Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-03-19@10:02:55 GMT

گفت‌وگو با طلبه اینستاگرامی حامی حیوانات

تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۸۲۹۴۰

صفحه اینستاگرامش، پر است از آدم‌های نیازمند. یکی کلیه لازم‌ است و دیگری پول دوا و درمانش را ندارد. دختربچه‌ای از درد دیالیز می‌گوید و پیرزن کرمانی از زیرزمینی پر از موش که محل زندگی‌اش است.

به گزارش ایسنا، «جام جم آنلاین» در ادامه نوشت: در کنار اینها عکس و ویدئوهایی هم هست که نشان می‌دهد آدمیزاد گاهی چقدر بی‌رحم می‌شود که به جان حیوانات می‌افتد و آزارشان می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سگ‌ها در این بین بیشتر از بقیه حیوانات مورد ظلم قرار می‌گیرند.

کمیل نظافتی، جوان طلبه اهل آمل است که چند سالی است دست به کار شده و تلاش می‌کند با رفتار و گفتارش، انسانیت را پاس بدارد.

او می‌گوید آزاردهنده است که برخی به من می‌گویند «سگ‌باز»! ما انسانیم و باید مراقب همنوعان، محیط زیست و دیگر آفریده‌های خداوند باشیم.

نظافتی که یکی از کلیه‌‌هایش را به کودکی نیازمند کلیه‌اهدا کرده، چند ماه قبل به اهواز رفت تا پیگیر وضعیت سگی باشد که مرد جوانی او را آزار داده و فیلمش را در فضای مجازی منتشر کرده بود.

با نظافتی که هشت ترم در حوزه درس خوانده و اکنون در دانشکده فرهنگ و هنر، کارگردانی می‌خواند، همصحبت شدیم تا برایمان از حال خوب و سبک زندگی بگوید که دنیا را جای بهتری می‌کند.

گاهی اتفاقاتی در زندگی ما رخ می‌دهد که دیگران باعث و بانی‌اش هستند شاید خودمان متوجه نشویم اما در انها خیریتی است، شما این‌جور تجربه‌ای داشته‌اید؟

وقتی در مسیر خدمتگزاری قدم می‌گذاری، ابتدا تنهایی، گاهی با تمام وجود دوست داری به دیگران کمک کنی اما توانش را نداری. در این مواقع است که باید ایمانت را حفظ کنی و در مسیر بمانی. چند روزی بود برای درمان یک بیمار به هر دری می‌زدم به بن‌بست می‌خوردم. دیروز کلافه شده بودم اما امروز آقایی که اهل تسنن هم هست با من تماس گرفت و هزینه درمان را تقبل کرد. شاید گاهی جانمان به لب برسد اما جام آسایش هم به لب ما خواهد رسید!

در مسیر قرار گرفتن یعنی برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری برای یک کار؟

قرآن می‌فرماید: هر کسی به اندازه وسع خودش به دیگران کمک کند. شاید یک نفر با مال خود این کار را بکند و دیگری با جانش و کس دیگر با آبرویش. مهم‌تر و سخت‌تر از همه گذشتن از آبروست!

منظورتان از آبرو، اعتباری است که آدم‌ها در زندگی کسب می‌کنند یا آبرو به معنای عام است؟

آبرو با اعتبار فرق دارد.گاهی آدمی برای کار خیری از اعتبار و کوپن خود خرج می‌کند اما گاهی باید از آبرو به معنای عرف گذشت. یک‌ بار برای نجات یک اعدامی به خانه مقتول رفتم اما آنها با مشت و لگد مرا بیرون انداختند. بار دیگر به خانه آنها رفتم و در زدم و گفتم این‌بار آمده‌ام تا با بچه‌های مقتول بازی کنم و سر آنها را گرم کنم! راهم دادند. چهار دست و پا راه رفتم، بچه‌ها را روی کولم نشاندم، برایشان صداهای خنده‌دار در می‌آوردم و ... . وقتی خانواده مقتول دیدند یک طلبه با لباس روحانیت همه کار کرد تا بچه‌ها را بخنداند، از حکم اعدام چشم پوشیدند و به اینکه قاتل در زندان بماند، رضایت دادند. آبرویم را به میان گذاشتم تا فردی را نجات دهم. وقتی بار اول با مشت و لگد بیرونم کردند در همه محله‌ بی‌آبرو شدم اما ناامید نشدم.

