حسين عليزاده: کمتر کسي را مانند علي رهبري تا اين اندازه وطنپرست و هنرمند ديدهام
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۴۶۹۷۱
خبرگزاري آريا - حسين عليزاده (آهنگساز و نوازندهي برجستهي تار و سهتار) که چند سال قبل، نشان شواليهي فرانسه را نپذيرفت تا به نام ديگري جز «حسين عليزاده» شناخته نشود، صبح امروز بعد از مدتها سکوت و دوري از رسانهها، با تعدادي از اهالي رسانه جلسه گذاشت تا نه دربارهي خود، که دربارهي موسيقيداني ديگر صحبت کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش سايت «موسيقي ما»، او که به تازگي کنسرتهايش را برگزار کرده، نشست خود با رسانهها را به امروز موکول کرد تا هيچ شائبهي ديگري پيدا نکند، مگر حمايت از موسيقيدان بزرگي که چند سال قبل به ايران آمد و ارکستر سمفونيک تهران را رهبري کرد و بعد حاشيهها چنان بالا گرفت که از ايران رفت: «علي رهبري». رهبر ارکستر پرآوازه ايران به تازگي با ارکستر سمفونيک آنتاليا، قطعهي «مادرم ايران» را با خوانندگي «محمد معتمدي» اجرا کرد و مهمان ويژهاش «حسين عليزاده» بود. حالا بعد از بازگشت، حسين عليزاده به قول خودش ميخواهد سنتي را پايهگذاري کند و از موسيقيداني حمايت کند که هنوز زنده است، هنوز کار ميکند و ميتواند براي کشورش خدمات بسياري را ارائه دهد.
«حسين عليزاده» ميگويد: «موسيقيدانان معمولاً با يکديگر رقيباند و در اين زمان دوستي چنداني با يکديگر ندارند. اما آن وقت که کسي کارايياش را از دست ميدهد يا ميميرد، بدل به يک دوست ميشود و قابل ستايش و تمجيد که به نظرم هيچکدامشان واقعي نيستند! من اما دوست دارم اينبار از «علي رهبري» بگويم. موسيقيداني بزرگ که ميتواند در کشور خودش مثمر خدمات بسيار زيادي شود و درست است که فعاليتهايش در ايران با حاشيههايي همراه شد، اما به نظر ميرسد که انجام کارهاي هنري در ايران هميشه با اين حاشيهها همراه است. ما که سالها در ايران زندگي کردهايم، تا حدودي با آن آشنايي داريم. اما کسي که 50 سال در ايران نبوده، قطعاً تا اين اندازه با اين مسائل آشنا نيست. ضمن آنکه رسانهها نيز در حاشيههاي به وجود آمده در آن زمان، مؤثر بودند و موزيسينها نيز هيچ حمايتي از او نکردند.»
او ميگويد در تمامي صنفها، اهالي آن صنف با وجود تمام رقابتها و گاه حتي نامهربانيهايي که با يکديگر دارند، از هم حمايت ميکنند و اگر کسي به يک کشف علمي براي سلامتي برسد، ديگر پزشکان به اين مسأله توجه نميکنند که اخلاقيات او چيست. اين اتفاق اما در جامعهي موسيقي وجود ندارد: «زماني که علي رهبري من را به عنوان مهمان براي ديدن اجراي قطعهي «مادرم ايران» با همراهي ارکستر سمفونيک آنتاليا -که سالي 6 بار در آن اجرا دارد- دعوت کرد، بعد از ديدن برنامه چنان تحت تأثير قرار گرفتم که با خودم فکر کردم اين صحبتها را در رسانههاي آن کشور انجام دهم؛ اما باز به اين مسأله رسيدم که ايکاش اين اتفاق در ايران رخ دهد. ايشان با غرور و رفاقت من را به جمع معرفي کرد اما با وجود آنکه من، هم در تمرينات و هم در اجرا، احساس بسيار خوبي از اين ميزان نبوغ او داشتم، مثل او احساس غربت کردم.»
عليزاده ميگويد در حالي که اين روزها ساخت قطعهاي براي ايران به عنوان يک سفارش در آمده، «علي رهبري» در غربت، قطعهاي براي «ايران» ميسازد که اين مسأله ناشي از عشق و علاقهي او به وطنش است: «تمام اجزاي اين اثر براي «ايران» بود. به نظرم ميتوان گفت کلام اين اثر سمفونيک بود و در اين ميان خواننده و شعر کمترين نقش را داشتند. زماني که قطعه اجرا ميشد، من از هموطن بودن با او، احساس غرور ميکردم. تعداد کمي ايراني در سالن حضور داشتند؛ اما تمام چند صد نفر سالن به احترام علي رهبري و نام ايران ايستاده بودند و سراپا کف ميزدند.»
