بازی دینی با فوتبال؟! /در قبال آمریکا، چانه زنی دیپلماتیک یا دهان به دهان شدن رسانه ای؟ /مذاکره با آمریکا آری یا خیر؟
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۳۱۱۸۰۸
پاسخ ظریف به شروط ۱۲ گانه پمپئو، سقوط قیمت انواع خودروهای پرتیراژ، بلبشو در اوپک، برجام در آیسییو، آغاز عملیات در شرق درعا، غرق شدن ۲۲۰ مهاجر نزدیک سواحل لیبی، خروج سالیانه ۱۵۰هزارنخبه ازکشور، داستان خانه ۱۰۰۰ متری علیاکبر ولایتی، روحانی، عاشق بود یا دیوانه؟ بازی برد برد ایران در اوپک، از زلف پویول تا خروجارز، تصمیم جدید برای کالاهای بهرهمند از ارز ۴۲۰۰ تومانی و مماشات در امحای کالای قاچاق از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه دوم تیرماه در حالی چاپ و منتشر شدند که بازی نفتی در اوپک و نتیجه برد برد برای ایران و اظهارات عباس عراقچی درباره احتمال خروج ایران از برجام و تعبیر آی سی یو برای وضعیتی که برجام در آن قرار گرفته در تعدادی از روزنامهها برجسته شده است. راه نیافتن پویول به صدا و سیما به عنوان کارشناس فوتبال، تحلیلیهای سیاسی فوتبالی و انتقاد از دینی کردن مقوله فوتبال نیز از دیگر مواردی است که در گزارشها و یادداشتهای تعدادی از روزنامهها مورد توجه قرار گرفته است.
روزنامه اعتماد با چاپ تصویری از پویول ستاره فوتبالی اسپانیا که عدم حضورش در برنامه ۲۰۱۸ تلویزیون حواشی را به همراه داشت عنوان از زلف پویول تا خروجارز را تیتر گزارش امروزش از آنچه بهانههایی برای راهندادن ستاره اسپانیایی به برنامه ٢٠١٨ نامیده کرده است. این روزنامه همچنین انتخابات پیش روی ترکیه را موضوع گزارشی با عنوان محک دوباره اردوغان کرده است.
روزنامه کیهان، وطن امروز و قدس اظهارات عباس عراقچی درباره وضعیت برجام را با عناوینی همچون «عراقچی: ممکن است طی هفتههای آینده از برجام خارج شویم» و «برجام در آیسییو است» برجستهتر از سایر اخبار در صفحه نخست خود قرار داده اند.
روزنامه همدلی خبر نشست ۱۷۴ کشورهای صادرکننده نفت و رایزنیهای فراوان با توافق بر سر افزایش یک میلیون بشکهای تولید نفت را با عنوان بلبشو در اوپک منعکس کرده است و روزنامه ایران برای موضوع عنوان حفظ سهم ایران در بازار نفت را تیتر یک کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
مذاکره با آمریکا آری یا خیر؟
محمد علی وکیلی مدیرمسئول روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: این روزها مسئله ما با جهان وارد مرحله جدیدی شده است. شاید به جرات بتوان گفت که هیچگاه چالشهای بینالمللی ما اینگونه که اکنون است، نشده بود.
اگر نگویم که در حساسترین مقطع تاریخی جمهوری اسلامی هستیم، دستکم میتوانم بگویم در یکی از حساسترین مقاطع حیات جمهوری اسلامی ایران هستیم. حاجت به گفتن نیست که سرنوشت ما تا کجا به نحوه عبور ما از این گذرگاه مهم گره خورده است.
پیشتر نوشتم که تنها راه گذر از این دره تنگِ عافیتسوز، وحدت ملی است؛ و این امر محقق نشود جز در سایه گفتوگوی ملی.
ما نیازمندیم که بر سرِ مولفههای عبور گفتگو و توافق کنیم. بدون توافقِ ملی نمیتوانیم از این روزها به سلامت عبور کنیم.
