Web Analytics Made Easy - Statcounter

یک کارشناس اقتصادی با بیان اینکه اروپا برای خرید ۷۶۰ هزار بشکه نفت ایران در روز باید تضمین بدهد گفت: فهرستی از بانکهای اروپایی برای تسویه تجاری ایران آماده شده‌ است.

به گزارش مشرق، امروز نشستی در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران با هدف ارائه بسته پیشنهادی برای ادامه برجام و آغاز فرایند صلح در غرب آسیا و با عنوان توافق واقعی برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

این بسته توسط اندیشکده مبنا تدون شده و در این نشست مجید شاکری و تیرداد احمدی بسته تدوین شده را ارائه کردند.

* پیشنهادات اروپایی‌ها قابل اجرا نیست

شاکری در ابتدای صحبت‌های خود با بیان اینکه بسته پیشهادی گروه بین‌المللی بحران قابلیت اجرا ندارد و در این بسته تا 90 درصد مورد نقد قرار گرفته است، اظهارداشت: یکی از پیشنهادات گروه بین‌المللی بحران راه‌اندازی صندوق حمایت از شرکت‌های همکاری کننده با ایران است در حالی که اساسا منطق تحریم آمریکا مالی نیست و نمی‌توان با یک صندوق آثار آن را پوشش داد.

وی افزود: در صورتی اوفک شرکت یا بانک را جریمه می‌کند که شرکت نقض‌کننده تحریم آمریکا مجددا تقاضای اتصال مجدد با سیستم مبادلات دلاری و ادامه همکاری با آمریکا را بدهد. از طرف دیگر حتی در بخش جرایم مالی هم آمریکا می‌تواند میزان جرایم را به حدی افزایش دهد که پوشش صندوق پاسخگو نباشد.

بیشتر بخوانید:

تهیه طرح «شروط مذاکره با اروپا» در مجلس

این کارشناس مسائل مالی با تاکید بر اینکه جرایم غیرمالی با ابزارهای مالی قابل پوشش دادن نیست،‌گفت: بنابراین این صندوق، صندوق بدرقه است و نه صندوق استقبال از شرکت‌ها. 

* تغییر چند باره پیشنهادات اروپا ظرف یک هفته

وی با اشاره به پیشنهاد دوم گروه بین‌المللی بحران مبنی بر انتقال درآمدهای ارزی از طریق بانک مرکزی اروپا، گفت: این پیشنهاد در مدت یک هفته تغییر کرد و از انتقال ارز از بانک مرکزی اروپا به انتقال از کانال بانک‌های مرکزی کشورهای اروپایی و سپس انتقال به حساب بانک مرکزی نزد بانک‌های اروپایی رسید. پیشنهاد اول قابل توجه، پیشنهاد دوم قابل تامل و پیشنهاد سوم بی‌نتیجه است.

شاکری تصریح کرد: اساسا کار بانک‌های مرکزی نقل و انتقالات مالی آن هم در سطح خرد نیست اما این ایده جالب توجه است؛ البته خود اروپایی‌ها از این پیشنهاد به پیشنهاد انتقال ارز به حساب بانک مرکزی نزد بانک‌های اروپایی تغییر کرد که این پیشنهاد با توجه به تجربه سال‌های اخیر مثمر ثمر نیست.

وی اضافه کرد: در سال‌های گذشته به دلیل تحریم‌ها پول به حساب بانک مرکزی منتقل می‌شد اما امکان برداشت از آن حساب وجود نداشت. با این روش پول در همان حساب بانک مرکزی باقی می‌ماند. بنابراین پیشنهادات اروپایی‌ها اشکالات فنی جدی دارد و در اجرا قابل اجرا نیست.

* پیشنهادات بسته «توافق واقعی» بدون اکشن پلن FATF قابل اجراست

عضو اندیشکده مبنا با بیان اینکه بسته پیشنهادی به‌گونه‌ای طراحی شده که با خروج هر یک از طرفین امکان ادامه معامله وجود داشته باشد، گفت: پیشنهادات این بسته بدون اجرای اکشن پلن FATF قابل اجرا است اما برای اجرای پیشنهادات اروپا حتما باید اکشن پلن FATF اجرا شود و در آن قابل میزان مبادلات در سطح خرید دارو و کالاهای اساسی کاهش می‌یابد.

شاکری افزود: مزایای این طرح برای ایران افزایش نرخ تشکیل سرمایه ثابت، افزایش صادرات نفت، بهبود ساختارهای انتقالات مالی ایران، جداسازی بودجه ارزی از بودجه ریالی و تضمین جریان نقل و انتقالات مالی است.

وی ادامه داد: مزیت‌های این طرح برای اروپایی‌ها ثبات بهای نفت، رشد صادرات و تولید ناخالص داخلی با فروش تکنولوژی و اطمینان اروپایی‌ها از مصارف ارزی ایران است که موجب می‌شد بهانه‌های دیگر برای تحریم قابل طرح نباشد.

بیشتر بخوانید:

۶ نکته اساسی در رابطه با برجام اروپایی

این کارشناس مسائل مالی، گفت: مزایای این طرح برای چین، احیای جاده ابریشم، حضور دوباره در طرح‌های توسعه میادین نفت و گاز و امکان توسعه بازار فیوچر نفت چین و معامله نفت با یوان است.

 متن کامل گزیده بسته پیشنهادی اندیشکده مبنا را در ادامه می‌خوانید:

مقدمه

مرکز بررسی نماگرهای اقتصادی (مبنا) قریب به سه سال است که به صورت متمرکز در حال مشورت‌دهی به بخش‌های مختلف دولت جمهوری اسلامی ایران در وجوه مختلف اقتصادی و مالی حوزه تحریم‌ها است. این مرکز ذیل صندوق پژوهش و فناوری ایده‌آل صنعت امروز تأسیس شده است و در کنار انجام خدمات مشاوره‌ای به کسب و کارهای خصوصی در اندازه‌های گوناگون، بر اثرات تحریم‌ها بر مالیه دولت و اقتصاد ایران و چارچوب حقوقی و اجرایی تحریم‌ها متمرکز بوده است.

پس از خروج آمریکا از برجام، درباره نحوه ادامه برجام بدون حضور آمریکا سؤالات بسیاری مطرح است. همچنین وقتی صحبت از تضامین اروپا می‌شود این سؤال مطرح است که جنس و شکل این تضامین چگونه باید باشد مواضع اروپایی‌ها در این زمینه متفاوت و گاه حتی متناقض بوده است.

در چنین شرایطی وجود یک طرح توافق کمک جدی به چارچوب و معنای گفت‌وگوهای پیش‌رو خواهد داشت. این رشته حقایق نقش بخش غیر دولتی و اندیشکده‌ها را در پیشنهاد یک پیش‌نویس توافق متوازن بیار مهم می‌کند. چنانکه موازی پیشنهادات رسمی اروپایی‌ها، طرح‌های مختلف غیر دولتی از جمله طرح گروه بحران هم روی میز مطرح است.

برهمین اساس و برای اولین بار در ایران اندیشکده مبنا یک بسته مذاکرات پیشنهادی مبتنی بر حقایق فنی تحریمی و مالی آماده کرده است که در ادامه لایه عمومی آن در اختیار اساتید امر و صاحب‌نظران محترم قرار خواهد گرفت.

