سلطانی: مراقب باشیم، هدف ترامپ ورود شورای امنیت به پرونده است
تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۲۱۶۶۶
ساعت24-علیرضا سلطانی، مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل بین المللی در کافه خبر خبرآنلاین به بررسی شرایط فضای پس از خروج امریکا از برجام پرداخته است.
راه ادامه برجام چیست؟ اینکه یک طرف اصلی برجام یعنی امریکا از آن جدا شده است را نباید به سادگی از نظر دور داشت. این امریکا بود که به خاطر حضورش در مذاکرات باعث شد این مذاکرات به نتیجه برسد، یکبار عدم حضور این کشور در مذاکرات تروئیکای اروپایی باعث شد این روند در سال 82 به نتیجه نرسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امریکا از برجام خارج شد. ایران تصمیم گرفته پس از گفت و گو با اروپایی ها اگر تضمین های لازم را بگیرد به ماندن ادامه دهد؟ به نظرتان شرایط پیش رو چگونه است؟ می توان به این گفت و گو ها امیدوار بود؟
مسئله ای که در شرایط کنونی دستگاه دیپلماسی ایران نسبت به آن باید بسیار حساس باشد، هدفمندی و با برنامهبودن مذاکراتهای برجامی و دوری از هیجانات خروج ایالات متحده از برجام است. فضای داخلی کشور ما یک فضای بسیار هیجانی در روزهای اخیر است که این فضای هیجانی شاید با منافع ملی هماهنگی و همخوانی نداشته باشد. دستگاه دیپلماسی ما باید به دور از این هیجانات و فضای سیاسی و فضای روانی داخلی، مذاکرات هدفمند، با برنامه و تأثیرگذاری را انجام داده و با پیشبینی همه سناریوها، همه شرایط و واقعیتهایی که ایران در چارچوب برجام در مناسبات منطقهای، مناسبات بینالمللی و مسائل اقتصادی دارد، پیش ببرد.
یکی از واقعیتهایی که باید در نظر گرفت، این است که ایران باید با تمام قوا، با جدیت از برجام حفاظت و حراست کند. برجام یک نقطه عطف و یک پدیده بزرگ دیپلماسی است که یک طرف آن به نام ایران در عرصه بینالمللی نوشته شده است. نظام جهانی و جهانیان برجام را با ایران میشناسند و از آن یک خاطره خوب، یک پدیده مثبت در عالم دیپلماسی در شرایطی که تنشها و چالشهای بینالمللی در حال افزایش است، میدانند. برجام برای ایران یک اعتبار است، یک فرصت مناسب است که بتواند این جایگاه قابل احترامی که بعد از امضای برجام در عرصه بینالمللی پیدا کرده را همچنان حفظ کند.
منظور این است که کلیت این توافق موضوعی است که نباید از بین برود و به عنوان یک مبنا حفظ شود؟
درست است. ایران برای برجام هزینههای سنگینی پرداخت کرده است. به لحاظ سیاسی ایران توانست در عرصه بینالمللی دستاوردهای خوبی به دست بیاورد و حتی در شرایط فعلی که آمریکا از آن خارج شده، باز جهانیان و افکار عمومی دنیا نسبت به ایران نگاه محترمانهای دارند و نسبت به ترامپ و سیاست ترامپ منتقدانه رفتار میکنند؛ حتی متحدین راهبردی آمریکا هم موضع انتقادی نسبت به ترامپ و حرکتش در خروج از برجام دارند. این یک فرصت سیاسی است برای ایران که باید از آن حفاظت و حراست کند. خروج آمریکا هم علیرغم همه زیانهایی که میتواند داشته باشد، میتواند فرصتهایی را هم داشته باشد و آن هم عمدتا فرصتهای سیاسی است. ما باید با مسئله برجام با احتیاط و با ملاحظات زیاد سیاسی رفتار کنیم و نگاه هیجانی و احساسی نسبت به این مسئله نداشته باشیم. برجام اگر از این پس هیچ نتیجهای و هیچ امتیازی بهخصوص در حوزه اقتصادی برای ایران نداشته باشد، یک دستاورد خوب دارد و آن هم دستاورد سیاسی است.