این فعالیت‌های اجتماعی را برای این‌که حال خودتان را خوب کنید، شروع کردید؟

من برای رفتن به بهشت کارهای خیر انجام نمی‌دهم. باید وظیفه انسانی‌ات را انجام بدهی و فقط رضای خدا مد نظرت باشد. به حال خوب خودم فکر نمی‌کنم، هدفم این است که حال دیگران را خوب کنم!

در جامعه مذهبی ما چشم مردم به روحانیون است که چگونه رفتار می‌کنند، آیا روحانیونی که به‌اصطلاح با مردم قاطی می‌شوند و به کارهای روزمره‌ آنها رسیدگی می‌کنند، نسبت به قدیم‌ترها کمتر شده که عملکرد روحانیونی مثل شما خیلی به‌چشم می‌آید؟

الان هم کم نیستند! خیلی از روحانیون هستند که کارهایشان را مخفیانه و به‌دور از چشم رسانه‌ها انجام می‌دهند. مثلا همین دیشب ۲۰ نفر از دوستان روحانی‌ام به زابل رفتند تا در مناطق محروم لوله‌کشی آب انجام دهند و سرویس بهداشتی بسازند اما به هر حال مثل همه اقشار دیگر، گروهی از روحانیون هستند که متاسفانه خودشان را از مردم جدا می‌دانند در حالی‌که در سیره نبوی آمده که مثلا پیامبر (ص) منتظر نمی‌ماند تا کسی به ایشان سلام دهد بلکه همیشه خودشان سلام می‌دادند. روحانیون باید پیامبر اسلام (ص) را الگوی خود قرار دهند و نباید ادای عالمان را دربیاورند و دور از مردم زندگی کنند.

اگر فعالیت‌های خیرخواهانه رسانه‌ای شود بهتر است، چون هم فرهنگ‌سازی می‌شود و هم چهره واقعی روحانیون به مردم شناسانده می‌شود؟

یک‌بار برای اینکه بفهمم مردم نسبت به روحانیون چه نظری دارند، ۲۰۰ شاخه گل خریدم و به شمال شهر تهران رفتم، سر چهارراه ایستادم، جلوی ماشین‌ها را می‌گرفتم و به سرنشینانش می‌گفتم این شاخه‌ گل برای شفای یک بیمار است، برای شفایش دعا کنید. فقط پنج نفر گل را از من قبول نکردند. معتقدم باید خوب عمل کنیم تا جامعه به ما اعتماد کند.

حامی حیوانات هم هستید. این رفتار شما هم به نوعی ساختارشکنی است.

همین‌جا تاکید می‌کنم منِ طلبه که حامی حیوانات هم هستم، معتقدم به هیچ جنبنده‌ای که آفریده خداست نباید ظلم شود. برای رضای خدا در شمال کشور نقاهتگاهی برای حمایت از حیوانات آسیب‌دیده راه‌اندازی کرده‌ایم که الان از حدود ۴۰ سگ و یک عقاب نگهداری می‌کنیم که بعد از پایان درمان در طبیعت رها خواهند شد. هر حیوان آسیب‌دیده‌ای که به این نقاهتگاه آورده شود را می‌پذیریم. برخی حمایت از حیوانات را جور دیگری تلقی کرده و برچسب‌‌های بی‌رحمانه‌ای به من زدند؛ مثلا گفتند سگ‌بازی می‌کنم و واردکننده سگ هستم و همزیستی با حیوان را ترویج می‌کنم!‌ اما هیچ‌کدام از اینها نیست. من طلبه‌ای هستم که تلاش می‌کنم طبق اخلاق نبوی زندگی کنم و تا‌ جایی که می‌توانم به همه مخلوقات خدا از انسان گرفته تا حیوان و گیاه کمک کنم.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استخدام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۸۲۹۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگاهی تازه به درگیری جنجالی درمانگاه قم؛ حضار کجای ماجرا ایستادند؟

ابوالفضل فاتح در اعتماد نوشت: درباره ماجرای غم‌انگیز درمانگاه قم و دو سوی حادثه فراوان گفته شد. اما نکته مغفول، بُعد سوم ماجرا، یعنی رفتارمردمان حاضر و ناظر در درمانگاه است، که متاسفانه کمتر مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته یا اصلا دیده نشد.

