علویتبار: انتخاب آیتالله جنتی به ریاست خبرگان، این پیام را میدهد که نظام اصلاحات را نمیپذیرد
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۹۴۳۷۱۷
عمدتا آنچه اصلاحطلبان را از بقيه متمايز كرده، روشها است؛ نه اهداف. كساني كه ميگويند اصلاحطلبان خواهان وضع موجود هستند از اين گله دارند كه چرا اصلاحطلبان روشهاي خشونتآميز را محكوم ميكنند و مقابل مداخله خارجي ميايستند و موضع دارند. آفتابنیوز : روزنامه اعتماد با علیرضا علویتبار از چهرههای شاخص اصلاحطلبان گفتوگو کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بخشهایی از این مصاحبه را میخوانید:
چرا نيروهاي اپوزيسيون برانداز به ويژه در توييتر حمله به اصلاحطلبان را در دستور كار خود قرار دادهاند؟ چرا اصلاحطلبان بيشتر از اصولگرايان در مركز حملات هستند؟
حمله به اصلاحطلبان چند محور اصلي دارد. اصلاحطلبي، نه الزاما اصلاحطلبان، اصليترين گرايش سياسي امروز ايران است. آخرين پيمايشي كه در سراسر ايران بعد از دي ماه انجام شده نشان ميدهد كه حدود ٥٩,٨ درصد مردم ايران اصلاحات تدريجي، ١٣ درصد حفظ وضع موجود و ٢٧ درصد هم تغيير بنيادي وضع موجود را دنبال ميكند. بنابراين بخش قاطعي از ايرانيها به شيوه اصلاحات تدريجي و بدون خشونت گرايش دارند. آنچه در دي ماه به آن استناد ميشود، اينكه چند ده نفر در تظاهرات چند صد نفري شعاري را براي نفي اصلاحطلبي و اصولگرايي دادهاند، نبايد آن را معياري براي سنجش گرايش عمومي جامعه قرار داد.
طي برخي حملات اپوزيسيون به اصلاحطلبان گفته ميشود كه حافظ وضع موجود هستند. ارزيابي شما چيست؟ حملات اپوزيسيون برانداز به اصلاحطلبان در مجموع چه پيامي دارد؟
اصلاحطلبان اگر خواهان حفظ همه وضع موجود باشند كه اصلا اصلاحطلب نيستند؛ بلكه محافظهكارند. اصلاحطلب قطعا نسبت به وضع موجود انتقاد دارد و خواهان تغيير وضع موجود است. پرسش اينجا است كه اين تغييرات را به چه بهايي ميخواهد دنبال كند. آيا از طريق يك خشونت سراسري و فراگير دنبال ميكند؟ آيا از طريق برهم زدن يكپارچگي ملي ايران اين مساله را ميخواهد؟ آيا از طريق مداخلات كشورهاي خارجي اين امر را پيگيري ميكند؟
عمدتا آنچه اصلاحطلبان را از بقيه متمايز كرده، روشها است؛ نه اهداف. كساني كه ميگويند اصلاحطلبان خواهان وضع موجود هستند از اين گله دارند كه چرا اصلاحطلبان روشهاي خشونتآميز را محكوم ميكنند و مقابل مداخله خارجي ميايستند و موضع دارند. آنها اين دو روش را كارآمدتر و سريعتر ميدانند. البته اصلاحطلبان به دنبال تغييرات يكشبه نيستند. ميدانيم كه تغييرات اجتماعي معمولا كند صورت ميگيرد، بهخصوص اگر قرار باشد با خشونت تركيب نشود. آنها ميخواهند تغييرات، ناگهاني رخ دهد. اين مساله با امنيت ملي و موقعيت سياسي و جغرافيايي ما متناسب نيست. در شرايطي كه فشارها بر ايران زياد است، حضور اصلاحطلبان در داخل كشور مشروعيت حمله خارجي به ايران را از بين برده است. اگر اصلاحطلبان از قدرت خارج شوند، بهتر ميتوان حمله كشوري خارجي را توجيه كرد.
