Web Analytics Made Easy - Statcounter


با وجود آنکه آمریکا در توافقنامه الجزایر، بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی تعهد داده که در امور داخلی ایران مداخله نکند مستندات مختلف کماکان گواهی می‌دهند تلاش برای براندازی سخت و نرم در ایران همواره در دستور کار سیاستمداران واشنگتن قرار دارد.

گروه بین‌الملل امتداد نیوز–  اظهارات «مایک پامپئو»، وزیر خارجه آمریکا در اندیشکده دست‌راستی «هریتیج» که اولین سخنرانی او برای تشریح سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران بود به عنوان سخنانی از جنس براندازی تعبیر شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این حال، اما، براندازی سیاستی نیست که آمریکا به تازگی آن را در دستور کار قرار داده باشد و چنانکه خواهیم دید در دولت‌های مختلف آمریکا در دستور کار قرار داشته، اما همواره ناکام مانده است.

با وجود آنکه آمریکا در توافقنامه الجزایر، بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی تعهد داده که در امور داخلی ایران مداخله نکند مستندات مختلف کماکان گواه می‌دهند که تلاش برای براندازی سخت و نرم در ایران همواره در دستور کار سیاستمداران در واشنگتن قرار دارد.

این موضوع البته در مقاطعی با رویکرد سخت نظامی و در مقاطعی با استفاده از الگوی براندازی نرم در پوشش برنامه‌های دموکراسی و حقوق بشر پیگیری شده است.

 پس از حصول برجام مقام‌های دولت و کنگره آمریکا دست‌کم یکی از اهداف توافق هسته‌ای را تغییر نرم معادله قدرت و سیاست داخلی ایران و استحاله شخصیت نظام جمهوری اسلامی ایران دانسته‌اند. مخالفان این توافق، مانند «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور امریکا هم، یکی از علت‌های مخالفت با آن را ناکافی بودن آن برای این استحاله می‌دانند و به این جهت، خواستار به کارگیری رویکردی سخت‌تر برای تحقق این هدف هستند.

در واقع، تلاش‌های نظام حاکمیتی آمریکا در این راستا محدود به دوران پس از توافق هسته‌ای نیست و می‌توان گفت مهار و مدیریت ایران سیاستی است که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در دستور کار قرار داشته و تا کنون میلیون‌ها دلار نیز صرف دستیابی به این هدف شده است.

«کنث کزمان»، تحلیلگر ارشد مسائل ایران در «سازمان تحقیقات کنگره آمریکا» در گزارش‌های متعددی که اخیراً درباره ایران به رشته نگارش درآورده به گردآوری بودجه‌هایی پرداخته که از سال ۲۰۰۴  در قالب برنامه‌های دستگاه‌های مختلف آمریکا و برای براندازی نرم در ایران به تصویب کنگره درآمده‌اند.

این تحلیلگر ارشد مسائل غرب آسیا در آخرین گزارش خود با عنوان«ایران: سیاست‌ها، حقوق بشر و سیاست آمریکا»توضیح می‌دهد که کنگره آمریکا و دولت‌های این کشور این بودجه‌ها را با هدف «ایجاد تغییرات سیاسی در ایران از طریق ارتقاء دموکراسی» (ص ۲۸) تصویب کرده‌اند.

«کزمان» سپس نام برنامه‌های دستگاه‌های مختلف آمریکا و بودجه‌هایی که به آنها اختصاص یافته را در قالب یک جدول (که ترجمه آن در زیر آورده شده) خلاصه کرده است.

سال مالی 

اعتبار اختصاص‌یافته

۲۰۰۴

منابع مالی تخصیص داده‌شده برای عملیات خارجی: ۱٫۵ میلیون دلار برای «سازمان‌های آموزشی، انسانی و سازمان‌های غیردولتی و افراد داخل در ایران برای حمایت از پیشرفت دموکراسی و حقوق بشر در ایران.

دفتر دموکراسی و کار وزارت امور خارجه ایالات‌متحده نیز ۱ میلیون دلار به واحدی در دانشگاه ییل و همچنین ۵۰۰ هزار دلار به موقوفه ملی برای دموکراسی اختصاص داد.

