به دوبی میروید یا سیستان و بلوچستان؟
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۸۱۵۵۷۱
اگر مجبور به انتخاب بین سیستان و بلوچستان و دوبی شوید، کدام را برای سفر انتخاب میکنید؟ آفتابنیوز : 17 میلیون تومان برای سه شب و چهار روز هزینه میکنید تا قشنگترین خیابان و برج های دنیا، هتل لوکس با ساحل نخلی در میانه خلیج فارس، بازار قدیمی دوبی به سبک ونیزی و دهکده جهانی با نمادهای کشورهای دنیا که مصنوعی است و ساخته دست هنرمندان، ببینید و از تفریحات ساحلی که همچون آینه برق می زند، پارک آبی، آکواریومهای دریایی، بالن های ساحلی و رستوران زیر آب لذت ببرید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش آفتابنیوز؛ استان سیستان و بلوچستان با همه گنج اش بیخ گوش امارات است، اماراتی که اندازه یک استان ما هم نمیشود؛ آنان تند تند در حال استفاده از فرصتهای اقتصادی جهاناند و به جایی رسیدهاند که برای خودشان وزیر هوشمند و آن هم از جنس زن تعیین کرده و به سوی هوشمندسازی کشورشان حرکت میکنند.
آنجا مصنوعی است و ساخته دست بشر و اینجا طبیعی است و چهار فصلش بهار؛ بادهای موسمی بر روی اقیانوس شلاق میزند و نسیمش به ساحل میرسد. هزار کیلومتر خط ساحلی از جاسک هرمزگان تا چابهار، برخورداری از آب و هوای اقیانوسی، کوههای مینیاتوری و مریخی، تنها آتش فشان فعال ایران به نام تفتان، گل افشانها، رقص دلفینها، قلعههای تاریخی، شهر سوخته 7000 ساله بخشی از جاذبههای سیستان و بلوچستان است که همه اینها را با هم تنها میتوان در 2 یا سه شهر اروپا یافت.
مردم ما به جای سفر به کیش، قشم و چابهار خودمان به ترکیه و دوبی میروند، آن هم نه یک بار بلکه دوباره و سه باره؛ مگر آنجا چه دارد که چابهار ندارد؟ آنجا مرکز تفریح مردم جهان و اینجا مقصدی ناشناخته و بکر حتی برای خود ایرانیها؛ واقعا چرا؟
چقدر به گردشگری دریایی سیستان و بلوچستان توجه شده و چند تا اتوبوس دریایی وجود دارد که مردم را از ساحل یک استان به ساحل استان دیگر ببرد و گشت دریایی راه بیفتد؟ چرا در این زمینه عمیق فکر نمیشود، در حالی که توسعه سواحل میتواند ساحلهای بکر را به سایتهای ارزشمند گردشگری در جهت تامین نیازهای روحی استان تبدیل کند.
آنچه که معلوم است هنوز فضای شاد و سازگار با شرایط کشور ایجاد نشده و در نتیجه گردشگران خروج از کشور را برای تفریح در پیش میگیرند و شادی را در بیرون از کشور جستجو میکنند.
علی اوسط هاشمی که تا پیش از این به مدت سه سال استاندار سیستان و بلوچستان بوده است و تنها استانداری است که بعد از انقلاب توانسته تحولی در توسعه استان ایجاد کند، علت ناموفق بودن استان را در جذب گردشگران، ناامن جلوه دادن این استان، بیبرنامگی، فقدان جامعیت نگاه به استان، ضعف در مدیریت، عقب ماندگی تاریخی در توسعه نیافتگی، تنگناهای مالی و ارزی و بالا بودن هزینهها، مطالبات انباشته شده و زیرساختهای ضعیف میداند و معتقد است، اگر استان با همه داشته هایش محروم است ناشی از ضعف ماست.
یک مدل توسعه در ایران با محوریت دریا وجود ندارد
او با این توصیف زیبا که باید موج دریا خود را در برنامه ششم توسعه نشان دهد، میگوید: این استان به آبهای آزاد اقیانوسی متصل است و بیش از 1000 کیلومتر ساحل از جاسک هرمزگان تا چابهار سیستان و بلوچستان وجود دارد، بنابراین نباید به دلیل چسبندگی مطلق ما به نفت مورد بی توجهی قرار گیرد. ما دربین 170 کشور دارای ساحل قرار داریم و از یک طرف به خلیج فارس و یک طرف دیگر به دریای عمان و مکران متصل هستیم ولی نتوانستیم یک مدل توسعه با محوریت دریا داشته باشیم و این ساحلها با این همه ظرفیت نتوانسته ما را به یک مدل درست توسعه برساند. سواحل این استان و زیبایهای دیگر طبیعت آن و آداب و رسوم اقوام آن بینظیر است و تنها کافی است به ایرانیها شناسانده شود.
