خدعه اروپا با ایران
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۶۴۶۲۳
اطلاعاتی که این روزها در دسترس است موفقیت پروژه گرفتن تضمین از اروپا درباره برجام را تقریبا به طور کامل منتفی میکند. ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۷:۵۷ رسانه ها خواندنی نظرات
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، اطلاعاتی که این روزها در دسترس است موفقیت پروژه گرفتن تضمین از اروپا درباره برجام را تقریبا به طور کامل منتفی میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اروپاییها در روزهای گذشته روشن کردهاند دستور کار مذاکرات با ایران از دید آنها نه حفظ برجام، بلکه گسترش آن و تبدیل برجام به توافقی است که از سوی آمریکا هم قابل امضا باشد. این چیزی است که رئیسجمهور فرانسه به صراحت و روشنی از آن سخن گفته و انبوهی از اطلاعات دیگر هم آن را تایید میکند. اروپا و آمریکا از مدتها قبل بحثهای خود درباره مفاد این توافق تکمیلی را نهایی کرده و جز در یک مورد - یعنی حذف سقفهای زمانی تعهدات ایران در برجام - به طور کامل با یکدیگر توافق داشتهاند.
سادهاندیشی محض است اگر کسی تصور کند اروپا اکنون در پی آن است که راهی بیابد و فشار اقتصادی را بر ایران کاهش دهد. اروپا درصدد تحقق هدف مشترکی است که با آمریکا بر سر آن توافق کرده و کانون این هدف نیز نشاندن ایران پای میز مذاکره درباره مسائل موشکی و منطقهای است. استراتژی غرب درباره ایران همچنان دومسیره است؛ مسیر فشار را آمریکا نمایندگی میکند و اروپا عهدهدار مسیر مذاکره شده است. کاملا طبیعی است که فرض کنیم توافق میان اروپا و آمریکا این است که آمریکا فشار بیاورد و اروپا در میز مذاکره از ایران امتیاز بگیرد. زمانبندیهای 90 و 180 روزه برای اعمال تحریمها هم در واقع فرجهای است برای فعال کردن طیفی از گزینههای فشار علیه ایران (که جنگ اقتصادی تنها یک بخش آن است) و وادار کردن ایران به پذیرش برجام گسترش یافته در مذاکره با اروپا، پیش از پایان این مهلتهای زمانی.
این مسالهای نیست که میان اروپا و آمریکا درباره آن اختلافی باشد. اروپا شریک آمریکا در پروژه گسترش دادن برجام است و راهبرد آمریکا برای عملی کردن این هدف هم متمرکز کردن فشارها بویژه فشار اقتصادی بر ایران در یک بازه زمانی کوتاه است. معنا ندارد که اروپا شریک آمریکا در پروژه گسترش دادن برجام باشد اما با ارائه تضمینهای اقتصادی به ایران، فشار اقتصادی به عنوان مهمترین اهرم تحقق این پروژه را کند یا تخریب کند.
تحت این شرایط که دو طرف هدف مشترکی دارند و تنها ابزار رسیدن به آن هدف هم فشار اقتصادی است، بیمعناست که توقع داشته باشیم اروپاییها تضمینهایی به ایران بدهند که پروژه تحریم را مختل کند. خود اروپاییها هم باور ندارند - و از ایدههایی هم که میدهند پیداست - بتوانند مقابل تحریمهای ثانویه آمریکا مقاومت موثری انجام بدهند و تمرکز عمده آنها بر سر وادار کردن ایران به پذیرش توافقی فراتر از برنامه است که برنامههای موشکی و منطقهای را هم در بر بگیرد و با ملحق شدن آمریکا به آن توافق، کار به اعمال تحریم علیه شرکتهای اروپایی نرسد.
لااقل در مهلت 180 روزه آتی، اروپا به عنوان شریک راهبردی آمریکا در اعمال فشار به ایران عمل خواهد کرد تا بتواند با استفاده از این فشار زمانی، پروژه مشترک خود با آمریکا را پیش ببرد، بنابراین در این بازه زمانی چیزی شبیه به لطیفه است که انتظار داشته باشیم اروپا فشار اقتصادی بر ایران را کاهش دهد. تنها پروژه واقعی اروپا در این مدت این خواهد بود که ایران را هم در برجام و هم سر میز مذاکره نگه دارد تا پروژهای که آمریکا درصدد اجرای آن است، امکان تحقق یابد.
