نداشتن مهارت ارتباطی؛ راهی برای رسیدن به خشونتهای خانگی
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۸۱۸۶۷۶
وقتی یک عضو خانواده، رفتار خشونتآمیز و ناراحت کنندهای علیه عضو یا اعضای دیگر همان خانواده دارد، خشونت خانگی شکل میگیرد، همچنین میتوان خشونت خانگی را "کنترل اعضاء خانواده با به کارگیری زور و اعمال رفتارهایی که از نظر جسمی، جنسی و روانی خشونت آمیز هستند، تعریف کرد.
به گزارش ایسنا، غالباً کودکان و زنان قربانی خشونت خانگی هستند و به گفته کارشناسان، بیشتر مردان و زنانی که به خانوادهشان تعرض میکنند، در زمینههای دیگر زندگی هم سابقه رفتارهای خشن دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متاسفانه این روزها برخی شکلهای خشونت خانگی مانند تنبیه بدنی، فریاد زدن، تحقیر کردن و... عادی است و فرد برای انجام آن، سرزنش نمیشود. براساس آمار، افراد معتاد، بزهکار و کسانی که سابقه زندان دارند، بیشتر علیه همسران و کودکان خود خشونت اعمال میکنند.
بتول سلیمی منش، کارشناس ارشد جزا و جرمشناسی در گفتوگو با ایسنا منطقه اردبیل، با اشاره به اینکه آیا بزهکاری اطفال و نوجوانان در سایه خشونت خانگی اتفاق میافتد، گفت: شایعترین زمان خشونت خانگی میان زوجین، دو تا پنج سالِ اول زندگی مشترک است. همچنین آمار دیگری وجود دارد که سنین بین 20تا 30سالگی افراد را، اوج رفتارهای خشن در خانواده میداند.
به گفته وی، عمدهترین دلیل خشونتهای خانگی، نداشتن مهارتهای ارتباطی است اما علتهای دیگری هم وجود دارد که میتواند زمینهساز خشونت باشد مانند عوامل فرهنگی و اجتماعی و حتی جغرافیایی که به رفتارهایی مانند سوء ظن دامن میزند.
این جرمشناس اضافه کرد: مصرف موادمخدر و الکل، وجود باورهای غلط مانند برتری جنس مرد بر زن، پایبند نبودن به مسائل اخلاقی و عقاید مذهبی یا برداشتهای غلط از قوانین از دیگر عوامل هستند.
سلیمی منش یادآور شد: به نظر کارشناسان، رابطه مستقیمی بین فقر و خشونت در جامعه و خانواده وجود دارد؛ به اعتقاد آنان، بیکاری مرد، پایین بودن میزان درآمد و رفاه خانواده، وابستگی مالی زنان به همسر، تفاوت سطح اقتصادی خانواده های زن و مرد، عهدهدار بودن سرپرستی مالی والدین و وابستگان نزدیک توسط مرد و زن و تعارض حق مالکیت هم از دلایل پررنگ زمینهساز خشونت در خانه است.
به گفته وی، وقتی صحبت از خشونت خانگی میشود اغلب مردم تصور میکنند که این خشونت صرفا میان همسران رخ میدهد. در حالیکه بدرفتاری علیه هرکس از اعضای خانواده و همچنین کودکان، خشونت خانگی محسوب میشود؛ در حقیقت هرساله تعداد قابل توجهی از کودکان در خانههایشان از طرف نزدیکترین کسان خود صدمات جبرانناپذیری میبینند و این صدمات از بدرفتاری فیزیکی گرفته تا سوءاستفاده جنسی، بدرفتاری عاطفی و کم توجهی به نیازهای کودک است.
سلیمی منش با بیان اینکه قربانیان خشونتهای جنسی و روانی، با مشکلات عمیقی مثل افسردگی، اضطراب و احساس ناامنی، دست و پنجه نرم میکنند، افزود: خشونتهای فیزیکی بعضا خیلی ساده، به فجایعی از قبیل قتل منجر میشوند.
این جرمشناس با بیان اینکه خشونت حسمی یکی از بارزترین انواع خشونت علیه کودکان است، گفت: خشونتهای جسمی میتواند تبعات جسمی و روان شناختی بسیار مهمی در ذهن و جسم آنها به جا گذارد، بطوریکه عواقب جسمی شاید قابل ترمیم باشد اما آسیبهای عاطفی تا آخر عمر با کودک خواهد بود.
سلیمی منش با اشاره به برخی از این آسیبهای روانی خشونت گفت: از دست دادن اعتماد خود به دنیا، اضطراب، ترسهای اجتماعی و رفتارهای بازگشت، افسردگی و اضطراب، ناتوانی در برقراری ارتباط و ضعف در فرزندپروری از جمله اینهایت.
