عقبگرد زودهنگام و فرصتی که باید پاس داشت
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۷۹۰۱۸۹
به گزارش پارس نیوز،
ادعای قبلی پمپئو، وزیر خارجه تازهکار امریکا از تلاش این کشور برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، وقتی با تمسخر بسیاری از رسانههای غربی و متحدان این کشور مواجه شد، به سرعت با تغییر رفتار نظام ایران تغییر کرد و او روز جمعه 4 خردادماه در گفتوگو با صدای امریکا با عقبنشینی از مواضع قبلی خود مدعی شد که هدف راهبرد جدید امریکا در قبال ایران تغییر رژیم نیست، بلکه تغییر رفتار رهبران این کشور است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سردرگمی کاخ سفید حتی به بدنه رسانهای ضد انقلاب هم سرایت کرد، به گونهای که پس از آنکه در پی این سخنان در فضای مجازی تلاش شد که این ادعا در قالب «رژیم چنج» به ترند اول فضای مجازی تبدیل شود، افشاگری بخشهایی از خود این شبکهها که سرمنشأ بسیاری از این حمایتها در عربستان و واشنگتن و دیگر کشورهایی که ضد انقلابیون ساکن هستند، قرار دارد به سرعت فروکش کرد.
عقبنشینی پمپئو در حالی است که امریکا در طی رسیدن به آرزوی شکست نظامی جمهوری اسلامی ایران همه ظرفیتها و تلاشهای ممکن خود را به کار گرفته و با فضاسازی و یا حتی تلاش برای تبدیل خروج امریکا به یک بمب خبری کوشید بازتاب آن را در داخل ایران به عرصهای برای ایجاد بحران درونی در ایران تبدیل کند، اما این تلاش نه تنها به نتیجه نرسید، بلکه به دلایلی چند که به آن اشاره خواهد شد، به ضد خود تبدیل شد.
رفتارهای اخیر امریکاییها و دیگر دشمنان نظام اسلامی نظیر منافقین و سعودیها را در این عرصه در چند حرکت شاخص رسانهای میتوان دنبال کرد.
1- شایعهپراکنی و دروغپراکنی علیه مسئولان و خدمتگزاران نظام، بهگونهای که در این عرصه حتی شخصیتی نظیر سردار سلیمانی از دروغپراکنی پمپئو در همین مصاحبه اخیر با صدای امریکا بینصیب نمانده است.
2- بزرگنمایی و دامن زدن به اغتشاشات: این حرکت به ویژه در روزهای اخیر با بازتاب گسترده موضوع اعتراض مردم کازرون به یک مصوبه وزارت کشور و با اعتراض کامیونداران به پایین بودن کرایهها به اوج خود رسیده بود، اما به سرعت جریان رسانهای دشمن برای تبدیل آن به چالش نظام به شکست رسید.
3- برجستهسازی ضعفها و آسیبهای موجود در جامعه.
4- سلب احساس افتخار ملت از پیروزیها و دستاوردهای گرانقدر در عرصههای مختلف دفاعی و منطقهای.
5- شکست جلوه دادن پیروزیها و پیشرفتهای کشور.
6- سلب امید در مردم از توان مسئولان در حل مشکلات کشور.
7- القای ثروتاندوزی مسئولان و رهبران.
مجموعه این فضاسازی رسانهای که شاید این روزها به دلیل تجمیع ظرفیتهای دشمنان نظام اسلامی نقطه اوج خود را طی میکند، در شرایطی است که آنچه استیصال کاخ سفید و دیگر متحدان اروپایی این کشور را در پی داشته، نقاط قوت ایران است که دشمنان را نه تنها در عرصه تقابل منطقهای به زانو در آورده، بلکه در عرصه دیپلماسی نیز سبب تنهایی و انزوای کاخ سفید گشته و اینگونه باعث شده است که رئیس دستگاه دیپلماسی کاخ سفید در کمتر از یک هفته عقبنشینی کرده و او و رئیسجمهور امریکا، مکرراً از ایران درخواست کنند که دوباره پای میز مذاکره آمده و با آنها برای 12 شرطی که همه نقاط قوت ایران هستند که دشمن را خلع سلاح کردهاند، به مذاکره بنشیند.
