Web Analytics Made Easy - Statcounter

رویداد۲۴ از بدو تولد جریان اصلاحات، «اصلاح‌طلبی» و «اصلاح‌طلبان» با وجود تفاوت‌های محسوس‌شان یکسان شمرده شدند. به بیان دیگر، «ایده» و «عامل» با یکدیگر خلط شد و کلیت واحدی ‌پدید آمد؛ اما شاید بتوان به طریقی که در ادامه به آن خواهم پرداخت، نسبت میان «ایده» (اصلاح‌طلبی) و «عامل» (اصلاح‌طلب) را از یکدیگر تفکیک کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


یکم) گاهی هم اصلاح‌طلبی زنده است و هم اصلاح‌طلبان در عرصه حضور دارند. مانند وضعیت امروز هند و سوئد. در این دو کشور همه احزاب اصلاح‌طلب هستند اما در میان آنها تنوع وجود دارد؛ به‌نحوی‌که هر گروه‌ خود را نماینده اصلاح‌طلبی واقعی می‌داند.
دوم) در بعضی دوره‌ها بنا بر شرایط و به‌صورت مقطعی اصلاح‌طلبی به پیش نمی‌رود، یعنی حکومت فعالیت اصلاح‌طلبی را تعطیل می‌کند و این در حالی است که اصلاح‌طلبان در جامعه حی و حاضر هستند؛ مانند تجربه جبهه ملی و راهبرد «صبر و انتظار». این تجربه پس از سال 88 درباره بعضی احزاب اصلاح‌طلب نیز صادق است؛ دفتر مرکزی احزاب پلمب شد، اعضا به زندان رفتند اما بدنه باقی ماندند و به‌ مرور خود را در اشکال جدیدی احیا کردند.
سوم) در حالتی دیگر، تصور کنید اصلاح‌طلبان جملگی فاسد، بدلی، رانت‌خوار و در یک کلام از اعتبار ساقط شوند. ممکن است در چنین وضعیتی مرگ اصلاح‌طلبی اعلام شود اما روح و ایده آن باقی می‌ماند. واقعیت آن است که ایده‌ها هیچ‌گاه نمی‌میرند و مانند هاگ هستند؛ می‌مانند تا زمینه رشد و شکوفایی‌شان فراهم شود. برای اثبات این مدعا می‌توان به نمونه‌های بیرون از ایران نیز استشهاد کرد. در شوروی پس از فروپاشی، مارکسیست‌ها به مافیا بدل شدند ولی ایده سوسیالیسم و حتی مارکسیسم از میان نرفت و هنوز زنده است. امروزه نیز ظهور فاشیسم و نئونازیسم نشانه همین روند است؛ همچنان‌که آیه پنجاه‌وچهارم سوره مائده چنین امری را بیان می‌کند. بنابراین معتقدم «اصلاح‌طلبی» نمی‌میرد؛ چه در دوره شاه، چه در دوره جمهوری اسلامی و چه در سایر ادوار.
کدام اصلاحات؟
یکی از پرسش‌های مهم درباره اصلاح‌طلبی این است که این جریان می‌خواهد چه چیز را اصلاح کند؟ چنان‌که می‌دانیم اصلاح‌طلبی در هر کشور جهتی خاص و معنایی متفاوت دارد. برای مثال، مسئله عاجل افغانستان ممکن است دموکراسی نباشد، ازاین‌رو شاید اصلاح‌طلبانِ افغان از بقا و ثبات سخن بگویند؛ چنانکه بعضی از دخالت و عدم دخالت طالبان در دولت سخن می‌گویند. یا در سوئد از‌ آنجا‌ که اساسا مشکل دموکراسی وجود ندارد، مباحث اصلاح‌طلبان این کشور به مقولاتی چون رفاه، سیاست‌های مهاجرتی و... معطوف است. زیمبابوه نیز مدلی متفاوت دارد؛ هم به دموکراسی و امنیت نیاز دارد، هم با مسئله فقر دست‌به‌گریبان است.
اما مسئله بنیادین ایران چیست؟ در کشور ما پروژه‌های اصلاح‌طلبی مختلفی مطرح و اجرا شده است. اصلاح خط در دوره رضاخان، اصلاح‌ عدلیه با کوشش داور، اصلاح دین با کوشش‌های بازرگان، شریعتی و حتی اصلاحات اقتصادی دوره هاشمی. ولی به اعتقاد من هسته اصلاحات در ایران، دموکراسی است. ممکن است مردم فواید دموکراسی را ندانند و صرفا از آب، هوا، دلار، قضاوت مستقل، ماهواره، سبک زندگی متفاوت و عدالت سخن بگویند ولی به نظر من تا مسئله دموکراسی مرتفع نشود، این موارد نیز لاینحل باقی خواهد ماند.
اصلاحات را از که طلب کنیم؟
