ساده سازی معادله پیچیده زمان و مکان
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۲۱۶۵۹۲
به گزارش خبرنگار مهر، ساده سازی معادله پیچیده زمان و مکان، یادداشتی است که توسط دکتر حسینعلی رمضانی دکترای مهندسی سیستمهای فرهنگی، مدرس دانشگاه و کارشناس علوم انسانی نوشته شده که در ادامه از نظر شما می گذرد:
زمان(Time) و مکان(Location) دو مفهوم معرفتی – هستی می باشند که در طی بدو تفکر و خلقت از جمله دغدغه های فلسفی انسان بوده است؛ در سیر تفلسف انسان، این دو موضوع در هاله ای از ابهام قرار داشته و با توجه به عدم شفافیت در نمود و بازنمود هستی شناسانه و معرفت شناسانه، معدود اندیشمندی به خود این جرأت را داده تا وارد این وادی شده و طرح سؤالی بنیادی از "چیستی زمان و مکان؟" را مطرح نموده و یا با رو در رو شدن با این سؤال، پاسخی متقن ارائه نماید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چنانچه نظام هستی را بر پایه ماده بگیریم، دو بعد زمان و مکان بر آن چیرگی می یابند. زمان امری اعتباری و جعلی از واقعیت و ذات مکان است. به قول ارسطو "زمان عبارت است از شمارش حرکات بر حسب قبل و بعد"(کاپلستون، 1368: 368) به بیان دیگر زمان عرضی بر ذات مکان و تابع آن می باشد. جابه جایی مکانی است که موجب هویت یابی زمان در عدد می شود. در نتیجه می توان گفت که زمان مستقل نبوده و در حوزه واقع و ذهن، امری کاملاً ذهنی و انتزاعی محسوب می شود، چنانچه داود بن محمود قیصری (سده هشتم هجری) در رساله"معمای زمان" بیان می دارد که «زمان نه آغازی دارد و نه پایانی؛ زمان، قابل تقسیم نیست و آنچه که ما آنرا بخش میکنیم تنها در پندار ماست» درک زمان منوط به درک حرکت ماده فیزیکی است و این بر پایه فضای حاکم بر طول، عرض و عمق می باشد.
در زیر – زمان (Sub - Time) ثانیه، بر پایه تکانه های مکانی ماده سزیوم تعریف می شود و یا به بیانی دیگر ثانیه مدت زمانی است که اتم سزیوم 133 (Cs - 133) در حالت پایه ۹٬۱۹۲٬۶۳۱٬۷۷۰ بار نوسان میکند و در میان ـ زمان (Mid - Time) روز، برآمده از حرکت وضعی مکانی زمین به دور خود بوده و در بَر – زمان (Top - Time) سال، بر پایه جابه جایی مکانی زمین به دور خورشید و حرکت انتقالی شکل می گیرد. انسان در راستای تنظیم امور از استاندارد ثانیه، روز و سال و تقسیم آنها در اعداد منظم و تقسیم پذیر بهره می گیرد.
اگر مکان را در ابعاد طول، عرض، عمق= فضا (Space) فرض نماییم، در حوزه فیزیک که جمع زمان – مکان (Time - Location) است، همه در دایره حرکت دورانی(حرکت راست به چپ!!) یک لایه از هستی صورت می پذیرد. در حالی که نظام هستی بر لایه ها و طبقات بنا نهاده شده است.