آن روزی که ترامپ از برجام خارج شد بسیاری آن را فرصت برای نظام اسلامی دانستند. اکنون که دو هفته از آن میگذرد این فرصتها برای مردم آشکار شده است. به نکاتی چند در این زمینه اشاره میشود.
1- ترامپ با این حماقت خود آخرین تیر ترکش امریکا را رها کرد و با القای ایجاد هراس در بهرهگیری از تحریمهای فلجکننده، سعی در ایجاد رعب داشت. او تصور میکرد که این گام او منجر به یک چالش و بحران درونی شود، اما نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه به دلیل اثبات بدعهدی و غیرقابل اتکا بودن کاخ سفید، بسیاری از هواداران قبلی کاخ سفید و کسانی که در داخل و در رسانههایی که با پول بیتالمال اداره میشود، برای امریکا سمپاتی میکردند، سکوت را ترجیح داده یا حتی ناچار به نقد بدعهدی ترامپ شدهاند.
2- اقدام ترامپ عملاً حلقه ضعیف و نقطه اتکای برخی در داخل به برجام را گسست و نشان داد مسیر حرکت ایران به سمت تحکیم قدرت اقتصادی و مواجهه با جنگ اقتصادی دشمن حتی باید ورای تعامل با اروپاییها حرکت کند. نکتهای که آقای روحانی در جریان دیدار مسئولان با مقام معظم رهبری بر آن تأکید و با اشاره به انزوای امریکا و تعامل ایران با دیگر قدرتها نظیر چین و روسیه واجد پیامهای روشنی است، اگر چه ممکن است در عمل دستگاههای اجرایی، هنوز چشم امیدشان به غرب باشد و با این تصمیم کاملاً همراه نشوند.
3- وحدت و انسجام ملی که در پی این خروج و مواضع منتقدانه فعالان سیاسی نسبت به اقدام امریکا ایجاد شد، از فرصتهای ذیقیمتی است که شاید کمتر نصیب کشور شود. مقام معظم رهبری در توصیه مهمی به عناصر سیاسی و مدیریتی و مطبوعاتی کشور بر این نکته هشدار دادند که نقد برجام نباید به دوقطبی تبدیل و وحدت و همزبانی کنونی نباید نقض شود.
4- اما شرایط کنونی بهترین فرصت را برای دولت دوازدهم ایجاد کرده است. مقام معظم رهبری با سخنان حکیمانه خود در جمع مسئولان در روز چهارشنبه گذشته، ضمن نقد هوشمندانه رفتار امریکایی ها و بیان تجربیات تاریخی انقلاب در مواجهه با قدرتهای جهانی، با تعیین شروطی روشن و منطقی برای اروپاییها، عملاً راه مسئولان دستگاه دیپلماسی چه در پیگیری تعامل با اروپا و چه در زمینه خروج احتمالی ایران از برجام را هموار و با اطمینانبخشی به مردم در زمینه حمایت رهبری از تلاش مسئولان دستگاههای اجرایی و تجمیع ظرفیتهای ملی برای مقابله با سناریوهای مختلف دشمنان، زمینه آرامش فضای سیاسی و شکست راهبرد دشمن در بی اعتبارسازی نظام اسلامی را فراهم آوردند.
عباس حاجی نجاری
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: ایران فضای مجازی نظام اسلامی کاخ سفید مقام معظم رهبری انقلاب نظام جمهوری اسلامی ایران پارس آمریکا پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۷۹۰۱۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراحل هشتگانه تبدیل شدن ایران به ابرقدرت
۱۵ سال پیش هیچ مقالهای از ایرانیان، در میان مقالات پر استناد دنیا به چشم نمیخورد ولی امروز سه برابر نسبت جمعیتی خود، صاحب مقالات پر استنادی هستیم.
