Web Analytics Made Easy - Statcounter

رکنا: جوان 26 ساله ای که پس از رفاقت کثیف در یکی از گروه های غیراخلاقی شبکه های اجتماعی دستش به خون آلوده شد زوایای دیگری از این پرونده جنایی را در حالی فاش کرد که همدست دیگر او نیز توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شد.

خون و آتش پس از رفاقت کثیف! / قاتل در حمام صحنه جرم را بازسازی کرد+عکس

«ع» متهم ردیف اول یک پرونده جنایی که با تلاش 10 روزه کارآگاهان و صدور دستورات ویژه قضایی در تهران دستگیر شد، در حالی به محل وقوع جنایت Crime در خیابان مسلم جنوبی مشهد هدایت شد که قرار بود، صحنه قتل Murder و چگونگی به آتش کشیدن منزل مسکونی را در حضور قاضی Judge ویژه قتل عمد بازسازی کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این جوان 26 ساله که هنوز آثار سوختگی ناشی از این اقدام جنایتکارانه بر سر و صورتش نمایان بود مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و پس از آن که قاضی «علی اکبر احمدی نژاد» از وی خواست مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند، با معرفی کامل خود گفت: من و آن جوان 31 ساله حدود 10 روز قبل از وقوع جنایت، در یکی از شبکه های اجتماعی با یکدیگر آشنا شدیم که در آن گروه موضوعات غیراخلاقی مطرح می شد. این گونه بود که رفاقت من و آن جوان خیلی زود شکل گرفت و به محیط های خصوصی کشیده شد.

او مرا به منزل مسکونی پدرش که خالی از سکنه بود دعوت کرد و من هم یک بار نزد او رفتم اما او دوباره مرا به آن منزل در خیابان مسلم جنوبی دعوت کرد. وی مدعی شد: این بار وقتی مقابل هم قرار گرفتیم بر سر برخی مسائل خاص و غیراخلاقی با یکدیگر به اختلاف خوردیم و همین عامل به مشاجره لفظی منجر شد اما این مشاجره به درگیری فیزیکی انجامید و او با برداشتن یک چاقو به سمت من حمله کرد که من هم چاقو را گرفتم و اولین ضربه را به گردنش زدم. پس از آن هم نفهمیدم چند ضربه دیگر به نقاط مختلف بدنش وارد آوردم.

متهم این پرونده جنایی ادامه داد: خیلی ترسیده بودم از منزل بیرون آمدم و ماجرا را برای پدر و یکی از دوستانم تعریف کردم. سپس 3 نفری با برداشتن مقداری بنزین به محل آمدیم. قصد داشتیم آثار جرم Crime را از بین ببریم تا شناسایی نشویم. به همین خاطر هم بنزین ها را روی لوازم منزل پاشیدیم اما متأسفانه گاز بنزین فضای اتاق را پر کرده بود. قبل از آن جسد را به داخل حمام انداخته بودم. وقتی شعله کبریت را کشیدم انفجار رخ داد که سر و صورتم سوخت. در این لحظه به همراه پدر و دوستم سوار خودرو 206 مقتول شدیم و از محل فرار Escape کردیم. پدرم خودروی پرایدش را برای فروش به دایی ام سپرد که در تربت حیدریه زندگی می کند اما کارآگاهان متوجه موضوع شدند و طولی نکشید که مرا زمانی که سوار بر اتوبوس بودم در سه راه افسریه تهران دستگیر کردند و سپس پدرم را در نزدیکی دادسرای تهران به دام انداختند و روز گذشته هم حلقه های قانون Law را بر دستان دوستم گره زدند. متهم این پرونده در پاسخ به سوال قاضی احمدی نژاد که پرسید خودروی مقتول را چه کردید؟ گفت: خودرو را به منطقه سد کارده مشهد بردیم و آن را به آتش کشیدیم!

در پی اعترافات صریح متهم در بازسازی صحنه جنایت، قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد با صدور قرار بازداشت موقت او و همدستانش را روانه زندان Prison کرد تا این پرونده دیگر مراحل قانونی خود را طی کند. شایان ذکر است: در آغاز بازسازی صحنه قتل، ابتدا کارآگاه نجفی (افسر پرونده) به تشریح جزئیاتی از محتویات پرونده، اعترافات متهم و چگونگی دستگیری وی پرداخت و به نمایندگی از پلیس Police آگاهی از صدور دستورات ویژه قضایی برای دستگیری متهم در شهرهای مختلف کشور و راهنمایی های قاضی پرونده در عملیات های پلیس قدردانی کرد.