یکی دیگر از پرسش‌های مهم این‌بار معطوف به اصلاح‌طلبان- این است که آنان «اصلاح» را از که باید «طلب» کنند. اصلاح‌طلبان باید مطالبات خود را از قدرت حقیقی دولت (state) طلب کنند ولی لازمه این کار شناخت قدرت حقیقی است و مادام که این شناخت به وجود نیاید، نمی‌توان از خواست‌ها و راه‌حل‌ها سخن گفت. عده‌ای از اصلاحات ساختاری سخن می‌گویند و زمانی که از جزئیات می‌پرسیم، پاسخ می‌دهند باید ساختار قانون اساسی را اصلاح کنیم. این گروه به کج‌راهه می‌روند. پیش‌تر تفاوت‌های میان ساختارهای سنگین و ساختارهای سبک را برشمرده‌ام. (ر. ک حجاریان، سعید (1385). «زنده باد اصلاحات! ». ماهنامه آئین، ش.
4) بر اساس همان توضیحات می‌توان گفت با قانون اساسی موجود، امکان پیش‌بردن پروژه‌های مختلف میسر است؛ یعنی حتی می‌شود شورای نگهبان، به نقطه‌ای هدایت شود که بر صلاحیت ناممکن‌‌ترین گزینه‌ها مهر تأیید بزند. معضل ما از جنس تقسیم‌بندی‌های (زیربنا/روبنا) نیست و با رفراندوم و تغییر قانون اساسی حل نمی‌شود؛ چراکه بازار سیاست، پول رایج خود را می‌طلبد. پول سیاست، قدرت است؛ یعنی برای ورود به این عرصه، ابتدا باید قدرت کسب کرد و سپس ‌دنبال سیاست‌ورزی و چانه‌زنی رفت. مشکل این است که در این بُعد، فعالیتی صورت نمی‌گیرد و تنها مانند کانفورمیست‌ها از گدایی قدرت سخن می‌رود. مثال این نوع افراد، جوانی است که هیچ ندارد و به خواستگاری دختر پادشاه رفته است. عده‌ای هشتگ «براندازم» را ساخته‌اند و اصلاح‌طلبان را سوپاپ اطمینان می‌خوانند. مرحوم صابری (گل‌آقا) نیز به‌ دلیل مطالب و کاریکاتورهایش با چنین اتهامی مواجه بود و پاسخ می‌داد: «قبول، ما سوپاپ هستیم؛ اما کو بخار؟!».
امروزه افرادی معتقدند قانون اساسی کاغذی بیش نیست و وضعیت را این‌گونه تحلیل می‌کنند: «آنها که خود را فقط در برابر خدا پاسخ‌گو می‌دانند، زمانی که قدرت به ‌وجود‌ آید، در مقابل همگان پاسخ‌گو می‌شوند». بله، این امکان وجود دارد که تحت شرایطی، بخشی از قدرت تقسیم شده و به سهم‌خواهی‌ها پاسخ داده شود؛ اما این مسیر پاسخ‌گویی قدرت را ‌همراه نخواهد داشت. می‌توان با پول کثیف در بازار معامله کرد و ثروتمند شد؛ در سیاست نیز می‌توان با قدرت کثیف سهم‌خواهی کرد. این قدرت کثیف، چه منشأ خارجی داشته باشد، چه ناشی از پوپولیسم باشد و چه برآمده از زدوبند با اصحاب زور، به دموکراسی ختم نمی‌شود. «اصلاح‌طلبی» اکنون ‌‌دنبال «عدل مظفر» نیست، بلکه نو‌مشروطه‌خواه و «جامعه‌محور» است؛ یعنی قدرت را گدایی نمی‌کند، بلکه به دست می‌آورد. صائب‌تبریزی می‌گوید:
دست طلب چو پیش کسان می‌کنی دراز/ پل بسته‌ای که بگذری از آبروی خویش
آبروی اصلاح‌طلبی از این نظر به خطر افتاده است که عده‌ای، حتی با نیت خیر، دستشان را دراز کرده‌اند؛ بی‌آنکه جیب‌شان پر باشد! البته می‌توان اصلاح‌طلبی پرفشاری داشت و با بعضی قدرت‌های اجتماعی همسو شد، مشروط بر آنکه درون‌زا باشند؛ ولی باز هم باید دید منافع و مضرات این همدستی چیست و به چه اندازه خواهد بود. برای مثال، اصلاح‌ دینی که از سوی لوتر آغاز شد و تلاش داشت در مقابل کلیسای کاتولیک راه خود را جدا کند، با پشتوانه فئودال‌ها همراه بود و توانست تا حد زیادی به مقاصد خود دست یابد و کلیسای پروتستان را بنا نهد؛ اما هم‌زمان حمایت دهقانان را از دست داد و در نتیجه، کاتولیک‌ها توانستند دهقانان را بفریبند و جنبش لوتر را به افول بکشانند. بعد از او، مونتسر بود که پروتستانیسم را پیش برد و راهی جدا از لوتر در پیش گرفت و سعی کرد مسئله را با حمایت دهقانان پیش ببرد و جنبش‌های عمیق‌ و دامنه‌داری در مقابل کلیسای کاتولیک به راه انداخت. در اصلاحات اقتصادی نیز دو راه وجود دارد؛ یا می‌توان اصلاحات را با سرمایه گره زد و اصلاحات لیبرال را پیش برد یا آن را با کار پیوند زد و اصلاحات جامعه‌محور را در دستور کار قرار داد. در اصلاحات سیاسی نیز –چنان‌که در مقالات پیشین آورده‌ام- با رویکردهای متفاوتی مواجه هستیم که همه خود را جامعه‌محور تعریف می‌کنند؛ ولی باید شفاف کرد که جامعه‌محوربودن چه معنایی می‌دهد و مراد از «جامعه» چیست.