این دستاورد یا فرصت سیاسی از چه زاویه ای قابل بررسی است؟
تا زمانی که برجام وجود دارد، پای شورای امنیت به پرونده هستهای ایران و مسئله هستهای ایران باز نمیشود و این یک مسئله جدی است. اگر برجام هیچ دستاوردی از این پس نداشته باشد، همین که بتواند مانع از ورود دوباره شورای امنیت به پرونده هستهای شود، بسیار دستاورد بزرگی است. بازگشت شورای امنیت در راستای منافع آمریکا است. ترامپ اگر در چارچوب برجام میتوانست پرونده ایران را دوباره به شورای امنیت بکشاند قطعا از برجام خارج نمیشد.
یکی از امتیازاتی که برجام داشته و دارد و باید آن را ثمره دیپلماسی موفق ایران دانست، همین بستن روزنههای سوءاستفاده امثال آمریکا از برجام بر علیه ایران در طول دو سال و نیم اجرای آن بود. آمریکاییها خیلی تلاش کردند که از مفاد برجام استفاده کنند و آن را با بازکردن پای شورای امنیت به مسئله و بازگشت خودکار تحریمها، ایران را تحت فشار قرار دهند، اما چون نتوانستند، عملا سیاست خروج از برجام را در پیش گرفتند و خارج شدند. الان هم به دنبال بهانهای هستند تا بار دیگر پای شورای امنیت را به پرونده هستهای بکشانند و مجددا تحریمهای شورای امنیت یا قطعنامه شورای امنیت را بهعنوان پشتوانه تحریمهای یکجانبه خودشان؛ یعنی تحریمهای اولیه و ثانویه قرار دهند.
برجام یک خاکریز بسیار قدرتمندی برای ایران برای جلوگیری از بازشدن پای شورای امنیت به پرونده هستهای ایران است. به هر حال آمریکاییها ممکن است در موضوعات دیگر پای شورای امنیت را بکشند، اما در موضوع هستهای این امکان بسیار کم است، چون به هر حال ایران هیچ بهانهای در اختیار آنها قرار نداده و با عمل کردن به تعهدات برجامی خودش و حمایتی که پنج کشور دیگر داشتند و دارند، بهخصوص اتحادیه اروپا، عملا مانع از این میشوند که پای شورای امنیت به پرونده ایران باز شود. پس، بزرگترین دستاورد برجام از این پس حفاظت ایران در برابر شورای امنیت است و این را باید وزارت خارجه به صورت جدی دنبال کند ..
در حقیقت اگر ایران از برجام خارج شود، تحریمهایی که قبلا در شورای امنیت بود، دوباره خود به خود برمیگردد و حتی نیازی به جلسه دیگر یا قطع نامه دیگر نیست؟
بله درست است. البته بستگی به نحوه خروج ایران دارد، ممکن است ایران از برجام خارج شود، اما فعالیت هستهای خودش را طبق مفاد برجام ادامه دهد و اجازه دهد که آژانس بینالمللی اتمی نظارتهای خودش را انجام دهد، اما اگر خارج شود، دیگر هیچگونه از این الزامات وجود ندارد و در واقع بهانه دست آمریکا و اروپا میدهد برای اینکه دوباره پای شورای امنیت به مسئله باز شود.