به گزارش مشرق، حجتالاسلام راجی در مشهد و در بیست و یکمین نشست فعالان نوشت افزار سخنرانی داشت که آنچه میخوانید، محتوای این سخنان است.
تاکیدات رهبری بر جهاد تبیین
مقام معظم رهبری در اربعین ۱۴۰۰ که مصادف بود با پنجم مهرماه، در جمع دانشجویان، خطاب به آنان فرمودند: شما به معنای واقعی کلمه میوه دل این ملت هستید و باید به مساله تبیین اهمیت بدهید. ایشان در دیدار بعدی دستان خود را به نشانه دعا بلند کردند و فرمودند: خدایا! ما را جزء مجاهدان جهاد عظیم این روزگار که جهاد تبیین است، قرار بده! در دیدار بعدی فرمودند: کار بزرگ زینب کبری(س) جهاد تبیین بود. در دیدار بعد فرمودند: جهاد تبیین را جدی بگیرید. در دیدار بعد فرمودند: هیات کانون جهاد تبیین است. در دیدار بعد فرمودند: جهاد تبیین یک فریضه قطعی و یک فریضه فوری است... یک سال موضوع اغلب سخنرانیهای ایشان، جهاد تبیین بود. دقیقا در روزی که یک سال از صدور حکم جهاد تبیین میگذشت، یعنی اربعین ۱۴۰۱، فتنه شروع شد. شاید به خاطر آن که فرمایش نایب امام عصر را روی زمین گذاشتیم، این اتفاق یک سیلی به ما بود.
شاخصههای جهاد تبیین
امروز پس از دو سال و نیم از حکم جهاد تبیین، باید مولفههای آن را بررسی کنیم و ببینیم هر کدام از این شاخصهها و مولفهها چگونه در کارهای ما قابل استفاده است. ممکن است یک نفر در عرصه سخنرانی و مداحی کار کند یا کسی اهل فیلمسازی باشد یا در تولید نوشتافزار و محصولات فرهنگی فعال باشد؛ در هر عرصه باید محورها را شناخت.
تعداد شبههها و گرههای ذهنی مخاطبان ما، در حدود دو هزار و ۵۰۰ تا احصا شده است. در فتنهای که در سال ۱۴۰۱ رخ داد، تنها ۱۷ شبهه از این تعداد پررنگ شد یا در انتخابات مجلس، آنان که روی رایندادن تمرکز کرده بودند، ۳۹ شبهه را برجسته میکردند. از این دو هزار ۵۰۰ شبهه، در هر رویداد، تعدادی برجسته میشوند. از این میان، ۷۵۰ شبهه پرتکرار و ۱۵۰ شبهه بسیار پرتکرار است. در یک تقسیمبندی کلی، تمام این دو هزار و ۵۰۰ شبهه را میتوان در محورهایی که حضرت آقا برای جهاد تبیین مورد اشاره قرار دادهاند، دستهبندی کرد. یعنی اگر به محورهای مورد نظر مقام معظم رهبری در جهاد تبیین احاطه داشته باشیم، پیشدستانه تمام شبهات را میتوانیم پاسخ دهیم.
مهمترین محور جهاد تبیین
تعداد محورهای جهاد تبیین را باید پنج به علاوه یک دانست. پنج مورد از این محورها به صورت مستقیم در بیانات مقام معظم رهبری آمده، ولی یکی از آنها، به صورت مستقیم مورد اشاره قرار نگرفته است. از قضا همان یک محور که به آن اشاره نشده، از دیگر محورها مهمتر است و بیشترین هجمه دشمن به آن صورت میگیرد: شخصیت خودِ مقام معظم رهبری. متاسفانه در این کشور، برای همه موضوعات کار میکنیم، جز شخصیت خودِ حضرت آقا.