شبکه هستی با نگاه انطباقی و ذومراتبی، محدود به این دو بعد زمان و مکان و یا فضا – زمان(Space-time) نخواهد بود؛ بلکه ابعاد، هویت و معنایی دیگر به خود خواهد گرفت. چه بسا چارچوب زمان و مکان با سرنشینانی از جنس انسان با تقدّم و تأخر مکانی پدیده ها، معنایی جدید را به مدرِک ارائه نماید، این در حالی است که اگر موجودی به طبقهای دیگر از هستی انتقال یابد، این ساختار شکسته شود و حقیقت هویت دیگری بر تن نماید. معادله زمان از حالت اطلاق به سمت نسبیت میل می نماید، زمان در فضایی منقبض و در فضایی دیگر منبسط می شود. برای نمونه میتوان به عالم خواب در مقابل عالم خاک اشاره داشت که در آن قواعد حاکم بر زمان ـ مکان ماهیتی غیر فیزیکال به خود میگیرد. در اینجا معنای "انتظار" هم باید مطرح شود؛ مبنی بر اینکه در انتظار، "زمان" بر خلاف عالم خواب منبسط می شود؛ این در حالی است که در عالم خواب زمان حالت انقباضی به خود می گیرد. قبض و بسط زمان در دو فضای خواب و انتظار، دو هویت مجزا و مستقل به خود می گیرند. نسبیت فضا – زمان در اینجا معنا یافته است.
هستی به میزانی که از دایره زمان – مکان خارج شده و میل به بالا پیدا می کند؛ در دید سه بعدی، حالت مخروطی می گیرد و در حالت دو بعدی، به صورت یک شکل مسطح؛ منظوم های با هسته مرکزی(Core System) و ثقل "توحید فعلی" قابل تصور است؛ در توحید ذاتی حضرت حق در دایره هستی و وجود قرار نمی گیرد و وجود که بر دایره دو امر فضا – زمان استوار است به اشارت "کُن" پدیدار و به منصه ظهور و وجود رسیده اند و معنای "شیئیت" از ابتدا و در زمان ذاتی به اذن الله هویت یافته است و هستی، هست شد. "إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ"؛ و بزرگترین راز عالم در اینجا خود را نشان می دهد و آن "کُن" می باشد؛ که در جایی و در مقالی دیگر در این راستا قلمی و سخنی به اشارت بیان خواهیم داشت.
با پذیرش ذومراتب بودن هستی به شکل مخروطی و تغییر ماهیت زمان – فضا در عوالم دیگر چه بسا معادله چند مجهولی معمّرین، سعه وجودی ائمه اطهار(ع)، شهدا به عنوان ناظرین عالم بالا به عالم مادی و فیزیکی حلّ شود. آنها هستند و به عنوان واسط بین عالم خلق و عالم امر عمل می کنند. می بینند و می شنوند و به اذن الهی در کون و مکان دخل و تصرف می کنند. مزار و مضجع آنها در بعد فیزیکی مکان مند است، اما سعه معنایی آنها تا بیکران هستی خواهد بود و در اینجا زیارت قبور و مزار شریف آنها هویتی دیگر می یابد.
انسان اگر بر روی زمین که در حرکت وضعی و انتقالی دائمی به سر میبرد، چنانچه با نگاه انطباقی و گذر از کثرات، حرکت، تغییر و تحول، میل به عوالم میانی یابد، در نهایت به نقطه صفر زمان – مکان میرسد. چه بسا قانون نسبیت انیشتین اینجا معنا یابد. هر چه از دایره عالم فیزیک و ماده با سرعت بالا دور شویم و میل به نور پیدا کنیم، زمان میل به صفر شدن به خود می گیرد. زمان گذشته، حال و آینده بر پایه حرکت نور شکل می گیرد. کثرات میل به وحدت، تغییرات میل به ثبات، ماده میل به مجرد و چه بسا حرکت به سکون مایل شود.
از منظر ناظر در عالم بالا به عالم پایین، معنای زمان و هویت مکان با آنچه ما درک می کنیم کاملاً متفاوت خواهد بود؛ بدین معنا که اگر ما بر این کره خاکی در گردش وضعی و انتقالی روز و شب و سال را مکاناً و در بعد زمان بر اساس و توان ناطقیت با ابزار ذهن به صورتی انتزاعی و عددی این اوقات را درک می کنیم؛ برای آن موجود و شیء که در طبقه دیگری از این عالم ناظر بر فضا – زمان می باشد، دیگر زمان بر پایه حرکت زمین در دو حالت وضع و انتقال نخواهد بود؛ چه بسا اصلاً گذشته، حال و آیندهای وجود نداشته باشد.
