Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسکانیوز»
2024-05-01@10:32:02 GMT

پناهیان: «مرگ بر آمریکا» یعنی ریشه‌کن کردن فقر!

تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۸۱۱۰۷۵

پناهیان: «مرگ بر آمریکا» یعنی ریشه‌کن کردن فقر!

به گزارش ایسکانیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی، حجت الاسلام علیرضا پناهیان در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه هفته گذشته تهران با اشاره به موضوع سیاست و دیانت گفت: برای جامعۀ ما این مطلب جا افتاده که «سیاست و دیانت» ما عین یکدیگرند و درهم‌تنیده و جدایی‌ناپذیر هستند. ولی در اینجا می‌خواهیم دربارۀ «سیاست و معنویت» صحبت کنیم؛ در جامعۀ ما به ارتباط معنویت و سیاست باید بیشتر توجه شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اصلاً معنویت ما با سیاست یکی است؛ نه اینکه فقط چندتا دستور و برخی احکام سیاسی داشته باشیم که نشان بدهد در اسلام، سیاست هم داریم!

او ادامه داد: ما تا وقتی ارتباط معنویت و سیاست را عمیقاً درک نکنیم، رابطۀ سیاست و دیانت‌مان زیاد روشن نشده است و باز هم دچار انواع سکولاریزم خواهیم بود. گاهی اوقات سکولاریزم در این نیست که ما «دیانت» را از سیاست جدا بدانیم؛ همین‌که «معنویت» را از سیاست جدا بدانیم، این‌هم خودش قدمی به‌سوی سکولاریزم است.

این استاد دانشگاه با طرح این سوال که برای اینکه معنویت خودمان را افزایش دهیم، چه‌کار باید کنیم؟ گفت: یکی از مهم‌ترین راه‌هایش «توجه به مسائل سیاسی» است! بالاترین پاداش‌ها که رضایت خدا و نزدیک‌شدن به خداوند است، همه‌اش در امور اجتماعی است؛ در امور فردی نیست! هیچ‌کسی با نماز شب و با دعا و مناجات در موضوعات فردی، آن‌چنان نمی‌تواند رشد معنوی پیدا کند که در دعا و مناجات برای جامعۀ اسلامی و برای امور سیاسی، می‌تواند تقرب پیدا کند و طبق روایت، نزدیک‌ترین شخص به رسول خدا(ص) در روز قیامت «امام عادل» (مدیر صالح یا سیاست‌مدار خوب) است (روضه‌الواعظین/2/466) اگر معنای عمومی امامت را در نظر بگیریم «امام عادل» کل مدیران را شامل می‌شود؛ یعنی هرکسی که در جایی مدیریت و فرماندهی و ریاست کند و به عدالت و تقوی رفتار کند.

پناهیان در ادامه به معرفی مبغوض‌ترین و بدترین فرد در نزد خدا پرداخت و گفت: بدترین فرد نزد خداوند کسی است که در مقام سیاست‌مداری و سیاست‌ورزی و مدیریت- به جامعۀ اسلامی ظلم کند (همان) بدترین آدم کسی نیست که مرتکبِ قتل‌ها و ظلم‌ها و گناهان فردی شود، بدترین آدم کسی است که مدیر جامعه است و به جامعه ظلم می‌کند؛ لذا برخی از کسانی که در عرصۀ مدیریت‌های اجتماعی یا سیاسی آدم بدی می‌شوند و مدیریت جائرانه دارند، یک‌دفعه‌ای دچار سقوط وحشتناک می‌شوند.

او افزود: طبیعتاً برای کسانی که مدیر نیستند نیز همین امکان رشد معنوی در موقعیت خودشان وجود دارد. پیامبر(ص) می‌فرماید: عابدترین مردم کسی است که دلسوز جامعۀ اسلامی است، دلش برای مردم می‌سوزد و از صمیم دل، تسلیم جامعۀ اسلامی و جمیع مسلمین است (أَنْسَکُ النَّاسِ نُسُکاً أَنْصَحُهُمْ جَیْباً وَ أَسْلَمُهُمْ قَلْباً لِجَمِیعِ الْمُسْلِمِین؛ کافی/3/418) در مساجد ما باید آموزش بدهند که انقلابی‌گری و دلسوزی برای مسائل جامعه، بالاترین و بهترین عبادت‌ها است! چقدر آدم باید نماز بخواند تا به اینجا برسد؟!

سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه تهران حضرت امام خمینی(ره) را نمونه ی انسانی دانست که اگرچه در اوج عرفان بود اما همزمان در اوج سیاست نیز قرار داشت و سیاسی بودن امام را برآمده از عابد و عارف بودن وی تلقی کرد. وی با اشاره به مواضع سیاسی آقای بهجت(ره) گفت: مواضع قوی سیاسی آقای بهجت نیز به‌دلیل عرفانشان بود، اگرچه ایشان وظیفۀ خودشان نمی‌دیدند که وارد عرصۀ سیاسی شوند اما ‌ایشان قبل و بعد از انقلاب مواضع سیاسی بسیار محکمی داشتند و کمک می‌کردند. بچه‌های حزب‌الله لبنان به هدایت‌های معنوی و دعاهای آیت‌الله بهجت وابسته بودند؛ در همان جنگ 33روزه هم پیغام‌های ایشان برای مقاومت و برای نیروهای حزب‌الله لبنان، واقعاً پیغام‌های مؤثری بود!

او در ادامه افزود: از سوی دیگر، کسانی که اهل معنویت هستند ولی به جامعه کاری ندارند، چقدر منفور واقع شده‌اند! طبق روایت، خداوند عذاب خود را بر قومی فرستاد که دو عابد در بین‌شان در حال عبادت بودند. ملائکه پرسیدند: این دو عابد هم باید همراه دیگران مجازات شوند؟ خدا فرمود: بله، من ندیدم این دو بندۀ عابد من یک‌بار رنگ چهره‌شان عوض بشود و- برای مسائل اجتماعی- در راه خدا غضب کنند! همین موضع‌گیری‌های سیاسی شما دلسوزی برای جامعۀ اسلامی است. این شعارهایی که می‌دهید و برای مسائل اجتماعی و سیاسی فریاد می‌زنید و «مرگ بر قاتل» می‌گویید و علیه دشمن خدا غیظ و غضب می‌کنید و برای نجات جامعۀ اسلامی غضب می‌کنید، اینها همه عبادت است.

پناهیان در بخش دیگری از سخنرانی خود گفت: می‌دانید که صدقه‌دادن چقدر ثواب دارد! صدقه یعنی از یک یا چند آدم فقیر، دستگیری کنیم. حالا اگر برای ریشه‌کن کردن فقر اقدام کنیم، معلوم است که خیلی بیشتر ثواب دارد! ریشه‌کن کردن فقر با چیست؟ همین «مرگ بر آمریکایی» که شما می‌گویید یعنی ریشه‌کن کردن فقر! در روایت دارد: «عَوْنُکَ الضَّعِیفَ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَة» (کافی/5/55) کمک کردن به یک آدم ضعیف از برترین صدقه‌هاست! حالا ببینید کمک‌کردن و حمایت‌کردن از جامعه‌ای که ضعیف شده‌اند و حمایت‌کردن از مظلومین منطقه، چقدر صدقه محسوب می‌شود! اگر در نماز جمعه یک تظاهراتی به نفع مردم مظلوم یمن یا بحرین انجام می‌شود، این هم حمایت از مظلوم است و صدقه است. اینها باید جزء معنویات ما باشد. از آن‌طرف-طبق روایت- اگر آدم به امور مسلمین اهتمام نداشته باشد که اصلاً مسلم نیست.

این استاد حوزه و دانشگاه در پایان سخنان خود دعا برای فرج و ظهور را در رأس همۀ امور اجتماعی که عامل معنویت می‌شود دانست و گفت: که دیگر 100درصد سیاسی اجتماعی است. چقدر زیباست که ما را در «دعای افتتاح» به حضرت ولی‌عصر(ع) و دعا برای فرج او توجه داده‌اند. شما در حال خودتان تجربه کنید که وقتی به موضوع فرج توجه می‌کنید چقدر حال خوش معنوی پیدا خواهید کرد؛ آنجاست که نشان می‌دهد سیاسی‌ترین موضوع برای ما معنوی‌ترین موضوع است.

