Web Analytics Made Easy - Statcounter

هفتمین برنامه ماه عسل سال ۹۷ ، روایت چند روز عجیب در روستای سیار احمد آباد و روستا‌های اطراف آن بود. شرایطی عجیب که دستمایه فیلم سینمایی ماهورا به کارگردانی حمید زرگرنژاد قرار گرفت. در آستانه سالروز آزادسازی خرمشهر شنیدن این گوشه از تاریخ دفاع مقدس بکر و جذاب بود.

علیخانی در این برنامه با مهمانان خوزستانی خود به گفتگو نشست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ابتدا بوعذار درباره زندگی خود گفت: ما در روستای سیار احمدآباد هویزه با فاصله ۳۰ کیلومتری مرز عراق زندگی می‌کنیم. من متولد سال ۴۲ هستم و همچنان مشغول دامداری و کشاورزی.

مرد خوزستانی اظهار کرد: من همیشه مرغابی را با تور و اسلحه شکاری صید می‌کردم. حتی در جوانی ۱۵ دقیقه زیر آب می‌رفتم و نفس خودم را حبس می‌کردم تا بتوانم صید کنم. این تخصصی است و ما در آن روستا در این باره سابقه داریم.

علیخانی ادامه داد: به نظر شما جزو اولین کسانی هستید که متوجه شدید، اتفاقاتی در مزر ایران و عراق در شرف وقوع است. از آن روز‌ها برایمان بگویید. از ماجرای هواپیمای خلبانی که در روستای شما سقوط می‌کند، صحبت کنید.

بوعذار در این باره توضیح داد: سال ۵۹ که جنگ شروع شد، ارتش عراق از دشت بوستان به سوسنگرد و حمیدیه رسید و در ۱۴ آبان ۵۹ یک هواپیمای ایرانی در منطقه ما سقوط کرد. بعد خلبان با چتر پایین آمد و برادرم به دنبالش رفت. او در روستای ما مخفی شد و ما به او رسیدگی کردیم، عراقی‌ها از همان ابتدا از سقوط هواپیما خبر داشتند؛ اما نمی‌دانستند خلبان در کدام روستا مخفی شده. تا اینکه به روستای ما آمدند و گفتند خلبان را به ما تحویل بدهید. پدرم گفت: من خلبانی ندیدم. بعد از این اتفاق ما تصمیم گرفتیم خلبان را از طریق کانال آب به شهر دیگری بفرستیم.

همسر بوعذار در ادامه گفت: نزدیک عروسی من بود که شنیدیم هواپیما در روستا سقوط کرده و بعد از اینکه خلبان را فراری دادیم، فردای آن روز مراسم عروسی را برگزار کردیم، اما کسی که قرار بود با من ازدواج کند، در حمله عراقی‌ها به روستا به همراه ۲۷ نفر دیگر به اسارت در آمد.

بوعذار عنوان کرد: برادرم (داماد)، پدرم، عمو و پسرعموهایم و بقیه اقوام و هم روستایی هایم را در مراسم عروسی به اسارت بردند.

بوعذار ادامه داد: عراقی‌ها به خاطر اینکه ما خلبان را تحویل ندادیم، کل روستا را به آتش کشیدند و ۲۷ نفر را به اسارت بردند و در دی ماه ۶۴ پیکر شهدا از طریق جهاد کشاورزی پیدا شد.

در بخش دیگر برنامه آقای شریفی یکی از افرادی که در آن روز‌ها در سوسنگرد حضور داشت، تجربیات خود را گفت.

او بیان کرد: بعد از پیروزی انقلاب گشایش بسیار مثبت و خوبی در زندگی مردم به وجود آمد و محدودیت‌هایی که در استفاده از آب کشاورزی بود، حل شد و مردم در یک آرامش انقلابی به زندگی خود ادامه دادند و اقتصاد رونق گرفته بود، اما غافل از اینکه دشمنان ایران اسلامی چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب مشغول توطئه و برنامه‌هایی بودند که ایران مقتدر و این آرامش را بر هم بزنند.

