عرب ها خود را برای عملی کردن «قرارداد قرن» در خاورمیانه آماده می کنند/ «چماق و هویج» آمریکا برای فلسطینی ها
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۴۰۸۹۰
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران،«عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه رأی الیوم به آخرین تحولات خاورمیانه به ویژه قرارداد قرن پرداخت و نوشت: همزمان شدن جشن انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی و تقویت آن به عنوان پایتخت ابدی دولت اشغالگر اسرائیلی با هفتادمین سالروز غصب کردن فلسطین اولین و مهمترین مقدمه اجرای «قرارداد قرن» است که تجسد پاک سازی نهایی مساله فلسطین است البته اگر همه چیز بر وفق مراد دولت ترامپ پیش برود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تسریع در انتقال سفارت آمریکا و ارتباط آن با جشن هفتادمین سالروز نکبت به مثابه «بالن آزمایشی» برای رصد کردن واکنش های عربی و بین المللی به منظور بستر سازی اعلام این قرارداد قرن بوده است. این دردناک است که واکنش ها در بیشتر اراضی فلسطینی به استثنای نوار غزه و در بیشتر پایتخت های عربی و اسلامی ضعیف و هیچ بود.فقط نوار غزه واکنش نشان داد و شاهد تظاهرات بزرگی از شش هفته پیش تا کنون بود که در آن بیش از 100شهید و بیش از سه هزار زخمی ارائه کرد؛ شهدا و زخمی هایی که مورد اصابت تک تیراندازان اسرائیلی قرار گرفتند.
خبرگزاری جهانی«آسوشیتدپرس» درز دادن اطلاعات به بیرون برای بازاریابی این قرارداد را شروع کرد به ویژه دیروز که گزارشی به نقل از پنج مسئول آمریکایی برجسته که نخواست نام شان را فاش کند، منتشر کرد. در این گزارش مسئولان آمریکایی گفتند که «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا پس از ماه رمضان کنونی جزئیات این قرارداد را اعلام می کند؛قرادادی که خطوط عریض آن توسط «جارد کوشنر»دامادش و «جیسون گرینبلات»فرستاده ویژه آمریکا برای«صلح» در خاورمیانه و با نظارت مستقیم«بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل تدوین شده است.
واکنش ضعیف عرب ها و از آن بدتر تبانی آنها برای انتقال سفارت آمریکا به قدس و کشتار مردم فلسطین در نوار غزه توسط اسرائیل حکایت از آن دارد که کشورهای عربی اصلی به ویژه مصر و اردن و بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس از طرح آینده آمریکا آگاه هستند. این کشورها خواستار برگزاری نشست فوری اتحادیه عرب نشدند و در نشست سران اسلامی که «رجب طیب اردوغان» دعوت به برگزاری آن کرد نیز شرکت نکردند و در پایین ترین سطح (به استثنای اردن) شرکت کردند. بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس (به استثنای کویت) وزرای خارجه شان را برای حضور در نشست فرستادند. همچنین هیچ کدام از این کشورهای عربی که با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار کردند(مصر و اردن) جرأت نکردند به مانند کشورهای غیر عربی از جمله ترکیه، بولیوی،آفریقای جنوبی، ایرلند و بلژیک سفرای رژیم اسرائیل را در اعتراض به اقدامات این رژیم احضار یا از پایتخت های خود اخراج کنند.این حکایت از رخدادهای بسیاری و چه اتفاقات غیرمنتظره شوک زایی در ماه های آینده دارد.
«عبدالفتاح السیسی»رئیس جمهور مصر به درخواست آمریکایی ها آقای «اسماعیل هنیه» را به قاهره فراخواند و برایش هواپیمای اختصاصی برای انتقال خودش و هیأت همراهش از فرودگاه «العریش» فرستاد تا تظاهرات بازگشت متوقف شده و اوضاع درنوار غزه آرام شود و نیز پیشنهاد آتش بس به مدت ده سال را با وی مورد رایزنی قرار دهد.برخی از مسئولان «حماس» نیز شروع به درز دادن اطلاعاتی به بیرون کرده اند مبنی بر اینکه «توافقنامه خاصی» برای شکستن محاصره نوار غزه محتمل است.
آمریکا و همپیمانان عربش در مصر و اردن و کشورهای حاشیه خلیج فارس، سیاست «چوب و هویج» را با فلسطینی ها دنبال می کنند و به عبارتی دیگر رهبران در کرانه باختری و نوار غزه را با چوب توقف کمک ها یمالی و تشدید محاصره تهدید می کنند و با هویج وعده های غرق کردن کرانه باختری و ت=نوار غزه با پول های عربی و غربی به عنوان بهای چشم پوشی از قدس و حق بازگشت و مخالفت نکردن با قرارداد قرن، وسوعه می کنند.
