Web Analytics Made Easy - Statcounter

ساعت 24-برنامه تلویزیونی «خندوانه» شب گذشته با رونمایی از کلیپ جناب خان برای جام جهانی روسیه ۲۰۱۸ به روی آنتن شبکه رفت.

رامبد جوان در آخرین روزهای ماه مبارک رمضان، در برنامه «خندوانه» میزبان بهرام افشاری بازیگر سریال تلویزیونی «پایتخت5» شد و با حضور جناب خان فضایی شاد را مهمان را خانه ها کرد.

جوان در ابتدا شادی برنامه را به همه کارمندان راه آهن و همچنین بیماران تقدیم کرد و پس از قرعه کشی، اولین تیزر «خندوانه» برای جام جهانی روسیه 2018 با بازی امیرسلطان احمدی، محمد بحرانی و جناب خان رونمایی شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همچنین در قسمتی دیگر از این برنامه، بخشی از حضور مخاطبان برای حضور در مسابقه «خنداننده شو» به نمایش گذاشته شد.

خاطرات بازیگر مشهور از طلاق،اعتیاد و زورگیر های خیابانی

جوان در ادامه برنامه میزبان بهرام افشاری بازیگر مجموعه تلویزیونی «پایتخت 5» شد و شبی خاطره انگیز را با خاطرات این بازیگر جوان رقم زد.

افشاری در ابتدای صحبت های خود با اشاره به اینکه مشغول بازی در سریال «شرایط خاص» است، درخصوص اجرای تئاتر خود «جوجه تیغی» گفت: در حال حاضر نمایش «جوجه تیغی» را به روی صحنه می برم، که نویسنده و بازیگر آن خودم هستم، و درواقع به نوعی روایت زندگی خود من است. «جوجه تیغی» داستان جوانی است که به عشق بازیگری به تهران می آید و درگیری های آن شروع می شود....؛ البته باید بیاید و نمایشم را ببینید.

پس از صحبت های افشاری، جوان پیشنهاد قرعه کشی بین حضار را داد، تا با انتخاب قرعه به تعداد انتخابی به تئاتر «جوجه تیغی» بروند.

افشار پس از آن به بلند بودن قدش اشاره کرد و گفت: ویکی پدیا قد من را دو متر و سی سانت زده، اما من به هر شکل که حساب می کنم، دو متر و سی نداریم، حتی پارچه هم به این ابعاد نیست، حقیتا من قدام یک متر و نود و هشت است، برای همین دنبال ورزش هایی مثل والیبال و بسکتبال بودم، البته یک مدال طلا هم در رشته والیبال دارم. آرمین تشکری از دوستان من است و باهم یکبار در تیم دانشجویان ساخت و تولید در مسابقات کشوری اول شدیم و مدال طلا گرفتیم، اما من علاقه ای نداشتم و از بچگی عشقم فوتبال بود.از بچگی فوتبال بازی می کردم و در همان موقع هم پاس تهران من را خواست، اما پدرم نگذاشت و نرفتم.

وی با اشاره به خاطرات دوران کودکی خود، ادامه داد:من تک فرزند هستم و خیلی بچه شیطون و اذیت کنی بودم، و از همه معلم ها، همسایه ها و هرکسی که من را میشناخت کتک خوردم، یکبار یکی از معلم هایم تاحدی من را کتک زد که خودش هم خسته شد و کلاس را تعطیل کرد، و من فقط نفس نفس میزدم. دوازده ساله بودم که یکبار از سرکوچه تا انتهای تمام پنجره ها را شکستم و پدرم کارش این بود که کنار تمام هزینه ای خانه، پول شیشه شکسته های من را هم حساب کند.

افشاری با اشاره به ورودش در عرصه هنر و بازیگری بیان کرد: من از سن 16 سالگی در تئاتر وارد شدم، ابتدا علاقه ای به بازیگری نداشتم، اما چون وارد یک جمع گروهی می شدم و از تنهایی همیشگی بیرون می آمدم را دوست داشتم، یک روز یکی از هنرمندان مورد علاقه ام را دیدم و به ناگهان تصمیم گرفتم به تهران بیایم و بازیگر شوم. از آن روز تا امروز بیش از 100 تئاتر حرفه ای بازی کردم که گاهی تعداد بازیگر های آن از تماشاگران بیشتر بود و مجبور بودیم با ماه ها تمرین و در آن شرایط سخت اجرا کنیم.

