Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «دانا»
2024-05-08@13:56:14 GMT

اعترافات تکان‌‌دهنده یک داعشی ایرانی بعد از دستگیری

تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۱۳۰۵۴۰

صحبت‌های یک داعشی که به قول خودش مسیری اشتباه را انتخاب کرده می‌تواند نمونه‌ای برای جوانان بی‌تجربه‌ باشد که اکنون تحت تأثیر تبلیغات در مسیر پیوستن به داعش قرار دارند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مردی 55 ساله است که از سال‌های قبل گرایش سلفی داشته و به بهانه‌ای از کشور خارج شده و به داعش پیوسته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی حدود 20 ماه در عراق برای داعش فعالیت می‌کرده و بعد همراه با تیم ترور به کشور وارد شده است.

در عملیات تروریستی 17 خرداد حضور نداشته، اما در بخش پشتیبانی عملیات از جمله گرفتن خانه تیمی، سیمکارت و جابه‌جایی سلاح دست داشته است که البته در صحبت‌هایش بخش‌هایی از اقداماتش را سانسور می‌کند. داعشی‌ها نیز از او بیشتر به خاطر مو و ریش سفیدش استفاده می‌کردند که باعث اعتمادزایی شده و می‌توانست برای اجاره خانه با اوراق شناسایی جعلی اقدام کند. 

صحبت‌های او که به قول خودش مسیری اشتباه را در زندگی‌اش انتخاب کرده می‌تواند نمونه روشنی برای جوانان خام و بی تجربه‌ای باشد که اکنون تحت تأثیر تبلیغات داعش در مسیر پیوستن به این گروه قرار دارند.

ابتدا خودتان را معرفی کنید و مختصری از زندگی خود و چگونگی آشنایی‌تان با اندیشه تکفیری بگویید؟

من سلیمان مظفری هستم، بچه یکی از روستاهای توابع روانسر هستم. بعد از پیروزی انقلاب ما به شهر روانسر آمدیم و آنجا زندگی کردیم. در سال 1361 من به سربازی رفتم، اول دوره‌ام را در اصفهان گذراندم و بعد از آنجا برای ادامه خدمت به زاهدان فرستاده شدم. در آنجا با فردی اهل بوکان آشنا شدم که او در آنجا نماز خواندن و قرآن خواندن را به من یاد داد. از همانجا به مسائل مذهبی آشنا شدم. بعد از پایان دوران سربازی دوباره به شهرم برگشتم. مشغول کار دنیا دکان‌داری شدم.

بعد از مدتی که مغازه داشتم و کار می‌کردم با چندتا طلبه آشنا شدم که و با آنها رفت و آمد می‌کردم. بعدها فهمیدم که آنها از اخوان المسلمین هستند. حدود چند سالی همراه این افراد بودم و با آنها نشست و برخواست می‌کردم. بعد از آن کار را عوض کردم و در منطقه پلدختر کشاورزی کردم و در آنجا در امر کشاورزی شکست خوردم و بسیار ضرر کردم. همین ضرر باعث شد تا از این افراد هم جدا شوم و راهی تهران شوم. در تهران ابتدا کارگری کردم و بعد هم پیمانکار ضایعات آهن شدم. حدود 5 یا 6 سال پیمانکار ضایعات آهن بودم و با چندتا شرکت معتبر هم کار می‌کردم.

بعد از آن هم دوباره به شهرم برگشتم. آن زمان حال و هوای شهر و منطقه ما مکتبی بود و شخصی به نام احمد مفتی‌زاده تازه از زندان آزاد شده بود و برخی مردم به سراغش می‌رفتند و با او بحث می‌کردند. من هم به این مباحث علاقه داشتم و این مطالب را دنبال می‌کردم.

بعد از مدتی سلفی‌ها وارد منطقه ما شدند و کم‌کم تبلیغ می‌کردند. یک روز یکی از همین سَلَفی‌ها به من گفت بیا من را با ماشینت به فلان جا ببر تا من نماز جمعه بخونم، کرایه تو را هم می‌دهم. من هم گفتم بیا تو را می‌برم کرایه هم نمی‌خواهم، چون تو نماز جمعه می‌خوانی. بعد با همین فرد هم آشنا شدم و کم کم به اندیشه سلفی‌گری علاقه پیدا کردم.