سیدخلیل سجادپور

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

عکس / بهنوش بختیاری دست در دست تام کروز!

اتفاق عجیب پس از مرگ دهقان فداکار / او در زنجان دیده شد! + عکس

دختر و پسر خارجی در ایران دستگیر شدند / آن ها چه می کردند؟ + عکس

فوری / اولین عکس های تکاندهنده از حوادث خونین کازرون + جزییات

فوری / مسافر زنده زنده در آتش سوخت / فریادهای سوختم سوختم را همه شنیدند!

ماموران پانیذ 14 ساله را به خوابگاه زنان خیابانی تهران بردند! / نقش پرویز پرستویی چه بود؟ + عکس دختر

یک مقام مسئول زن با لباس بندری به محل کار خود رفت +عکس

دانش آموز ایرانی گرداننده معروفترین سایت غیراخلاقی بود

گرفتاری شوم خانم روانشناس وقتی به خانه مجردی پسر روانی رفت + عکس

این 8 مرد خطرناک تهران را آشفته کرده بودند!+ عکس

این مرد کچل را می شناسید؟ / او یک دزد فریبکار است + عکس بدون پوشش

فوری / بن سلمان با اصابت 2 گلوله کشته شد

 

منبع: رکنا

کلیدواژه: سلامت مهم ترین های 24 ساعت جنایی جنایت Crime قتل Murder منزل قاضی Judge جرم Crime فرار Escape قانون Law زندان Prison پلیس Police اخبار حوادث حوادث پلیس دستگیری خراسان رضوی عکس فیلم ایران زندگی دختر زن جوان حوادث تهران مرد قتل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۵۸۹۹۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگاهی به بی‌بدن|متهمان ردیف اول قتل که قاتل نیستند!

فیلم سینمایی "بی‌بدن" دنبال زدن تلنگری به خانواده‌هاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسست‌های والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. - اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم- گروه فرهنگی

فیلم «بی‌بدن» ساخته مرتضی علیزادهِ فیلم اولی با نویسندگی کاظم دانشی، خیلی زود پس از رونمایی از جشنواره فیلم فجر به پرده سینما رسید و با فروش بیش از 32 میلیارد تومانی تا به امروز، اقبال نسبتا خوبی را به عنوان فیلمی در ژانر درام جنایی به خود دید.

دانشی که پیش از این با ساخت «علفزار» تجربه خوبی از بازخوانی پرونده‌های جنایی کسب کرده بود، این بار در مقام نویسنده، سراغ داستانی نزدیک به واقعیت رفت و با برداشتی آزاد از پرونده «غزاله و آرمان» که مربوط به سال‌های 1392 تا 1400 است، فیلمی در ژانر درام جنایی را به سینماها آورد تا روایتگر یکی از هولناک‌ترین قتل‌های چند سال اخیر و در عین حال جنجالی‌ترین پرونده‌ قضایی باشد.

حواشی روز پنجم فیلم فجر|رقابت سنگین «بی بدن» و «بهشت تبهکاران» بر سیمرغ حاشیه/ 14 کیلو کم کن تا «مجنون» شوی!

مروری بر زیرمتن‌های نهفته در این اثر، یک پیام روشن و جدی را برای مخاطبانش دارد و آنهم تلاش کارگردان و نویسنده برای ایجاد یک پل ارتباطی بین این پرونده قتل با عقبه روابط عاطفی در هر 2 خانواده قاتل و مقتول است. موضوعی که در شخصیت‌پردازی و دیالوگ‌گویی بازیگران و نوع بازی آنها نهفته شده و شاید مخاطب را پس از تماشای فیلم به این فکر فرو ببرد که آیا می‌شد قتلی اتفاق نیفتد؟ به جز فرد قاتل، آیا افراد دیگری هم در شکل‌گیری این جنایت هولناک سهم داشتند؟‌ به نظر می‌رسد که پاسخ به هر دو سوال «مثبت» است؛ اما چرا؟

جست‌وجو در شخصیت‌پردازی بازیگران فیلم، ابعاد دیگری از قتل دختر جوان (ارغوان) را به نمایش می‌گذارد؛ سروش صحت در نقش پدر «ارغوان»، کاملا منفعل و سرد است، از مهم‌ترین اتفاقات رخ داده در بطن خانواده‌اش بی‌خبر است، تلاشی برای ارتباط پدرانه با دخترش برای فهم نیازهای او در دوران حساس جوانی و نوجوانی نمی‌کند و حتی پس از مرگ او با حالتی سردرگم و بی‌اراده، تنها شنونده دیالوگ‌های طرفین است. رفتار منفعلانه او در اکثر سکانس‌های فیلم، مخاطب را آزار می‌دهد که چرا این مرد، حتی یک برخورد سخت و خشن با قاتل دخترش ندارد؟ که البته به نظر می‌رسد این شخصیت‌پردازی و بازیگردانی به عمد توسط کارگردان طراحی شده است.