در همین موضوع نوشتافزار و محصولات فرهنگی، فعالان این عرصه دریافتهاند که یک نوجوان، به دنبال قهرمان است. یکی از دلایلی که کمونیستها در زمان خود موفقیتهای زیادی کسب کردند، این بود که در تولید قهرمان دستاوردهای خوبی داشتند. در برههای چگوارا با تبلیغات فراوان، تبدیل شده بود به قهرمان همه جوانان. در مقابل نظامهای لیبرالیستی به خاطر آن که عُرضه تربیت قهرمان ندارند، «سلبریتی» به وجود میآورند و آن را به جای قهرمان جا میزنند... ولی نظام اسلامی نه قهرمان تربیت میکند، نه سلبریتی، بلکه «ابرقهرمان» معرفی میکند. یعنی ناگهان شخصیتی را معرفی میکند که هیچ کدام از نظامهای دیگر توان ایجاد آن را ندارند، مانند حاج قاسم یا شهید حججی و علی لندی. شخصیتهایی که در این کشور تربیت میشوند، عجیبند، ولی از بس مشکلات اقتصادی به چشم میآید، حواسمان از آن پرت میشود.
باید تفاوت دو انقلاب اسلامی را درک کرد: یک نظامِ فشل دیوانسالار اداری وجود دارد که هر کس با آن درگیر میشود، با انقلاب زاویه پیدا میکند؛ نظامِ دیگر نظام امت و امامت است که میتواند حاج قاسم تربیت کند. نظام اداری که نمیتواند حاج قاسم تربیت کند! تمام برکتها و خیر دنیا و آخر در نظام امت و امامت و ایستادن پای آن است.
خداوند حامی جبهه حق است
در ۴۵ سال اخیر، بسیاری افراد ضد انقلاب شدند. حتی اگر با نگاه مادی بررسی کنیم، آنان ذلیل و زبون شدند، اما در طرف مقابل، انقلابیها روز به روز عزت بیشتر پیدا کردند. کسانی که پایِ این نظام ایستادند، در همین دنیا عزیز شدند. در حوادث سال ۱۴۰۱، همه دست به دست هم دادند تا عزت نظام را کم کنند، ولی ذرهای از آن کم نشد.
خداوند جبهه حق را همواره یاری کرده است. روزی کل جبهه حق سوار بر کشتی بود و تمام جهان را آب فرا گرفته بود. روز دیگر کل جبهه حق خلاصه میشد بر کسی که درون منجلیق قرارش داده بودند تا او را در آتش بیاندازند. زمانی فرا رسید که حقمداران به بنبست رسیدند؛ جلوی آنها رود نیل بود و پشت سرشان، ابرقدرتی به نام فرعون. در آن لحظه برخی رو به موسی گفتند «إنا لمترکون»، یعنی نابود شدیم و دیگر اثری از ما باقی نمیماند... جبهه حق در زمانی درون غار بود و قریش به چند قدمی او رسیده بودند، ولی یک تار عنکبوت جبهه حق را محافظت کرد... زمانی کشورهایی که دو طرف جنگ جهانی بودند، جلوی ما ایستادند. امروز ولی بحث بر سر این است که آیا ایران به ابرقدرتی همچون روسیه پهپاد میدهد یا نه!
شخصیت پرجاذبه
شخصیت مقام معظم رهبری به شدت پرجاذبه است ولی ابعاد شخصیتی ایشان، به گوش کسی نرسیده است. در میانه فتنه، برگ برنده ما، حاج قاسم و حضرت آقا بود. محبوبیت حاج قاسم بسیار عجیب است، در حدی که میتوان آن را غیر قابل تصور توصیف کرد. محبوبیت مقام معظم رهبری از حاج قاسم هم بیشتر است.