در همان زمان نوارهایی در منطقه ما پخش می شد که در مورد تبلیغ سلفی‌گری بود. من هم می‌گرفتم و گوش می‌دادم. تا اینکه یک نفر به اسم عُمر که دوست من بود 2 نفر را به خانه من آورد و گفت این دو عالم دین هستند و اگر سوالی داری از آنها بپرس.

یک ساعتی در خانه من بودند. فردا هم دوباره آمدند و گفتند ما از شما می‌خواهیم که افرادی را که در این منطقه اهل نماز و معتقد هستند به ما معرفی کنی.

بعد از مدتی که با این دو نفر رفت و آمد کردم، متوجه شدم که این دو اهل «کتائب» کردستان هستند و برای آنها در مرز فعالیت داشتند، ولی من فقط برای آنها تبلیغ می‌کردم و فقط دعوت برای عضویت داشتم، اما همان زمان از آنها می‌شنیدم که می‌گفتند ما می‌رویم به فلان پاسگاه حمله می‌کنیم.

حدود دو سه سال بود که با هم اختلاف پیدا کرده بودند و من هم دیگر ترکشان کرده بودم و مشغول زندگی خودم بودم. من وانت گرفتم و برای خودم کار می‌کردم.

 چطور به داعش پیوستید؟

یکی از فامیل‌های ما با اینها آشنا شد و با آنها رفت و آمدش را آغاز کرد. بعد از مدتی هم از همین طریق به داعش پیوست.

همه نزدیکان، پدر و مادرش من را مقصر می‌دانستند و می‌گفتند که تو باعث شدی و تو ما را و بچه ما را بدبخت کردی. البته می‌دانم که شاید این دلیل قانع کننده‌ای نباشد، ولی من برای اینکه ثابت کنم که من نقشی نداشته‌ام، به خانواده‌اش گفتم که من می‌روم و او را بر می‌گردانم.

*غرامت خروج اعضا از داعش چیست؟

بالاخره چون گذرنامه داشتم به ترکیه رفتم و از آنجا هم به مقرهای داعش رفتم و فامیلمان را پیدا کردم. با او بسیار صحبت کردم ولی فایده‌ای نداشت، ولی بعد از آن من هم دیگر نتوانستم از آنجا خارج شوم! چون اگر کسی وارد داعش شود و بعد بخواهد از آنجا خارج شود، غرامتش فقط «سر» اوست و به هیچ طریقی نمی‌گذارند کسی از داعش خارج شود.

من حدود سه ماه در آن مقر در «شدادی» بودم. ما در یک آسایشگاه بودیم. بالاخره ما را از آنجا منتقل کردند به عراق و به موصل رفتیم. بعد که 20 روز در موصل ماندم، از آنجا ما را بردند به هُویجه و در آنجا چندهفته آموزش دیدیم. من در همانجا یک مریضی گرفته بودم که بدنم صبح تا شب می‌خارید و زخم می‌شد و خواب و خوراک نداشتم.

بعد شخصی به نام ابوعایشه از ما خواست ما به کتیبه صلاح‌الدین برویم. همانجا افراد برای جنگیدن به سوریه می‌رفتند یا همانجا می‌جنگیدند و برخی هم فرار می‌کردند.

*برخی داعشی‌ها پدر و مادر خود را تکفیر می‌کردند

چرا فرار می‌‌کردند؟

برخی از فرماندهان آنها خیلی دایره تکفیرشان گسترده بود. برخی از آنها حتی پدر و مادر خودشان را هم تکفیر می‌کردند. یکدیگر را هم تکفیر می‌کردند و اگر بینشان اختلاف می‌افتاد، همدیگر را هم می‌کشتند.

*به خاطر سوال از یک «فاصله» بازجویی شدم

یکبار من سوال کردم از اینجا تا ایران چقدر فاصله است؟ بعد این مسئله را گزارش کرده بودند و از من بازجویی کردند که چرا چنین سوالی کردی؟ من هم گفتم که همینطوری سوال کردم و فقط می‌خواستم بدانم!

