Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-06@16:15:28 GMT

ایران ِضعیف، خواسته چین و روسیه

تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۲۵۴۵۰۹

ایران ِضعیف، خواسته چین و روسیه

چرا ایران می‌خواهد به یک سازمان که آمادگی پذیرش عضویت آن را ندارد، بپیوندد؟ اگر ایران عضو سازمان همکاری شانگهای باشد، چه منافعی خواهد داشت؟

به گزارش ایسنا، بهرام امیراحمدیان، استاد دانشگاه،‌ در روزنامه شرق نوشت: «حضور رئیس‌جمهور روحانی در اجلاس اخیر شانگهای، آن هم پس از خروج ایالات متحده از برجام، سؤالاتی را درباره نوع ارتباط ایران با شرق و کشورهای منطقه ایجاد کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سؤال این است: عضویت ایران در شانگهای به سود ایران است؟ آیا در این شرایط می‌توان به حمایت‌های چین و روسیه امیدوار بود؟ آن چه در حال حاضر در شانگهای می‌گذرد، اختلاف عمیق بین دو قدرت اصلی SCO - پکن و مسکو - درباره پیشنهاد ایران برای عضویت است. ایران که در سال ۲۰۰۸ برای پیوستن کامل درخواست عضویت و بارها و بارها بر این خواسته  تأکید کرد اما از سال ۲۰۰۵ تاکنون تنها از وضعیت ناظر برخوردار است. در موعد مقرر امید ایران با وعده‌های پذیرفته‌نشده‌ای به آینده موکول می‌شود. در نشست سران در سال۲۰۱۰، سازمان رسما توقف مهلت مقرر درباره پذیرش‌های جدید را به پس از بازنویسی اساسنامه سازمان شانگهای پنج (سال ۲۰۰۱) موکول کرد. اما در عین حال به طور قانونی دولت‌های تحت تحریم‌های سازمان ملل متحد را از پذیرش عضویت محروم کرده است. اگر چه ایران دیگر تحت تحریم‌های سازمان ملل متحد نیست، اختلافات داخلی برای عضویت ایران ادامه یافته تا این فرآیند را از بین ببرد. پس چرا ایران می‌خواهد به یک سازمان که آمادگی پذیرش عضویت آن را ندارد، بپیوندد؟ اگر ایران عضو این سازمان باشد، چه منافعی خواهد داشت؟

موضوع اساسی این است که سیاست خارجی ایران و استراتژی آن مخالفت با یک‌جانبه‌گرایی ایالات متحده و مبارزه علیه تجاوزگری‌های این قدرت در اطراف خود است و شانگهای مورد نظر ایران، سازمانی است که به نحوی آن را در تحلیل‌ها «ناتوی شرق» قلمداد می‌کنند. مجموع تجارت خارجی چین با ایالات متحده در سال ۲۰۱۶ برابر با ۵۲۴ میلیارد دلار بوده است. حدود بیش از ۱۸ درصد صادرات چین به ایالات متحده است که رتبه نخست را در بین شرکای چین دارد (روسیه با سهمی برابر با ۱.۸ درصد در رتبه ۱۵ و ایران با سهمی حدود ۰.۸ درصد (هشت‌دهم درصد) در رتبه ۲۸ قرار دارند.) بنابراین با افزایش رویارویی نظامی با آمریکا و ساماندهی این سازمان در نگرش در این راستا، این تنها چین است که از این بازی زیان خواهد دید. به همین سبب هرگونه تغییرات در اهداف و عملکرد سازمان به سوی رویارویی با غرب، موجب از دست‌ دادن بزرگ‌ترین شریک تجاری چین خواهد شد. حتی چین برای جلوگیری از رویارویی نظامی در مناطق مورد مناقشه جزایر مشترک در دریای چین جنوبی و احداث جزایر مصنوعی که حساسیت آمریکا را برانگیخته و احتمال رویارویی نظامی با ایالات متحده و ناامن‌شدن راه‌های دریایی را سبب خواهد شد، ناگزیر به ایجاد بنادری در حوزه اقیانوس هند شده که در نهایت به محاصره دریایی هند و پایان‌ دادن به سیطره دریایی این کشور منجر خواهد شد. در این شرایط ورود ایران به شانگهای به‌ زعم چین به معنی سوق‌ دادن این سازمان به سمت تبدیل‌ شدن به ناتوی شرق است و موجب افزایش گرایش‌های ضد آمریکایی خواهد شد که اگر چه چین هم با آن موافق است ولی محدودیت‌های اقتصادی و تجاری چین، این قدرت آسیایی را ناگزیر به تعامل با ایالات متحده می‌کند و حتی جنگ تجاری هر دو طرف با هم نیز نتوانسته موجب جبهه‌گیری‌های تهدیدآمیز نظامی علیه یکدیگر شود. دکتر روحانی، رئیس‌جمهور، در زمان شرکت در اجلاس شانگهای در ۱۹ و ۲۰ خرداد جاری درباره اهداف و برنامه‌های حضور در شانگهای اظهار کرده که این سفر به دعوت رئیس‌جمهوری چین و برای شرکت در هجدهمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای انجام می‌شود.