رمز شکست ما تکثر راهبردی است. ما در این مقطع ظرفیتِ چند پارهگی را نداریم. در مقطعی هستیم که با همه یازده بازیکنِ خود میتوانیم از ایران دفاع کنیم! شاید اکنون فشارها به قدری است که نتوانیم چندان حمله کنیم، اما قطعاً با همدلیِ حداکثری امکانِ دفاع در زمین خود را داریم؛ لذا باید هم رفتار ما نافی جذب حداکثری نباشد و هم ایدهها و طرحهای ما ظرفیتِ اجماعسازی را داشته باشد. با این مقدمه و مفروضات، به نظر نمیرسد پیشنهاد گفتوگوی مستقیم با آمریکا در این مقطع، راهگشا باشد. در آمریکای ترامپی، به تعبیر دکتر ظریف، چشماندازی از تغییر رفتار، به قدری که ابتداییترین حقوق ملت ایران تامین شود، دیده نمیشود.
با این سطح از خصومت، به نظر نمیرسد دستکم در این مقطع بتوان با مذاکره با آمریکا از حقوق ملت ایران دفاع کرد. مسائل میان ما و آمریکا چندان شده است که استراتژیکترین و نزدیکترین شرکای آمریکا، یعنی اروپاییها هم نمیتوانند با آمریکا به یک روایت با کفی از اشتراک برسند چندان که بتوانند بر سر مسئله ایران توافق کنند.
به نظر میآید پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا یا به تعبیر دیگر پیشنهاد نسخه کره شمالی برای ایران، خالی از سادهانگاری نیست. البته صرف پیشنهاد ایرادی ندارد. بخشی از گفتوگوی ملی همین است. پارهای پیشنهادی میدهند و پارهای دیگر آن را نقد میکنند تا بتوان از رهگذرِ این نقدها، به فهم مشترک مسئله و توافق بر راهحل رسید. البته از لوازم شکل گیری این گفتگو این است که کسی فهم خود را مطلق نداند. از این روی، نه پیشنهاددهندگان حق دارند طوری شانتاژ کنند که تنها راهِ نجات تن دادن به پیشنهاد آنان است و نه شایسته است که آنان را حتی با وجود پیشنهادِ اشتباه، دشمن تلقی کنیم. ما ظرفیت و کشش نزاعهای بیحاصلِ اینچنینی را نداریم. شاید تنها گزاره مطلقی که میتوان در اینباره گفت، همین باشد؛ اینکه بدون توافق و اجماع ملی، تقریباً هیچ کاری نمیتوانیم انجام بدهیم.
در هر حال، نه ما کره شمالی هستیم و نه مسئله ایران، مسئله کره شمالی است. جالب است که پیشتر منتهاالیه یک جریان در کشور، نسخه مدل کره شمالی را برای مقاومت میپیچید و اکنون منتهاالیه جریان دیگر، باز نسخه کره شمالی را برای مذاکره پیش میکشد. گویا قرار نیست از شرِ این مدل رها شویم! این در هر حالی است که کره نه الگوی خوبی برای مقاومت است و نه سرمشق خوبی برای مذاکره.
در قبال آمریکا، چانه زنی دیپلماتیک یا دهان به دهان شدن رسانه ای؟
سیدعلی خرم طی یادداشتی با موضوع قرار دادن نامه جواد ظریف خطاب به دولتمردان آمریکا که روزنامه اعتماد در شماره امروز دوم تیرماه چاپ کرده است نوشت: نامه آقای دکتر ظریف به دولتمردان امریکا بیان حالت مظلومانه ایران و مردم شریفش است که قطعا اقدامی خوب و مناسب است. همان ابتدا که دونالد ترامپ اعلام کرد از برجام خارج میشود بنده در مقالهای در روزنامه شرق تحت عنوان «نسخه شفابخش بعد از خروج امریکا از برجام»، در آن اشاره کردم که آقای دکتر ظریف باید نامهای مستدل و حقوقی و دیپلماتیک تهیه کند تا پاسخی به امریکا داده شود و آقای رییسجمهور این نامه را از جانب خودشان برای روسای کشورهای ١+٥ به علاوه کشورهای هند، پاکستان و ترکیه و دیگران ارسال کنند. در این ماه در دو مقطع آقای دکتر ظریف برای این موضوع اقدام کرد. اما باید این نامه بیشتر وجه حقوقی و دیپلماتیک داشته باشد و پس از ارسال به مقاصد مهم، به جای یک نامه سرگشاده، به عنوان دستور مذاکرات دیپلماتیک ایران با امریکا قرار میگرفت.
