محک هنر با چکش طلا
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۸۱۳۳۲۰
از همین روست که هر وقت خبرهایی مبنی بر فروش چشمگیر آثار هنرمندان ایرانی در حراجیهای معتبر دنیا مثلا کریستیز یا حتی همین حراج تهران خودمان مطرح میشود، علاوه بر اینکه خوشحال میشویم که هنر ایران تا این مقدار توانسته در جهان و دست کم خاورمیانه جا برای خود باز کند که چند باری با جابهجاکردن میلیونها دلار بر سر زبانها بیفتد، این پرسش را مطرح کنیم که چنین رویدادهایی نهایتا چه آوردهای برای اقتصاد هنر ایران دارد؟ شاید از همین رو بود که عصر شنبه، دو هنرمند و استاد دانشگاه به همراه مدیر مرکز هنرهای تجسمی به دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران رفتند تا طی نشستی تخصصی از چالشهای پیش روی اقتصاد هنر در ایران بگویند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نشست تخصصی «اقتصاد و هنر»؛ به این عنوان دقت کنید. تا چنین عنوانی را میشنویم، چند پیشانگاره در ذهنمان نقش میبندد؛ یکی این است که قرار است چند کارشناس طی مباحثی تخصصی به نسبت اقتصاد و هنر بپردازند و در این معادله کفه حرفهای هنرمندانه از سخنانی که بنمایه اقتصادی داشته باشد سنگینتر شود. دومی این که جلسه، احتمالا بسیار خلوت باشد و با استقبال چندانی روبهرو نشود. با ورود به سالن متوجه میشویم انگاره دوم کاملا صادق و درست است، اما تصور اول را چند نکته بر هم میزند؛ مهمترینش اینکه این نشست نه در دانشگاهی مرتبط با هنر که در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برپا شده است. بنابراین انتظار میرود برای یکبار هم که شده، کارشناسان از دریچه اقتصاد به فعالیت هنری پولساز نگاه کنند نه برعکس.
نفت تمام میشود، خلاقیت هنری نه
حرفها با اشارات تاریخی شروع میشود؛ اگر هم کسی حوصلهاش سر برود، به هر حال لازم است تا بدانیم خاستگاه بحث بر سر اقتصاد هنر چه بوده است و از اینجا باید موضوع را پیگیری کرد. از همین روست که اولین سخنران مراسم که میثم موسایی، استاد دانشگاه و پژوهشگر اقتصاد و هنر است، حرفهایش را از پیش از دوره رنسانس آغاز میکند؛ دورهای که معروف است هنر کاری با مردم نداشته و بین اشراف دست به دست میشده: «قبل از رنسانس، آثار هنری مخصوص اشراف بود اما بعد از آن، همه طبقات توانستند به عنوان مخاطب و خریدار آثار هنری مطرح شوند». اینها را میگوید تا برسد به اینکه حجم خرید و فروش آثار هنری در دویست سال گذشته، به خاطر تامین نیازهای اولیه افزایش یافته چون هنر نیاز ثانویه انسان است.
موسایی که مشخص است از طرفداران اقتصاد غیر دولتی برای هنر است، این باور خود را اینگونه صورتبندی میکند: «شرط تعالی هنر، رها شدن از دست دولت، سیاست و اقتصاد است. لازمه این موضوع این است که نهاد هنر، استقلال اقتصادی داشته باشد.
از همین جاست که اقتصاد هنر اهمیت پیدا میکند. مصرف محصولات هنری در یک جامعه نشاندهنده رشد اقتصادی یک جامعه است. ماهیت شغلها در آینده دنیا تغییر خواهد کرد. شغلهایی که برمبنای خلاقیت هستند گسترش خواهند یافت و کالاهایی که دربردارنده ارزش نمادین هستند ارزشمند خواهند شد. پس، از نظر اقتصادی به نفع ماست
به همین سمت برویم. اگر نفت و گاز منابع تمامشدنی است، منابع فکر و خلاقیت و هنر در کشور ما کاملا بیپایان هستند.»
