ربودن دختر جوان از مقابل بیمارستان شماره 2 / 3 مرد مرا به یک خانه متروکه بردند!
تاریخ انتشار: ۵ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۷۸۵۳۷۷
حوادث رکنا: مرد جوان که متهم است با همدستی دو دوست نوجوانش بامداد یک دختر را از مقابل بیمارستان ربودند و وی را آزار دادند در کمتر از چند ساعت از جنایت سیاه بازداشت شدند و پای میز محاکمه ایستادند.
به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، بامداد پنجم خرداد ماه امسال یک دختر جوان به کلانتری تهرانسر رفت و از سه مرد که وی را ربوده و آزار داده بودند شکایت کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به دنبال شکایت دختر جوان پلیس به خانه متروک رفت و مرد جوان به نام عظیم و دو همدست ۱۷ ساله اش را بازداشت کرد. آنها در حالی که فقط چند ساعت از وقوع جرم Crime گذشته بود در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی Judge اصغرعبدالهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستادند.
در این جلسه دختر جوان به تشریح ماجرا پرداخت. وی گفت: مرد جوان مرا آزار داد اما دو پسر نوجوان فقط شاهد ماجرا بودند. مرد جوان حتی می خواستم مرا به قتل Murder برساند که توانستم از دست او بگریزم.
سپس عظیم در جایگاه ویژه ایستاد و ادعای عجیبی مطرح کرد. وی گفت: متاهلم و همسرم در افغانستان زندگی میکند. من برای کار به ایران آمده بودم و با دو پسر نو جوان در خانه اجاره ای زندگی می کردیم. نیمه شب مشغول درست کردن سحری بودم که زنگ در خانه به صدا در آمد. وقتی مقابل در خانه رفتم با دختر نوجوان روبرو شدم. او گفت مادرش در بیمارستان بستری است و پولی برای پرداخت هزینه ها ندارد. من که دلم برای او سوخته بود او را به داخل خانه دعوت کردم و ۵۰ هزار تومان به او پول دادم اما دختر جوان پول بیشتری می خواست. من که عصبانی شده بودم از او خواستم تا خانه را ترک کند اما او عصبانی شد و خودش گوشی موبایلش را به زمین کوبید و سپس خانه ما را ترک کرد. حالا هم نمیدانم چرا چنین شکایتی را مطرح کرده است.
سپس دومین متهم در جایگاه ایستاد و حرف های متهم ردیف اول را تایید کرد. وی گفت: دختر جوان با پای خودش به خانهمان آمده بود اما من و دوستم او را آزار ندادیم.
سومین متهم اما گفت: من خواب بودم و چیزی از ماجرا ندیدم.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و دختر جوان را به پزشکی قانونی معرفی کرد. بعد از اظهار نظر پزشکی قانونی قضات دادگاه درباره این پرونده حکم صادر می کنند.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
توئیت جنجالی خبرگزاری رسمی عربستان در اهانت به پیامبر(ص)
دختر 16 ساله پس از شب وحشتناک در پارتی خودکُشی کرد / خشایار او را بیهوش کرده بود
جزییات فرار بن سلمان از کاخ با بدنی خون آلود
جوان 18 ساله که روی طناب دار مُرده بود زنده شد / در چابکسر رخ داد
این ستاره های خانم و آقا رفتارهای زشتی دارند + عکس و جزییات
رفتارهای خونسردانه مردی با چاقویی فرو رفته در سرش + فیلم عجیب
فیلم / وحید مرادی امروز در خانه حسین گودرزی قتل را بازسازی کرد + اختصاصی
اعترافات شوکه کننده یک زن/ شوهرم پدر نوه دختری ام است ! + عکس
حمید صفت از زندان آزاد میشود / این خواننده اعدام نخواهد شد!
قتل عاطفه 9 ساله برای دزدیدن کلیه هایش ! / قاتل جسد را آتش زد + عکس دختربچه
پیدا شدن اجساد خلبان هواپیمای یاسوج ، رییس هیات والیبال و مادر 2 برادر
این شیاد را می شناسید؟! او به زنان تهرانی پیشنهاد ازدواج می داد + عکس
منبع: رکنا
کلیدواژه: سلامت ماه رمضان مهم ترین های 24 ساعت اخبار حوادث بیمارستان دختر جوان کیفری مرد جوان پای میز محاکمه عکس حوادث فیلم انتشار ایرانی ایران دختر آزار و اذیت جوان مرد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۷۸۵۳۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش
به گزارش تابناک، زن ۳۲ سالهای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعبالعلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت میکرد و ما مشکل مالی نداشتیم.
مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن میگفت و با حسرت از گذشتهاش یاد میکرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچگاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خالهام ارتباط بسیار صمیمانهای داشتم تا اینکه عاشق پسرخالهام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان میداد و رابطهاش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار میکرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.
هنوز آخرین سال دبیرستان را میگذراندم که روزی مادر و خالهام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری میکردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشهگیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.
پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمیدهم مگر به شرط...
با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفتهای مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.
هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. اینگونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار میرفتم و به بخت سیاه خودم میگریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمیرفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحتهای اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.
در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبهای ارتباط دارد و به من خیانت میکند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمیکند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.
با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار میدانستم به گونهای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی میکرد. من هم اهمیتی نمیدادم و دیگر برایم رفتارهایش بیمعنی بود.
روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخالهام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام میدادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.
با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمیخواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانتهای همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت میکردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقهای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخالهام میدانستم.
حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمدهام.
با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسیهای قانونی و مشاورهای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
منبع: خراسان