از سوی دیگر، همانطور که گفتیم اروپا و آمریکا مطابق آنچه خود گفتهاند توافقاتشان درباره اصلاح برجام را نهایی کردهاند. حتی درباره برداشتن سقفهای زمانی برجام نیز در واقع دو طرف تفاهم دارند، منتها نظر اروپا این است که اعلان این مساله به ایران که هرگز نباید محدودیتهای هستهای خود را لغو کند، باید به زمانی موکول شود که ایران در آستانه اتمام زمانبندیهای 8 ، 10 و 13 ساله برجام باشد و اعلان آن از حالا، جز اینکه اراده ایران برای حفظ تعهداتش را سست کند، فایدهای ندارد.
از قضا این نکته بسیار حیاتی است. در واقع، لابهلای بحثها درباره اصلاح برجام این موضوع روشن شد که برجام حتی اگر پایدار بماند یک توافق بیآینده است و حتی اگر ایران به همه تعهداتش پایبند بماند، روزی که توافق به پایان میآید و نوبت به گسترش برنامه هستهای ایران میرسد، غربیها دوباره فشارها و تحریمها را احیا خواهند کرد تا ایران قادر به استفاده از مزایای حضور چندین ساله در برجام نباشد.
اما گذشته از اختلاف جزئی که درباره موضوع بندهای غروب وجود دارد، درباره بقیه امتیازهایی که باید از ایران گرفت هیچ اختلافی میان اروپا و آمریکا نیست. ماموریت اصلی اروپا هم این است که ایران را به بحث تضمین مشغول کرده و در این مدت فشار آمریکا را به فرمولهای سازش سر میز مذاکره ترجمه کند.
آمریکا درصدد است فاز اول فشار بر ایران را تا میتواند با ابزارهای عملیات روانی برجسته کند. این چیزی است که پس از سخنرانی پمپئو با جزئیات بیشتری درباره آن سخن خواهیم گفت. منتها فعلا درک این مساله حیاتی است که اروپا در این بازی سمت آمریکا ایستاده و توقع تخریب پروژه فشار به ایران درست مثل این است که انتظار داشته باشیم آمریکا به دنبال راهی برای کاهش فشار بر ایران باشد.
یادداشت وطن امروز/ مهدی محمدی
انتهای پیام/
R1361/P1361/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۶۴۶۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
«برجام صرفاً یک مخدر بود که حواس مسئولین را از تحولات پرت کرد. برجام هویت دولت قبل است و به همین دلیل نمیخواهند شکست آن را بپذیرند. بدفهمی دولت روحانی از پدیده تحریم باعث از دست رفتن دهه۹۰ شد».
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری در دولتهای یازدهم و دوازدهم، اخیرا در گفتوگو با روزنامه اعتماد به بیان نقاط ضعف و قوت دهه نود پرداخت و در حالی که بیان میکرد دهه نود، بدترین دهه مردم ایران بوده، به تعریف و تمجید درباره برجام پرداخت. در واکنش به این اظهارات، مسعود براتی کارشناس مسائل اقتصادی به رجانیوز گفت: برخی از صحبتهای آقای جهانگیری درباره وضعیت اقتصادی و تحولات دهه ۹۰ قابلقبول و برخی تحلیلها غیرواقعی هستند. دهه ۹۰ دهه گمشده اقتصاد ایران است، اما آقای جهانگیری به دلایل این گمشدگی اشاره نکردند. بر خلاف آن چیزی که مدنظر آقای جهانگیری است که برجام توانست شرایط اقتصادی جامعه را متحول کند، اتفاقاً نوع مواجهه دولتهای یازدهم و دوازدهم در بحث تحریمها و مسیری که انتخاب شد، یعنی مسیر مذاکره برای رفع تحریمها، بدون شک اثر خیلی جدی در گمشدن دهه ۹۰ در اقتصاد ما داشته است.