زیرساختهای گردشگری در سیستان و بلوچستان ضعیف است
اوسط هاشمی بر ضرورت توسعه صنعت گردشگری سیستان و بلوچستان و برنامه ریزی برای آن تاکید دارد و خاطرنشان میکند که این استان با ضعف در ایجاد زیرساختهای گردشگری روبروست و بر این عقیده است که تا زمانی که هزینه سفر به سیستان و بلوچستان به دلیل فاصله طولانیاش با سایر استانها همچون تهران گران است هزینه سفر برای هموطنان سنگین میشود.
او خواستار این است که سازمان میراث فرهنگی جهتگیری کلی و مقصدیابی جدید در نظر گیرد تا از تمرکزگرایی گردشگری در مناطقی همچون شمال کاسته شود و فضاهای گردشگری تکثیر شود و در آن تنوع ایجاد شود که این امر با تسهیلگری و روانسازی برای سرمایهگذاری در این بخشها توسط بخش حاکمیتی امکانپذیر است. به عنوان مثال باید سازمانها و وزارتخانهها همچون وزارت ورزش بخشی از مسابقات آسیایی و منطقهای خود را به این منطقه سوق دهند و همه برنامهها در پایتخت و سه تا چهار استان کشور برگزار نشود که این موضوع سبب شناخت ملی از این استان میشود.
به توسعه سواحل مکران در برنامه ششم توجه شده است
استاندار پیشین سیستان و بلوچستان، همسویی سرمایهگذاران داخلی، روی آوری سرمایه گذاران خارجی و جهت گیری درست دولت را زمینه ساز تحول در این استان عنوان و خاطرنشان می کند: صدای مردمی که 2000 کیلومتر با مرکز فاصله دارد نباید در حاشیه قرار بگیرد و باید جهت گیری اقتصاد مقاومتی کشور معطوف به این استان باشد، البته در برنامه ششم توسعه به این استان هر چند کوچک توجه شده و سازمان توسعه سواحل مکران برای توجه به ظرفیتهای ملی و منطقه ای در احکام دائمی پیش بینی شده است و اگر با دقت به آیین نامه سازمان توسعه سواحل مکران توجه شود و هیات امنای این سازمان شکل خود را پیدا کند می تواند این منطقه را یعنی از جاسک هرمزگان تا بندر چابهار را متحول سازد.
گرد و غبار و خشکسالی در سیستان و بلوچستان یک تهدید جدی است
از آنجا که گرد و غبار و خشکسالی در سیستان و بلوچستان یک تهدید جدی برای پایداری جمعیت شده و میتواند زمینه مهاجرت و پایین آمدن قیمت املاک در منطقه را به همراه داشته باشد، تصمیم گرفته شد 46 هزار هکتار از اراضی استان با 20 کارگاه مجهز شود و 3000 نفر بر روی این زمینها مشغول به کار شوند. در نتیجه برای این پروژه از مخزن تا مزرعه، لوله آبرسانی ایجاد شد تا میزان تبخیر به شدت کاهش یابد و در نتیجه به این گونه کمبود بارش مدیریت شود و مردم منطقه را امیدوار کند به بودنشان در مزارع خودشان.
سیستان و بلوچستان میتواند قطب تولید موز و فولاد و پتروشیمی باشد
او معتقد است نباید در هر استانی هر محصولی کاشته شود و از منابع آب عمومی حداکثر استفاده شود و در نهایت محصولی برداشت شود که سر دست کشاورز بماند و میگوید: 850 میلیون دلار برای واردات موز از کشور خارج میشود در حالی که این استان میتواند قطب تولید موز باشد و برای استان سیستان و بلوچستان اشتغال ایجاد کند و از خروج ارز جلوگیری نماید. این استان با اقلیم اقیانوسیاش و متاثر از آب و هوای پاکستان و هند، مکانی مناسب برای تولید میوههای گرمسیری است و میتواند قطب تولید موز در کشور باشد، در عوض هندوانهای در استان تولید میشود که محصولی آببر است و سبب صادرات مجازی آب میشود.
این جهت گیری نادرست تنها در بخش کشاورزی نبوده و به بخشهای دیگر استان هم سرایت کرده است؛ با وجود اینکه سیستان و بلوچستان به دلیل وصل بودن به آبهای اقیانوسی و دارا بودن آب مورد نیاز میتواند قطب تولید فولاد و پتروشیمی و صادرات آن از کشور باشد اما امروز فولاد و یا پتروشیمی در عمق کشور و مرکزیت کشور با وجود کمبود آب در این مناطق تولید میشود بنابراین به نظر میرسد باید در جهتگیری توسعهای بازنگری جدی و مکانیابی درست صورت گیرد.