اصول عمومی

* اصل اول: منافع باقی ماندن در برجام

متعهد ماندن به برجام دارای نفع برای همه طرفها متعهد باشد و خروج از آن نباید منافع جدیدی را برای عضو خاطی بیافریند.

برجام یک نمونه مهم از دیپلماسی پیگیر بوده است که بعد از 12 سال مذاکره پیوسته با حضور بازیگران بین‌المللی به نتیجه رسیده است. مهم‌ترین ویژگی برجام قابلیت تکثیر مدل آن برای بسیاری از مناقشات دیگر بین‌المللی است و توفیق یا شکست آن نه تنها بر پرونده هسته‌ای ایران  بلکه بر سایر پرونده‌های مهم بین المللی نیز مؤثر است. در طی 2 سال اجرای برجام، آمریکا تلاش‌های رسمی و غیررسمی جدی برای اختلال در آن داشت و سرانجام نیز از آن خارج شد در راستای تحکیم مدل کارکردی برجام، متعهدان به آن باید تشویق شوند و در چارچوب محدودیت‌های موجود منابع آن‌ها بیشینه گردد و حداکثر تلاش برای ایجاد هزینه خروج بر منافع متخلفان انجام گردد. هر معامله‌ برای ادامه برجام باید همزمان متضمن این حقیقت باشد.

* اصل دوم: نفت در برابر تکنولوژی

کنترل مصارف درآمد نفتی با برنامه نفت در برابر تکنولوژی به جای محدودسازی فروش نفت

تلاش‌های پیگیر برای محدودیت دسترسی ایران به درآمدهای نفتی، در طی همه سال‌های گذشته عموماً دو اثر موازی داشته است:

- افزایش میانگین بهای هر نفت یا دست کم جلوگیری از کاهش بهای نفت

- تلاش طبیعی ایران برای دور زدن محدودیت‌های ایجاد شده

از طرف دیگر تلاش برای تفکیک استفاده از درآمدهای نفتی به استفاده درست و غلط (از دید بازیگران مختلف این عرصه) عملاً توأم با توفیق چندانی نبوده است. این عدم توفیق هم در دوران قبل از برجام و هم دوره بعد از برجام قابل بحث است.

برای حل این مشکل یک راهبرد عمومی قابل پیشنهاد است  محدود شدن تعامل تجاری ایران و اروپا در قالب تعداد تکنولوژی محور به نحوی که عملاً بدون نیاز به عملیات پیچیده شناخت ذینفع نهایی، تجارت بین ایران و اروپا در قالب تعداد مشخصی قرارداد خرید کالای فناوری محور، خدمات فناوری محور و خودفناوری با برنامه مشخص زمانی سامان یابد. این امر همزمان هم اثر مثبت بر رشد اقتصاد کشورهای اروپایی خواهد داشت و هم نگرانی‌ها از مصرف درآمد نفتی در موارد غیر مطلوب برای اروپا را خواهد کاست.

از زاویه نگاه ایران هم با توجه به نرخ بیکاری جوانان بالا و نرخ تشکیل سرمایه ثابت منفی برای چند سال متمادی، این گزاره مطلوبیت‌های قابل توجه خواهد داشت.

* اصل سوم: همخوانی امتیازات تعهد شده با توانایی‌های فنی

هر یک از طرف‌های متعهد در برجام برای بقای این معامله باید متعهد مواردی شوند که توانایی انجام آن را دارند. فهم ابعاد مختلف ابزارهای کشور خارج شده از برجام (آمریکا) و کشورهای مختلف برجام (عربستان و اسرائیل) برای اثرگذاری منفی بر این دستاورد دیپلماتیک و توانایی سیاسی و اقتصادی هر یک از کشورهای باقی مانده در برجام برای ممانعت از این اثر منفی بسیار مهم است.

* اصل چهارم: توافق برای صلح در منطقه با پیشرانی منافع اقتصادی

نزدیک به یک دهه است که غرب آسیا درگیری‌‌ها جدی نظامی را در سطوح مختلف تجربه می‌کند. امری که به نوبه خود هر یک از کشورهای میز برجام را درگیر کرده است. ایران و روسیه مستقیماً به لحاظ نظامی درگیر هستند. اروپا هم با خطر موج‌های آوراگان و استفاده ترکیه از این ابزار مواجه بوده و هست و هم یک بازار خوب برای فروش زیرساخت‌های فناورانه را از دست داده است.

چین هم همزمان ناچار از تغییر طرح جاده ابریشم شده است و هم یک بازار مناسب برای کالاهای مصرفی و فناورانه را مقابل خود می‌بیند که به دلیل تداوم ناامنی با تخریب طرف تقاضا روبه‌رو است. گسل‌های قومی و مذهبی تحریک شده در طی این سال‌ها، احتمالاً برای بازگشت به شرایط غیر فعال زمان زیادی را نیاز دارند با این حال ایجاد منافع اقتصادی مشترک برای طرف‌های درگیر در این منازعه از مهم‌ترین ابزارهای موجود برای آغاز دوره تنش‌زدایی در منطقه غرب آسیا است.

* اصل پنجم: کُند کردن ابزار تحریم یک‌جانبه برای تقویت توافقات بین‌المللی

بی‌گمان اگر اطمینان به مؤثر بودن ابزار تحریم‌های یکجانبه توسط آمریکا وجود نبود آمریکا انگیزه‌ای برای زدن زیر میز توافق نداشت. همچنین امیدواری به اثر تحریم است که کشورهای مخالف برجام را برای تأمین مالی فرایند تحریم متقاعد می‌کند. هر توافقی برای ادامه برجام باید متضمن رویکردی برای تضعیف پایدار ابزار تحریم باشد.

*بررسی و نقد فنی پیشنهادات ارائه شده برای نجات برجام (با تمرکز بر پیشنهادهای گروه بحران)

در طی یک ماه گذشته پیشنهادهای مختلفی به خصوص از جانب محافل رسمی و غیر رسمی اروپایی ارائه شده که اگرچه حاوی ایده‌های ارزشمندی است متأسفانه عموماً با اصل سوم (همخوانی امتیازات تعهد شده با توانایی‌های فنی) مطابقت ندارند.

از جمله این ایده‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1) محافظت از شرکت‌های خریدار نفت ایران و حمایت از بانک‌های مرکزی اروپایی برای پردازش مطالبات ایران با پیشنهاد مصرف شدن این درآمد برای واردات از اروپا

باید توجه داشت که هدف تحریمی برای تحدید واردات نفت ایران ابتدائاً فرایند تسویه است و از این نظر محافظت از فرایند انتقالی مالی به مراتب مهم‌ـر از شرکت خریدار است. با این وجود اگرچه پیشنهاد گروه بحران مبنی بر استفاده از شرکت‌های انرژی اروپایی با حداقل تعامل با اقتصاد آمریکا، باعث می‌شود این شرکت‌ها بالذات حداقل تأثیرپذیری را از تحریم‌های نسلی قبلی داشته باشد، توان آمریکا برای ایزوله کردن این شرکت‌ها از بقیه اقتصاد اروپا با قراردادن آن در اس‌دی آن لیست را کمتر از واقعیت برآورد کرده است.

