پشت پرده ملاقات رهبران کره شمالی و آمریکا چه کسی بود؟
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۲۳۰۱۵۹
به گزارش جماران، شرق نوشت: اما به نظر داستان جالبی در پس گرمشدن یخ روابط پیونگ یانگ و واشنگتن وجود دارد که نشان میدهد این دیدار با انگیزههای تجاری گره خورده است. بنا بر گزارش «نیویورکتایمز»، داستان از جایی شروع میشود که یک سرمایهگذار آمریکایی تابستان گذشته به دولت آمریکا خبر میدهد پیونگ یانگ خواهان مذاکره با جرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد رئیسجمهور آمریکاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کوشنر، چشم و گوش ترامپ
در اینجا شاید این سؤال به ذهن خطور کند که چرا رهبران کرهشمالی باید از میان اینهمه شخصیت، کوشنر را انتخاب کنند. در واقع، از نظر پیونگ یانگ، کوشنر بهعنوان یکی از اعضای خانواده رئیسجمهور، هم تأثیرگذاری کافی را بر ترامپ دارد و هم اینکه از اتهاماتی که در چند ماه اخیر بر دولت سایه انداخته بوده، مبرا مانده است. از دیگر سو، به نظر میرسد کرهشمالی در انتخاب کوشنر از روش چینیها الگوبرداری کرده است که اولین بار به پتانسیل همسر ایوانکا ترامپ پی برده بودند. این چینیها بودند که اولینبار و با هدف دورزدن کاغذبازی و بوروکراسی وزارت خارجه برای ارتباط مستقیم با کاخ سفید، از کوشنر بهعنوان یک میانبر بهره بردند. البته بنا بر گفته مقامات آگاه در کاخ سفید، خود جرد کوشنر مستقیما در این مذاکرات پشت پرده نقش نداشته است. در عوض او مایک پمپئو، مدیر وقت سیا را در جریان پیشنهاد شولتز قرار داده و از سیا میخواهد تا مسئولیت گفتوگوها و مذاکرات را برعهده بگیرد. البته مشخص نیست که چرا کوشنر در این موضوع، سازمان سیا را به وزارت خارجه آمریکا ترجیح داده است اما به نظر میرسد روابط نهچندان حسنه رکس تیلرسون، وزیر خارجه سابق آمریکا با ترامپ و کوشنر در این مسئله بیتأثیر نبوده است. از دیگر سو، به نظر میرسد برخی شبهات درباره فقدان شفافسازی درباره برخی مسائل فوق امنیتی باعث شده بود تا کوشنر علاقهای برای بهدستگرفتن فرمان هدایت این مذاکرات پشتپرده نداشته باشد. البته این اولینباری نیست که نام کوشنر در مذاکرات پشتپرده بر سر مسائل امنیت ملی مطرح میشود. در اوایل سال 2017، او با هدف بهبود روابط ترامپ با دولت چین، یک کانال خصوصی با چوی تیانکای، سفیر چین در واشنگتن باز کرد. در آن زمان تماس تلفنی ترامپ با رئیسجمهور تایوان، خشم چینیها را برانگیخته بود. کوشنر و باچوی با همکاری هم ترتیب یک دیدار دوروزه را در آوریل همان سال دادند که در آن ترامپ در ویلای خود در پالم بیچ فلوریدا، میزبان شی جینپینگ شد. همان دیدار باعث شد که نام کوشنر بهعنوان یک بازیگر کلیدی در رابطه با چین بر سر زبانها بیفتد. بااینحال، بعد از آنکه سؤالاتی درباره معاملات تجاری خانواده او با یک شرکت بزرگ چینی با عنوان «آنبانگ گروپ» مطرح شد، او از این مسئله پا پسکشید.