اوسط هاشمی اما این کمبودها و عقب ماندگی های تاریخی سیستان و بلوچستان را بهانه نکرد و با عشق و با وجود کمبود امکانات دست به کار شد؛ مردم هم به عملکرد او و دولت روحانی روی خوش نشان دادند و او را برای تحقق وعده هایش یاری کردند؛ پیشرفت پروژه ها تا آنجا بود که 2 بار رئیس جمهور برای افتتاح پروژه های بزرگی که در تاریخ استان مسبوق به سابقه نبود به استان دعوت شد و بخشی از وعدهها محقق شد؛ افتتاح پروژه توسعه بندر شهید بهشتی و روشن شدن مشعل گاز شهری در زاهدان از جمله کارهای تاثیرگذار در افزایش رفاه سیستان و بلوچستانیها بوده است. جالب است بدانید از سال 58 تا 92 یعنی در مدت 34 سال، 9 هزار و 200 میلیارد تومان سرمایهگذاری در این استان انجام شده، در حالی که ظرف چهار سال اخیر 13 میلیارد تومان سرمایهگذاری انجام شده و آن هم در شرایط سختی که از نظر پولی و مالی بر کشور حاکم بوده است.
سیستان و بلوچستانیها روزهای گازی را سپری میکنند
حال برای گازرسانی به روش بیع متقابل در این استان تا 500 میلیون دلار قرارداد در شورای اقتصاد کشور مصوب شده و هم اینک میتوان گفت که سیستان و بلوچستانیها روزهای سختشان را سپری کرده و روزهای گازیشان را میگذارنند. به همین منظور 750 کیلومتر لولهکشی شهری برای سال 96 پیشبینی شد که انجام مطالعات و پیگیری امور قراردادهای آن به طول 450 کیلومتر به امسال موکول شده است و علاوه بر آن مطالعات خط انتقال گاز از زاهدان به سیستان نهایی شده است.
تاکنون تامین گاز واحدهای صنعتی همچون سیمان از راه دور و زمینی و از طریق خوزستان و اصفهان کاری پرهزینه و با تهدید همراه بوده اما حالا با انتقال گاز به این استان از طریق خط لوله هم میتوان گاز مورد نیاز صنعت و مردم استان را تامین کرد و هم زمینه صادرات آن به استانهای نزدیک به مرز افغانستان را فراهم کرد؛ حال ضروری است که مسئولین کنونی استان به این مطالبه جدی مردمی پاسخ داده و پیگیریهای زماندار برای تحقق طرحهای گازرسانی انجام شود.
همچنین برای حفظ اشتغال به توسعه صنعت در استان پرداخته شد به گونهای که زمینه ساخت کارخانه لاستیکسازی با ظرفیت 55 هزار تن و کارخانه تولید کاغذ از آهک و شن فراهم شد که هر دو این پروژهها در حال اجرا هستند. السی صنعت فولاد در چابهار نیز در حال باز شدن است و بیش از 160 میلیون یورو سرمایهگذاری شده و قرار است ظرفیت تولید سه میلیون و 200 هزار تن، با آغاز به کار 2 واحد فولادی ایجاد شود.
برق سیستان و بلوچستان نیز عمدتا از استان کرمان و خراسان جنوبی تامین میشد و اگر وقفهای در انتقال برق از این دو استان اتفاق میافتاد تامین برق استان دچار مخاطره میشد بنابراین نیاز بود که برق استان در خود استان تامین شود در نتیجه بخشی از سرمایهگذاری خارجی به تولید برق معطوف شد و اعتبار نیروگاه سیکل ترکیبی چابهار برای تامین برق شمال و مرکز استان تامین شد.
پروژههای درمانی دولت در استان با کل دستاوردهای درمان در تاریخ درمانی سیستان و بلوچستان برابری میکند
11.5 درصد کل پروژههای طرح تحول سلامت در سیستان و بلوچستان اجرا شد و برای نخستین بار دو پروژه بیمارستان 90 تختخوابی بخش خصوصی در این استان کلنگزنی شد و اعتبارات ارزی برای تامین تجهیزاتشان اختصاص یافت. تا پیش از این تنها یک بخش درمانی خصوصی 10 تختخوابی وجود داشت، بنابراین کل پروژههای درمانی دولت در این استان با کل دستاوردهای درمان در تاریخ درمانی سیستان و بلوچستان برابری میکند.