عليزاده ميگويد که رسم نيست پيش از برگزاري کنسرتهاي سمفونيک، رهبرا ارکستر حرفي بيان کند؛ اما رهبري در سخناني به اين مسأله اشاره داشت که تا چه اندازه عاشق سرزميناش است: «او زماني که اين حرفها را ميزد، من با خودم فکر کردم نميشد اين قطعه در ايران اجرا شود؟ چرا اصلاً موزيسيني که تمام دنيا تا اين اندازه به او افتخار ميکنند، نبايد اثرش را در کشور خودش اجرا کند؟ او که ممنوعالورود و ممنوعالخروج نيست. او که انگ سياسي ندارد. حتي ممنوعالکار هم نيست. چرا بايد اين حس را داشته باشد که نميتواند در کشور خودش کار کند. من فکر ميکنم تمامي ما نياز به پشتيباني از اجتماع خودمان داريم و به همين نيت، من از علي رهبري حمايت ميکنم. من او را وقتي 12 ساله بودم، ميشناختم و هيچ کسي که حداقل آشنايياي با موسيقي داشته باشد، نميتواند منکر اهميت او در موسيقي شود؛ حتي آنها که با او يا اخلاقيات او چندان قرابتي ندارند.»
آهنگساز بزرگ ايراني البته ماجرا را از زاويهاي ديگر نيز بررسي کرد: «از سال 45 که من براي اولين بار او را ديدهام تا کنون، هيچ از شوق و اشتياق او کاسته نشده است. او همان کودک پرشوري است که از ابتدا بوده است. براي همين هم در عين مهارتش در رهبري، گاهي جارو به دست ميگيرد و حياط تالار را تميز ميکند و گاهي نيز به ميدان حسنآباد ميرود تا زير نظر خودش صندليها خريداري شوند! اتفاقي که در ايران معمولاً رخ نميدهد. هر اندازه هنر هنرمندي والاتر باشد، افتادهتر خواهد شد و ادعايي نخواهد داشت. من در يکي از سفرهايم به بازل سوئيس، در هواپيما کسي را ملاقات کردم که براي استقبال ما آمده بود و زماني که سوار ماشين شديم، فهميدم که رهبر ارکستر سمفونيک سوئيس است. با خودم فکر کردم اگر من رهبر ارکستر سمفونيک کشوري مثل سوئيس بودم، اين کار را انجام ميدادم؟ ما سالها در اين سرزمين زندگي کردهايم؛ با قواعد و حاشيههايش آشناييم؛ با تمام مشکلاتي که يک هنرمند در ايران دارد؛ اما او اينطور نبود. البته من «رهبري» را ستايش نميکنم تا ديگران را کوچک کرده باشم. تنها تأکيدم بر اين است که ما در اين سالها، مثل فولاد آبديده شدهايم و بلديم که در ايران چهطور زندگي کنيم و موسيقي بسازيم؛ اما کسي که مدت زمان زيادي از عمر خويش را خارج از کشور طي کرده، با اين مناسبات آشنا نيست و به همين خاطر، هنگام ورودش به ايران با مشکلاتي همراه ميشود.»
خالق «نينوا» اما بخشي از مشکلات را نيز متوجه ديگراني جز رهبري ميداند: «برخي مناسبات در ايران کاملاً اشتباه است و بايد آن را اصلاح کرد. «علي رهبري» ميتوانست در ايران کار کند و منشأ اقدامات بسيار زيادي باشد؛ به شرط آنکه درک ميشد. ما ميتوانيم با پشتيباني از ايشان، سپري برابر حاشيهها ايجاد کنيم. البته اين حاشيهها فقط در کشوري مثل ايران رخ ميدهد و نه هيچ کجاي ديگر. من از سالها قبل، تمرينات او را با ارکستر ميديدم و در اين ديدار اخير هم متوجه شدم که او به عنوان رهبر ارکستر، کاملاً تامالاختيار است. وقتي مسألهاي را به يک نوازنده يا حتي مايستر ارکستر بيان ميکند، آنها بيهيچ بحثي تنها اطاعت ميکردند. رهبر ارکستر درست مثل يک فرماندار نظامي است و ارکستر مثل يک ارتش که در آن مسألهي «چرا» وجود ندارد. بعد از هر تمرين همين اجرا، رهبري و نوازندهها به اندازهاي عرق کرده بودند که مجبور ميشدند لباسهايشان را عوض کنند. نوازندههاي تمام ارکسترهاي دنيا -با تمام قدرتشان- مطيع بيچون و چراي رهبر ارکستر هستند و به همين خاطر است که شما وقتي قطعهاي را از ارکسترهاي بزرگ دنيا ميشنويد، حسي واحد دريافت ميکنيد. من سه روز در تمرينات آن ارکستر حضور داشتم و ديدم که ايشان گاهي به اعضاي ارکستر تندي هم ميکرد؛ اما به کسي برنميخورد. همهچيز در نهايت نظم بود. چرا ما نبايد از اين نظمي که او ميخواست وارد ارکستر کند، استقبال کنيم؟ «رهبري» خودش را براي ما به سوغات آورده بود و ما بايد مدتي با او و ايدههايش کنار ميآمديم تا نيتجهاش را ببينيم. مشخص است که کسي که تخصص کافي ندارد، نبايد براي او تعيين تکليف ميکرد. نبايد کسي در کار او دخالت ميکرد. نبايد رسانهها به اين اندازه به حاشيههاي ايجاد شده دامن ميزدند.»