تصمیم غیرمنتظره و بی سابقه السیسی برای گشودن گذرگاه «رفح» در طول ماه رمضان در چارچوب « توافقنامه احتمالی، آتش بس و توقف یا کاهش شدت و گستردگی تظاهرات بازگشت و گرفتن زهر خشم ساکنان نوار غزه و بهبود اوضاع معیشتی شان صورت می گیرد زیرا آنها بنابه درخواست حماس تنها کسانی بودند که علیه طرح آمریکا قیام کردند و جشن انتقال سفارت را خراب کردند و چهره تروریستی زشت اسرائیل را رسوا کردند.با وجود این چه بسا تصویر کاملا تغییر کند به ویژه اگر رهبران حماس «هویج» آمریکایی که روی طبق عربی تقویم شده است را رد کنند. همه احتمال ها وجود دارد زیرا جریانی قوی داخل حماس وجود دارد که پرچم مخالفت را بالا برده است.
جزئیاتی که تا کنون درباره مضمون قراداد قرن به بیرون سرایت کرده حکایت از بزرگ کردن نوار غزه و اضافه کردن 720 کیلومتر از اراضی شبه جزیره سینا در امتداد ساحل به آن است که شامل شهرهای «العریش» و «الشیخ زوید» و ایجاد بندر و فرودگاه می شود و مصر نیز به همین اندازه از مساحت اراضی فلسطین اشغالی در «نقب» به دست می آورد. در مقابل، شهر«نیوم» در مرزهای مصر،اردن و عربستان با سرمایه گذاری 500میلیارد دلاری برای اشتغال بیشتر بیکارها و تزریق سرمایه های غیر مستقیم به اقتصاد مصر ایجاد می شود اما کرانه باختری چیزی به چیز صلح اقتصادی و بهبود اوضاع خودمختاری به دست نمی آورد.
عضای آمریکایی نیز شامل توقف کمک های مالی به تشکیلات خودگردان در صورت مخالفتش با همکاری می شود. در حال حاضر نیز کمک های 200 میلیون دلاری از بودجه سال جاری و 65 میلیون دیگر از بودجه بلوکه شده است.تصمیم به توقف همه کمک های کشورهای حاشیه خلیج فارس به اردن نیز در راستای همین فشارها به دولت اردن و فلسطینی های مقیم در اردن و پذیرش قراداد قرن است و گرنه باید نتایج آن و فرایند به حاشیه راندن اردن و نقش اش که شروع شده و شدت گرفته است را باید بپذیرند.
تبلیغات و حملات«تنفرسازی» روز افزون در برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه در عربستان سعودی علیه ملت فلسطین و اتهام این ملت به فروش اراضی اش و به کاری گیزی ارتش سایبری و نویسندگان بزرگ نزدیک نظام حاک در چارچوب طرح محکم و برنامه ریزی شده صورت می گیرد که پا به پای فرایند عادی سازی روابط گسترده با اسرائیل پیش می رود و بازتاب دهنده نقش کشورهای حاشیه خلیج فارس در عملی کردن این قراداد است و بازداشت پنج فعال مرد و دو فعال زن در عربستان در دور روز اخیر که معروف به مخالفت با عادی سازی روابط اسرائیل هستند، چیزی نیست جز اقدامات اولیه در راستای عادی سازی.
هدف قرار دادن محور مقاومت و بمباران مواضع ایرانی در سوریه توسط اسرائیل و هواپیماها و موشک هایش و اعمال تحریم ها علیه «سید حسن نصرالله» و 9 تن از رهبران حزب الله و قرار دادن همه حزب با شاخه های سیاسی و نظامی در فهرست تروریسم اقداماتی است که به نفع طرح های آمریکایی برای تحمیل قراداد قرن و بهره برداری از حالت ضعف عربی و اسلامی حاکم و به شمار آوردن آن به عنوان فرصت تاریخی است که هرگز تکرار نمی شود.
بعید نمی دانیم که اسرائیل به زودی پذیرش طرح صلح عربی را پس از خالی کردنش از مضمون اصلی آن یعنی تعیین سرنوشت آینده قدس اشغالی و بیرون کردنش از معادله و پاک کردن آن از موضوع های مذاکره در هر گونه مذاکره ای در آینده اعلام کند. همچنین بعید نمی دانیم که سفرهای دوجانبه مسئولان اسرائیلی و عرب از منطقه خلیج فارس پس از عیدفطر را بعید نمی دانیم.
تابستان عربی پیش رو تابستان عادی سازی روابط با اسرائیل است و شاهد پرده برداری از جزئیات قرارداد مسموم خواهد بود.