شایان ذکر است که آمریکا برای تحت فشار قرار دادن این شرکت خریدار صرفاً نیازمند قراردادن آن در اس‌دی آن لیست نیست و می‌تواند با فشار آوردن به افراد زیرمجموعه و مقامات آن (شبیه به تجربه هالک بانک در ترکیه) فشار مؤثر ایجاد کند. این همه تازه پیش از اعمال تحریم‌های جدید (سری‌کاتسا) است که با اعمال تگ SDGT می‌تواند دامنه ترس از تحریم را به نحوی که امکان محافظت از شرکت تحریم شده ابداً به مقامات سیاسی داده نشود، افزایش دهد. آنچه اروپا را آسیب‌پذیر می‌کند سهم بالای مبادلات یورو/ دلار و در هم تنیدگی مویرگی اقتصاد آن با آمریکا است.

جابه‌جایی تسویه مالی به یک یا چند بانک مرکزی از این لحاظ که هزینه سیاسی قراردادن نهادی در حد بانک مرکزی در SDN LIST بسیار بالا است قابل تأمل است اما در عمل مشکلات دیگری وجود دارد که روایی این ابزار را کاهش می‌دهد.

اولاً درگیر یک بانک مرکزی در عملیات تسویه به صورت خرد، با وظایف و رفتار یک بانک مرکزی همخوانی ندارد. ثانیاً چند لایه بودن نظام بانک مرکزی در اروپا به پیچیدگی‌های این مورد می‌افزاید. اما نکته اصلی آن است که اگر بنا باشد خدمات‌رسانی این بانک مرکزی آن هم در سطح تجاری خرد مقید به شناخت همه جانبه ذینفعان (ECDD) باشد (در هر چارچوبی، اروپایی یا آمریکایی) عملاً با توجه به شرح اشاره شده در اصل دوم شاهد مؤثر بودن این کانال نخواهیم بود.

درباره مصروف شدن وجوه نفت برای واردات از کشورهای اروپایی، تجربه دو سال اجرای برجام نشان می‌دهد علی‌رغم افزایش قابل توجه حجم مبادلات تجاری عملاً کالای مصرفی یا واسطه‌ای اروپایی به لحاظ شاخص میانگین قیمت بالاتر از نمونه‌های شرق آسیا است. انقباض تقاضا در ایران با توجه به نرخ تشکیل سرمایه ثابت پایین و درصد بیکاری نسبتاً بالا، باعث می‌شود این سطح از کالا و خدمات مطلوبیت لازم را در بازار ایران نداشته باشد و عملاً برای تسهیل این روند ایران ناچار از ریفاینانس با نرخ‌های پایین روی درآمد نفت خود برای واردکنندگان بود تا این عدم مطلوبیت نسبی را جبران کند.

2) ارائه مجوز عمومی استاندارد به شرکت‌های اروپایی و ایجاد سپر قانونی برای شرکت‌های اروپایی و مذاکره با آمریکا برای حمایت از شرکت‌های تحت نظارت یا مالکیت طرف آمریکایی

آنچه ابتدائاً ابزار فشار آمریکا است ممنوعیت دسترسی خاطیان از قواعد تحریمی آمریکا با قطع از چرخه دلار است. دسترسی به چرخه دلار به استناد مجموعه دستورالعمل‌های زیرساخت پرداخت دلاری (OC1-OC12) عملاً معادل لزوم حضور فیزیکی یک طرف تسویه ‌کننده دلاری در آمریکا است. در این شرایط اروپا به جز رایزنی عملاً راه واقعی‌ای برای محافظت از یک شرکت اروپایی ندارد و این امر تا حد زیادی از اعتبار این راهبرد می‌کاهد. همچنین دایره فشار محدود به شرکت‌های تحت مالکیت یا نظارت آمریکا نیست بلکه هر شخص حقیقی یا حقوقی که در جایی به همکاری یا تسویه دلاری نیاز پیدا می‌کند در عمل متأثر از این تحریم است.

2) تهدید به اعمال جریمه تعرفه‌ای علیه آمریکا در صورت عدم ارائه مجوزهای لازم به شرکت‌های اروپایی

از سال 2008 تا 2017 تراز تجاری بین اتحادیه اروپا و آمریکا همواره به نفع اروپا مثبت بوده است چنانکه در سال 2017 این تراز مثبت به 120 میلیارد دلار می‌رسد. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر است که بدانیم با وجود سهم 20 درصدی آمریکا از صادرات اروپا، سهم آمریکا از واردات به اروپا 14 درصد است. این اعداد به خوبی نشان می‌دهد در صورت وقوع یک جنگ تجاری فراگیر احتمالاً هزینه‌ای که اروپا خواهد پرداخت بیش از آمریکا خواهد بود که این امر به نوبه خود چشم‌انداز عملی بودن تهدید اعمال جریمه تعرفه‌ای را شدیداً‌ مخدوش می‌کند.

3) ایجاد یک بانک بازرگانی یورو پایه مخصوصی ایران

همین حالا هم ایران پنج بانک اختصاصی یورویی در اختیار دارد اما عملاً ابزارهای تحریمی آمریکا توانسته تا حد قابل توجهی این بانک‌ها را از فضای تجاری اروپا ایزوله کند. در شرایط بازگشت تحریم‌های برجامی، تنها ابزار برای اتصال این بانک‌ها به محیط تجاری اروپا استفاد  از استثنای غذا و دارو خواهد بود. در صورتی که تحریم کاتسا بر ضد این بانک‌ها اعمال شود. بنابه تصریح اوفک این استثنا هم وجود نخواهد داشت. همین ابزار علیه هر بانک یورو پایه جدیدی بخصوص اگر مخصوص ایران باشد قابل اعمال است. در واقع مهم‌تر از خود بانک اکوسیستم اطراف آن است که بدون هراس از تحریم بتواند بانک را به محیط اقتصادی خارج از فضای بانک متصل کند. امری که ایجاد آن در اروپا با توجه به نظارت‌های چند لایه و مویرگی بودن ارتباطات تجاری مالی با آمریکا ایجاد آن احتمالاً ممکن نیست. این حقایق به خوبی نشان می‌دهد ابزارهای اروپا برای بقای مستقل در برجام تا چه حد ناکارا است.

گزاره‌های عمومی برای توافق ادامه برجام

چارچوب عمومی توافق پیشنهادی به شرح زیر است:

1- فروش تضمینی:« 680 هزار بشکه نفت به اتحادیه اروپا در ازای خرید خدمات فناورانه،کالاهای فناورانه و فناوری با اولویت:

- توسعه میادین نفتی و افزایش استحصال میادین موجود

- انرژی‌های نو

- زنجیره نیروگاه‌های برق و آب شیرین کن در حاشیه خلیج فارس و دریای عمان

- تأسیس، تجهیز و مدیریت بندر ویژه تجارت با اتحادیه اروپا در حاشیه مکران

- هواپیمای مسافری

تبصره یک: با افزایش تولید نفت ایران عدد خرید تضمینی بیشتر خواهد شد تا اروپا بتواند مانع از صرف درآمد مربوطه در اهداف غیر مطلوب از دید خود شود. شایان ذکر است شناخت ذینفع نهایی درباره این پروژه‌ها فقط درباره دست اول انجام خواهد شد.