رونق هنر با امنیت اقتصادی
این حرفها را بگذارید پای دغدغههای یک آکادمیسین که سرش توی کتاب است و کاملا نظری و تئوریک به ماجرا نگاه میکند؛ البته که حرفهایش حق است اما باید دید یک مقام مسئول که جدای از مباحث تئوریک، با توجه به شرایط واقعا موجود و مناسبات واقعا برقرار بر اقتصاد هنر سخن میگوید، در این باره چه میگوید. مجید ملانوروزی، مدیر مرکز هنرهای تجسمی، پس از اینکه مثل موسایی اشاراتی به تبارهای بحث اقتصادی در هنر دارد، درباره اقتضائات رونق اقتصادی هنر میگوید: «رونق هنر، نیازمند فضای امن اقتصادی است. در گذشته، سیاستهای غلط اقتصادی و ارزی، مشکلات زیادی برای اقتصاد هنر به وجود آورد. اما خوشبختانه در ده سال گذشته، اتفاقات خوبی افتاده و بخصوص با برگزاری حراج کریستیز از ۲۰۰۶ که در حوزه خلیجفارس حراج آثار ایرانی را راه انداخت تغییرات امیدبخشی رخ داد و به هنر به عنوان یک سرمایه نگاه شد. بانکها و بیمهها آمدند و پشت آثار ایستادند. خیزش نسبتا آرامی در حوزه هنرهای تجسمی داشتیم. گردش مالی هنرهای تجسمی در پنج سال گذشته پنج برابر شده است.»
ملانوروزی البته به حراج تهران اشارهای نمیکند؛ نسخه وطنی حراجهایی مثل کریستیز که چند سالی است پای ارقام شگفتانگیز را از تابلوهای حراج دبی به تهران احضار کرده و سلبریتیهایی چون علی دایی، الناز شاکردوست و برانکو ایوانکوویچ را هم به خرید آثار هنری با ارقام بالا ترغیب کرده است؛ حراجی که بین حامیان مالیاش نامهای معتبری چون سامسونگ، استفانو ریچی و شرکت خودروسازی پورشه هم دیده میشوند و برگزاریاش همواره با فراز و فرودهای بسیار همراه بوده است.
آشنایی با گرفتارترین هنرمندان جهان در دانشکده اقتصاد تهران
سالن بسیار خلوت است و همینها هم که هستند اغلب خبرنگارانی هستند که بر اساس وظیفه سازمانیشان در جلسه حضور پیدا کردهاند. خب بالاخره دنبالکردن مباحث نظری به اندازه پیگیری رقمهایی که در هنر جابهجا میشود برای مخاطبان جذابیت ندارد. ما که بخیل نیستیم! اما بشنوید از اینکه جواد بختیاری موسس گالری نقش و خط و فرهنگستان بختیاری هم که یکی دیگر از سخنرانان مراسم بود، بحث را اقتصادیتر کرد و گفت: «مشکل اساسی تقاضا است و نه عرضه. چون هنرمند دارد کارش را انجام میدهد. هنرمندان امروز یکی از نگرانترین اقشار جامعه ما هستند. کشورهای بزرگ دنیا دورنمایی برای خود طراحی کردهاند که جامعه هنربنیان را به مرور جایگزین جامعه دانشبنیان امروز کنند. باید راهکاری برای هماهنگکردن سه وجه دولت، مخاطب و هنرمند به وجود بیاید تا هنر ایران از این وضع نابهسامان نجات پیدا کند: هنرمند ایرانی از گرفتارترین هنرمندان دنیا است. هنرمند برای فروش آثار خود چشم به دولت دارد و دولت هم که هزار گرفتاری دیگر دارد. وزارت ارشاد امروز میلیارد میلیارد بدهکار است. نهادهای غیردولتی هم که فقط فکر تولید میکنند و تاثیری در فروش آثار هنری ندارند.»
کارخانه پتروشیمی بزنیم یا گالری نقاشی؟
تا اینجای نشست به کلیات گذشته است. قرار است در بخش دوم، کارشناسان چالشهای اقتصادی ایران در بخش هنر را نقد و بررسی کنند. موسایی مدعی است هنر، حوزهای بسیار اشتغالزا است چون ایجاد شغل در آن هزینه زیادی ندارد. این مثال را هم میزند: «هزینه ایجاد یک شغل در هنرهای تجسمی ۱۵ میلیون تومان است. این را با هزینه ایجاد یک کارخانه پتروشیمی و اتومبیل مقایسه کنید.