مذاکرات آقای ظریف در اروپا و با دیگر قدرت های جهانی، چه تاثیری می تواند برای ماندگاری برجام و ارائه تضمین مورد نظر ا یران داشته باشد؟
اروپا در حوزه اقتصادی بعید به نظر میرسد که اقدام تاثیرگذاری به نفع ایران در مقابل آمریکاو در قالب برجام انجام دهد. در واقع توجیه آنها هم میتواند این باشد که ما در حوزه اقتصادی با توجه به اینکه شرکتها و بنگاههای اقتصادیمان خصوصی هستند و در اختیار دولت نیستند و دولتها نمیتوانند سیاستهای خودشان را به آنها تحمیل کنند. تحرک آنها صرفا می تواند سیاسی بوده و در حوزه سیاسی مانع از ورود شورای امنیت به مساله هسته ای ایران شوند. احتمالا دولتهای فرانسه، انگلستان و آلمان بیانیههایی دهند و شرکتهای خودشان را ترغیب و نه اجبار کنند که به همکاریهای اقتصادی خودشان با ایران ادامه دهند. شاید به نوعی در سازمانهای بینالمللی مثل سازمان جهانی تجارت طرح دعاوی کنند و نسبت به تحریمهای یکجانبه آمریکا در قالب اقدام علیه تجارت آزاد بینالمللی دست به اقدام بزنند، اما اینها اقدامات تاثیرگذاری نیست که بتواند شرکتها و بنگاههای اروپایی را وادار کند به اینکه با تحریمهای آمریکا علیه ایران همکاری نکنند.
حجم تجارت خارجی ایران و اروپا در شرایط حاضر و سودی که شرکت های اروپایی از این تجارت می برند، نمی تواند در این شرایط موثر باشد؟
تجارت خارجی ایران با اروپا حجم بالایی به نظر نمیرسد و شاید کمتر از پنج یا شش درصد کل تجارت خارجی ایران را تشکیل می دهد. اگر تحریمها اتفاق بیفتد، ممکن است این حجم کمتر هم بشود. خیلیها معتقدند که این حجم پایین چه ضرورتی دارد برای ایران؟ حالا این چهار درصد، پنج درصد یا حداکثر 10 درصد هم اگر از تجارت خارجی ایران حذف شود، ایران راحت میتواند جاهای دیگر را جایگزین کند و اروپا هیچ وزنهای در بحث تجارت خارجی ما نیست. من برعکس میگویم نه، در رابطه با اروپا ، کمیت تجارت خارجی در شرایط کنونی اهمیت ندارد. درست است که حجم و کمیت تجارت خارجی کم است اما اثری که به لحاظ اعتبار اقتصادی و تجاری این حجم برای ایران ایجاد می کند در مقایسه با دیگر کشورها خیلی بیشتر است.
در تجارت خارجی همیشه کمیت مطرح نیست بلکه اثر و اعتباری که برای طرفین ایجاد می کند اهمیت دارد. خیلی از شرکتها و بنگاهها در نقاط دیگر دنیا نگاه میکنند که ببینند ایران با کدام یک از شرکتها و بنگاههای اروپایی کار میکند، تجارت میکند، سهم ایران با اروپا به لحاظ تجاری چقدر است و این سهم خودش به اندازهای قابل توجه است که برای ایران اعتبار ایجاد میکند؛ نباید در یک فضای هیجانی و احساسی این بحثها مطرح شود که حالا که ما حجم صادراتمان کم است، بنابراین ما کاری نکنیم. هرچند که من هم فکر میکنم با تحریمهایی که آمریکاییها دنبال میکنند، ممکن است این حجم کمتر هم بشود، ولی به هر حال این مناسبات باید حفظ شود، دستگاه دیپلماسی ما به اضافه فعالان اقتصادی، شرکای اقتصادی، شرکتها، بنگاههایی که تعاملات بینالمللی دارند، باید در این زمینه فعال شوند، اعتمادهای لازم را برای شرکتهای اروپایی ایجاد کنند که به هر حال بتوانند با آنها کار کنند، اما این فقط کافی نیست، چون خیلی از بنگاههای اروپایی با طرفهای آمریکایی سروکار دارند، پروژههایشان با شرکتهای آمریکایی مشترک است ، مناسبات مالیشان با دلار است،. اگر انتخاب بین ایران و آمریکا باشد یا بحث مجازاتهای اقتصادی از طرف ایالات متحده باشد، قطعا ممکن است منافع خودشان را در ایران کنار بگذارند و با سیاستهای تحریمی آمریکا همراهی کنند. بنابراین این قضیه خیلی مهم است. ایران باید تلاش خودش را برای اینکه این سطح را نگه دارد انجام دهد، اما بیشترین قدرت مانور ایران در مذاکرات جدید برجامی در حوزه سیاسی است که من توضیحش را دادم.