پنابهان سیاست و معنویت دیانت مرگ بر آمریکا

منبع: ایسکانیوز

کلیدواژه: سیاست و معنویت دیانت مرگ بر آمریکا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۸۱۱۰۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جعل نام خلیج‌فارس کار انگلیسی‌هاست

بی‌بی‌سی، نخستین رسانه‌ای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.

به گزارش مشرق، بی‌بی‌سی، نخستین رسانه‌ای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا هم نخستین رئیس‌جمهور این کشور بود که در طول تاریخ به نقشه و اسناد بی‌اعتنا شد و این نام جعلی را بر زبان آورد.

انگلیس در کنار گسترش پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد؛ بنابراین، ما در عین حال که باید به حفظ تمامیت ارضی خودمان و حفظ منافع و مرزهایمان که مسئله‌ای انکارناپذیر است، در عمل و زبان تأکید کنیم، باید بدانیم که این حرکت از ناحیه استعمار است.

ما حاضر نیستیم سر سوزنی از مسائلی مانند نام واقعی و قدیمی خلیج‌فارس و مرزهای خود بگذریم. اینها خلاصه‌ای بود تا به مناسبت روز خلیج‌فارس(دهم اردیبهشت) روزنامه همشهری با قاسم تبریزی درباره همه جوانب نام مجعول «خلیج عربی» به جای «خلیج‌فارس» به گفت‌وگو بنشیند که در ادامه می خوانید.

نخستین کسی که نام مجعول «خلیج عربی» را به‌کار برد، چه‌کسی یا چه رسانه‌ای بود؟

رسانه انگلیسی بی‌بی‌سی بود. جمال عبدالناصر در سال‌های ۱۳۳۹و ۱۳۴۰با شاه درگیر شد و در مسئله پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد، اما پیش از او انگلیسی‌ها این نام را به‌کار بردند.

انگیزه بی‌بی‌سی برای این مناقشه چه بود؟

درگیری بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس؛ چراکه به مرور زمان آمریکایی‌ها به ایران مسلط شده بودند، اما کشورهای حاشیه خلیج‌فارس هنوز مستعمره انگلیس بودند. این اختلاف، اساسی بود و طراحی‌اش توسط حرکت استعمار شکل گرفت تا حرکتی حساب شده به شمار رود که آثار بلندمدت هم دارد.

ما ایرانی‌ها برای حفظ منافع ملی‌مان در این بین چه کار می‌توانیم انجام دهیم؟

اول عمومیت بخشیدن به نقشه ایران و خلیج‌فارس است. نقشه‌های ما مربوط به سال ۱۶۰۰میلادی است. از نظر تاریخی هم که مشخص است. دوم اینکه باید حرکت استعمار در منطقه را شناخت؛ چراکه انگلیسی‌ها قریب به ۲۰۰سال قبل به منطقه آمدند و شروع به نفوذ و برنامه‌ریزی کردند. حتی کوچ خاندان‌هایی از شبه‌جزیره نجد و حجاز به جزایر خلیج‌فارس جزو برنامه‌های مدون و از پیش تعیین شده آنان بود.

به تعبیری می‌توان روی همین برداشت عنوان کرد کسانی که امروز در بحرین حاکم‌ هستند، اصلا بحرینی نیستند. اتفاقاً در آن منطقه به‌طور مثال همه شیعه بودند و اینگونه طیف‌های خوارج یا سنی متحجر را وارد بحرین و خلیج‌فارس کردند و در بحرین حاکمیت را به‌تدریج به آنها سپردند. خلاصه برنامه‌ریزی‌های حساب شده طی این ۲۰۰سال که از سوی دیگرو برخلاف حرکت های آنها به انقلاب اسلامی منتج شد را در منطقه به‌وجود آوردند.

جمهوری اسلامی ایران با گذشت ۴۵سال از انقلاب اسلامی، چه شیوه‌ای را در قبال این سیاست موذیانه اتخاذ کرده است؟

جمهوری اسلامی ایران به نام خلیج‌فارس تأکید داشته و دارد. عموما شورای کشورهای خلیج را آمریکایی‌ها پس از انقلاب اداره کردند. آمریکایی‌ها هم پس از انگلیسی‌ها و بعد از انقلاب در دایره ایران‌هراسی به این سیاست دامن زدند، اما ایران همچنان بر حق حاکمیت خودش و نام خلیج‌فارس مصرانه تأکید دارد.