در دوره اوسط هاشمی، همچنین منطقه آزاد سیستان پایهگذاری شد؛ موضوع آن از کمیسیون اقتصاد عبور کرد و هم اینک آماده ورود به مجلس برای بررسی است. مطمئنا ایجاد آن در پایداری جمعیت در آن منطقه نقش دارد. این منطقه آزاد در پنج کیلومتری ولایت هیرمند قرار دارد و از زیرساختها و امکانات لازم برخوردار است بنابراین در صورت مشارکت فعالان اقتصادی و ایجاد معافیتها و مزیتها برای منطقه میتوان نیاز کشور افغانستان را تامین کند.
ظرفیت بندری سیستان و بلوچستان نیز از 2.5 میلیون تن در سال 62 به 8.5 میلیون تن در سال 95 رسیده است؛ به محض خروج از تحریمها و گشایش السی، تجهیزات بندری از آلمان خریداری شد و توسعه بندر شهید بهشتی انجام شد به گونهای که هماینک پهلوگیری کشتیهای بالای 100 هزار تن امکانپذیر شده است و کشتیهای اقیانوسپیما میتوانند در این بندر پهلوگیری کنند.
به نظر میرسد حال که بندر توسعه یافته است لازم است توسعه روابط با کشورهای حاشیه اقیانوس همچون هند، پاکستان، چین و اندونزی مورد توجه قرار گیرد، زیرا به عقیده اوسط هاشمی اقیانوس هند جای اقیانوس آتلانتیک را در تجارت خواهد گرفت و جای پایی برای توسعه آینده جهان خواهد داشت و ایران در این میان بتواند پل ارتباطی با آسیای میانه باشد.
شیلات صنعتی منطبق با نیاز صیادی در سیستان و بلوچستان وجود ندارد
دریا مهمترین ظرفیت پنهان این استان است زیرا که تا شاخ آفریقا، اجازه صید برای ایرانیان در آبهای آزاد وجود دارد با این وجود هنوز شیلات صنعتی منطبق با نیاز صیادی در این منطقه وجود ندارد. هماینک 900 لنج صیادی در این منطقه فعال است و برای توسعه صنعت صیادی، پیشنهاد بورس تن ماهی مطرح شده است تا بازار ملی و منطقهای برای آن راه بیفتد.
بورس جهانی ماهی در سیستان و بلوچستان راهاندازی شود
کشوری که 5000 کیلومتر ساحل دارد با این میزان سطح دسترسی به منابع دریایی باید به بورس شیلات جهانی برسد؛ هم اینک بورس جهانی در تایلند در حال فعالیت است و ما نیز میتوانیم در منطقه خودمان بورس ماهی راه بیندازیم.
قطب جمعیتی جهان یعنی حدود 2 میلیارد نفر یعنی ساکنان 2 کشور چین و هند و کشورهای اسلامی در اطراف این خط دریایی قرار دارند و ما از این بازار دوریم؛ در حالی که تمام این کشورها در نزدیکی ما به فکر توسعه همه جانبه و نه صرفا توسعه هستند، بنابراین توسعه هندوستان برای ما میتواند یک مدل باشد و میتوانیم ارتباطمان را با چنین کشورهایی توسعه ببخشیم؛ اقیانوس هند جای پای آینده جهان برای رسیدن به توسعه است و ایران در این میان میتواند پل ارتباطی میان آسیای میانه و اروپا باشد.
سیستان و بلوچستان سومین استان کشور در جذب سرمایهگذاری خارجی است
به گفته اوسط هاشمی، استان سیستان و بلوچستان سومین استان کشور در جذب سرمایهگذاری خارجی در چهار سال اخیر بوده در حالی که چنین شرایطی در گذشته سابقه نداشته و ریالی سرمایهگذاری انجام نشده بود چرا که در گذشته این استان ناامن جلوه داده شده بود و همین امر سبب شده بود که حتی مسئولین کشور هم حضور کمی در منطقه داشته باشند و نگاهشان متاثر از القائات و گزارشات رسیده باشد تا واقعیتهای منطقه، این در حالی است که امنیت بر پایه رضایت استوار است و اگر امنیت بر پایه مردم استوار نباشد نمیتواند امنیت کامل و پایداری برقرار کرد و اگر امنیت در این استان برقرار نباشد کدام عاملی سرمایهگذاری خواهد کرد.
اوسط هاشمی تا پیش از اینکه استاندار شود تنها یک بار به صورت مجردی به این استان سفر کرده بود و حتی خانوادهاش او را در این سفر همراهی نکردند و تصورشان بر این بود که راه رفته را بر نخواهد گشت؛ اما او برگشت و با خود خاطراتی از زیباییهای این استان به همراه آورد. اوسط هاشمی بعد از این که بر مسند ریاست سازمان تعاون روستایی هم نشسته بود باز هم میز کارش را با صنایع دستی این استان تزئین میکرد. هنوز هم سیستان و بلوچستانیها سر زده به امیدی، حال استاندار پیشین شان را جویا میشوند.
