Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار ایکنا، در پنل تخصصی «جهانی شدن انقلاب اسلامی؛ عقلانیت و اخلاق» از همایش اانقلاب اسلامی در منظومه فکری امام خمینی(ره)، از نظریه تا عمل که امروز برگزار شد، نجمه کیخا، استادیار دانشگاه شهید بهشتی، با ارائه مقاله‌ای با عنوان «سیاست اخلاقی در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)» به سخنرانی پرداخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی با اشاره به عبارت سیاست اخلاقی، اظهار کرد: سیاست صحیح در آثار امام با عناوینی، چون سیاست الهی و سیاست عادلانه آمده است. اما شاید در اندیشه امام خمینی(ره) با واژه‌ای به نام سیاست اخلاقی مواجه نشویم. ایشان در آثار نوشتاری و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های خویش در صدد تبیین مفهوم سیاست اخلاقی برنیامده است، در حالی که هم در شیوه حکومت‌داری و هم در آثار بر جای مانده از وی با سیاست اخلاقی مواجهیم. چرا در حالی که سیاست اخلاقی دغدغه اصلی اندیشمندان دینی همچون هگل قرار گرفته است، در کلام امام خمینی (ره) به کار نرفته است؟   وی ادامه داد: این مسئله را در فلسفه یونان باستان در اندیشه افلاطون و ارسطو نیز شاهدیم. این دو فیلسوف سیاسی، اخلاق فضیلت‌گرا را در پیوند با سیاست به نیکویی در کتاب جمهور، اخلاق نیکوماخوس و سیاست تبیین کرده‌اند، اما از اصطلاح سیاست اخلاقی استفاده نکرده‌اند. امام خمینی(ره) همچون ارسطو که مبادی و مقدمات کتاب سیاست را در کتاب اخلاق نیکوماخوس تبیین کرده است، نخستین کتبی که تالیف کرده است، کتب عرفانی و اخلاقی است. شرح چهل حدیث و شرح جنود عقل و جهل، مهم‌ترین کتب اخلاقی امام خمینی است.
کیخا افزود: امام خمینی بر اساس سنت اندیشه دینی و فلسفی کلاسیک، سیاست را اساسا اخلاقی می‌داند. او واژه سیاست اخلاقی را به کار نبرد، اما برای حل مسائل و امور سیاسی، اهداف، روش‌ها و راه حل‌های فردی ارائه می‌دهد. اهتمام او بر این است که با ساختن تک‌تک افراد جامعه و نظام سیاسی مطلوب را بنا کند. علت شکست‌ها و تلخکامی‌های سیاسی را نه در ساختار‌ها و برنامه‌ریزی‌های سیاسی و اقتصادی بلکه در اخلاق تصمیم‌گیرندگان و سیاستگذاران و نیز مردم جامعه جستجو می‌کند و از همین‌رو سیاست در اندیشه وی اساسا اخلاقی است و جور دیگری نمی‌تواند باشد.
وی گفت: در این پژوهش از میان منابع مختلف بیش از همه به بیانات امام خمینی خطاب به مسئولان مختلف نظام سیاسی در دوره رهبری سیاسی امام خمینی که در مجموعه صحیفه امام گردآوری شده است، استناد شده و بر این اساس به مواردی از جمله بحث تزکیه، انگیزه الهی، هدف سیاست، شیوه‌های برخورد با مردم و چگونگی اولویت دادن به سودگرایی، وظیفه گرایی و فضیلت گرایی که از چالش‌های حکومت دینی است، پرداختم.
مفهوم سیاست و سیاست اخلاقی
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه در حکمت فلسفه متعالیه که امام خمینی از مهم‌ترین متفکرین آن است، سیاست دارای مراتب و انواع است، یادآور شد: این تقسیم بر اساس نگاه اخلاقی امام خمینی به سیاست از زاویه قوای نفس انسان صورت گرفته است. قوای نفس عبارتند از: شهوت، غضب، وهم و عقل. حال آنکه سیاست صحیح، نسخه‌ای بزرگ‌تر از سیاست شخصی است و تدبیر نفس و همان‌گونه که یک فرد می‌کوشد نفس خود را از غلبه شهوت غضب دور دارد و تعادلی میان قوای خود با حاکمیت عقل برقرار سازد، در تدبیر جامعه نیز باید از سیاست‌های رفاهی صرف دوری کرد و تعادل برقرار کرد.
وی ادامه داد: سیاستی که امام خمینی بر اساس تعادل قوانی نفس انسان و حاکمیت عقل تعریف می‌کند، سیاست الهی و گاه سیاست عادلانه نام می‌نهد. از بحث‌های قابل توجه در سیاست اخلاقی، نحوه ارتباط میان سیاست اخلاقی، سیاست عادلانه و سیاست الهی است. گرچه امام خمینی در توصیف حکومت غالبا از عنوان کلی سیاست الهی استفاده می‌کند، اما کلمه سیاست عادلانه نیز در سخنرانی‌های وی وجود دارد.
کیخا با تاکید بر اینکه سیاست اخلاقی از دل سیاست عادلانه می‌جوشد، افزود: تا زمانی که سیاست عادلانه تحقق نیابد، نمی‌توان از سیاست اخلاقی حرف زد. رابطه میان سیاست عادلانه و سیاست اخلاقی شبیه به رابطه میان عدالت و اخلاق است. در مسائل اجتماعی عدالت مقدم بر اخلاق است، زیرا تا زمانی که شهروندان از حقوق و جایگاه قانونی خود برخوردار نشده‌اند، نیکی و بخشش در مورد آن‌ها توجیهی ندارد و آن‌ها را راضی نخواهد کرد. ابتدا بایستی شرایط کسب و کار و دارا بودن مسکن و معیشت مناسب و دیگر نیاز‌های ضروری شهروندان تامین شود. تامین ضروریات زندگی و رعایت قانون در جامعه به تحقق عدالت می‌انجامد. اگر اخلاق را تحول بدانیم که در سطحی بالاتر از عدالت قرار دارد، می‌توانیم تفکیکی میان سیاست اخلاقی و سیاست الهی برقرار کنیم. عدالت انسانی و عدالت الهی مبتنی بر عدالت‌اند، اما سیاست اخلاقی از سطح عدالت فراتر می‌رود و به همدلی، محبت، دوستی، گذشت و ایثار، شهادت و ... توجه می‌کند. جود برتر از عدل است، در این معنا اخلاق نوعی فراتر رفتن از خود است. سیاست اخلاقی نوعی توجه سیاست به اموری فراتر از وظیفه معمول سیاست‌ها است. یعنی به اموری ظریف‌تر و زیباتر و هنرمندانه‌تر رجوع می‌کند.
وی گفت: در پاسخ به این مسئله که سیاست اخلاقی در اندیشه امام خمینی چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ باید گفت: اگر اخلاق نحوه رفتار و عمل انسان را نشان می‌دهد، بحث از سیاست اخلاقی در اندیشه امام خمینی، نحوه حکومت داری و تدبیر جامعه از دیدگاه وی را نمایان می‌سازد. همان‌گونه که انسان نیازمند تذکر و موعظه و مراقبه و محاسبه و مجاهده است، تدبیرگران سیاسی نیز چنین‌اند. موعظه‌ای که امام برای سیاست‌مداران دارد، تفاوت زیادی با مواعظ فردی ندارد. هدف و انگیزه باید یکی باشد و لذا روش نیز همان روش است. جایگاه و مقام هیچ‌گاه نمی‌تواند تغییری در این شیوه ایجاد کند. تلاش او بر این است که همین امر را نشان دهد و مداوم به مسئولان یادآوری می‌کند که به دنبال مقام نباشید و به جای واژه ریاست از واژه خدمت استفاده می‌کند که فرد مسئول را هم‌پایه دیگر افراد، اما با تعهد و مسئولیت و مقعیت دشوارتر نشان دهد. بر این اساس مهم‌ترین شیوه‌هایی که وی در سیاست اخلاقی دارد، انگیزه الهی، تزکیه و محبت به مردم است.‌
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: می‌توان گفت، مباحث فلسفه سیاسی امام خمینی (ره)، به شیوه قیاسی طرح شده است، به این معنا که حرکتی از کل به سمت جزء دارد. از حکمت نظری شروع می‌شود و به حکمت عملی ختم می‌شود. این حرکت از توحید و یگانگی به سمت جامعه و تکثر موضوعات و افراد، در صدد است دنیای متکثر اجتماعی را به وحدت و یکپارچگی برساند. اندیشه توحیدی یک فرد مسلمان بایستی در بیرون از حیات فکری و فردی او نیز نمود یابد و میان بخش‌های مختلف زندگی پیوند برقرار شود. سیاست اخلاقی تلاشی است برای ایجاد تحول در انسان تا بتواند به چنین وحدتی دست یابد.
وی با اشاره به تاثیر عرفان در نوع نگاه امام خمینی(ره) به سیاست افزود: بر اساس این نگاه، همه انگیزه‌ها الهی می‌شود و فقط باید برای خداوند کار کرد، بدون اینکه هیچ چشم‌داشتی به سود مادی و دنیوی داشت. به طور کلی برای خدا بودن و برای خدا عمل کردن عصاره عرفان است که وی به سیاست وارد کرده است. این ورود عرفان به صحنه اجتماع و سیاست عامه، نشان از اعتماد زیاد امام به توان و ظرفیت مردم است که همگان را قادر به طی مراحل سلوک و گذر از زیبایی‌ها و دلفریبی‌های دنیا می‌داند و جالب اینجا است که همین گذار خلقی و انفسی از زیبایی‌های دنیا به زیبا شدن دنیا می‌انجامد.
انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: ایکنا دانشگاه جهاد دانشگاهی همایش انقلاب اسلامی در منظومه فکری امام خمینی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۲۸۱۲۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تاثیر تورم بر رفتار‌های فرهنگی