۲۰۰۵

۳ میلیون دلار از تخصیص‌های بودجه‌ای کمک‌های خارجی برای ترویج دموکراسی در ایران اختصاص یافت. بخش‌های دارای اولویت در این زمینه شامل توسعه احزاب سیاسی، رسانه، حقوق کار، ارتقاء جامعه مدنی و حقوق بشر است.

۲۰۰۶

۱۱٫۱۵ میلیون دلار برای ترویج دموکراسی در ایران اختصاص یافت که در این میان ۴٫۱۵ میلیون دلار به وزارت امور خارجه و برنامه حمایت از مبارزان حقوق اجتماعی تعلق گرفت و ۷ میلیون دلار نیز به دفتر امور خاور نزدیک اختصاص یافت.

۲۰۰۶ و برنامه حمایتی

درمجموع ۶۶٫۱ میلیون دلار از ۷۵ میلیون دلار درخواستی توسط وزارت امور خارجه به برنامه ترویج دموکراسی تعلق گرفت. ۲۰ میلیون به‌صورت مستقیم به برنامه ترویج دموکراسی تعلق گرفت، ۵ میلیون دلار برای دیپلماسی عمومی بر روی جمعیت ایران تعلق گرفت و ۵ میلیون دلار نیز برای تبادل فرهنگی اختصاص یافت. همچنین ۳۶٫۱ میلیون دلار به تلویزیون صدای آمریکا و رادیو فردا اختصاص یافت.

۲۰۰۷

در بودجه سال ۲۰۰۷ میلادی نیز ۶٫۵۵ میلیون دلار برای ایران و سوریه اختصاص یافت که ۳٫۰۴ میلیون دلار تنها برای ایران استفاده شد. البته منابع مالی بیشتری نیز مورد درخواست نبود.

۲۰۰۸

در سال ۲۰۰۸ ۶۰ میلیون دلار از ۷۵ میلیون دلار درخواستی به این برنامه اختصاص یافت که ۲۱٫۶ میلیون دلار آن به برنامه ترویج دموکراسی در ایران اختصاص یافت. ۷٫۹ میلیون دلار نیز برای حمایت از مبارزان حقوق اجتماعی اختصاص یافت. همچنین از طریق این بودجه ۳۳٫۶ میلیون دلار دیگر نیز برای رسانه‌های مرتبط با ایران درخواست شده بود که بودجه تلویزیون صدای آمریکا دراین‌باره ۲۰ میلیون دلار و رادیو فردا ۸٫۱ میلیون دلار بود. ۵٫ میلیون دلار دیگر نیز برای مبادلات با ایران اختصاص یافت.

۲۰۰۹

میان مبلغ مورد درخواستی وزارت امور خارجه برای برنامه سال ۲۰۰۹، ۶۵ میلیون دلار بود. این برنامه با این هدف شکل گرفت که «به حمایت از خواسته‌های مردم ایران برای جامعه‌ای دموکراتیک و باز با ترویج جامعه مدنی، مشارکت مدنی آزادی رسانه‌ها و آزادی اطلاعات بپردازد» از این میزان ۲۵ میلیون دلار تنها به پروژه ایران تعلق گرفت.

۲۰۱۰

۴۰ میلیون دلار برای پیشبرد برنامه دموکراسی در خاور نزدیک از کنگره درخواست شد. طرح اصلی این برنامه ترویج حقوق بشر، جامعه مدنی، و دیپلماسی عمومی در ایران با استفاده از این بودجه بود که قرار بود برای کل منطقه مورداستفاده قرار بگیرد اما بیشتر آن در امور ایران مورداستفاده قرار گرفت.

۲۰۱۱

۴۰ میلیون دلار برای پیشبرد دموکراسی در کشورهای منطقه درخواست شد که میزان مورداستفاده از این بودجه برای ایران مشابه سال ۲۰۱۰ بود.