خودش می گوید وقتی استانداری این استان را به او پیشنهاد کردند بیتردید پذیرفت و هیچگاه میل به ترک آن استان را نداشت و به رانت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پاسخ مثبت نداد و حالا خود را صدایی از مردم سیستان و بلوچستان که 11.5 درصد مساحت کشور را در خود جای داده است، می داند.
او بر این عقیده است که همیشه از ناامنیهای این استان پهناور گفته میشود و هیچگاه از داشتههای انسانی و سرمایههای نهفته در آن سخن به میان نمیآید که این امر سبب انحراف از کشف و شناخت مردم این استان میشود. این در حالی است که در زمان اوج فعالیت داعش در عراق و سوریه در این منطقه از امنیت سخن گفته میشد که این امر نشان از اشتیاق و میل مردم سیستان و بلوچستان به مشارکتشان در توسعه استان دارد.
علاقه مردم سیستان و بلوچستان به مشارکت در توسعه استان تنها به مردانش ختم نمیشود و حال با باز شدن فضا و تلاش دولت برای به مشارکت گرفتن خانمها در تصمیمات حاکمیتی، زنان استان نیز به پیش آمدند به گونهای که در سال 96 بیش از 1400 زن کاندیدای شورای شهر در استان شدند و 433 نفر از این تعداد به شوراها راه یافتند. با وجود نگاه تعصبات قومی خاص در این استان، یک رفتار برگرفته از اعتماد بین ملت و دولت سبب شد اولین معاون استاندار زن تاریخ سیستان و بلوچستان منصوب شود و بیش از 65 مدیر زن در این دوره به کار گرفته شوند.
اگر دیر بجنبیم کشورهای دیگر گوی سبقت را برای گرفتن بهترین فرصت خواهند ربود
استاندار پیشین سیستان و بلوچستان با گلایه از قفل زدن بر در صندوق توسعه ملی به ایسنا میگوید: ما برای چه زمانی میخواهیم پسانداز کنیم و چه بهتر که صندوق توسعه ملی بر روی پروژهها گشوده شود تا به جای آن که پروژهها 10 ساله تکمیل شود چهار ساله به اتمام برسند. باید جنبید زیرا که اگر دیر بجنبیم کشورهای دیگر گوی سبقت را برای گرفتن بهترین فرصت خواهند ربود که برای ایران خسارت محسوب میشود.
آزادسازی آب هیرمند از افغانستان به سوی ایران دشوارتر شده است
اوسط هاشمی از شرایط دشوار کم آبی و تاثیر آن بر زندگی مردم سیستان و بلوچستان میگوید و اینکه کمیتههای مشترکی میان افغانستان و ایران ایجاد شده تا دعوا بر سر تخصیص حق آبه دو کشور حل و فصل شود و امیدوار است که عراقچی دیپلمات ارشد ایران به عنوان رئیس کمیته مشترک در زمینه آب بین دو کشور بتواندبه توافقاتی دست یابد. آنچه که مسلم است نه تنها استان سیستان و بلوچستان بلکه افغانستان در همسایگیمان نیز از کم آبی رنج میبرد اما به دلیل افزایش امنیت در افغانستان و بازگشت بخشی از مهاجران به این کشور و سرمایهگذاریهای صورت گرفته در بخش کشاورزی در استانهای همسایگی سیستان و بلوچستان و ایجاد سد بر روی هیرمند، آزادسازی آب به سوی ایران دشوارتر شده است.
امسال کمترین میزان دبی ورودی آب به این استان را داشتیم و علاوه بر آن نذورات آسمانی نیز به شدت کاهش یافته است. بر طبق قانون ایران 820 میلیون متر مکعب حقابه دارد که باید سالانه بر طبق تقویم زمانی در یک فصول مشخص و منطبق با نیاز کشاورزی رهاسازی شود که افغانستان به این موضوع تن نداده است، زیرا که دولت افغانستان قدرتمند نیست و تحت فشارهای سیاسی درون این کشور قرار دارد. از آن سو ایران نیز ساکت ننشسته و به دلیل همکاریهای ضعیف افغانستان در این زمینه مانع از مبادله سند توسعه روابط افغانستان و ایران شده و علاوه بر آن پنج کمیته مشترک میان این دو کشور از جمله کمیته آب در هشت تا 9 ماه اخیر برای حل این مشکل تشکیل شده است.
