Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش پارس نیوز، 

این نقش برجسته بر روی صخره‌ای به نام میان ‌کل در کوه بادیر حجاری شده است که در آن آنوبانی‌ نی (الهه نشاط و عشق) به همراه پادشاه لولوبیان و 9 اسیر جنگی را نشان می‌دهد.
لولوبیان یکی از چهار قوم زاگرس‌ نشین در هزاره سوم پیش از میلاد و قبل از مهاجرت آریایی‌ها بودند.
در این نقش برجسته شاه در برابر آنوبانی‌نی که او را در مقابل دشمنان به پیروزی رسانده قرار دارد و پای خود را بر روی بدن دشمن مغلوب نهاده است، آنوبانی ‌نی حلقه‌ای در دست دارد و در دست دیگر دارای طناب یا زنجیری است که به بینی 2 اسیر که در پشت سر او هستند، متصل است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


9 اسیر جنگی که همگی برهنه هستند نیز در پایین پای شاه و الهه ترسیم شده‌اند و در زیر این تصویر یک سنگ نوشته به خط اَکدی وجود دارد که مضمون آن چنین است آنوبانی‌نی پادشاه توانا، پادشاه لولوبی نقش خود و نقش الهه ایشتار را در کوه بادیر رسم کرده است، آن کس که این نقوش و این لوح را محو کند، به نفرین و لعنت آنو، آنوتروم ، بل، بلیت، رامان، ایشتار، سین و شمش گرفتار و با 2 نسل او بر باد رواد.
نقش برجسته آنوبانی نی هم اکنون در محوطه مدرسه دخترانه 17 شهریور در شهر سرپل ذهاب در ارتفاع 16 متری قرار دارد.
فرسایش‌های طبیعی و غیرطبیعی در طول تاریخ ، این نقوش را به شدت در معرض تخریب قرار داده به طوری که مشاهده آن‌ به سختی امکان پذیر است.
شاید اگر مشابه چنین اثری در یک جای دیگر و یا در کشوری دیگر بود، اکنون به منبعی برای درآمد و بازدید گردشگران تبدیل می شد، ولی با توجه به بی مهری هایی که در رابطه با این اثر شده و اگر چنین ادامه یابد، شاید شاهد محو شدن کامل این اثر تاریخی باشیم، همان مطلبی که نگارنده از رخداد آن نفرین داشته است.
این نقش برجسته از قدیمی ترین نقش برجسته های کشور است که 2 هزار سال از کتیبه داریوش قدیمی تر است.
این سنگ نوشته هم اکنون سالانه پذیرای شمار اندکی از گردشگران خارجی علاقه مند به آثار تاریخ ایران کهن است که اگر تبدیل به یک مکان تفریحی باستانی شود، می تواند رونق خوبی داشته باشد.
محوطه سازی در کنار این بنا و تبدیل آن به یک پایگاه نه تنها جایگاهی برای جذب گردشگران داخلی و خارجی است بلکه می تواند درآمد بسیار خوبی را از قبل گردشگری برای این منطقه داشته باشد.
با توجه به تخصیص نیافتن اعتبار لازم برای مرمت، بهسازی و محوسطه سازی اطراف این اثر تاریخی، نیاز است مسئولان قدری مهربانانه تر با این اثر بی نظیر برخورد کنند.