*به داعشی‌های ایرانی احترام نمی‌گذاشتند

بین کسانی که از ایران آمده بودند و کسانی که از عراق بودند هم فرق می‌گذاشتند، به ایرانی‌ها احترام نمی‌گذاشتند و رفتار چندان خوبی نداشتند. فقط کسانی جذب اینها می‌شدند و در داعش می‌ماندند که جوان و احساساتی بودند و به هیچ چیز جز کشتن و اسلحه به دست گرفتن فکر نمی‌کنند.

اینها جوانانی هستند که اصلاً فکر درستی ندارند و نمی‌توانند درست و نادرست را از هم تشخیص دهند. همه آنهایی هم که رفته‌اند خونشان به هدر رفته است، خودشان که هلاک شدند و ضرر اصلی را خانواده‌های آنها می‌کشند.

الان خود من اشتباهی کردم و همه اعضای خانواده‌ام ضرر آن را می‌کشند. زنم، دخترم، پدرم و مادرم همه زجر می‌کشند و حالا دیگر نمی‌توانم جبران کنم.

 کسی در آن تشکیلات ندیدی که واقعاً بتواند بفهمد که این را انحرافی و غلط است؟

من خودم در آن کتیبه بودم و یک نفر ندیدم که عالم واقعی به دین باشند،‌ همه قرآن بلد بودند، حدیث بلد بودند ولی هیچ‌کدام تفسیر صحیحدستورات اسلام را نمی‌دانست. اگر اینها فهم داشتند، اگر من فهم داشتم درون آتش نمی‌پریدم. اینها اصلاً از فکرشان استفاده نمی‌کنند.

شیوخ داعش چطور؟

ما که در هویجه بودیم کسانی بودند که به آنها می‌گفتند شرعی‌های داعش یا همان دوله. بین همین‌ها هم اختلاف بسیاری وجود داشت.

*یک نفر زیاد بحث کرد، بردند سرش را بریدند

یکبار یک نفر با همین شیوخ خیلی بحث کرد و همان شیوخ بردند و سرش را بریدند. برای همین هم کسی زیاد با اینها بحث نمی‌کرد و حرف آنها نقض نمی‌‌کرد. ما هم اطلاع چندانی نداشتیم که بفهمیم کدامشان درست می‌گویند و کدامشان غلط. خودمان هم نمی‌توانستیم و سوادش را نداشتیم که با قرآن مطابقت بدهیم.

شما برای چه کاری به ایران برگشتید؟

بله من به ایران آمدم. در آنجا که بودم دوستی داشتم به نام ابواسماعیل که او هم کُرد بود. یکبار به من گفت که می‌خواهم تو را به ایران بفرستم. یکبار دیگر هم گفت که باید به ایران بروی!

بعد از او شخصی به نام ابوسلمان آمد و به من گفت بیا سوار ماشین بشو و برویم با تو کار دارم. او به من گفت شما سن و سال داری و تجربه داری بیا من تو را به مرز ایران می‌برم و آنجا هر کسی که قصد داشت به اینجا بیاید را تو جذب کن و به کردستان عراق بیاور.

من قبول نکردم و گفتم من نه از اینترنت سر در میاورم و چون 2 سال ایران نبودم کسی را زیاد نمی‌شناسم و خلاصه گفتم نمی‌توانم این کار را انجام بدهم. بالاخره باز یک گروه دیگر آمدند و گفتند ما سه نفر هستیم و می‌خواهیم به ایران برویم، تو هم با ما بیا چون آشنا هستی، آنجا می‌توانی به ما کمک کنی. من هم فکر کردم و قبول کردم.

هدف آنها از ایران رفتن چه بود؟

به من گفتند می‌خواهیم آنجا بنایی را بسازیم و جوانان ایرانی را جذب خودمان کنیم و از آنجا بتوانیم از پشت به نیروهای پیش‌مرگه کُرد فشار بیاوریم ،‌زیرا آنها با داعش می‌جنگیدند.

 وقتی وارد ایران شدید، چه کردید؟

ما وقتی وارد ایران شدیم، یک نفر رفت بر روی بلندی و از آنجا تلفن زد تا بیایند دنبال ما و سه تا ماشین به دنبال ما آمدند که اسامی آنها اسماعیل، ایوب، جعفر، کمال که ما را انتقال دادند به سرپل ذهاب به خانه کمال.

از آنجا ایوب و اسماعیل از ما جدا شدند. پیوسته محل اقامت ما را عوض می‌کردند. به ما نه پول تو جیبی می‌دادند و نه می‌گذاشتند از خانه خارج شویم.