با پذیرش این نکته که عالم هستی را ذومراتب ببینیم، در برابر برخورد با آن، انسان برای کسب حقیقت در حوزه معرفتی چگونه عمل میکند؟ بدین معنا که چه ابزار معرفتی در انسان به ودیعه نهاده شده که بتواند به آنچه در لایه های هستی نهفته است دست یابد؟ چه بسا در عالم مادی با ابزار چشم که طول، عرض، عمق و با ذهن و انتزاع، فضا را درک کرده و تحول؛ چه در سیر کمال و چه در سیر فنا را در پدیده ها با قاعده کلی "تغییر" درک نموده و با تصویرگری و عدد و هندسه به توصیف پدیده ها می رسد! اما در عوالم دیگر چه خبر است و قوه درّاکه انسان چه باید باشد و قرار است چه چیز (شیء) را دریافت نماید. این امر از دید پارمنیدس از حوزه وجود و لاوجود مورد تحلیل قرار گرفته و بر غیر واقعی بودن تغییر و توهمی بودن آن نظر دارد. با ابزار گوش می توان مفهوم را شنید و منطق حاکم بر پدیده ها را یافت.
درگیر شدن با مفاهیم برای درک قواعد حاکم بر نطق انسان به عالمی دیگر به نام "متافیزیک" – و این همان فلسفیدن دائمی انسان در عرصه مفاهیم با ابزار عقل مفهوم ساز و قیاس گر است - انتقال مییابد. اگر با چشم به دنبال علت پدیده ها می باشیم با گوش به دلایل و منطق حاکم بر نطق پدیده ها و روابط حاکم بین آنها، نظر داریم. اینجا سخنی دیگر مطرح میشود و آن وحدت بین عالم هستی(آفاقی و انفسی) با عالم معرفت انسانی مطرح است که باید با دید حکمی – اجتهادی بدان نظر افکند؛ چه بسا با دید فیزیکی – فلسفی ماده زده هیچ گاه انطباق و وحدتی برای این دو ساحت نتوان ایجاد کرد! اما از نظر حقیر این امر امکان پذیر می باشد.
برای رسیدن به درک صحیح از عوالم دیگر با عنوان "غیب"؛ "اَلَّذِینَ یُوْمِنُونَ بِالْغَیْبِ"، چه باید کرد و از چه مسیری عبور نمود؟ ابعاد وجودی عالم غیب چیست؟ ابزار کسب معرفت عوالم میان – هستی چیست؟ پاسخ اولیه آن را شاید در قرآن و کلام حضرت حق یافت. ابزار معرفتی برای کسب حقایق عوالم غیب "قلب" میباشد که با رویکرد تزکیه ای"...یُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ .." میتوان به آن علوم نایل شد. باور و ایمان به وجود عالم یا عوالم دیگر، خوف از آینده مبهم و حزن از گذشته از دست رفته را می زداید"...لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ...". دلیل آن نیز چیزی جز انتقال یافتن از عالم فیزیک به عالم بالاتر نیست. با این کار مؤمن دایره دید و چشم اندازش فراتر از دایره زمان – مکان خواهد بود. با تعلیم می توان چشم و گوش را رشد داد، اما با تزکیه میتوان قلب را صیقل داده تا نور حقیقت بر جان قابل انسان مؤمن ساطع شود؛ که "قال رسول الله صلی الله علیه و اله: لَیسَ العِلم بِکَثرَة التَعلِیم و التَعّلُم بَل هُوَ نُورٌ یَقذِفُهُ الله فِی قَلبِ مَن یَشَاء".