منبع: ایسنا کد خبر: ۵۲۵۸۱۷ تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۲
منبع: آفتاب
کلیدواژه: سیستان و بلوچستان دوبی اوسط هاشمی سفر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۸۱۵۵۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قرار است در پارکهای تهران هتل بِروید یا چرخه رانتخواری بچرخد؟/ «شهرداری همان هتل نیمهکاره را بسازد، چرا میخواهد هتل جدید بسازد؟»
ایرن مهرگان: مدتها پیش از اعلام رسمی ساخت مسجد در بوستان قیطریه، شهرداری زاکانی از ساخت ۴ هتل در پارکهای شهر تهران خبر داده بود. تا اینکه هفته گذشته مدیر عامل سازمان سرمایهگذاری و مشارکتهای مردمی شهرداری تهران در نشستی خبری جزییات تازهای از ساخت ۴ هتل در بوستانهای تهران را اعلام کرد. نوید خاصهباف اعلام کرد ۶ هتل به عنوان پروژههای کلان در شهر تهران، در حال مطالعه است که ۴ هتل از این مجموعه در فضاهای سبز در مناطق ۱۳، ۲۲ و ۴ ساخته میشود.
در همین خصوص عباس محمدی، کارشناس محیط زیست درباره این اقدام شهرداری نظر متفاوتی دارد. او میگوید سخنان مدیران شهرداری مزدورانه است و ادامه میدهد: «اگر درخت فضای سبز و پارک جنگلی از بین هم برود در هر صورت نباید کاربریاش عوض شود و باید دوباره درختهایش کاشته شود، یا نهایتاً اگر مثلاً به دلیل تغییرات اقلیمی که به وجود آمده، درختهایی مثل کاج یا اقاقیا با این اقلیم سازگار نیستند، باید گونههای بومی ایران در آن کاشته شود.»
محمدی میگوید: «چنین اقداماتی جز این که فکر ما را ببرد به سمت این که شاید نوعی پول شویی در کار است نتیجه دیگری ندارد؛ یعنی پولهایی که سرگرداناند و منابعی در بانکها که منشا فسادهای بزرگ هستند، باید به نحوی چرخ بخورند و بعد به اموال خصوصی تبدیل شوند. ساختن این تعداد هتل، برج، مجتمع و حتی جاده، خیابان و اتوبان و ... لازم نیست و توجیه میکند که این چرخه، چرخه فساد، اختلاس و رانتخواری است و اگر نه در حال حاضر نیاز به مسکن تا این اندازه وجود ندارد.»
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
توضیحات مدیرعامل سازمان سرمایهگذاری شهرداری درباره ساخت هتل در بوستانهای تهران را چطور ارزیابی میکنید؟
مصاحبهای که آقای خاصهباف، مدیرعامل سازمان سرمایهگذاری شهرداری، انجام داده است از چند جنبه قابل نقد است. بسیار غمانگیز است که ما چنین مدیرانی داریم. اولاً که در آن مصاحبه نوعی تناقضگویی مزورانه وجود دارد، در قسمتی که میگوید:«در پارکهای جنگلی فضای سبز وجود ندارد.» در فضای سبز چه درخت باشد یا نه، عرصه یا پهنهای است که برای این کار در نظر گرفته شده است. به همین دلیل میگویم این گفتهها مزورانه است. ایشان در ادامه میگوید، که چند وقتی است درختهای این پارکهای جنگلی خشک شده و ما میخواهیم در جاهایی که خشک شده هتل بسازیم. جالب است که بدانیم، اولاً این پارکهای جنگلی مثل لویزان و چیتگرو... را سازمان جنگلها و مراتع احداث کرده بود که حریمهای شهر بودند و قرار بود حد ومرز گسترش حدی شهر را تعیین کنند، که شهر از این محیطها فراتر نرود و قابل مدیریت باشد، نه این که برویم آن طرف این پارکهای جنگلی بسازیم و حالا در دل آنها هم ساختمان بسازیم و این یعنی این افراد تمام حریمها را شکاندهاند.
چرا مزدورانه؟
این که میگویم مزورانه است به این دلیل است که ایشان و شهرداری قاعدتا میدانند که اگر درخت فضای سبز و پارک جنگلی از بین هم برود در هر صورت نباید کاربریاش عوض شود و باید دوباره درختهایش کاشته شود، یا نهایتاً اگر مثلاً به دلیل تغییرات اقلیمی که به وجود آمده، درختهایی مثل کاج یا اقاقیا با این اقلیم سازگار نیستند، باید گونههای بومی ایران در آن کاشته شود، اما آنها میگویند که چون درختان خشک شده، ما در آنجا ساختمان میسازیم.