تبصره دو: برای ایجاد پروژه‌های فوق سه مسیر جدا وجود دارد که اروپا می‌تواند در پیش بگیرد:

1- گرفتن مجوزهای عمومی غیرزماندار از اوفک

2- استفاده از شرکت‌های دولتی توسعه اروپایی به عنوان پیمانکار و بانک‌های مرکزی به عنوان تسویه کننده بدون نیاز

3- ایجاد شرکت واسط توسط شرکت خصوصی اروپایی در چین و روسیه و ارائه خدمت توسط آن و تسویه مالی خدمات در چین یا روسیه

(استفاده از روش‌های دوم و سوم به لحاظ تحریمی شدنی‌تر است و ضمناً توان چانه‌زنی برای اعمال روش اول را بالا می‌برد.)

تبصره سوم: برای استفاده از روش سوم ایجاد شرایط لازم توسط روسیه و چین (مثلاً اجازه ثبت شرکت به صورت محرمانه یا سایر طرفی که شناسایی ذینفع نهایی را برای اوفک دشوار سازد) برای شرکت‌های اروپایی لازم و ضروری است.

2- در صورت هدف تحریم قرار گرفتن شبکه اصلی انتقالات مالی ایران در اروپا (با تأکید بر EIH) به نحوی که حجم مبادلات ماهانه آن نسبت به میانگین ماهانه سال 2017 بیش از 10 درصد افت کند، اتحادیه اروپا چند بانک دولتی با خدمات عمومی (نه بانک تشکیل شده برای ایران) را جهت انتقالات مرتبط با غذا، دارو و موارد بشردوستانه معرفی خواهد کرد تا این بانک به وکالت ایران تسویه پرداخت‌های فوق‌الذکر را انجام دهد. در واقع اگر امکان برداشت از سپرده بانک مرکزی ایران نزد بانک دولتی فوق وجود نداشته باشد (مثلاً بر مبنای قانون TRA یا هر مورد تحریمی یا غیر تحریمی دیگر) بانک ضامن پرداخت‌های تعهد شده توسط بانک مرکزی از منابع خود می‌باشد.

3- فروش تضمینی 800 هزار بشکه نفت از ایران به چین به صورتی که در ابتدا دست کم یک صد هزار بشکه نفت از طرف ایران به عنوان پشتوانه قرارداد آتی یوانی نفت در بورس شانگهای استفاده شود. به همراه امکان ایجاد روابط کارگزاری کنلن بانک با بانک‌های استانی چین و چهار بانک اصلی چین همراه با ایجاد یک شعبه از کنلن بانک در کیش و بازگشایی حساب‌های بسته شده در سال 2017

4- ایجاد شبکه ریلی برقی شرقی - غربی از محل فاینانس سه برابری مانده طلب نفتی ایران نزد چین

5- ایجاد شرکت مشترک چینی - ایرانی برای ادامه خط ریلی در کشورهای عراق - سوریه و لبنان

6- سرمایه‌گذاری مشترک نفتی ایران - چین در قالب شرکت مشترک به نحوی که وظیفه فروش سهم هر دو طرف به عهده این شرکت مشترک باشد.

7- تهاتر نفتی 200 هزار بشکه‌ای با روسیه با اولویت کالاهای زیر:

* هواپیما

* ادوات جنگی

* گوشت گرم

تبصره: در صورت سرمایه‌گذاری مشترک روسیه و ایران از محل تهاتر فوق در زنجیره کشت و استحصال دانه‌های روغنی تهاتر فوق تا سطح 400 هزار بشکه قابل افزایش است و گندم را هم شامل خواهد شد.

8- ایجاد یک شرکت مشترک انتقال گاز برای خرید گاز ایران و فروش آن به اروپا با مشارکت 45 درصد روسیه، 45 درصد ایران،‌ 5 درصد عراق، 5 درصد سوریه

9- تعهد ایران برای باقی ماندن در برجام و باقی ماندن در NPT

منبع: تسنیم

منبع: مشرق

کلیدواژه: جام جهانی 2018 روسیه خروج آمریکا از برجام حمایت از کالای ایرانی اروپا ایران توافق نفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۷۸۰۲۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درس‌های خانم دیپلمات؛ هیچ‌تضمینی وجود ندارد!

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کاترین مارگارت اشتون سیاستمدار انگلیسی، از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی بود و به همین‌دلیل در روزهایی که مذاکرات هسته‌ای ایران با 1+5 در جریان بود، نامش در اخبار ایران و جهان بسامد زیادی داشت. اما اشتون به‌جز این‌مذاکرات در مذاکرات دیگری که مربوط به سرنوشت و آینده کشورهای مختلف می‌شدند، حضور داشته و خاطرات مربوط به این‌مذاکرات را در کتابی که سال ۲۰۲۳ منتشر شد، روایت کرده است.

این‌کتاب با عنوان اصلی «And Then What? Inside Stories of 21st Century Diplomacy» (و بعدش چه؟ خاطرات پشت‌پرده مذاکرات دیپلماسی قرن بیست و یکم) منتشر شد که ثبت و ضبط خاطرات مندرج در آن توسط پیتر کلنر همسر اشتون انجام شده است. ترجمه فارسی این‌کتاب آبان‌ماه ۱۴۰۲ با بازگردانی پروین قائمی و عنوان «خاطرات خانم اشتون»، توسط انتشارات ایران به بازار نشر عرضه شد و در مطلبی که در ادامه می‌آید، نگاهی به نکات و موضوعات مهم این‌کتاب داریم.

راوی کتاب پیش‌رو هرچه باشد و نباشد، یک‌دیپلمات انگلیسی است؛ از آن‌گونه سیاستمداران و چهره‌هایی که هرچه‌قدر هم مهربانی و خوش‌قلبی نشان دهند، در نهایت قابل اعتماد نیستند. این‌موضوع را می‌توان به‌عنوان یکی از درس‌های غیرمستقیم این‌کتاب دریافت. خود اشتون نیز مشاهدات و تجربیاتی داشته که آن‌ها را مثل درس برای مخاطبش تشریح می‌کند. البته متن کتاب «خاطرات خانم اشتون» صفحات و سطور بسیار خسته‌کننده و غیرجذابی دارد و مخاطب باید این‌درس‌ها را از بین بسیاری از مطالب غیرضروری و بدون جذابیت استخراج کند.

در ادامه مشروح مقاله بررسی کتاب خاطرات کاترین اشتون را می‌خوانیم؛

* درس‌های خانم دیپلمات؛ هیچی به هیچی!

کاترین اشتون در جایی از کتاب خاطراتش می‌گوید دیپلماسی هرچند دست‌کم گرفته شده و ارزشش شناخته نشده، سلاح نهایی زرادخانه روابط بین‌الملل است. اما جالب است که در فرازهای مختلف همین‌کتاب می‌گوید هیچ‌راه مشخص و معینی برای موفقیت یک‌دیپلمات وجود ندارد و غالبا هیچ راه‌حل کاملی وجود ندارد.

