شلیک مرگبار پسر دانشجو به دختر جوان که پرشیای مشکی سوار بود
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۵۹۷۵۳۱
حوادث رکنا: ماجرا برمی گردد به پاییز سال 91، مرد میانسال هراسان و نگران خبر ناپدید شدن دخترش را به پلیس گزارش کرد. دختر جوان که هستی نام داشت با خودروی پرشیا از خانه خارج شده و دیگر برنگشته بود.
به گزارش گروه جنایی رکنا، شکایت در یکی از کلانتریها مطرح شده بود اما از آنجا که ماجرا ناپدید شدن بود، بلافاصله پرونده به اداره مبارزه با جرایم جنایی ارجاع گردید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تحقیقات را از پدر هستی آغاز کردیم . او گفت: ساعت 9 صبح بود که دخترم با پرشیای مشکی رنگش برای گرفتن روادید از کنسولگری یکی از کشورهای همسایه از خانه خارج شد. ساعتی از ظهر که گذشت نگران شدم اما با این تصور که کارش در کنسولگری طول کشیده به خودم امید دادم بزودی برمیگردد. ساعت 6 عصر شد، اما خبری از او نشد و هر چه با تلفن همراهش تماس میگرفتم خاموش بود. نگران شدم و تصمیم گرفتم موضوع ناپدید شدنش را به پلیس Police گزارش دهم، امکان نداشت هستی بدون اطلاع به من به خانه نیاید.
تحقیق از بیمارستانها
با شکایت پدر هستی تحقیقات را بلافاصله آغاز کردیم. در نخستین گام با این فرضیه که برای هستی اتفاقی افتاده باشد سراغ بیمارستانها رفتیم؛ اما شخصی را با مشخصات او به بیمارستان انتقال نداده بودند.
در گام بعدی سراغ پارکینگها رفتیم اما اثری از خودروی هستی به دست نیامد. همین مساله نشان میداد برای این دختر اتفاقی رخ داده و بدین ترتیب تیم ویژهای برای رسیدگی به این پرونده تشکیل شد. شماره پلاک خودروی دختر جوان را به تمامی واحدهای گشت اعلام کردیم. همزمان تیمی ویژه از کارآگاهان وارد عمل شده و به گشتزنی در نقاط خلوت و پرت شهر پرداختند تا شاید ردی از خودروی دختر جوان پیدا کنند.
سرنخی از دختر گمشده
ساعت 12 ظهر فردای روزی که ناپدید شدن هستی به ما اعلام شده بود، یکی از خودروهای گشت پلیس آگاهی، خودروی پرشیای او را در خیابان میبیند که مرد جوانی با آن رانندگی می کرد.
با شناسایی خودرو، ماموران گشت به صورت نامحسوس خودرو را زیر نظر میگیرند اما مدتی بعد راننده متوجه ماموران شده و به این ترتیب تعقیب و گریز آغاز میشود.
راننده جوان با سرعتی سرسامآور اقدام به فرار Escape میکند اما این موضوع باعث نمیشود ماموران دست از تعقیب بردارند و درنهایت پس از ساعتی تعقیب و گریز، خودروی پرشیا محاصره می شود. اما راننده بازهم تصمیم میگیرد از دست ماموران با پای پیاده فرار کند که این نقشهاش نیز عملی نمیشود و درنهایت او به دام میافتد.
ادعای عجیب راننده جوان
راننده، پسر 24 سالهای به نام سهراب، دانشجوی یکی از دانشگاههای تبریز بود. او در تحقیقات اولیه گفت: در حال عبور از خیابان بودم که متوجه خودروی پرشیا شدم. خودرو روشن بود؛ اما سرنشینی داخل آن نبود. یک لحظه وسوسه شدم پشت، فرمان نشستم و خودرو را سرقت Stealing کردم.
لکههای خون
درحالی که پسر جوان چنین اظهاراتی داشت ما به بازرسی از خودرو پرداختیم. با آنکه داخل خودرو شسته شده بود اما لکههای خون داخل آن توسط ماموران پیدا شد. لکههای خون نشان میداد پسر جوان در ناپدید شدن هستی نقش دارد. اما مدارک به اندازهای کافی نبود تا او اعتراف کند به همین دلیل پس از هماهنگی با مقام قضایی راهی خانه مجردی سهراب شدیم.
همانطور که انتظار میرفت داخل خانه سهراب، کیف دستی و مدارک و تلفن همراه پیدا کردیم. همچنین یک سلاح کمری و تعدادی فشنگ نیز پیدا شد.