بالاخره یک خانه در کرمانشاه پیدا کردند و من را بردند تا خانه را قرارداد ببندم. من هم هیچ کارت شناسایی یا شناسنامه‌ای نداشتم. البته روز اول که آمده بودیم، جعفر عکس همه ما را گرفت و آن روز که قرار بود خانه را قرارداد ببندم، به من یک شناسنامه جعلی دادند که با آن قرارداد بستم. ما را هم به خانه کرمانشاه منتقل کردند.

برنامه چه بود؟ کجا را قرار بود بزنید؟

شخصی به نام مهدی، امیر ما بود، او هیچوقت ما را در جریان کارها نمی‌گذاشت، ولی یک روز که بیرون رفتند، با 12 عدد نارنجک برگشتند. این نارنجک‌ها را گویا خریده بودند.

* ما دیگر بریده بودیم و فقط می‌خواستم دختر کوچکم را ببینم

به والله هیچ صحبتی از مجلس ایران نبود، اصلاً نمی‌دانستم که قرار است به این زودی عملیات شود. ما هم دیگر بریده بودیم، من فقط به دنبال این بودم که یک روز دختر کوچکم را ببینم، واقعاً خسته شده بودم، اما امکان نداشت بتوانم از آنها جدا شوم.

*مردم عراق می‌گفتند صدام از داعش بهتر بود

درواقع داعش یک زندان بود که هیچ‌گونه آزادی در آن نداشتیم. وقتی در عراق بودم یادم هست مردم همه از اینها فرار می‌کردند. هیچکس از دست اینها آسایش نداشت. هیچکس امنیت و آزادی نداشت. من از مردم عراقی شنیدم که به هم می‌گفتند صدام از اینها بهتر بود! در عراق مردم وقتی از خانه بیرون می‌آمدند، نمیدانستند که زنده بر می‌گردند یا نه؟! اینها میخواستند در ایران هم همین کار را بکنند.

*همه داعشی‌ها کشته خواهند داشت

 آینده داعش را چه می‌بینی؟

همه آنها کشته خواهند شد، هیچ کدامشان هیچ جایی برای فرار نخواهند داشت. من به همه جوانان بی تجربه می‌گویم که سرشان پایین باشد و دنبال پول حلال باشند، این راه هیچ نتیجه‌ای برایشان ندارد. هم خودشان را بدبخت می‌کنند، هم خانواده‌هایشان را به فلاکت و بدبختی می‌اندازند.

منبع: فارس

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۱۳۰۵۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رئیس‌جمهور: ایران قوی می‌تواند گزینه نظامی را از روی میز حذف کند/حمله به سفارت ایران نشان دهنده استیصال رژیم صهیونیستی بود

به گزارش قدس آنلاین، آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی سه شنبه شب در دهمین گفت‌وگوی زنده تلویزیونی رییس جمهور با مردم درباره عملیات وعده گفت: ابعاد عملیات وعده صادق باید در نشست‌های مختلف و محافل علمی، پژوهشی، سیاسی و امنیتی مورد بحث‌ و بررسی قرار گیرد.

رئیس‌جمهور عملیات وعده صادق را موجب غرور ملی دانست و گفت: همه این‌ عملیات را ستودند. این عملیات می‌تواند در سایر حوزه‌ها زمینه رفع مشکلات، اجماع سازی و غرور ملی را به دنبال داشته باشد.

آیت الله رئیسی تاکید کرد: غزه جلوه نورانیت، مقاومت و ایستادگی،  صبر و دلدادگی به خدا است. پیروز این میدان از نظر همه صاحب نظران سیاسی در دنیا مردم مقاوم فلسطین و ناکامان این میدان رژیم صهیونیستی و حامیان آن است.

حمله به سفارت ایران نشان دهنده استیصال رژیم صهیونیستی بود

رئیس‌جمهور ادامه داد: رژیم صهیونیستی دچار استیصال و شکست شده است؛ یکی از جلوه های این استیصال، حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق است. عملی که بر خلاف همه قوانین و مقررات بین المللی بود. بعد از آن رهبر انقلاب اسلامی اعلام کردند که رژیم صهیونیستی تنبیه خواهد شد و این وعده ای که دادند به دست رزمندگان ما تحقق پیدا کرد.

