اعتراف قاتل وحشی تهران
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۸۸۸۸۳۳
به گزارش رکنا، سوم آذرماه سال ۹۴ مالک یک خانه کلنگی در محله پاسگاه نعمت آباد با پلیس تماس گرفت و از بوی تعفن شدیدی که از خانه مستاجر سابقش به مشام میرسید شکایت کرد. وی گفت: مستاجرم مهدی که معتاد بود را ۱۰ روز قبل از خانه بیرون کردم. او مرد عصبانی بود و همراه همسر و دو فرزند ۲ ساله و ۲۰ روزه اش در خانه ام زندگی میکردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این مرد ادامه داد:، چون فکر میکردم همسر و فرزندان مهدی در خانه پدرزنش ساکن هستند و همه اسباب و اثاثیه آنها در خانه است در را قفل کردم و به خانه خودم رفتم. اما دیروز همسایهها با من تماس گرفتند و از بوی تعفنی که از داخل خانه به مشام میرسید شکایت کردند.
به دنبال اظهارات مرد صاحبخانه پلیس به خانه مورد نظر رفت و متوجه شد بوی تعفن از داخل کمد به مشام میرید. ماموران در بررسی خانه با جنازههای همسر و دو فرزند خردسال مهدی روبه رو شدند که داخل کیسههای نایلونی و داخل چمدان در کمد دیواری جاساز شده بود.
جنازهها به پزشکی قانونی فرستاده شد و پلیس به بازجویی از مهدی که در زندان فشافویه بود پرداخت. وی پرده از جناین فجیع برداشت و گفت: از ۷ سال قبل به مواد مخدر معتاد بودم، اما از ۵ سال پیش که با همسرم ازدواج کردم مواد را کنار گذاشتم. فشارهای زندگی بعد از به دنیا آمدن دختر بزرگم باعث شد تا بار دیگر به مواد مخدر رو بیاورم. من به باجناقم بدهکار بودم و همسرم و خانواده اش برای تسویه حساب اصرار داشتند.
ادامه داد: من در یک کارگاه مبل سازی کار میکردم، اما نمیتوانستم همه مخارج زندگی ام را بدهم. چند ماه قبل با باجناقم درگیر شدم و او را با چاقو زدم. به همین خاطر از من شکایت کرد و علاوه بر بدهی ام به پرداخت دیه هم محکوم شدم که مجموع آن ۶۰ میلیون تومان بود.
متهم ۳۱ ساله ادامه داد: از این زندگی خسته شده بودم. بچه دومم هم به دنیا آمده بود و من میدانستم نمیتوانم آنها را خوشبخت کنم. به همین خاطر تصمیم گرفتم همسرم و سپس خودم را بکشم. حتی طنابی را به کمد دیواری بستم تا با آن خودم را حلق آویز کنم.
وی در تشریح جزییات جنایت گفت: اول همسرم را با روسری خفه کردم. میخواستمخودکشی کنم، اما دلم برای بچهها سوخت. به همین خاطر آنها را هم خفه کردم. سپس شیشه کشیدم تا خودم را بکشم، اما بعد از مصرف شیشه دچار توهم شدم. من مقابل پنجره رفتم و فریاد کشیدم زن و فرزندانم را کشته ام، اما همسایهها حرفم را بارو نکردند. من با یکی از همسایهها درگیر شدم و با لگد در آپارتمانشان را شکستم. همان موقع جنازهها را در کمد دیواری جاساز کردم و همراه ماموران کلانتری به بازداشتگاه رفتم. از ترس جرات نکردم درباره قتل حرفی بزنم. همه فکر میکردند زن و فرزندانم در خانه پدر زنم در هشتگرد هستند.
پرونده این جنایت تکان دهنده دیروز با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا مرد شیشهای به زودی در شعبه دهم از خود دفاع کند. این در حالی است که خانواده همسر وی برایش حکم قصاص خواسته اند.
منبع: پارسینه
کلیدواژه: جنایت در تهران قتل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۸۸۸۸۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بخشش عجیب در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
به گزارش تابناک به نقل از ایسنا، یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانه اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد.
همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلا
آنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز، چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقهای کار کردم، اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم، اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاص
متهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاص
با قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا، اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پروندههای قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث سلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدم
میلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم، اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.