احمدینژاد، 8 سالی که قطعنامهها را کاغذپاره خواندی یاد رفراندوم نبودی؟
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۹۳۷۴۸۳
مهرداد خدیر به احمدی نژاد: آن روزها که از جانب مردم شعار میدادید و قطعنامهها را کاغذ پاره میخواندید، بهتر نبود تقاضای مراجعه به آرای عمومی می کردید تا اگر مردم اجازه میدادند از کیسه آنها خرج کنید؟/ کاش دکتر بگوید اگر الان از برجام اروپایی خارج شویم و دولت را به ایشان و پرونده را هم به سعید جلیلی بسپارند چه گلی سر ما میزنند؟
ایران آنلاین / کاش آقای دکتر بگوید اگر همین حالا از برجام اروپایی هم خارج شویم و دولت را دودستی به ایشان بسپارند و پرونده را هم باز جناب سعید جلیلی زیر بغل بزند چه گلی می خواهند به سر ما بزنند؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - هر چند اعلام شده بود سخنرانى محمود احمدینژاد در تبریز به دلیل نداشتن مجوز لغو شده اما رییس جمهوری سابق ایران به این شهر تاریخساز سفر و در آن سخنرانى کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او گفته است: «برجام باید به رأی مردم گذاشته میشد... دوباره محتوای مذاکرات را دارند از مردم پنهان میکنند... در مذاکرات جدید هم، هر تصمیمی گرفتید به رأی ملت بگذارید... هیچ کس حق ندارد به نمایندگی از چندین نسل، بدون اطلاع ملت، برای آنها تصمیم بگیرد.»
با تأکید بر این که حق اظهار نظر را برای همه باید به رسمیت شناخت و این گزاره محمود احمدینژاد را هم طبعا شامل میشود میتوان چند نکته را به این بهانه مطرح کرد:
1- اصل توصیه به مراجعه به آرای عمومی البته نیکوست. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مراجعه به آرای عمومی یا همهپرسی به عنوان یکی از مکانیسمها پیشبینی شده است. اما از آقای احمدینژاد میتوان پرسید که چرا در طول هشت سال ریاست جمهوری هیچ گاه به یاد رفراندوم نیفتادید؟ شما که یک کلمه هم نگفتید و این روحانی است که دست کم دوبار از این امکان سخن به میان آورده و هنوز هم محتمل است پیگیر این ایده باشد.
اما آن روزها که از جانب مردم شعار میدادید و قطعنامهها را کاغذ پاره میخواندید آیا بهتر نبود تقاضای مراجعه به آرای عمومی می کردید تا اگر مردم اجازه میدادند از کیسه آنها خرج کنید؟ آن روز که معاون اول شما به تحریمها سلام کرد چرا مراجعه به رأی مردم را نادیده انگاشتید؟ شاید بگویید چون رییس جمهوری بودید می توانستید از جانب جمهور مردم موضع بگیرید. رییس جمهوری کنونی آیا نمیتواند از طرف جمهور مردم سخن بگوید؟
2- گفتید «برجام، باید به رأی مردم گذاشته می شد». اما مگر گذاشته نشد؟ درست است که اصطلاح برجام ( برنامه جامع اقدامات مشترک) در سال 1394 ابداع شد و طبعا در سال 92 وجود خارجی نداشته اما در همان سال 92 نمایندگان دو نوع مواجهه با پرونده هسته ای با هم رقابت کردند.
یکی حسن روحانی با سابقه سرپرستی مذاکرات هسته ای در سال های آغازین دهه 80 خورشیدی و در دولت خاتمی و دیگری سعید جلیلی که همان زمان مناظره های تلویزیونی نیز مسؤول پروندۀ هسته ای در دولت شما بود آقای احمدی نژاد! اتفاقا انتخابات 92 به تصریح همه به رفراندوم هسته ای بدل شد و دکتر ولایتی نیز در مقام منتقد بر سعید جلیلی تاخت و گفت این شیوۀ مذاکرات نیست و به جای گفت و گو کلاس فلسفه برای آنها می گذارید. ( هاشمی رفسنجانی زنده بود و دکتر ولایتی رودربایستی می کرد و مثل حالا نبود که در غیاب هاشمی مواضع دیگری اتخاذ میکند). از این رو میتوان گفت رفراندوم هستهای برگزار شد و شیوه احمدینژاد – جلیلی و قرائت اصولگرایان از پرونده هستهای تنها 4 میلیون رأی به دست آورد.