ایران قوی می‌تواند سایه جنگ را از سر کشور بردارد

آیت الله رئیسی وعده صادق را جلوه بسیار روشن عقلانیت انقلابی دانست و افزود: این عملیات جلوه زیبایی از همکاری میدان و دیپلماسی و رسانه بود. همه بخش‌ها در این عملیات همکاری داشتند و ثابت کردند ایران قوی می‌تواند سایه جنگ را از سر کشور بردارد و می تواند گزینه نظامی را از روی میز حذف کند.

رئیس‌جمهور تصریح کرد: باید با قدرت ظاهر شد؛ البته همواره اعلام کرده ایم این عقلانیت می تواند در همه زمینه‌ها کار را پیش ببرد.

آیت الله رئیسی اضافه کرد: در مقابل گفتمان عقلانیت انقلابی، دیپلماسی التماسی قرار دارد. عقلانیت انقلابی گفتمانی است که جواب می‌دهد و تاکنون گفتمان برتر بوده است.

رئیس‌جمهور با اشاره به آمار مرگ و میر در اثر کرونا در دولت قبل، گفت: در اول این دولت با مشکل کرونا مواجه بودیم که روزانه ۷۰۰ خانواده داغدار می شدند. آن زمان برخی فکر می‌کردند با چند تماس تلفنی می‌شود مشکل را حل کرد. به نظرم رسید که یکی از جلوه‌های عقلانیت انقلابی، رفع مشکل واکسن کرونا یا عضویت در بریکس و شانگهای یا وعده صادق بود؛ ان شاء الله یکی از جلوه‌های این عقلانیت انقلابی، رونق اقتصادی در کشور خواهد بود.

وی ادامه داد: آنچه که در سیاست خارجی دولت مردمی رخ داد تغییر رویکرد دیپلماسی التماسی بود. معتقدیم با گفتمان امام و رهبری و گفتمان مورد انتظار مردم تبدیل به کشوری قدرتمندی خواهیم شد.

رئیس‌جمهور افزود: امروز با جلوه‌ای که جمهوری اسلامی با حرکت وعده صادق رقم زد سایه جنگ از کشور برداشته شد برخلاف آنچه که برخی فکر می‌کردند با موشک می‌شود معامله کرد می‌توان گفت با قدرت سایه جنگ از کشور برداشته شد.

نخستین گفت و گوی آیت الله رئیسی با مردم در ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ برگزارشد که واکسن کرونا، ساخت مسکن و رفع مشکل کمبود کالاهای اساسی سه محور مهم در میان سخنان رئیسی بود.

همچنین در ۲۶ مهر ۱۴۰۰ دومین گفت وگوی تلویزیونی رئیسی با مردم برگزار شد که رئیس جمهور به طرح مسأله حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، معیشت مردم را با مذاکرات رفع تحریم گره نمی زنیم، پرداخت حقوق کارمندان بدون استقراض از بانک مرکزی گریزی زد.

۱۴ آذر ۱۴۰۰ آیت الله رئیسی برای سومین بار میهمان نگاه های مردم از قاب تلویزیون بود که واکسن کرونا، رفع کامل دغدغه گرانی کالاهای اساسی و رونمایی از سیاست خارجی «همسایگی» از نکات مهم مطرح شده بود.

کمی بیش از یک ماه و نیم بعد از سومین مصاحبه تلویزیونی رئیس جمهور، ۵ بهمن ۱۴۰۰ آیت الله رئیسی برای بار چهارم گفت‌وگوی رودرروی تلویزیونی با مردم داشت، گفت وگویی که این بار از واکسن کرونا فاصله گرفته و تجارت خارجی کشورمان را محل بحث و بررسی قرار می دهد.

پنجمین گفت وگوی تلویزیونی رئیسی را شاید بتوان یکی از مهم ترین گفت وگو های وی با مردم دانست زیرا در جریان این گفت وگو، رئیس جمهور از افزایش مبلغ یارانه ها به نفری ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان خبر داد.