در این وضعیت که میلیونها جوان بیکار در کشور داریم، اتفاقا سرمایهگذاری در این زمینه به اقتصادمان هم کمک میکند. بیش از چهارصدهزار فارغالتحصیل بیکار علوم اجتماعی و اقتصاد داریم. در هنر هم همینطور است و اگر دانشجویان نتوانند به باندهای هنری وصل باشند، نمیتوانند به بازار کار راه پیدا کنند.»
حالا بدیهی است که وقتی پای باندهای هنری به بحث کشیده شده، ملانوروزی مسئول در این جلسه در مقام توضیح برآید و بگوید: «قابل انکار نیست که باندهای هنری وجود دارند ولی ما در این زمینه یک اقیانوس مشکل داریم که این یک مشکل مثل یک جزیره کوچک در میان آن است».
باید پرسید خب اگر یک اقیانوس مشکل داریم، نشاندهنده کماهمیتبودن یکی از جزایر (بندهای هنری) این اقیانوس مشکلات است؟ ادامه حرفهای این مدیر هنری هم، به گوش ما آشناست؛ اینکه مقام مسئول بگوید به هنر دولتی اعتقاد ندارد و این را فقط از مجرای اینکه هنرمندان نباید از دولت انتظار داشته باشند بیان کند. البته او اشارههایی هم میکند به اینکه وظیفه دولت در زمینه اقتصاد هنر، فراهمکردن بسترهاست.
وقتی هم که یک دولتمرد در مذمت هنر دولتی سخن بگوید طبیعی است که یک هنرمند مثل جواد بختیاری هم پشتش درآید که «هنر دولتی قطعا محکوم به فناست.»
آیا نقاشی سهراب 3میلیارد میارزد؟
میشود گفت حراج آثار هنرهای تجسمی در سالهای اخیر، مهمترین خروجیهای دست کم آشکار و واضح اقتصاد هنر ایران بوده است. محمود نورایی، منتقد هنری، یکی از کسانی است که در این سالها در اغلب این حراجها به عنوان تحلیلگر حضور داشته است. او در رابطه با کمک این حراجها به اقتصاد هنر به جامجم میگوید: «یکسری حراجها بخصوص در سالهای ابتدایی برگزاری، دچار هیجانهای کاذباند. البته خود عوامل این حراجها در شکلگیری این فضای هیجانی دست دارند. آنها با ساز و کارهایی قیمت آثار را به شکلی کاذب بالا میبرند تا بازار حراجشان داغ شود. به طور مثال در حراج تهران، شاهد بازاری به این شکل هستیم. از این منظر است که میتوان گفت منطقی هیجانی، گاه جای منطقی هنری را میگیرد». نورایی در توضیح شکلگیری این فضای هیجانی میافزاید: «به طور مثال، قیمت واقعی اثری از سهراب سپهری، سهمیلیاردتومان نیست. هر چند آثار او بسیار میارزد، اما قیمتگذاری آثار هنری به هر حال مبتنی بر قواعدی منطقی میتواند باشد. وقتی در حراج اول آثار این شاعر ـ نقاش 750میلیون، در حراج دوم یکمیلیاردتومان و در حراج بعدی سه میلیاردتومان فروش میرود، این نشاندهنده هیجان است.»
اما برگزاری مراسم معتبری چون کریستیز چه تاثیر مشخصی بر مناسبات اقتصادی هنر در داخل کشور دارد؟ محمود نورایی در این باره معتقد است: «میدانیم که مهمترین عامل رونق بازار، تنظیم متناسب عرضه و تقاضاست. بر همین اساس، کریستیز میتواند این بازار را هدایت کند. مهمتر از این، این حراج میتواند در تعیین قیمت و عامل مهم قیمتگذاری موثر باشد. از سویی، کریستیز، بازاری واقعی برای هنر است. امید نسلهای مختلف را برای ادامه کار زنده نگاه میدارد. برای جوانها انگیزه و برای پیشکسوتها بازار مهمی است. از یاد نمیبریم که تا بازار داغ نباشد، ترسیم مسیری برای پیشرفت هنر، میسر نیست.»
