده آغاز میشود. دولت چین خواهان سیستمی است که نه تنها بر اساس چند قطبی گرایی بلکه براساس حاکمیت مطلق ساخته شده باشد. امنیت از این دیدگاه ریشه در اجماع بین المللی و منشور سازمان ملل دارد. حقوق بشر تعیین شده توسط دولت بر اساس شرایط هر کشور خواهد بود و توسعه به عنوان "کلید اصلی" برای همه راه حلها قلمداد میشود. در چنین ایده آلی از سوی چین جهان شاهد پایان سلطه دلار آمریکا خواهد بود. این دیدگاه به گفته پکن در تضاد کامل با سیستمی است که ایالات متحده از آن حمایت میکند.
پکن مدعی است که چشم انداز ترسمی آن کشور منافع اکثریت مردم جهان را پیش میبرد. چشم انداز چین طوری طراحی شده است که تقریبا برای همه کشورها قانع کننده باشد. کشورهایی که دموکراتیک نیستند انتخابهای شان تایید خواهد شد. کشورهایی که دموکراتیک هستند، اما در زمره قدرتهای بزرگ نیستند صدای بیشتری در نظام بین الملل به دست خواهند آورد و سهم بیش تری از مزایای جهانی شدن خواهند داشت. حتی قدرتهای اصلی دموکراتیک نیز میتوانند به این موضوع فکر کنند که آیا سیستم فعلی برای مقابله با چالشهای امروزی مناسب است یا آن که چین چیز بهتری برای ارائه دارد.
شاید ناظران در امریکا بخواهند چشم شان را بر روی این واقعیت ببندند که نارضایتی از نظم بین المللی کنونی باعث ایجاد مخاطبانی در جهان شده که نسبت به پیشنهادهای چین رویکرد بازتری از خود نشان داده و از آن استقبال میکنند. نادیده گرفتن این موضوع از سوی سیاستگذاران امریکایی و غربی امری خطرناک خواهد بود.
برای بیش از دو دهه چین به "مفهوم امنیتی جدید" اشاره کرده است که هنجارهایی مانند امنیت مشترک، تنوع سیستم و چند قطبی گرایی را در بر میگیرد. در سالیان اخیر چین به این باور رسیده که توانایی پیشبرد چشم انداز خود را به دست اورده است. به همین منظور شی در اولین دهه زمامداری خود برنامههای جهانیای را ارائه کرد از جمله ابتکارعمل کمربند و جاده در سال ۲۰۱۳، ابتکارعمل توسعه جهانی در سال ۲۰۲۱ و ابتکارعمل جهانی امنیت در سال ۲۰۲۲ میلادی. هر یک از آن ابتکارعملها به نحوی در پیشبرد تحول نظام بین المللی و مرکزیت چین در آن نقش دارند. برنامه ابتکارعمل کمربند و جاده بستری برای پکن بود تا ضمن استفاده از ظرفیت مازاد صنعت ساخت و ساز چین به نیازهای زیرساختی اقتصادهای نوظهور و با درآمد متوسط رسیدگی کند.
ابتکارعمل توسعه جهانی به طور گسترده تری بر توسعه جهانی تمرکز دارد و چین را کاملا در جایگاه راننده قرار میدهد. چین در این راستا از طریق سازمانهای همکاری مشترک از پروژههای در مقیاس کوچک حمایت میکند که به کاهش فقر، اتصال دیجیتال، تغییرات آب و هوا و سلامت و امنیت غذایی میپردازند. این اقدام اولویت پکن برای توسعه اقتصادی به عنوان مبنایی برای حقوق بشر را ارتقا میدهد. برای مثال، یک سند دولتی در مورد این برنامه کشورهای دیگر را متهم میکند که "مسائل توسعه را با تاکید بر حقوق بشر و دموکراسی" به حاشیه رانده اند.
ابتکارعمل امنیت جهانی به عنوان سیستمی برای ارائه "خرد چینی و راه حلهای چینی" برای ترویج "صلح و آرامش جهانی" قلمداد شده است. به گفته شی هدف از این ابتکارعمل آن است که از کشورهایی حمایت شود که ذهنیت جنگ سرد و یکجانبه گرایی را رد میکنند و معتقد به حل اختلافات از طریق گفتگو و مشورت بوده و از عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر حمایت میکنند. در پشت این لفاظیها واقعیت آن است که چنین ابتکارعملی با هدف پایان دادن به سیستمهای اتحاد ایالات متحده، ایجاد امنیت به عنوان پیش شرط توسعه و ارتقای حاکمیت مطلق و امنیت تفکیک ناپذیر طراحی شده است یا این تصور که امنیت یک کشور با هزینه دادن دیگر کشورها تامین نشود. چین و روسیه از این مفهوم برای توجیه حمله روسیه به اوکراین استفاده کردهاند و استدلال میکنند که حمله مسکو به اوکراین برای متوقف کردن ناتو که در حال گسترش قلمرو به سوی روسیه بود امری ضروری بوده است.