اعتراف به جنایت
مدارکی که به دست آورده بودیم بی شک باعث میشد پسر دانشجو راز ناپدید شدن دختر جوان را برملا کند. سهراب زمانی که با مدارک مواجه شد همانطور که انتظار میرفت به جنایت Crime اعتراف کرد و گفت: مدتهاست مواد مخدر Drugs صنعتی مصرف میکنم. روز حادثه Incident از دانشگاه بیرون آمدم و شروع به پرسه زدن در خیابانهای تبریز کردم.
در یکی از خیابانهای خلوت شهر، دختر جوانی را دیدم که پشت فرمان نشسته و در حال صحبت با تلفن بود. به پول احتیاج داشتم تا بتوانم مواد مخدر بخرم. برای همین به دختر جوان نزدیک شدم، سلاحی را که همراه داشتم به سمت او گرفتم و خواستم به صندلی شاگرد برود.
او ادامه داد: اما دختر جوان مقاومت کرد و در این حین من به او گلولهای شلیک کردم. بعد جسد دختر جوان را روی صندلی دیگر انداختم و شروع به رانندگی کردم.
مدتی در خیابانها میچرخیدم و درنهایت در محلی خلوت جسد دختر جوان را از خودرو به بیرون انداختم و کیف و وسایلش را هم با خودم به خانه بردم. من قصد کشتن Killing هستی را نداشتم؛ مواد باعث شد اختیارم را از دست بدهم و یک لحظه شلیک کنم.
بعد از آنکه دختر جوان را به قتل Murder رساندم پشیمان شدم، اما ترس از مجازات باعث شد از این ماجرا به کسی حرفی نزنم.
کشف جسد
با اعترافات پسر دانشجو، کارآگاهان جنایی به محلی رفتند که متهم مدعی بود جسد را آنجا رها کرده است.
جسد دختر جوان به پزشکی قانونی منتقل شد. پسر جوان هم پس از بازسازی صحنه جنایت روانه زندان Prison شد.
راز ناپدید شدن هستی با اعترافات پسر دانشجو برملا شد و پرونده قتل دیگری نیز به نتیجه رسید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
3 قاتل شیطان پرست صادق برمکی در مهاباد محاکمه شدند + فیلم و عکس
اعدام 6 سگ وحشی که زن جوان همسایه را کشتند+ عکس 14+
امتحان عجیب داماد از عروس در خانه مجردی قبل از ازدواج + عکس
اقدام وقیحانه یک مرد با زن جوان برای پنهان ماندن کثافت کاری هایش
تجاوز به زن باردار در بیمارستان / متجاوز لباس دکتر به تن کرده بود + عکس
یانگوم در یک فیلم ایرانی بازی می کند! + عکس
همسر شهاب حسینی به زیبایی تولد را تبریک گفت + عکس
ازدواج پسر 13 ساله با عروس 30 ساله! + فیلم مراسم عجیب
طاهره دختر 11 سالهاش را با چاقوتیکه و پاره کرد! + عکس
امیر به خاطر ازدوج با دختر 17 ساله اقدام وحشتناکی کرد! + گفتگو
خرید اسلحه از اینستاگرام / گفتگو با دزدان همه فن حریف تهران +فیلم و عکس
حکم اعدام اسیدپاش کرمانی که به صورت رعنا و دخترش سمیه قطعی شد + عکس
منبع: رکنا
کلیدواژه: سلامت مهم ترین های 24 ساعت جنایی پلیس Police فرار Escape سرقت Stealing جنایت Crime مواد مخدر Drugs حادثه Incident کشتن Killing قتل Murder پزشکی زندان Prison اخبار حوادث دانشجو پلیس پسر شیشه ای ناپدید شدن عکس فیلم حوادث تهران مرد زن اخبار تهران ایران حمله تهران لباس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۵۹۷۵۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزییات کشته شدن «نگار کریمیان» دختر ۲۱ ساله در شهرستان الیگودرز
روزنامه «اعتماد»: هفته گذشته خبر کشته شدن دختری ۲۱ساله به دلیل شلیک اشتباهی یکی از ماموران نیروی انتظامی پاسگاه چمنسلطان در نزدیکی روستایی با همین نام در شهرستان الیگودرز استان لرستان رسانهای میشود که «اعتماد» برای صحت و سقم خبر آن را پیگیری میکند. «اعتماد» در همان ابتدا تلاش کرد با پدر، مادر و یکی از خواهران دختر صحبت کند، اما آنها به دلایلی اظهار کردند امکان مصاحبه ندارند. در حالی که دایی او حاضر شد در مورد جزییات حادثه با ما گفتوگویی داشته باشد.