یه گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، اولین نشست از سلسله‌نشست‌های بررسی و نقد «گفتمان و سیاست فرهنگی دولت» به مناسبت اولین سالگرد درگذشت دکتر عماد افروغ یکشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ با حضور مصطفی زالی (عضو هیأت‌علمی دانشگاه تهران)، حبیب رحیم‌پور ازغدی (پژوهشگر فلسفه) و اسماعیل نوده فراهانی (کارشناس ارشد دفتر مطالعات فرهنگی مرکز پژوهش‌های مجلس) از سوی دبیرخانه جایزه زنده‌یاد دکتر عماد افروغ (ویژه نقد و سیاست‌گذاری فرهنگی) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در آغاز مهدی اکبری گلزار، دبیر نشست، نقد و بررسی سیاست فرهنگی دولت با هدف رسیدن به چشم‌اندازی نسبت به آینده در حوزه سیاستگذاری فرهنگی را موضوع این نشست بیان کرد. او گفت: اساساً فرهنگ اولویت اصلی هیچکدام از دولت های بعد از انقلاب نبوده است و معمولاً تنها در کنار پروژه‌های سیاسی و اقتصادی دولت به عنوان عنصری فرعی نگاه شده است.

زالی با ادای احترام به روح دکتر افروغ بیان کرد: اتفاقاً من فکر می‌کنم تمامی دولت‌های ما یک عناصر ثابتی از اثرگذاری بر فضای فرهنگی را دارا بوده‌اند. اتفاقاً حاکمیت ما به مقوله فرهنگ بسیار حساس بوده است. برای مثال انقلاب فرهنگی خود نمونۀ هزینه‌دادن است و نشان می‌دهد ما حاضر هستیم در عرصه فرهنگ، سخت‌ترین هزینه‌ها را نیز بدهیم. آن چیزی که موثر است این است که بر اثر کم‌تجربگی، گاهی اوقات مؤثرترین ابزارها برای تحقق سیاست‌های فرهنگی انتخاب نشده است.

عدم توجه به شیوه‌های تولید و توزیع

زالی با اشاره به آسیب‌شناسی سیاست‌های موثر بر فضای فرهنگ در چهار محور گفت: یکی از اولین مشکلات این است که ما تاثیر عوامل نهادی را در شکل‌گیری مناسبات فرهنگی و اخلاق جمعی نادیده گرفتیم. برای مثال تعداد مال‌های تهران بسیار بیشتر از ظرفیت یک شهر هشت میلیون نفری است. کمتر کسی به مناسبات مصرف و اقتصادِ مال‌سازی و سبک زندگی خاص تولید شده توسط این مناسبات، توجه کرده است. به نظرم عدم توجه به نوع شیوه‌های تولید و نوع شیوه‌های توزیع که سبک زندگی خاص خود را به دنبال می‌آورد، از مهم‌ترین عوامل ناکامی پاره از سیاست‌های فرهنگی است.

تاثیر تورم بر رفتارهای فرهنگی

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: نمونه دیگر تاثیرات اقتصادی بر شخصیت افراد و فرهنگ جمعی، موضوع تورم است. تورم، انسان‌ها را در بلندمدت، به رفتارهای کوتاه‌مدت سوق می‌دهد و جامعه را به سمت افزون‌طلبی می‌برد. در این وضعیت، تولید از رونق می‌افتد و دلالی جای آن را می‌گیرد. بی انضباطی در اقتصاد باعث شکل‌گیری فرهنگ کار غیر مولد می‌شود.

وی افزود: حلقه مفقوده سیاست‌گذاری فرهنگی ما توجه به تاثیر عوامل نهادی مشخصاً اقتصادی بر شکل‌گیری رفتار فرهنگی است. برای مثال، هگل در «عناصر فلسفه حق» بحثی دارد به نام seconde nature که به معنی آن طبیعت ثانوی و نهادی انسان‌ها است. هگل می‌گوید اگر انسان‌ها در دلِ نهادها زندگی کردند، متناسب با زندگی در بستر این نهادها، یک نوع رفتار در آنها نهادینه می‌شود و آنها یک شخصیتی پیدا می‌کنند.

اعمال غلط برخی راهبردهای فرهنگی

زالی گفت: مسئله دوم، نحوه اعمال برخی از راهبردهای فرهنگی است. مثلاً یکی از راهبردهای فرهنگی ما این است که در عرصه نهادی، نیروی متعهد جذب کنیم. این راهبردها در قالب یکسری از گزینش‌هایی اجرا می‌شود که همه ما می‌دانیم بی‌فایده است. در اینجا ما با یک ایده خوب، یعنی تربیت نیروی متعهد و ترویج اخلاق دینی در عرصه اجتماعی، با اعمال یک سیاست نسنجیده آن را تبدیل به ضد خودش می‌کنیم.

عدم بسترسازی و ایجاد تضمین‌های نهادی

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران اضافه کرد: مسئله سوم این است که به نظر می‌آید برای ترویج پاره‌ای از ارزش‌های فرهنگی و دینی، تضمین‌های نهادی لازم و بسترسازی نهادی وجود نداشته است. نمونه بارز آن امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از مهم‌ترین ارزش های فرهنگی جامعه است. چقدر در قوانین ما از این ارزش به لحاظ گفتمانی و قانونی حمایت می‌شود؟ مسئلۀ امر به معروف تنها به یک منکر خاص منحصر نمی‌شود. ما نسبت به این ارزش‌ها گشودگی لازم حقوقی و عرفی را نداشته‌ایم.

وی افزود: مسئله چهارم این است که ما در عرصه سیاست‌گذاری فرهنگی به دلیل کم‌تجربگی در خیلی از موارد گُل‌درشت عمل کردیم. یعنی می‌خواستیم یک چیزی را خیلی محکم به مردم نشان بدهیم ولی این سیاست جواب نداد. وی در جمع‌بندی بحث گفت: معتقدم که دو مسئله در سیاست‌های فرهنگی بعد از انقلاب برجسته است: اول؛ نادیده‌گرفتن تاثیر عوامل نهادی غیرفرهنگی بر فرهنگ؛ دوم: عدم انتخاب ابزارهای درست برای رسیدن به فضیلت‌های اخلاقی و دینی.