فیلم را بار دیگر مرور کنیم. در آن صحنه تلخ، رفتار دقیق مردم، می‌تواند شناخت دقیقی از «نظام اولویت ها»‌ی بخش مهمی از جامعه ما پیش روی همه قرار دهد. حاضران در درمانگاه، یعنی همان‌ها که در بطن حادثه حضور دارند و روایت دست نخورده ماجرا را مشاهده می‌کنند، آتش بیار معرکه نیستند و بر شعله‌های منازعه، دامن نمی‌زنند و آن‌ها که مداخله‌ای را ترجیح می‌دهند، تمام همت‌شان متمرکز بر وساطت، گفتگو و فیصله ماجرا است.

آن‌ها مردمان بی‌تفاوتی نیستند، اما اولویت‌شان، پایان بهتری برای داستان با تلاش برای قانع کردن طلبه به پاک کردن تصویر احتمالی، و فرو نشاندن خشم و اطمینان دادن و آرام کردن بانوی معترض است.

این نگاشته متوجه نظام اولویت‌های آن مردم است. من به «نظام اولویت‌ها»‌ی آن مردم که بسیاری نیز دردمندند و قهرا برای تفریح به درمانگاه نیامده‌اند، حسرت می‌خورم و به ایشان می‌نازم. آن‌ها نمونه واقعی و دست نخورده اکثریت مردمان شکیبای این سرزمینند، که راه درست زیستن را می‌دانند و همزیستی انسانی را بر هر چیز مقدم می‌دانند.

 

این صحنه می‌تواند، آموزه‌ای برای نظام اولویت‌های حاکمان و نخبگان ما باشد. چه بسا اگر این رخداد در شهر یا جای دیگری روی می‌داد، نوع مواجهه شدت و ضعف‌ها و تفاوت‌هایی می‌داشت، اما ناقض تحلیل نگارنده نیست، چرا که در دوران‌های مختلف و در حوادث سنگین فراوان، چهره‌ای بسیار دوراندیشانه و پخته از مردم نجیب کوچه و بازار در مقایسه با بسیاری از قدرتمندان و سیاستمداران مشاهده کرده‌ایم. اگر این دوراندیشی ملت شریف ایران نبود، معلوم نبود در پس بسیاری از ناکارآمدی‌ها و بد عهدی‌های قدرتمندان، چه حوادث تلخی نهفته بود.

اما ملت شریف ایران در ضمیر باطنی خود، «بلندمدت» می‌اندیشد و وزن بسیاری برای صیانت از کیان و تمامیت خود قائل است و در رفتار خود مراقبت بسیار دارد، چیزی که متاسفانه در عملکرد و رویکرد بسیاری از اهل قدرت و سیاست که «کوتاه‌مدت» می‌اندیشند، کمرنگ یا مفقود است.

بار دیگر به آرایش آرای آمده و نیامده انتخابات بنگریم. در این میانه، میلیون‌ها تن به مدنی‌ترین شکل ممکن نارضایتی خود را ابراز داشتند. آری در هر سرزمینی افراد و جریاناتی هم هستند که خشونت را محور اعتراض خود قرار می‌دهند، اما باور دارم، این در ملت ایران عمومیت ندارد.

اگر به مبدا شکل‌گیری انقلاب اسلامی نیز بازگردیم در می‌یابیم که انقلاب در ذات خود، انقلابی بسیار مدرن و نرم بود و مردم کمترین خشونت را بروز دادند و برخی خشونت‌ها و ترور‌ها از سوی تشکیلات و احزاب بود، نه مردم کوچه و خیابان. البته اگر مردم خدایی ناکرده روزی به جایی برسند که همه راه‌ها به روی‌شان بسته شده و از همه کس و همه‌چیز ناامید شوند، آن داستان دیگری است.