یک سوالی که وجود دارد این است که به نظر میرسد که اروپا در رابطه با برجام جدی است. شکاف آمریکا و اروپا در این موضوع آشکار شده و مسئله پنهانی نیست و یک ژست سیاسی نیست. ایران در حال حاضر در گفت و گو با اروپا موضوع فروش نفت، برگشت فروش نفت، بیمه کشتیها و سیستم بانکی مستقل از آمریکا را دنبال می کند. به نظرتان اروپا چقدر توانایی دارد برای ماندن ایران در برجام این موضوعات را تامین کند؟
اگر اروپا در مقابل آمریکا ایستاده، این ایستادگی برای حفظ برجام است، نه در حمایت از ایران؛ این دو کاملا متفاوت است. اروپا حضورش برای دلسوزی برای ایران نیست، برای حمایت از ایران نیست، بلکه فقط برای حفظ برجام و حراست از دستاوردی است که خودشان نقش بسیار فعالی برای رسیدن و به دست آوردن آن داشتند. اما ظرفیت آنها محدود است، به هر حال اقتصاد این کشورها یک اقتصاد آزاد است، اقتصاد رقابتی است، بنگاهها و شرکتها بیش از اینکه در عمل تابع سیاستهای کلان دولت خودشان باشند، تابع مناسبات اقتصادی بسیار گستردهای هستند که با آمریکا، با اقتصاد آمریکا و شرکای آمریکاییشان دارند و به هر حال ممکن است از قِبَل این تحریمها دچار ضرر و زیان سنگینی شوند و این نکتهای است که باید به آن توجه کنیم. چیزی حدود 700 هزار بشکه نفت ایران به بازارهای اروپایی صادر میشود، خریداران عمده نفت ایران عمدتا شرکتهای نفتی اروپایی هستند که خصوصی هستند و دارای مناسبات تجاری و اقتصادی زیادی با آمریکاییها و شرکتهای آمریکایی هستند. این خود یک مسئله جدی است که میتواند بازار نفت ایران را در اروپا دچار خطر کند. در بحث بیمهها و بیمه کشتیهای نفتکش و کشتیهای تجاری هم همینطور، در بحث بانکها به هر حال اگر در حوزه بانکها دولتهای اروپا هنری در این زمینه داشتند که بانکهای خودشان را وادار و ترغیب کنند که با ایران کار کنند، در دوران اجرای برجام و قبل از خروج ترامپ، این کار را انجام میدادند.
این نشان میدهد که قدرت مانور اینها در حوزه اقتصادی بالا نیست و ایران نمیتواند روی وعدهها یا روی ظرفیتهای اقتصادی اروپا در دوره جدید حساب ویژه ای باز کند. این یک واقعیتی است که ایران باید برای رویارویی با یکسری فشارهای اقتصادی که در حوزه اروپا با ما دنبال میکند، آماده شود. ولی به هر حال در حوزه سیاسی اینها تلاششان را میکنند و ممکن است اقداماتی هم انجام دهند؛ اما این به این معنا نیست که اینها بتوانند تضمین کنند که شرکتها و بنگاههای اقتصادیشان با ایران همچنان مناسباتشان را دنبال کنند، چون به هر حال اینها نمیتوانند در مقابل آمریکا به لحاظ اقتصادی مقاومتی کنند. این فقط برای اروپا نیست، بلکه به کشورهای شرق آسیا و کشورهای دیگر هم برمیگردد و بهخصوص شرکتهای چینی مناسبات اقتصادی زیادی با آمریکاییها دارند و روی آنها هم ما باید حساب دیگری کنیم و پیش برویم. به هر حال چشمانداز روشنی به لحاظ اقتصادی وجود ندارد .