۲۰۱۲

این بودجه بازهم در سال ۲۰۱۲ کاهش یافت و به ۳۵ میلیون دلار برای کل منطقه رسید

۲۰۱۳

در سال ۲۰۱۳ بودجه درخواستی به ۳۰ میلیون دلار رسید و در مورد طریقه هزینه کرد آن در کشورهای منطقه اطلاع خاصی در دست نیست

۲۰۱۴

۳۰ میلیون دلار مانند سال قبل

۲۰۱۵

۳۰ میلیون دلار مانند سال قبل و البته در سال ۲۰۱۵ بیشتر این بودجه صرف مبارزه با سانسور و فیلتر اینترنت در ایران شد.

۲۰۱۶

۳۰ میلیون دلار از کنگره درخواست شده است که سهم ایران مانند سال‌های قبل خواهد بود.

۲۰۱۷

۳۰ میلیون دلار از کنگره درخواست شده است که سهم ایران مانند سال‌های قبل خواهد بود.

 

 

 البته انتظار می‌رود هزینه‌هایی که واشنگتن برای نفوذ و تغییر معادلات قدرت در ایران صرف می‌کند از ارقام ذکر شده در بالا نیز بسیار بالاتر باشد، چرا که در واقع سازمان‌هایی که مجری این برنامه‌ها هستند علاوه بر بودجه دولتی از طرف نهادهای دیگری هم تأمین مالی می‌شوند.

به عنوان مثال، بنیاد موقوفه ملی دموکراسی، علاوه بر اعتبارات سالانه‌ای که از دولت آمریکا دریافت می‌کند در سال‌های گذشته از نهادهای متنوعی مانند «بنیاد ریچارسون»، «بنیاد جان الین»، «بنیاد بردلی» و برخی نهادهای دیگر نیز تأمین مالی شده و طبعاً ممکن است بخشی از آنها هم را درباره پروژه‌های مربوط به ایران هزینه کرده باشد.

ضمن اینکه این جدول به هزینه‌های مخفیانه‌ای که در دولت‌های مختلف آمریکا برای ناآرام کردن ایران صرف شده و معمولأ در سندهای سالانه بودجه‌ها آورده نمی‌شوند اشاره‌ای نمی‌کند.

در یکی از این موارد، سیمور هرش، روزنامه‌نگار تحقیقی سرشناس آمریکایی در گزارشی آشکار کرد که کنگره آمریکا در سال ۲۰۰۸ با درخواست بودجه ۴۰۰ میلیون دلاری جورج دبلیو بوش برای پیشبرد طرحی مخفیانه که هدف آن تشدید تنش‌های قومی – مذهبی و براندازی نرم در ایران بوده موافقت کرده است. (نیویورکر، ۲۰۰۸). بوش این درخواست را با صدور یک سند بسیار محرمانه موسوم به «یافته ریاست‌جمهوری» که غیر از خودش برخی از سران کنگره از آن خبردار می‌شوند مطرح کرده بود و به همین سبب، طبیعی است که این رقم در بودجه سالانه گنجانده نشده است.  

نکته دیگر اینکه بیشتر برنامه‌ها و بودجه‌های اختصاص یافته‌ای که «کزمن» به آنها اشاره کرده ممکن است در نگاه اول طرح‌هایی تنها برای ارتقاء دموکراسی، پیشبرد حقوق بشر و تحکیم نهادهای مدنی و سازمان‌های مردم‌نهاد به نظر برسند، اما بررسی بیشتر نحوه استفاده از آنها در کشورهای مختلف و ایران از حقایقی دیگر پرده برمی‌دارند.      

اسم رمز براندازی؛ مرگبارترین صادرات آمریکا

«برنامه‌های ترویج دموکراسی»، در واقع نام برنامه‌هایی هستند که برخی از سازمان‌های «قدرت نرم» (جنگ نرم) آمریکا – چنانکه خود ادعا می‌کنند – آنها را با هدف تقویت نهادهای دموکراتیک در سراسر جهان اجرا می‌کنند.