کاش، در تحلیل‌ها، این مردمان بُعد سوم را نیز مد نظر قرار دهیم و به جامعه رشید خود، خوشبین‌تر باشیم. شکاف‌ها و مناقشات و خستگی‌ها و فرسودگی‌ها و ناامیدی‌ها جدی است، و فضا به‌شدت قطبی شده است، اما ملتی با چنین سطح بینش را در معرض فروپاشی نمی‌دانم.

فروپاشی یک جامعه، آن هم چنین جامعه رشیدی، ادعای آسانی نیست. اینکه دقیقا آن طلبه آیا تصویری برداشته یا نه، نمی‌دانم و لابد روشن خواهد شد، اما کم نیستند نحله‌ها و محفل‌هایی که ورود‌ها به حریم خصوصی مردم را توجیه، و موجبات تعرضات و خشونت‌های اجتماعی کودکانه را فراهم آورده‌اند. نیک بنگرند که مردم حاضر در صحنه، تعلقی به حامیان اینگونه تفکر نیز ندارند و البته به شیوه پر معنای خودشان، به مناقشات ورود می‌کنند.

اگر نظام اولویت‌ها دقیق باشد - این‌گونه وقایع در کشور‌هایی با کیفیت حکمرانی بهتر نیز روی می‌دهد، اما مردم آن سرزمین‌ها هم به داوری نهاد‌های ناظر و هم به عبرت‌گیری حاکمان از این حوادث امید دارند. اگر در نظام اولویت‌های فقهی و فرهنگی بسیاری از روحانیان مسندنشین، «انسان» و «کرامت انسان»، محوریت داشت، تلقی دیگری از رفتار آن طلبه شکل می‌گرفت و بسیاری دیگر از روحانیان غیر حکومتی قربانی اینگونه اتهامات نمی‌شدند، و صد‌ها سال سرمایه معنوی و تلاش‌های مردمی روحانیت شیعه در معرض حراج قرار نمی‌گرفت.

اگر آن بانو، در سطوح حاکمیت نماینده‌ای داشت و می‌دانست کسانی هستند که عادلانه و بدون جانبداری از حقوق او دفاع می‌کنند و صحنه‌های فراوان ظلم و تبعیض و بی‌انصافی علیه زنان میهن را در خلوت و جلوت اجتماعی و سیاسی به چشم ندیده بود، خود راسا به مطالبه وارد نمی‌شد. اگر آن فیلم که به رسانه بیگانه رفت، در اختیار رسانه داخلی قرار می‌گرفت و رسانه داخلی اجازه انتشار و بررسی منصفانه آن را می‌یافت، اگر آن مدعی «قلم»، به جای ردپای موساد، لنگی سیاست‌های داخلی را می‌دید و پیامد‌های حکمرانی «اقلیت محور» را می‌شناخت و اگر رفتار مردم حاضر در درمانگاه نیز به‌درستی تحلیل می‌شد، آن‌گاه روایتی جامع از این واقعه شکل می‌گرفت.

دیگر خبرها

  • کیهان پیگیر مجازات زن درمانگاه قم که سوژه عکاسی طلبه جنجالی شد
  • حیوان تنبل درختی (Bradypus) بررسی انواع و میزان خواب این حیوانات (+عکس)
  • کیهان پی‌گیر مجازات زن درمانگاه قم که سوژه عکاسی طلبه شد
  • کیهان پیگیر مجازات زنی که در درمانگاه قم سوژه عکاسی یک طلبه شد/ او خلاف شرع کرده،با فحاشی و هتاکی،به تشویش اذهان عمومی هم پرداخته است
  • آنچه در ماجرای غم‌انگیز درمانگاه قم و درگیری طلبه و مادر قمی دیده نشد
  • نگاهی تازه به درگیری جنجالی درمانگاه قم؛ حضار کجای ماجرا ایستادند؟
  • نگاه ویژه ابوالفضل فاتح به ماجرای درمانگاه قم: فیلم را بازهم تماشا کنید
  • ماجرای درمانگاه قم؛ فیلم را دوباره تماشا کنید و رفتار مردم را ببینید
  • نگاه ویژه ابوالفضل فاتح به ماجرای درمانگاه قم: فیلم را بازهم تماشا کنید و رفتار مردم را ببینید
  • نگاه ویژه ابوالفضل فاتح ماجرای درمانگاه قم: فیلم را بازهم تماشا کنید و رفتار مردم را ببینید