اساس این سازمان بر مبنای هماهنگی و همکاری برای مسئله امنیت منطقه است و امروز در دنیا شاهد معضل تروریسم، افراطی‌گری و بسیاری از مسائلی هستیم که ثبات و امنیت جهان و مخصوصا منطقه ما، آسیای مرکزی و غرب آسیا را تهدید می‌کند. رئیس‌جمهوری اضافه کرد: در ۴۰ سال گذشته هم در مبارزه با افراطی‌گری و هم در مبارزه با تروریسم، در داخل ایران و منطقه تجربیات بسیار ذی‌قیمتی داریم و همواره قربانی تروریسم بوده‌ایم اما در عین حال همواره برابر توطئه‌های تروریستی پیروز شده‌ایم. در این اجلاس بی‌تردید همفکری‌ها و رایزنی‌هایی بین کشورهای منطقه در این زمینه‌ها انجام خواهد شد.

سازمان همکاری شانگهای دو عضو اصلی دارد که همکاری خود را در چارچوب این سازمان تنظیم می‌کنند. این دو عضو دو نگرش متفاوت به حوزه عملکردی سازمان دارند. چین دومین قدرت اقتصادی جهان پس از ایالات متحده (با ۱۲ هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷) به عنوان امپراتوری قاره‌ای دیدگاهی اقتصادی به سازمان دارد. عضو دیگر آن روسیه که خود را در تهدید نظامی با غرب می‌بیند، حضور در شانگهای را برای خود پشتیبانی سخت‌افزاری می‌داند و آن را به عنوان ناتوی شرق در نظر می‌گیرد. این دو دیدگاه کاملا متفاوت دو عضو اصلی، سازمان را به ناکارآمدی می‌کشاند. در این بخش روسیه هم‌پیمانانی دارد که جمهوری‌های بازمانده از اتحاد شوروی هستند. قرقیزستان، تاجیکستان و قزاقستان سه جمهوری آسیای مرکزی با چین هم‌مرز هستند و در بخش میانی همچون سپری روسیه را در مواجهه با چین تقویت می‌کنند ولی چین با این کشورهای آسیای مرکزی که زیر یوغ سلطه نظامی و سیاسی روسیه هستند، تنها روابط اقتصادی و تجاری دارد. دوست و متحد چین در این قلمرو پاکستان است که اگر چه با یکدیگر پیمان اتحاد دارند ولی عملا از هم دورند و پیوستگی آنها از مناطق صعب‌العبور و دور از دسترس و در قلمرو جریان‌های افراطی هم در پاکستان و هم در چین عبور می‌کند. این مسئله کریدور اقتصادی چین - پاکستان (CPEC) را هم در آینده به چالش خواهد کشید.