شما اشراف کاملی بر تاریخ پهلوی اول و دوم دارید. رژیم شاه در حوزه خلیج‌فارس و نامگذاری مجعول خلیج عربی چه سیاستی را دنبال می‌کرد؟

آنها به‌دلیل سلطه انگلیس و آمریکا بی‌تفاوت از اصل موضوع می‌گذشتند و شاید در مواردی روی نام تکیه می‌کردند.

نمونه بارز این مصداق در چه موردی به‌طور بارز خودش را نشان می‌دهد؟

در مورد بحرین. نامه‌ای سال ۱۳۴۵داریوش همایون به هویدا می‌نویسد که اصلا بحرین چه ارتباطی به ما دارد؟! ما آنجا نه منافعی داریم و نه آنجا ارزشی برای ما دارد. او در آن نامه می‌نویسد که آنجا مشتی عرب هستند که گرایش به فارسی هم ندارند. این اتفاق درست ۳سال قبل از آن رخ داد که بحرین را جدا کردند. از سال‌های ۱۳۴۵هم مذاکرات پنهانی بین آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها با ایران انجام شد و اسنادش موجود است.

اسدالله علم در خاطراتش بارها اشاره می‌کند که ما درباره بحرین مذاکره کردیم، اما هیچ‌کس نمی‌گوید که چه اقدامی صورت گرفت. نهایتاً آخرین تیر خلاص را اردشیر زاهدی که خودش از اعضای سازمان سیا بود، بر پیکر ایران وارد کرد و بحرین از ایران جدا شد. کشورهای دیگر هم اسنادی از دوره رضاشاه و محمدرضاشاه در اختیار دارند که مرتباً رضاشاه به حضور انگلیسی‌ها در بحرین اعتراض می‌کند.

مردم بحرین که آنجا استان چهاردهم ما محسوب می‌شد، برای سفر کردن به شیراز و بوشهر، به اصرار و ابرام انگلیسی‌ها مجبور بودند گذرنامه بگیرند! اسناد این بخش در مجله مطالعات تاریخی موجود است. حکومت پهلوی بی‌توجه به این ارتباطات بود و در بهترین حالت فقط اعتراض می‌کرد. از نظر سیاسی هم به خصوص از دوره سلطه آمریکا بر ایران، شاه و ساواک از نظر سیاسی علیه عراق، مصر و سوریه موضع می‌گرفتند.

بیشتر اقدامات رژیم پهلوی دوم هم حراست از کارهای آمریکا و انگلیس است. نقش سناتور مسعودی هم که در مواردی سندی وجود دارد که او هم رشوه‌هایی دریافت می‌کرد، روشن است.

سیاست رژیم شاه در قبال خلیج‌فارس به همین‌ها خلاصه می‌شد؟

حاکمیت پهلوی در دوران رضاشاه ذیل سیاست جاری انگلیس در منطقه بود. در دوره محمدرضا خصوصاً پس از کودتای ۲۸مرداد، باز ذیل سیاست جاری آمریکا قرار داریم؛ پس نخست، سیاست آمریکا، خط‌مشی تعیین می‌کند. دولت برای آنها چنان بی‌اهمیت بود که وقتی در مجلس مطرح کردند چرا بحرین جدا شد، هویدا گفت: دختری بود که به خانه شوهر رفت! این گزارش به خودی خود سندی است که چاپ شده و وقیحانه‌تر از این نمی توان درباره بحرین نظر داد. آنها هیچ‌یک، آن قیود را نداشتند و نمی‌پذیرفتند. کما اینکه در عهدنامه سعدآباد همین‌طور است. او بخشی را به کمال آتاتورک بخشید. به معنای واقعی کلمه ذیل سیاست کشورهای خارجی حرکت می‌کردیم و خودمان را در سایه و آینه آنها می‌دیدیم و به جای می‌آوردیم و خبری از استقلال نبود. حال، قاجار مستقل بود اما بی‌عرضه و بی‌لیاقتی‌اش را در همه امور نشان می‌داد. شاه در مورد خلیج فارس هیچ تقیدی حس نمی‌کرد.

چرا؟

چون خودشان توسط استعمار در رأس کار بودند و باید در سایه اهداف آنها حرکت می‌کردند.