** تقاضای تخلیه مدرسه واقع در این اثر تاریخی
رئیس اداره میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری سرپل ذهاب در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: سنگ نوشته آنوبانی نی یک اثر بی نظیر است که قبل از انقلاب در محوطه این اثر یک مدرسه بنا شده است.
ظفر غلامی افزود: در جریان زلزله پارسال غرب کرمانشاه که کانون آن سرپل ذهاب بود، انبار این مدرسه دخترانه تخریب شد ولی به بنای مدرسه آسیبی وارد نشده است اما مسئولان و متولیان امر برای جا به جایی این واحد آموزشگاهی باید فکری کنند.
وی اظهارداشت: هم اکنون کلاس های درس در این مدرسه دایر و محوطه مدرسه از محوطه اثر تاریخی آنوبانی نی جدا شده است و با توجه به اهمیت این اثر تاریخی، جا به جایی مدرسه بسیار حیاتی و ضروری است.
رئیس اداره میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری سرپل ذهاب گفت: پیش تر یعنی در چند سال گذشته مکاتبه هایی با آموزش و پرورش برای تخلیه مدرسه انجام شد و در زمان استانداران قبلی نیز مکان دیگری برای ساخت مدرسه جدید و انتقال آن به مکان جدید صورت گرفت که با تغییر استانداران این مصوبه تاکنون عملیاتی نشده است.
غلامی بیان کرد: هم اکنون اداره میراث فرهنگی سرپل ذهاب در یک مکان استیجاری است و در صورت تخلیه این مدرسه و تحویل آن به میراث فرهنگی می توانیم از آن به عنوان مکان اداره استفاده کنیم.
وی ادامه داد: گردشگران داخلی و خارجی از اثر تاریخی آنوبانی نی در طول سال و به ویژه در ماه های اسفند و فروردین دیدن می کنند که در صورت توجه به این اثر تاریخی و تخلیه مدرسه و تامین اعتبار برای احیا و محوطه سازی می تواند در رونق بیش از پیش این شهرستان تاثیر بسیار خوبی داشته باشد.
سرپل ذهاب با یک هزار و 271 کیلومتر مربع مساحت در غرب کرمانشاه واقع شده است که سابقه سکونت در این شهرستان به دوران نوسنگی باز می گردد.
سرپل ذهاب 32 اثر تاریخی و مذهبی دارد که آثار نقش برجسته دوران حکومت ماد، دکان داوود ، طاق گرا ، آثار برجسته و نقوش مربوط به دوران هخامنشی ، ساسانی و اشکانی از دیگر آثار تاریخی این شهرستان به شمار می رود.
وجود آثار تاریخی به یقین بخش مهمی از تاریخ ، فرهنگ و تمدن هر کشوری محسوب می شود و جا دارد متولیان امر گردشگری برای رونق بیش از پیش صنعت گردشگری که بخش مهمی از منابع ارزی کشور را شامل می شود ، فکری اساسی کنند تا اینگونه آثار تاریخی به علت برخی بی مهری ها نابود نشود.
توجه و احیای صنعت گردشگری علاوه بر معرفی تمدن هر کشور، در اشتغالزایی و بهبود وضعیت اقتصادی مردم منطقه نیز بسیار موثر است و امید آنکه مسئولان و متولیان امر در سایه توجه بیش از پیش به آثار تاریخی به این صنعت کمک شایانی کنند.

منبع: پارس نیوز

کلیدواژه: مهاجرت مدرسه درآمد ایران باستانی گردشگران داخلی و خارجی درآمد گردشگری مدرسه میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری انقلاب زلزله میراث فرهنگی دستی و گردشگری آموزش و پرورش گردشگران داخلی و خارجی آثار تاریخی آثار تاریخی فرهنگ و تمدن گردشگری صنعت صنعت تمدن ایران تمدن درآمد زمین صنایع دستی و گردشگری پارس پارس نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۱۴۷۹۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انعکاس چهره معلم در قاب جادو

  خاطره‌سازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکی‌مان را یادآوری می‌کند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریال‌های خاطره‌انگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است. 

قصه‌ شیطنت‌های مجید 
برای خیلی‌ از ما، قصه‌های مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبه‌رو می‌شد. مجید مثل بقیه دانش‌آموزان نبود و هر بار می‌خواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بی‌بی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام می‌داد، تناقض و جذابیت‌های این مجموعه را بیشتر می‌کرد. قصه‌های مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصه‌های مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت می‌شد. مدرسه و معلم‌ها از عناصر اصلی این قصه بودند. 
 
یک مدرسه شبانه‌روزی 
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعه‌های با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانش‌آموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانه‌روزی زندگی می‌کنند. این دانش‌آموزان هربار با ماجرای تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن می‌توان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت می‌کرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت می‌توان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد. 
 
حال و هوای مادرها در یک مدرسه 
مدرسه مادربزرگ‌ها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگ‌ها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان می‌داد. این خانم‌ها که با معلم جوان روبه‌رو می‌شوند، هر بار یک قصه را رقم می‌زدند. در کنار مادربزرگ‌ها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشه‌ای از مدرسه زندگی می‌کردند که آنها نیز در نوع خود شخصیت‌های جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگ‌ها این بود که شخصیت‌ها و قهرمان‌های این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجه‌ای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
 
باز دیر رسیدم 
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلی‌ها خاطره‌ساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی می‌کرد که همیشه برای رفتن به مدرسه‌اش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقش‌آفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد می‌گرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی می‌کرد. نوع بازی و تکه‌کلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود. 
 آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچه‌های دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» می‌خواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محب‌اهری در این مجموعه نمایشی به جذابیت‌های آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود. 
 
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی 
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعه‌های تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان می‌داد که هر کدام با چالش‌هایی مواجه می‌شدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانش‌آموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه می‌شد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس می‌خواندند.این مجموعه تلاش می‌کرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده می‌شد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند. 
 
معلمی در دل روستا 
کوبار و روایت معلمی که به روستا می‌رود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش می‌داد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبه‌رو می‌شد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم می‌زد. 
 
مدرسه‌ای با حال و هوای ادبیات 
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانش‌آموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد می‌کردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد می‌کرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچه‌ها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود. 
 
زنگ آخر
از دیگر مجموعه‌های با محوریت نمایش شخصیت معلم‌ها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسه‌ای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و‌... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ می‌داد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سید‌جواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشه‌خواه، رضا بنفشه‌خواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقش‌آفرینی کرده بودند. 
 
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریال‌هایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعه‌ها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای داده‌اند؛ به‌عنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او می‌گوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره می‌گیرد. کمی بعد متوجه می‌شود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه می‌شود. 
 
آقا یوسفی در دل کردستان 
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچه‌های روستا نشان می‌داد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان می‌داد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگ‌های این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیت‌ها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور می‌کند. همچنین شوخی‌های خاص و منحصر‌به‌فردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی می‌کنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نون‌خ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگی‌هایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزه‌های هنر فعالیت داشتم.
 
شما که معلمی 
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش می‌گفت:«‌شما که معلمی‌...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب می‌کرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانواده‌اش می‌شد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی می‌کرد که معلم بود و تلاش می‌کرد رفتارش در چارچوب باشد. 

معلم یا بازیگر؟ مسأله این است 
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلم‌ها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت می‌کردند. 

مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمی‌توانستم روی پولی که از شغلم به‌دست می‌آوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس می‌دادم و بعد از این‌که وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم می‌دانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاین‌که حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمی‌کردم هم در مدرسه و کلاس‌ها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلم‌ها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر می‌کنم شرایط مالی و حقوقی این شغل‌ها واقعا نابسامان است و معلم‌ها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم می‌کنند. 

زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغول‌شدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفه‌ای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و به‌ناچار از علاقه‌اش صرف‌نظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار می‌کردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچه‌ها برای بعضی معلم‌های تازه‌کار، یک مقدار استرس به همراه دارد. 

زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سال‌های ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهد‌کودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بی‌سوادی» به زنان و دختران جوان درس می‌دادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل می‌کردم و همزمان درس هم می‌دادم.  

مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زنده‌یاد محسن قاضی‌مرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. از‌جمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کرده‌‎اندمی‌توان به سیدجواد هاشمی، قدرت‌ا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد. 

دیگر خبرها

  • ضرورت بازنگری در حریم عمارت خسروآباد سنندج
  • انعکاس چهره معلم در قاب جادو
  • حریم عمارت خسروآباد سنندج بازنگری شود
  • تاریخی: مدرسه جایی برای گفتگوی رو در رو با دانش‌آموزان است
  • تقدیر از سه چهره تاثیرگذار تئاتر ایران در شب کارگردان
  • لحظات مرگ یک چهره برجسته در مراسم بزرگداشتش
  • فناوری ناسا برای غبارزدایی از ماه به قمر زمین می‌رود
  • رد پای لابی صهیونیستی در هیاهوی دوباره خارج نشینان | توماج، اسم رمز فراموشی فاجعه غزه
  • هفتاد اثر موزه شوش، مرمت شد
  • عکس| تصویر حسن شکوهی، بازیگر قدیمی، روی تخت بیمارستان/تغییر چهره عجیب همبازی مهران مدیری