راوی کتاب «خاطرات خانم اشتون» حرفی دارد که حالت ساده‌اش این است که دیپلماسی با وجود این‌همه سروصدا و ظاهر موقرش، در نهایت هیچ‌تضمین و تکیه‌گاهی نیست. او می‌گوید دیپلماسی نقطه پایان مشخصی ندارد و حتی زمانی هم که توافقی حاصل می‌شود، نیروهای بیرونی، تغییرات سیاسی یا صرفا رویدادها می‌توانند آن را از مسیر خارج کنند. به همین‌دلیل دیپلماسی، نیازمند هوش و تربیت است. واپس‌نگری و نگاه به رویدادها پس از وقوع، هرگز نباید منحصر به محاسبات و فرضیات باشد و در نهایت هدف دیپلماسی این است که آدم‌ها را دور هم جمع کنید و آنها را تا زمانی که به نتیجه برسید، در اتاقی نگه دارید! او در جای دیگری از کتابش می‌گوید هرچه تلاش بیشتری برای گردآوردن افراد انجام شود، شانس بیشتری برای حل مشکل وجود دارد. البته گفتن این‌حرف، آسان است، اما انجام آن در عمل بسیار دشوار است.

این‌دیپلمات انگلیسی درباره توافق‌ها نظر جالبی دارد که مکمل همان‌نگاهی است که هیچ‌تضمینی وجود ندارد. او می‌گوید در بهترین حالت، توافق‌ها سازش‌های قابل اجرایی هستند که می‌توان با آن‌ها زندگی کرد، اما به ندرت می‌توان آنها را دوست داشت و در طول زمان هم باید آن‌ها را دائما تقویت کرداشتون در سطور پایانی خاطراتش دوباره می‌گوید «هیچ تضمینی وجود ندارد.» و درباره میزان تاثیرگذاری همه کارهایی که در مذاکرات مختلف در مصر، لیبی، یوگسلاوی، ایران و ... انجام داده می‌گوید «یک دهه از دوره پوشش داده‌شده در این‌کتاب می‌گذرد و هیچ‌یک از چالش‌هایی که در اینجا نوشته‌ام به‌طور دائم‌حل نشده‌اند.» این‌دیپلمات انگلیسی درباره توافق‌ها نظر جالبی دارد که مکمل همان‌نگاهی است که هیچ‌تضمینی وجود ندارد. او می‌گوید در بهترین حالت، توافق‌ها سازش‌های قابل اجرایی هستند که می‌توان با آن‌ها زندگی کرد، اما به ندرت می‌توان آنها را دوست داشت و در طول زمان هم باید آن‌ها را دائما تقویت کرد. او در عین‌حال سعی می‌کند از ابتدا، نگاه مثبت و روبه‌جلو هم داشته باشد و می‌گوید: «همواره بین پذیرش و اجرا فاصله زیاد و کار دشوار بوده است. اما روابط «رسمی» از عمق، دوام و ثبات پشتیبانی می‌کنند و این‌امکان را فراهم می‌آورند که خط مشی‌ها در طول زمان پیشرفت کنند و توسعه یابند.» (صفحه ۲۷) همین‌تلاش برای داشتن نگاه مثبت را می‌توان فراز دیگری از کتاب در صفحه ۲۵ هم مشاهده کرد؛ جایی که صحبت از یک‌افشاگری و به‌اصطلاح یک‌گاف است: «یک‌بار که تماس تلفنی ویکتوریا نولند، دستیار وزیر امور خارجه ایالات متحده شنود و به طرز شرم‌آوری فاش شد، او از اینکه ما در حمایت از اوکراین سرعت عمل کافی به خرج نداده بودیم، ناامید شده و گفت: "تف به اتحادیه اورپا!" اما چنین اتفاقاتی منعکس‌کننده غرغر اعضای ناراضی یک‌خانواده بود و به معنی گسستگی روابط نبود. او سریع عذرخواهی کرد و اتحادیه اروپا هم به‌سرعت موضوع را نادیده گرفت.» (صفحه ۲۵)

افراد حقیر ازجمله گروه‌ها و افرادی هستند که کاترین اشتون به گفته خود از اعمال و رفتار آن‌ها درس گرفته است. او می‌گوید از اعمال افراد حقیری که دنبال ایجاد هرج و مرج و ویرانی هستند و زندگی دیگران را به‌خاطر خواسته‌های خودخواهانه خود به تباهی می‌کشند، خیلی چیزها یاد گرفته است. البته مشخص نیست این‌اشاره به همفکران غربی‌اش در اروپا و غرب وحشی برمی‌گردد یا منظورش با رندی و هوشمندی، کشورهای مستعمره و تحت سلطه امپراتوری غرب هستند. تنها اشاره‌ای که این‌افراد را به مخاطب کتاب معرفی کند، این‌فراز از کتاب است: «برخی اساسا مولد و سرمنشا هرج و مرج بودند. آنها این‌آمادگی را داشتند که منافع شخصی را بر هر امری که از مصایب مردم آنها بکاهد، ترجیح بدهند.»

کلیدواژه مهم دیگری که در کتاب کاترین اشتون وجود دارد، بحران است. او می‌گوید بحران‌ها مانند آتشی هستند که انرژی و منابع را نابود می‌کنند و مشکلاتی که حل نشده و باقی مانده‌اند، با هجوم شعله‌هایی که نیروی تازه‌ای دارند، سوزاننده‌تر و سمی‌تر از قبل بازمی‌گردند و در مسیر خود همه‌چیز را در خود فرو می‌برند. اشتون در فراز دیگری درباره بحران‌های ناشی از بلایای طبیعی می‌گوید «مهم نیست که یک‌کشور چقدر توسعه‌یافته باشد، یا چقدر به زلزله، سیل یا آتش‌سوزی عادت کرده باشد، در زمان وقوع بالایا، هر کشوری می‌تواند تحت تاثیر قرار بگیرد.» (صفحه ۷۳)

درس دیگری که کاترین اشتون در طول سال‌ها کار و تجربه آموخته، این است که راننده‌های شخصیت‌های سیاسی، عموما اولین‌کسانی هستند که از تغییر مقام و منصب‌ها مطلع می‌شوند. او می‌گوید ««هر وقت وزرا جابه‌جا می‌شدند، راننده‌ها اولین‌کسانی بودند که خبردار می‌شدند. چون ماشین بهتر یعنی مقام بالاتر و تغییر راننده‌ها یعنی جابه‌جایی آدم‌ها و ناپدیدشدن ماشین و راننده یعنی برکنارشدن از یک‌منصب!» (صفحه ۳۲)

* پوتین در نگاه اشتون

کاترین اشتون در کتاب خسته‌کننده خاطراتش از رهبران سیاسی مختلف جهان صحبت کرده که یکی از آن‌ها ولادیمیر پوتین سیاستمدار روس است. او درباره این‌شخصیت سیاسی می‌گوید

«هرکسی برای گفتن، سبکی و برای بودن، راهی دارد که می‌توان از آن چیزهای زیادی آموخت. در تمام این‌سال‌ها، هرگاه کسی از من می‌پرسید که یک‌رهبر خاص واقعا چگونه آدمی است، من پاسخ می‌دادم به احتمال قوی پوتین. او آدم‌ها را با دلایل موجه، جذب و در عین حال ناراحت می‌کند.» (صفحه ۳۹) در فراز دیگری از همین‌صفحه کتاب است که اشتون در توصیف خلقیات و رفتار بیرون پوتین می‌گوید «او به ندرت لبخند می‌زند و هیچ‌حس گرم و رفتار صمیمانه‌ای در او وجود ندارد. در تمام ملاقات‌های من با پوتین، هیچ نشانه‌ای ندیدم که حاکی از به رسمیت شناختن آینده‌ای مشترک در قاره اروپا از جانب او باشد.» در جای دیگری از کتاب هم وقتی صحبت از مذاکرات سال ۲۰۱۳ سر مجادلات روسیه و اوکراین است، اشتون جمله جالبی دارد که بیانگر تلاش‌ها و دست‌وپا زدن‌های اروپا برای جدی‌گرفته‌شدن توسط روسیه است. او می‌گوید «من می‌خواستم روسیه اتحادیه اروپا را یک‌نیروی جدی سیاست خارجی ببیند.»