از دیگر سو، چین به عنوان کشوری با محوریت و دیدگاه اقتصادی، اولویت نخست خود در حضور در این سازمان را بر پایه اقتصاد بنیان نهاده است. چین بر آن است تا با عضویت در این سازمان عمق استراتژیک برای خود به دست آورد و از تهدیدات ایالات متحده در حوزه اقیانوس آرام در امان مانده و جریان واردات انرژی و صادرات کالایی خود را برای فراهم‌آوردن زندگی آرام برای ۱.۳ میلیارد نفر جمعیت خود تدارک ببیند و مدیریت کند. تأمین نیازهای این میزان از جمعیت، چین را به قدرتی مهم در عرصه بین‌المللی تبدیل کرده است. بنابراین چین نه‌ تنها از تبدیل‌ شدن عرصه شانگهای در راستای اهداف روسیه ناراضی است، بلکه آمال خود را در تغییر ساختار سازمان برای ایجاد امنیت و آرامش برای سهولت در راستای اقتصاد دنبال می‌کند. در اینجا چین با روسیه در تضاد قرار می‌گیرد. بخش زیادی از قلمرو مورد عمل ابتکار «یک کمربند یک راه»، چین که کشورهای زیادی را در عرصه اوراسیا درگیر روابط اقتصادی با چین خواهد کرد، در حد واسط چین و اروپا در قلمرو سازمان شانگهای قرار دارد. مطلوبیت قلمرو سازمان شانگهای برای چین حیاتی است، زیرا می‌تواند با تکیه بر جبهه غربی خود، از جبهه شرقی دفاع کند. چین در جنوب به هند محدود می‌شود که مرزی طولانی با کوهستان هیمالیا دو کشور را به هم پیوند می‌دهد و منطقه مورد مناقشه «کشمیر» سه عضو سازمان شانگهای (چین، هند و پاکستان) را در خود گرفتار کرده است. این مورد احداث مسیر کریدور اقتصادی چین-پاکستان را با اعتراض هند مواجه کرده است که بخش شمالی این کریدور از این منطقه مورد مناقشه کشمیر عبور خواهد کرد.

دو عضو اصلی این سازمان چین و هند با یکدیگر در رقابتی استراتژیک قرار دارند. هنوز مشکلات مرزی خود را حل نکرده‌‌اند و کشوری ثالث (پاکستان) به عنوان عاملی موازنه‌ساز در معادله بین این دو کشور ایفای نقش می‌کند. در یک سازمان چین با هند و هند با پاکستان تضادی آنتاگونیستی دارند. با این حال، با گردهم‌آمدن در این سازمان به دنبال اهداف مشترک هستند که عمده‌ترین آن مبارزه با تروریسم است. هندوستان، پاکستان را متهم به حمایت از تروریسم و ناامن‌کردن منطقه (و به‌ ویژه در افغانستان متحد استراتژیک هند) می‌کند و در عین‌ حال پاکستان در اعلام مواضع رسمی عین همین اتهامات را به هند وارد می‌کند.

مواد مخدر و قاچاق اسلحه و انسان جدایی‌طلبی از دیگر گرفتاری‌های سازمان است که مرزهای پیچیده آن دسترسی به این اهداف را دشوار می‌کند‌. در این‌ میان افغانستان ناامن واقع شده که عضو ناظر سازمان است و خود را قلب آسیا می‌داند و در همه ابتکارات ارزیابی کلیدی از قلمرو و موقعیت جغرافیایی خود دارد. با وجودی که مسائل امنیتی از اهم مسائل این سازمان است ولی اعضا در موارد حوادث واقع در این زمینه موضعی واحد نداشته‌اند. حادثه اندیجان در دره فرغانه در ازبکستان در سال ۲۰۰۵ که به سرکوب شدید مردم بی‌دفاع از سوی دولت ازبکستان منجر و از سوی غرب به‌ شدت محکوم شد، در درون سازمان عکس‌العملی را در پی نداشت. وقایع تأسف‌بار ارومچی و سرکوب مسلمانان اویغور در سین‌کیانگ چین نیز به عنوان مسئله‌ای داخلی مورد اغماض دیگر اعضای سازمان قرار گرفته است.