پای تجارت در کفش دیپلماسی
تابستان سال گذشته و در سایه تنشهای لفظی میان رهبران دو کشور، اصلا مشخص نبود که این رایزنیها اصلا بتواند به جایی برسد. حتی همین حالا هم باوجود دیدار ترامپ و کیم، حرف و حدیثهای زیادی درباره نتایج این نشست وجود دارد. درحالیکه ترامپ اعلام کرده کرهشمالی دیگر یک تهدید هستهای علیه آمریکا محسوب نمیشود اما تضمینی جدی از رهبر کرهشمالی برای خلع سلاح هستهای نگرفته است. همین فقدان ضمانت اجرائی کافی و البته نادیدهگرفتن سوابق کرهشمالی در نقض حقوقبشر، باعث شده تا خیلی از مفسران، پیونگ یانگ را برنده اصلی این نشست بدانند؛ صرف حضور در نشست دوجانبه با رئیسجمهور آمریکا کافی است تا رژیم اون در چشم جهانیان بهعنوان یک رژیم مشروع به نظر آید. البته این مشروعیتبخشیدن میتواند همزمان حکم چراغ سبزی برای سرمایهگذاری در این کشور بکر را نیز داشته باشد.
برای شولتز که میلیاردها دلار از سرمایهگذاری در بخش معدن به جیب زده است، چه اتفاقی بهتر از آبشدن یخ روابط واشنگتن-پیونگ یانگ. شرکت او با نام «اس جیای فرانتییر کاپیتال» راهبرد پرخطری را در زمینه سرمایهگذاری در بازارهای به اصطلاح نوپا از قبیل اتیوپی و مغولستان در پیش گرفته است. حتی پیش از آنکه دولت اوباما در سال 2016 میلادی، تحریمهایی اقتصادی را علیه کرهشمالی اعمال کند، شولتز سرمایهگذاریهای محدودی نیز در
پیونگ یانگ انجام داده بود. او در همین رابطه در سال 2013 به «فایننشال تایمز» گفته بود: «من واقعا باور دارم که در صورت بهبود روابط، فرصتهای زیادی در کرهشمالی برای سرمایهگذاری وجود دارد». از دیگر سو، شولتز نیز تنها کسی نیست که برای میانجیگری میان ایالات متحده و پیونگ یانگ پیشقدم شده است. طبق گزارش مقامات، افراد متعددی در سال گذشته با این ادعا که با مقامات عالیرتبه در
پیونگیانگ ارتباط دارند، به وزارت خارجه مراجعه کردهاند؛ ادعاهایی که اغلب به جایی نرسیده است. تیلرسون نیز در جریان سفرش به پکن در ماه سپتامبر، از وجود دو، سه کانال ارتباطی با پیونگ یانگ سخن گفته بود. به نظر میرسد در همان زمان، پمپئو تلاش خود برای ارتباط با مقامات اطلاعاتی کرهشمالی را آغاز کرده بود. او در کسوت رئیس سیا، دو بار به پیونگ یانگ سفر کرد و بعد از انتقال به وزارت خارجه نیز در عمل هدایت رایزنیها برای دیدار ترامپ و کیم را در دست گرفت. البته این شکل از دیپلماسی غیررسمی فقط منحصر به کرهشمالی نیز نیست. وقتی باراک اوباما در سال 2009 میلادی از علاقه خود برای گفتوگو با ایران خبر داد، افراد متعددی از جمله نخستوزیر سابق اسپانیا و یک تاجر عمانی برای میانجیگری پیشقدم شدند.