ماهیت دولت؛ اصلاح‌پذیر یا اصلاح‌ناپذیر؟
توجه عده‌ای برای اصلاح‌پذیری یا اصلاح‌ناپذیری، معطوف به قانون اساسی است و به همین دلیل از پایان اصلاح‌پذیری سخن می‌گویند؛ ولی من معتقدم مادامی که دولت (state) توتالیتر نشده، فعالیت اصلاحی‌ میسر است. از این رو، انواع دولت‌های خودکامه، دیکتاتور، اقتدارگرا، الیگارشیک و... قابل اصلاح هستند. دولت ایران تمامیت‌خواه نیست؛ یعنی در واقع تمام را می‌خواهد، اما نمی‌تواند به دست آورد؛ چراکه اولا مردم ایران ارتباطات گسترده‌ای با خارج از کشور دارند؛ یعنی تک‌منبعی نیستند. ثانیا دولت در ایران نشتی دارد؛ به این معنا که اخبار و اطلاعاتش در میان مردم پخش می‌شود. این در حالی است که در دولت تمامیت‌خواه، نشتی خبر وجود ندارد. ثالثا، مردم می‌توانند با بعضی حرکات مانند تحریم خرید اتومبیل ساخت داخل و...، دولت را آچمز کنند. رابعا، دولت توتالیتر به اذهان مردم دست‌اندازی می‌کند؛ ولی دولت ایران چنین قابلیتی را ندارد. خامسا، دولت توتالیتر حزب قوی و فراگیر دارد که در ایران چنین حزبی وجود ندارد. سادسا، دولت توتالیتر دیوار آهنین دارد و مرزهایش به‌شدت تحت کنترل است؛ بنا بر این موارد باید گفت نهاد دولت در ایران ضعیف است، درون آن دوگانگی وجود دارد و قابلیت توتالیترشدن را ندارد. به همین دلیل است که برخی از گزینه نظامی سخن می‌گویند؛ چراکه سودای دولت قوی را دارند. دولت در ایران مریض است؛ اما به تعبیر خواجه‌شیراز «طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک/ چو درد در تو نبیند که‌را دوا بکند»؛ در واقع، طبیب وجود دارد؛ اما مریض به وجود مرض‌ باوری ندارد و این بزرگ‌ترین مانع استقرار دموکراسی است.
نسبت اصلاح‌طلبان و قدرت
با توجه به فرض ما؛ یعنی «امکان اصلاح‌طلبی»، باید این پرسش را مطرح کرد که چه نسبتی میان اصلاح‌طلبی و قدرت برقرار است. برای پاسخ می‌توان چهار مدل را تصویر کرده؛*
یک) مدل سقراطی؛ سقراط خرمگس دموکراسی لقب گرفته است. در این مدل حداقلی، فرد از طریق مواجهه و دیالوگ مستقیم، نقادی کرده و بصیرت‌هایی را به مخاطب خود منتقل می‌کند. نتیجه مدل سقراطی، بالابردن هاضمه شنیدن و پذیرش نقصان‌هاست؛ اما برای افراد محدود.اصلاح‌طلبی سقراطی می‌تواند درباره همه‌چیز اظهارنظر و انتقاد کند و حتی به سیاق سقراط، وجود فساد و... را در حکومت ثابت کند اما واقعیت این است که این‌ راه به کار سیاست نمی‌آید؛ چراکه این‌گونه نقادی‌ها مانع مؤثری در برابر وضع موجود به حساب نمی‌آیند و به تعبیر سقراطی فقط مانند سیخونک عمل می‌کنند. اصلاح‌طلبان سقراطی با علم به این موضوع، عرصه نقادی را رها نمی‌کنند؛ ولو اینکه امنیت، رفاه و حتی حیاتشان به خطر بیفتد. از این گذشته لازم به ذکر است که اصلاح‌طلبان سقراطی به کسب قدرت نگاهی ندارند؛ فردگرا و تک‌رو هستند و به انتقاد از بخش‌های فرعی حکومت اکتفا نمی‌کنند.
دوم) مدل افلاطونی. افلاطون معتقد بود وضعیت مطلوب تحت حکومت حاکم مطلق‌العنان پدید می‌آید. او در مباحث خود حکومت دموکراتیک، الیگارشیک، استبدادی را نامطلوب و طبقاتی می‌خواند و اعتقاد داشت سخنان این حکومت‌ها درباره عدالت، منفعت همگانی و... لاف گزاف است؛ زیرا حاکمان این حکومت‌ها فقط به اطرافیان خود بذل توجه دارند. به همین سبب او مدل فیلسوف‌شاه را تعریف کرد و گفت حکمران باید صفات و ویژگی‌های ذاتی داشته باشد؛ والا حکومت به منزل مقصود، که همانا «مدینه فاضله» باشد، نخواهد رسید. اصلاح‌طلبی افلاطونی از این ایده گرته‌برداری کرده‌ است و می‌خواهد از طریق «اصلاحات»، قدرت را به دست بگیرد. اصلاح‌طلبان افلاطونی در ساختار کنونی، می‌خواهند فقیه شوند، سپس به خبرگان ورود کنند و سلسله مراتب ارتقا را طی کنند.
