Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارس نیوز»
2024-05-03@04:39:59 GMT

صبح گوهر شاد

تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۰۶۶۶۶۲

صبح گوهر شاد

 

   آمنه اسماعیلی، داستان‌نویس

 

رضا رفت چمدان را به بخش امانت بدهد و مریم ایستاده بود بیرون باب‌الرضا و گنبد طلایی کنار فیروزه‌ای گوهرشاد در چمشانِ خیره‌اش نشسته بودند.

بریم مریم جان!

بعد از ورودی زنان که رضا را دید گفت: «هر وقت میام اینجا به اندازه بار اول بهت‌زده و ذوق‌زده‌م رضا!...»

از صحن گوهرشاد بریم صحن عتیق.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
.. همون‌طور که دوست داری...

بعد نگاهشان به هم خندید...

نماز صبح تمام شده بود و همه داشتند به طرف خروجی‌ها می‌رفتند. مریم و رضا گوشه‌ای از حیاط گوهرشاد قامت نماز صبح را بستند. مریم که نمازش تمام شد، همان‌طور نشسته عقب‌عقب رفت و به یکی از دیوارهای فیروزه‌ای تکیه داد و سرش را بالا گرفت و به رضا گفت: «ممنونم که اومدیم رضا...!» و رضا با دهانی که پر از سبحان‌الله بود، سرش را تکان داد و چشمانش با لبخند ملیحی به مریم نگاه کرد.

رضا دستش را برد کنار روسری مریم و چند تار مو را با انگشتش برد زیر روسری کنار گوش مریم و گفت: «پاشو بریم خدمت آقا سلام عرض کنیم. تا ظهر مفصل و تر تمیزتر بیایم... چهل و پنج دقیقه دیگه همین‌جا خوبه؟»

دور ضریح در قسمت زنانه خلوت‌تر از تصور مریم بود... مریم مثل همیشه اول با شرم می‌ایستاد کناری و چادرش را روی سرش می‌کشید و بعد از اینکه کمی شانه‌هایش زیر چادرش لرزید و دستمالی که از جیب مانتویش به طرف چشمانش می‌رفت، به گل‌های بالای ضریح خیره می‌شد. و همیشه اول به خواب مادرش فکر می‌کرد که یک بار بعد از سفر به مشهد دیده بود.

زیارت‌نامه‌ای را از یکی از قفسه‌های منظم برداشته‌ بود، ولی دلش می‌خواست فقط نگاه کند و در دلش چیزهایی بگوید که شنیده نمی‌شد و گاهی هم چشمانش را ببندد تا اشک‌هایش روی گونه‌اش بریزد و چشمانش تار نشود...

به ساعتش نگاه کرد و زیارت‌نامه را بدون اینکه خوانده باشد، دوباره به قفسه برگرداند و سریع به طرف صحن گوهرشاد رفت.

رضا نشسته بود و از همان کتاب‌های سورمه‌ای حرم روی پاهایش بود و چیزی می‌خواند. مریم از پشت آمد و یک‌دفعه بلند در گوش رضا گفت: «قبول باشه آقا رضا!»

سر رضا یکدفعه پرید و چپ‌چپ به مریم نگاه کرد و گفت: «دوره‌ی این شوخی‌ها سر اومده‌ها عزیزم!»

مریم نشست کنار رضا و گفت: «خیلی دم طلوع اینجا قشنگه... یه کم بشینیم بعد بریم...»

رضا نگاهش به کتاب بود و سرش را به نشانه‌ی تأیید تکان داد و مریم با زانوهای بغل‌کرده گفت: «کاش اون خوابی که اون‌دفعه مامان دید رو منم ببینم... یادته رضا؟»

رضا سرش را برد بالا که یعنی یادش نیست... و بدون اینکه نگاهش را از کتاب به سمت مریم برگرداند، گفت: «یه بار دیگه بگو... یادم رفته...»

مامان یه باری که اومده بوده مشهد، به سمت ضریح می‌ایسته و به آقا میگه: آقا! حاجت منو با یه نشونه بهم بده... وقتی برمی‌گرده، خواب میبینه که صبح زود که گل‌های بالای ضریح رو عوض می‌کردن، صداش می‌کنن و یک شاخه گل بهش می‌دن و می‌گن آقا گفتن به شما بدیم اینو...» حالا تو هم گل می‌خوای؟

و چشمان مضطرب مریم آرزو کرد که رضا چیز دیگری نپرسد...

ادامه دارد ...

قسمت های قبلی داستان :

قسمت اول

قسمت دوم

قسمت سوم

قسمت چهارم

قسمت پنجم

قسمت ششم

قسمت هفتم

قسمت هشتم

قسمت نهم

قسمت دهم

منبع: پارس نیوز

کلیدواژه: خواب زنان شیر مشهد مو پارس پارس نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۰۶۶۶۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اردکان فرمانداری ویژه شد

ایسنا/یزد هیئت وزیران با ارتقای شهرستان اردکان به فرمانداری ویژه موافقت کرد.

هیئت وزیران در جلسه عصر روز یکشنبه و به استناد اصل ۱۳۸ قانون اساسی با ارتقای شهرستان اردکان به فرمانداری ویژه موافقت کرد.

بر این اساس هیات وزیران در جلسه ۱۴۰۳/۲/۹ به پیشنهاد شماره ۱۲۴۹۲۴ مورخ ۱۴۰۲/۶/۱۸ وزارت کشور و به استناد اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصویب کرد که وزارت کشور موظف است در شهرستان اردکان استان یزد، فرمانداری ویژه دایر کند.

شهرستان اردکان یکی از شهرستانهای استان یزد در مرکز ایران است؛ شهر اردکان مرکز این شهرستان است؛ جمعیت این شهرستان در سال ۱۳۸۵ برابر با ۷۳٫۲۹۲ نفر بوده است؛ شهرستان اردکان ۳۲% پهنه استان یزد (بیش از ۲۴ هزار کیلومتر مربع) را در خود جای داده و وسیعترین شهرستان در استان یزد است.

شهر اردکان در طول جغرافیایی ۵۳ درجه و ۴۸ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۲ درجه و ۲۰ دقیقه شمالی واقع شده است؛ اردکان بر سر راه تهران به کرمان و بندرعباس واقع شده که این راه از مرکز شهر (جاده سنتو یا دکتربهشتی) می‌گذرد و در قلب کویر مرکزی ایران جای دارد؛ موقعیت قرارگیری شهر در دشت یزد - اردکان می باشد.

در قسمت غربی شهر آبادی های دهستان عقدا، در قسمت جنوبی دهستان بفروئیه میبد و در قسمت شرقی دهستان زرین قرار دارند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • 26 بازیکن به اردوی تیم ملی فوتبال زنان دعوت شدند
  • افتتاح نمایشگاه خوشنویسی قدر استاد درشهرکرد
  • برپایی نمایشگاه خوشنویسی در شهرکرد
  • جزیره ایرانی شیخ اندرآبی
  • حفظ چنار ۸۰ ساله در پروژه احداث سرای محله باغ فردوس | ببینید چطور گوهر سبز در دل ساختمان ۵ طبقه زنده ماند
  • دعوت از ۲۶ بازیکن به اردوی تیم ملی زنان
  • برگزاری اردوی آماده سازی تیم ملی فوتبال بانوان
  • صحرایی: معلم افسر ارشد تحول در نظام تعلیم و تربیت است
  • اتفاقی که «تانیا» از پشت صحنه «نون خ» فاش کرد
  • اردکان فرمانداری ویژه شد