بامداد جمعه، نوزدهم اسفندماه جاری وقتی «نگار کریمیان» به همراه پدر، دو خواهر و داماد خانواده از مراسم خاکسپاری دایی خود در روستای فرسش الیگودرز در حال بازگشت به محل زندگیشان؛ اصفهان بودند، ناگهان از سوی یکی از ماموران نیروی انتظامی هدف گلوله قرار میگیرد. در این میان تیر ابتدا از کنار دست پدر خانواده میگذرد و سپس به پهلوی این دختر جوان برخورد میکند. دست پدر خانواده مجروح میشود و نگار نیز پس از انتقال به بیمارستان امام جعفرصادق تحت عمل جراحی قرار میگیرد، اما بعد از عمل هنگامی که به بخشایسییو بیمارستان منتقل میشود به خاطر خونریزی داخلی جانش را از دست میدهد.
خبر جان باختن دختر جوان در شهرستان الیگودرز آن هم با شلیک اشتباهی مامور نیروی انتظامی سوالات زیادی در ذهن خانواده داغدار این دختر جوان و افکار عمومی ایجاد کرده است. فرمانده انتظامی شهرستان الیگودرز ۲۵ اسفندماه جاری در رابطه با این اتفاق اعلام کرد: «شب حادثه یکدستگاه خودرو پژو ۴۰۵ بدون توجه به علائم ایست و بازرسی و اخطارهای مکرر ماموران برای ایست و بازرسی بهطور غیرمجاز عبور کرده که ماموران به فرض اینکه این خودرو شامل مواد مخدر است، جهت توقیف خودرو اقدام به تیراندازی هوایی و در تعاقب به سمت لاستیک خودرو کردند که یکی از گلولهها پس از اصابت به بدنه خودرو به یکی از سرنشینان خودرو که دختر جوانی به نام نگار کریمیان بود، برخورد و موجب جراحت او شد.»
این در حالی است که دایی این دختر جوان در این مورد میگوید: «مامور انتظامی اصلا ایست نداده است. شوهر خواهر من چهلسال است که راننده اتوبوس است. اکثرا بیش از ۳۰ مسافر را به مقصد میرساند. چطور میشود ایست پلیس را متوجه نشده باشد؟! مگر تازه گواهینامه گرفته بود که این حرفها را میزنند. الیگودرز که سیستان و بلوچستان نیست که ماموران در کمین باشند و یک ماشین هم فرار کند. حرفهایی که گفته شده صحت ندارد. ما تا پای قصاص پیش خواهیم رفت.»
حالا دایی نگار کریمیان در گفتگو با ما جزییات شب حادثه را بازگو کرده است.
مامور انتظامی از چه کسی دستور شلیک گرفته بود؟
مهدی رضایی، دایی جان باخته در مورد این حادثه به «اعتماد» میگوید: «یکی از برادرانم چند وقت پیش به خاطر مشکل قلبی فوت میکند. برای همین خواهرم، همسرش، سه دختر و داماد خانوادهشان برای مراسم عزاداری به روستای فرسش میآیند.
ما اصالتا اهل روستای فرسش الیگودرز هستیم. قرار شد بعد از مراسم خاکسپاری، خواهرم یعنی مادر نگار تا مراسم هفتم برادرمان بماند و شوهرش، سه خواهرزادهام و همسر خواهرزادهام به اصفهان برگردند. چون خواهر کوچک نگار میخواست به مدرسه برود. وقتی همگی سوار ماشین میشوند، نگار صندلی جلو کنار پدرش مینشیند و دو خواهر دیگر او به همراه داماد خانواده صندلی عقب مینشینند. وسط جاده فرعی نزدیک روستای چمن سلطان یکی از ماموران انتظامی که درجه استواری هم داشته به ماشین آنها که پژو ۴۰۵ نقرهای بود، شلیک میکند.
تیر از کنار دست شوهر خواهرم رد میشود و به پهلوی چپ نگار اصابت و سپس به ستون ماشین برخورد میکند. آنها از ماشین پیاده و متوجه میشوند تیر به پهلوی نگار شلیک شده است. وقتی مامور نیروی انتظامی میبیند خانواده داخل ماشین بوده، سریع میگوید اشتباه شده است. در حالی که چه اشتباهی؟! مگر در آن جاده چند ماشین بود که اشتباه شلیک شده باشد؟ میگویند شخصی به اشتباه به همان مامور خاطی گفته بود ماشینی که در حال گذر است، مواد مخدر حمل میکند. البته این طوری به ما گفتند. خود من از قاضی کشیک پرسیدم این مامور از چه کسی دستور شلیک گرفته بود؟ قاضی کشیک هم گفت من دستور شلیک نداده بودم. ما متوجه نمیشویم مگر میشود بدون دستور مافوق، شلیک کرد!»