* آمریکا؛ آقابالاسرِ اروپا

در همان‌بخش مربوط به خاطرات مذاکرات ۲۰۱۳ اوکراین، جمله جالبی از اشتون وجود دارد که بیانگر نگاه پایین به بالای اروپا نسبت به آمریکاست. پیش از ذکر این‌جمله بد نیست به نقش پررنگ و تاثیرگذار شخصیت جان‌ کری وزیر پیشین امور خارجه آمریکا در خاطرات اشتون اشاره کنیم. اولین‌حضور جان‌ کری در خاطرات این‌کتاب مربوط به مذاکرات غربی‌ها با مصر و روزهای بهار عربی و سقوط محمد مرسی است. اشتون در این‌بخش درباره جان کری می‌گوید «چیز زیادی درباره روابط خارجی یا سیاست آمریکا نمی‌دانست. او صمیمی و خونگرم بود و باعث می‌شد احساس کنید تنها کسی هستید که او می‌خواهد با او صحبت کند.»

اما آن‌جمله مهم که درباره مذاکرات اوکراین به آن اشاره کردیم، از این‌قرار است: «مثل همیشه تا جایی که می‌توانستیم با آمریکا هماهنگ شدیم.» (صفحه ۲۷۳) در ادامه همین‌روند، همه‌کاره بودن آمریکا در مذاکرات اوکراین و روسیه و بطالت کشورهای اروپایی در مذاکرات، باید به فراز دیگری از خاطرات اشتون هم اشاره کنیم؛ جایی که خاطره برگزاری جلسه‌ای مشترک در پاریس را نقل می‌کند و می‌گوید «همه دور یک میز بزرگ جمع شدند. عجیب بی‌نظیم بود. من دیگر از اینکه برخی کشورهای اروپایی احساس می‌کردند باید در چنین گردهمایی‌هایی شرکت کنند، حالم داشت به هم می‌خورد...» (صفحه ۲۸۳)

به تجربه می‌دانستم که ایستادن در مقابل پرچم اشتباه می‌تواند غوغا به پا کند. یکبار از من از زاویه‌ای عکس گرفته شد که در آن پرچمی در کنار من دیده می‌شد، در حالی که در واقع آن‌پرچم در آن‌سوی اتاق بود و در نتیجه غم و رنج زیادی را متحمل شدم. روس‌ها نمی‌خواستند از تیم اوکراین در مقابل پرچم اوکراین عکس گرفته شود، زیرا دشچیتسیا را به‌عنوان نماینده مردم تمام اوکراین قبول نداشتنداشتون درباره جلسه پاریس می‌گوید با جلسه که با ریاست فرانسه همراه بود، مشخص شد مقامات اوکراینی، روس و آمریکایی حضور ندارند و وقتی حاضرین متوجه شدند قرار نیست موضوع اصلی در آنجا مطرح شود، سخنرانی‌ها کوتاه‌تر شدند و جلسه از هم پاشید. نکته جالب دیگر از همه‌کاره‌بودن آمریکا در این‌گونه بزنگاه‌های تاریخی و مهم، که در خاطرات اشتون وجود دارد، حضور نیروهای امنیتی آمریکا در مقابل دفتر وزیر امور خارجه فرانسه است. او می‌گوید این‌نیروها تعیین می‌کردند چه‌کسانی می‌توانند به ساختمان وارد و چه‌کسانی نمی‌توانند وارد شوند. اشتون با نقل این‌خاطره می‌گوید «از ظرفیت آمریکا برای حضور در همه‌جا خنده‌ام گرفت.» (همان)

* پرچم‌ها را کجا بگذاریم که عکس خراب نشود!

از دیگر خاطرات جالب اشتون درباره مذاکرات چهارجانبه درباره بحران اوکراین و روسیه، می‌توان به جلسه‌ای اشاره کرد که در نهایت با حضور آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و اوکراین تشکیل شد اما مسائل تشریفاتی در آن در اولویت بودند و قرارداشتن پرچم‌ کشورها در محلی خاص می‌توانست باعث بروز فاجعه برای طرف‌های مذاکره شود. اشتون درباره این‌جلسه و چگونگی جلوگیری از فاجعه در آن، این‌روایت را دارد:

«ساعت ۱۱ صبح، همه یک‌دیگر را دیدیم. چهار تیم دور یک میز مربعی بزرگ نشستند؛ اوکراین مقابل روسیه و ایالات متحده آمریکا مقابل اتحادیه اروپا. سه مقام به کری، لاوروف، دشچیتسیا و من پیوستند. اولین‌بحث ما این بود که کدام پرچم‌ها را در اتاق داشته باشیم. من همیشه از اینکه چه انرژی و وقتی صرف این‌جور چیزها می‌شد، شگفت‌زده می‌شدم. من به تجربه می‌دانستم که ایستادن در مقابل پرچم اشتباه می‌تواند غوغا به پا کند. یکبار از من از زاویه‌ای عکس گرفته شد که در آن پرچمی در کنار من دیده می‌شد، در حالی که در واقع آن‌پرچم در آن‌سوی اتاق بود و در نتیجه غم و رنج زیادی را متحمل شدم. روس‌ها نمی‌خواستند از تیم اوکراین در مقابل پرچم اوکراین عکس گرفته شود، زیرا دشچیتسیا را به‌عنوان نماینده مردم تمام اوکراین قبول نداشتند. بعد از چند دقیقه همه پرچم‌ها را برداشتیم.» (صفحه ۲۸۷)

