هفتمین شب فیلمنامه نویسان سینمای ایران برگزار شد
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۵۵۷۷۶۱
به گزارش حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هفتمین شب فیلمنامه نویسان سینمای ایران سه شنبه 25 اردیبهشت ماه همزمان با روز بزرگداشت حکیم سخن ابوالقاسم فردوسی در خانه سینما برگزار شد.
رضا مقصودی رئیس انجمن صنفی فیلمنامه نویسان سینما در این مراسم گفت: سالها پیش که عضو کانون بودم، انتقادی به کار صنف داشتم اما بعد متوجه شدم کار صنفی در این تاریخ و جغرافیا کار سختی است از این رو از روسای پیشین کانون از جمله سیامک تقیپور، فرهاد توحیدی، ابوالحسن داوودی، جابر قاسمعلی و شادمهر راستین تشکر میکنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: دو مرحلهای شدن پروانه ساخت، و دریافت تاییدیه از صنوف،خبر خوشحال کننده ای بود، اما نکته مهم مستثنی شدن دو صنف بازیگران و فیلمنامه نویسان است .
رئیس انجمن صنفی فیلمنامه نویسان سینما ادامه داد:من افرادی را میشناسم که تنها شغل و منبع درآمدشان فیلمنامهنویسی است از این رو اگر شخصی با یک فیلمنامه قصد فیلم ساختن داشته باشد، آزار دهنده است.
مقصودی در پایان خطاب به اعضای انجمن اعلام کرد: که روز شنبه هفته آینده (29 اردیبهشت) مجمع برای انتخاب بازرس برگزار میشود و خوب است که اعضا حضور فعالی داشته باشند.
منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما در ادامه مراسم گفت: چگونه میشود ما یک سینمای ۱۰۰ ساله داریم ولی نشانی از شاهنامه و فردوسی در آن دیده نمیشود؟ این مسئله ممکن است دلایل متعددی داشته باشد ولی شاید دلیل مهم آن این است که آنها را نمی شناسیم.
وی بابیان اینکه نسبت ما به عنوان سینماگر با شاهنامه چگونه است؟ ادامه داد:ما چه میزان لطافتهایی را که در جزئیات شاهنامه وجود دارد، میشناسیم؟ از این بابت ما اولین گروهی هستیم که باید به خودمان نقد وارد کنیم.
شاهسواری ادامه داد:ما در خانه سینما آمادهایم در هر جهتی که فیلمنامهنویسان برای قرارگیری در منزلت واقعی خود نیاز دارند، اقدام کنیم. ما نیازمند یک دگرگونی جدی درون خودمان و نیازمند یک مواجهه خلاقانه به متن هستیم.
وی افزود:اقتباس در سینما مغفول مانده و اگر به تحول احتیاج داریم باید مواجهه خلاقانه را دنبال کنیم.
شاهسواری گفت:سینمای ایران وارد دوران جدیدی شده و ما نیازمند دگرگونی در همه وجوه هستیم و برای اینکه به رشد سینما ادامه دهیم به یک تحول و دگرگونی ذهنی نیاز داریم. در این راستا مدیران سینمایی نیز باید به این مسئله اشراف داشته باشند و باید برای راز میهندوستی که به غصه تبدیل شده کاری کنیم.
مدیرعامل خانه سینما ادامه داد:سینمای ایران باید احساس میهندوستی را تقویت کند.
وی گفت:یک تلقی جدی وجود دارد که مبنایش را بر سینما گذاشته ولی آیا واقعا دلیل این حجم طلاق، اختلاس و ... سینماست؟ چرا ما در برابر این نظرات سکوت میکنیم؟
مدیرعامل خانه سینما با بیان اینکه در پایان یک جشنواره، یک مرکز تحقیقاتی سینمای ایران را زیر سوال برد و همه سکوت کردند، ادامه داد: آیا ما به عنوان فعال صنفی مسائل را از شبه مسائل نمیتوانیم تشخیص دهیم؟ آیا الان برگزاری یک جشنواره و اینکه چه کسی وام گرفته و نگرفته مهم است؟ واقعا شرایط نقد در سینمای ایران آن چیزی است که ما با آن مواجه هستیم؟
شاهسواری بابیان اینکه این سینما در سالهای گذشته با صبوری این راه را طی کرده است، گفت:ما گاهی خود را به نشنیدن میزنیم در حالی که من به متانت و رفتار درست اعتقاد دارم ولی اگر خودمان نتوانیم حرفمان را درست بگوییم دیگران در جایی دیگر و با صدای بلند فریاد میزنند.
وی با بیان اینکه خانه سینما حق ایجاد مرز درون اعضای خود را ندارد و روزگار تفکیک به پایان رسیده است، گفت: مسئولیت کار ما سنگین است ولی برخی برای شکاف و انشقاق آمدهاند و من به غریزه حس میکنم با یک موج طرف خواهیم شد اما خانه سینما هیچ تفکیکی در هیچ بخشی ندارد.
شاهسواری گفت:ما باید خودمان را برای یک جهش آماده کنیم چون میل به دیدن فیلم خوب زیاد شده است و امیدوارم به برکت نام فردوسی حس میهندوستی را حداقل ما در خانه سینما افزایش دهیم.
در بخش بعدی مراسم، توسط سید سعید رحمانی و حجت قاسم زاده اصل (از اعضای هیئت مدیره انجمن) لوح تقدیر انجمن صنفی فیلمنامه نویسان به بهترین گفتوگونویسی به دلیل رابطه دقیق گفتار با شخصیت به بهنام بهزادی نویسنده فیلمنامه فیلم سینمایی وارونگی اهدا شد.
بهزادی در این بخش گفت: فیلمنامهنویسی برای من کار بسیار سختی است و در جمعی حرفهای در همصنفیها که هستم به آنها حسادت میکنم و البته معتقدم خلاقانهترین بخش کار ما همین فیلمنامهنویسی است.
سپس با حضور سید جلال الدین دری و امیر عربی (از اعضای هیئت مدیره انجمن) لوح تقدیر بهترین پیرنگ داستانی به دلیل حرکت درونی متن در جهت تغییر ساختار فیلمنامه بر مبنای شخصیت به ارسلان امیری و آیدا پناهنده (نویسندگان فیلمنامه اسرافیل) اهدا شد.
در ادامه مراسم سعید عقیقی (نایب رئیس انجمن) مختصری در مورد وضعیت فیلمنامه نویسی و اقتباس در سینمای ایران صحبت کرد.
سپس حسین ایری ( عضو هیئت مدیره انجمن) و حسن مهدوی فر (بازرس انجمن) لوح تقدیر بهترین شخصیت پردازی را به دلیل پردازش دقیق جزئیات و نگاه عمیق به رابطه میان دو شخصیت به پریسا هاشم پور و احسان بیگلری نویسندگان فیلمنامه «برادرم خسرو» اهدا کردند.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ادبیات تولید فیلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۵۵۷۷۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
به گزارش روزیاتو، نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:
زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود:
من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است:
وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است:
بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است:
اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود:
بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
کانال عصر ایران در تلگرام