وی با اشاره به اهم واکنش کودکان بر پدیده خشونت را طبق یافتههای پژوهشی خاطرنشان کرد: فرار از خانه بعنوان نتیجه خشونت خانگی از آن جهت که بر امنیت اجتماعی و افزایش بزهکاری تاثیرمی گذارد و قابل تامل است. بطوریکه محیط ناامن و پرخشونت خانه، فرزندان خانواده را از محیط خود بیزار میکند و سبب میشود آنان در پی یافتن محیطی آرامتر یا صرفا بخاطر دور شدن از جار و جنجال و نابه سامانی خانه را ترک کنند؛ بدین سان میتوان انتظار داشت قربانی خشونت خانگی در کوچه و خیابان سرگردان و در نهایت گرفتار افراد ناصالح و گروههای بزهکار میشود و آنگاه ضربه بزرگتر و جبران ناپذیری به فرد و اجتماع خواهد آمد.
به گفته وی، یکی دیگر از واکنشهای شایع کودکان و نوجوانان نسبت به خشونت خانگی اعتیاد به مواد مخدر است، بدین صورت که دوران بلوغ و نوجوانی از حساسترین دورههای زندگی بشمار میرود.
وی اضافه کرد: براساس پژوهشهای انجام شده همه گروههای سنی بطور یکسان در معرض اعتیاد قرار ندارند. حدود ۱۶ درصد از معتادان کمتر از ۱۹ سال سن دارند و ۲۸ درصد آنان در سنین ۲۰ تا ۲۴ سالگی به اعتیاد روی میآورند. این امر اهمیت مراقبت از نوجوانان و توجه آنان را در این دوران نشان میدهد اما اختلافات خانوادگی و تضاد و کشمکش بین والدین موجب میشود فرزندان از مراقبت لازم بی بهره باشند و بیشتر در معرض خطر به اعتیاد قرار گیرند.
گفتنی است؛ ریشه انحرافاتی که در دوران نوجوانی و جوانی بروز میکند میتواند تاثیر خشونت خانگی در خانواده باشد که در دوران کودکی آنان رخ داده است، بدین سان جهت کنترل و رفع این پدیده نیازمند تدابیر قانونی و اجتماعی هستیم که باید در راستای هم در جهت بهبود شرایط موجود برنامه ریزی مناسب داشته باشند.
گزارش از : سمیه درازی
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استخدام خشونت منطقه اردبیل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۸۱۸۶۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
والدین صبور در برخورد با کودک 4 تا 6 ساله موفقتر هستند
در بازه سنی کودکان 4 تا 6 ساله مهارتهای اجتماعی به شکوفایی میرسند، کودک در راستای برقراری تعادل بین نیازهای خود و نیازهای دیگران تلاَش خواهد کرد، درک وی از عواقب رفتارهایش تا اندازه زیادی افزایش مییابد.
به گزارش ایسنا، مهارتهای اجتماعی در این بازه سنی کودکان 4 تا 6 سال به شکوفایی می رسند، کودک در راستای برقراری تعادل بین نیازهای خود و نیازهای دیگران تلاَش خواهد کرد، درک وی از عواقب رفتارهایش تا اندازه زیادی افزایش می یابد، به مرور زمان مفهوم وجدان تکامل بیشتری خواهد یافت و گویی تمامی ابعاد جهان پیرامون او در مسیر گسترش هرچه بیشتر گام بر خواهند داشت.
زمانی که یک کودک خردسال وارد 4 سالگی می شود، با تمرکز بیشتری قادر به انجام فعالیتهای مربوط به خود و بازی کردن خواهد بود. به همین دلیل منحرف کردن یکباره توجه آنها به خصوص اگر در حال تکمیل کاری مشخص باشند، دشوارتر از هر موقع دیگری است. همچنین ممکن است تدریجا با غر و لندهای بیشتری رو به رو شوید. این مسئله بدین دلیل است که کودک به قابلیت بهتری در جهت تفکر و ازریابی کمبودهای خود دست خواهد یافت.