به گزارش سايت «موسيقي ما»، او همچنين از نقش باربد بيات، ميلاد عمرانلو، رضا فکري و ميلاد عالمي براي اين اجرا ياد کرد و گفت: «رفتار باربد به اندازهاي مرا تحت تأثير قرار داد که زماني که او را بغل ميکردم، انگار پسران خودم را بغل کرده بودم و من به پدر او (زندهياد بابک بيات) و مادرش براي تربيت چنين فرزندي تبريک ميگويم. او خودش هماکنون در پراگ به عنوان رهبر ميهمان فعاليت دارد و مطمئنم که به زودي، يکي از بزرگترين رهبران ارکستر در دنيا خواهد شد. با همهي اينها ارزش موسيقايي رهبري را ميداند و عصاي دست او شده است.»
آهنگساز «دلشدگان» با بيان اينکه کمتر آدمي را به اندازهي «علي رهبري» وطنپرست و هنرمند ديده، ميگويد: «خوشحالم که او در اين سن و سال، هيچ از نااميدي نميداند. او درس بزرگي از عشق و ايمان و اميد به من داد. رهبري عشق و علاقهي بسياري به ايران دارد؛ همان حسي که از همان ابتدا که در هنرستان موسيقي ملي به عنوان مدير فعاليت ميکرد، داشت.»
«عليزاده» در ادامه درباره «مادرم ايران» گفت: «با وجود آنکه اين اثري سمفونيک است، اما بوي ايراني دارد؛ حس و حالي که در آثار بسياري از کساني که در هنرستان موسيقي ملي تحصيل کردهاند، ديده ميشود. رهبري موسيقي مطربي هم کار کرده و اين موسيقي را خيلي خوب ميشناسد. او به خاطر تحصيل در هنرستان ملي، با موسيقي ايراني نيز به خوبي آشنا است. نميگويم که رپرتوار موسيقي ملي را ميشناسد؛ اما چيزهايي که درناخودآگاهش وجود داشته را به خودآگاه آورده است. او از جنبههاي ملي-ميهني نيز بهره برده و از تِمهاي قطعهي «اي ايران» روحالله خالقي در موتيفهايش استفاده کرده است. رهبري تمهاي ايراني و عربي را در اين کار به هم آميخته و از جملاتي از درويشخان و صبا به عنوان موتيفهاي ريتيمک بهره برده، نه اينکه ملودي آنها را به کار وارد کرده باشد.»
خالق «ترکمن» ادامه ميدهد: «علي رهبري وقتي در هنرستان موسيقي تحصيل ميکرد، هر روز ناگزير بود از شهرري به هنرستان بيايد. من همچنان معتقدم که ساختار ذهني انسان در کودکي شکل ميگيرد. من بچهي بازار بودم و هنوز طعم رنگها و بوها را در بازارهاي مختلف که مثل «تونل سحرآميز» بود، حس ميکنم. اين مسأله بدونشک براي رهبري نيز وجود داشته است. او در اتوبوسهاي دوطبقهاي که از خانه به هنرستان ميآمد، آهنگ مينوشت و همان زمان تحصيل، به عنوان معلم هارموني، نوازندگي و آهنگسازي گاهي در کلاسها حضور پيدا ميکرد.»
استاد پيشکسوت موسيقي ايران، بار ديگر بر حمايت از «علي رهبري» تأکيد کرد و گفت: «ما بايد ديسيپلين و نظم را فرا بگيريم و بدانيم که يک رهبر در ارکستر فرمانده است و نوازندهها بايد تابع او باشند. در غير اين صورت، ميتوانند به صورت فردي به فعاليتهايشان ادامه دهند. هر چند که با توجه به حقوق ناچيز نوازندگان، نميتوان از آنها نيز انتظار چنداني داشت.»