* اعترافات دیپلمات انگلیسی درباره کاربرد دموکراسی برای چپاول کشورها

یکی از کلیدواژه‌های مهم کتاب خاطرات کاترین اشتون، «دموکراسی» است که به‌خوبی با استفاده از آن پشت نقاب مهربانی و خوش‌قلبی مخفی شده است. واژه مورد اشاره با مفهوم سبک زندگی غربی در باطن و عمق خود، در خاطرات اشتون، به‌عنوان راه نجات کشورهایی مثل مصر و لیبی مطرح می‌شود؛ آن هم با همان نقاب خیرخواهی. نمونه بارز این‌رویکرد را می‌توان در این‌فراز کتاب مشاهده کرد: «این امری حیاتی است که کسانی که به دموکراسی اعتقاد دارند و بخت آن را دارند که در کشوری دموکرات زندگی کنند، به کسانی که در طلب دموکراسی به عنوان روش زندگی هستند، کمک کنند.» اشتون در عین هوشمندی و زیرکی در فرازهایی، اعترافات صادقانه‌ای هم دارد و می‌گوید غرب قصد تسری دموکراسی موردنظرش را در جهان دارد. در همین‌فرازهاست که نیت کارفرمایانش را لو می‌دهد. او می‌گوید «تجربه اروپا به ما می‌گوید که دموکراسی واقعی پایه و اساس ضروری تساهل، صلح و رفاه است. در مناطقی از جهان که دموکراسی هنوز شکوفا نشده است، ما سریع به مقصد نخواهیم رسید و نیز این‌کار را بدون عقب‌نشینی انجام نخواهیم داد، اما دموکراسی عمیق تنها راهی است که ما قصد داریم به آن برسیم.» (ص ۲۹ به ۳۰)

اشتون در جمع‌بندی فصلی که مربوط به خاطراتش از لیبی و چگونگی به هم ریختن این‌کشور توسط غرب است، دوباره از آن‌اعترافات صادقانه درباره برنامه‌ریزی برای چپاول کشورهای غیرغربی دارد و می‌گوید «یک موضوع مشترک در بین تمام کارهایی که باید انجام می‌دادیم، وجود داشت؛ چگونه می‌توان دموکراسی‌های عمیقی ایجاد کرد که از شکست جان سالم به در ببرند و چگونه می‌توان برای مدتی طولانی، وقت و منابع کافی را برای تحقق چنین آرزویی سرمایه‌گذاری کرد.» (صفحه ۱۶۸)

دم خروس دوباره در همین‌فرازهای خاطرات اشتون، ضمن اشاره به کمک ۱۵۵ میلیون یورویی اتحادیه اروپا به لیبی جدید، بیرون می‌زند؛ جایی که اشتون می‌گوید «ما می‌توانستیم ترتیبی بدهیم که غذا و دارو فورا ارسال و توزیع شود.»در همین‌راستا بد نیست به روایت اشتون از ماجراهای بهار عربی در مصر و سپس سقوط دولت قذافی در لیبی بپردازیم که اتحادیه اروپا در هیچ‌کدام از این‌ماجراها ناظر بی‌طرف و بی‌تفاوت نبود. خانم دیپلمات ضمن گفتن از دختربچه‌های معصومی که دستش را فشرده‌اند و برای آینده زیبایشان اظهار امیدواری کرده‌اند، در دو فراز از خاطراتش، از مردی لیبیایی با نام محمد یاد می‌کند که چنین‌نظری داشته است: «دموکراسی فقط منحصر به انتخابات نیست. ما آنچه شما (اروپایی‌ها) دارید، یعنی دموکراسی را به‌عنوان یک‌روش زندگی می‌خواهیم.» (صفحه ۱۵۹) این‌«محمد» همان‌طور که گفته شد، در فراز دیگری از خاطرات اشتون هم حضور دارد و به‌عنوان مرد جوانی در بن‌غازی می‌گوید لیبی باید دموکراسی را به‌عنوان یک‌شیوه زندگی برگزیند و مستقر کند. بین همین‌سطور و صفحات کتاب است که اشتون، به‌طور غیرمستقیم سر لیبیایی‌ها منت می‌گذارد و از سپاسگذاری اعضای شورای انتقالی قدرت این‌کشور از اتحادیه اروپا خاطره می‌گوید: «شورای ملی انتقالی به قدری از همه اعضای اتحادیه اروپا سپاسگزار بودند که نمی‌توانستند از ملاقات با یکی از آنها هم امتناع کنند.»

کاترین اشتون ضمن روایت از حمایت اتحادیه اروپا و ناتو از مخالفان قذافی و بمباران‌های سنگین مواضع قذافی؛ می‌گوید مخالفان قذافی با این‌حمایت‌ها وارد طرابلس شدند. همچنین با بیان این‌که نیکلا سارکوزی رییس‌جمهور وقت فرانسه، میزبان «همایشی در حمایت از لیبی جدید» بوده، می‌گوید کنار هم نگه داشتن ۲۷ کشور در موضوع لیبی، کار نسبتا ساده‌ای بود. برای بسیاری از آن‌ها حمایت از عبور لیبی از جایی که قبلا یک کارزا نظامی بود، به کشوری آرام، دموکراتیک و موفق، آرامش‌بخش بود. دم خروس دوباره در همین‌فرازهای خاطرات اشتون، ضمن اشاره به کمک ۱۵۵ میلیون یورویی اتحادیه اروپا به لیبی جدید، بیرون می‌زند؛ جایی که اشتون می‌گوید «ما می‌توانستیم ترتیبی بدهیم که غذا و دارو فورا ارسال و توزیع شود.» او کُدها و اشارات معنادار دیگری هم درباره تاثیرگذاری اروپایی‌ها در تحولات لیبی دارد و می‌گوید «در لندن، چمدان‌های پر از اسکناس‌های لیبی آماده بودند تا به محض شروع به کار بانک‌ها ارسال شوند.» و پس از ذکر این‌مسائل، باز هم این‌نکته یادآوری می‌شود که حمایت از ساختارهای مدنی، یکی از اولویت‌های اتحادیه اروپا در لیبی بود که زیربنای یک‌جامعه دموکراتیک هستند.

* دیپلماسی در غرب و محمد مرسی در نگاه اشتون

کتاب خاطرات کاترین اشتون، بخشی درباره «مصر و سقوط محمد مرسی» دارد. او در این‌بخش، فراز جالبی دارد که یکی از همان‌اعترافات او درباره ظاهرسازی با دموکراسی است. اشتون می‌گوید / اتحادیه اروپا خود از خاکستر درگیری و وحشت فروپاشی دموکراسی سر برآورده و «با وجود اینکه ما ادعا می‌کردیم که دموکراسی زیربنای ضروری پیشرفت بشر است، نیاز به فروتنی داشتیم. آنچه در پیش بود، روند طولانی و پیچیده ایجاد دموکراسی عمیق بود. انتخاب آزادانه دولت مورد علاقه مردم یا بیرون انداختن دولتی که کارش تمام شده بود، کافی نبود.»

با وجود اینکه ما ادعا می‌کردیم که دموکراسی زیربنای ضروری پیشرفت بشر است، نیاز به فروتنی داشتیم. آنچه در پیش بود، روند طولانی و پیچیده ایجاد دموکراسی عمیق بود. انتخاب آزادانه دولت مورد علاقه مردم یا بیرون انداختن دولتی که کارش تمام شده بود، کافی نبوداشتون پس از ورود به مصر بحران‌زده و در روزهایی که دولت محمد مرسی سقوط کرده بود، به دیدار احمد شفیق نخست‌وزیر وقت رفت و از او خواست در برپایی انتخابات ریاست‌جمهوری شتاب نکند. جملات آموزنده اشتون در آن‌دیدار به سیاستمدار مصری از این‌قرار بودند:«جناب نخست‌وزیر انتخابات گیلاس‌های روی کیک دموکراسی هستند و به خودی خود برای یک‌کشور، دموکراسی را به ارمغان نمی‌آورند. شما باید با دقت برای انتخابات آماده شوید و ابتدا کیک را بپزید.» (صفحه ۱۰۵)

اما بد نیست همان‌طور که تصویر ولادیمیر پوتین را از نگاه کاترین اشتون دیدیم، تصویر محمد مرسی رییس‌جمهور بداقبال مصری را هم از دید این‌دیپلمات اروپایی ببینیم. اشتون در صفحه ۱۱۰ ترجمه فارسی کتاب خاطراتش، درباره مرسی می‌گوید «به‌راحتی می‌شد رفتار آرام او را با درون‌نگری اشتباه گرفت. حقیقت این بود که او نه مسئول بود و نه توانایی رسیدگی به هیچ‌یک از مسائل واقعی را داشت که مصر با آن‌ها مواجه بود.»