سوم) مدل ارسطویی. اصلاح‌طلبی در این مدل رئیس‌جمهور (کارگزار حکومتی) می‌شود. این مدل می‌گوید که اصلاح‌طلبی فقط در تئوری‌پردازی خلاصه نمی‌شود و باید به‌ طریقی تئوری‌هایش را به فاز اجرا وارد کند. مدل ارسطویی در واقع، شکل توسعه‌یافته مدل سقراطی است؛ چراکه نقدها در آن هدفمند و همراه با تجویز است و مانند نسبت ارسطو-اسکندر نصایح از سوی حاکم پذیرفته می‌شود. نمونه‌ این مدل امیرکبیر بود؛ میرزاتقی‌خان تا دم آخر خود را به‌عنوان قطب مقابل شاه تعریف نکرد و به‌عنوان معلم ناصرالدین‌شاه به او وفادار ماند و آخرالامر رگش به فرمان شاه زده شد. یعنی درواقع امیرکبیر تا‌آنجا‌که توان داشت پروژه‌ اصلاحات را پیش برد ولی از مقطعی تحمل نشد.چهارم) مدل رواقی. رواقیون از فضیلت‌های اخلاقی و اصلاح آداب و فرهنگ سخن می‌گفتند؛ آنها نیز در دفاع از فضایل به‌بیانی سقراطی بودند اما برخلاف او اهل جدل نبودند و به موعظه بسنده و احکام کلی صادر می‌کردند. این دسته متفکران و اخلاف‌ آنها، برآنند که می‌توان با ترویج ایده‌های متفاوت در حوزه‌های مختلف - بر مبنای آموزش و تربیت شهروند- از مسائل بنیادین گذر کرد. ایده‌های رواقیون جهان‌روا بود و قابل به تعمیم به جوامع متفاوت؛ بنابراین هم یونانیان و هم رومیان با آنها مدارا کردند. نگاه اصلاح‌طلبی رواقی صرفا به مردم است و اصلاح‌طلبان حامی این مدل در زمینه‌های مشخص مانند خیریه‌ها، انجمن‌های محیط‌زیست، اخلاق، فرهنگ و... فعالیت می‌کنند. در یک کلام این گروه به دنبال ترمیم جزئیات هستند؛ چراکه معتقدند تا مردم اصلاح‌ نشوند، مسئولان نیز اصلاح‌ نخواهند شد.
واقعیت این است که چهار مدل فوق‌الذکر متافیزیکال و پا در هوا هستند؛ زیرا هیچ‌کدام به بستر‌های اجتماعی و ماهیت قدرت و دولت مدرن توجه ندارند. این مدل‌ها برای تقریب به ذهن بیان شد تا بدانیم در وضعیت کنونی اگر اصلاح‌طلبان بخواهند به هر یک از مدل‌های فوق وفادار باشند، باید آنها را زمینی کنند. به هریک از آن چهار مدل نیز به‌طور جداگانه می‌توان انتقاداتی وارد کرد. مدل سقراطی را نمی‌توان در قالب سازمان ریخت؛ چراکه فردی و مربوط به حوزه روشنگری است. رواقیون نیز چنان‌که ذکر شد، به‌دنبال اصلاح مردم هستند و نگاهشان اساسا معطوف به اصلاح قدرت نیست. مدل ارسطویی نیز حتی اگر نیت خیر داشته باشد، چون درون قدرت تعریف می‌شود، باید قید پایگاه اجتماعی‌اش را بزند. مدل افلاطونی به دنبال تغییر بنیادی ساختار نیست بلکه می‌خواهد جای جبار و فیلسوف‌شاه را عوض کند؛
اما مدل مطلوب برای اصلاح‌طلبی چیست؟ شاید بتوان از ترکیب مدل «افلاطونی-ارسطویی» به‌عنوان مدل اصلاح‌طلبی مطلوب سخن گفت. مشروط به آنکه:
1) ابعاد متافیزیکال آن دو رویکرد را در مدل دخیل نکنیم، 2) اصلاح‌طلبی را در روندهای جاری مضمحل نکنیم.
اصلاح‌طلبی در این مدل، باید به‌مرور و با سازماندهی و داشتن تحلیل مشخص از شرایط مشخص، به‌عنوان قطب قوی تعریف و شناخته شود؛ چراکه توضیح دادم در بازار سیاست، پول تقلبی و بدون پشتوانه فاقد ارزش است. به قول حافظ: «قلندران حقیقت به نیم جو نخرند / قبای اطلس آن‌کس که از هنر عاریست» در این مسیر و پس از طی‌کردن مراحلی باید از ارسطوی اصلاح‌شده به افلاطون اصلاح‌شده، چنانکه ذکر آن رفت، تغییر وضعیت داد. الگوی «فشار از پایین، چانه‌زنی در بالا» ریشه در چنین موضوعی داشته است.
منبع: روزنامه شرق