برخی از مهم‌ترین سازمان‌های جنگ نرم آمریکا که این برنامه‌ها را اجرا می‌کنند عبارتند از: آژانس ایالات متحده آمریکا برای توسعه بین‌المللی (USAID)، بنیاد جامعه باز، مرکز وودر ویلسون، خانه آزادی، صندوق موقوفه ملی برای دموکراسی (NED)، موسسه دموکراتیک ملی، موسسه ملی جمهوری‌خواهان، بنیاد فورد، بنیاد برادران راکفلر، بنیاد دموکراسی در ایران،  مرکز مستندسازی اسناد حقوق بشر ایران و غیره.

بیشتر این سازمان‌ها، اهداف خود را کمک به پروژه‌های بشردوستانه و ترویج دموکراسی اعلام کنند. به عنوان مثال، «آژانس آمریکا برای توسعه بین‌المللی» مأموریت خود را «ریشه‌کن کردن فقر و تقویت جوامع مستحکم دموکراتیک» اعلام کرده (وب‌سایت‌آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا) و «موقوفه ملی دموکراسی» خود را یک سازمان خصوصی و غیرانتقاعی معرفی می‌کند که در تلاش برای ترفیع و تقویت نهادهای دموکراتیک در سراسر دنیا است. (وب‌سایت موقوفه ملی دموکراسی)

اما، از سوی دیگر شواهد دیگری حاکی است که تقریبأ تمامی این سازمان‌ها و برنامه‌های موسوم به «ترویج دموکراسی» در جهت اهدافی کاملأ در جهت عکس با آنچه اعلام می‌کنند به کار رفته‌اند، تا جایی که شماری از تحلیلگران بین‌المللی این برنامه‌ها را روش‌های جدید، نرم و بدون خشونت حاکمان کاخ سفید برای تغییر نظام سیاسی کشورهای مخالف آمریکا و در امتداد کودتاها و براندازی‌های خشن دهه‌های قبل‌تر «سیا» می‌دانند (به عنوان مثال ببینید: کتاب«ترویج دموکراسی و انقلاب‌های رنگی»، نوشته سوزان استوارت ۲۰۱۲).     

در همین راستا، «آلن واینتاین» که خود یکی از بنیان‌گذاران بنیاد «موقوفه ملی دموکراسی» است سال ۱۹۹۱ در مصاحبه‌ای با واشنگتن‌پست گفت: «بخش زیادی از کارهایی که ما امروز انجام می‌دهیم همان کارهایی هستند که سیا ۲۵ سال پیش به طور مخفیانه انجام می‌داد.» (واشنگتن‌پست،۲۲ سپتامبر ۱۹۹۱)

 مطابق اطلاعاتی که تا کنون به دست آمده، نیکاراگوئه، بلغارستان، آلبانی، کوبا، مغولستان، هائیتی، صربستان (کودتای سال ۲۰۰۳)، گرجستان (انقلاب رز)، اوکراین (انقلاب نارنجی) و ونزوئلا و چند کشور دیگر کشورهایی هستند که از برنامه‌های ترویج دموکراسی برای نفوذ یا براندازی نرم در آنها استفاده شده است (نقل از وبگاه فارن‌پالیسی ژورنال). «ویلیام بلوم»، تاریخدان و نویسنده سرشناس آمریکایی بر همین اساس در یکی از کتاب‌های جدیدش دموکراسی را «مرگبارترین صادرات آمریکا» می‌نامد. (ببینید: کتاب «دموکراسی؛ مرگبارترین صادرات آمریکا»، نوشته ویلیام بلوم، ۲۰۱۳)

در جدیدترین مورد فاش شده در همین راستا خبرگزاری آسوشیتدپرس سال ۲۰۱۴ آشکار کرد که آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا (USAID)  یک شبکه ارتباطی به نام «توئیتر کوبایی» برای جذب جوانان این کشور و تحریک کردن آنها به ایجاد اغتشاش و در نهایت براندازی دولت ایجاد کرده بود. (نقل از واشنگتن‌پست، ۲۰۱۴)  

سازمان‌های جنگ نرم و ایران

مستندات گسترده‌ای درباره تلاش سازمان‌های جنگ نرم آمریکایی برای نفوذ و براندازی نرم در ایران وجود دارد.