* جابه‌جایی صندلی‌ها در مذاکره هسته‌ای با ایران

کاترین اشتون می‌گوید توافق هسته‌ای ایران ثابت‌ترین نمونه مسائلی بوده که اروپایی‌ها در آن‌ها منافع مشترک داشته‌اند. یکی از درس‌های دیپلماتیک این‌دیپلمات انگلیسی از مذاکرات با ایران این است که در مذاکره، راه حل غالبا یافتن فرمول صحیح کلماتی است که به هر یک از طرفین آنچه را می‌دهد که نیاز دارند. البته او در فراز دیگری که مربوط به مذاکرات نوامبر ۲۰۱۳ است، معنی خلاصه مذاکره را هم برای مخاطب کتابش ارائه می‌کند: «وستروله برای لحظه‌ای عصبانی شد و گفت این راه ادامه امور نیست. آن‌قدر خسته بودم که جواب بدهم که مذاکره یعنی همین؛ ساعت‌ها کار مفصل و حتی ساعت‌های بیشتر معطلی و حوصله سر رفتن و نخوابیدن. او به من لبخند زد و من هم با از بین رفتن نارحتی متقابلمان، لبخند زدم.» (صفحه ۲۴۲)

راوی کتاب «و بعدش چه؟» در روایت مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 که ژوییه ۲۰۱۳ در بروکسل انجام شدند، دوباره به نقش پررنگ آمریکا اشاره می‌کند و تلویحا می‌گوید این‌مذاکرات، مذاکراتِ آمریکا و ایران و به بیان دیگر، قصه، قصه ی کری و ظریف بود. او درباره شکل‌گیری جلسه مذاکره می‌گوید «چیدمان صندلی‌ها را با دقت برنامه‌ریزی کردم و صندلی ظریف را در کنار صندلی خود و صندلی معاونش را در کنار صندلی هلگا قرار دادم و شش کشور دور میز به شکل نعل اسب نشستند. تیم آمریکا دیوانه شده بود. آنها می‌خواستند جان کری در کنار ظریف بنشیند. شرمن به طعنه گفت که این تنها عکسی است که هرکسی به آن علاقه‌مند خواهد بود. البته حق با او بود و ما جای صندلی‌ها را تغییر دادیم. عکس نشستن وزیر امور خارجه آمریکا و وزیر امور خارجه ایران در کنار هم احساسات‌برانگیزتر از آب درمی‌آمد. من به طعنه اشاره کردم که نیویورک تایمز عکسی انتخاب کرد که من در کنار ظریف نشسته بودم، در حالی که فایننشال تایمز لندن مرا حذف کرد. فعلا قصه، قصه کری و ظریف بود.» (صفحه ۲۲۵)

* گاف آمریکایی‌ها در نوشتن پیش‌نویس مذاکره با ایران

یکی از مراحل مذاکره هسته‌ای با ایران، نوامبر ۲۰۱۳ در ژنو انجام شد. در این‌مرحله پیش‌نویسی نوشته شد که اروپایی‌ها را امیدوار کرد مذاکرات قدم رو به جلو داشته‌اند. اما ساعتی از ارائه پیش‌نویس نگذشته بود که هول و اضطراب دوباره‌ای بین سران غربی به وجود آمد. اشتون این‌ماجرا را این‌گونه روایت می‌کند:

ایران می‌خواست تعهددادنش و ادامه برنامه هسته‌ای غیرنظامی‌اش به شکل محدود و تحت نظارت، به‌عنوان یک‌حق غیرقابل تعرض شناخته شود؛ نه هدیه‌ای از طرف شش‌کشور مقابل!«با جیمز نشسته بودیم و من آماده بودم به خودم بگویم که شب آرامی خواهم داشت که در باز شد و شرمن و نفیو با عجله وارد شدند. او گفت: «ما متن اشتباهی به شما دادیم!» پیش‌نویس قبلی بود. من مجبور شدم مدیران سیاسی را پیدا کرده و از ارسال سند به پایتخت‌هایشان جلوگیری کنم. دویدم تا کسانی را که می‌توانستم پیدا کنم و برای کسانی که رفته بودند، پیام فرستادم. در نهایت همه کاغذها را جمع کرده و آنها را خرد کردم و به‌جای آن نسخه مناسب را تحویل دادم. روی صورت همه‌شان جراحت توهینی که به آن‌ها شده بود، دیده می‌شد. من خودم چند توجیه تراشیدم تا برای وضعیتی که اتفاق افتاده بود توضیح قانع‌کننده‌ای ارائه بدهم.» (صفحه ۲۳۶)

* ایران دنبال حق بود نه هدیه

کاترین اشتون از زاویه خود می‌گوید مشکل مذاکره با ایران این بود که پیشنهادات ناقص بودند؛ نه حاوی جزییات فنی از آنچه قرار بود برای برنامه‌ هسته‌ای موجود ایران اتفاق بیفتد و نه شامل روندی سیاسی‌ که قرار بود طرف مقابل را به توافق نهایی برساند. یکی از اعترافات صادقانه دیگر اشتون هم درباره نگاه ایران به مذاکرات هسته‌ای با غرب است؛ او می‌گوید ایران می‌خواست تعهددادنش و ادامه برنامه هسته‌ای غیرنظامی‌اش به شکل محدود و تحت نظارت، به‌عنوان یک‌حق غیرقابل تعرض شناخته شود؛ نه هدیه‌ای از طرف شش‌کشور مقابل!

کد خبر 6097439 صادق وفایی

دیگر خبرها

  • افشاگری تازه؛ پخش فایل صوتی جنجالی ظریف، عمدی و برای پالس به آمریکا بود!
  • فیلم| آمریکا از برجام خارج شده است و به تعهدات خود عمل نکرده است
  • درس‌های خانم دیپلمات؛ هیچ‌تضمینی وجود ندارد!
  • ایجاد یک اتحادیه دفاعی هدفی دور از دسترس در اتحادیه اروپا
  • مزه دورکاری در اقتصاد آمریکا
  • وضعیت سهمیه‌های اروپایی لیگ برتر؛ منچستریونایتد و چلسی چه سرنوشتی دارند؟
  • جیب‌بُرترین شهر و کشور اروپایی
  • بورل: آمریکا دیگر هژمونی ندارد؛ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست
  • آمریکا دیگر هژمونی ندارد/ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست
  • بورل: آمریکا دیگر هژمونی ندارد/ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست