تکرار سیاست های اشتباه گذشته به نفع افغانستان و پاکستان نیست
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۱۴۸۱۴۰
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از جمهور، ژنرال «قمرجاوید باجوه» فرمانده ارتش پاکستان طی سفر به افغانستان با «عبدالله عبدالله» رئیس دولت وحدت ملی این کشور دیدار و گفتگو کرد.
باجوه در این دیدار تاکید کرد که صلح و ثبات در پاکستان در گرو صلح و ثبات در افغانستان است و کشورش برای اجرایی ساختن «برنامه عملی افغانستان-پاکستان برای صلح و همبستگی» در همکاری با دولت افغانستان به صورت جدی کار میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرمانده ارتش پاکستان در ادامه صحبتهای خود تاکید کرد که پاکستان به حاکمیت ملی افغانستان احترام میگذارد و آماده است با استفاده از تمام وسایل سیاسی٬ نظامی و اقتصادی برای مبارزه با تروریسم و وادار ساختن طالبان و دیگر گروههای مسلح برای مذاکره و صلح استفاده نماید.
وی همچنین در صحبتهای خود بیان داشت که تکرار سیاستهای اشتباه گذشته به نفع هر دو کشور نیست و با در نظر گرفتن مشترکات دینی-تاریخی، فرصت آن رسیده تا با یک رویکرد نو با قضایا برخورد کنیم.
عبدالله نیز ابراز امیدواری کرد که اجرایی ساختن «برنامه عملی افغانستان- پاکستان برای صلح و همبستگی» بتواند زمینه را برای برداشتن گامهای عملی در مبارزه با تروریسم و اعتماد سازی بین دو کشور فراهم سازد و از تعهد طرف افغانستان در عملیساختن برنامه اطمینان داد.
وی تاکید کرد که ثبات منطقهای بستگی به صلح و ثبات در افغانستان دارد و باید از فرصتهای ایجاد شده برای صلح و ثبات استفاده کنیم.
عبدالله در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت که افغانستان بین تروریست ها تفاوت قائل نیست و تروریست خوب و بد اصلا وجود ندارد.
وی با اشاره به آتش بس اعلامی از سوی دولت افغانستان با طالبان گفت که به رغم اعلام آتش بس دولت، حملات از سوی طالبان علیه نیروهای امینتی افغانستان ادامه دارد و دولت آماده است با حفظ منافع افغانستان به تلاشهای صلح ادامه دهد.
وی همچنین در صحبتهای خود بر کاهش خشونت تاکید و ابراز امیدواری کرد که همکاریهای دو طرف زمینه مناسب را برای کاهش خشونت فراهم سازد.
کد خبر 4319812 بنفشه اسماعیلیمنبع: مهر
کلیدواژه: افغانستان پاکستان عبدالله عبدالله ایالات متحده آمریکا دونالد ترامپ رژیم صهیونیستی کره شمالی فلسطین عراق روسیه سوریه ایران کیم جونگ اون عربستان سعودی افغانستان جنگ 2015 یمن اردن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۱۴۸۱۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اقتصاد چپاولی
دنیای اقتصاد در یادداشتی نوشت: وقتی چپاول به شیوه زندگی در یک جامعه تبدیل میشود، در طول زمان یک سیستم قانونی برای تایید خود و یک قانون اخلاقی برای تکریم خود ایجاد میکند. مطالعه رابطه میان دولت و قوه قضائیه در پاکستان نکات جالبی از یک اقتصاد سیاسی چپاولی را نشان میدهد.
برآوردها با استناد به نقل و انتقالات کلان در قالب املاک گرانقیمت از دولت به قوه قضائیه و بهصورت متقابل در قالب احکام حامی دولت از طرف قوه قضائیه نشان میدهد که اختصاص املاک به قضات موجب افزایش احکام حامی دولت و کاهش تصمیمگیری درباره ماهیت پروندهها میشود. این فساد اگرچه برای دولت هزینهای به اندازه ۰.۰۳درصد از تولید ناخالص داخلی دارد، با این حال، به دولت اجازه میدهد تا زمینهای اضافی به ارزش ۰.۲درصد از تولید ناخالص داخلی را در یکسال مصادره کند.