اول خوب بود با تقویت جنبههای حقوقی و دیپلماتیک این نامه به مقصد آقای ماکرون، رییسجمهور فرانسه و خانم ترزا مینخستوزیر بریتانیا، خانم مرکل صدراعظم آلمان، دبیرکل سازمان ملل و دیگر مکانهای مناسب ارسال میشد. دوم، زمانی که ما نامه سرگشاده مینویسیم شاید در ایران خوشمان بیاید، چرا که بیان مظلومیت ما است. اما این سوال مطرح میشود که با چه هدفی این کار را انجام میدهیم؟ اگر میخواهیم روی امریکا اثرگذار باشد، پیشنهاد میکنم همانطور که گفته شد بهجای اینکه نامه سرگشاده نوشته شود، همین مطالبات را در جلسات دیپلماتیک با مقامات امریکایی مطرح کنیم. شاید شبیه به آنچیزی که در توافق هستهای رخ داد که آقایان ظریف و کری با یکدیگر مذاکره کردند و مطالبات را مطرح کردند. زمانی که موضوعی به صورت نامه سرگشاده در میآید طرف مقابل موضع مطبوعاتی و تبلیغاتی میگیرد.
پس اگر میخواهیم موثر واقع شود، بهجای اینکه به سمت اقدامی تبلیغاتی و مطبوعاتی برویم، باید به سمت مذاکرات رودررو و دیپلماتیک پیش برویم. بهطور مثال دونالد ترامپ چند بار درخواست مذاکره رودررو با رییسجمهور ایران را داده است. قبل از چنین دیداری، تمهیداتی اندیشیده میشد و وزرای امور خارجه با یکدیگر مذاکراتی را انجام میدادند یا در سطوح پایینتر مطالبات همین نامه ابتدا به عنوان مطالبات جمهوری اسلامی مطرح میشد. البته آنها هم مطالبات خود را مطرح میکردند و بهطور معمول این موضوعات تبلیغاتی و رسانهای نمیشود. در چنین مذاکراتی، تا جایی که ممکن است طرفین سعی میکنند بر اختلافات فایق آیند و در نهایت برخی از محورهای مذاکره در رسانهها مطرح میشود. از همین رو باید گفت: ضمن تایید نامه، بهتر بود ابتدا از طرف آقای رییسجمهور و با تقویت بخش حقوقی و دیپلماتیک آن، به مقاصد مهم ارسال میشد سپس این موضوعات را در جلسات کارشناسی با امریکا مطرح میکردیم. باید توجه کرد که دونالد ترامپ به دنبال آن است که در موضوع برجام با ایران روبهرو شود و مذاکره کند در حالی که این اشتباه محض است و ما نباید اجازه دهیم روی توافق مستحکم حقوقی و بینالمللی بحث باز شود. به جای آن باید در بحث روابط دوجانبه موضوع را باز کنیم. باید مطالبات گفته شده را ردیف کنیم و به آنها بگوییم و بعد هم آماده شنیدن از آنها باشیم. خانم آلبرایت، وزیرخارجه وقت امریکا ٢٠ سال پیش بابت کودتای ٢٨ مرداد ابراز تاسف کرد آنها انتظار دارند که ما هم قابلیت شنیدن اینکه چرا به سفارت امریکا در تهران حمله شد، داشته باشیم. در شرایطی که امریکا بیشترین فشارهای بیرحمانه را بر ما وارد و تحریمهای غیرمنصفانه بر ما اعمال میکند در این صورت ما باید یک راه برونرفت پیدا کنیم و راه آن این است که یک کانال مذاکراتی ایجاد کنیم و اجازه ندهیم دونالد ترامپ پشت سرما تصمیم بگیرد. بهطور مثال امریکا به سوییفت اعلام کرده است که طی ٥ ماه آینده باید ایران از آن خارج شود. این قبیل موضوعات باید در مذاکرات با امریکا مطرح شود و ایران در آنجا چانهزنی کند نه اینکه ما در سطح رسانهای با یکدیگر دهان به دهان شویم...
بازی دینی با فوتبال؟!
سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان بازی دینی با فوتبال به انتقاد از دینی کردن برد و باخت های فوتبالی توسط برخی از تریبون ها اختصاص دارد. در سرمقاله امروز این روزنامه آمده است: در ایران متاسفانه علاوه بر این سه نوع سوءاستفاده از فوتبال، در سالهای اخیر نوع دیگری نیز رسم شده که بسیار خطرناک است؛ بازی دینی با فوتبال.
به این دو نمونه از اظهارنظر دینمداران درباره مسابقات جام جهانی فوتبال که این روزها در فضای مجازی دست به دست میشود توجه نمائید. امام جمعه یکی از شهرهای بزرگ گفته:
«ورزش به آن نقطهای رسید که توفیق صعود به جام جهانی برای ورزش ما پیدا شد. این یک افتخار برای اسلام بود، یک افتخار برای اسلام بود، یک افتخار برای نظام بود. یک حرکت قوی عظیم در مقابل دشمنی بود که میخواهد ما را بایکوت کند. این جشنش مال نظام است، جشنش مال اسلام است... پیروزی مان مال اسلام بوده، پیروزی مال نظام بوده...»
در مقابل، یک روحانی شناخته شده که در میان نیروهای متدین وابسته به مجموعههای نظامی جایگاه ویژهای دارد گفته:
«خاخام یهودی در کنیسه یهودیها سخنرانی میکند و میگوید ما باید یک کاری بکنیم اینها نتوانند امام زمانشان را بیاورند. اینها میخواهند امام زمانشان را بیاورند. اگر اینها امام زمانشان بیاید بساط ما را جمع میکند. ما باید یک کاری بکنیم که نتواند یباید. ما طرحهائی را درست کردیم فرستادیم تا ایران مشغول بازی بشود. ما فوتبال را توی دنیا داریم اوج میدهیم. یک کاری بکنید اینها غافل بشوند...»
ملاحظه میکنید که یک روحانی پیروزی در فوتبال را متعلق به اسلام میداند و آن دیگری آن را درست در نقطه مقابل قرار میدهد و میگوید خاخامهای یهودی از فوتبال برای جلوگیری از آمدن امام زمان (علیه السلام) بهرهبرداری میکنند!
این دو نگاه متضاد، با صراحت توسط دو فرد روحانی به اسلام نسبت داده میشوند درحالی که هیچ ربطی به اسلام ندارند. اسلام با ورزش نه تنها مخالف نیست بلکه مسلمانان را به ورزش کردن و تعلیم دادن بعضی از ورزشها به فرزندان خود توصیه هم کرده است. فوتبال هم ورزشی است که در عصر جدید ابداع شده و طرفداران زیادی هم دارد و اسلام نیز با آن مخالف نیست و همچون سایر ورزشها با اصل آن و برخورد متعارف با آن موافق است، اما کسی حق ندارد اسلام را برای برد و باخت در آن و یا هر ورزش دیگری هزینه کند. وقتی مسابقه ایران و مراکش در سن پترزبورگ برگزار شد، عدهای پیروزی ایران بر مراکش را خواست خدا دانسته و گفتند و نوشتند که، چون خدا ملت ایران را دوست دارد، کاری کرد که فوتبالیستهای ایران برنده شوند!
افراد عاقلی هم بودند که همان روز از این افراد پرسیدند مگر مردم مراکش مسلمان نیستند؟ خدا چه مشکلی با مردم مراکش دارد که نگذاشت آنها پیروز شوند؟
در جهان امروز، دولتها فوتبال را وسیلهای برای سرگرم کردن مردم قرار دادهاند و از فرصتی که اینگونه به دست میآورند برای عبور از خارج شدن از زیر سوالهای فراوانی که در ذهن مردم وجود دارد استفاده میکنند. حتی همزمان با رویدادهائی از قبیل: مسابقات جام جهانی، اهداف خائنانهای همچون اشغال یک سرزمین یا کشتار یک ملت مظلوم را محقق میسازند کما اینکه اکنون همزمان با جام جهانی روسیه، یکسره کردن کار بندر الحدیده یمن در دستور کار آمریکا، صهیونیستها و آل سعود قرار دارد.