در حال حاضر وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرده است در 90 روز تحریم غیر نفتی و بعد از 180 روز تحریمهای نفتی برمیگردد. آقای بولتون هم گفته شش ماه شرکتها وقت دارند که خودشان را تنظیم کنند. موضوع این است که از لحاظ سیاسی ما با دوره قبل برجام تفاوت داریم، یعنی قبل برجام و در دورهای که شش قطعنامه علیه ما از طرف شورای امنیت صادر شده بود و اروپاییها سفت و سخت پشت تحریمها ایستاده بودند و یک اجماع جهانی علیه ایران بود، ما با یک شرایط خیلی بدی روبرو بودیم که برای دور زدن تحریمها مجبور میشدیم از افرادی مانند بابک زنجانی استفاده کنیم. اما حالا از نظر سیاسی فرق هایی وجود دارد و آن اجماع را علیه خود نداریم. به نظرتان در این شرایط بعد از 90 یا 180 روز ما به آن وضعیت فلجکننده برمیگردیم؟
در حال حاضر آن اجماع جهانی که آمریکاییها در گذشته داشتند، ندارند.. نه پشتوانه شورای امنیت، نه همراهی قدرتهای بزرگ و نه به نوعی همراهی افکار عمومی دنیا را ندارند. این میتواند فرصتی برای ایران باشد تا بتواند با تلاشهای دیپلماتیک یا با اتخاذ برخی رویکردهای اقتصادی و تجاری در حد زیادی اثرات تحریم را کاهش دهد. قطعا آمریکاییها کار سختی در پیش دارند، چون در گذشته پشتوانه شورای امنیت را داشتند و به پشتوانه سیاسی شورای امنیت، همه کشورها با آمریکا در تحریمهای هوشمند علیه ایران همراه شدند ، اما الان آن شرایط نیست. این خودش یک فرصت هم سیاسی و هم اقتصادی است که ایران بتواند از قِبَل آن استفاده کند و اثرات طبیعی آمریکا را تا حدی خنثی کند، مگر اینکه ایران بتواند در این فرایند گذار به یک چارچوبهای سیاسی قابل اتکایی با غرب و حتی آمریکا برسد تا مانع از این شود که شرایط کنونی، شرایط تحریمی آمریکا تشدید و تقویت پیدا کند.بنابراین قدرت مانور ایران در مواجهه با تحریمهای اقتصادی و فشارهای اقتصادی بیشتر است، به شرطی که بتواند برجام را حفظ کند و مانع از این شود که برجام به شورای امنیت دوباره کشیده شود و قطعنامههای جدید علیه ایران یا همان قطعنامههای قبلی علیه ایران دوباره فعال شود. اما مشکلات اقتصادی برجا مانده از گذشته ، قدرت مانور اقتصادی داخلی را کم کرده است.
ایران در حال حاضر دو مسیر را با هم پیش میبرد. آقای ظریف در نامه ای به خانم موگرینی خواستار تشکیل جلسه کمیسیون برجام شد و از یک سو هم که برنامهها و دیدار با اعضای شرقی و اروپایی برجام را پیش می برد. در این دو مسیر به نظرتان ما باید روی چه چیزهایی متمرکز شویم و چه چیزهایی طلب کنیم؟
قطعا ایران باید در مذاکرات جدید خواستههای اقتصادی بسیار وسیع و جدیای را از اروپاییها داشته باشد تا دولتهای اروپایی را تشویق و تحریک کنند که حداکثر توان خود را برای ترغیب شرکتهای اروپایی و همکاری با ایران ادامه دهند. در حد سیاسی هم ایران باید تضمینهای سیاسی لازم را از اروپاییها بگیرد. ایران باید خواستههای حداکثری را مطرح کند تا اروپاییها وادار شوند تا از حداکثر ظرفیت خودشان در این راستا برای جلب ترغیب شرکتهای اروپایی به همکاری با ایران استفاده کند.