  به عنوان مثال، «جرمی هاموند»، تحلیلگر سیاسی و سردبیر نشریه «فارن‌پالیسی‌‌ژورنال»، بنیاد «موقوفه ملی برای دموکراسی» را یکی از مهم‌ترین سازمان‌هایی می‌داند که در راستای تأمین مالی گروه‌های برانداز در ایران فعالیت می‌کند. (منبع) این سازمان، چنانکه در وب‌سایت خود اعلام کرده با بسیاری از مخالفان ایرانی از جمله هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو، سیامک نمازی، حسین بشیریه، شیرین عبادی و منوچهر محمدی ارتباط دارد. «موقوفه ملی برای دموکراسی» از طریق یکی از سازمان‌های تابعه خود به نام «موسسه بین‌المللی جمهوری‌خواهان» در سال‌های گذشته کارگاه‌هایی در دبی برای آموزش براندازی در ایران برگزار کرده است. (نیویورک‌تایمز، آوریل ۲۰۰۶)

مثال دیگر در این باره درخواست «کاندولیزا رایس»، وزیر خارجه اسبق آمریکا از کنگره برای دریافت بودجه ۷۵ میلیون دلاری جهت راه‌اندازی جنگ تبلیغاتی و رسانه‌‌ای علیه ایران و کمک به مخالفان داخلی این کشور است.  (سندوزارت خارجه آمریکا)

علاوه بر این موارد که به عنوان نمونه ذکر شدند، تقریباً تمامی دیگر برنامه‌های ذکرشده در جدول «کزمان» نیز برای انجام عملیات خرابکارانه و ارتباط‌گیری با گروه‌های برانداز مورد استفاده قرار گرفته‌اند که در فرصت‌های بعدی بیشتر مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

انتهای پیام/

true برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

true

منبع: امتداد نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.emtedadnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «امتداد نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۹۹۷۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پروژه آمریکا برای مهار مقاومت یمن چیست؟

آمریکا همزمان با حملات هوایی به الحدیده، صعده و صنعا برای حمایت از رژیم صهیونیستی، پروژه ای سیاسی - امنیتی برای تضعیف دولت نجات ملی یمن را به اجرادرآورده تا بار دیگر آتش جنگ داخلی در این کشور را شعله‌ور نماید. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، همزمان با استمرار عملیات نیروهای یمنی در مقابله با کشتی های رژیم صهیونیستی در باب‌المندب برای حمایت از مردم غزه، آمریکا تحرکات سیاسی خود را با هدف تضعیف دولت صنعا آغاز کرده است. آمریکا به موازات عملیات موسوم به "نگهبان رفاه" که با همراهی انگلیس در غرب اقیانوس هند و دریای سرخ به اجرا درآورده، پروژه سیاسی را  با نقش آفرینی "استیون فاگین" به اجرا درآورده است.

براساس گزارش ها، استیون فاگین، سفیر آمریکا در یمن که سابقه سرکنسولی در اربیل و ریاست دفتر ایران در وزارت خارجه آمریکا را بر عهده داشته است، تلاش می کند تا گروه های مختلف در یمن را علیه دولت نجات ملی که در صنعا مستقر می باشد، متحد نماید. تلاش های فاگین طی دو ماه گذشته باعث شد تا از حجم حملات لفظی و رسانه ای میان اعضای شورای ریاستی (به ویژه بازمانده های دولت «منصور هادی»، رئیس جمهور مخلوع) کاسته شود و هم نشانه هایی از کاهش اختلاف میان این شورا با شورای انتقالی جنوب هم نمایان شد.

در این راستا، «رشاد العلیمی»، رئیس شورای ریاستی در همین بازه زمانی بارها از تلاش ها برای وحدت و همکاری برای مقابله با دولت صنعا سخن گفت و در مصاحبه ای در 18 آوریل با جمعی از خبرنگاران مصری اظهار داشت: اعضای شورای ریاستی شرایط استراتژیک کنونی را درک می کنند و دولت (در تبعید) بر ایجاد تحول استراتژیک که به سود منطقه باشد، تاکید دارند. سفیر آمریکا در یمن همزمان با تلاش برای یکصدا کردن شورای ریاستی تلاش برای کاستن از اختلافات موجود میان شورای ریاستی و شورای انتقالی جنوب را به طور ویژه در دستور کار خود قرار داده است. فاگین در همین راستا نشستی در 28-29 آوریل با حضور 24 حزب، گروه و مجموعه سیاسی یمنی مخالف دولت نجات ملی در عدن برگزار نمود.

