شکم گرسنه با کتاب سیر نمیشود
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۳۲۹۸۱۲
برخی کتابفروشیها ساندویچی شدهاند؛ همین بس که به عمق عدم کتابخوانی پی ببرید! اینکه رکود اقتصادی خیابان فرهنگی انقلاب را هم در برگرفته است. هر چه هست اسارت در فضای مجازی است که حوصله کتابخوانی را از مردم گرفته است.
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، کتاب در سبد خانوار ایرانی جای چندانی ندارد. گرچه تا قبل از پیدایش فضای مجازی ایرانیان دوستی عمیقی با کتابخوانی نداشتند؛ اما اینک به مدد تکنولوژی وضعیت به مراتب بدتر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتاب فروشیهایی که ساندویچی شدند
چندی پیش رئیس کمیته فرهنگی شورای شهر تهران با اشاره به تغییر کاربری برخی کتابفروشیها به ساندویچی گفت: خوراک فکری و فرهنگی را از دست دادهایم و بهنفع خوراک شکمی، مغازه میزنیم. الهام فخاری با اشاره به وضعیت برخی از کتابفروشیها گفت: بحران اقتصادی و تغییر سبک زندگی باعث شده برخی از کتابفروشیها به کبابفروشی و ساندویجی تبدیل شود. او با اشاره به تغییرات فرهنگی در کشور گفت: این تغییرات در حوزه اقتصاد فرهنگ نیز دیده شده و بخشی ناشی از بحرانها یا چالشهای اقتصادی در کل کشور است. بخش دیگر هم کمتوجهی چه شهروندان، چه مدیران نسبت به تغییرات سبک زندگی است. عضو شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه کتاب، کالایی بیجایگزین و کتابفروشی خدمتی متفاوت است که به مردم ارائه میشود، گفت: این کار نیازمند پشتوانه فکری، فلسفه کاری، دقت و نظر و همکاری جمعی چند نهاد و سازمان است و هر کدام از این نهادها حذف شود یا دیده نشود و یا کم کاری کند ظهور و بروز آن در مصرف کتاب دیده میشود. فخاری به نوسان بازار کاغذ اشاره کرد و گفت: همین موضوع روی تیراژ و کیفیت ارائه کتاب تاثیر میگذارد. او به توسعه فناوری اشاره کرد و گفت: بررسیها نشان داده که این موضوع در مصرف کتاب تاثیر داشته و کلاً تولید کتاب کاغذی وضعیت ناپایداری دارد. او به تغییر کاربری کتابفروشیها به اغذیهفروشیها در تهران گفت: البته فقط اغذیهفروشی نیست به خیلی از چیزهای دیگر هم تغییر کاربری میدهند. فخاری به جلسهای که با حضور برخی از کتابفروشان راسته انقلاب داشتند اشاره کرد و گفت: بیزینسهای غیرقانونی کتاب و کپیکاریها هم باعث بینظمیهایی در زمینه کتابفروشی شده است و باعث صدمه زدن به این حرفه شده است. عضو شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه بسیاری از کتابفروشیها مجبور به تغییر کاربری شدهاند گفت: بهلحاظ اقتصادی این افراد دچار مشکل شدهاند. او همچنین درباره توزیع وضعیت فیزیکی نامناسب میدان انقلاب که راسته اصلی کتابفروشیهاست، به فارس گفت: این موضوع بسیار مهم است، اما تاکنون اصلاحی در مسیر ترددها رخ نداده است و باید در این مورد برنامهریزی و اقدامات درستی صورت گیرد.