ارزيابي شما از رسانههاي اپوزيسيون همچون بيبيسي و ديگر رسانهها چيست؟
رسانههاي خارجي دو گروه هستند. بخشي در ارتباط با دولتهاي غربي هستند و مطابق با سياستهاي كلي آنها در برخورد با ايران تغيير موضع ميدهند. از وقتي سياست خارجي امريكا به سمت فشار بيشتر رفته، رسانههايي كه از طريق آن دولتها تغذيه ميشوند، به همين سمت رفتهاند. تغيير موضع اين رسانهها نشان ميدهد كه دولتهاي آنان به سمت راديكالتر شدن در برخورد با ايران رفتهاند. رسانههاي ديگري وجود دارند كه از دولتها تغذيه نميكنند، بلكه متعلق به جريانهاي مختلف اپوزيسيون، هستند.
رسانههاي حزبي مدنظرتان است؟
بله. رسانه متعلق به گروههايي كه از همان ابتدا به دنبال جنگ مسلحانه و تغيير قهرآميز نظام بودهاند، مثل سازمان مجاهدين خلق يا بخشهايي از سلطنتطلبها كه هيچ نوع اصلاح را در نظام امكانپذير نميدانستند. هردو در ارتباط با نيروهاي خارجي هستند. مجاهدين خلق و كساني كه شعار مشروطهطلبي ميدادند؛ مثل گروههاي طرفدار بختيار در تمام طول جنگ ايران و عراق با حكومت بعث همكاري ميكردند. آنها هم امكانات مادي ميگرفتند و هم مشورت ميدادند. اپوزيسيون برانداز به اين معنا هميشه در پيوند با خارجيها تعريف ميشدند. اخيرا هم كه دشمني امريكا و اسراييل با ايران زياد شده، همكاري اين گروهها با كشورهايي از اين دست افزايش پيدا كرده است. ابايي هم ندارند كه بگويند از آنها كمك ميگيرند. نبايد فراموش كرد كه كند شدن اصلاحات و اينكه جناح راست راديكال توانسته به بخشي از جامعه اثبات كند كه از طريق مسالمتآميز نميتوان در ايران كاري كرد، به تقويت اين موضع منجر شده است. مردم به آقاي جنتي به عنوان آخرين نفر خبرگان راي ميدهند اما ايشان رييس مجلس خبرگان ميشود. كساني كه راي نميآورند، به مجمع تشخيص مصلحت نظام راه پيدا ميكنند. در داخل كشور نيرويي وجود دارد كه دايم به ما گوشزد ميكند كه نميتوانيد از طريق روشهاي مسالمتآميز تغيير ايجاد كنيد. اين نوعي تاييد عملي موضع اپوزيسيون برانداز است.
کد خبر: ۵۲۶۹۰۵ تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۹
منبع: آفتاب
کلیدواژه: آیت الله جنتی خبرگان علوی تبار نظام اصلاحات اپوزيسيون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۹۴۳۷۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرغ آمریکاییها غاز است!
از دید غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، محمدحسین مهدویزادگان در یادداشتی نوشت: دستگیری 900 دانشجو در دانشگاههای کالیفرنیا و تگزاس، ورود پلیس ضدشورش به حریم دانشگاهها با اجازه رسمی از نهادهای قانونی قدرت در آمریکا، ضرب و جرح شدید دانشجویان توسط پلیس فدرال و وعدههای انتخاباتی نامزدهای 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه (بایدن و ترامپ) مبنی بر اخراج دانشجویان معترض به رژیم صهیونیستی از دانشگاهها و حتی در صورت امکان خاک آمریکا، جملگی تبدیل به تیتر رسانههای غربی شدهاند. از سوی دیگر، تعمیم اعتراضات دانشجویی ضدصهیونیستی در آمریکا به کشورهای اروپایی، منجر به آن شده تا پلیس و نهادهای امنیتی کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، فنلاند و دانمارک نیز مواضع مشابهی علیه دانشجویان منتقد نسلکشی صهیونیستها در غزه مطرح کرده و با وعده سختترین مجازاتها به خیال خود از وقوع این اعتراضات پیشگیری کنند!