البته بدون تردید، این اقدام شولتز بدون رویکارآمدن دولت جدید که در آن مرز سیاست و تجارت بسیار کمرنگ شده است، به جایی نمیرسید. در واقع، شولتز از شکافی که در کاخ سفید بر سر نحوه مواجهه با برنامه هستهای کرهشمالی ایجاد شده بود، بهترین استفاده را برد. البته در این میان نباید از نقش سیاستمدارانی مانند مون جائه این، رئیسجمهور کرهجنوبی نیز غافل شد که خستگیناپذیر برای نزدیککردن رهبران دو کشور ایالات متحده و کرهشمالی تلاش کرد. بااینحال و باوجود تمام تلاشهای مقامات امنیتی، دیپلماتها و دیگر رهبران جهان در نزدیککردن ترامپ و کیم، نمیتوان کتمان کرد که این دیدار تاریخی در سنگاپور با انگیزهای تجاری کلید خورده است. جالب اینکه در دیدار هفته گذشته نیز ترامپ به رهبر کرهشمالی فیلمی چهاردقیقهای را نشان داد که یک کرهشمالی مدرن و پیشرفته را در آینده به تصویر میکشید. او به کیم گفت میتواند سواحل بکر این کشور را تصور کند که مملو از هتلها و اقامتگاههای لوکس شدهاند. به نظر میرسد اینجا همان جایی است که مرز بین دیپلماسی و تجارت محو میشود.
انتهای پیام
منبع: جماران
کلیدواژه: جام جهانی 2018 نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ ملت های والیبال ارزش های دهه 60 ایالات متحده کره شمالی واشنگتن آمریکا دونالد ترامپ جام جهانی 2018 نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ ملت های والیبال ارزش های دهه 60 امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۲۳۰۱۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشتپرده حمایت تاریخی و بیچونوچرای آمریکا از رژیم صهیونیستی
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: در نخستین روز سال ۱۴۰۳، رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) در جمع اقشار مختلف مردم تهران سخنرانی و درباره تحولات اخیر منطقه، نکتههایی را یادآوری کردند.
رهبر معظم انقلاب به حمایتهای همهجانبه غرب با محوریت آمریکا از رژیم صهیونیستی اشاره و خاطرنشان کردند: «اروپاییها و آمریکا سلاح فرستادند، امکانات فرستادند، انواع و اقسام کمکها را کردند. ظلمت دنیای امروز این است؛ ما امروز با این دنیا مواجهیم. این یک نگاه؛ این نگاه از یک زاویه که نشاندهنده وضعیّت دنیای امروز بود.»
اگرچه اوج حمایتهای آمریکا از رژیم صهیونیستی در جریان تجاوزهای بیش از ۶ ماهه به نوار غزه صورت گرفته اما با نگاهی به گذشته و فضای پساجنگ جهانی دوم، حمایتهای بیچونوچرای آمریکا از این رژیم جعلی همواره به چشم میخورد.
آمریکا بزرگترین تأمین کننده مالی-تسلیحاتی صهیونیستها بعد از جنگ جهانی دوم
از زمان جنگ جهانی دوم، آمریکا بیش از هر کشور دیگری به رژیم جعلی صهیونیستی که در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد، کمک کردهاست.
بر اساس گزارشی که اندیشکده «شورای روابط خارجی» آمریکا به تازگی انتشار داده، فاش شده که رژیم صهیونیستی تبدیل به اصلیترین متحد در بیرون از اعضای ناتو برای آمریکا شدهاست و این رژیم «دسترسی ممتاز به پیشرفتهترین فنآوریهای و تجهیزات نظامی آمریکا را دارد.»
این اندیشکده آمریکایی با تاکید بر اینکه «اسرائیل از زمان تأسیس به عنوان بزرگترین دریافتکننده تصاعدی کمکهای خارجی آمریکا بوده»، نوشتهاست که رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۴۶ تا ۲۰۲۳، حدود ۲۱۶ میلیارد دلار کمک نظامی و ۸۱ میلیارد دلار کمک اقتصادی را از آمریکا دریافت کرده و مجموع این کمکها به ۲۹۷ میلیارد دلار میرسد.
در فهرست این گزارش بعد از رژیم صهیونیستی، مصر در رده دوم دریافتکننده بیشترین کمکهای خارجی آمریکا قرار گرفتهاست. اما مجموع کمکهایی که قاهره از واشنگتن دریافت کرده شامل ۸۹ میلیارد دلار کمک نظامی و ۷۸ میلیارد دلار کمک اقتصادی میشود که تقریباً معادل نصف مبالغی که این رژیم دریافت کردهاست. همچنین بر اساس تحلیل کارشناسان این اندیشکده، تا سال ۲۰۲۸، آمریکا به طور سالانه بیش از چهار میلیارد دلار به رژیم صهیونیستی کمک خواهد کرد و احتمال افزایش یافتن این رقم به علت جنگ و جنایت رژیم در غزه و تغییر شرایط جغرافیای سیاسی منطقه نیز وجود دارد.