ضرورت حمایت از صنف کتابفروشان
«صاحبان ملک و مراکز تجاری که دیگر صنفشان کشش ندارد و درآمدشان مطلوب نیست، درخواستهای تغییر کاربری به شهرداری میدهند و شهرداری هم با آنها همراهی میکند. البته با برخی کاربریها که جنبه عمومی داشته باشد، مثل نانوایی و فروش سایر مایحتاج مردم سخت موافقت میشود، چون باید اتحادیههایشان هم با این مساله موافقت کند، اما برخی کاربریها که از حساسیت کمتری برخوردارند با موافقت اتحادیه مربوطه تغییر میکنند.» اینها را حسن خلیلآبادی، رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر تهران به «آرمان» میگوید. بهگفته او معمولا تغییر کاربریها بنا به نیازها و شرایط اقصادی، اجتماعی و سیاسی کشور اتفاق میافتد. او ادامه میدهد: در طول سالیان گذشته ملاحظه کردیم که مغازههای اغذیهفروشی فراوان و صنوف تعمیرگاهی کمتر شدند. از سوی دیگر، صنف کتابفروشی هم دچار کاهش شد. به این دلیل که محتوای برخی کتابها جاذبهای برای خوانندگان ندارد، فضای مجازی جایگزین شده، کتابها بهصورت صوتی ارائه میشوند و هزینه چاپ، تکثیر، فروش و انتشار کتاب هم بالا رفته است. اینها مجوعه دلایلی است که موجب تبدیل تغییر کاربری کتابفروشیها شده است. البته چنین رویکردی از نظر فرهنگی امر پسندیدهای نیست. خلیلآبادی توضیح میدهد: وقتی صنف کتابفروشی در شرایط طبیعی، قانونی و حقوقی نتیجهبخش نیست، بساط گستری و سد معبر در راسته خیابان ایجاد میشود، چون مغازهها هزینههایشان بالاست و عرضه کتاب کمتر است. بنابراین بساط گستری توسعه پیدا میکند و با پدیده کتابفروشی کنار خیابان مواجه میشویم. بهگفته او باید این مساله را ساماندهی کرد و اجازه نداد که چهره راسته خیابان انقلاب مخدوش شود. خلیلآبادی بیان میکند: راسته خیابان انقلاب یک راسته فرهنگی است. نباید اجازه دهیم این حالت پیش بیاد. اگر نیازی به بساط گستری است، باید خیابانهای فرعی مثل فروردین و اردیبهشت را به آن اختصاص داد. این عضو شورای شهر اظهار میکند: باید بساطگسترها در راستای فروش کتاب مثل بازار روزها و بازارهای هفتگی عمل کنند. از او در مورد تغییر کاربری کتابفروشیها به ساندویچی میپرسیم که میگوید: وقتی کتابفروشی مقرون به صرفه نیست، ما نمیتوانیم حقوق افراد را نادیده بگیریم و آنها را مجبور کنیم که تغییر کاربری ندهند. مشکل فراتر از تغییر کاربری است. مشکل این است که توجیه اقتصادی حداقلی برای ناشران و کتابفروشان وجود ندارد. خلیلآبادی اضافه میکند: باید شورای شهر تهران، وزارت ارشاد و صنف کتابفروشان مذاکره کرده و برای این کار چارهاندیشی کنند. او با ذکر مثالی میافزاید: وزارت ارشاد میتواند یک برنامه حمایتی ایجاد کند، یعنی از کتابفروشان مالیات گرفته نشود و به آنها یارانه تعلق گیرد تا این شغل حذف نشود. ما باید به حفظ برخی مشاغل کمک کنیم تا صاحبان این مشاغل شغلشان را رها نکنند. خلیلآبادی خاطرنشان میکند: باید حمایتها از صنف کتابفروشی مادی و معنوی باشد. شاید حرفه کتابفروشی توجیه اقتصادی نداشته باشد، اما راسته انقلاب هویت فرهنگی ما محسوب میشود. مثل منبتکاری و صنایع دستی که در اصفهان انجام میشود. این عضو شورای شهر ادامه میدهد: تنها راسته فرهنگی مشهور ما در تهران خیابان انقلاب است و اگر مقابل دانشگاه به سایر مشاغل تبدیل شود، هویت دانشگاه و هویت فرهنگی شهر هم از بین میرود.
منبع: آرمان
منبع: آنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۳۲۹۸۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اول لب بود که دندان آمد/ آدم گرسنه اولویت دارد یا گربه محل؟!
عصر ایران؛ مهدی مالمیر- چند سالی است که دیدن قربان صدقه رفتن گربه های خیابانی مردان و زنان حیوان دوست به صحنه ای رایج و هر روزه تبدیل شده است.
شاید اگر در اوایل دهه شصت به ما کودکان آن روزگاران می گفتند روزی خواهد رسید که شمار نه چندان کمی از همشهری ها و هموطنان در همین کوچه ها و خیابان های خودمان، زنبیل خرید و کیف و کلاه را به کناری می نهند و دوزانو در برابر گربه ای ژولیده می نشینند و قربان صدقه چشمان و پنجه های او می روند، با خنده بی عنان ما رو در رو می شد و شاید در حالی که به قوه تخیل او درود می فرستادیم در دل به عقل او شک می کردیم.
ر وزگار اما طُرفه ها در آستین دارد. حالا امروز گربه های خیابانی گهگاه حال و روز بهتری از بی خان و مان ها و کوچه خواب های شهرهای مان پیدا کرده اند. شاهد اینکه: نگارنده این خطوط یکی از همین روزهای پس از تعطیلات عید نوروز به پارکی در مرکز تهران رفته بود. در هنگام قدم زدن و به مشام کشیدن هوای شهداگینِ مالامال از عطر یاس، صحنه ای بوالعجب دید!
زوج جوانی که بسیار محترم به نظر می رسیدند، با کیسه ای بزرگ در دست هر دو،در حال سرک کشیدن به کنج و کنار پارک بودند.
کنجکاوی نگارنده بیدار شد. کمی در احوالاتشان دقیقتر شدم. زوج از کنار مرد میان سالی که ازوجنات اش کاملا مشهود بود که از شمار کارتون خواب های شهر است گذشتند اما وقتی گربه ای نزدیک آنها شد، دست یکی از زوج ها آرام درون کیسه خزید و چندین قطعه از گوشت مرغ برای گربه پرتاب کرد. گربه محتاطانه نزدیک آمد و با ولع مشغول بلعیدن قطعه های گوشت مرغ شد!