چنانچه عالِم در عالم فیزیک و در دایره زمان – مکان به کشف(Discover) میپردازد، فیلسوف در عالم واسط متافیزیک به سر می برد و عارف در عالم عالی و فرازمان – فرامکان در معنا غوطه ور می باشد؛ اگر عالم ماده بر پایه فیزیک و در دایره فضا – زمان و با ابزار حسی قابل مشاهده است، در عالم میانی با ابزار عقل به تنزّل معنا در قالب مفاهیم، اعداد و اشکال اقدام می نماییم، عالم بالا و علوی را فقط با ابزار قلب میتوان دید و شنید، آنگاه که چشم و گوش سَر بسته شد، چشم و گوش سِر و قلب باز می شود و قابل شنیدن اسرار و دیدن حکمت ها، پس پرده عالم هستی میشود. مقدمه شناخت دیگری؛ اعم از جماد، نبات، حیوان، انسانهای دیگر و موجودات بین عوالم، تنها از طریق شناخت "خود" حاصل آید، که "عن أمیرالمؤمنین علیه السلام: أفضَلُ الحِکمَة مَعرِفَة الإنسَان نَفسَهُ وَ وُقُوفُه عِندَ قَدرَهُ".
سوال را در انتهای این بحث باز می گذارم که معنای آیه شریفه "... سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ.."، منظور از آیات انفسی؛ وجود مصادیقی از عوالم بالا است که از طریق دل می توان آنها را شکار کرد؟ یا منظور آیاتی است که فقط در درون و بر پایه تربیت نفس وجود می یابد؟
کد خبر 4306055منبع: مهر
کلیدواژه: فلسفه فلسفه اسلامی ماه مبارك رمضان معرفی کتاب قرآن احمد احمدی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی فلسفه تازه های نشر دعای روزهای ماه رمضان قانعی راد پیام تسلیت کنفرانس بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۲۱۶۵۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معادله تورمی بازدهی سهام
تورم از دو کانال بر رابطه میان سود حسابداری و بازده بورسی اثر میگذارد. از سویی، افزایش تورم موجب واگرایی میان وضعیت واقعی شرکت و گزارش مالی میشود و به تضعیف رابطه میان سودها میانجامد. از سوی دیگر، افزایش تورم به افزایش نرخ تنزیل میانجامد.
به گزارش دنیای اقتصاد، این مساله موجب تغییر ارزش شرکت منطبق بر جریانهای نقدی کوتاه مدت آن میشود و ارتباط میان سود حسابداری و بازده بورسی شرکت را افزایش میدهد. بهنظر میرسد وزنکشی این دو کانال در اقتصادهای مختلف نشاندهنده نوع اثر تورم بر رابطه میان سودها است.
داراییها، بدهیها و درآمد مجموعهها اغلب در گزارشهای مالی بهصورت اسمی (تعدیل نشده با تورم) درج میشوند. این مساله موجب شکاف میان واقعیت حاضر شرایط مالی شرکتها و اطلاعات درج شده در صورتهای مالی در زمانهای با تورم بالا میشود. در پژوهشی که بهتازگی در دانشگاه دوک آمریکا انجام شده، با استفاده از دادههای جدید استخراج شده از گزارشهای مالی سده گذشته میزان و شیوه اثرگذاری تورم بر رابطه میان سود حسابداری یک شرکت و ارزش بازاری سهام آن بررسی میشود.
تورم از دو کانال میتواند بر رابطه میان این دو سود اثر بگذارد. از سویی، از آنجا که دادههای تاریخی بهای تمام شده با تغییر قیمتها به دلیل تورم تغییر نمیکند، تورم میتواند ارتباط میان سودها (earning relevance) را کاهش دهد. از سوی دیگر، تورم ممکن است با افزایش نرخ تنزیل شرکتها و در نتیجه تغییر تمرکز شرکت به سمت بازدههای کوتاهمدت، ارتباط میان سودها را افزایش دهد. سوال کلیدی این است که کدام کانال در نهایت غالب خواهد شد؟
در ژوئن ۲۰۲۲، نرخ تورم کشور آمریکا به ۹.۱ درصد رسید که بالاترین سطح آن در ۴۰ سال گذشته بود. پس از آن، نرخ بالای تورم به دغدغه اصلی بسیاری از سرمایهگذاران بدل شد. صعود مجدد نرخ تورم همچنین موجب تمرکز مناظرات علمی بر اثر این متغیر بر ارتباط بین متغیرهای حسابداری شد.
