دسيسه براي نابوي برجام
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۵۷۴۴۷۶
خبرگزاري آريا - رژيم صهيونيستي حامي تمام عيار خروج آمريکا از برجام بود و به نظر مي رسد با دلار و لابي هاي سنگين اسراييل نظر ترامپ براي لگد زدن به تمام اعتبار ايالات متحده در مجامع بين المللي انجام شد.
توافق هسته اي 1+5 با ايران، که تقريبا براي ايالات متحده گامي بزرگ رو به جلو بود و توسط بسياري از چهره هاي جهاني تاييد شده بود و در افکار عمومي جهان جايگاه بالايي داشت، در همه جاي دنيا به عنوان راهي براي همکاري در جهت تقويت فرهنگ احترام متقابل ديده مي شد، توسط ترامپ ناديده گرفته شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر در اين زمان تنها يک نقطه روشن وجود داشته باشد آن خشم و اضطراب تقريبا جهاني پس از سخنراني ترامپ و تصميم گيري او براي خروج از برجام بود. حتي نومحافظه کاراني که از چنين کاري حمايت کرده اند نمي توانند ترس خود را انکار کنند. حتي چاک شومر که سه سال قبل توافق با ايران را «تهديد اسرائيل» خوانده بود با کار ترامپ مخالفت کرد.
به نظر مي رسد با اين اقدام و جو سنگين حاصل از آن، آمريکا تا حدودي از چشم جهان افتاده و حتي اعتبار ايران بالاتر رفته است. پيتر بينارت مي نويسد: «به نظر با دو مساله روبه رو هستيم، اولي به رهبري آلمان، فرانسه و بريتانيا که به دموکراسي ليبرال و قوانين بين المللي اعتقاد دارند و دومي آنهايي که در واشنگتن و اسرائيل مستقر هستند و اين ارزش ها را تحقير مي کنند.»
هيچ شکي وجود ندارد که رد اثر دستان دولت اسرائيل و لابي اش در اين اقدام وجود دارد. بيانيه احمقانه وزارت امور خارجه مشخص کرد که تا چه حد نمايش نتانياهو براي ترامپ بود. وقتي که در اين بيانيه به دروغ هاي قديمي که نتانياهو بار ديگر آنها را تکرار کرده بود به عنوان مدارک تازه به دست آمده استناد شد. مي توان به تحليل صفحه نخست روزنامه نيويورک تايمز درباره نقش نتانياهو در دادن بهانه اي به دست ترامپ و البته نقش بارز نفوذ عربستان، اشاره کرد.
در طول جنگ عراق، به بحث درباره نقش لابي اسرائيل در ايجاد اين بحران، بي توجهي شد. استفان والت و جان مايرشايمر با اشاره به صحبت هاي واضح کلونل لاورنس ويکرسون معتقدند که احتمالا جنگ با عراق بدون ايفاي نقش لابي صهيونيستي اتفاق نمي افتاد. امروز حزب دموکرات از ادامه چنين رفتارهايي هراسان است. اما چنين تحليلي به نظر اجتناب ناپذير است. زيرا سياست ها در حال حاضر بسيار پيش پا افتاده است و نفوذ اسرائيل بسيار شفاف. نتانياهو يکي از چهره هاي منفور در بين دموکرات هاست و آتش چنين تنفري بسيار شعله ور است. ديلان ويليمايز سخراني نتانياهو در 16سال پيش و پيشنهاد جنگ نظامي در برابر کنگره را ديوانه وار توصيف مي کند و درباره امروز مي گويد: «همه کساني که به دنبال تضعيف قطعنامه با گسترش اطلاعات غلط بودند، در اين مشکلات شريک جرم هستند.» بن کاردين، باب مندز و چاک شومر بهتر است از شرمندگي سرشان را پايين بگيرند.
لوب لاگ صادق ترين سايت درباره سياست گذاري هاي واشنگتن، با توصيف هاي صريح درباره نفوذ اسرائيل پر شده است. الي کليفتون دقايقي پس از اينکه ترامپ برجام را زير پا گذاشت از سه بيليونري نوشت که پشت سر ترامپ در اخذ اين تصميم بودند. شلدون آدلسون، برنارد مارکوس و پل سينگر که همگي يهوديان حامي اسرائيل هستند.