سیاست فرهنگی برقراری نسبت با شبکه‌های معنایی-هنجاری است

در ادامه جلسه، حبیب رحیم‌پور ازغدی پژوهشگر فلسفه، با تعریف زیست فرهنگی بیان کرد: زیست فرهنگی یعنی زیستن براساس یک شبکه معنایی–هنجاری. سیاست فرهنگی چیزی نیست جز نسبت دولت‌ها با این شبکه‌های معنایی–هنجاری که به آن عینیت و فعلیت می‌بخشند.

وی افزود: دولت‌ها در سایه سیاست‌های فرهنگی خود چه نسبتی را با این شبکه معنایی–هنجاری برقرار می‌کنند؟ به نظر من سه نسبت در نگاه اول برقرار است: نسبت عقلی، نسبت زبانی، نسبت اراده‌ای.

رحیم‌پور ازغدی گفت: مهم‌ترین مسئله‌ای که در نظام حکمرانی باید آن را لحاظ کرد این است که دولت چگونه می‌تواند این مناسبات سه‌گانه را به نحو متعادلی پیش ببرد؟ وی افزود: منظور از نسبت عقلی، بنیادی است که سیاست‌های ناظر به شبکه معنایی–هنجاری بر آن استوار هست یا نیست. آیا پیگیری این سیاست‌ها بر تکیه‌گاهی معقول استوار است یا خیر؟ یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید در نسبت عقلی با این شبکه‌های معنایی–هنجاری لحاظ کرد این است که این شبکه‌ها به دلایل مختلف و به مرور زمان فرسایش پیدا می‌کنند و این شبکه‌های معنایی- هنجاری مورد نظر دولت به نحوی به پوکی میل می‌کند.

او اضافه کرد: یکی از علت‌های این اتفاق این است که دولت در مقام سیاست‌گذار، بیش از آنکه این نسبت عقلانی را حول «مسئله» بنا کند، حول شبهه می‌سازد. شبهه‌زدایی از شبکه‌های معنایی به جای پرداخت به مسئله، خلاهای عقلانی شبکه‌های معنایی–هنجاری مدنظر دولت را پُر نمی‌کند. این نسبت امروزه از پس بازتولید معقول شبکه معنایی برنمی‌آید و به همین دلیل است که مسائل انباشت می‌شود و ما با تلقی شبهه‌زدایی گمان می‌کنیم از پی این مسائل برمی‌آییم.

چطور باید شبکه معنایی را به نطق درآورد؟

رحیم‌پور ازغدی در ادامه گفت: نسبت زبانی به این معناست که ما چگونه می‌توانیم شبکه معنایی مدنظر را به نطق دربیاوریم. به عبارت دیگر چگونه این معانی بر زبان جاری می‌شود و به قامت لفظ درمی‌آید. یکی از مسائلی که اینجا با آن روبه‌رو هستیم وجه زیبایی‌شناختی زبان است که کم‌کم از بین رفته است. یعنی نسبت زبانی‌ای که دارای گونه‌ای نفوذ اجتماعی باشد، پذیرش اجتماعی خود را از دست داده است. به بیان دیگر، اصلاً شما را نمی‌شنوند و حاضر به مکث کردن و درنگ کردن درباره این معانی نیستند. در این حالت، زبان قابلیت ارتباطی خود را از دست داده است چرا که بخش قابل‌توجهی از این قابلیت منوط به وجه زیبایی‌شناختی آن است. یعنی اگر این معانی ناپسند جلوه بکند، نامعقول هم می‌شود.

این پژوهشگر فلسفه گفت: نسبت سوم از وجه اراده با شبکه معنایی–هنجاری برقرار می‌شود. این نسبت به دو قسم فردی و نهادی تقسیم می‌شود. در وجه فردی این شبکه‌های معنایی در نسبت با افراد مختلف مساوی نیست. یعنی شماری از افراد در موقعیت نمایندگی این شبکه معنایی قرار می‌گیرند. امروزه، التزام عملی افراد به لوازم شبکه‌های معنایی درحال از دست رفتن است.