منبع: رویداد24

کلیدواژه: رویداد24 سعید حجاریان اصلاح طلبان دموکراسی حکومت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۹۲۲۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سردار سلامی: عملیات وعده صادق استثنایی ترین تصمیم یک نظام بود

به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز، سرلشکر حسین سلامی روز چهارشنبه در همایش گرامی‌داشت مقام استاد و مربی که در ستاد فرماندهی کل سپاه برگزار شد، گفت: وعده صادق ظهور قدرت اراده ملت ایران بود که اراده ملت ایران در اراده رهبر ملت ایران متجلی و متراکم است. رهبری تجلی گاه اراده خداوند و اراده مردم است که در طول اراده خدا است، قدر نظام ولایی دانستن همین است.

بیشتر بخوانید: سردار سلامی: سپاه و بسیج همواره مدافع حقوق کارگران خواهند بود

وی با بیان اینکه با عملیات وعده صادق همه یک شکوه و اقتدار جدید را تجربه کردند، افزود: رژیم صهیونیستی با طوفان الاقصی دچار شکست اطلاعاتی شده بود و با عملیات وعده صادق دچار شکست بازدارندگی شد.

فرمانده کل سپاه در ادامه گفت: در ایامی به سر می‌بریم که خداوند به جبهه اسلام نصرت آشکار و فتح مبین خود را جاری کرد و خداوند به ما این ظرفیت و استعداد را بخشید که ظرف نزول نصرتهای الهی در این شرایط خطیر و حساس و سرنوشت ساز انقلاب اسلامی باشیم.

سردار اسلامی افزود: همه می دانند که ما یک جهاد بلاوقفه و یک جنگ توقف ناپذیر و پیوسته ای را در طی دهه های اخیر با نظام استکباری و شرکای او در ائتلاف های متنوع داشته‌ایم. دشمن ما ذخایری از راهبردهای متنوعی را علیه ما در اختیار داشت و از این انبار استراتژی ها در اشکال مختلف در سالها و دهه های گذشته علیه انقلاب شکوهمند و نظام مقدس ما استفاده کرد. همه جهات نبرد را گشود و همه راه های غلبه بر نظام را آزمایش کرد تمام این نبردها مقیاس و وسعتی کامل در حداکثر اعمال ممکن قدرت بودند هیچ جا دشمن نه در افق زمان و نه در وسعت مکان و نه در شدت عمل از دشمنی کوتاهی نکرد.

فرمانده کل سپاه پاسداران ادامه داد: دشمن با همه ابزارها به میدان آمد، از جنگ خارجی تا پدیده تحریم سرسختانه و سهمگین اقتصادی تا ترور، نبردهای تکفیری ، جنگ های اطلاعاتی، فتنه های امنیتی ، تهاجمات فرهنگی، جنگ های رسانه ای همه راه ها را آزمود و انقلاب را در مقاطع مختلف با مخاطراتی جدی مواجه کرد.

وی گفت: تاریخ هم سراغ ندارد که کشوری در چهارمین دهه در معرض جنگ های سنتی و مدرن با دشمنی به وسعت نیمی از قدرت اقتصادی، فرهنگی، نظامی و سیاسی جهان درگیر شده باشد و در بعد از این چهارمین دهه در مقتدرتین، مسلط ترین و قوی ترین حالت خود قرار داشته باشد و هیچ چیزی جز جاری شدن سنت های الهی نمی تواند توجیه گر این واقعیت شگفت انگیز باشد.

سردار سلامی تاکید کرد: همه کشورهای دنیا با جنگ ضعیف می شوند اما جمهوری اسلامی ایران با جنگ قوی تر شد. همه کشورهای دنیا با تحریم تخریب می شوند اما جمهوری اسلامی ایران با تحریم ساخته شد. همه کشورهای دنیا با فشار سیاسی منزوی می شوند جمهوری اسلامی ایران با فشار سیاسی میدان نفوذ پیدا کرد. همه کشورهای جهان با اغتشاشات داخلی از هم فرو می پاشند اما نظام ما با اغتشاشات ثبات داخلی خود را مستحکم تر کرد. هرچه که دشمن عمل کرد برخلاف آن اثبات شد.

فرمانده کل سپاه با بیان این که ما و بخصوص سپاه در میدان جهاد رشد می‌کند گفت: مادامی که دشمن در لانه باشد و ما در خانه، نه او شکست می‌خورد و نه ما پیروز می‌شویم. تا وقتی که ما یکدیگر را ملاقات نکنیم نمی‌توانیم دشمن را فرسوده و خسته و افسرده و ناتوان کنیم.

وی با تاکید بر این که ما در یک جنگ تمام عیار به سر می‌بریم افزود: عقربه‌های این جنگ مثل عقربه‌های ساعت در هر مقطع در یک مساله ما را با دشمن درگیر می‌کند. یکروز جنگ اقتصادی محور شرارت‌های دشمن می شود، یکروز نبردهای تکفیری اوج می‌گیرد، یک روز فتنه داخلی مشتعل می‌شود که همه اینها ظهور اجزا و ارکان متنوع انبان و ذخایر راهبردهایی است که دشمن اندوخته است و حسب تجربه و براساس قدرت و دانش، ما هم در مقابل چنین دشمنی با تجربه و با دانش و ابزار و تعریف روش‌ها در میدان حاضر باشیم.

سردار سلامی ادامه داد: راز موفقیت‌های سپاه در گسترش قدرت، در ابتکارات راهبردی در نوآوری‌ها و خلاقیت‌های میدانی همین است که در سه سطح جنگ، سپاه درگیر است. همه در سطح راهبرد، هم عملیات و هم تاکتیک.