رئیس‌جمهور در ششمین گفت‌وگوی مستقیم خود با مردم، شنبه ۴ تیر ۱۴۰۱ پخش شد که توزیع ارز ترجیحی بر سر سفره مردم، مقابله دولت سیزدهم با تورم ماهانه ۶۰ درصد و کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی، اجرای اصلاحات اقتصادی با اجماع تمام مسئولان و دست‌اندرکاران، مقابله جدی با تخلفات افزایش بی ضابطه قیمت‌ها ناشی از حذف ارز ترجیحی، توسعه روابط همسایگی با هدف افزایش سرمایه‌گذاری خارجی و دنبال کردن اهداف و برنامه‌های قانون جوانی جمعیت، از مهمترین محورهای صحبت‌های بی‌واسطه آیت‌الله رئیسی با مردم بود.

هفتمین گفت وگوی تلویزیونی آیت الله رئیسی که تاریخ چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ انجام شد، پر از نکات سیاست خارجی دولت سیزدهم بود. رئیس جمهور در هفتمین گفتگوی زنده تلویزیونی با مردم به تشریح نتایج و دستاوردهای حضور خود در دو نشست مهم سران شانگهای و مجمع عمومی سازمان ملل و نیز تحلیل رخدادهای روزهای اخیر کشور و تاکید بر استقبال از نقد و اعتراض و عدم پذیرش آشوب و اغتشاش پرداخت.

آیت‌الله رئیسی ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ در هشتمین گفت‌وگوی زنده خود با مردم کشورمان به دغدغه دولت نسبت به نوسانات قیمت‌ها و تلاش در جهت رفع آن، رفع تعهدات ارزی صادرکنندگان از طریق بانک مرکزی، عدم تاخیر در پرداخت یارانه و حقوق کارکنان دولت علی‌رغم همه مشکلات، مدیریت و منابع و مصارف، عقب نبودن دولت از وعده ایجاد اشتغال و تحقق وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال، تعهد و اقدامات دولت در زمینه مبارزه با فساد، همت دولت در تکمیل پروژه‌های بر زمین مانده مسکن و تحقق اقدامات مثبت دولت در ارتقای کیفیت فضای مجازی و طرح فراگیر و چند لایه اجتماعی برای کاهش هزینه‌های درمانی اشاره کرد.

نهمین گفت‌وگوی زنده تلویزیونی آیت‌الله رئیسی با مردم روز سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ و در دومین سالروز اعتماد ایرانیان به رئیس دولتِ مردمی رقم خورد.

رئیس‌جمهور در نهمین گفتگوی تلویزیونی با مردم، با تاکید بر اینکه برای امیدوار کردن مردم در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردم، تصریح کرد: دهه ۹۰ را باید دوره تعطیلی خیلی از بخش‌ها بدانیم، با همراهی مردم و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی تلاش کردیم مشکلات را حل کنیم و شرایط در مدت ۶ ماه متفاوت شد به نحوی که در اسفند ۱۴۰۰ رشد ۰.۴ درصدی به ۴.۵ درصد افزایش و تورم ۵۹.۳ درصدی به ۴۰ درصد کاهش یافت.

ادامه دارد

منبع: خبرگزاری ایرنا

دیگر خبرها

  • افزایش حضور شرکت‌های خارجی در نمایشگاه نفت نشان‌دهنده شکست پروژه تحریم است
  • پیام تکان دهنده یک فلسطینی از زیر آوار | عکس
  • ببینید | اظهارات تکان دهنده مشاور عالی وزیر کشور درباره تهدید جمعیت
  • دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: نگه‌داری از توله سگ و گربه جای فرزندان را گرفته است/ آمار تکان دهنده از ازدواج و طلاق
  • شرط سردار آزمون برای آمدن به لیگ ایران مشخص شد
  • رئیس‌جمهور: ایران قوی می‌تواند گزینه نظامی را از روی میز حذف کند/حمله به سفارت ایران نشان دهنده استیصال رژیم صهیونیستی بود
  • فضای ورزشی اروپا از ایران بهتر است اما آنجا بهشت نیست! / فیلم
  • عکس‌های تکان‌دهنده از سردر یک باشگاه لیگ برتری؛ بافت فرسوده یا ساختمان باشگاه صنعت نفت آبادان؟
  • فیلم/ بخشی از ترورهای کور داعشی‌های دهه ۶۰
  • روزنامه جمهوری اسلامی: طالبان مشغول پاکسازی قومی و شیعه‌کشی است؛ ایران هم سکوت می‌کند