روزگاری شاهی در ایران بود به نام محمدرضا. در دوران پادشاهی او دو بار در ایران اغتشاش شد و او هر دو بار از ایران گریخت. در زمان مصدق، او آن قدر ترسید که همسرش ثریا را در فرودگاه جا گذاشت و فرار کرد. بعدا از برج مراقبت با او ارتباط گرفتند و برگشت تا ثریا را سوار کند. دفعه دوم آن قدر ترسیده بود که خودش به عنوان خلبان هواپیما را هدایت کرد، مبادا خلبان خیانت کند و او را به کشوری دیگر ببرد!
این رفتار را مقایسه کنید با زمانی که ایران عینالاسد را مورد اصابت قرار داده و ترامپ، رئیس جمهور آمریکا درباره آمادگی برای هدف قرار دادن ۵۲ نقطه ایران توییت زده که اولین نقطه آن، بیت رهبری است. رفتار طبیعی این است که مقام معظم رهبری بیت را خالی کنند و به جای دیگری بروند، ولی نه تنها بیت را خالی نمیکنند، بلکه دیدارشان با مردم قم را هم طبق برنامه برگزار میکنند. همان دیدار برای نخستین بار از شبکههای رادیویی و تلویزیونی به صورت مستقیم پخش شد، به این معنی که من این جا نشستهام، اگر جرات دارید بزنید! سردار حاجیزاده میگفت من خودم سه بار از حضرت آقا خواهش کردم بیت را خالی کنند، ولی ایشان قبول نکردند. چنین شجاعتی بینظیر است. البته فقط شجاعت نیست، در هر کدام از ابعاد شخصیت انسانی دست بگذاریم، ایشان سرآمد است. در حوزه کتاب و حتی موسیقی ایشان اطلاعات بسیار دقیقی دارند. این موضوع باید به شکلی به گوش دانشآموزان برسد.
اتاقهای فکر باید بررسی کنند که کدام جنبه شخصیتی مقام معظم رهبری برای هر قشر جذابیت بیشتری دارد. برای مثال برای یک زن، خانوادهدوستی ایشان جاذبه دارد. چنین ویژگی مهمی را مقایسه کنید با محمدرضا که در عیاشی، همتا نداشت و در نهایت هم به خاطر افراط در این مسائل، به سرطان مبتلا شد. اردشیر زاهدی گفته که در یک پرواز هواپیمایی لوفتهانزا، یک مهماندار موطلایی حضور داشت و دست و پای اعلیحضرت با دیدن او به لرزه افتاده بود. بعدها هزینه بسیاری صرف کردیم تا او را به دربار بیاوریم.
تبیین دستاوردها نظام
دومین محور، تبیین دستاوردهای ۴۵ ساله نظام است. دشمن تمام هم خود را برای پوشاندن نقاط قوت و برجسته کردن نقاط ضعف اختصاص داده است، حتی تلاش دارد نقاط قوت ما را به عنوان نقطه ضعف نشان دهد؛ امنیت، قدرت نظامی یا دسترسی به امکانات، نقطه قوت کشور است و دشمن هر کاری کرده، نتوانسته است آن را از میان ببرد، با این حال کاری میکند که اشخاصی این مسائل را دستاویز تمسخر قرار دهند. دلیلی که دشمن در این کار تا این حد اعتماد به نفس پیدا کرده، این است که در کشور جهاد تبیین اتفاق نمیافتد.
دو سال و نیم پیش، امارات ماهوارهای به فضا ارسال کرد. در کشور جوی راه افتاد و بسیاری گفتند اماراتیها که تا ۴۰ سال پیش در چادر زندگی میکردند، ماهواره به فضا فرستادند تا دستاوردهای ما را کوچک جلوه دهند. در حالی که ماهواره اماراتیها طراحی آمریکا و ساخت انگلیس بود و از ژاپن پرتاب شد. در واقع امارات یک گاو شیرده بود که فقط پول داد، در حالی که ایران، ۲۰ سال پیش موجود زنده به فضا فرستاد. ایران بدون کمک هیچ کشور دیگر ماهواره به فضا پرتاب کرد.