کارشناس اعلام کرد فاصله تیر با ماشین نزدیک بوده است
به گفته دایی نگار نیم ساعت بعد از این حادثه خواهر نگار با او تماس گرفته و گفته که تصادف کردند، اما اصل ماجرا را برای او تعریف نکرده و داخل بیمارستان متوجه شده چه اتفاقی افتاده است. رضایی میگوید که خواهر بزرگ نگار شب حادثه را برایش اینگونه تعریف کرده و گفته: «ما داشتیم در جاده فرعی میرفتیم و ماشین مامور نیروی انتظامی هم داشت از مقابل میآمد که یک دفعه صدایی شنیدیم.
اول فکر کردیم چیزی به سمت ماشین پرت شده یا اینکه تصادف کردیم. پدرم ترمز کرد تا ببینیم چه اتفاقی افتاده است. همسرم در حالی که عصبانی بود از ماشین پیاده شد و به مامور گفت که چه کار کردی؟ در همین حین مامور نیروی انتظامی هم از ماشین پیاده شد و گفت؛ اشتباه شده است. بعد هم پرسید؛ همه سالم هستید؟!
همسرم که متوجه تیراندازی نشده بود در جواب مامور از او پرسید، چطور؟ مامور هم گفت شلیک شده است. وقتی مامور متوجه شد تیر به پهلوی نگار برخورد کرده، به ما گفت که فقط دنبال من بیایید. تا جایی رفتیم که نیروهای هلال احمر ایستاده بودند. آنجا نگار را سوار آمبولانسهای آنها کردیم و خود مامور هم جلوی آمبولانس رفت تا به بیمارستان امام جعفر صادق رسیدیم.»
مهدی رضایی میگوید: «پزشکان، نگار را سریع به اتاق عمل منتقل میکنند، اما بعد از جراحی وقتی به بخشای سی یو منتقل میشود با وجود اینکه چند واحد خون به او تزریق شده بود از شدت خونریزی تمام میکند. تیر از سمت چپ وارد پهلوی نگار شده بود و از سمت راست پهلوی او خارج و به ستون ماشین برخورد کرده بود. کارشناسی که برای بازدید از ماشین آمده بود، اعلام کرد؛ وقتی تیر شلیک شده، فاصله زیادی با ماشین نداشته و تقریبا از فاصله نزدیک شلیک شده.
این اولینبار نیست که در این جاده چنین اتفاقی میافتد. چهار سال پیش هم ماموران نیروی انتظامی یک نفر به اسم شهرام رضایی را اینگونه کشتند و گفتند؛ تیر اشتباه شلیک شد. تیر به قلب شهرام رضایی برخورد کرد و او هم درجا جان باخت. او زن و بچه داشت. یک پسر و دختر. پسرش بعد از این اتفاق درس را رها کرد و رفت کارگری تا بتواند مخارج خانواده را تامین کند. بعد هم در توجیه تیری که به اشتباه به این مرد شلیک شده بود، گفتند او اعتیاد داشته و دیهاش را به خانواده پرداخت کردند. اینبار هم که شلیک اشتباهی دامن خانواده ما را گرفت و دختر جوانمان جانش را از دست داد.»
رضایی همچنین به سوالات دیگر ما پاسخ میدهد.
خواهرتان چند فرزند دارد و نگار فرزند چندم خانواده بود؟
سه فرزند دختر. نگار ۲۱ساله و فرزند دوم خانواده بود. خواهر بزرگترش ازدواج کرده و خواهر کوچکترش هم مدرسه میرود.
نگار دانشجو بود یا کار میکرد؟
نگار تمام کلاسهای مربوط به آرایشگری را گذرانده بود، اما خودش ناخن کار بود.
ماموری که به سمت ماشین شلیک کرده بازداشت است؟
بله، بازداشت است. مامور درجه استواری داشته. هر کاری کردم که اسم و فامیل او را به من بگویند، نگفتند. فقط گفتند زن و بچه دارد، اما من زنش را ندیدم. به ما گفتند همان شب اول اسلحه او را گرفتیم و بازداشتش کردیم.
اول گفتند مامور اشتباه شلیک کرده در صورتی که ماشین دیگری در جاده نبوده، اما بعد طور دیگری گفتند؛ گفتند گزارش شده بود ماشینی که در جاده در حال تردد بوده، حامل مواد مخدر بوده است. این مامور میتوانست راه ماشین را ببندد نه اینکه در حین حرکت شلیک کند.
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این چهره نخستین اروپایی شناخته شده تاریخ است! (عکس) جانور عجیبی که آنقدر رابطه جنسی برقرار میکند تا بمیرد! چگونه رابطه جنسی اجداد ما با نئاندرتالها آنها را منقرض کرد؟! کاربرد عجیب آلت تناسلی سنگی در بین انسانهای اولیه