وی افزود: در ۳۱ شهریور مرز‌ها شکسته شد و دشمن از دشت آزادگان و مرز چزابه وارد خاک جمهوری اسلامی شد. بعد از اینکه خطوط شکسته شد، غیر از مردم و تانک‌های دشمن کسی آنجا نبود. اینجا بود که دشمن به پیشروی خود ادامه داد و در ۶ مهر۵۹ تانک‌های دشمن به سوسنگرد رسیدند و شب آن به هویزه. ۸ و ۹ مهر ایام سرنوشت سازی بود. ایرانی بودن مردم را نمی‌توان از عشایر گرفت؛ چراکه در آن روز‌ها همه جوانان و مردان و خانم‌ها نقش عمده‌ای در دفاع از خاک کشور داشتند. بدون اینکه دستوری بیاید، هر کسی پمپی داشت بر روی کرخه نصب کرد؛ محیط اطراف جاده سوسنگرد را باتلاق کردند و شب و روز این کار را انجام دادند و قدرت مانور تانک‌های عراقی گرفته شد. به همین خاطر در تاریخ ۹ مهر زمانی که هوانیروز قهرمان ما تصمیم گرفت پاتک بزند، تانک‌ها در باتلاق گیر کردند.

شریفی درباره حادثه تلخ روستای سیار احمدآباد گفت: من و یکی از دوستانم در مسیر رودخانه کرخه که این سه روستا در آن قرار دارد، دیدیم که همه مردم روستا بیرون آمدند. با پیگیری متوجه شدیم که دشمن ۲۸ اسیر را از آن روستا با خود برده است. صحنه تلخی بود و نهایتا همه این اسرا شهید شدند.

علیخانی در ادامه گفت: در این روستا انگار خیلی‌ها فکر می‌کردند بین دو کشور یک دعوایی است و زود تمام می‌شود؛ حتی در آن شرایط عروسی برگزار می‌کنند و فکر آن را نمی‌کردند که جنگی اتفاق بیفتد.

بوعذار در پاسخ گفت: همین طوره؛ اما با این اتفاق اسم عروسی فراموش شد و به عزا تبدیل شد. ارتش عراق زمانی که دید مردم عرب خوزستان با آن‌ها مخالفت می‌کنند، وحشی شد. نهایتا بعد از آن اتفاق، عروس برادر شهیدم با من ازدواج کرد. از همان ابتدا قرار شد اگر فرزندمان پسر بود، به یاد آن خلبان نام حسین را برایش انتخاب کنیم. همین طور هم شد.

احسان علیخانی گفت: باید مزار شهدا را ایین برگزار کنیم ما از شما عذرخواهی می‌کنیم اگر بعضی اوقات فراموش می‌کنیم شما چه سختی‌هایی کشیده اید که بقیه به آسایش برسند. مردم خوزستان همیشه پرچمتان بالاست و دل نگرانی شما را همه ایران دارد. هیچ کس نمی‌تواند شما را فراموش کند. شما سختی کشیدید، برای اینکه وجبی از جغرافیای ما تکان نخورد. باید رفت به سراغ این روستا و مردم آنجا قهرمانان سرزمین ما هستند.

وی در پایان تاکید کرد: مگر می‌شود از قهرمانی کسانی که پدر و برادران و پسر عمو‌ها و اقوام خود را برای ایران اسلامی از دست دادند، نگفت. این‌ها افتخار این سرزمین و هموطن ما هستند و باید از آنان تشکر کرد. نباید مزار این شهدا این قدر ساده باشد و باید برای شکوه آن کاری کرد؛ چون کسانی که در این مزار قرار دارند انسان‌های بزرگی هستند.

 

منبع: افکارنيوز

کلیدواژه: فیلم سینمایی دفاع مقدس عراق حبس ایران و عراق جنگ سقوط هواپیما هواپیما ازدواج دی ماه جهاد کشاورزی انقلاب کشاورزی اقتصاد ایران اسلامی ایران جمهوری اسلامی مردان خاک جاده رودخانه کرخه پدر احسان علیخانی خرمشهر ماه عسل 97

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۷۴۱۶۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای نفوذ سرویس‌های جاسوسی به هیئت‌ها و ترور حاج صادق آهنگران از زبان خودش + فیلم

صادق آهنگران، مداح پیشکسوت کشور در برنامه «برمودا» شبکه نسیم در پاسخ به سوال کامران نجف‌زاده که شما در جایی گفته بودید که احتمال نفوذ سرویس‌های جاسوسی غرب در بین مداحان و هیئت‌ها هست، تصریح کرد: ما عملاً می‌دیدیم محتوای شعرها در برخی هیئت‌ها بخصوص در جوانان سخیف است. هرچه هم تذکر می‌دادیم، گوش نمی‌کردند. وقتی مداحی جوان باشد، سواد آنچنانی هم نداشته باشد و صدای خوب داشته باشد، وقتی در هیئتی بخواند و نیاز به خوراک داشته باشد، شاهد چنین نفوذی هستیم.