محمدسعید رضایی
روزنامهنگار
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: حراج آثار هنری جام جم آنلاین حراج تهران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۸۱۳۳۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیاست ارزی غلط بانک مرکزی باعث کم اثر شدن رشد اقتصادی/قیمت کالاهای اساسی با قیمت ارز آزاد مچ شده است
فرید ولدی کارشناس اقتصادی در رابطه با لزوم سیاست ارزی مناسب کشور در زمان تحریم به خبرنگار قدس گفت: در هر کشوری متناسب با ساختار اقتصادی آن کشور، سیاست ارزی و رژیم ارزی متفاوتی وجود دارد. بین سیاست های ارزی کشورهای مختلف تفاوت های زیادی وجود دارد. عوامل مختلفی بر طراحی سیاست های ارزی کشورها تاثیر می گذارد از جمله حجم و تنوع تجارت خارجی، عمق بازارهای مالی ثبات اقتصاد کلان و احتمال وقوع شوک های خارجی. اکثر اقتصادهای کوچک و بی ثبات به ویژه کشورهای دارای سابقه تورم های بالا، از یک لنگر اسمی ارز برای ثبات پولی و کنترل تورم استفاده می کنند و تابع رژیم های ارزی "میخکوب سخت" هستند یعنی پول ملی خود را به یک ارز خارجی مانند دلار یا به سبدی از ارزهای خارجی میخکوب می کنند. گروه دوم میخکوب متعارف هستند و گروه بعدی میانه، شناور شناور آزاد. رژیم ارزی در ایران با کمی اغماض می توان گفت یک رژیم میانه است.
وی ادامه داد: در یک اقتصاد تورمی مانند ایران، تثبیت نرخ ارز اسمی به مدت طولانی با سیاست تخصیص ارز چندنرخی در اقتصاد بدون توجه به قیمت بازار آزاد منجر به کاهش نرخ ارز حقیقی، کاهش ذخایر ارزی بانک مرکزی، کاهش صادرات، افزایش واردات، افزایش قاچاق و کاهش توان رقابت پذیری اقتصاد ملی و تضعیف رشد اقتصادی می شود. بیش از ۵۵ درصد درآمدهای دولت از محل صدور نفت تامین می شوند که با توجه به نرخ تسعیر ارز از دلار به ریال سیاست ارزی دولت نیز تعیین می شود. بنابراین سیاست های ارزی تاثیر غیر قابل انکاری بر بودجه دولت دارد پس نتیجه می گیریم سیاست های ارزی غلط می تواند تاثیر بر بودجه دولت و شرایط مالی و رفاهی مردم به طور مستقیم داشته باشد.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به سیاست مخرب ارز چندنرخی در اقتصاد گفت: آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم تخصیص غلط ارزی بانک مرکزی به واردات کالاهای اساسی است که اول از همه موجب کاهش منابع ریالی بودجه و در نتیجه ناتراز شدن بودجه و کاهش توسعه کشور شده است؛ همچنین تخصیص ارز به واردات، رقیب بخش مولد اقتصاد کشور خواهد شد که با ارز بازار آزاد تولید دارد و در نتیجه تضعیف تولید داخلی را نیز به همراه خواهد داشت؛ ثالثا مسیر غلط حمایت ارزی به جای دخالت در قیمت بازار و در نتیجه محدودیت تجارت خارجی محصولات کشاورزی و افزایش قاچاق، باید بر اعطای کالابرگ در انتهای زنجیره همراه باشد.
وی گفت: متاسفانه سیاست ارزی دولت که به درستی ارز 4200 تومانی را حذف کرد ولی حالا خود درگیر ارز جدید چندنرخی در اقتصاد شده است که به واسطه آن ارز 28500 تومانی توسط بانک مرکزی به برخی عرضه میشود ولی قیمت کالاهای اساسی در بازار آزاد با قیمت ارز بازار آزاد خود را مچ کرده است و همچنین امضاهای طلایی نیز برای تخصیص این ارز رانتی به چه کسی و با چه هدف و وارداتی نیز دوباره مطرح میشود. در این میان رشد اقتصادی کشور حاصل از رکوردشکنی در فروش نفت و توسعه تجارت انرژی ایران به دلیل تخصیص کامل ارزهای نفتی به دلار 28500 تومانی به صورت کامل هیچ اثرگذاری در زندگی مردم ندارد و همین امر سبب شده است سیاست های ارزی غلط باعث کم اثر شدن رشد اقتصادی و رکوردشکنی در فروش نفت خام ایران در زندگی مردم شده است
زهرا طوسی