زن و مرد محترم زانو زدند و دستی بر سر و گوش گربه کشیدند و رضایت مندانه به سمت دیگر پارک رفتند احتمالا به امید یافتن گربه ای دیگر و مهمان کردن او به بُرش های لذیذی از گوشت مرغ!
تا اینجای کار می شُد از این صحنه گذشت اما نگاه مرد بی خان و مان به سکنات و رفتار زوج جوان خاطره ای از یاد نرفتنی برای نگارنده این خطوط رقم زد! نگاهی عجیب: آمیزه ای از نفرت و خشم و رنجیدگی از بی اعتنایی همنوع به شرایط رقت بارش!
انسان گرسنه بر خلاف حیواناتی مثل سگ و گربه، بسیار خطرناک است. بسیار بعید است سگ و گربه ای از گرسنگی در شهرهای بزرگ که دورریزغذا بالا است، تلف شود.
دست کم می شود بر این نکته توافق داشت که گربه گرسنه به هیچ رو برای انسان خطر جدی به حساب نمی آید. در دوران قحطی های بزرگ سگ ها و گربه ها از توان تاب آوری بیشتری نسبت به انسان ها برخوردارند و انسان ها در مراحل آخر دوران قحطی به ذبح و خوردن گربه ها و سگ ها روی آورده اند.
طرفه اینکه این انسان ها بودند که در بادی امر و در دوران نوباوگی تاریخ از حیوانات کمک گرفتند برای زنده ماندن. به عبارت بهتر؛ این انسان ها بودند که دریافتند می توانند از مو و پشم حیوانات تن پوشی برای خود بیافرینند و خود را از سرما محفوظ بدارند. حیوانات غیر خانگی سالیان سال چه در جنگل ها وچه در شهرهای بزرگ نه تنها از خود مراقبت کرده اند که در بسیاری از موارد الگوی انسان ها برای مدیریت و کنترل زندگی اش بوده اند.
تبعات غذا دادن به حیوانات غیر خانگی بسیار جدی است. دخالت در گردش طبیعی زیستی حیوانات و کمک به زاد و ولد بی رویه گربه ها و سگ های خیابانی پیامدهای بسیار قابل ملاحظه برای شهرها در پی دارد.
ازدیاد بی رویه این حیوانات برای شهرهای ما که از نظر معماری و خیابان کشی جایی برای حیوانات خیابانی در نظر نگرفته است می تواند مشکلات چندی به بار آورد.
تصادف این حیوانات با خودرو ها می تواند صحنه های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر الودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!
در کشورهای ثروتمند که از تاریخ طولانی از هم زیستی با حیوانات برخوردارند قوانین چندی برای کنترل حیوانات گذرانده شده است. مثلا در کشور آلمان پرورش دهندگان سگ تنها می توانند سالی یک بار و در مجموع در طول عمر حیوان سه بار از حیوان توله کشی کنند.
در کشور ما قانون ویژه ای برای کنترل تولید مثل و مدیریت حیوانات خانگی وجود ندارد وشوربختانه به نظر می رسد اگر اوضاع به همین منوال پیش رود، در اینده معضل حیوانات ولگرد به مشکلی بسیار جدی بدل خواهد شد.
چنان که گفته آمد، در کشورهای ثروتمند که تاریخ درازی از هم زیستی با حیوانات دارند، سال ها بده بستان بین انسان و حیوانات سبب ساز فرهنگی شده از افراط و تفریط در این زمینه جلوگیری می کند.
افزون بر اینکه کشورهای ثروتمند که بر پایه انسانگرایی رشد و توسعه یافته اند؛ انسان را مدار همه چیر می دانند. به عبارت دیگر، در شهرهایی که مردمان اش به حیوان نوازی مشهورند، به نظر نمی رسد، این حیوان نوازی به زیان فقرا و نادیده گرفتن فقر مشهود همسایه و همشهری در شهر ها صورت پذیرد. انسان آن زمان به «حیوان نوازی» روی آورد که به درجه ای از برخورداری رسید.به تعبیر زیبای این مثل فارسی: اول لب بود که دندان آمد!
نگارنده این سطور نمی داند نگاه آکنده از نفرت آن مردم میان سال بی خان و مان در پارک، کِی و چگونه گریبان مرد و زنی در کوچه ای تاریک را با هدف زور رُبایی می گیرد! کدام مغازه یا خانه با نگاه نفرت آلود آن مرد گرسنه غارت خواهد شد و... اما می شود با اولویت بخشیدن به انسان هایی که حالا به هر دلیلی از چرخه سالم زندگی به دور افتاده اند، کمی از حجم حوادث غمبار و وحشتناک صفحه حوادث روزنامه ها و سایت های خبری کاست.
هیچ حیوان ولگردی توانایی زور رُبایی از سر گرسنگی را ندارد اما چنان که دیده و تجربه کرده ایم، از انسان گرسنه و سرخورده و تحقیر شده هیچ چیز بعید و دور نیست!
کانال عصر ایران در تلگرام