با این وجود، استراتژی شی سال گذشته و با انتشار طرح تمدن جهانی در ماه مه ۲۰۲۳ تکمیل شد و این ایده را پیش میبرد که کشورهایی با تمدن و سطوح توسعه متفاوت مدلهای سیاسی و اقتصادی متفاوتی خواهند داشت.
این استراتژی مدعی است که دولتها حقوق را تعیین میکنند و هیچ کشور یا مدلی وظیفه کنترل گفتمان حقوق بشر را ندارد. همان گونه که "کین گانگ" وزیر خارجه سابق چین گفت:"هیچ مدل واحدی برای حمایت از حقوق بشر وجود ندارد". بنابراین، از دیدگاه چینی یونان با سنتهای فلسفی و فرهنگی و سطح توسعه خاص خود ممکن است تصور و عملکرد متفاوتی نسبت به چین نسبت به حقوق بشر داشته باشد، اما از دید زمامداران چین هر دو به یک اندازه معتبر هستند. رهبران چین سخت کار میکنند تا کشورها و موسسات بین المللی را وادار به پذیرش چشم انداز جهانی خود کنند. استراتژی آنان چند سطحی است: انعقاد قراردادهای مهم با کشورها، ادغام ابتکارعملها یا اجزای آنها در سازمانهای چند جانبه و گنجاندن پیشنهادات آنها در نهادهای حاکمیتی جهانی.
چین برخلاف ایالات متحده سرمایه گذاری زیادی در منابع دیپلماتیک لازم برای بازاریابی ابتکارعملهای خود انجام میدهد. آن کشور بیش از هر کشور دیگری سفارتخانه و دفاتر نمایندگی در سرتاسر جهان دارد و دیپلماتهای چینی اغلب در کنفرانسها سخنرانی میکنند و جریانی از مقالات را در مورد ابتکارعملهای مختلف چین در رسانههای خبری محلی منتشر میکنند.
این دستگاه دیپلماسی توسط شبکههای رسانهای چینی به همان اندازه گسترده حمایت میشود. برای مثال، CGTN شبکه خبری بین المللی چین دو برابر شبکه خبری امریکایی "سی ان ان" دفاتر خارجی دارد و "شین هوا" سرویس خبری رسمی چین بیش از ۱۸۰ دفتر در سراسر جهان دارد.
کارشناسان آلمانی فاش ساختند که فناوری هواوی باعث مسدود شدن وب سایتها در ۱۷ کشور جهان شده است. هرچه دولتها هنجارها و فناوریهای چینی که آزادیهای سیاسی و مدنی را سرکوب میکنند بیشتر بپذیرند پکن بیشتر میتواند حقوق بشر جهانی در نظام بین المللی کنونی را تضعیف کند.
علاوه بر این، شی نقش دستگاه امنیتی چین را به عنوان یک ابزار دیپلماتیک افزایش داده است. ارتش آزادیبخش خلق چین نیز در حال انجام مانورها با تعداد فزایندهای از کشورها و ارائه آموزش به نظامیان در سراسر جهان است. برای مثال، سال گذشته چین بیش از ۱۰۰ مقام نظامی ارشد را از تقریبا ۵۰ کشور آفریقایی و اتحادیه آفریقا برای شرکت در سومین مجمع صلح و امنیت چین و آفریقا به پکن دعوت کرد.
چین استراتژی خود را با صبور بودن و فرصت طلبی تقویت کرده است. پکن منابع انبوهی را برای ابتکارعملهای خود فراهم میکند و به دیگر کشورها درباره تداوم حمایت بلند مدت خود اطمینان خاطر میدهد و مقامهای چینی را قادر میسازد تا در صورت بروز فرصتها به سرعت عمل کنند. برای مثال، پکن برای اولین بار نسخهای از ابتکارعمل جاده ابریشم سلامت را در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد، اما توجه کمی به آن جلب شد. با این وجود، در سال ۲۰۲۰ آن کشور از پاندمی کووید-۱۹ برای دمیدن جان تازهای به آن پروژه استفاده کرد. شی نطق مهمی در مجمع جهانی بهداشت ایراد کرد و چین را به عنوان مرکزی برای منابع پزشکی معرفی کرد.
ابتکارعمل کمربند و جاده چشم انداز ژئواستراتژیک و اقتصادی را در بسیاری از مناطق آفریقا، جنوب شرقی آسیا و به طور فزایندهای در آمریکای لاتین تغییر داده است. برای مثال، هواوی ۷۰ درصد از تمام قطعات زیرساخت مخابراتی اینترنت نسل چهارم آفریقا را فراهم میکند.
بخشی از این که چرا تلاشهای پکن در حال گسترش است به این موضوع ارتباط دارد که سیستم کنونی تحت رهبری ایالات متحده در بسیاری از نقاط جهان محبوبیت ندارد. آن کشور سابقه خوبی در مواجهه با چالشهای جهانی مانند پاندمی ها، تغییرات آب و هوایی، بحرانهای بدهی یا کمبود مواد غذایی ندارد که همگی به طور نامتناسبی بر آسیب پذیرترین افراد سیاره تاثیر میگذارند. بسیاری از کشورها بر این باورند که سازمان ملل و نهادهای آن از جمله شورای امنیت توزیع قدرت در جهان را به اندازه کافی بازتاب نمیدهند. نظام بین الملل نیز توانایی حل مناقشات طولانی مدت یا جلوگیری از منازعات جدید را اثبات نکرده است و ایالات متحده به طور فزایندهای خارج از نهادها و هنجارهایی که به ایجاد آنها کمک کرد عمل میکند: اعمال تحریمهای گسترده بدون تایید شورای امنیت، کمک به تضعیف نهادهای بین المللی مانند سازمان تجارت جهانی و در دوران دولت ترامپ خروج از توافقهای جهانی.