در نگاه اول، شاید به نظر برسد که انتخاب چنین نقشی برای سروش صحت با توجه به عقبه بازیگری او، اشتباه بوده اما نباید فراموش کنیم که کارگردان بی بدن به دنبال نمایش «پدر بی‌مسئولیت» است. پدری که حتی حساسیت لازم برای امور روزانه دخترش را ندارد و سردرگم در زندگی روزمره تا جایی پیش می‌رود که با خبر قتل دخترش مواجه می‌شود.

البته اینکه سروش صحت در ایفای چنین نقشی موفق عمل کرده یا خیر، موضوع دیگری است. صحت را بیشتر با ایفای نقش‌ در بازی‌های انرژیک می‌شناسیم و بازی در نقش پدر ارغوان تجربه جدیدی برای اوست. برای یادآوری هنرمندی سروش صحت در بی‌بدن فارغ از نقدی که به بازی کم عمق او وارد است، کافی است بازی احساسی او در جایی که از عروسی دخترش یاد می‌کند را دوباره مرور کنیم تا بازی هنرمندانه او در آنجا تبدیل به یکی از ماندگارترین سکانس‌های بی‌بدن شود.

در نقطه مقابل، الناز شاکردوست ایفاگر نقش مادر «ارغوان» است که هدایت پرونده را به دست گرفته و برخلاف پدر، با کنگشری‌اش، قاتل را تا چوبه دار بدرقه می‌کند؛ در ظاهرِ ماجرا، با مادری دلسوز طرفیم، اما در تعدادی از سکانس‌های فیلم پنهان‌کاری او تو ذوق می‌زند و در نهایت زنجیره‌ای از اتفاقات که ارغوان را به آن سرنوشت شوم دچار می‌کند. شاکردوست نمادی از مادر مهربان اما «پنهانکار» است. پنهانکاری او در بخش‌های مختلفی از فیلم دیده می‌شود. از پنهانکاری او در ماجرای کویر رفتن ارغوان با دوستانش و اتفاقات تلخ بعدش تا ارتباط پنهانی سروش و ارغوان.

خانواده‌ای را تصور کنید که مادرش پنهانکار است و مهم‌ترین رخدادهای فرزندش را با همسر خود در میان نمی‌گذارد، پدر هم تلاش چندانی برای ارتباط گرفتن با دختر و کنترل رفت و آمدهای او ندارد؛ خروجی این همه بی‌مسئولیتی والدین چه می‌تواند باشد؟

سری به خانواده قاتل بزنیم؛ پژمان جمشیدی در نقش پدر سروش، رقم زننده یک شکست عاطفی برای پسرش است؛ او به راحتی همسر اول خود را ترک کرده و بدون توجه به آینده‌ای که انتظار پسرش را در سنین حساس نوجوانی می‌کشد، تصمیم به ازدواج مجدد می‌گیرد. لجبازی‌های مکرر او و هدایت سروش در مسیر اشتباه هم مزید بر علت می‌شود که سرنوشت سروش بی‌شباهت با ارغوان نباشد. به نظر می‌رسد در اینجا هم با جنس دیگری از «پدر بی‌مسئولیت» مواجهیم؛ پدری که غرورش از فرزندش مهم‌تر است و بهای این غرور، خون پسرش است.

ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ سوی دیگری از پرونده قتل ارغوان، یک دختر جوان که مالامال از حسادت است،‌ نشسته؛ در ظاهر دوست است، در واقعیت دشمن؛‌ در ظاهر، عملی که مرتکب می‌شود، ساده است اما اثر وضعی کار او به قدری عمیق است که آتش یک خشم مردانه را شعله‌ور می‌کند و در نهایت به جنایتی هولناک ختم می‌شود. «دوست حسود» گاهی از دشمن هم خطرناک‌تر است.