موضع روسیه و چین را چطور می بینید؟ روابط روسیه با امریکا در شرایط مناسبی نیست و از طرفی ایران و روسیه در موضوع سوریه به هم نزدیکتر شدند. همچنین چینیها در حال رقابت با امریکا هسنند ولی از ایران هم بر سر برخی مسئل گله هایی دارند. به نظرتان این دو کشور چه فضایی را پیش خواهند برد و ایران می تواند روی آنها حساب کند؟
قطعا چینیها میتوانند در دور جدید مناسبات اقتصادی ایران با دنیا فعالتر شوند. چون به هر حال برخی از شرکتها و بنگاههای اقتصادی چینی دولتی هستند و قبل از اینکه بخواهند با سیاستهای آمریکا همراه باشند، به هر حال ملاحظات دولت مطبوع خودشان را دنبال میکنند، بهخصوص یکی دو شرکت نفتی بزرگ چینی که دولتی هستند و یکی از نکات قابل امید ایران، همین شرکتهای دولتی چینی هستند، اما به هر حال چینیها هم منافع خودشان را دنبال میکنند و قطعا در این شرایط وقتی که ایران را در تنگنا ببینند، خواهان امتیازات اقتصادی زیادی هستند. من فکر میکنم که ایران با اروپاییها خیلی راحتتر در بحث برجام ، بهخصوص در بحث سیاسی میتواند کنار بیاید تا با چینیها و حتی با روسها چون آنها به یک اصولی پایبند هستند؛ اصولی که پرستیژ آنها در عرصه بینالمللی است و میتواند آنها را به تعهداتی که دارند وفادار نگه دارد ، اما در مورد چین و روسیه این پایبندی به تعهدات چندان جدی نیست و ممکن است آنها را وارد یک بازیای در قبال ایران کند که بیشتر از آنکه در حمایت واقعی از طرف ایران باشد، بیشتر بهرهبرداری اقتصادی و سیاسی از وضعیت جدید ایران به نفع خود باشد. روسها و چینیها نمیتوانند به صورت خیلی جدی خلأهای سیاسی ما را پر کنند، اما به هر حال در حوزه اقتصادی با دریافت هزینهها و امتیازات بزرگ ممکن است که با ما کار کنند.
به نظرتان در وضعیتی که در منطقه وجود دارد و ترامپ مسئله نفوذ منطقه ایران برای خروج از برجام را پیش کشیده بود، می توان گفت و گوهای منطقه ای برای ثبات بیشتر را نیز دنبال کرد؟
بله، نکته دیگری که در دوره جدید مذاکرات باید دستگاه دیپلماسی ما به آن توجه کند، بحث مذاکرات منطقهای است. ما اگر چند نقطه ضعف برای برجام در نظر بگیریم، یکی از آنها در باب پیوست منطقهای برجام از سوی ایران است. متاسفانه دستگاه دیپلماسی ما و دولت بعد از اجرای برجام، پیوستهای لازم سیاسی و اقتصادی و بینالمللی را تنظیم نکرد؛ در واقع پیوستهایی که میتوانست در حکم آییننامههای اجرایی پدیدهای به نام برجام باشد که در رابطه منطقهای این مسئله خیلی مهم است ، طراحی و اجرا نشد. ما بعد از اجرای برجام نهتنها مناسباتمان در حوزه منطقهای بهبود پیدا نکرد، بلکه روز به روز با کشورهای منطقه دچار چالش بیشتری شدیم و این هر چقدر که میگذشت، بیشتر به ضرر برجام بود، ضمن اینکه نباید از این نکته غافل شویم که اصولا تحرکات ضدایرانی کشورهای منطقه مثل عربستان و امارات بر علیه ایران، عمدتا به بهانه برجام و با هدف این بود که برجام را از خاصیت بیندازد و ایران همچنان مانند دوران تحریمها تحت فشار قرار داشته باشد تا اینها بهرهبرداریهای سیاسی و اقتصادی خودشان را داشته باشند.