استيو والت در فارن پاليسي از نيروهاي پشت اين تصميم نوشت: «لابي تندروهاي اسرائيلي (از جمله کميته امور عمومي اسرائيل، بنياد دفاع از دموکراسي و اتحاد عليه ايران هسته اي) و جنگ طلبان از جمله جان بولتون، مشاور امنيت ملي، مايک پومپئو، وزير امور خارجه و بسياري ديگر. ترس بزرگ آنها اين بود که ايالات متحده و متحدانش در خاورميانه مجبور باشند در نهايت قدرت منطقه اي و نفود منطقه اي ايران را درک کنند.»
بهار امسال دو لابي اسرائيل، آيپاک در راست و جي استريت در چپ، قول داده بودند که از دو حزبي باقي ماندن اسرائيل حمايت کنند. تصميم ترامپ در خروج از برحام اين هماهنگي را از بين برد. آيپاک در حال حاضر با ترامپ همراه است و ديگري دست به مقاومت مي زند. مقاومت به معناي انتقاد از نتانياهو و متحدان نومحافظه کارش. در معناي درک اين مساله که اسرائيل نفعي در از بين رفتن توافقنامه ندارد. چرا که ايران و حزب الله تهديدي در هژموني منطقه اي آنها هستند. به اين معني که وقتي ترامپ مي گويد موشک هاي ايران تهديدي براي آمريکاست در واقع دروغي است که به دوست عزيزش نتانياهو مي گويد.
نتانياهو مظهر دولت امنيتي اسرائيل است. ائتلاف دست راستي او جايي نمي رود نه به سمت ميانه و نه به سمت چپ. همه آن چپ ها نيز حامي کشتار معترضين غيرمسلح در غزه هستند. ديدن نابود شدن معامله به معناي سخن گفتن از نفوذ نتانياهو در سياست ماست. اوباما نتانياهو را سه سال پيش شکست داد و حالا نتانياهو مچ اوباما را زمين زده است. در خرابه اي از دروغ ها با ظاهري استراتژيک. مقاومت در برابر ترامپ به معناي مقاومت در برابر اسرائيل است.
6026/7339
**گروه ايرنا مقاله
از: محمدرضا يوسف نژاد خبرنگار خبرگزاري ايرنا سمنان
انتشاردهنده: جانعلي فتحي
انتهاي پيام /*
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۵۷۴۴۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زهر چشمی که ایران در حمله به «نواتیم» از نتانیاهو گرفت، بیسابقه بود
ضربه کاری بیسابقهای که ایران با وجود اعلام قبلی به پایگاه نظامی نواتیم وارد کرد، به نتانیاهو فهماند که اگر جنگ واقعی آغاز شود، چیزی از امکانات نظامی اسرائیل نخواهد ماند.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: در این باره روزنامه دنیای اقتصاد در تحلیلی مینویسد: پس از گذشت دو هفته از حمله ترکیبی موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل، و با انتشار ابعاد تازهای از این حمله، میتوان ادعا کرد کیفیت حمله بالستیکی ایران به این پایگاه راهبردی، حتی در تصمیم نتانیاهو در خودداری از حمله تلافیجویانه به ایران مؤثر بوده است. پایگاه هوائی نِواتیم متعلق به نیروی هوائی اسرائیل در ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر بئرشبع در صحرای نقب قرار دارد. این پایگاه عظیم با سه باند با طولهای مختلف پروازی میزبان جتهای رادارگریز اف ۳۵، هواپیماهای ترابری، هواپیماهای تانکر و هواگردهای شناسایی و تشخیص الکترونیکی است.
پس از آنکه سخنگوی ارتش اسرائیل، حمله ایران به این پایگاه را کماهمیت و جزئی اعلام کرد، این رسانههای آمریکایی بودند که از قول منابع آگاه اعلام کردند، ضربات موشکی ایران، «چیزی بیش از ضربات جزئی اعلامشده از سوی اسرائیل بوده است». ما اکنون میدانیم که یکی از باندها با صدمه جدی مواجه شده، یکی از هواپیماهای پهنپیکر اسرائیلی از نوع سی ۱۳۰ (که البته این نوع هواپیماها کاربردهای شناسایی - الکترونیکی هم دارد) آسیب دیده و همچنین یک آشیانه اف ۳۵ و یک انبار قطعات یدکی نیز منهدم شدهاند. در ابتدا، تعداد موشکهای برخورد کرده به پایگاه، ۳ فروند، سپس ۵ فروند و بعد ۹ فروند اعلام شد. رسانههای غربی احتمالا با توافق مقامات پنتاگون با انتشار قطرهای اطلاعات قصد دارند تا یک نکته را به مقامات اسرائیل گوشزد کنند: «اگر آمریکا کمک نمیکرد چیزی از پایگاه نواتیم باقی نمیماند».