ارزیابی شما درباره اینکه بخش خصوصی قرار است اجرای چنین پروژههایی را برعهده بگیرد، چیست؟ خصوصا که وظیفه و مسئولیت حفاظت از منابع عمومی و اموال شهروندان برعهده نهادی مثل شهرداری است.
ما همه میدانیم که بخش خصوصی در ایران، از نظر ساختاری بخش ضعیف و فاسدی است و وابسته به محافل خاصی است که از رانتهایی برخوردارند. قشربخش خصوصی، بسیارکوتاه مدت است و میخواهد هر گونه سرمایهگذاری را خیلی سریع به سود تبدیل و بعد از کشور خارج کند. ما این داستان را دیدهایم و متاسفانه روزبهروز هم در حال تقویت شدن، است. منابع بانکی که پولهای مردم است، از طریق بانکها که خودشان منشاء فساد هستند، در اختیار به اصطلاح بخش خصوصی قرار میگیرد و بعد آنها با زمین مجانی که شهرداری از اموال مردم به آنها میدهد و پول مجانی که اموال بانکی است که در واقع عملاً مفت به دستشان میرسد، هتل میسازند و صاحبش میشوند. سوال از شهردار و آقای خاصهباف میتواند این باشد که شما چطور به خودتان اجازه میدهید که اموال عمومی را در اختیار چنین افرادی قرار دهید؟ فردا بچههای شما وبچههای ما و حتی خودمان اگر بخواهیم ورزش کنیم یا در پارکی قدم بزنیم، چگونه میتوانیم ورزش کنیم؟ بچهها چگونه میتوانند اوقات فراغتشان را بگذارنند؟ هوا در داخل شهر چگونه میخواهد جریان پیدا کند که ما بتوانیم نفس بکشیم؟ بدون رودربایستی تمام این سوالها نشان میدهد، نوعی بیلیاقتی عمیق و ژرف در شهرداری ما وجود دارد.
اساسا چرا و چطور مدیریت پارکهای جنگلی بجای سازمان جنگلها به شهرداری سپرده شده است؟
چون سازمان جنگلها و مراتع نتوانسته صلاحیت، لیاقت و کفایت نگهداری پارکهای جنگلی و مثلاً دامنههای کوهستانی شمال تهران را داشته باشد و آن را به شهرداری داده است. شهرداری و آقای خاصه باف جان کلامشان این است که ما نتوانستیم ازپارکهای جنگلی نگه داری کنیم و درختهایش خشک شده است و حالا میخواهیم بدهیم بخش خصوصی که آنجا هتل بسازند. اصلاً قضیه واقعاً غمانگیز و تراژیک است که چرخه بیکفایتی کار را به جایی کشانده که میگویند سرمایه ملی را بخوریم. هر کاسب جزئی و هر آدم عادی تمام تلاشش در طول عمرش این است که سرمایهاش را حفظ کند و از قِبَل سود ناشی از سرمایه زندگی کند، این سرمایه میتواند حقوق بازنشستگی، مغازه یا باغ باشد، او اصل سرمایهاش را نمیفروشد، اما آقایان دارند اصل سرمایه شهر را میفروشند. طبیعی است که وقتی دلسوزی نباشد و اموال خودشان هم نباشد، با کمال بیانصافی آن را بفروشند.
و سوال اساسی و اصلی اینکه آیا واقعا موضوع و معضل گردشگری در ایران با هتلسازی حل میشود؟
ما در حال حاضر در گردشگری با ناترازی رو به رو هستیم؛ یعنی ارزی که از طریق گردشگری از ایران خارج می شود، خیلی بیشتر از ارزی است که از گردشگر ورودی جذب مملکت میشود. خیلی بدیهی و واضح است که اگر ما گردشگری که بیاید در ایران پول خرج کند، نداریم برای این است که سیستم بانکیمان قفل است، credit card در ایران کار نمیکند، ما از FATF خارج شدهایم یا به آن نپیوستهایم، سیسستمهای بانکی نمیتوانند با ایران کار کنند، شرایطی ایجاد کردهایم که به درست یا غلط در سطح جهان، ایران به عنوان کشوری ناامن شناخته شده و اساسا گردشگران پول خرج کن ایران نمیآیند. آیا اولویت با این است که آن مشکلات حل شود یا این که هتل بسازیم؟ نهایتا اگر بر فرض این هتلها به ضریب اشتغال یا اشغال مناسب هم برسد ( که بسیاریشان نرسیدهاند) از طریق نوعی گردشگری داخلی است و از این جیب به آن جیب خواهد شد؛ یعنی مثلا نهایتا افراد ایرانی به این هتلها میروند و پولی خرج میکنند و هتلی میگیرند و درآمدزایی که انتظار میرود از خارج کشور وارد شود، اساسا با این شرایط تامین نمیشود. بنابراین من بسیار بعید میدانم که یک خارجی بخواهد به ایران بیاید و برای هتل سرمایه گذاری واقعی کند، آنهم با شرایطی که کشور ما دارد. بنابراین نقطه ابهام شدیدی وجود دارد و به نظر من تزویر در کار است و این حرفها فقط توجیه است.