1- اگر چه تونل وحشت نهادهای سیاسی و امنیتی غرب برای دانشجویان نتوانسته آنها را از مسیر انسانیت و غیرت منحرف کند اما سکوت برخی جریانات سیاسی در داخل کشورمان در قبال آنچه در آمریکا و اروپا میگذرد، جای بسی تأمل و البته شرم دارد!
در جریان اغتشاشات سالهای 78 و 88 و حتی در بحبوحه زمانی فتنهای که سال 1401 با محوریت و مدیریت پشت پرده فمینیستهای دوآتشه جریانات ضدانقلاب و برانداز داخلی و خارجنشین شکل گرفت، برخی احزاب اصلاحطلب و در راس آنها حزب اتحاد ملت به رهبری آذر منصوری (رئیس خودخوانده جبهه اصلاحات) بدترین و سختترین مواضع ممکن را در اتهامزنی به نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقوقی و امنیتی جاری در آن اتخاذ کرده و از همافزایی با جریانهای ضدانقلاب مانند سلطنتطلبان و منافقین تروریست ابایی نداشتند. آنها مدعی بودند به قداست حریم دانشگاه اعتقاد عمیق دارند و دانشجو آزاد است هر گونه میخواهد رفتار کرده و شعار دهد و کسی نیز نباید جلودار آن باشد. در این مجال قصد نقد این رویکرد و تفکر را نداریم اما سوال اساسی این است: اگر دانشگاه دارای چنین قداست ذاتی و حریم محکمی است، چرا هماکنون از اردوگاههای رسانهای روشنفکر و غربزده داخلی صدایی در حمایت از دانشجویان آمریکایی و اروپایی مخالف نسلکشی کودکان فلسطینی مشاهده نمیشود؟!
2- صورتمساله مشخص است: از دید این غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت(!) به نظر میرسد خط قرمز اصلاحطلبان نه آزادی است، نه دانشگاه، نه آزادی بیان، بلکه این قداست(!) آمریکاست که خط قرمز آنها در تحلیلها و گفتارهای رسانهای و حزبی محسوب میشود! سکوت بسیاری از احزاب اصلاحطلب در قبال اعتراضات غیرتمندانه دانشجویان آمریکایی و اروپایی، جلوهای از بدیهیات حاکم بر تفکر و مانیفست حزبی و دستورالعمل سیاسی این گروههاست. در اینجا ما با نوعی پارادوکس مدیریت شده مواجه هستیم که در آن رفتارها و ارزشها اصالت نداشته و این ساختارها هستند که حسن یا قبح یک رفتار یا گفتار را تعیین میکنند. گویا نظریه «ساختار - بازیگر» که توسط کنت والتز بر مبنای نگاه نئورئالیستی وضع شده، تبدیل به یک الگوی ثابت ذهنی و تحلیلی در میان اصلاحطلبان و حامیان فتنه شده است! جایی که ساختار نسبت به بازیگران اصالت داشته و بازیگرانی که نخواهند در قالب آن بگنجند، جایی در آن ندارند.
آنگونه که اصلاحطلبان تندرو و روشنفکران غربزده نسبت به ساختار جاری قدرت در غرب ارزش و احترام قائل هستند، خود شهروندان و حتی برخی سیاستمداران غربی نیستند! پلیس فدرال و دیوان عالی آمریکا، در این نگاه مسموم دارای ارزش هستند زیرا متعلق به ساختار قدرت در غرب هستند؛ آنها میتوانند هزاران دانشجو را سرکوب کرده و آنها را تا آنجا که میتوانند ضرب و جرح کنند و بعد هم با تحسین مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر روبهرو شوند. این همان سیکل معیوبی است که ورودی و خروجی آن هر 2 بر اساس «غربپرستی» به جای «بها دادن به اصالتها و ارزشها» در آمریکا و اروپا شکل گرفته و البته، از سوی جریانات واداده داخلی نیز مورد کرنش و احترام واقع میشود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/