وی درخصوص تنهایی خودش افزود: تنهایی در زندگی من خیلی عذاب آور بود،تمام خاطران من بیشتر در مدرسه، بیمارستان و خیابان است، من افتخار می کنم که روزی در کنار خیابان بساط می کردم و گاهی کارگری کارگاه های کوچک می کردم. من اصلا دنبال نصیحت کردن نیستم و همیشه از اینکه کسی من را نصیحت کند فرار می کنم، اما فقط یک چیزی را در زندگی ام حس کردم و به دنیای من رنگ و لعاب داده است ،دعای خیر مادر و پدر است. من بچه طلاق هستم و همیشه در همه جای زندگی‌ام دعای خیر مادرم نصیبم شده، اینجا برای اولین بار است می گویم، اگر دعا و حمایت های پدر و مادرم نبود، بالاتر از آن چیزی که فکر کنید، همه می گفتند: «اگر من معتاد نشوم، خیلی ها را معتاد می کنم.» اما این اتفاق خدا را شکر رخ نداد فقط به خاطر دعای خیر پدر و مادرم.

افشاری از با اشاره به ایفای نقش خود در سریال «پایتخت5» و بازخورد مثبتش از مردم گفت: در پایتخت من تنها نبودم و خیلی از دیگر بازیگران ما نیز دیده شدند، خوشبختانه پایتخت دیده شد و مردم آن را دوست داشتند، بهتاش فریبا یک اتفاق است، و همیشه از خدا خواستم بهترین ها را نصیبم کند.

وی ادامه داد: من چند سال پیش به عنوان جوان برتر ایران در تئاتر معرفی شدم، یک روز در قهوه خانه با دوستم بودم که احمد مهرانفر با من تماس گرفت و پیشنهاد همکاری داد، اول کمی برای آنها کلاس گذاشتم، اما بعدش در برف و تگرگ با موتور به دفتر «پایتخت» رفتم و کارم را شروع کرم. محسن تنابنده آن روز تا من را دید، از من خواست که لهجه مازنی را یاد بگیرم، کم کم این لهجه و نقش ها از شیرافکن در پایتخت شکل گرفت و بعد در علی البدل پررنگ شد و در پایتخت 5 به شکل جدی بازی کردم.

افشاری افزود: بازی در پایتخت خیلی سخت است، به خصوص پایتخت 5، در صحنه افتادن از بالن، همه پرت شدن، اما من پام به بند جرثقیل گیر کرد و زمین خوردم، از همه سخت تر در پایتخت، سکانس های شهرک دفاع مقدس بود که خیلی سنگین بود.

بازیگر مجموعه های تلویزیونی با اشاره به بازی خود در فیلم سینمایی لانتوری، بیان کرد: نقشم در لانتوری یک خفت گیر بود، اما خودم به شدت از دزد می ترسم، البته خودم سه بار در خیابان توسط زورگیرها مورد حمله قرار گرفتم، و الان فوبیای این را دارم که تنهایی در خیابان های خلوت یا تاریک قدم بزنم. یکبار وقتی که رفتم درب پارکینگ را باز کنم، برگشتم دیدم یک زورگیر با موتور به سمت می آید و همه کیف و مدارکم را برد، ولی وقتی رفتم کلانتری شکایت کنم به من خندیدن و به خاطر قَدم جدی نگرفتند. هفته بعدش هم یک روز دیدم یکی از همان زورگیرها تا کمر از پنجره در ماشینم خم شده و مدارکم را برداشت و برد، اما اینبار تا جایی که توان داشتم دنبالش رفتم و تمام مدارک و کیفم را پرت کرد تو خیابان. همه این اتفاقات برای من زیاد رخ داده، و برای همین است که از نقشم در لانتوری می ترسم، و الان اگر یک بچه کوچک تو گوشم هم بزند، فرار می کنم.

افشاری با اشاره به اینکه در بیست سالگی پدرش را از دست داده، گفت:پدرم مخالف بازیگری من بود، و تصورش از بازیگری و سینما همان حال و هوای دقبل از انقلاب بود، تا اینکه یکبار به تئاترم دعوتش کردم و کمی این فضا برای او تلطیف شد.