در واقعه اوش بین ازبک‌ها و قرقیزها که موجب کشته‌ شدن تعداد زیادی از مردم در این حادثه شد، سازمان موضع منفعلانه‌ای در پیش گرفت. دخالت روسیه در وقایع سال ۲۰۰۸ در حمایت از جدایی‌طلبان آبخاز و اوست (در قلمرو حاکمیتی جمهوری گرجستان) در دو واحد اداری آبخازیا و اوستیای جنوبی در گرجستان و اشغال نظامی و سپس اعلام استقلال و برقراری روابط دیپلماتیک از سوی روسیه با سکوت دیگر اعضا مواجه شد، در حالی که از دیگر اهداف سازمان مبارزه با جدایی‌طلبی است. در اینجا روسیه به جدایی‌طلبان گرجستان یاری رسانده و آنها را در رسیدن به استقلال کمک نظامی و سیاسی کرده است. در سال ۲۰۱۴ اشغال شبه‌جزیره کریمه در اوکراین و انضمام آن به خاک روسیه خلاف مشی سازمان شانگهای است که مبارزه با جدایی‌طلبی را سرلوحه خود قرار داده است.

روسیه در برابر تحریم‌های غرب بعد از اشغال نظامی شبه‌‌جزیره کریمه در قلمرو حاکمیتی جمهوری اوکراین، به دنبال یافتن بازاری مطمئن و امن برای انرژی خود بوده است. قرارداد فروش گاز طبیعی از منابع سیبری در شرق روسیه به چین به مبلغ ۴۰۰ میلیارد دلار طی ۳۰ سال، موجب خرسندی روسیه است ولی بهای این گاز صادراتی در این مدت از طریق خرید کالا از بازار چین پرداخت خواهد شد. این نوع تجارت روسیه را به پمپ‌ بنزین چین و بازار کالاهای چینی تبدیل خواهد کرد.

دو عضو بسیار ضعیف و کم‌اثری مانند قرقیزستان و تاجیکستان که دارای رأی برابر با چین و روسیه و هند و پاکستان (اعضای دیگر سازمان) هستند، نمی‌توانند رأی مستقلی داشته باشند و حتی ممکن است مانند تاجیکستان رأی آنها برای مواردی خاص جهت لاپوشانی برخی جریا‌ن‌های موجود، مصادره شود.

قرارگرفتن دولت قدرتمندی همچون ایران در این سازمان در کنار این دو کشور کوچک آسیای مرکزی و پاکستانی که امنیت ملی ایران را تهدید می‌کند، چه منافعی برای ایران دارد؟ روسیه دولت قدرتمند تأثیرگذار در شانگهای هم بعید است که منافع ایران را در نظر بگیرد و از جمله شرکایی است که بیشترین سهم را برای خود در نظر می‌گیرد و در غیر این صورت از بازی کنار می‌رود. در دوره تحریم‌های شورای امنیت بر سر مسئله هسته‌ای درست در دوره‌ای که ایران از سوی غرب تهدید به حمله نظامی می‌شد و ایران نیازمند دسترسی به سامانه دفاع موشکی اس- ۳۰۰ بود، روسیه در تحویل آن تعلل می‌کرد. چندین بار ژنرال‌های روس تاریخ حمله نظامی آمریکا علیه ایران را پیش‌بینی کرده بودند، در عین‌ حال سامانه اس- ۳۰۰ را که پول آن را هم دریافت کرده بودند، تحویل نمی‌دادند.

چین در دوره تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران که خود یکی از رأی‌دهندگان اصلی عضو با حق وتو بود، از نفت ارزان‌قیمت ایران بهره‌مند شد. این چه نوع سازمانی است که منافع یکدیگر را در نظر نمی‌گیرند؟

ایران با واقع‌ شدن در جبهه جنوبی قلمرو شانگهای، با در اختیار داشتن شبکه‌های ارتباطی ریلی و جاده‌ای بسیار مناسب در همه جهات شرقی-غربی و شمالی-جنوبی و با در‌ اختیار‌ داشتن بنادری به ظرفیت بیش از ۲۰۰ میلیون تن در خلیج‌ فارس و دریای عمان، کلیدی‌ترین موقعیت را برای ارتباط قلمرو محصور در خشکی آسیای مرکزی دارد. چین در ابتکار کمربندی یک‌ راه می‌تواند از قلمرو ایران بهره گیرد و از مسیر باستانی جاده ابریشم و از طریق بین‌النهرین و شامات به اروپا و شرق مدیترانه دسترسی داشته باشد. ایران قوی‌ترین ارتش را در منطقه دارد و از نظر منابع انسانی و ترکیب جمعیت در حد مطلوبی قرار دارد. در زمینه علم و تکنولوژی ایران در همه بخش‌ها تجربیات ارزشمندی دارد که از سلول‌های بنیادی تا پیوند اعضای بدن، بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی و ماشین‌سازی تا کشاورزی پیشرفته و تکنولوژی هسته‌ای تا بالستیک و ماهواره، پیشرفت‌هایی داشته است که می‌تواند در صورت عضویت در شانگهای با دیگر اعضا تجربیات خود را مبادله کند. ایران نیازی به بهره‌گیری از امکانات شانگهای ندارد، زیرا خود به آب‌های آزاد و شبکه‌های ارتباطی دسترسی دارد. این شانگهای است که به ایران نیاز خواهد داشت.