به سوی پیشرفت یا در مسیر دره؟
ایران مسیری را در پیش گرفته است. اما آیا این مسیر به پیشرفت منتهی میشود یا ما را به دره میبرد؟ پاسخ به این سوال بسیار اساسی است. در مقابل این مسیر، مسیری است که شاه در حال پیمودن آن بود. در کتاب «صعود ۴۰ ساله ۲» ثابت کردهایم که شاه با کارهایش، ایران را به ته دره میبرد، ولی جمهوری اسلامی در مسیر قله قرار دارد. منطق این حرف هم وضعیت ابرقدرتهای دنیاست: آنها کجا بودهاند و چه مراحلی را طی کردهاند تا به وضعیت امروز رسیدهاند. درست است که در خودرو، ارزش پول ملی و برخی مسائل دیگر مشکل داریم، ولی این مسیر، در نهایت به کجا ختم میشود؟
در بحث اقتصادی، دلار و مارک و چند کشور دیگر در طول تاریخ توانستند ارز خود را به مرجع مبادلات جهانی تبدیل کنند. برخی کشورهای دیگر تلاش کردند ارز خود را به این شکل بر همه غالب کنند، ولی در میانه مسیر دچار مشکل شدند. آرژانتین یکی از همین کشورها بود که در عرض چند دهه، مجبور شد ۱۲ صفر را از واحد پول ملی خود حذف کند.
ایران از نظر مبنایی با سلطهگران و ابرقدرتها مشکل دارد، ولی مراحلی که به ابرقدرت شدن ختم میشود، همین مراحلی است که آنان پیمودهاند. هرچند در جزئیات این مراحل، ما نباید راه آنان را برویم. ابرقدرتهای مختلف در طول تاریخ، همگی در روزگاری از بیچارهترین و فقیرترین کشورها بودهاند. تاریخ هلند، انگلیس، آلمان و آمریکا بیانگر همین واقعیت است. دقیقا به همین دلیل بود که آنان به انقلاب دست زدند و به محض پیروزی در انقلاب، مورد هجوم ابرقدرت آن زمان قرار گرفتند. برای مثال بعد از این که هانری هفتم در انگلیس اعلام کرد خامفروشی را از میان خواهد برد، فرانسه به این کشور حمله کرد و جنگ ۱۰۰ ساله را شکل داد. زمانی که جورج واشنگتن فعالیت برای استقلال آمریکا را آغاز کرد، بریتانیا به این کشور حمله کرد و هشت سال جنگید. آلمان پس از آن که تصمیم گرفت محصولات کشاورزی دلخواه خود را پرورش دهد، از سوی اتریش و فرانسه مورد حمله قرار گرفت. در مرحله بعد، آنان در بخش نظامی تمرکز کردند و با وجود بیپولی و بیثباتی ناشی از انقلاب، قدرت نظامی به دست آوردند. در مرحله بعد، این کشورها متوجه شدند دلیل قدرتمند شدن ابرقدرتهای آن دوران، احاطه بر مسائل علمی است، از این رو برای دستیابی به علم و دانش سرمایهگذاری کردند. هلند با وجود تمام مشکلاتش، به قدری روی علم سرمایهگذاری کرد که موفق شد ۳۳ درصد از اختراعات آن زمان دنیا را به نام خود ثبت کند. این در حالی بود که هلندیها در آن زمان حتی بلد نبودند چگونه از اختراعات خود استفاده کنند. با این حال با استفاده از نوآوریها، کشتیسازی را رونق دادند. در دوران انقلاب انگلیس، ۶۰ درصد اختراعات مربوط به آن کشور است. سه چهارم کتابهایی که در آمریکا نگارش شد، مربوط به چهل سال پس از انقلاب آن است.