فرمانده کل سپاه گفت: ما محکوم به این هستیم که آگاهانه با بینش عمیق ، دانش قوی، ابزار پیشرفته ، روش های نو، دانش های جدید از انقلاب اسلامی حراست کنیم. حراست از انقلاب اسلامی همه ابعاد زندگی ما را در بر می‌گیرد چرا که تمام ابعاد زندگی ما را دشمن به جنگ تبدیل کرده است. از دانش ، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، امنیت، معیشت همه آنها را به میدان جنگ تبدیل کرده است بنابراین آموزش ها در سپاه باید با این تنوع گسترده موضوعات رشد کند. سپاه باید در بعد ساختن کشور زیرساختها را با مدرن ترین ابزارها و پیچیده ترین فنون و تکنیک ها و با نوین ترین دانش ها کشور را بسازد.

وی با بیان این که ما دائم در حال مقایسه شدن هستیم افزود: ما را همیشه مقایسه می‌کنند آیا ما پیشرفت کرده‌ایم یا عقب مانده‌ایم؟ افتخار امروز انقلاب این است که به برکت هنرنمایی نایب امام زمان (ع) ما هم به دشمنانمان حمله کردیم و دست های ما به اندازه باز بوده است. ولی امر ما دست‌های دشمن را بسته است و هم کشور را ساخته است و هم قدرت دفاع از انقلاب و کشور را نوسازی کرده است. با این همه بحران پیچیده و درهم تنیده در وسط یک میدان سخت ایستاده با حکمت و منطق وحی و آگاهی عمیق از سنت‌های الهی و نهراسیدن از شکوه ظاهری دشمن و نفوذ بر قلب مومنان و هدایت صحیح در لحظه‌های سخت و بخشیدن آرامش در میان امواج التهاب یک جامعه سرافراز و سربلند و پرآوازه به نام ایران اسلامی ساخته است.

سردار سلامی ادامه داد: ده‌ها مجاهدت، پذیرش سختی‌ها و ملامت‌ها، ملامت‌هایی که از تیرها و کمان‌ها از میان زبان‌های ناآگاه و از بغض متراکم دشمن همواره نقطه مرکزی هدایت نظام را نشانه گرفته تا این قائمه پایدار و این استوانه استوار و این رکن وثیق غلبه اسلام را تضعیف کنند. این که خداوند در چند دهه در تمام میدان‌های کثیر سخاوتمندانه نصرت خویش را بر قلب مومنان و ولی امر ما جاری کرده است و به قلوب استحکام بخشیده است.در ماجرای وعده صادق کامل دیدید که هیچ ایرانی از این که دشمن چه واکنشی نشان دهد نترسید. هیچ کس از دشمن نترسید با این که همه فکر می‌کردند این دشمن عکس العمل نشان می دهد.

فرمانده کل سپاه با تاکید بر این که هر ملتی پژواک و بازتاب شخصیت رهبر خود است گفت: خصوصیات رهبری و امامت این است که شخصیت و هویت و خصوصیات او درپیکره جامعه تکثیر و جاری می شود که این فرصت الهی است. در این ماجرا این استثنایی ترین تصمیم یک نظام بود. ممکن نیست هیچ رهبری و نظامی در نقطه‌ای از عالم چنین تصمیمی را بگیرد. تصمیمی که از یک طرف بر یک شجاعت عظیم و از سوی دیگر بر یک حکمت عمیق تکیه دارد. وسعت این تصمیم و شجاعت آن شگفتی ساز این ماجرا بود. بخش مهم قدرت ما تجلی این اراده بود.

وی افزود: ما که اجرا کننده هستیم کار سختی انجام نمی دهیم او که تصمیم می گیرد و مسوولیت این عمل را بر عهده می‌گیرد و در میان فشرده ترین صف آرایی جهانی در قلب این صف آرایی فرود می رود و دشمن را از میانه می گسلد او منبع اصلی قدرت ما است.

سردار سلامی ادامه داد: این عملیات از این طرف روی یک نقطه انجام شد با همان تعبیر همان هندسی نقطه روی صفحه کاغذ، اما از آن طرف یک جهان پاسخ داد. جغرافیای آن طرف یونان، مدیترانه، دریای سرخ، حجاز، عراق، اردن، فلسطین، ترکیه این جغرافیایی جنگی بود که دشمن به کار برد. این طرف یک عمل محدود کسر فوق العاده از یک قدرت عظیم کسر بسیار کوچکی از یک قدرت بزرگ اما آن طرف همه ظرفیت‌های یک جنگ بزرگ همزمان بدون غافلگیری بکار گرفته شد.