ایران نباید مانند ترکیه پشت دروازه‌های عضویت در اتحادیه اروپا منتظر بماند. سیاست خارجی ایران بر مبنای «نه شرقی، نه غربی» استوار است. نزدیکی بیش از اندازه به شرق به همان اندازه نزدیکی به غرب برای ایران زیان‌بار است. ایران از نظر بهره‌مندی از منابع اثبات‌شده گاز طبیعی مقام اول جهان را دارد. ایران در شانگهای نمی‌تواند در کنار روسیه در زمینه گاز عرض اندام کند. جایگاه ایران در اروپاست که هم به گاز ایران نیاز دارد و هم سرمایه و تکنولوژی دارد که ایران نیازمند به آن است. روسیه ایران را از حضور در بازار اروپا دور می‌کند تا خود یکه‌تاز عرصه فروش گاز طبیعی و استفاده از آن به‌ عنوان ابزار تحمیل اراده سیاسی خود باشد. مادامی که ایران در ساختارهای وابسته و تحت نفوذ مستقیم روسیه، مانند شانگهای، امنیت دسته‌جمعی و اتحادیه اوراسیایی باشد، از دسترسی به تکنولوژی‌های پیشرفته، سرمایه‌گذاری خارجی و ادغام در ساختار‌های تأثیرگذار اقتصادی-سیاسی جهانی دور خواهد ماند. امپراتوری‌های قاره‌ای از امپراتوری‌های اقیانوسی کم‌خطرتر نیستند.»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استخدام ایران و چین و روسیه سازمان همکاری شانگهای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۲۵۴۵۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بازی غرب برای گرجستان: موذیانه، خطرناک و بی‌رحمانه

اعتماد دولت گرجستان به غرب کاهش یافته است. مقامات تفلیس، هرچند دیر، اما متوجه شدند که توسعه سیستماتیک کشور و منافع مردم گرجستان جوابگوی خواسته‌های غرب نیست. غرب گرجستان را به عنوان یک پایگاه در برابر روسیه در قفقاز جنوبی می‌بیند. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، الچین علی‌اوغلو با نگارش یادداشتی در خبرگزاری ترند در مورد تحولات گرجستان نوشت: نقطه داغ جدیدی به محل اعتراضات در نقشه ژئوپلیتیکی جهان اضافه شد. این بار، برای چندمین بار گرجستان تکان خورده است. دلیل رسمی حضور جمعیت در خیابان‌ها روشن است: پیش‌نویس قانون در مورد شفافیت نفوذ خارجی. در اول ماه مه، این پیش‌نویس در قرائت دوم در پارلمان گرجستان به تصویب رسید. این سند مستلزم ثبت‌نام هر سازمان و موسسه‌ای است که منابع مالی خارجی‌اش بیش از 30 درصد از تأمین مالی آن را تشکیل می‌دهد.

تمایل دولت گرجستان برای تصویب قانون «شفافیت نفوذ خارجی» با مخالفت شدید غرب مواجه شده است. با این حال، قانون «نماینده خارجی» در آمریکا 86 سال پیش - در سال 1938 - تصویب شد و هنوز هم تحت نام «قانون ثبت نمایندگان خارجی» وجود دارد.