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۴۶۹۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
به اندازه یک استخر هم از اقیانوس فرصتها در آفریقا استفاده نکردهایم
کارشناس مسائل آفریقا با اشاره به برگزاری دومین همایش بینالمللی ایران و آفریقا گفت: این همایش فرصتی برای اندیشیدن، فکر کردن و بررسی عملکردها در حوزه آفریقاست تا در ادامه گامهایی برای جبران عقب ماندگیهای عملکردی در این قاره برداشته شود.
به گزارش ایسنا، روز جمعه دومین اجلاس بینالمللی ایران و آفریقا با حضور مقامات عالی اقتصادی بیش از ۲۰ کشور آفریقایی و با سخنرانی «سید ابراهیم رئیسی» رئیسجمهوری اسلامی ایران در محل سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی برگزار شد.
رئیسجمهور در سخنانی در این همایش با اشاره به ضرورت شناخت دقیق ظرفیتها و استعدادهای موجود در کشورهای آفریقایی، وجود معادن و منابع گسترده در این کشورها و فناوری و دانش لازم برای بهرهبرداری و فرآوری این معادن در جمهوری اسلامی ایران را ظرفیتهای متقابل و مکمل توصیف و اضافه کرد: کشت فراسرزمینی و تامین منابع اولیه برای مراکز تولیدی و صنعتی با قیمت مناسب از دیگر زمینههای همکاری با آفریقا هستند.
رئیسجمهور، گام بعدی در زمینه گسترش روابط دوطرف را شناخت موانع پیشرو و تلاش برای رفع آنها دانست و خاطرنشان کرد: تمهید زیرساختهای لازم برای گسترش روابط از جمله توسعه و تقویت خطوط کشیرانی، خطوط هوایی و رفع مشکلات نقل و انتقالات مالی و پولی از زمینههای ضروری برای گسترش روابط و همکاریها میان ۲ طرف است.
رئیسی ادامه داد: طبیعتاً هر کدام از کشورهای آفریقایی شرایط خاص خود را دارند و لذا برای توسعه روابط با این کشورها لازم است برنامه متناسب با وضعیت هر کدام از کشورها تهیه و عملیاتی شود.
حضور رئیسی در دومین اجلاس بینالمللی ایران و آفریقا«عباس علیآبادی» وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز در این اجلاس بر ایجاد دبیرخانه دائمی اجلاس همکاریهای اقتصادی ایران و آفریقا در این وزارتخانه و پیگیری مسائل مهم در جهت توسعه روابط برد برد با کشورهای آفریقایی تاکید کرد.
وزیر صنعت، معدن و تجارت با بیان این که در این اجلاس فرصت بسیار خوبی فراهم شده است تا نهادهای مالی مهم و پشتیبان صادرات و سرمایهگذاری با یکدیگر مذاکره و ملاقات داشته باشند تا نتیجه آن در تعمیق روابط بانکی طرفین را مشاهده کنیم، اظهار کرد: آمادگی بر تشکیل اتاقهای بازرگانی و افزایش تعداد مراکز تجاری از ۱۰ مرکز به حداقل ۱۵ مرکز و افزایش تعداد رایزنان به ۱۲ رایزن در یک افق کوتاه مدت، تسهیل در دسترسی متقابل رایزنها در قالب هیاتهای تجاری و حضور در نمایشگاهها و عرضه محصولات ایران در افریقا به صورت متقابل را داریم.
علیآبادی به توسعه زیرساخت های فیزیکی بین ایران و آفریقا اشاره کرد و گفت: ایران درصدد است تا با توسعه خطوط کشتی رانی به غرب و جنوب آفریقا و سرویس دهی منظم و خطوط هوایی با اولویت یک یا دو کشور در هر منطقه با استفاده از ظرفیت خطوط حمل و نقل مبادلات تجاری را توسعه بخشد.
سخنرانی وزیر صمت در دومین اجلاس بینالمللی ایران و آفریقا«جعفر قناد باشی» کارشناس مسائل آفریقا در گفتوگو با ایسنا در مورد همکاری های ایران و آفریقا، با بیان اینکه تعامل با آفریقا همواره جزو سیاستهای اعلامی ایران در عرصه تعاملات خارجی بوده ولی در عرصه عمل در این حوزه کار چندانی نشده است، گفت: به نظرم اینگونه اجلاسها میتواند به دور از تشریفات، این زمینه را فراهم کند که بر عملکرد گذشته مرور شده، کاستیها برطرف شده و برای آینده برنامهریزی شود.