آهنگران ادامه داد: وقتی دشمنان دیدند که جوانان با مداحی و اشعار حماسی راهی جنگ هشت ساله دفاع مقدس می‌شوند و فهمیدند امثال شهید حججی‌ها و مدافعان حرم بچه هیئتی هستند، برنامه‌ریزی‌ها برای نفوذ شروع شد. بلافاصله انحرافات در هیئت‌ها شروع شد و محتوای شعرها ضعیف شد. از بعضی بیانات ناپخته مداحان معلوم بود که آن جمله جمله سنگین و وزین نیست و گاهی برای جوانان محرک است. ما در هیئت رزمندگان روی محتوای اشعار مداحی‌ها کار کردیم، تا اینکه آیت‌الله سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران گفت که سرویس‌های جاسوسی در حال نفود به هیئت‌ها هستند. آنجا بود که مطمئن شدیم حدسمان درست است.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

مداح پیشکسوت کشور در پاسخ به این سوال که آیا این گفته به سند نیاز ندارد؟ گفت: نیروهای اطلاعاتی باید بگویند چه کسانی را گرفتند و چه کسانی نفوذی بودند. آدم نفوذی با یک واسطه نمی‌آید.

وی در پاسخ به این سوال که قرار بود شما را ترور کنند؟ توضیح داد: دو سه مورد بود. یکبار اطلاعات سپاه مرا خواست و گفت فردی را گرفتیم که اسم شما جزو لیستی بوده، که می‌خواسته شما را ترور کند. یکبار دیگر هم خانمی در منزلمان را زد و گفت که دیگر آقای آهنگران مداحی نکند. برادرم جزو منافقین است و قصد ترور شما را دارد، ولی من با او موافق نیستم. مادرم هم بلافاصله گفت که اگر خدا بخواهد، پسرم را ترور می‌کنند. مادرم دم در می‌رود، تا با آن خانم صحبت کند. بعد پدرم متوجه حضور آن خانم می‌شود و به دم در می‌رود. وقتی هم که آن خانم رفت، پدرم متوجه حضور دو پسر شد، که با آن خانم رفتند. احتمال دادیم که آن خانم می‌خواست مرا بیرون بکشد، تا دست به ترور بزنند. از آن زمان در لیست حفاظتی‌ها قرار گرفتم. البته الان محافظ ندارم.

آهنگران در پاسخ به سوال نجف‌زاده که از بین مداحان جدید کار کدوم را می‌پسندید؟ گفت: مهدی رسولی. من مهدی را خیلی دوست دارم؛ چون هم پسر شهید است، هم در وادی مهدی باکری و شهداست. او روی برنامه‌هایش خیلی کار می‌کند. یکبار کنارم نشست و برنامه‌هایش را برایم توضیح داد، که هنگام مداحی چه چیزهایی را یادداشت می‌کند و چه محتواهایی در اشعارش هست.

این مداح درباره تاسیس دانشکده مداحی که مدتی به دنبال تاسیسش بود، گفت: دکتر سنگری پیشنهاد تاسیس دانشکده مداحی را داد. اختلاف‌نظرها بابت تاسیس دانشکده زیاد بود. عده‌ای می‌گفتند دانشکده باید زیر نظر حوزه علمیه برود، ولی بعضی‌ها می‌گفتند باید جدا از حوزه علمیه باشد. کار به جایی رسید تا شخص ذی‌نفوذی مانع تاسیس آن شد. وقتی یک مداح پشت میکروفن قرار می‌گیرد، باید به عربی، تاریخ و احادیث مسلط باشد. مداحان قدیم اینگونه بودند.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون

دیگر خبرها

  • دستگاه های اجرایی تنگستان در برگزاری مراسم سوم خرداد همکاری کنند
  • صدور بیش از ۶ میلیون جلد سند مالکیت روستایی
  • ماجرای عجیب بار الکتریکی گل ها و زنبور عسل (فیلم)
  • ماجرای نفوذ سرویس‌های جاسوسی به هیئت‌ها و ترور حاج صادق آهنگران از زبان خودش + فیلم
  • ماجرای انتشار بوی عجیب در بندرترکمن چه بود؟
  • ماجرای پخش بی‌بی‌سی از شبکه دو؛ اشتباه یا هک؟ +فیلم
  • چهارمین جشنواره گردشگری گولاچ روستای بیابانک برگزار شد
  • ماجرای انتشار بوی عجیب در بندرترکمن | علت عجیب تر این اتفاق !
  • اجرای عمومی تئاتر‌های جشنواره رضوی گامی موثر است/ ماجرای عشقی عجیب
  • اجرای عمومی تئاترهای جشنواره رضوی گامی موثر است/ ماجرای عشقی عجیب