طبق این قانون هر شخص، نهاد یا شرکتی که بیش از 20 درصد منابع مالی خود را در خارج از آمریکا داشته باشد، مشمول قانون ثبت نمایندگان خارجی است. با این حال، آمریکا با تصویب قانون موجود در سایر کشورها مخالف است. دلیل آن ساده است: این قانون فعالیت شبکه ایجاد شده توسط آمریکا را در سایر کشورها محدود می‌کند و مانعی برای اجرای برنامه‌های آن ایجاد می‌کند و همچنین فرصت‌های تشکیل یک شبکه جدید را کاهش می‌دهد. فشار بر گرجستان نیز از همین جا ناشی می‌شود.

به محض اینکه پیش‌نویس قانون «شفافیت نفوذ خارجی» در گرجستان مطرح شد، جایی که 25 هزار سازمان غیردولتی وجود دارد که بیشتر آن‌ها توسط غرب تأمین می‌شود، غرب شبکه خود را بسیج می‌کند، در خیابان‌های این کشور هرج‌ومرج ایجاد می‌کند و گروه‌های مردمی را فعال می‌کند. در صورت تصویب این قانون، کل شبکه غرب در گرجستان فرو می‌ریزد و این نه‌تنها به معنای از دست دادن فرصت «کنترل گرجستان»، بلکه به معنای نابودی نقشه‌های آن برای دیگر جمهوری‌های قفقاز است. چراکه گرجستان به عنوان سکوی اصلی در برنامه‌های غرب برای جمهوری‌های قفقاز انتخاب شده است.

این امر با این واقعیت تأیید می‌شود که سال‌ها است که تأمین مالی غیرقانونی شبکه غربی از گرجستان انجام می‌شود. محافل غربی بیم از دست دادن اهرم فشار خود در قفقاز جنوبی را دارند.

مقامات گرجستان در برابر فشارهای غیرمنطقی و غیراخلاقی غرب دست از کار نمی‌کشند.

اپوزیسیون دولت گرجستان در اعتراض به پیش‌نویس قانون «شفافیت نفوذ خارجی» با اظهاراتی مانند «تکرار قانون در روسیه»، عمداً سعی در جعل ماهیت آن دارد.

این در حالی است که قانون مشابهی علیه نفوذ چین در اتحادیه اروپا در حال تهیه است.

برای توجیه اقدامات مخالفان در گرجستان نیازی به منطق نیست. سازمان دهندگان اقدامات در تفلیس با تکیه بر احساسات، قانون «شفافیت نفوذ خارجی» را «روح مؤثر و خصمانه روسیه» می‌نامند و می‌گویند این علیه اروپا است و آن را سندی توصیف می‌کنند که گرجستان را از چشم‌اندازهای عضویت در اتحادیه اروپا محروم می‌کند.

آمریکا و اتحادیه اروپا به طور کامل از اقدامات مخالفان حمایت می‌کنند.

رسانه‌های غربی این پیش‌نویس قانون را در بهترین حالت «جنجال‌برانگیز» می‌دانند و تأکید می‌کنند که در بدترین حالت تقریباً به دستور روسیه تهیه شده است.

به گفته شارل میشل، رئیس شورای اروپا، این قانون به جای نزدیک کردن گرجستان به اتحادیه اروپا، آن را از این اتحادیه دور می‌کند.

پارلمان اروپا بیانیه‌ای را تصویب کرد و از بروکسل خواست تا روند ادغام اروپا با گرجستان را متوقف و همچنین روند آزادسازی ویزا را لغو کند.

با این حال، در نتیجه آزادسازی رژیم ویزا در چارچوب ادغام در اتحادیه اروپا، 700 هزار گرجی به اروپا رفتند و در مشاغل ضعیف مشغول به کار شدند. روند مشابهی در اوکراین مشاهده شد. هر بار که در ازای برخی ترجیحات، امتیازات وحشتناکی از گرجستان خواسته می‌شود، پایه‌های جامعه گرجستان متزلزل می‌شود.

اپوزیسیون گرجستان با تشویق چنین حمایتی از غرب، اعتراضات گسترده‌ای را آغاز کردند. هزاران نفر ساختمان پارلمان در تفلیس را محاصره کردند، راه‌ها را بستند و درگیری با پلیس را آغاز کردند.

جوزپ بورل، کمیسر عالی سیاست خارجی و امور امنیتی کمیسیون اروپا گفت: استفاده از زور برای سرکوب اعتراضات غیرقابل قبول است.

