ازگوجهسبز چند صدهزار تومانی تا موبایل طلا
تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۷۳۷۷۱۲
دونات طلایی: دونات طلایی و پخت شیرینیهایی که در مرکز آنها الماس و جواهر قرار میدهند، از ویلیامزبورگ و پاریس آغاز شد. دوناتی با روکش طلای ۲۴ عیار و به ارزش ۱۰۰ دلار که برای جذب علاقهمندان به طلا و جواهر تهیه میشود و بدن نیز در دفع این روکش مشکلی ندارد. شیرینیهایی به ارزش ۶۵۰ دلار توسط یک زوج در پاریس پخت و عرضه شد، اما حالا با اختلاف چندهزار کیلومتر در شمال تهران ردپای خرید و فروش دوناتهای طلایی دیده شده است؛ دوناتهایی که چگونگی عرضه آنها در پایتخت کشور یک مساله و رسانهای شدن آن به این حجم وسیع مساله دوم است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گوجهسبز چند صدهزار تومانی: چند وقت پیش بود که قبل از پرچمداری دونات طلایی در فضای مجازی، برچسب قیمت گوجهسبز به مقدار کیلویی دویستهزار تومان در یکی از مجتمعهای تجاری تهران باعث شگفتی شد. درست در زمانی که بسیاری از مردم شب و روز خود را بدونوقفه صرف کسب حداقل درآمدها میکنند، در همین تهران که فاصله شمال و جنوبش چند دقیقه بیشتر نیست، عدهای برای خرید زودتر یک نوبرانه نرسیده، کیلویی دویست هزار تومان هزینه کردند و باز هم با رسانهای کردن آن به همان فضای فخرفروشی دامن زدند.
گوشی تلفنهمراه از جنس طلا: یک روز که در زمان خالی بین دو کلاس دانشگاه در لابی دانشکده نشسته بودیم و با دوستم گپ میزدیم، یکی از دوستانمان نزدیک شد و با نگاهی عاقل اندر سفیه سوالی پرسید و رفت. نگاهش آنقدر سنگین بود که نتوانستم بهعنوان یک پرسشگر معمولی او را حساب کنم و ذهنم را درگیر کرد. از دوستم علت این مدل رفتاریاش را سوال کردم که گفت: او فرزند فلان وکیل است و کارش خرید و فروش وسایل و ابزار کلکسیونی است و از همه بیشتر هم موبایل، البته موبایل طلا. موضوع عجیب بود و سوال کردم موبایل طلا چیست و گفت: تعدادی موبایل از جنس طلا وارد کشور میشود که افراد خاصی آنها را خرید و فروش میکنند و، چون قیمت خیلی بالایی دارد هرکسی آنها را نمیتواند بخرد، مثل همان موبایلی که دستش بود. البته او آنقدرها هم آدم با شخصیتی نیست و چند سالی است اینطور شده است، بگذریم، موبایلش فقط برای قیافهگرفتن است نه اینکه کار خاصی انجام دهد.
سیمکارتهای میلیونی: در جریان یکی از عملیاتهای پلیس در مبارزه با خلافکاران تهرانی یکی از آنها موضوع جالبی میگفت، البته آن وقتها رسانهای نکردم تا اینکه با موضوع سیمکارتهای میلیونی مواجه شدم. در همین علاءالدین کمی که قدم بزنیم و پرس و جوی مختصری از فروشندگان داشته باشیم، با موضوع سیمکارتهای میلیونی آشنا میشویم؛ سیمکارتهایی که یا شمارههای خاص و رندی دارند یا اینکه صاحب قبلی آنها شخص خاصی بوده است. فروشندگان میگویند که عدهای میآیند و هرچقدر که بخواهی هزینه میکنند تا فلان شماره تلفن همراه را داشته باشند و در این معامله هم اصلا چانه نمیزنند. اما موضوعی که آن خلافکار دستگیرشده میگفت: این بود که بعضی از شمارههای موادفروشان و ساقیهای مخدر چند دهمیلیون قیمت دارد؛ چراکه همه خریداران با آنها در ارتباط هستند و با خرید این سیمکارت به دریایی از خریدار و بازار درآمدزا متصل میشوید و این برای موادفروشها خیلی موضوع مهمی است. تلاقی و تضاد این دو نوع گرانفروشی جالب بود. یکی در دستان موادفروشان جنوب تهران و دیگری در دستان آقازادهها و سرمایهداران شمال تهران.