گزارش اخیر «اداره پژوهشهای کنگره» (سیآراس) افزون بر کمکهای تسلیحاتی، بر روی کمکهای اقتصادی آمریکا به رژیم صهیونیستی تمرکز دارد و در بخشی از آن آمدهاست: «اکنون تقریباً تمام کمکهای دوجانبه ایالات متحده آمریکا به اسرائیل در قالب کمکهای نظامی است؛ اسرائیل از سال ۱۹۷۱ تا ۲۰۰۷ کمکهای اقتصادی چشمگیری نیز دریافت کرد.» البته اداره پژوهشهای کنگره به کمک ۱۰ میلیارد دلاری آمریکا برای ایجاد سامانه دفاع موشکی «گنبد آهنین» نیز اشاره میکند.
حمایت تاریخی رؤسای جمهوری آمریکا از رژیم صهیونیستی
تداوم حمایتهای راهبردی از رژیم صهیونیستی در عین تلاش برای مدیریت رویکردهای آن، تقریباً در تمام دولتهای آمریکا وجود داشتهاست. آمریکا در سال ۱۹۶۷ در ابتدا از هرگونه اتحاد نظامی با رژیم صهیونیستی خودداری میکرد اما تنها یکسال پس از آن با نقشآفرینی کنگره، هواپیماهای فانتوم جدید به رژیم صهیونیستی تحویل دادهشد تا برتری نظامی این رژیم بر عربها میسر شود.
تلآویو همچنین در دهه ۷۰ میلادی حمله پیشدستانهای علیه مصر و سوریه انجام نداد چرا که از تصمیمهای بعدی آمریکا نگران بود، مسألهای که مقدمه آغاز جنگ «یوم کیپور» (غفران) شد. همچنین در دولت بعدی آمریکا و دوران ریاست جمهوری کارتر، حمایت ظاهری از حقوق سیاسی فلسطینیها با مطرح شدن ابتکار «کمپ دیوید»، سبب بروز تنشهایی در روابط دو طرف شد.
در دوره ریگان نیز حمایت آمریکا از همکاری امنیتی و مقابله با تروریسم، همزمان با گفتوگوها با سازمان آزادیبخش فلسطین انجام گرفت. بوش پدر نیز در مارس ۱۹۹۰ اعلام کرد که بیتالمقدس شرقی بخشی از مناطق اشغالی است و در زمره حاکمیت رژیم صهیونیستی محسوب نمیشود اما در همان دوره آمریکا مجدداً تعهد خود درباره امنیت این رژیم را به ویژه بعد از بحران حمله عراق به کویت اعلام کرد. در دوره کلینتون نیز وی در ۱۳ دسامبر ۱۹۹۳ زمینه توافق «اسلو» بین رژیم صهیونیستی و سازمان آزادیبخش فلسطین را فراهم کرد.
در دوره بوش پسر، آمریکا شهرکسازیها در مناطق اشغالی را مانعی در مقابل تشکیل دولت فلسطین عنوان کرد و با حمایت از خروج تلآویو از نوار غزه، آن را راهی برای بازگشت به روند نقشه راه و دستیابی به راه حل دو دولتی ارزیابی کرد اما در سال ۲۰۰۶ و بعد از آغاز جنگ ۳۳ روزه، شورای امنیت درخواست لبنان را برای اجرای آتش بس فوری بین رژیم صهیونیستی و لبنان رد کرد که ایالات متحده نقشی کلیدی در این زمینه داشت.