بهانههایی مثل حضور ایران در کشورهای منطقه که این کشورها روی آن بر علیه ایران مانور داشتند ، آنها را بیشتر تهییج و تحریک کرده بود که بخواهند علیه ایران اقدام کنند. علیرغم این دولت و دستگاه دیپلماسی سیاست ابتکاری مشخصی برای خنثیکردن این تحرکات نداشت. ایران می توانست تا حد زیادی این تحرکات منطقهای ضدایرانی را به نوعی خنثی کند و با انجام دیپلماسی و رایزنیها و مذاکرات خیلی گستردهای که منجر به عمل شود، این شرایط را تا حدی به نفع ایران تغییر دهد که این اتفاق در عمل نیفتددر حال حاضر ایران در کنار مذاکرهای که با کشورهای اروپایی و قدرتهای بزرگ دارد، باید در سطح منطقهای هم فعال شود و مذاکراتی را هم با کشورهای منطقه آغاز کند؛ مذاکرهای که ممکن است بعدها با قدرتهای بزرگ بر سر منطقه باشد، همین الان ایران میتواند این مذاکرات را با خود قدرتهای منطقهای بدون دخالت قدرتهای بزرگ داشته باشد و به گونهای رفتار کند تا با کمترین امتیاز بتواند یک شرایط باثبات و متعادلی را در منطقه ایجاد کند که کمک کند ایران در فرآیند گذار از شرایط کنونی به یک شرایط باثبات و تعاملی کمترین هزینه را پرداخت کند. من هنوز تاکید دارم که ایران باید مذاکرات منطقهایاش را، بهخصوص با کشوری مثل عربستان آغاز کند و در مذاکرات دوجانبه به صورت جدی به رتق و فتق چالشها و تنشهای بین خودشان بپردازد.
راهکارها در حوزه اقتصادی و در عرصه بین المللی برای خنثی کردن تحریم های آمریکا باید چگونه باشد؟
در حوزه اقتصادی ایران باید در دو سطح تلاش کند. یکی سطح داخلی است و یکی سطح بینالمللی است. در سطح داخلی باید اجماع لازم بر سر درک شرایط کنونی و گذار کمهزینه از این شرایط در درون حاکمیت به وجود بیاید. اختلافنظرهای جدیای که نسبت به برجام و خروج آمریکا از برجام و پیامهای متفاوت و منفیای به افکار عمومی داخلی، به فعالان اقتصادی، به شرکتها، بنگاهها و مردم میرساند . این همان مشکلی است که ما در دوران بعد از اجرای برجام هم داشتیم؛ بعد از اجرای برجام یکی از بزرگترین مسائلی که باعث عدم بهرهبرداری کامل ایران از برجام شد، عدم وحدت نظر در داخل کشور بود. برجامی که با هزینههای سنگینی به نتیجه رسیده بود، در حال حاضر با کمترین بهرهبرداری در شرایط ضعف قرار گرفته، در حالی که اگر در داخل نظام سیاسی اجماع وجود داشت، باید حداکثر استفاده مهیا می شد. الان هم شرایط به همان منوال است؛ پیامهای متفاوت، مواضع متفاوت و متضاد در درون حاکمیت میتواند این پیام منفی را به مردم داشته باشد که مردم را نگران کند و آنها را به سمتی سوق دهد که بخواهند برای حفظ سرمایههای خود به بازار دلار، بازار طلا یا خروج ارز از کشور، خروج سرمایهها از کشور بروند که این خیلی میتواند منفی باشد.
نکته دومی که باید در نظر گرفت؛ بعد از این ایجاد اجماع، اتخاذ سیاستهای کاملا هدفمند اقتصادی است؛ چه در بحث هزینهکرد منابع مالی، چه در بهرهبرداری هدفمند از منابع مالی و سوقدادن این منافع محدود به سمت بخشهایی که به هر حال در شرایط جدید ممکن است دچار آسیب باشند و این آسیب ممکن است به زندگی عمومی مردم صدمه بزند. به هر حال باید این اتفاق بیفتد و منابع به سمت بنگاههای تولیدی، به سمت کارخانجات و صنایعی که دچار ضرر و زیان میشوند، سوق داده شود و آنها سرپا نگه داشته شوند تا شرایط به سمت یک وضعیت متعادل و باثباتی برسد. در سطح بینالمللی هم نکتهای که وجود دارد این است که ایران باید از لابیهای اقتصادی خودش استفاده کند و حداکثر تلاش خودش را به صورت هدفمند برای افزایش اعتماد شرکتها و بنگاههای اروپایی، چینی، آسیایی و... ایجاد کند تا آنها را همچنان به حضور در ایران و حفظ موقعیت آنها تشویق کند.