3- شاید گفته شود منظور اصل گفت و گو نیست و خود برجام مد نظر است. برجام در تیر 94 متولد شد و در اسفند همان سال انتخابات برگزار شد و مردم در غالب شهرها به مخالفان برجام رأی ندادند. شاخص ترین آنها و امثال زاکانی و رسایی و کوچک زاده از تهران رأی نیاوردند و علت اصلی رأی مردم تهران به تمام نمایندگان فهرست امید در تهران همین احساس آری یا نه به برجام بود. این هم یک همه پرسی دیگر!
4- در سال 96 نیز انتخابات به رفراندوم دیگری برای برجام بدل شد. دوستان احمدی نژاد گرداگرد سید ابراهیم رییسی حلقه زده بودند و دونالد ترامپ نیز در آمریکا روی کار آمده و آشکارا به خروج از برجام تهدید میکرد. این بار نیز رأی به روحانی در واقع آری به برجام بود. زیرا رقبای روحانی از برجام دفاع نکردند و مردم با رأی به روحانی به برجام رأی دادند و این بار برجام متولد شده و شناسنامه هم داشت. پس رفراندوم برگزار شده اما اتفاقا آقای روحانی ابایی از برگزاری رفراندوم ندارد.
5- این که احمدی نژاد مدعی است برجام به تصویب مردم نرسیده به این معنی هم هست که او انتخاباتی را که خود یا دوستانش در آن امکان نامزدی نداشته اند به رسمیت نمی شناسد و به همین خاطر رأی مثبت نمایندگان مجلس شورای اسلامی به برجام را به منزلۀ رأی ملت نمی داند. در این حالت می توان پرسید آیا او نیز مانند اصلاح طلبان بر نظارت استصوابی که فصای رقابت را تنگ کرده نقد دارد؟
اگر چنین است چرا نه در زمان ریاست جمهوری و نه پس از آن در این باره نگفته و تنها وقتی سراغ اسفندیار رحیم مشایی، حمید بقایی و البته خودش رفتند صدایش درآمد؟ یا مشکل او با نهاد پارلمان است و بر پایۀ آنارشیسم سیاسی و نه الزاما پوپولیسم مجلس را به رسمیت نمی شناسد؟
6- یکی از نشانه های دیگر بیصداقتی احمدی نژاد در همین اظهارات هم هویداست. آمریکای ترامپ از برجام خارج شده ولی او طرف ایرانی را شماتت و متهم به پنهان کاری میکند. حال آن که اگر هم دیگران ندانند خود او به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت در جریان بوده است.
البته از یاد نبرده ایم که با صدور پیامی از انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا و به تعبیر درست تر ریاست «دولت های متحد» - یا همان که به ایالات متحده شهرت دارد- استقبال کرد و آن را نشانه ای از مخالفت های مردم با سیاست ها دانست. در واقع نقض عهد را رییس جمهوری که از انتخاب او استقبال کرده بود انجام داده نه رییس جمهورکشور متبوع خود و جالب این که پیکان نقد را به این سو گرفته است!
7- با این حال از این سخنان باید استقبال کرد:
هم به خاطر ایده رفراندوم که تأییدی بر سخن روحانی است و همین که تازه به سخن او رسیده قابل توجه است،
هم به این سبب که مردم را به یاد مواضع هسته ای او میاندازد تا یادمان نرود این سنگ ها را چه کسی در چاه انداخت و حالا که دوباره ترامپ دارد به چاه می اندازد برخی میخواهند بیرون آورندگان سنگها را به همین جرم درون چاه بیندازند!
سوم اما به این سبب که دریک سال اخیر برخی دچار سوء تفاهم شده بودند که احمدینژاد تغییر کرده و سراغ موضوعات دیگری رفته و دغدغههای تازه ای دارد و نگران آزادی های فردی و اجتماعی است و از اسفندیار و حمید هم فراتر رفته اما سخنان تبریز نشان داد « در به روی همان پاشنه می چرخد که می چرخید و محمود داستان ما همان است که بود».