افشاری با اشاره به اینکه در استودیو خندوانه صدای کفتر می آید، خطاب به جوان گفت: در استودیو صدای کفتر می آید، دانه ای براش بریزید و پایین بیاید و آن را هم در تصویر داشته باشیم. (با خنده)

جوان در ادامه این گفتگو به قد بلند افشاری اشاره کرد و گفت: اصولا در سینما و تلویزیون به این قد سخت نقش می دهند، درسته ؟

افشاری (با خنده) گفت: انتخاب بازیگر قد بلند در سینما سخت است، اما این مولفه و شوخی های مردم چیزی است که خودم هم نسبت به آنها حس خوبی دارم و خودم اول با خودم شوخی می کنم و دافعه ای نسبت به مردم ندارم، البته همیشه شوخی های مردم تکراری بود، ولی یک روز یکی به من گفت: «داداش، تو با این رشدی که داری، سال بعد نارگیل می دهی!» این تیکه خیلی به دلم نشست و دوستش داشتم.

هدیه عجیب و جالب جناب خان به بهرام افشاری

پس از یک رفت و برگشت رسانه ای جناب خان به جمع حضار در استودیو اضافه شد، و به گفتگو و شوخی با افشاری پرداخت.

جناب خان خطاب به جوان گفت: افشاری شباهت زیادی به زلاتان ابراهیم اویچ دارد، برای همین یک فیلم از قیچی برگردان های افشاری امشب آوردم تا برای مردم پخش کنیم.

کلیپ پخش شد و افشاری گفت: اول قیچی برگردان را زدم ولی دیگر نتواستم، دوباره بلند شوم (با خنده)

افشاری در ادامه گفتگو خود با جوان و جناب خان، گفت: خیلی دوست دارم با پرویز پرستویی، علی نصیریان همبازی شوم، و دوست دارم (خطاب به جوان) در یکی از کارهای شما به عنوان بازیگر حضور داشته باشم.

درادامه برنامه پیش از آنکه جوان هدایای مرسوم خندوانه را به مهمانش تقدیم کند، جناب خان به افشاری هدیه خود را که یک شلوار راحتی بود داد، و جوان در ادامه آن از افشاری قول گرفت که باز هم به خندوانه بیاید و استنداپ کمدی و پانتومیم اجرا کند.

در ادامه برنامه پس از رفت و برگشت رسانه‌ای، برنامه خندوانه به شکل زنده برای انجام قرعه کشی به روی آنتن رفت، و جوان گفت: ما در شب عید فطر میزبان مهران مدیری هستیم و کلی اتفاقات خوب را برای شما رقم می زنیم.

گفتنی است؛ در پایان برنامه «خندوانه» امیر کربلایی زاده به اجرای استنداپ کمدی پرداخت و برنامه را به اتمام رساند.

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۱۷۲۱۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شگرد عجیب کلاهبرداری مرد جوان از داخل زندان

به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه ایران، مدتی قبل مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از یک کلاهبرداری خبر داد و گفت: اوایل ماه منتظر پیامک دریافت حقوق بودم که پیامکی برایم ارسال شد مبنی بر اینکه از بانک... مبلغ ۴ میلیون تومان به حسابم واریز شده است. با دیدن پیامک تعجب کردم و با خودم گفتم چرا حقوقم اینقدر کم شده است؟ در این فکر بودم که چرا پول به صورت کامل واریز نشده است که شخصی ناشناس با تلفن همراهم تماس گرفت و در حالی که خیلی مؤدبانه صحبت می‌کرد، مدعی شد ۴ میلیون تومان را می‌خواسته برای دوستش واریز کند اما اشتباهی برای من واریز کرده است.