گره زدن علم و تولید، مرحله بعدی پیشرفت ابرقدرتها بود. آنها به تدریج فناورمحور شدند تا بتوانند از علم خود استفاده کنند. اختراع لامپ، تلگراف، موتور بخار و لوکومتیو در همین مرحله اختراع شده است. در مرحله پنجم، به شکلی گسترده از تولید داخل حمایت کردند. با وجود آن که پیشرفتهای خوبی در حوزههای مختلف نصیب کشورهای نوظهور میشد، کشورهای ابرقدرت محصولاتی بهتر از آن چه تولید میکردند در اختیار داشتند، به همین خاطر کشورهای نوظهور مرزها را بستند تا کالای خارجی وارد کشور نشود. بریتانیا تعرفه واردات را تا ۵۵ درصد افزایش داد تا واردات صرفه اقتصادی نداشته باشد.
در این پنج مرحله، کشور فقط حمایت کرده و هزینه داده، در نتیجه ابرتورم در کشورها به وجود آمده است. در این جا بود که مردم آلمان فقط سیبزمینی میخوردند، در حالی که تنها ۴۰ سال به ابرقدرتشدن آن باقی بود. ششمین مرحله، مدیریت نقدینگی و اصلاح ساختارها بود. دولت در این دوره ورود میکرد و معاملات را سامان میداد. پس از آن مرحله سودآوری تمام شد و هزینهها به پایان رسید. مرحله هفتم صادراتمحوری شروع شد و خباثت کشورها با استعمار و غارت کشورهای دیگر به منصه ظهور رسید. در نهایت در مرحله هشتم، این کشورها ارز خود را به ارز ذخیره جهان تبدیل کردند. در دورهای ۶۰ درصد مبادلات جهانی به پوند انگلیس انجام میشد، همان طور که پس از جنگ جهانی دوم، دلار ارز مرجع ۸۰ درصد مبادلات جهانی بود.
تحقیر بیسابقه ملت ایران در دوره پهلوی
با چنین مسیری، وضعیت ایران چطور است؟ در دوره شاه، ایران در هر زمینهای که تصور کنید، تحقیر میشد و فضا به شدت غیر قابل تحمل بود. شدیدترین برف و بوران تاریخ در سال ۱۹۷۲ میلادی یا ۱۳۵۰ خورشیدی در ایران رخ داد که در آن، ۲۰۰ روستا زیر برف دفن شدند و به صورت کامل از بین رفتند. شاید بگویید که این موضوع یک حادثه طبیعی است و به شاه ربطی ندارد، ولی شاه در این زمان، در سوئیس به سر میبرد و مشغول اسکیسواری بود و شش ماه به ایران نیامد. ملت ایران در این حد تحقیر میشد! هویدا نقل میکند که پس از این که از خارج آمدن در خوزستان خواستم به باشگاهی وارد شوم، ولی روی در آن نوشته بود ورود سگ و ایرانی ممنوع است. در گزارشی از ساواک، میزان خرجی که برای مبلمان قصر فرح صرف شده، معادل حقوق ماهانه ۸۳ هزار کارگر عنوان شده است. اینها فقط نمونهای از تحقیرهای عجیب ملت ایران در دوره پهلوی بود. مقام معظم رهبری به همین دلیل بارها گفتهاند که با بزک پهلوی، مقابله کنید. دشمن به جایی رسیده که میخواهد ساواک را هم بزک کند!
مراحل ابرقدرت شدن ایران
پس از آن که ایران مرحله اول را پشت سر گذاشت و انقلاب کرد، بلافاصله بحرانها شکل گرفت. ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ تجزیهطلبی شروع شد، درگیر تجزیهطلبی بودیم که جنگ شروع شد. همزمان با جنگ ترورها اتفاق افتاد و بسیاری از مقامات حکومتی به شهادت رسیدند. کل جنگ حدود ۲۷۵۰ روز طول کشید، ولی فقط جزیره خارگ که صادرات نفت ایران از آن انجام میشد، ۲۸۰۰ بار موشکباران شد تا نبض اقتصادی ایران از کار بیافتد.