منتها کاش آقای دکتر بگوید اگر همین حالا از برجام اروپایی هم خارج شویم و دولت را دودستی به ایشان بسپارند و پرونده را هم باز جناب سعید جلیلی زیر بغل بزند چه گلی میخواهند به سر ما بزنند؟
خواننده گرامی، وحشت نکنید! فرض محال، محال نیست!/
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۹۳۷۴۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«گشت ارشاد مدیران»؛ یک وعده شبه احمدی نژادی دیگر در دولت رئیسی /فسادها و تخلفات در سکوت فراموش میشوند؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ابراهیم رئیسی، در جریان دومین مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از قاب صدا و سیما به صراحت وعده داد؛ «ما گشت ارشاد خواهیم داشت اما نه برای مردم بلکه برای مدیران»، زمان گشت و رئیسی به عنوان رئیس دولت پا به پاستور گذاشت، او باز هم این وعده را تکرار کرد و در نشستی از عملی شدن وعده «گشت ارشاد مدیران» خبر داد و گفت؛ «گشت ارشاد مدیران زیر نظر بازرسی ریاست جمهوری تشکیل شد و به دستگاههای مختلف سرکشی می شود.»
رئیسی در ۹ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲، بار دیگر از لزوم برخورد با فساد و برکناری مدیران فاسد و ناکارآمد روایت کرد و گفت؛ «از ابتدای دولت تاکید کردم که دولت مردمی به هیچ مدیری چک سفید امضا نداده است و همه مسئولان از سطح وزیر تا دیگر مدیران به شکل دائم تحت نظارت و ارزیابی هستند.»
او همچنین در تاریخ ۱۸ اسفندماه سال ۱۴۰۲، در جریان سفر به سیستان و بلوچستان گفت: «اگر مردم مطالبه ای دارند حتما باید در دستور کار قرار گیرد و به آنچه را مردم بخواهند دولت اجرایی خواهد کرد و به مدیران دولتی هم میگویم ادارات باید نماد کارآمدی باشند و گره گشای کار مردم باشند و وقتی کسی در ادارات حضور پیدا کرد احساس گره گشایی داشته باشند؛ مبادا بشنوم ادارات رشوه میگیرند یا فساد نفوذ کرده است.»
این وعدهها درحالی یکی بعد از دیگری از زبان رئیسی مطرح شده است که طی دو سال و اندی که از عمر این دولت می گذرد، نه تنها وعده گشت ارشاد مدیران عملیاتی نشده و خروجی دیده نشده بلکه همان گشت ارشاد حجاب نیز با تصمیم رئیسی و با محوریت وزارت کشور، بار دیگر با ونهایش به خیابان بازگشته است.
حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس، در گفتگویی با هممیهن، دو گشت ارشاد را مقایسه کرده و هر دو گشت ارشاد را طرحهایی شکست خورده دانسته و گفته است؛« مقایسه دو گشت ارشاد حاکی از آن است که دو بار این طرح شکست خورده است و هر دو شکست جزو موضوعات منفی کارنامه دولت است. گشت ارشاد عفاف و حجاب بدون قانون، کار خود را انجام میدهد. وقتی قانون وجود ندارد مردم در بلاتکلیفی دچار ظلم میشوند. متاسفانه اصرار جدی نیز در این رابطه صورت گرفته درحالیکه هنوز لایحه حجاب و عفاف تعیینتکلیف نشده عدهای بدون پشتوانه قانونی در حال وارد آوردن فشار بر مردم هستند. گشت دوم مربوط به فساد و سوءاستفادههای اقتصادی است که در سکوت دچار شکست شده است.»
فرزند رفت، مادر نرفت /عصبانیت مردم از فساد چای دبشاز سوی دیگر مواجهه دولت در برخی اشتباهات و رفتارهای پرحاشیه مدیران میانی و رده بالای دولت حکایت از آن داشته است که دولت نه تنها چندان گشت ارشاد مدیران را جدی نگرفته است بلکه حتی برخی مدیران تبدیل به خط قرمزهایی در دولت شده اند.