متاسفانه در ایران، دستگاههای تبلیغاتی به جای تبلیغ ورزش، به تبلیغ هیجان مشغولند. تاسف بالاتر اینکه به فوتبالیستها امکانات و امتیازاتی میدهند که به نخبههای علمی نمیدهند. نخبههای علمی ما نه تنها چنان امتیازاتی ندارند بلکه در پیچ و خم ادارات سرگردانند و از بیتفاوتی مسئولین رنج میبرند. همین روش غلط باعث شده در فرهنگ عمومی جامعه ما تب فوتبال جای فوتبال را گرفته بطوری که حتی یکی از گزارشگران صدا و سیما در گزارشی که از خیابانهای اطراف استادیوم ورزشی سن پترزبورگ روسیه در روز شروع مسابقات میداد با تعجب اعلام میکرد که جوانان آن شهر در پاسخ به این سوال او که در اینجا چه خبر است، از برگزاری جام جهانی اظهار بیاطلاعی میکنند، ولی در ایران، همه چیز تحت الشعاع واقعهای قرار دارد که در شهر همین افراد درحال اتفاق افتادن است.
مردم ایران که از یکطرف نسبت به سرنوشت ملتهای مسلمان حساس هستند و از طرف دیگر در داخل کشور نیز با مشکلات زیادی مواجهند، باید هوشیارتر از این باشند که برد و باختهای ورزشی موجب غفلتشان از این امور شود و تبلیغات پرحجم و حساب شده و هدفدار فوتبال، آنها را از مسائل اساسی غافل نماید.
منبع: تابناک
کلیدواژه: مرور روزنامه ها پویول فردوسی پور عراقچی آی سی یو برجام خروج ایران از برجام ترامپ وکیلی بازی ایران استادیوم آزادی اسپانیا رابطه ایران و آمریکا مذاکره ظریف روحانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۳۱۱۸۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رویکرد بایدن در قبال تظاهرات ضد صهیونیستی دانشجویان در آمریکا
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: دانشگاههای سراسر آمریکا بعد از آگاهی از جنایات پرشمار رژیم اشغالگر قدس علیه مردم غزه و کشتار حدود ۳۵ هزار انسان بیگناه، عرصه اعتراض علیه سیاستهای این رژیم و دولت آمریکا به عنوان مهمترین حامی آن تبدیل شده است. در این بین یکی از مهمترین موضوعاتی که با گسترش اعتراضات به مراکز دانشگاهی مختلف آمریکا جلب توجه میکند، سیاستهای دولت آمریکا و پلیس این کشور است. دولت و پلیس در این کشور بدون توجه به خواستههای معترضین، تنها سیاست سرکوب و بازداشت گسترده را در پیش گرفته است.
اعتراضهای دانشجویان در حمایت از فلسطین
از روزهای ابتدایی حمله های رژیم صهیونیستی به غزه، جامعه آمریکا عرصه واکنشهای مختلف به این رویداد بود. نظرسنجیهای مختلف نشان از افزایش بیسابقه حمایت آمریکاییها از مردم غزه دارد. طبق نظرسنجی گالوپ در مارس ۲۰۲۴ اکثر آمریکاییها اقدامات رژیم اشغالگر در غزه را تایید نمیکنند. تعداد مخالفان با اقدامات رژیم صهیونیستی از ۴۵ درصد در نوامبر ۲۰۲۳ به ۵۵ درصد افزایش یافت. دموکراتها ۷۵ درصد دیدگاه منفی نسبت به اقدامات تلآویو دارند. رائد جرار از اندیشکده دموکراسی برای جهان عرب معتقد است که نظرسنجی فوق نشان از جدایی بین سیاست دولت بایدن و دیدگاه اکثر آمریکاییها درباره اقدامات رژیم اشغالگر در غزه دارد و سیاست خارجی دولت آمریکا با انتظارات رایدهندگان هماهنگ نیست.
حمایت جوانان آمریکایی از فلسطینیان آشکارتر شده است. نظرسنجی پیو (PEW) در آوریل ۲۰۲۴ نشان داد که یک سوم از افراد بزرگسال زیر ۳۰ سال آمریکایی با مردم فلسطین همدردی میکنند و تنها ۱۴ درصد این احساس را نسبت به صهیونیستها دارند. جوانان آمریکایی نسبت به مردم فلسطین نظر مساعدتری نسبت به صهیونیستها دارند و از هر ۱۰ فرد زیر ۳۰ سال، شش نفر دیدگاه مثبتی نسبت به مردم فلسطین دارند. در میان آمریکاییهای جوان، ۳۴ درصد دلایل حماس برای مبارزه با رژیم صهیونیستی را معتبر میدانند.