انتهای پیام
منبع: جماران
کلیدواژه: موسسات مالی و اعتباری تلگرام تحولات سوریه گفت و گوی ملی ارز دیجیتال ارزش های دهه 60 فلسطین نوار غزه اسرائیل و اعراب قرارداد قرن موسسات مالی و اعتباری تلگرام تحولات سوریه گفت و گوی ملی ارز دیجیتال ارزش های دهه 60 امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۴۰۸۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسکو از جنگ ایران و اسرائیل چه بهرهای برد؟ روسیه تمام تخممرغهایش را در سبد ایران نمیگذارد
عارف دهقاندار در اعتماد نوشت: عملیات توفانالاقصی توسط حماس علیه اسراییل در ۷ اکتبر و آغاز نبرد غزه، معادلات منطقه و نظام بینالملل را وارد مرحله جدیدی کرد که پیامدهای بسیاری در سطح منطقه و فراتر از آن به جای گذاشت که شاید آوریل ۲۰۲۴ را بتوان نقطه عطف این پیامدها دانست.
ایران و اسراییل که سالها در منطقه به اصطلاح خاکستری با یکدیگر درگیر بودند و بهرغم همه دشمنیها و رقابتهای ژئوپلیتیکی و هویتی، از رویارویی مستقیم با یکدیگر اجتناب میکردند، وارد یک رویارویی نظامی مستقیم و رودررو شدند.
هر چند که باید تاکید کرد که این رویارویی نظامی، محدود، کنترل شده و درچارچوب قواعد بازی بود و در نهایت سطح نزاع از حالت رویارویی مستقیم به نبرد در منطقه خاکستری بازگشت.
همان طور که پیشبینی میشد، پس از اقدام اسراییل، سطح تنش میان طرفین کاهش پیدا کرد و ایالات متحده امریکا، نقش قابل توجهی در این کاهش تنش داشت. چرا که دولت دموکرات مستقر در امریکا به دلایل فراوان، علاقهای به گسترش سطح نزاع میان طرفین نداشته و تلاش کردند که از اهرمهای خود برای کنترل رفتار کابینه نتانیاهو پس عملیات «وعده صادق» استفاده کند.
اما نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که ایالات متحده تنها قدرت خارجی متاثر از این تغییر معادلات در منطقه خاورمیانه نبوده و باید تاثیرپذیری و موقعیت دیگر قدرت بزرگ جهانی یعنی روسیه را در این تحولات و همچنین جایگاه آن در آینده منطقه را مورد توجه و ارزیابی قرار داد.
روسیه در طی یک دهه گذشته تلاش زیادی برای تقویت شبکهها و اعمال نفوذ خود در منطقه خاورمیانه انجام داده است و پس از ۷ اکتبر و تغییر معادلات در خاورمیانه و همچنین تمرکز بر جنگ اوکراین، جایگاه خود را در این منطقه متزلزل و در معرض خطر میبیند.
پس از افزایش تنش میان ایران و اسراییل، راهبرد روسیه در قبال این تنش اهمیت خاصی پیدا میکند، چرا که وقتی به گذشته برمیگردیم، مشاهده میکنیم که هیات حاکمه روسیه و ولادیمیر پوتین، رییسجمهور این کشور از یک سو در سوریه با ایران همکاریهای نزدیکی میکرد و از سوی دیگر این اجازه را به اسراییل میداد که مواضع ایران را در خاک سوریه هدف قرار بدهد و در زمان انجام این حملات، پدافندهای روسی مستقر در سوریه عمل نمیکرد.
همچنین نباید از نظر دور داشت که روابط تهران - مسکو پس از جنگ اوکراین، تغییرات مهمی را تجربه کرده است و سطح همکاریهای نظامی طرفین وارد مرحله جدیدی شده است و بهرغم خصومتهای دیرینه تاریخی و اختلافات ژئوپلیتیکی، فضای کنونی خاورمیانه هر دو دولت را تشویق میکند تا با همکاری نزدیکتر، معادلات منطقه را به ضرر امریکا رقم بزنند.
به طور کلی، مقامات مسکو مانند همتایان خود در پکن به دنبال ثبات بیشتر در منطقه خاورمیانه هستند و هرگونه آشفتگی در منطقه میتواند به منافع روسیه آسیب برساند که از جمله آنها رشد گروههای تکفیری و تروریستی در سطح منطقه است. روسها حساسیت ویژهای نیز نسبت به گروههای افراطی و تروریستی داشته که در سالهای اخیر در بخشهایی از روسیه و همچنین سایر بخشهای اتحاد جماهیر شوروی سابق، مانند تاجیکستان نفوذ کردهاند. همان طور که به یاد داریم، در ۲۲ مارس، گروه تروریستی داعش توسط تعدادی از عناصر تاجیکی خو به یک سالن کنسرت در مسکو حمله کردند و نزدیک به ۱۵۰ نفر را کشتند.