سرانجام، چارچوب بندی دورهای واشنگتن از نظام جهانی به عنوان سیستمی که بین خودکامهها و دموکراسیها تقسیم شده است بسیاری از کشورها از جمله برخی از کشورهای دموکراتیک را از خود بیگانه میکند.
حتی اگر چشم انداز چین به طور کامل محقق نشود آن کشور میتواند از این نارضایتی برای دستیابی به پیشرفت قابل توجهی در تحقیر مادی نظام بین المللی فعلی استفاده کند مگر آن که جهان جایگزین معتبری داشته باشد.
بنابراین، ایالات متحده باید به شدت حرکت کند تا خود را به عنوان نیرویی برای تغییر سیستم معرفی نماید. . دورنمای امریکا باید با پیشبرد یک انقلاب اقتصادی و تکنولوژیکی آغاز شود که چشم انداز دیجیتال، انرژی، کشاورزی و سلامت جهان را به شیوههایی فراگیر تغییر دهد و به رفاه جهانی مشترک کمک نماید. واشنگتن برخی از بلوکهای سازنده این چشم انداز را از طریق شورای تجارت و فناوری ایالات متحده و اتحادیه اروپا، چارچوب اقتصادی هند و اقیانوس آرام و مشارکت برای سرمایه گذاری در زیرساخت جهانی به کار گرفته است.
اقتصادهای نوظهور و کشورهای غیر دموکراتیک از چشم انداز امریکا طرد شده اند. در نتیجه، واشنگتن باید ترتیبات منطقهای مشابه آن چه را که با شرکای آسیایی و اروپایی خود ایجاد کرده برای آن کشورها نیز در دستور کار قرار دهد. کشورهای بیش تری باید وارد شبکههایی شوند که واشنگتن ایجاد میکند تا زنجیرههای تامین قوی تری ایجاد کند مانند آن چه که توسط قانون تراشه ایجاد شده است. هم چنین، برای کشورهایی مانند کامبوج و لائوس که از ترتیبات موجود مرتبط مانند چارچوب هند و اقیانوس آرام کنار گذاشته شده اند باید راهی به منظور عضویت در نظر گرفته شود. این کار باعث میشود ردپای توسعه امریکا گسترش یافته و مسیر متفاوتی را در مقابل مسیر چین به دیگر کشورها ارائه دهد.
هوش مصنوعی یک فرصت منحصر به فرد برای ایالات متحده ارائه میکند تا رویکردی جدید و فراگیرتر را نشان دهد. همان طور که کاربردهای کامل آن مورد توجه قرار میگیرد هوش مصنوعی به هنجارهای بین المللی جدید و نهادهای بالقوه جدید نیاز دارد تا اثرات منفی آن را محدود کنند. ایالات متحده باید با کشورهایی غیر از متحدان و شرکای سنتی خود برای تدوین مقررات هوش مصنوعی وارد تعامل شود. این تلاش مستلزم آن است که واشنگتن به طور موثرتری از بخش خصوصی و جامعه مدنی ایالات متحده استفاده کند همان طور که چین از شرکتهای دولتی و بخش خصوصی خود برای پیشبرد ایتکارعمل هایش استفاده کرده است.
در نهایت، برای جلوگیری از اصطکاک غیر ضروری ایالات متحده باید به تثبیت روابط ایالات متحده و چین از طریق تعریف زمینههای جدید همکاری، گسترش تعامل جامعه مدنی، کاهش لفاظیهای بی مورد خصمانه، مدیریت استراتژیک سیاست خود در قبال تایوان ادامه دهد.
چین درست میگوید: نظام بین المللی نیاز به اصلاح دارد". با این وجود، پایههای این اصلاح به بهترین وجه در صراحت، شفافیت، حاکمیت قانون و مسئولیت پذیری رسمی است که مشخصههای دموکراسیهای مبتنی بر بازار در جهان است. نوآوری جهانی و خلاقیت لازم برای حل چالشهای جهان در جوامع باز به بهترین وجه رشد میکند. شفافیت، حاکمیت قانون و پاسخگویی رسمی پایه و اساس رشد اقتصادی سالم و پایدار جهانی است و نظام کنونی اتحادها اگرچه برای تضمین صلح و امنیت جهانی ناکافی است، اما به مدت بیش از هفت دهه به جلوگیری از وقوع جنگ بین قدرتهای بزرگ جهان کمک کرده است. چین هنوز نتوانسته اکثریت مردم کره زمین را متقاعد کند که نیات و توانایی هایش برای شکل دادن به قرن بیست و یکم مورد نیاز است.