وی مدعی بود که شماره مرا از بانک گرفته است و از من خواست پولی را که به اشتباه به حسابم واریز شده، برگردانم. من هم بدون اینکه اصلاً به شماره پیامک واریزی توجه نگاه کنم و توجهی به آن داشته باشم، شماره کارت او را گرفتم و چهار میلیون تومان را واریز کردم. در واقع با دستان خودم، پولم را در اختیار کلاهبرداران قرار دادم. اما تصورش را هم نمی‌کردم این شگردی برای کلاهبرداری است. وقتی پول را به حسابش ریختم، متوجه شدم اصلاً پولی به حسابم نیامده بوده و من در واقع از موجودی حساب خودم پول را پرداخت کرده بودم. وقتی به شماره‌ای که پیامک برایم از آن ارسال شده بود، دقت کردم، تازه آن موقع بود که متوجه شدم در دام یک کلاهبرداری حرفه‌ای افتاده‌ام چرا که شماره‌ای که پیامک از آن ارسال شده بود، یک شماره خط اعتباری بود، نه شماره پیامک بانک.

سیم‌کارت‌هایی با هویت معتادان

با شکایت مرد جوان، کارآگاهان پلیس پایتخت وارد عمل شده و با بررسی هویت مالک تلفنی که با آن پیامک ارسال شده بود، مشخص شد که شماره متعلق به مرد معتادی است که سیم‌کارت و کارت بانکی‌اش را به مبلغ ۷۰۰هزار تومان فروخته است. از سویی کارآگاهان پلیس به سراغ مالک شماره‌ای رفتند که با شاکی تماس گرفته بود و ادعای واریز اشتباهی کرده بود. طبق بررسی‌های صورت گرفته و شناسایی مالک دومین سیم‌کارت، همان‌طور که تیم تحقیق احتمال می‌دادند، این سیم‌کارت نیز متعلق به مرد کارتن‌خوابی بود که مدتی قبل آن را به مبلغ ۳۰۰ هزار تومان فروخته بود.

تماس‌هایی از زندان

در ادامه تحقیقات کارآگاهان با شکایت‌های مشابه مواجه شدند. کلاهبرداران از خطوطی که شماره آنها رند بود و صفر زیادی داشت، پیامک واریز وجه ارسال می‌کردند و ساعاتی بعد با شاکی تماس گرفته و مدعی بودند که وجه را به اشتباه واریز کرده‌اند و از او می‌خواستند پول را به شماره کارتی که می‌دادند، برگرداند. اما شماره کارت‌ها و سیم‌کارت‌ها هم متعلق به افراد کارتن‌خواب و معتاد بود.

بررسی‌ها نشان می‌داد که کلاهبرداری‌ها توسط اعضای باندی حرفه‌ای صورت می‌گیرد. در ادامه تحقیقات پلیسی، تیم تحقیق دریافت که تماس‌ها از زندان صورت می‌گیرد.

در ادامه تحقیقات هویت اعضای این باند شناسایی شد و عوامل این کلاهبرداری که چندین محکوم به قصاص و حبس‌های بلندمدت در زندان و چندین خلافکار در خارج از زندان بودند، مشخص و دستگیر شدند. در ادامه بررسی‌ها، سردسته باند به گردهم آوردن اعضای باند داخل و بیرون از زندان و کلاهبرداری‌های سریالی به این شیوه و شگرد اعتراف کرد. تحقیقات در این رابطه و شناسایی سایر شاکی‌های احتمالی اعضای این باند ادامه دارد.

کلاهبرداری به خاطر دیه

سن و سالی ندارد اما به خاطر جنایتی که مرتکب شده، محکوم به قصاص بود اما درنهایت موفق شد از اولیای‌دم رضایت بگیرد آن هم به شرط پرداخت دیه میلیاردی. دیه‌ای که میثم برای پرداخت آن تنها راه را در کلاهبرداری از پشت میله‌های زندان دید.

چه شد که دست به قتل زدی؟

می‌توانم به جرأت بگویم بالای ۷۰ درصد از قتل‌هایی که جوان‌هایی در سن و سال من مرتکب می‌شوند یا به خاطر چشم در چشم شدن است یا قدرتنمایی. من هم به خاطر یک اشتباه نه‌تنها زندگی خودم و خانواده‌ام را بلکه زندگی مقتول و خانواده‌اش را هم نابود کردم. شب حادثه به همراه دوستانم سر خیابان ایستاده بودیم که دو پسر جوان از کنار ما رد شدند و من به یکی از آنها گیر دادم که چرا زمانی که از کنارم عبور کردی، مرا چپ‌چپ نگاه کردی و زل زدی به چشم‌هایم. همین موضوع پیش‌پا افتاده و دم‌دستی باعث شد که دست به یقه بشویم و در آن میان من چاقویی که داشتم را بیرون آوردم و او را زدم.