فرمانده کل سپاه اضافه کرد: تقریبا ۹۰ درصد غافلگیری ما گرفته شده بود و دشمن شاید لحظه دقیق و هدف دقیق را نمی داند. اما این جغرافیای صهیون آنقدر کوچک است که همه نقاط به هم مرتبط هستند اما فرانسه، اردن، انگلیس، آمریکا و اسراییل و دیگران در شعاعی وسیع تر همه با تمام قدرت بودند و همه عمل کردند و در مقابل یک عمل کوچک یک جنگ بزرگ را انجام دادند که البته فقط یکبار می توانستند این عمل را انجام دهند. اگر موج دوم حملات سر می گرفت کارایی این سیستم یکپارچه دفاعی حداقل ۵۰ درصد کاهش پیدا می کرد و در موج سوم ۵۰ درصد موج دوم و به همین نسبت.

وی گفت: این که این تصمیم گرفته شود که با وجود اعلام بزرگترین قدرت تاریخ بشر که ما در کنار اسراییل با اراده آهنین ایستاده ایم. در این نقطه کوچک پرتراکم پدافندی همه آمدند و همه می گویند واکنش نشان می دهیم با این فرض با چنین دشمنی مستقیم و رسمی با پذیرش مسوولیت صدها فروند موشک و پهپاد پرواز می کنند، چه اتفاقی صورت گرفته است، جنگ به سرزمین صهیونیست‌ها کشیده شده است و همه می بینند و برای اولین بار پس از دهه ها یک قدرت جنگ را در سرزمین و فضای صهیونیست‌ها کشیده است. هشت ساعت دلهره آشفتگی، ترس، اضطراب این اراده شلیک قدرت بی نظیری است و همه می دانند این قابل تکرار است و این معادله ما است.

سردار سلامی افزود: این عملیات همه جهان را آرام کرد حتی دشمنان ما آرام شدند. این کسانی هم که در شمال و غرب و جاهای دیگر ژست اقتدار می‌گرفتند همه خاموش شدند.

وی ادامه داد: رژیم صهیونیستی اصلا جنگ را در سرزمین خود نمی پذیرد. در دکترین دفاعی اسراییل جنگ در خارج از مرزها است. برای صهیونیست ها بازدارندگی به مفهوم عدم وجود اراده شلیک است نه اصابت. هیچ کس نباید اراده شلیک داشته باشد که همه اینها شکسته شد. جنگ پیش دستانه باطل شد. ما رسما اعلام کردیم که می زنیم و همه می دانستند. این عظمت است که رسما اعلام می کند می زنیم. سیلی می زنیم. می زند و نمی ترسد و به خدا توکل می کند. آخرین عبارتی که رهبری به ما فرمودند این بود که بر خداوند توکل کنید. توکل توام با تدبیر و حکمت و اراده و قدرت.

فرمانده کل سپاه گفت: باید سپاه را در حد و اندازه‌های این عملیات ها دید. البته این عملیات کوچک بود. سپاه را باید قوی کنید که البته قوی است اما قدرت مانند موجود زنده دائما باید در رشد و کمال و نوسازی باشد. اگر در رشد و قدرت متوقف شویم از دشمن عقب می مانیم. در دیدار با رهبر معظم انقلاب ایشان فرمودند که سپاه در بحث آموزش همه جانبه مجاهدت کند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1229164 برچسب‌ها حسین سلامی

دیگر خبرها

  • واکنش عباس عبدی به سخنان مهدی نصیری: اصلاح‌طلبی و براندازی دو راهبرد غیر قابل جمع است
  • مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول
  • توهین جنجالی مجری تندرو صداوسیما به اصلاح طلبان و اصولگرایان /حسام الدین آشنا: بی ادب نباشید؛ چه برای سیدخندان و چه برای پاورقی
  • مجری صداوسیما: اصلاح طلبی نطفه‌اش حرام است و اصولگرایی لقمه‌اش!
  • روایت سلیمی نمین از تندروهای مهدی نصیری / او تا نقطه سقوط کامل پیش خواهد رفت / اصلاح‌طلبان پرچم‌داری او را نخواهند پذیرفت
  • فرمانده کل سپاه: «وعده صادق» استثنایی‌ترین تصمیم نظام بود
  • سردار سلامی: عملیات وعده صادق استثنایی ترین تصمیم نظام بود
  • «وعده صادق» استثنایی‌ترین تصمیم نظام بود
  • شهادت‌طلبی از شاخصه‌های نیروهای نظامی ایران است
  • سردار سلامی: عملیات وعده صادق استثنایی ترین تصمیم یک نظام بود