فراتر از مبارزه با تروریسم، روسیه به دنبال حمایت از دولتهای عربی دوست در منطقه، حفاظت از حضور نظامیان کشور در سوریه، جذب سرمایهگذاری خارجی از کشورهای ثروتمند عرب خلیجفارس و ایجاد روابط تجاری با منطقه است که از طریق آن بتواند تحریمهای غرب را که به واسطه جنگ اوکراین بر این کشور وضع شده را دور بزند و بتواند سیاستهای انرژی خود را با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هماهنگ کند؛ لذا علاوه بر ایران، روسیه نگاه ویژهای به کشورهای عربی خلیجفارس نیز دارد و مواضع این کشور نسبت به جزایر سهگانه ایران را نیز باید در همین راستا تعریف کرد؛ لذا درست است که در شرایط فعلی، سطح روابط نظامی ایران و روسیه در حالت خوبی قرار دارد.
اما این به آن معنا نیست که این کشور قرار است تمام تخممرغهای خود را در سبد ایران بگذارد و علاوه بر ایران، به دنبال روابط اقتصادی و حتی نظامی با کشورهای عربی منطقه نیز هست.
اگر به بحث تنشهای ایران و اسراییل بازگردیم، باید گفت که روسیه مخالف هر گونه جنگ همهجانبه و تمام عیار، میان این دو طرف است. با این حال، تشدید تنش آن هم به صورت محدود و کنترل شده بین ایران و اسراییل به طور بالقوه و از چند جهت به نفع منافع روسیه است که به طور خلاصه دلایل آن بیان میشود.
نخست اینکه افزایش سطح ناامنی و گسترش دامنه پیامدهای جنگ در خاورمیانه، در حالی که نزدیک به ۷ ماه از آغاز جنگ غزه میگذرد، رویکرد و پیام روسیه به دولتها و جوامع عربی را تقویت میکند که ایالات متحده عامل اصلی بیثباتی و تنش در سطح منطقه است و امریکا رویکردی مسوولانه در قبال تحولات منطقه ندارد.
پوتین و دیگر مقامات روسی دهههاست که امریکا را به واسطه حمایتهای یک جانبهشان از اسراییل و ناتوانی در حل و فصل ریشهای اصلیترین بحران در این منطقه یعنی درگیری فلسطین و اسراییل سرزنش میکنند. این پیام و رویکرد از جانب روسیه برای مخاطبان عرب که به طور فزایندهای از ایالات متحده به خاطر تلفات انسانی فزاینده در غزه خشمگین هستند، خوشایند است.
دوم اینکه پیامدهای بیشتر جنگ غزه، و گسترش محدود دامنه تنشها در منطقه، توجه جهانی را از اوکراین به خاورمیانه منحرف کرده که روسیه از آن استقبال میکند.
سوم، وجود سطح محدودی از درگیری مستقیم میان تهران و تلآویو میتواند نفوذ روسیه را در منطقه از طرق دیگری تقویت کند.
دولت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، ممکن است به هیات حاکمه روسیه و شخص پوتین به عنوان رهبری نگاه کند که به واسطه روابطی که با تهران دارد، بتواند تا حدی روی تصمیمات تهران تاثیر بگذارد؛ و در آخر اینکه هر چند در حال حاضر سطح نزاع ایران و اسراییل تا حدی کاهش پیدا کرده، اما به واسطه احتمال افزایش سطح تنش، ایران در آینده نیاز بیشتری به جنگندهها و سامانههای دفاعی روسیه پیدا خواهد کرد که از آن طریق برای خود ایجاد بازدارندگی کند.
هر چند که سطح تنش میان ایران و اسراییل در حال حاضر کنترل شده و ظاهرا به منطقه خاکستری بازگشته است، اما با توجه به ادامه جنگ خطر گسترش خصومتها به یک جنگ منطقهای را نباید نادیده گرفت. ادامه جنگ در غزه و دیگر درگیریهای حل نشده در خاورمیانه، احتمال حملات آتی اسراییل علیه ایران و بالعکس را باز میگذارد که نباید آن را از نظر دور داشت.
هر چند که باید اندکی دقیقتر راهبرد روسیه را در منطقه بررسی کرد، اما این کشور در این جنگ تعارض منافع جدی با اسراییل نیز دارد و این را در مواضع خود نشان داده است.
ایران نیز میتواند از این فرصت به نفع منافع خود در منطقه استفاده کند، اما نباید از نظر دور داشت که روسیه اگر چه تا حدی در تحولات منطقه در محور مقابل غرب قرار میگیرد، اما قرار نیست که تمام تخممرغهای خود را در سبد ایران بگذارد و آنها هم به دنبال منافع خود در این جنگ هستند.
نکته پایانی احتمال حضور ترامپ در جایگاه ریاستجمهوری امریکاست، که میتواند معادلات جنگ اوکراین و همچنین جنگ غزه را دچار تغییرات کند. باید صبر کرد و نتایج انتخابات امریکا را دید.