در دوره اوباما نیز به رغم تمرکز او بر بازسازی روابط با کشورهای اسلامی که در دوره بوش آسیب دیده بود، وی تمایل خود را برای برقراری صلح بین رژیم اشغالگر و فلسطین ابراز کرد. یک روز بعد از سوگند اوباما به عنوان رئیس جمهور، نیروهای نظامی اشغالگر به طور کامل از باریکه غزه عقبنشینی کردند و آمریکا متعهد شد ۹۰۰ میلیون دلار برای روند بازسازی غزه کمک کند. با این وجود، اوباما در سخنرانی ژوئن ۲۰۰۹ اظهار داشت که فلسطینیها باید از بکارگیری خشونت بپرهیزند.
با این حال در دوره ترامپ، آمریکا به دلیل گرایش خاص رئیس جمهور، روابط مشاور (داماد) او با سران صهیونیست، سیاستهای وی در انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی، خروج یکجانبه از توافق هستهای ایران و ۱+۵ و نیز حمایتهای نظامی از این رژیم، در مجموع حمایتهای تمام عیاری را از تلآویو به عمل آورد؛ حمایتهایی که در دولت بایدن نیز تداوم یافت و اوج آن را میتوان در جریان جنگ جاری در نوار غزه مشاهده کرد.
فرجام کلام
روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی از آن دسته روابطی است که با تحولهای سیاسی داخلی در درون کابینه رژیم و همچنین در کاخ سفید کمتر دچار نوسان شدهاست؛ هر چند دولتهای مختلف آمریکا در عین اتحاد راهبردی با رژیم صهیونیستی، محدودیتهایی را در صورت تعارض سیاستهای خود با تلآویو، اعمال کردهاند. در واقع میتوان گفت که اختلافات دو طرف بیشتر جنبه تاکتیکی دارد تا راهبردی.
این روابط راهبردی از «هری ترومن» رئیسجمهوری پیشین آمریکا که نخستین رهبر جهان در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی بود تا امروز در دولت بایدن تداوم یافتهاست.
با استناد به مصاحبه چند ماه پیش «جیمی کارتر» رئیس جمهوری پیشین آمریکا، هر دولتی در این کشور باید از رژیم اشغالگر حمایت کند. کارتر ۹۹ ساله میگوید: «من به عنوان یک مسیحی در سیاستِ آمریکا به همراه خیلیهای دیگر متعهد به یک قانون هستیم. آن قانون میگوید هرچه رژیم صهیونیستی در هر زمان انجام داد باید مورد حمایت قرار بگیرد و در عین حال باید به وسیله رسانه، افکار عمومی را برای پذیرفتن آن متقاعد کرد… ما مأمور به حمایت از سیاستهای اسرائیل هستیم؛ هرچه که باشد…»
از نگاه ناظران، نفوذ و حضور فعال یهودیها همچون لابی قدرتمند «آیپک» در ساختار قانونگذاری و تصمیمسازیها در آمریکا باعث این حمایت دائمی و بیچونوچرای واشنگتن از رژیم صهیونیستی شدهاست. از طرف دیگر، از منظر دولتمردان آمریکایی، این رژیم از نقش حیاتی برای تأمین منافع آمریکا برخوردار است و در سیاست خارجی آمریکا به عنوان متحد قابل اعتماد عمل میکند.
دلیل این حمایت کورکورانه آمریکا از رژیم صهیونیستی هر چه که باشد، باعث شده که صهیونیستها به بزرگترین جنایتکاران تاریخ تبدیل شوند که شهادت بیش از ۳۴ هزار نفر طی حدود ۷ ماه تنها گوشهای از پرونده قطور نسلکشی آنان است.
همچنین این حمایت همهجانبه باعث شده که رژیم صهیونیستی افزون بر ترور و آتشافروزی در نقاط مختلف منطقه، به توسعه زرادخانه اتمی خود ادامه دهد. این رژیم جعلی تا کنون از امضای پیمان عدم اشاعه سلاحهای هستهای و نیز صدور مجوز برای بازرسی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تأسیسات هستهای خود امتناع کردهاست.
کد خبر 6075744