سال ۱۴۰۱ مهدی عرفاتی، دبیر وقت شورای اطلاعرسانی دولت، در توئیتی به نقل از ابراهیم رئیسی و با هشتگ گشت ارشاد نوشته بود که؛ «رئیسجمهور در واکنش به مهاجرت فرزند یکی از معاونان وزرا گفته «پسر اگر رفت، پدر هم برود». پس از انتشار این توئیت خبر مهاجرت پسر انسیه خزعلی به کانادا جنجال به پا کرد و معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهور در توئیتی از موقتی بودن سفر پسر خود گفت. اما برخلاف انتظارات و توقعات برای کنار گذاشته شدن انسیه خزغلی از دولت، علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت تنها از تذکر به معاون رئیسی و بازگشت پسرش به ایران خبر داد.
پرونده فساد چای دبش، فساد در پرونده نهادههای دامی و اختلاس ۲ میلیون دلاری در بندر امام خمینی از دیگر مواردی بود که پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی در طی دو سال گذشته حاشیه ساز شدند. هر چند که در جریان پرونده نهاده های دامی، دولت ابراهیم رئیسی سید جواد ساداتینژاد، وزیر جهاد کشاورزی را برکنار کرد اما همان برکناری نیز مبهم و سوال برانگیز بوده است. در پرونده فساد چای دبش و اختلاس ۲ میلیون دلاری در بندر امام خمینی نیز دولت به جز چند موضع گیری خنثی و محدود، سکوت پیشه کرده و انتقادات زیادی را متوجه خود کرده است. سوال منتقدان این است که چرا «قرارگاه گشت ارشاد مدیران» به این مسائل ورود نکرده است.
رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی در گفتوگو با هممیهن، با اشاره به این موضوع گفته؛ «در موضوع چای دبش یا فساد برنج و مفاسدی که در وزارت جهاد کشاورزی مطرح شد، در نهایت آماری از این اتفاقات بیرون نیامد و شفافسازی صورت نگرفت. اشکال در اینجاست که در کشور ما یک پدیده بسیار مهمی که مغفول مانده، موضوع شفافیت است و تا زمانی که مسئله شفافیت در کشور روشن و نهادینه نشود و مجموعه فعالیتها، هزینهکردها و اقدامات مشخص نباشد، نمیتوان گفت ایشان یا هر فرد دیگری به قول خود عمل کرده است.»
فلاحتپیشه هم تاکید بر پنهانکاری در مساله فساد و خطای مدیران دارد و می گوید؛ «متاسفانه دولت نهتنها به وظیفه ارشادی خود عمل نمیکند بلکه دستگاههای مختلف به سمت لاپوشانی حرکت کرده و این پروندهها را مشمول قاعده زمان میکنند. مشمول قاعده زمان شدن این پروندهها دو وجه دارد؛ بخشی از آن شامل مسائل حقوقی شده و اگر پرونده بعد از زمان مشخص بررسی نشود، عملاً امکان پیگرد قضایی برای بررسی آن وجود ندارد. ولی مد نظر من؛ مشمول قاعده زمانی از نظر فراموش کردن نزد اذهان عمومی است. عدهای بر این عقیدهاند که اگر موضوعی مطرح نشده و از دستور اخبار خارج شود، از محل توجه مردم نیز دور میشود درحالیکه انباشته شدن پروندههای فساد در حال بررسی یا غیرشفاف، به افکار عمومی در جامعه ضربه میزند.»