گوشت کیلویی چند صدهزار تومان: تغذیه دام با شیر، پخش موسیقی و ماساژ و اینطور چیزها برای دام، عامل عرضه گوشت به قیمت ۷۰۰ تا ۹۰۰ صدهزار تومان، گوشتی که در گرانترین حالت چند ده هزار تومان عرضه میشود به خاطر بهرهمندی دام ذبحشده از آن امکانات خاص، یعنی تغذیه و موسیقی و ماساژ در بستهبندیهایی لاکچری در فروشگاههای شمال تهران و فروشگاههای اینترنتی با قیمتهای نجومی به فروش میرسد و مشتریهای خاص خود را دارد و بعد از گفتگو با فروشنده یکی از فروشگاههای فروش گوشت شمال تهران مشخص شد تعدادی از مسئولان خرید خانهباغهای شمال تهران برای دورهمیهای میلیاردیشان از این فروشگاهها خرید میکردهاند.
رستورانهای لاکچری و گرانقیمت: یکی از موضوعاتی که همواره مورد توجه مردم و بهخصوص طبقه جوان بوده، گشتوگذار در کافهها و رستورانهاست. گشتوگذارهایی که درحال حاضر اگر بدون شناخت نسبت به آن محل صورت گیرد میتواند هزینه هنگفتی را متوجه آنها کند. از نوشیدن یک لیوان چای به قیمت چند ده هزار تومان تا یک استیک چند صدهزار تومانی که گویا گوشتش از همان دام خاص که موسیقی گوش میدهد و شیر میخورد و... تهیه میشود. کاساب و اردک آبی و رستورانهای اینچنینی تنها نمونهای موجود و مشهود از این نوع اماکن هستند که به دلیل تبلیغات در فضای مجازی به صورت فراگیر شناخته شدهاند والا میدانیم که فراوانند از این نوع رستورانها و کافههای نجومی و بهاصطلاح لاکچری.
در پایان میتوان با دو دیدگاه به مواجهه با این دست از موضوعات رفت، نگاه اول برآمده از تفکر هرچقدر پول بدهی آش میخوری و هرکس مسئول کارهای خودش است، میباشد و نگاه دوم برآمده از یک اضطراب و نگرانی نسبت به آینده جامعهای که در حال حاضر فریاد منتقدان از شکاف عمیق اجتماعی موجود درآن به آسمان رفته است. کارشناسان و مصلحان اجتماعی که در این زمینه مطالعاتی انجام دادهاند معتقدند این نوع سبک زندگی در زمان فعلی و تزریق آن به فرزندان و تربیت نسلهای آینده با این نوع نگاه میتواند زمینهساز نسلی باشد که مصرفزدگی نه وصلهای ناجور بر پیکره وجودی آن بلکه بخشی از هویت آن خواهد بود و جامعه دچار مشکلات جدیتری خواهد شد.
روزنامه فرهیختگان
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۷۳۷۷۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد رییس اتاق بازرگانی تهران از دلار ۴۰ هزار تومانی: دولت هم چوب را میخورد هم پیاز را
سیاست بانک مرکزی درخصوص دلار ۴۰ هزار تومانی و بحث درخصوص سیاستهای رفع تعهد ارزی مورد انتقاد رئیس اتاق بازرگانی تهران است.
به گزارش هم میهن، بهمن عشقی؛ رییس اتاق بازرگانی تهران گفت: پیام روشن دولت درباره اختصاص چنین قیمتی برای دلار این است که صادرکننده را از چرخه تولید خارج کند.
این شیوه باعث شده تا بین ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار ناترازی در صادرات غیرنفتی داشته باشیم و این رفتار باعث کاهش ارزش صادراتی کشور سال ۱۴۰۲ نسبت به ۱۴۰۱شده است.
دولت میگوید حدود ۴۹ میلیارد دلار صادرات داشته و حدود ۶۷ میلیارد دلار نیز واردات داشتهایم در نتیجه با کسری مواجه هستیم.
حتماً دولت این سیاست را تغییر خواهد داد، چون اصولاً دولتها در ایران عادت دارند چوب و پیاز را با هم بخورند.
اگر امروز هم دولت بر رفتار خود اصرار کند فردا قطعاً عقبنشینی خواهد کرد، اما دود آن به چشم کشور و صادرکننده میرود، چون مدیران که خسارتی پرداخت نمیکنند و این مردم هستند که از سوءتدبیرها دچار خسارت میشوند.