شهرداری تهران اعلام کرده که ۶ هزار و ۴۰۰ میلیار تومان سرمایه خارجی برای ساخت هتل جذب شده است، این موضوع را به سود تهران میدانید؟
اولاً که باید توضیح دهید در شرایطی که به قول خودتان تحریمهای کمرشکن داریم و هیچ نظام بانکی سالمی با خارج از ایران ارتباط ندارد، چگونه این رقم درشت توسط یک سرمایه گذار خارجی وارد کشور شده است؟ و بعد چرا یک سرمایه گذار خارجی نمیآید در طرحهایی مثل کارخانه، تولیدی ماشین آلات و ... سرمایه گذاری کند و میآید در هتلسازی یعنی بساز و بفروشی سرمایهگذاری میکند؟ من مطمئنم که داستان سرمایه گذار خارجی جعلی است، مگر این که توضیح دهند. افرادی از داخل کشور در خارج حسابهای بانکی و شرکتهای صوری دارند و منابع ارزی کشور را به نحوی خارج میکنند و بعد برای شستوشوی این منابع دوباره از طریق دیگری به عنوان سرمایه گذار خارجی در یک زمین مجانی آن هم در بهترین نقاط تهران در پارکهای جنگلی و... این پولها را شستوشو میدهند و وارد کشور میکنند، آن هم اگر بکنند. در هر صورت لازم است که شهرداری به عنوان یک نهاد عمومی که باید پاسخگوی مردم باشد اسناد این سرمایهگذاری خارجی را ارائه دهد، که ببینیم این پول اصلا از چه کانالی وارد ایران شده و منشائش کجاست و کدام شرکت در خارج از کشور و کدام کشور و با چه شرایطی آمده و میخواهد در ایران روی هتل سرمایه گذاری کند؟
و صحبت آخر؟
نکته آخر این است که اساساً چرا باید در تهران آن هم در نقاطی که همین حالا با مشکلات آب و رساندن امداد در شرایط اضطراری رو به رو هستند، تا این اندازه ساحتمانسازی شود؟ در حال حاضر، بدون اغراق در تهران صدها برج یا مجتمع وجود دارد که خالی یا نیمه خالی هستند. شما در غرب تهران، جنوب تهران، نزدیک فرودگاه امام، شهرکهای مختلف، شرق تهران، پردیس و... مجتمعهایی که غالباً خالی هستند یا به ظرفیت کافی نرسیدهاند ودر واقع به شهرهای ارواح بدل شدهاند را میبینید، پس چرا باز هم بر ساختمانسازی، به اسم هتل یا هرچیز دیگری سرمایه گذاری میشود؟
چنین اقداماتی جز این که فکر ما را ببرد به سمت این که شاید نوعی پول شویی در کار است نتیجه دیگری ندارد؛ یعنی پولهایی که سرگرداناند و منابعی در بانکها که منشا فسادهای بزرگ هستند، باید به نحوی چرخ بخورند و بعد به اموال خصوصی تبدیل شوند. ساختن این تعداد هتل، برج، مجتمع و حتی جاده، خیابان و اتوبان و ... لازم نیست و توجیه میکند که این چرخه، چرخه فساد، اختلاس و رانتخواری است و اگر نه در حال حاضر نیاز به مسکن تا این اندازه وجود ندارد. تعداد واحدهای مسکونی، در کل ایران بیشتر از تعداد خانوارهاست. حتی اگر در تهران اینطور نباشد راه حل این ساخت وسازها نیست و اگرقرار بود که آنهایی که خانه ندارند صاحب خانه شوند تعداد زیادی برج خالی نمیماند. از زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد تا به حال هزاران واحد مسکونی نیمه کاره مانده و جالب است که آقای خاصه باف در مصاحبهاش بیان میکند که ما هتلی داریم که نیمه کاره مانده و منتظر سرمایهگذاری مردم هستیم، پس شما که هتلی را نتوانستهاید تمام کنید و نیمه کاره مانده، چرا میخواهید هتل دیگری بسازید؟ پس چرخه فساد وجود دارد و پولها قرار است شسته شود و تبدیل به ساختمان شود.
۴۷۴۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901570