به گفته ناظران، افزایش تورم حداقل از دهه۱۹۲۰ به بعد اثری کاهشی بر ارتباط میان ارقام حسابداری داشتهاست. دلیل این امر آن است که با افزایش تورم مبالغ اسمی (nominal) درج شده در ترازنامه و صورت درآمدهای شرکتها، ارزش جاری آنها را کمتر از مقدار واقعی نشان میدهد. هیات استانداردهای حسابداری مالی آمریکا (FASB) نیز که مرجع قانونگذاری گزارشهای مالی و اساس تنظیم استانداردهای حسابداری است، با بیان اینکه «با افزایش نرخهای تغییر در قدرت خرید عمومی، صورتهای مالی که بر حسب واحدهای اسمی پول نوشته میشوند، فایده خود را از دست میدهند» بر کمرنگشدن این ارتباط با افزایش تورم صحه میگذارد.
عوامل موثر بر ارتباط دو سوددر پژوهش اخیر بینز و کوبیک (Binz and Kubic) دو مساله در حوزه ارتباط بین درآمد حسابداری و بازده بورسی به طور خاص بررسی شدهاست. اولین مساله، بررسی اثر تورم بر ارتباط میان سودهای حسابداری و بورسی است. این دیدگاه که کانال اثرگذاری نرخ تورم بر رابطه میان سودها از طریق دادههای تاریخی هزینه حسابداری است، این موضوع را مطرح میکند که با افزایش تورم دقت درآمدهای اسمی ثبتشده در صورتهای مالی کاهش مییابد و در نتیجه این گزارشها فایده خود را از دست میدهند.
با وجود اینکه این کانال احتمالا تا حدودی اثرگذار باشد، در این پژوهش به اثر دیگری که تاکنون مورد غفلت بوده نیز پرداخته میشود که اثری عکس کانال قبلی دارد. کانال دوم اثرگذاری تورم بر ارتباط میان سودهای حسابداری و بورسی، یا بهعبارت دیگر «کانال نرخ تنزیل» است. قیمت و بازده یک دارایی در بازار سهام نشاندهنده ارزش تنزیل شده جریانی نامتناهی از جریانهای نقدی آتی است. نرخهای تنزیل بالاتر باعث میشود جریانهای نقدی بلندمدت ارتباط کمتر و جریانهای نقدی کوتاهمدت ارتباط بیشتری با بازده کنونی سهام داشته باشند. دلیل این مساله آن است که صورتهای مالی برای درک جریانهای نقدی آتی کوتاهمدت مفیدتر هستند، همچنین افزایش تورم موجب افزایش نرخ تنزیل میشود و در نتیجه ارتباط میان سودهای حسابداری و بورسی را افزایش میدهد.
نتایج پژوهش انجامشده نشان میدهد تورم از هر دو کانال بر این ارتباط اثر میگذارد، اما اثر غالب از کانال نرخ تنزیل است و در واقع اثر کلی تورم، افزایش ارتباط بین درآمد حسابداری و بازده بورسی شرکتها است.
مساله دوم مورد بررسی در این پژوهش، کاهش ارتباط بین سود حسابداری و بورسی شرکتها در طول زمان است. پژوهشهای گذشته نشاندادهاند این ارتباط با گذشت زمان کمرنگ میشود. مساله اصلی، اما اینجا است که این پژوهشها عامل تورم را در تخمینهای خود در نظر نگرفتهاند. طبق دادههای تاریخی، در طول دهههای گذشته تورم کشور آمریکا نزولی بوده و تنها در دو سالگذشته برای مدتی روند افزایشی میگیرد. در نتیجه از آنجا که نرخ تورم اثری مستقیم بر ارتباط میان این سودها دارد، با کاهش نرخ تورم طی سالیان، ارتباط میان نرخهای سود نیز کاهش مییابد و احتمالا زمان بهعنوان یک متغیر جدا اثری بر این ارتباط نداشتهباشد. بررسیهای پژوهش مورد اشاره نشان میدهد این احتمال کاملا درست است و زمان، متغیری موثر بر ارتباط میان سود حسابداری و بورسی نیست.