سالومه زورابیشویلی، رئیس‌جمهور گرجستان که پیش از این کارمند وزارت خارجه فرانسه بود نیز این اظهارات را تکرار می‌کند.

شکی نیست که اعتراضات ادامه خواهد داشت. چراکه سومین قرائت لایحه در مجلس و فرآیندهای غلبه بر وتوی ریاست جمهوری در پیش است. در نگاه اول دولت گرجستان که متمایل به غرب است و در بسیاری از مسائل به غرب وابسته است در چنین شرایطی باید عقب‌نشینی کند. اما حزب «رویای گرجستان» که قدرت را در دست دارد، نه‌تنها در حال عقب‌نشینی نیست، بلکه به مخالفان خود نیز به شدت پاسخ می‌دهد.

به عنوان مثال، نخست‌وزیر ایراکلی کوباخیدزه، رئیس‌جمهور سالومه زورابیشویلی را به خیانت متهم کرد و گفت: غم‌انگیزترین چیز این است که فردی که هنوز از نظر قانونی رئیس‌جمهور گرجستان نامیده می‌شود، به سادگی به این کشور خیانت می‌کند. او مستقیماً به منافع ملی گرجستان خیانت می‌کند.

دلایل متعددی برای چنین موضع سختی از طرف مقامات گرجستان وجود دارد:

1. تفلیس به عنوان اولین گام در مبارزه با نفوذ آشکار و فاحش غرب بر سیاست گرجستان به چنین قانونی نیاز جدی دارد. ناگفته نماند که دولت کنونی گرجستان بی‌چون‌وچرا متمایل به غرب است و از طریق تماس نزدیک با اتحادیه اروپا شکل گرفته است. با این حال، برخلاف مقامات مولداوی و اوکراین، مقامات تفلیس توانسته‌اند جهت‌گیری ملی خود را حفظ کنند.

2. اعتماد تفلیس به غرب کاهش یافته است. مقامات تفلیس، هرچند دیر، اما متوجه شدند که توسعه سیستماتیک کشور و منافع مردم گرجستان جوابگوی خواسته‌های غرب نیست. غرب گرجستان را به عنوان یک پایگاه در برابر روسیه در قفقاز جنوبی می‌دید. چنین تناقضاتی در سال 2022 و در جریان عادی‌سازی روابط تفلیس و مسکو آغاز شد. تناقضات زمانی عمیق‌تر شد که غرب پس از آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین از گرجستان خواست که «جبهه دوم» را علیه مسکو باز کند.

حزب حاکم «رویای گرجستان» قاطعانه تقاضای غرب را رد کرد. اندکی پس از آن، انتقادات شدید غرب به تفلیس آغاز شد و در گرجستان، سازمان‌های غیردولتی (NGO) که توسط غرب تأمین مالی می‌شوند شروع به اقدام علیه دولت کردند.

مقامات گرجستان درک می‌کنند که غرب که در تلاش برای اجرای استراتژی «مبارزه با روسیه تا آخرین اوکراینی و تا آخرین گرجی» است، عملاً آن را نادیده گرفته است. همه پل‌ها خراب شده‌اند و به همین دلیل حزب حاکم «رؤیای گرجستان» به رهبری بیدزینا ایوانیشویلی تصمیم گرفته تا پایان مبارزه کند.

تفلیس بر دو سناریو متکی است. در سناریوی اول، در انتخابات امسال اتحادیه اروپا و آمریکا، نیروهای عملگرا به قدرت می‌رسند یا روسیه در جنگ اوکراین پیروز می‌شود و وضعیت به کلی تغییر می‌کند. در این صورت، گرجستان غربی باید همان‌طور که هست پذیرفته شود.

3. حزب «رویای گرجستانی» نمی‌خواهد گرجستان را به مهد رادیکالیسم تبدیل کند. در میان کشورهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که سازمان‌های غیردولتی تحت حمایت غرب به هم نزدیک شدند، تعداد کشورهایی که تلاش می‌کنند شفافیت نفوذ خارجی و کنترل دقیق بودجه خارجی سازمان‌های غیردولتی را تضمین کنند، در حال افزایش است.