این کارشناس مسائل آفریقا با بیان اینکه متاسفانه بهرغم صحبتها و شعارهایی که مطرح میشود، ما در طی این سالها راهبرد مشخص و معینی در حوزه آفریقا نداشتهایم، اظهار کرد: در واقع هنوز اولویت ما در آفریقا به صورت دقیق مشخص نیست که آیا میخواهیم روی کشت فراسرزمینی کار کنیم یا صادرات داشته باشیم یا اینکه فقط سرمایه گذاری مشترک؟ در واقع اولویت ما در حوزه آفریقا متناسب با ظرفیت هر کدام از کشورهای آفریقایی دقیق مشخص نیست.
قنادباشی با بیان اینکه در قاره آفریقا ۵۴ کشور حضور دارند، ادامه داد: باید به این موضوع توجه داشت که همه آنها قابلیت همکاری ندارند و باید برای همکاری با این کشورها نیز اولویتبندی کنیم. در این سالها نگاه ما به آفریقا کلی بوده و این بعضا باعث شده که انرژیها در این حوزه هدر برود، درحالیکه همانطور که اشاره شد برخی از کشورهای آفریقایی از نظر اقتصادی و سیاسی این آمادگی را ندارند که با ما همکاری کنند ولی بهخاطر عدم توجه به این موضوع انرژی و نیروی ما بعضا هدر رفته است.
دومین اجلاس بینالمللی ایران و آفریقا«لیلا باغبان» مدیر کل دفتر آفریقا سازمان توسعه تجارت ایران چند روز پیش در گفتوگو با بخش اقتصادی ایسنا، با بیان اینکه بیشترین میزان تجارت خارجی بین ایران و آفریقا در سال ۱۴۰۱ اتفاق افتاد، گفت: تجارت خارجی با آفریقا به حدود یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار رسید؛ اما این عدد در مقایسه با تجارت کشورهای دیگر با قاره آفریقا قابل توجه نیست، از اینرو سازمان توسعه تجارت ایران برای تصاحب سهم بیشتر از بازار این قاره برنامهریزیهایی را در نظر گرفته است.
به گفته این مقام مسئول آمار تجارت با آفریقا بیشتر از عددهای اعلامی است، اما به دلیل محدودیتهای ناشی از اعمال تحریمها، صادرات مستقیم به این کشورها نداریم و محصولات ایرانی از طریق کشور دوم مانند امارات، ترکیه، قطر و عمان به کشورها صادر میشود.
قنادباشی، کارشناس مسائل آفریقا در ادامه گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه در دوران رؤسایجمهور پیشین اقداماتی برای گسترش همکاری با آفریقا انجام شد ولی متاسفانه این اقدامات دنبال و پیگیری نشد، افزود: در هشت سال دولت آقای روحانی که ما چندان به آفریقا توجهی نداشتیم، مثلا روابط اقتصادی ترکیه با آفریقا پنج برابر شد و حتی برخی از کشورها این را به رقم هشت برابر رساندند.
او با بیان اینکه از نظر سیاسی عمده افکار عمومی کشورهای آفریقایی با ماست و آنها در موضوعاتی همچون مقابله با نژادپرستی، استعمار و مقابله با جنایتهای اسرائیل همسو با ایران هستند، خاطرنشان کرد: اینها امتیازات مثبت ما در آفریقا هستند ولی متاسفانه از آن به خوبی استفاده نکردهایم.
دومین اجلاس بینالمللی ایران و آفریقااین کارشناس مسائل آفریقا با بیان اینکه برگزاری اجلاسهایی چون اجلاس بینالمللی ایران و آفریقا فرصتهای خوبی برای برداشتن گامهایی جهت جبران عقب ماندگیهای گذشته است، گفت: اینگونه اجلاسها نباید به تشریفات و چند تا خبر خلاصه شود و باید اقدام عملی برای رفع عقب ماندگیها صورت بگیرد.
قنادباشی با بیان اینکه در آفریقا کشورهای ثروتمندی از نظر منابع طبیعی و معادن وجود دارند و ما در حوزه خدمات فنی مهندسی، سدسازی، انتقال برق، ساخت پالایشگاه و ... میتوانیم در آفریقا فعالیتهای خوبی داشته باشیم و درآمد ارزی برای کشور به دست آوریم، گفت: یکی از مسئولان اعلام کرده که آفریقا اقیانوس فرصتهاست ولی ما متاسفانه به اندازه یک استخر نیز از این فرصتها استفاده نکردهایم.
انتهای پیام