از جمله دیگر خصوصیات رفتاری و شخصیتی کودکان 4 تا 6 ساله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
کودک میآموزد که چگونه باید خود را به جای دیگری تصور کند، آنها دیگر به اندازه بزرگ شده اند که بتوانند با آگاهی از قوانین پیروی و در امور خانه مشارکت کامل کنند، به مرور زمان و با افزایش هرچه بیشتر سن، کودک به مهارت بهتری در راستای کنترل تکانه های عصبی و روانی دست مییابد،با ورود به مرحله پیش دبستانی، کنترل بر اعمال، گفتار و رفتار نیز به درجه بالاتری راه خواهد یافت،کودک در این سن و سال تحمل چندان زیادی برای پاداش های طولانی مدت ندارد و به همین علت توصیه می شود والدین از سیستم های تشویقی سریع استفاده کنند، راهبردهای تربیتی و تنبیهی پیشنهادی برای کودک،به جای تکیه بر روش های تنبیهی به دنبال کوچکترین اتفاقی، شرایط فیزیکی و ذهنی فرزندتان را درک کنید. برای مثال باید در این بازه سنی زمانی را به عنوان "فرصت انتقال" در نظر بگیرید چرا که گفته شد کودکان با تمرکز بیشتری به انجام فعالیت های مختلف میپردازند و ایجاد انحراف آنی در مسیر فعلی آنها دشوار خواهد بود.
اگر فرزند 4 الی 6 ساله شما به هر علتی کنترل خود را از دست داد و دچار خشم ناگهانی شد، هرگونه بحث و جدلی را متوقف کنید و به او توضیح دهید که به محض بازگشت آرامش گفت و گویی دوستانه خواهید داشت.
غرغرهای کودکانه را نادیده بگیرید و با بها دادن الکی به آنها خود را گرفتار یک چرخه معیوب تمام نشدنی نکنید. تنها زمانی به کودک پاسخ دهید که با لحنی معمولی و عادی درخواست خود را مطرح کرده باشد. تمرکز بر غرهای کودک باعث میشود که نتوانید واکنش مناسبی از خود نشان دهید و یا به ناچار درخواستی که صلاح نمیدانید را قبول کنید.
کودک دیگر به سنی رسیده است که با ساز و کار دروغگویی و فریب کاری آشنا شود. در واقع چه بخواهید و چه نه ممکن است با چنین رویکردهایی مواجه شوید. گفتنی است که والدین باید در برخورد با دروغ و تقلب با آرامش حداکثری عمل کنند و بدانند که این دسته از رفتارها برای این سن و سال طبیعی هستند.
فرزندتان را شرمنده نکنید و به موشکافی این موضوع نپردازید که آیا به راستی کاری انجام داده یا خیر. برای مثال اگر او یک لیوان شیر را روی میز ریخته و منکر این مسئله است، از این متد برای صحبت استفاده کنید: نمیتوان میز را به این صورت تحمل کرد و پاک کردن شیر نیز دشوار است" سپس از او بخواهید که در تمیز کردن میز به شما کمک کند. این واکنش باعث میشود که احتمال دروغ گویی در آینده کاهش یابد و ترس از گفتن حقیقت نیز از میان برود.
در موقعیتهای مناسب به کودک یادآوری کنید که باید خود را به جای طرف مقابل هم قرار دهد. به عنوان نمونه از او بپرسید: "آیا تو هم دوست داری کسی دیگر با تو چنین کاری بکند؟" این دسته از سوالات ضمن آموزش تاثیر مستقیم تصمیمات شخصی بر زندگی فرد و اطرافیان، کودک خردسال را وادار به تفکر مجدد می کنند.
از محدودیتها تنها برای تاکید بر مهارت کنترل بر خود استفاده کنید و توجه داشته باشید که تکرار بیش از حد هر چیزی و سخت گیریهای مکرر نتایج عکس به دنبال خواهد داشت. برای مثال پیش از اجرای تکنیک گوشه نشانی، 2 الی 3 فرصت در اختیار فرزند خود قرار دهید و سریعا به سراغ روش های تنبیهی نروید.
اجازه دهید که کودک به طور طبیعی مهارتهای خود در جهت حل مسائل را تقویت کند و تا زمانی که خطری وی را تهدید نکرده در این موضوع دخالت نکنید. اکثرا دیده میشود والدینی که تمایل به کنترل تمامی جنبه های زندگی فرزندان خود دارند، بزرگسالانی موفق را تحویل جامعه نمی دهند.
اگر میخواهید کودک را برای یک رفتاری یا عمل صحیح مورد تمجید و تحسین قرار دهید، نیازی نیست او را یک هفته منتظر بگذارید! همانطور که توضیح داده شد، سیستمهای پاداش دهی بلند مدت تاثیر چندانی روی کودکان خردسال کم طاقت ندارند و بهتر است والدین از جایزههای سریع و در دسترس استفاده کنند. همچنین به منظور حفظ انگیزه در کودکان برای انجام امور مختلف، پدر و مادر باید تمجید کلامی را برای حداقل چندین مرتبه طی هفته تکرار کرده و بر آن تاکید داشته باشند.
انتهای پیام