در مرحله سوم، ایران به تدبیر امام(ره) نهضت سوادآموزی را به راه انداخت و حضرت آقا نیز نهضت علمی را شکل داد. از آن به بعد ایران در تولید علم سرآمد شده، به طوری که به گزارش نیوساینتیست تولید علم ایران ۱۱ برابر متوسط دنیاست. ۲۵ سال پیش فقط یک دهم درصد از تولید علم دنیا در ایران شکل میگرفت، ولی امروز این میزان به دو درصد رسیده، آن هم در شرایطی که جمعیت ایران در هر دو برهه تاریخی، یک درصد دنیا بوده و از نظر نسبی، تغییری نداشته است. ۱۵ سال پیش هیچ مقالهای از ایرانیان، در میان مقالات پر استناد دنیا به چشم نمیخورد ولی امروز سه برابر نسبت جمعیتی خود، صاحب مقالات پر استنادی هستیم. در برخی رشتههای حساس، مثل مهندسی مکانیک، یک سوم مقالات پر استناد دنیا از ایران است. ایران هفتمین کشور از نظر ثبت اختراع در دنیاست.
علم باید در مرحله چهارم به تولید میرسید. مرحلهای که در دهه ۸۰ به آن وارد شدیم. حداقل ۱۷ اقدام ذیل مرحله چهارم انجام شد و زیستبومهای فناوری به وجود آمد. در مرحله بعد باید حمایت از تولید داخل رخ میداد، اتفاقی که در دهه ۹۰ شاهد آن بودیم. اگر نامگذاری سالهای مختلف را دنبال کنید، متوجه میشوید که این شخص حکیم چه کار میکند. پس از شروع حمایت از تولید داخل، دولتی در راس کار آمد که اعتقادی به آن نداشت. با این حال با نظارت حضرت آقا، به این مرحله هم ورود خوبی صورت گرفت و از سال ۱۴۰۰ ششمین مرحله شروع شد. البته این مراحل به گونهای نیست که ورود به هر کدام نیازمند تمام شدن قبلی باشد، همان طور که در مرحله پنجم، با وجود آن که به تازگی اقدامات شروع شده بود، وارد مرحله ششم شدیم. در این مرحله شاخصهایی همچون تورم نقطهبهنقطه تولیدکننده مدیریت شد. در سال ۱۴۰۰ این شاخص ۱۰۵ درصد بود و تمام تولیدکنندگان دچار مشکل شدند، ولی امروز این تورم به ۳۵ درصد رسیده است. تولیدات غیر نفتی ایران در سال ۱۴۰۱ توانست رکورد تاریخی خود را بشکند و از صادرات نفتی پیشی بگیرد. این زمینه ورود ایران به مرحله صادراتمحوری است.
در آستانه قله
فعالان اقتصادی باید گوشهچشمی به صادرات گسترده داشته باشند. در زمینه نوشتافزار، مرحله ششم در دسترس است و باید بازار سایر کشورهای دنیا را هدف قرار داد تا به مرحله هفتم وارد شد. باید دید در سایر کشورها، مشتریان به دنبال چه محصولاتی هستند تا بازار آنان به دست ما افتد. در مرحله ششم به بعد، سودآوری شروع میشود و قلهای که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند، به دست میآید. البته هدف اصلی ظهور منجی و برقراری تمدن نوین اسلامی است، ولی حل مشکلات اقتصادی با طی این مراحل دشوار در دسترس قرار میگیرد.
حضرت آقا فرمودند دوران ناامیدی نیست، دوران شور و شعف و امیدواری است، زیرا امروز دوران سودآوری است و هزینهها تمام شده است.