به همین دلیل، آن سازمان‌های غیردولتی به مکان‌هایی مثل گرجستان روی می‌آورند که در قوانین نسبتاً نرم هستند. در گرجستان، چنین سازمان‌های غیردولتی اوضاع را بدتر می‌کنند، اول از همه، آن‌ها سعی می‌کنند روابط تفلیس و مسکو را بدتر کنند. اگر اوضاع اصلاح نشود، تفلیس به سختی می‌تواند به مسکو ثابت کند که هیچ رابطه‌ای بین چنین سازمان‌های غیردولتی و مقامات کشور وجود ندارد.

ظاهراً غرب به حزب «رویای گرجستانی» حق انتخاب نداده است. اکنون مسئله اصلی گذار غرب از انتقادات تند از تفلیس به «سناریوی میدان» است. اگر این سناریو محقق شود، گرجستان غربی برای همیشه شکست خواهد خورد. با توجه به اینکه دموکرات‌ها در بروکسل و واشنگتن در قدرت هستند نه عملگرایان، رادیکالیزه کردن اوضاع از این قاعده مستثنی نیست.

غرب به میخائیل ساکاشویلی که 20 سال پیش یعنی در سال 2004 به قدرت رسید، وعده‌های زیادی داد. تفلیس به این وعده‌ها ایمان داشت. اما در آگوست 2008، 5 روز پس از ورود نیروهای روسی به آبخازیا و اوستیای جنوبی، تجمع بزرگی در تفلیس برگزار شد.

غرب به تفلیس وعده امنیت دادند اما نتیجه این شد که اوستیای جنوبی و آبخازیا به طور کامل به دست روسیه افتاد و تانک‌های روسی در چند کیلومتری تفلیس متوقف شدند.

غرب که میخائیل ساکاشویلی را به این ماجرا کشاند، پشت سر او نماند و در نهایت این جامعه گرجستان بود که شکست خورد و پریشان شد.

آنچه رخ داد، تحریک غرب به رهبری آمریکا علیه مردم گرجستان بود. اکنون آن‌ها سعی دارند دوباره این تحریک را تکرار کنند. اما مردم گرجستان برخلاف سال 2004 خطر را می‌بینند و به ماجراجویی نمی‌پردازند. خوب بود اگر مقامات گرجستان سال‌ها پیش نیت واقعی غرب را می‌دیدند و اجازه نمی‌دادند ماجراجویی جدید تا این حد پیش برود. زیرا در طول سال‌های گذشته، غرب شبکه بسیار قوی در گرجستان ایجاد کرده است.

مسکو در تلاش برای جلوگیری از تحریم‌های سنگین و متعددی که پس از جنگ در اوکراین علیه روسیه اعمال شد، گرجستان را به عنوان یکی از کشورهای ترانزیتی برای عملیات موازی صادرات و واردات برگزید. در نتیجه تولید ناخالص داخلی گرجستان فقیر سال گذشته به میزان 10 درصد افزایش یافت.

اما غرب به یک گرجستان ثروتمند و در حال توسعه نیاز ندارد. غرب گرجستان را به عنوان یکی دیگر از مکان‌های تنش در منطقه قفقاز، به عنوان وسیله‌ای برای رویارویی با روسیه می‌بیند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • بازی غرب برای گرجستان: موذیانه، خطرناک و بی‌رحمانه
  • آمار ضعیف مهاجمان استقلال در لیگ برتر
  • مرگ و زندگی ما به دست میدان مغناطیسی زمین است!
  • پیش‌بینی «نیوزویک» از جنگ اوکراین: ۲۰۲۴ برای کی‌یف سخت خواهد بود
  • حماس: از خواسته‌های سه گانه خود کوتاه نخواهیم آمد
  • جبهه مردمی برای آزادی فلسطین: رژیم اشغالگر خواسته‌های مقاومت را بپذیرد، مذاکرات پیش برود
  • رویه‌های بندری در هرمزگان اصلاح می‌شود
  • سفیر آمریکا در سازمان ملل از سخنرانی در دانشگاه ورمونت محروم شد
  • دیدار دیپلمات‌های ایران و روسیه در وین در آستانه سفر گروسی به تهران
  • حماس: از خواسته‌های اساسی خود کوتاه نخواهیم آمد