آن چیزی که متأسفانه در دهه ۹۰ اتفاق افتاد، بدفهمی از پدیده تحریم، از نحوه کارکرد تحریم و از جایگاه تحریم در سیاست خارجی آمریکا و اهداف خصمانهای بود که دولت آمریکا در قبال ایران دنبال کرد و برنامههایی که علیه مردم ایران داشت. این بدفهمی سبب شد که راه اشتباهی انتخاب شود و این راه اشتباه باعث شد که ما دهه ۹۰ را برای رشد اقتصادی و استحکام اقتصادی از دست بدهیم. این نکتهای است که آقای جهانگیری اصلاً به آن اشاره نکرده است.
از طرفی ایشان در بحث اقتصادی برجام اغراقهایی هم کرده است. البته برجام آوردهها و نتایجی داشته، اما نه آن چیزی که بهصورت اغراق گونه بیان شود. مهمترین آورده برجام فروش فیزیکی نفت ایران و بازگشت سطح فروش نفت به قبل از تحریمها بود که در سالهای ۹۵ و ۹۶ اتفاق افتاد. نوع تعاملات اقتصادی خارجی ایران بهگونهای شد که کاملاً نسبت به بازگشت تحریمها آسیبپذیر شد و لذا هر چند شاهد رشد نفتی خوب در سال ۹۵ بودیم، اما این رشد در سال ۹۶ رخ نداد، چون مهمترین متغیر آن نفت بود و یکبار اتفاق افتاد و وقتی در سال ۹۷ با تحریمها مواجه شدیم و خروج آمریکا از برجام اتفاق افتاد، دو سال پیاپی رشد منفی را تجربه کردیم که کل آن رشد مثبت را به محاق برد و در مجموع دهه ۹۰ برای ما دهه درجازدن محسوب میشود.
برجام نتوانست مشکلات ما را با دنیا رفع و رجوع کند، بلکه صرفاً یک مسکن موقتی بود و بیشتر برای ما نقش مخدر را ایفا کرد و ما نسبت به روندهایی که برای ما تهدید بودند، چه در منطقه و چه در سطح جهان، بیتوجه شدیم و حتی به توسعه زیرساختهای تحریم که در دولت اوباما و بعد ترامپ انجام شد؛ از جمله راهاندازی مرکز هدفگیری تأمین مالی تروریسم در منطقه خلیجفارس در کشور عربستان توجه نکردیم. قانون کاتسا که توسط کنگره آمریکا تصویب شد، برای ما امر مهمی تلقی نشد و به آن توجه نکردیم و ضرباتی هم که در سالهای ۹۷ و ۹۸ بر ما وارد شدند، ماحصل همین بیتوجهیها بودند، لذا نهتنها مشکلی از ما حل نشد، بلکه ما را در یک خلسه و فضای ناهشیاری قرارداد که آسیب آن را دیدیم. این ادعا که برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی موفق بوده، با آمارهای موجود تطابق ندارد. در سالهای ۹۵ و ۹۶ که سال اجرای برجام است، روی کاغذ رشد سرمایهگذاری خارجی رخ داده، اما در واقعیت طرحهایی که عملیاتی شدند و سرمایههای که بهصورت واقعی وارد کشور شدند، اعداد بسیار کمی هستند که نشان میدهند سرمایهگذاران نتوانستند اعتماد کنند و ریسک تحریمها کماکان برقرار بوده است؛ لذا در سال ۹۵ زیر ۲ میلیارد دلار تحقق سرمایهگذاری خارجی رخ داده و در سال ۹۶ هم همین حدود بوده است؛ درصورتیکه در دوره آقای رئیسی در سه سال اخیر اعداد بسیار قابلتوجهی ثبت شدهاند که در مسیر اجرا قرار دارند. برای مثال در سال ۱۴۰۲ مبلغ سرمایهگذاری طبق اعلام رسمی متولی امر ۵.۵ میلیارد دلار بوده است.
علت دفاع آقای جهانگیری از برجام این است که مهمترین ایده دولت آقای روحانی مذاکره بود و نتیجه آن که برجام باشد، هویت آنها را میسازد. طبیعی است که از آن دفاع و طبیعتاً تمام تحلیلهای خودشان را به این سمت معطوف کنند که برجام اتفاق مهمی بوده و تجویز فعلیشان هم برجام باشد. ناموفق بودن این مسیر و عدم توفیقاتش برای همه ایرانیها شفاف و تثبیت شده است.