مکانیزم عملکرد دو کانالباتوجه به نتایج پژوهش انجام شده، دو کانال برای اثرگذاری نرخ تورم بر ارتباط سودها وجود دارند که اثری عکس هم دارند. باتوجه به کانال دادههای تاریخی هزینه حسابداری، میتوان گفت داراییهایی مانند املاک و مستغلات، ماشینآلات و تجهیزات با دادههای تاریخی هزینه اندازه گیری شده و در طول عمر مفید خود مستهلک میشوند. از آنجا که تورم ارزش واقعی دلار را از بین میبرد، با افزایش تورم ارزش واقعی هزینه درجشده در ترازنامه کاهش مییابد و در نتیجه بین ارزش دفتری هزینه تمام شده تاریخی و ارزشهای فعلی بازار واگرایی رخ میدهد.
این مساله منجر به عدمکارآیی استهلاک ذکرشده در صورتهای مالی برای درک مخارج سرمایهای و سودآوری آتی شرکت میشود. بهطور مشابه، فروش نیز با قیمتهای تاریخی اندازه گیری میشود و درنتیجه تصویر بالقوه گمراه کنندهای از عملکرد شرکت ارائه میکند؛ چراکه بخشی از سود ناخالص (درآمد منهای هزینه موجودی) نشاندهنده سود واقعی و بخشی دیگر نشاندهنده اثرات تورم است. نتیجه این امر آن است که تحتکانال هزینه تاریخی، واگرایی ناشی از تورم بین واقعیت اقتصادی و اندازه گیری هزینه تاریخی، ارزیابی چشم انداز شرکت را برای سرمایهگذاران دشوارتر میکند. در نتیجه سرمایهگذاران کمتر به اعداد حسابداری متکی میشوند و رابطه میان بازده سهام شرکت در بورس و سود حسابداری کمتر میشود.
شواهد نشان میدهد؛ زمانیکه تورم افزایش مییابد، سرمایهگذاران برای درآمدهای جاری وزن بیشتری نسبت به چشم انداز رشد آتی قائل میشوند؛ چرا که نرخ تنزیل بازده آتی شرکت بالاتر است و در نتیجه این بازدهها کمتر قابلاتکا هستند. این استدلال؛ در واقع همان اثر تورم از کانال نرخ تنزیل است. طبق بررسیهای انجام شده، صورتهای مالی توضیحات بیشتری را درخصوص جریانهای نقدی کوتاهمدت نسبت به جریانهای نقدی بلندمدت میدهند.
با افزایش تورم، شرکتها نمیتوانند تمام افزایش قیمتها را نادیده بگیرند و ارزش شرکت برابر با جریانهای نقدی تنزیلشده میشود. نرخ تنزیل نیز خود شامل نرخ تنزیل واقعی و تورم است. حال اگر نرخ تنزیل صفر باشد، جریانهای نقدی کوتاهمدت و بلندمدت وزن برابری دریافت میکنند، اما اگر نرخ تنزیل بسیار زیاد شود، صورتهای مالی بیشتر تغییرات کوتاهمدت را توضیح میدهند؛ چرا که ارزش فعلی جریانهای نقدی بلندمدت کوچک میشود.
سخن آخربا وجود آنکه پژوهش مذکور درخصوص اقتصاد آمریکا نوشتهشده و برآوردهای آن باتوجه به دادههای صورت مالی شرکتهای این کشور انجام شدهاست، از آنجاکه منطق پشت کانالهای اثرگذاری تورم بر ارتباط بین درآمد حسابداری و بازده بورسی در ایران نیز وجود دارد، نتایج این پژوهش در اقتصاد ایران نیز قابلاستناد است، اما برای صحتسنجی نتایج این مقاله نیازمند است که دادههای بورسی ایران مورد بررسی قرار بگیرد. به اینترتیب میزان اثرگذاری دو کانال برآورد شده و اثر کل تورم بر رابطه بازدهی قیمت سهام و صورتهای مالی آشکار میشود.