اما چرا حمله به نواتیم، نتانیاهو را از پاسخ جدی باز داشت؟ از مجموع پرتابههای ایران، ۱۲۰ فروند موشک بودهاند و رهگیری این نوع موشکها به دلیل شیوه حرکت بسیار سخت است. اگرچه سایر موشکها را هواپیماهای جنگی اسرائیل و متحدانش، سامانه گنبد آهنین یا حتی فلاخن داوود میتوانند (با درصد زیاد) از بین ببرند، اما این تجهیزات در برابر موشک بالستیک ناتوان از انهدام (و حتی رهگیری) هستند. موشکهای بالستیک ایران (حتی انواع قدیمیتر) از لحظه پرتاب، ظرف دو دقیقه از جو خارج شده، ۹ دقیقه خارج از جو به حرکت خود ادامه میدهند و در یک دقیقه آخر با سرعت ۶تا ۸ برابر صوت به سمت هدف حرکت میکنند. اسرائیل دربرابر این نوع موشکها با محدودیت مواجه است. تنها سامانه ارو (پیکان) قادر به درگیری با این نوع موشکهاست؛ اما این سامانه به دلیل لانچرهای کمتعداد، با محدودیت تعداد موشک مواجه است. اطلاعات ارتش آمریکا نشان میدهد که اگر حمایت ناوشکنهای آمریکایی مستقر در مدیترانه از «نواتیم» نبود، احتمالا بیش از ۲۰ موشک به این پایگاه اصابت میکرد.
دوباره به شب ۲۵ فروردین بازگردیم. اگر ایران حمله را از قبل اطلاع نمیداد، بهجای موشکهای قدیمیتر، از فتاح ۲ یا خیبرشکن و خرمشهر استفاده میکرد و تعداد موشکها را دو برابر میکرد، چه رخ میداد؟ اسرائیل تعدادی از بهترین داراییهای خود نظیر هواپیماهای شناسایی و پیشاخطار گلف استریم، سوخترسانهای ۷۰۷ و از همه مهمتر بخشی از اف۳۵ها را از دست میداد. پس قدرتی برای حمله متقابل به ایران نمییافت. واقعیت این است که نیروی هوائی اسرائیل برای حملات کوتاه و پرتعداد تجهیز شده و برای حمله به کشوری در ۱۲۰۰ کیلومتری، تجهیزات کافی ندارد. اسرائیل تنها از ۳۹ فروند اف ۳۵ برخوردار است و نباید از یاد برد که سایر تجهیزاتش رادارگریز نیستند. این تعداد هواپیما برای یک حمله بزرگ کافی نیستند. اسرائیل مشکل کمبود سوخترسان دارد و اگر ۷۰۷های سوخترسانش را که تنها ۷ فروند هستند، از دست دهد، حتی قادر به یک حمله محدود به ایران نیز نیست. (به همین دلیل هم بخشی از آنها را به آلمان فرستاد تا از دسترس ایران دور باشد.)
حمله ایران به نواتیم به نتانیاهو نشان داد که هرگز بدون آمریکا حریف جدی برای ایران نیست. ایران بیش از ۱۷پایگاه هوایی، صدها پایگاه موشکی با هزاران سیلوی پرتاب دارد و حمله به چنین اهدافی نیاز به هزاران بمبافکن و صدها تانکر سوخترسان دارد. اگر قرار باشد که ایران، سه پایگاه اصلی اسرائیل را زیر بارانی از موشک بالستیک بگیرد، در کمتر از یک هفته توان هوائی اسرائیل به کمتر از نصف کاهش مییابد.
به نظر میرسد گزارش فرماندهان ستاد مشترک ارتش اسرائیل (که اتفاقا در کابینه جنگ او نقش اساسی دارند) در ممانعت از حمله اسرائیل تاثیر جدی داشته است. سالها قبل یک افسر ارشد سیا در دولت اوباما گفته بود که اسرائیلیها مایلند تا آخرین سرباز آمریکایی با ایران بجنگند، آنها علاقهای به درگیری طولانی نظامی با ایران ندارند. این عملیات به ایران نیز نشان داد که حمایت آمریکا از اسرائیل بیچون و چرا نیست و اگر ایران حتی به اسرائیل حمله قانونی داشته باشد، حتی از نتانیاهو و کابینه جنگطلب او نیز کاری ساخته نیست.