قوه قضائیه بهطور سنتی با عنوان بازرس عملکرد دولتها شناخته میشود. با این حال، در بسیاری از کشورها، از جمله دموکراسیهای جدید، به نظر میرسد قوه قضائیه از نقش حیاتی خود بهعنوان کنترلکننده قدرت اجرایی چشمپوشی میکند. یکی از دلایل این سلب مسوولیت ممکن است تسخیر قوه قضا توسط دولت باشد. این میتواند مسوولیتپذیری سیاسی را محدود کند، رشد اقتصادی را به تاخیر بیندازد و به ظهور حکومتهای استبدادی کمک کند. با توجه به پیامدهای مهم تسخیر قوه قضائیه توسط دولت، طرح دو سوال اساسی بسیار مهم است.
دولت چگونه میتواند قوه قضائیهای را که قرار است قدرت اجرایی را تحت کنترل درآورد، تسخیر کند؟ و چه چیزی این تسخیر را تسهیل میکند؟ درحالیکه این یک واقعیت ثابتشده است که دولتها معمولا به مقامات دولتی لطف میکنند، مکانیسم روابط حساس بین دولت و قوه قضائیه، بهعنوان دو قوه مستقل از یکدیگر، هنوز به اندازه کافی درک نشده است.
شواهد نشان میدهد چگونه اعطای امتیازات به قوه قضائیه توسط دولت بر احکام طرفدار دولت و کیفیت تصمیمگیری تاثیر میگذارد. این کار با استفاده از یک آزمایش طبیعی منحصر به فرد انجام میشود که بر مبنای تخصیص سرسامآور املاک و مستغلات به قضات در پاکستان است.
با ترکیب دادههای خرد در سطح پروندهها درباره تصمیمات قضایی و تخصیص املاک و مستغلات در یک استراتژی تجربی تفاوت در تفاوتها (یک روش تجربی اقتصادسنجی)، میتوان رابطه معاملاتی بین قوه قضائیه و دولت را در پاکستان بررسی کرد. بهصورت علّی مشخص میشود که تخصیص خانهها به قضات در پاکستان، احکام جانبدارانه از دولت را افزایش و تصمیمات قضایی مرتبط با ماهیت یک پرونده را کاهش میدهد. شواهد نشان میدهد که قضات تصمیمهایی را اتخاذ میکنند که برای دولت مطلوبتر است.
این انتقال منابع، احکام طرفدار دولت را حدود ۲۵درصد افزایش داده است. این معادل ۵۰درصد افزایش در پیروزیهای دولت در پروندهها نسبت به میانگین نمونه است. همچنین احکام به نفع دولت منحصرا مربوط به پروندههای مرتبط با دولت فدرال است. ازآنجاکه تخصیص خانه از طریق دولت فدرال انجام میشود و باید توسط نخستوزیر «تایید» شود، این دقیقا مواردی را نشان میدهد که انتظار داریم انگیزههای متقابل بالا باشد. نتایج این تحلیل حاکی از آن است که تخصیص خانه به قضات احتمال قضاوت پروندهها بر اساس شواهد را کاهش میدهد.
بهطور خاص، تخصیص خانه به قضات، تصمیمگیری عادلانه درباره پرونده را حدود ۴۰درصد کاهش میدهد. این یافتهها نگرانیهای مهمی را برای جامعه مدنی در پاکستان ایجاد میکند. از طرف دیگر چنین سازوکاری به دولت اجازه میدهد زمینهای اضافی به ارزش ۰.۲درصد از تولید ناخالص داخلی را هر سال مصادره کند. این مبلغ، تقریبا معادل ۱۰درصد هزینهای است که دولت پاکستان در سال۲۰۱۹ برای آموزش هزینه کرده است.
مونتسکیو (۱۷۴۸) بر اهمیت یک قوه قضائیه مستقل تاکید و از جدایی آن از قوه مجریه برای جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت دولت و حمایت از حاکمیت قانون دفاع کرد. با وجود این، نویسندگان قانون اساسی ایالات متحده (مدیسون و همکاران، ۱۷۸۸) به دنبال تنظیم این رابطه بودند که نمونه آن تصمیم آنها برای اعطای قدرت انتصاب قضایی به قوه مجریه بود. این گزارش به این رابطه میپردازد تا نشان دهد چگونه رفتار متقابل میتواند یک رابطه مبادله دوطرفه بین دولت و قوه قضائیه ایجاد کند. یافتههای تجربی نشان میدهد که مکانیسمهای غیررسمی میتوانند شرایطی را ایجاد کنند که تحت آن ممکن است استقلال قوه قضائیه به خطر بیفتد.