آیا بررسی و تصویب لوایح مربوط به مبارزه با پولشویی که اخیرا در مجلس انجام شده است ، می تواند به ایجاد شرایط مناسب تعاملات اقتصادی ایران با دنیا کمک کند؟
نکتهای که باید به آن اشاره کنم در بحث داخلی، اقدامی است که مجلس در روزهای اخیر انجام داد و آن بررسی و تصویب دو لایحه دولت برای مبارزه با پولشویی است که در واقع برمیگردد به همان اسناد FATF .این اقدام بهجا و کامل و خوبی است برای اینکه ما دیگر بهانه دست شرکتها و موسسات بینالمللی اقتصادی ندهیم تا آنها علاوه بر آمریکا، ما را در یک لیست سیاه قرار دهند.
قرارداشتن در لیست سیاه خود به خود زمینه این را فراهم میکند تا شرکتها و بنگاههای اروپایی با ما کار نکنند یا هزینه کارکردن با ما بالا برود. تصویب لوایح مبارزه با پولشویی خود یک اقدام بهجا و مناسبی است برای اینکه جلوی خودتحریمی یا تشدید یا شدتگرفتن تحریمهای احتمالی آمریکا علیه ایران را در دوران جدید بگیرد .این مباحثی که اخیرا از سوی برخی مطرح میشود که این لوایح نباید به تصویب برسد، به نظر میرسد که واقعبینانه و متناسب با منافع ملی نیست. تصویب این لوایح به نوعی جلوی خودتحریمی را میگیرد و عدم تصویب آن کمک به اجرای بهتر تحریم های آمریکا علیه ایران است.
خبرانلاین
منبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۲۱۶۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر میرسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافتهاست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیدهاست تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهرهبرداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بینالمللی را بگیرد.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه میکنید.
*به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
*فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر میکنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمیشود؟بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی میدانند که تاریخ ایران نشان دادهاست که ایران هرگز در سدههای اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشدهاست. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شدهباشد از خود دفاع میکند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کردهاست که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.
الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالتر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیتها میتواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، میشود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولتهای جنوب خلیجفارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان میتوانند امنیت منطقه را تامین کنند.
*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفتههای گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر میکنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمامعیار وجود داشتهباشد؟آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سالهای اخیر و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان دادهبود که صبر استراتژیک در پیش گرفتهاست. اسرائیل به شیوهای عمل کرد که ایران استراتژیاش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.
*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.
*بعد از آغاز جنگ غزه گفته میشد که عربستان از فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل دور شدهاست. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ دادهاست، تصور میکنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادیسازی با اسرائیل بازگردد؟تجدید رابطه ایران با عربستان نشاندهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنشهایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شدهبود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب میشود، رابطهای دوستانه برقرار کند. اما فکر میکنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیدهاست که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و میتوانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشتهباشند و میتوانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.
نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولتهای عربی هستند که به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتلعام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دستجمعی که در بیمارستانها کشف میشوند، بمباران مدارس، بیمارستانها و خانههای شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همهی اینها باعث شدهاست که زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دستکم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.
اگر دولتهای عربی دستکم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملتها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادیسازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شدهاست.
*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیسجمهور آمریکا گفت که میخواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولتهای غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریمها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریمها بر میآید؟من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انساندوستانه و بشردوستانهای که غربیها مطرح میکنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم میدانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلافهای بینالمللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل میرسد، از یاد برده میشود.
جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام ندادهباشد و کشورهای غربی بهرغم همه شعارهایشان به آن بیتوجهی نکردهباشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران میکند و نسلکشی گستردهای را آغاز کردهاست. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت میکنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح میکنند، دروغ است.
من فکر میکنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده است و نشان داده تمام حرفهایی که میزنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکسالعمل نشان داد، شروع میکنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.
اینها استانداردهای دوگانهای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاشاش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راههای مقابله با افزایش فشار بینالمللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجیاش را گسترش دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديتهاي" FATF " كاغذ پاره نيست