بی‌بدن ضد قصاص است؟‌

یکی از سوالاتی که پس از اکران این فیلم مطرح شد، همین موضوع بود؛ آیا بی‌بدن از قصاص طرفداری می‌کند یا علیه آن است؟‌ تجربه تماشای فیلم‌هایی که برچسب «ضد قصاص» را یدک می‌کشند، نشان می‌دهد که مخاطب وقتی صندلی سینما را ترک می‌کند، برای فرد اعدام شده دلسوزی می‌کند؛ آیا این اتفاق در بی‌بدن برای سروش تکرار می‌شود؟

تصاویر دوربین‌های مدار بسته که در بخشی از فیلم پخش می‌شود، بخش مهمی از حقیقت پرونده و مرتکبین جرم را فاش می‌کند؛ از سویی دیگر، تمام اتفاقات برای اینکه قاتل بخشیده شود، به خوبی کنار هم چیده شده اما پدر سروش همه راه‌ها را برای بخشش می‌بندد. موضع بی بدن نسبت به قصاص متفاوت است؛ روی انجام قصاص پافشاری نمی‌کند و بارها اعلام می‌کند که راه بخشش باز است و از سویی دیگر، موضع آوانگارد نیز نسبت به این مسئله نمی‌گیرد. به نظر می‌رسد که کارگردان و نویسنده هوشمندانه از کنار این مسئله عبور کردند تا سراغ مسئله‌ای مهم‌تر بروند و آنهم «گسست‌های درون یک خانواده» است.

 

چرا پیگیری مورد «بی بدن» مهم است/ نباید زیر بار حق کشی رفت


یک بازیِ درخشان، یک بازیِ درخشان‌تر

اگر الناز شاکردوست را کنار بگذاریم، دو بازی درخشان در بی‌بدن توجهات را به خود جلب کرد؛‌ نوید پورفرج و گلاره عباسی.

پورفرج که با بازی در فیلم‌های سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» و «مغز استخوان» توانایی هنری‌اش را به رخ کشید، در بی‌بدن هم به عنوان بازپرس ایفای نقش کرد و درخشان بود. او هم کنش قهرمانی داشت، هم در جایی پایش لغزید و به ضدقهرمان تبدیل شد و به خوبی از پس هر دو نقش برآمد. تلاش او برای بخشش قاتلینی که در پرونده‌هایش با آنها سروکار دارد، برای مخاطب قابل باور است.

در نقطه مقابل، گلاره عباسی را در نقش مادر سروش می‌بینیم که علیرغم بازی کوتاهش اما بسیار اثرگذار است و نقش مادر شکست خورده را به خوبی بازی می‌کند.

بی‌بدن شباهت‌های زیادی به «علفزار»، فیلم قبلی کاظم دانشی دارد، اگرچه شاید به اندازه آن جسور نباشد و خیلی سراغ خط قرمزها نرود اما به هر حال امضای دانشی پای آن است. اوست که داستان را از لابه‌لای پرونده‌های قضایی که عمدتا دسترسی به آنها ساده نیست، بیرون می‌کشد و خط سیر یک درام جنایی را کنار قرار می‌دهد. تنها ابهام این است که چرا خود او در نقش کارگردان حاضر نشد؟‌

به نظر می‌رسد که بی‌بدن دنبال زدن تلنگری به خانواده‌هاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسست‌های والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. «پدر بی‌مسئولیت»، «مادر پنهانکار» و «دوست حسود» اگرچه قاتل نیستند، اما در وقوع این جنایت بی‌گناه هم نیستند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • شناسایی و دستگیری قاتل در خرم‌آباد
  • دستگیری ۳ قاتل فراری در ۳ عملیات ضربتی | عامل قتل با وینچستر دستگیر شد
  • (تصاویر) عاملان برادرکشی در مشهد صحنه جنایت را بازسازی کردند
  • دفن جسد زن جوان در باغ شخصی یک مرد | نمی‌خواستم او را بکشم
  • رئیس شورای اسلامی شهر سمنان : اداره کل زندان‌ها از حساب شهرداری ۹۰۰ میلیون برداشت با آنکه به شهرداری بدهکار است
  • نگاهی به بی‌بدن|متهمان ردیف اول قتل که قاتل نیستند!
  • تصاویـر متفاوت‌ترین بازسازی صحنه قتل؛ جنایت پیرمرد در وسط طبیعت بکر!
  • کشف جسد زن ۳۶ ساله در باغ و دستگیری قاتل
  • (تصاویر) بازسازی صحنه قتل در منطقه‌ای خوش آب و هوا
  • ترامپ ۹ هزار دلار جریمه شد