وی افزود: در وجه نهادی، تصرف ارادی افراد به سبب حسن نیت، به حدودهای نهادی، باعث کژکارکردی یا بی‌کارکردی نهادی می‌شود و تجربه نهادی ما را مخدوش می‌سازد. من فکر می‌کنم که امروز مهم‌ترین چیزی که معانی جمعی جامعه ما را می‌سازد تجربه‌های نهادی ماست. هیچ چیزی بیشتر از تجربه‌های نهادی افراد، شناخت اجتماعی را شکل نمی‌دهد.

او در پایان گفت: بخش قابل‌توجهی از شبکه‌های معنایی که جمهوری اسلامی براساس آن شکل گرفته است و قوام پیدا می‌کند و پابرجا می‌ماند بنابر نوع مناسبات عقلانی، روایت زبانی و ارادی به مرور زمان در حال تهی شدن هستند. تمام این منطقِ رفتارها، تعیین می‌کند این معانی تثبیت می‌شوند یا فرسوده می‌شوند. پیامد این نوع نسبت با معانی، ازدست‌دادن کارکرد معنایی است و مهم‌تر آنکه دیگر این شبکه‌های معنایی نمی‌توانند تنظیم‌گر اراده‌های عمومی باشند. بخش قابل‌توجهی از مناقشات فرهنگی امروز ما این است که شبکه معانی مورد وفاق جامعه نیست.

برای سیاست‌گذاری فرهنگی، اول باید دانست که فرهنگ در کجا تولید می‌شود

در بخش پایانی این نشست اسماعیل نوده فراهانی کارشناس ارشد دفتر مطالعات فرهنگی مرکز پژوهش های مجلس، با طرح این پرسش که «سیاست فرهنگی از کجا می‌آید؟» صحبت خود را آغاز کرد. او گفت ما با سوالی روبه‌رو هستیم: یعنی فرهنگ جامعه چگونه شکل می‌گیرد یا ساخته می‌شود؟ تشخیص دولت از مسیر ساخته شدن فرهنگ چیست؟ نکته قابل توجه این است که گفتمان دولت از سیاست فرهنگی دولت نمی‌تواند جدا باشد. دولت سرکار آمده اولاً باید توضیحی از فرهنگ داشته باشد، باید تحلیلی از چگونگی ساخته‌شدن فرهنگ داشته باشد تا بتواند سیاست فرهنگی اتخاذ کند.

فراهانی در ادامه افزود: نکته‌ای که باید بگویم این است که اصلاً دولت‌ها به فرهنگ بی‌توجه نبودند. برای مثال در دولت اعتدال، با ورود آذری‌جهرمی به وزرات ارتباطات، دولت فرهنگ را از آنجا پیگیری کرد. در واقع دولت موفق شد موتور فرهنگ را به فضای مجازی ببرد. پس دولت باید تشخیص بدهد ابزارهای تغییر فرهنگ چیست و فرهنگ چگونه تغییر می‌کند. الان همه چیز مسکوت شده است و ایده‌های دولت‌های دیگر را مصرف می‌کنیم.

 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • اوج اخلاق اجتماعی غربی «دیگرخواهی» است
  • تاثیر آمارها بر رضایت اجتماعی بررسی شود
  • درس اخلاق طلاب مدرسه علمیه زینب کبری (س) ارومیه
  • از شاخص‌های هنجاری علم تا ظهور اخلاق علمی
  • خاطرات فرزند شهید سپهبد صیاد شیرازی: پدرم پل وحدت بین ارتش و سپاه بود/ او نسبت به حفظ فاصله نظامیان از سیاست حساسیت ویژه‌ای داشتند/ هرگز نظرات سیاسی خود را به صورت عمومی مطرح نمی‌کرد
  • نگاهی به اندیشه‌های عرفانی اُشو، در «کتاب فرهنگ»
  • واکاوی تقابل علم و اخلاق علمی
  • اخلاق خوب از کجا سرچشمه می گیرد؟
  • تاثیر تورم بر رفتار‌های فرهنگی
  • بازنمایی رسانه‌ای نقش زنان در سینما