درحالی که خانواده پسر 7 ساله ماهشهری جسد سوخته پسرشان را شناسایی کردهاند، اما تیم تحقیق در این پرونده همچنان در انتظار نتیجه آزمایش های دی ان ای هستند تا راز این جنایت را فاش کنند.
ایران آنلاین / رسیدگی به این پرونده از ساعت 7:30 دقیقه شب سهشنبه 19 خرداد همزمان با کشف جسد سوخته یک پسربچه در میان بوتههای فضای سبز کنار بلوار فرودگاه خرمشهر استان خوزستان آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جسد را یکی از کارگران شهرداری پیدا کرده بود و با تماس او تیم تحقیق راهی محل شدند. از آنجایی که جسد کاملاً
سوخته بود امکان شناسایی هویت وی وجود نداشت اما تکهای از لباس بچه سالم مانده بود. در ادامه بررسیها با توجه به اینکه ساعت 5 بعدازظهر همان روز پسر 7 سالهای در ماهشهر ناپدید شده بود احتمال اینکه جسد متعلق به پسر ماهشهری باشد، مطرح شد.
به دستور دادستان خرمشهر، فیلمهای مداربسته اطراف محل زندگی امیرعلی در شهرستان ماهشهر مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که آخرین بار وی برای خرید از سوپرمارکتی در حوالی خانهشان وارد مغازه شده است.
باتوجه به آنکه لباس امیرعلی با تکه لباسی که از جسد پیدا شده مطابقت داشت احتمال اینکه جسد متعلق به پسر 7 ساله باشد قوت گرفت و از خانواده او خواسته شد برای انجام آزمایش دی ان ای به خرمشهر بروند. صبح روز شنبه آزمایش دی ان ای از خانواده امیرعلی گرفته شد. در ادامه مشخص شد امیرعلی هفتمین فرزند و تنها پسر این خانواده است.
علیرضا باوی، دادستان خوزستان گفت: باتوجه به سوختگی جسد علت مرگ مشخص نبود. جسد پسر 7 ساله برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی انتقال داده شده است. همچنین منتظر جواب دی ان ای هستیم تا مشخص شود که جسد کشف شده متعلق به امیرعلی است یا خیر، هر چند خانواده جسد این بچه را شناسایی کردهاند.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۱۰۴۰۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکم مرگ برای مادر و ۲ فرزندش در محکمه خانوادگی
عقربههای ساعت از نیمه شب عبور کرده بودندکه ناگهان مرد ۳۶سالهای با فریادهای دلخراش خود، اهالی ساکن در یکی از محلههای مشهد را از خانههایشان بیرون کشید. آن مرد که با دیدن پیکرهای خون آلود
همسر و دو
دختر سه و شش سالهاش وحشتزده شده بود، با چشمانی از حدقه در رفته و دستانی لرزان به بیرون از
خانه ۶۵ متری خود رفت و در حالی که فریاد میکشید «همسر و فرزندانم را کشتند!» از همسایهها کمک خواست. لحظاتی بعد، اهالی محل با دیدن اجساد خونین سه عضو
خانواده مرد جوان، بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفتند. عقربههای ساعت به کندی حرکت میکردند که خودروهای امدادی آژیرکشان در محل وقوع حادثه متوقف شدند. زن میانسال و دختر سه سالهاش جان باخته بودند اما دختر شش
ساله او به سختی نفس میکشید که سریع به بیمارستان منتقل شد. حدود ساعت دو بامداد نخستین روزهای خرداد ماه بود که این جنایت تلفنی از سوی مأموران کلانتری گزارش شد. دستور حفظ صحنه را صادر کردم و گفتم تیمهای تشخیص هویت و پزشکی قانونی هم در محل حاضر شوند. وارد خانه ویلایی شدم. مردی در گوشه حیاط بیتابی میکرد. در ساختمان با صحنه هولناکی رو به رو شدم. زن میانسال و دختر سه سالهاش با ضربههای چاقو به نقاط مختلف بدنشان و خونریزی شدید جان باخته بودند. زمان زیادی از مرگ آنها نمیگذشت. آثاری از ورود به زور هم بر روی در دیده نمیشد که این موضوع احتمال ارتکاب از سوی قاتل یا قاتلانی آشنا را مطرح کرد. پس از بررسی صحنه این جنایت هولناک دستور انتقال اجساد به پزشکی قانونی را صادر کرده و در نخستین گام بازجویی از پدر خانواده را آغاز کردم. به نظر میرسید مرد جوان چندین سال از همسرش کوچکتر است. او در تشریح ماجرا گفت: «امشب خانه یکی از اقوام مهمان بودیم. ساعت هشت و ربع شب به خانه برگشتیم. همسر و دو فرزندم را مقابل در خانه پیاده کرده و پیش دوستانم رفتم. حدود سه ساعتی آنجا بودم و وقتی به خانه برگشتم با جسد همسر و دو فرزندم رو به رو شدم. چند روز قبل با یکی از همسایهها درگیر شدم و به تنها فردی که مظنون هستم اینفرد است.»دستور بررسی ادعاهای این مرد را صادر کردم که مشخص شد راست گفته و در زمان اعلامی پیش دوستانش بوده و پارک خودرویش در زیر دوربینها، رفت و آمدش را ثبت کرده بود. بعد از خارج شدن نام پدر خانواده از لیست مظنونان، سراغ مرد همسایه رفتم اما او هم دلایل و شاهدانی داشت که در زمان قتل در آن محل حضور نداشته است. هنگام تحقیقات متوجه حضور مرد جوانی در مقابل خانه شدم. سراغش رفتم که مدعی شد داماد مقتوله بوده و وقتی از ماجرای قتل باخبر شده، خود را به آنجا رسانده است. رفتار و صحبتهایش جرقههایی از شک و احتمال ارتکاب قتل از سوی او را در ذهنم روشن کرد. از مأموران خواستم او را به صورت نامحسوس زیر نظر بگیرند. او وقتی فهمید در لیست مظنونان قرار گرفته، سعی کرد خود را در روستایی در حوالی شهر مخفی کند. این موضوع شک مرا بیشتر کرد و زمانی شک من به یقین تبدیل شد که متوجه شدم مدتی قبل همسرش فوت کرده و مادرزنش را مقصر مرگ او میدانسته و سر این موضوع داماد و مادرزن(مقتول) با هم اختلاف داشتند. امیدوار بودم دختر شش ساله به هوش بیاید و راز شب جنایت را فاش کند اما از بیمارستان خبر رسید او هم به خاطر شدت جراحات، تسلیم مرگ شده است. با کشف سرنخهایی علیه داماد مقتوله، دستور بازداشت او را صادر کردم. این مرد در ابتدا منکر قتل شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و به ارتکاب این جنایت با همدستی دو نفر دیگر اقرار کرد. یکی از همدستان این مرد، پسر مقتوله بود. با دستگیری دو متهم دیگر و تحقیقات از آنها مشخص شد مقتوله وقتی از همسر ۶۸ ساله خود طلاق گرفت، به مشهد آمد و در حالی که از قبل با مرد ۳۶ ساله آشنا شده بود، با وی ازدواج کرد. این موضوع، شایعاتی را مطرح کرد که باعث شد اعضای خانوادهاش تصمیم به قتل او بگیرند. داماد خانواده نیز که تصور میکرد مادرزنش در قتل همسرش مقصر است، نقش مهمی در ترغیب دو متهم دیگر داشت. پس از اعتراف سه متهم، آنها بازداشت و با قرار قانونی روانه زندان شدند تا در دادگاه، محاکمه و به سزای جنایتی که مرتکب شده بودند، برسند.