اخیرا هم، غلامعلی جعفرزاده، نماینده ادوار مجلس در گفتگویی با خبرگزاری خبرآنلاین، بیان کرده بود؛«کاش آقای رئیسی شجاعانه میگفت که آقای ساداتینژاد را برای ایجاد چه مشکلاتی در وزارت کشاورزی برکنار و حذف کرد. چرا حکم دادگاه آقای ساداتینژاد بخشیده میشود؟ چرا نتیجه دادگاهش را مکتوم میگذارید؟ آقای رئیسی بد متوجه شده است و میخواهد بگوید در دولت من اصلاً فساد اتفاق نمیافتد؛ مگر میشود؟ مگر اینجا مدینه فاضله است؟ برای مردم این مهم است که بگویند آقای صدیقی خلاف کرد، محاکمهاش کردیم و نتیجهاش هم این شد. هیچکس انتظار ندارد که هیچ اختلاسی و دزدی اتفاق نیفتد. انتظار مردم همان عبارتی است که حضرت آقا در شب مبارک ماه رمضان فرمودند: «عدالت»
۹۰ نفر برکنار شدند اما...از سوی دیگر اگر چه بازرس ویژه رئیس جمهور، در اسفند ماه سال گذشته، خبر از برکناری ۹۰ مدیر متخلف و ترک فعل کرده داد اما این شائبه وجود دارد که مدیران برکنار شده در دولت سیزدهم، یا همان مدیران دولت دوازدهم بودند که نتوانستند از زیر تیغ خالصسازان عبور کنند یا به دلیل انتقاد از دولت سیزدهم برکنار شدند و مشمول گشت ارشاد مدیران و تعریفی از راه اندازی این گشت شده بود، نخواهد بود. خاصه آنکه لیست مشخصی از این افراد بیرون نیامده است و برخی نیز معتقدند این ادعاها چیزی شبیه به آن چیزی است که محمود احمدی نژاد رئیس دولت های نهم و دهم درباره لیست مفسدان اقتصادی تکرار می کرد، لیستی که می گفت در جیبم است ولی هیچ وقت از جیب او بیرون نیامد.
از جمله افرادی که به نظر می رسد در لیست گشت ارشاد مدیران دولت تعریف شده اند، معاون اقتصادی پیشین بانک مرکزی بود، در ۱۵ فروردین ماه سال ۱۴۰۲، محمدرضا فرزین، با حکمی پیمان قربانی، معاون اقتصادی بانک مرکزی که از دی ماه سال ۱۳۹۲ روی این صندلی نشسته بود را تغییر داد و محمد شیریجیان، یار قدیمی خود که در بانکهای کارآفرین و ملی با هم کار میکردند را به عنوان معاون اقتصادی بانک مرکزی معرفی کرد.
مجید مشعلچی، قائم مقام وقت بیمه مرکزی، هم چند روز پیش از آنکه سیدرضا فاطمی امین، وزیر وقت صمت توسط نمایندگان مجلس استیضاح شود، از وزیر صمت و بدهکاری خودروسازها به صنعت بیمه انتقاد کرد و از سمت خود برکنار شد.
رئیسی جا پای احمدی نژاد گذاشت؟از سوی دیگر نوع چینشهای کابینه ابراهیم رئیسی و جابهجا شدن افراد در آن حکایت از آن دارد که دولتمردان سیزدهم به یک خط قرمز برای رئیس خود تبدیل شده اند که خواهان تغییر یا خارج کردن آنان از دولت نیست. همانند سیدرضا فاطمی امین که پس از عملکرد ضعیف خود در وزارت صمت و فاش شدن واگذاری خودروهای شاسیبلند به نمایندگان مجلس، در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ استیضاح و برکنار شد اما بلافاصله ۱۰ روز پس از آن، یعنی در روز ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، با حکم ابراهیم رئیسی به عنوان مشاور رئیسجمهور در نظارت بر روند اجرای طرحهای تولیدی منصوب شد.
حجتالله عبدالملکی، دبیر شورای عالی مناطق آزاد، از دیگر چهرههای پرحاشیه دولت سیزدهم بود. او یکی از وزرایی بود که بیشترین تذکر و انتقاد بهارستانی ها را از آن خود کرده بود و اولین طرح استیضاح نیز به نام او ثبت شده بود. استیضاحی که به دلیل استعفای عبدالملکی در ۲۴ خرداد ماه به سرانجام نرسید و در ۱۴ آبان سال ۱۴۰۱ به سمت دبیر شورای عالی مناطق آزادی تجاری صنعتی و ویژه اقتصادی منصوب شد.
یوسف نوری، وزیر سابق آموزش و پرورش نیز در ۱۴ فروردین ماه سال ۱۴۰۲، به علت پرداخت دیر هنگام حقوق معلمان در اسفندماه سال ۱۴۰۱ و عدم اجرای قانون رتبه بندی، از سمت خود استعفا داد، هر چند که برخیها معتقدند که او توسط رئیس دولت سیزدهم عزل شده و این استعفا صرفا برای تلطیف ساختن تغییرات کابینه بوده است؛ با این حال وی طی روزهای اخیر کلید استانداری مازندران را از رئیسی گرفت.
۲۷۲۱۵
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1897868