اعتراضهای دانشجویان آمریکایی در حمایت از مردم فلسطین، ابتدا از دانشگاههای کلمبیا و هاروارد آغاز شد. دانشجویان معترض با صدور بیانیهای مشترک، رژیم اشغالگر را به عنوان مسئول کامل جنگ معرفی کردند. این اعتراضها به تدریج به شمار زیادی از دانشگاههای این کشور نظیر آموری، میشیگان، براون، پلیتکنیک هومبولت، برکلی، کالیفرنیای جنوبی، نیویورک، ییل، کلمبیا، ماساچوست، تگزاس، مینهسوتا و غیره گسترش یافت به گونهای که تاکنون ۷۹ دانشگاه آمریکا درگیر اعتراض علیه رژیم اشغالگر قدس شده است. علاوه بر حضور دانشجویان، در برخی از دانشگاهها اساتید حامی فلسطین نیز عمدتا در اعتراضها مشارکت فعال دارند.
خواسته اصلی دانشجویان آمریکایی، همبستگی با ملت فلسطین است که در چارچوب آن خواستار آتشبس دائمی در غزه، اتمام کمکهای نظامی دولت آمریکا به رژیم اشغالگر، قطع همکاری دانشگاه با مجتمعهای تسلیحاتی و کنار گذاشتن روند سرمایهگذاری دانشگاهها در سرزمینهای اشغالی شدهاند. با اوجگیری اعتراضها، مدیران برخی از دانشگاهها درصدد توافق با دانشجویان برآمدند. برای مثال مسئولان دانشگاه براون ایالت رودآیلند اعلام کردند که با دانشجویان حامی فلسطین به توافق رسیده که در اکتبر ۲۰۲۴ توقف سرمایهگذاری در فلسطین اشغالی را به رای بگذارد. دانشجویان نیز ضمن پایان دادن به تحصن خود، این توافق را یک پیروزی بیسابقه و امتیازی بزرگ برشمردند.
رویگردانی جامعه آمریکا از سیاستهای بایدن
نظرسنجی آوریل ۲۰۲۴ پیو (PEW) نشان داد که تنها ۱۲ درصد از جوانان آمریکایی سیاستهای دولت بایدن را باعث ایجاد تعادل در جنگ غزه میدانند. نتایج نظرسنجی ماه مارس گالوپ نیز نشان داد محبوبیت بایدن برای مدیریت اوضاع در منطقه خاورمیانه به ۲۷ درصد رسیده است. در این شرایط سیاستهای دولت آمریکا در بین بسیاری از حامیان آن به ویژه قشر جوان نیز با دشواری روبرو است. در واقع سیاستهای ضعیف بایدن در عدم پیشبرد آتشبس و بیعملی در کمک به غیرنظامیان فلسطینی بوده که دولت را در تنگنا قرار داده است. بر این اساس از یک طرف باید اعتراضهای دانشجویی را یک جلوه از پشتیبانی جوانان آمریکایی از فلسطین دانست. از طرف دیگر نیز بعد از سیاستهای ناکارآمد بایدن که به خودی خود، دولت کنونی را درگیر چالش عمیق کرده، این اعتراضات نیز ضربه محکم دیگری به بایدن در سال منتهی به انتخابات است.
این در حالی است که بایدن در چهارم می و در اولین واکنش به اعتراضها اظهار داشت: «این اعتراضها تغییری در سیاستهای من در خاورمیانه نخواهد داد. با ورود گارد ملی به دانشگاههایمان مخالفیم. تظاهرات مسالمتآمیز در ایالات متحده مورد قبول است، اما خشونت ضدقانون است. آسیب زدن به داراییهای عمومی جزئی از آزادی بیان نیست.» در ارتباط با این اظهارات ذکر دو نکته ضروری است.