ترامپ ظاهراً نخستین رئیس‌جمهور آمریکاست که نام خلیج‌فارس را در گفتارش به خلیج عربی تغییر داد. نظرتان درباره او و موضعش چیست؟ چون به هر حال همه روسای جمهور آمریکا قبل از او دست‌کم در گفتار رعایت کرده‌اند که برای ذکر نام خلیج‌فارس به نقشه‌ها و اسناد قدیمی پایبند باشند. نظر و موضع شخصی‌تان درباره جهت‌گیری او چگونه است؟

به قول خود آمریکایی‌ها، او که قدری از نظر عقل کم دارد و دیوانه است. حال نمی‌خواهم آن عبارت زشت را به‌کار ببرم، اما رؤسای جمهور آمریکا چه جمهوری‌خواه و چه دمکرات، براساس منافع ملی و موقعیت جهانی‌شان سخن می‌گویند.

پس نباید چندان از سخن آنها ناراحت شد؛ چراکه دیکته‌ای است که خود حاکمیت به آنها می‌گوید. آنها مجری و بازیگر عرصه سیاست البته در سطح کلان‌ هستند. از ۱۳۲۰تا به امروز ما وقتی این ۸۰سال را رصد می‌کنیم، علیه منافع و اقتدار یا استقلال ملی ما تفاوتی بین جمهوری‌خواهان و دمکرات‌ها وجود ندارد.

مطالبی که مطرح می‌شد، سیاست جاری آنهاست؛ حال می‌خواهد جیمی کارتر باشد یا کندی که خودش را به‌عنوان مدافع صلح جهانی مطرح می‌کرد یا نیکسون به‌گونه‌ای دیگر.

آنها تفاوتی ندارند و عمدتاً چیزی مطرح نمی‌کنند که به منافع و موقعیت‌شان آسیب بزند؛ لذا در مسائلی مانند خلیج‌فارس با هم مشترک‌اند؛ بنابراین توصیه می‌کنم که اتفاقاً خیلی عادی به آن مسائل بنگریم؛ چراکه همان حرف‌ها را دیگران در آمریکا به‌گونه‌ای دیگر زده‌اند؛ مثلا کارتر مطرح کرد که ما در منطقه منافع داریم و امام(ره) از ابتدا با همان یک جمله کارتر برخورد کرده و فرمودند: آنها چه حقی دارند که در خلیج‌فارس منافع داشته باشند؟! هر یک با ادبیاتی می‌گویند اما عمدتا منافع اصلی‌شان را درنظر می‌گیرند.

به‌عنوان مورخ و تاریخدان می‌خواهم نظر شما را در این‌باره بدانم که چرا برخی خوانندگان خارج از کشور (لس‌آنجلسی‌ها) و مشخصا کسی که ترانه‌ای با نام خلیج همیشگی فارس داشت، به‌رغم موضع‌گیری‌های سیاسی در زمینه‌های دیگر، جرأت خواندن ترانه خودش را در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ندارد. او اتفاقاً می‌گوید من آدمی سیاسی نیستم، اما به‌خودش اجازه می‌دهد که درباره سیاست‌های خرد و کلان اظهارنظر کند. چرا چنین جمع اضدادی وجود دارد؟

اینها ۳دسته‌اند؛ یک دسته رجال سیاسی، درباری و نظامی حکومت پهلوی‌اند. آنها با همان ایدئولوژی شاهنشاهی ابراز نظر و تصمیم‌گیری می‌کنند و خط‌مشی‌شان همین است.

دسته‌ای دیگر، تحصیل‌کردگان غرب‌ هستند که نسل دومشان مثل ولی‌رضا نصر یا هوشنگ امیراحمدی مستقیم یا غیرمستقیم مشاور کاخ‌سفیدند. اینها براساس منافع آمریکا صحبت می‌کنند.

دسته سوم آدم‌های عادی را دربرمی‌گیرند؛ کسانی که پیش از انقلاب یا پس از انقلاب اینجا کبابی یا مغازه داشتند یا به نوعی تجارت یا معاش می‌کردند. آنها تعلقاتی نسبت به ایران و جامعه و فرهنگ و مردم ایران دارند، اما در مسائل سیاسی کم‌و بیش تحت‌تأثیر رسانه‌های غربی‌ هستند. در خاطراتشان هم این مهم عیان است.