بعد چه کار کردی؟

فرار، اما بالاخره مخفیگاهم شناسایی شد و گیر افتادم. اولیای‌دم برایم قصاص خواستند و دادگاه هم رأی بر قصاص داد. آنقدر پدر و مادرم و دوست و آشنا به آنها التماس کردند و به خانه‌شان رفتند و آمدند تا اولیای‌دم حاضر به بخشش شدند اما شرط سنگینی گذاشتند.

شرط‌شان برای بخشش چه بود؟

دیه میلیاردی، من در یک خانواده کارگر بزرگ شده‌ام و خودم هم در صافکاری کار می‌کردم. ما مستأجر هستیم و اگر هم خانه داشتیم و آن را می‌فروختیم، نمی‌توانستیم دیه‌ای را که آنها می‌خواستند، فراهم کنیم. همین شد که به فکر کلاهبرداری افتادم. موضوع سر مرگ و زندگی بود و من باید این دیه را جور می‌کردم. به غیر از من، چند هم‌سلولی و هم‌بندی‌ام بودند که آنها نیز به شرط پرداخت دیه می‌توانستند از مرگ نجات پیدا کنند. یک شب در سلول تصمیم گرفتیم که این پول را فراهم کنیم.

چطور این شگرد را انتخاب کردید؟

ما داخل زندان بودیم و خلاف دیگری نمی‌توانستیم انجام دهیم. از چند نفر از دوستانمان خواستیم برایمان از معتادان و افراد کارتن‌خواب سیم‌کارت و کارت بانکی خریداری کنند. بسته به مدارکی که به ما می‌دادند، این قیمت متغیر بود، از ۳۰۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان. از سیم‌کارت‌ها پیامی به شماره‌های رندمی می‌فرستادیم که با اعداد یک و دو و سه شروع می‌شدند. کسانی که این سیم‌کارت‌ها را دارند، قاعدتاً باید وضع مالی خوبی داشته باشند چون مبلغ این سیم‌کارت‌ها بالاست. پیامک‌ها حاوی اسم بانک، مبلغ، تاریخ، ساعت و یک شماره‌حساب ساختگی بود. بی‌شک کسی شماره حساب خودش را چک نمی‌کند. شماره‌ای هم که با آن این پیام ارسال می‌شد، حاوی اعداد صفر زیادی بود و به همین دلیل شاکی تصور می‌کرد که شماره بانک است. یک ساعت بعد هم تماس می‌گرفتم و مدعی می‌شدم که اشتباهی پول واریز شده و باقی آن را هم که می‌دانید.

ممکن بود با کسی تماس بگیرید و پول واریز نکند؟

بله، ولی درصدشان خیلی کم بود. باورتان نمی‌شود حتی کسانی در دام ما گرفتار شده‌اند که از نظر تحصیلی مدارک بالایی دارند اما طمع ۴ میلیون تومان باعث می‌شد که آنها به شماره‌ها توجهی نکنند.

دیگر خبرها

  • پسر جوانی که متهم به ترغیب زهره فکورصبور به خودکشی بود تبرئه شد
  • عکس| تصویر حسن شکوهی، بازیگر قدیمی، روی تخت بیمارستان/تغییر چهره عجیب همبازی مهران مدیری
  • (تصاویر) پریناز ایزدیار همزداش را پیدا کرد؛ شباهت عجیب دو بازیگر زن ایرانی و ترکی!
  • تصاویر عجیب محمد صادقی بعد فرار از ایران: جنسیت خودم را نمی‌دانم!
  • گل جالب و عجیب علی‌اصغر حسن‌زاده به قرقیزستان + ویدئو
  • «سال گربه» و سالی برای بهرام افشاری
  • تغییر چهره جالب بازیگر سریال «جومونگ»/عکس
  • شگرد عجیب کلاهبرداری مرد جوان از داخل زندان
  • بهرام افشاری به اصفهان رفت
  • عذرخواهی تتلو در دادگاه/ یک بازیگر زن تحریکم کرد آهنگ درست کنم