افزایش حساسیت جامعه آمریکا در برابر بیتفاوتی دولت
اعتراضهای این چنینی در دهه ۱۹۶۰ در جنگ ویتنام نیز جامعه آمریکا را درنوردید، اما تاثیر چندانی در سیاست دولت نداشت. سخنان بایدن مبنی بر آنکه این اعتراضها تغییری در سیاست خاورمیانهای آمریکا ایجاد نمیکند موید همین است. علیرغم این که دولت به همراه شبکههای خبری جریان اصلی آمریکا از ابتدا تلاش کردند تا دیدگاه «دفاع از خود اسرائیل» را در ذهن مردم این کشور نهادینه کنند، اما واقعیت جامعه آمریکا چیز دیگری است. جورج اوچنسکی از رسانه Daily Montanan که بخشی از State Newsroom بزرگترین سازمان خبری غیرانتفاعی آمریکا است مینویسد: «سیاستمداران ما دانشجویان معترض را تحقیر میکنند و در مورد اینکه دانشجویان باید به کلاسهای خود بازگردند صحبت میکنند. دانشجویان حق دارند از اینکه کنگره و رئیس جمهور ۲۶ میلیارد دلار دیگر برای ادامه کشتار به اسرائیل فرستادند، خشمگین شوند. اکنون مانند نیم قرن پیش (جنگ ویتنام) نیست که وطنپرستی با اهتزاز بزرگترین پرچم یا بلندترین صدا تعریف شود، زیرا اکنون وطن پرستی مستلزم داشتن شجاعت کافی برای ایستادگی در برابر دولت و منافع عمیق مجتمعهای نظامی-صنعتی است. به این میگویند انسانیت. میهنپرستان واقعی حق دارند از دولت خود سیاستها و اقدامات انسانی را مطالبه کنند.»
سیاست سرکوب پلیس در برابر اعتراضات
بایدن در بخشی از واکنش خود به این اعتراضها، خشونت را ضدقانون دانست و اظهار کرد که با ورود گارد ملی به دانشگاهها مخالف است. به نظر میرسد در کنار بیتفاوتی و واکنش دیرهنگام، بازی با کارت پلیس حربه دیگر بایدن برای کاستن از آثار منفی این اعتراضات بر وجهه دولت است. واقعیت این است که استفاده غیرقانونی از زور علیه غیرنظامیان توسط پلیس آمریکا امری رایج است. طبق آمار Mapping Police Violence یک گروه تحقیقاتی غیرانتفاعی، در سال ۲۰۲۳ دست کم ۱۲۳۲ نفر (تقریبا روزانه سه نفر) توسط پلیس آمریکا کشته شدند. در اعتراضهای اخیر آمریکا درگیری بین پلیس و دانشجویان از دانشگاه کلمبیا آغاز شد و خشونت پلیس باعث شد تا دیگر دانشگاهها نیز اعتراضات منظمی را ترتیب دهند.
در تمام دانشگاههای درگیر در این اعتراضات، پلیس تاکنون بیش از دو هزار نفر را بازداشت کرده است. این میزان بالای خشونت، حمایت برخی از شخصیتها و سازمانهای بینالمللی از معترضین را نیز به همراه داشت. از جمله عفو بینالملل با محکومیت این رفتار خشن، بر اهمیت حق اعتراض تاکید کرد. آنگونه که اوچنسکی میگوید: «در کشوری که بر پایه حقوق آزادی بیان و مخالفت علیه اقدامات دولت بنا شده، آنچه اکنون شاهد هستیم، اقدامات خشونتآمیز پلیس و خیانت کامل به دموکراسی است.»
نتیجه
دانشگاههای آمریکا روزهاست که عرصه اعتراضات کمسابقه در حمایت از مردم فلسطین است. هر چند شاید این اعتراضها تاثیری بر سیاست دولت نداشته باشد، اما جامعه آمریکا را فعالانه در پی ایجاد تغییر در روندهای تصمیمگیری و اجرا نشان میدهد. دولت نسبت به این اعتراضها رویکرد بیتفاوتی را در پیش گرفته و پلیس نیز دست به سرکوب معترضان میزند. در این وضعیت آنگونه که گاردین اشاره دارد، سرکوب دانشجویان منجر به اعتراض پایدارتر و مشارکت گستردهتر میشود.
سجاد مرادی کلارده؛ پژوهشگر روابط بینالملل
کد خبر 6096055