خواننده‌ای از این دست در کدام دسته جای می‌گیرد؟

لاجرم در دسته سوم. همه فعالیتشان بستگی به روحیه خودشان و جو حاکم کشوری دارد که در آنجا مقیم‌ هستند.

دانش سیاسی این عده را در بستر تاریخی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متأسفانه دانش سیاسی لازم را هم ندارند و بیشتر از روی احساسات واکنش نشان می‌دهند.

تکلیف ما امروز با موضوع نامگذاری خلیج‌فارس و خلیج عربی چیست؟

این موضوع ابزاری است تا ما را آزار دهند. گاه ذهن ما را از مسئله اصلی دور می‌کنند و گاه نزدیک! در اینکه خلیج‌فارس مربوط به تاریخ چند هزار ساله ایران است، هیچ شکی نیست؛ حتی تا عربستان و یمن جزو خاک ما بوده است. اینجا یک مسئله تاریخی مطرح است و دیگری جغرافیای تاریخی. آنچه حداقل برایمان باقی مانده، باید حافظش باشیم؛ آن هم به‌گونه‌ای که کوچک‌ترین خدشه‌ای به آن وارد نشود، اما در عین حال بازی استعمار را نباید فراموش کرد؛ یعنی وقتی او می‌گوید خلیج فارس یا خلیج عربی، در هر دو حال می‌خواهد ما را با کویت، کشورهای منطقه و کل جهان عرب دربیندازد.

در عین حال که خلیج‌فارس جزو مسلمات غیر قابل انکار ماست و این منطقه متعلق به ما بوده و هست؛ گرچه امروز دیگر درباره بحرین ادعای مالکیت نمی‌کنیم و پذیرفته‌ایم که در گذشته و در زمان شاه آنجا کشور شده و اروپایی‌ها خیانت کرده اند، اما بحرین را محترم می‌شماریم. اینها جملگی جمع اضداد نیست، بلکه همانگونه که آن کشور برای ما محترم است، حفظ و حراست مرزهای ما در شمال، جنوب و شرق و غرب محفوظ خواهد بود. در عین حال نغمه‌های استعمار برای جدایی و اختلاف موضوعی دیگر است.

خلیج فارس خانه ما است

رهبر معظم انقلاب:اینکه امروز شما می‌بینید دشمنان حرف‌های بزرگ‌تر از دهان خودشان می‌زنند، همه‌اش قابل پاسخگویی است از سوی ملّت ایران. می‌نشینند طرّاحی می‌کنند که ایران باید در خلیج‌فارس رزمایش نظامی نداشته باشد؛ چه غلط‌های عجیب‌غریبی! او از آن طرف دنیا می‌آید اینجا رزمایش راه می‌اندازد؛ شما اینجا چه‌کار می‌کنید؟ خب بروید در همان خلیج خوک‌ها؛(۱۰) بروید آنجاها و هرجا می‌خواهید رزمایش [کنید]. در خلیج‌فارس شما چه‌کار می‌کنید؟ خلیج‌فارس خانه‌ی ما است. خلیج‌فارس جای حضور ملّت بزرگ ایران است؛ ساحل خلیج‌فارس به‌اضافه‌ی سواحل زیادی از دریای عمّان، متعلّق به این ملّت است؛ باید حضور داشته باشد، باید رزمایش کند، باید اظهار قدرت بکند. ما ملّتی هستیم با تاریخ، قدرتمند.

بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان- ۱۳ /۱۳۹۵/۰۲

دیگر خبرها

  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
  • معلمِ متفکر
  • ریشه‌های تروریست‌پروری در سیاست‌های غرب؛ ترور برای بقا!
  • جنبش های دانشجویی اخیر ریشه در فطرت های بشری دارد
  • جعل نام خلیج‌فارس کار انگلیسی‌هاست
  • رئالیسم سیاسی چیست؟
  • عقیدتی سیاسی سپاه به دنبال تعمیق معنویت در علم است
  • پاسداران خود را در راه امنیت مردم فدا می‌کنند
  • واکاوی ریشه‌های اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاه‌های آمریکا
  • پیشرفت اجتماعی ایران از سال ۲۰۱۹ کم و در سال ۲۰۲۳ منفی شد / در بخش فرصت ها وضعیت ایران خطرناک است / قربانی‌شدنِ پیشرفت اجتماعی در ساحتِ سیاست و اقتصاد