این نشست که توسط آژانس توسعه بین المللی و مرکز دموکراسی وابسته به وزارت خارجه آمریکا برگزار گردید، به توافقی هفت بندی منجر شد که بر اصول صلح و همکاری میان بازیگران مخالف دولت صنعا تاکید داشت. در این توافق بر بندهایی همچون مبارزه با تروریسم، تشکیل دولت فراگیر و حل مشکل جنوب (بدون اشاره به استقلال) تاکید گردید و فاگین سفیر آمریکا در سخنانی بر تعهد کشورش بر اجرای این اصول تاکید نمود. با وجود تلاش های مذکور، شورای انتقالی جنوب پس از نشست تحت سرپرستی آمریکا با لحنی منفی به این نشست پرداخت و از گنجانده نشدن حق جدایی و استقلال جنوب انتقاد کرد تا نشان دهد رسیدن به توافق فراگیر در یمن تا چه حد دشوار است.

آمریکایی ها همزمان با این تلاش های سیاسی، در حوزه نظامی و امنیتی هم وارد عمل شده اند و سایت "الخلیج" در این زمینه خبر داد که آمریکا نیروهای مخالف حوثی ها در یمن از جمله شبه نظامیان وابسته به شورای ریاستی موسوم به نیروهای مقاومت ملی و عمالقه (مزدوران امارات) را به طور مستقیم و بی واسطه مسلح کرده است. همچنین نیروهای جدایی طلب جنوب هم توسط آمریکایی ها برای جنگ با دولت نجات ملی در صنعا تسلیح شده اند و سفرهای چندماه گذشته استیون فاگین به حضرموت در ارتباط با همین تلاش ها بوده است.

آمریکا درحالی همزمان با حملات هوایی به الحدیده، صعده و صنعا برای حمایت از رژیم صهیونیستی، پروژه ای سیاسی - امنیتی برای تضعیف دولت نجات ملی یمن را به اجرادرآورده که طی یکسال اخیر نه تنها درگیری میان عربستان با یمن متوقف شده بود، بلکه اوضاع جنگ داخلی در مناطقی همچون تعز و مارب هم تا حد زیادی آرام شده بود.  دور از انتظار نیست که با آغاز فاز عملیاتی پروژه آمریکا، تلاش ها برای صلح در جنوب شبه جزیره به کلی به شکست کشیده شود که این امر حتی به ضرر منافع متحدان عربی واشنگتن تمام خواهد شد.

انتهای پیام/

 

دیگر خبرها

  • درس‌های خانم دیپلمات؛ هیچ‌تضمینی وجود ندارد!
  • تقلب و تقلای پادشاهان عریان لیبرال دموکراسی
  • ماسک: تا زمانی که مشکل بدهی آمریکا حل نشود، دلار ارزشی ندارد
  • گروگان‌های طالبان که درباره‌شان نشنیده‌اید / چرا آمریکا ۸۰۰ پایگاه نظامی در سرتاسر دنیا دارد؟ / چرا کشور‌ها به جنگ با یکدیگر می‌روند؟ / چگونه داعش به وجود آمد؟
  • پروژه آمریکا برای مهار مقاومت یمن چیست؟
  • طالبان: بازداشت دانشجویان در آمریکا سرکوب دموکراسی است
  • واکنش عجیب طراح برنامه اقتصادی رییسی به وضعیت هزینه‌کرد دولت/ جبراییلی هم به شادی بی‌دلیل خبرگزاری دولت اعتراض کرد
  • همکاری ژاپن در بخش انرژی و آب افغانستان
  • دولت ایران کم‌ خرج‌ ترین دولتِ در حال‌ توسعه معرفی شد + جدول
  • راستی آزمایی کمک ۱۷ میلیارد دلاری آمریکا به افغانستان